eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️4) از امام باقر ع روایت شده است که فرمودند: همانا شخصی را روز قیامت [به پای حساب] می‌آورند که به اندازه یک شیشه حجامت خونِ [بناحق ریخته شده] برعهده‌اش است. می‌گوید به خدا سوگند من نه کسی را کشتم و نه در ریختن خون کسی مشارکت کردم. پاسخ می‌شنود: خیر؛ تو درباره فلانی چنان سخنی گفتی و این از این دهان به آن دهان گشت تا اینکه منجر به کشته شدن او شد؛ و این مقدار از خونش برعهده توست. 📚دعائم الإسلام، ج‏2، ص: 403 عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ الرَّجُلَ لَيَأْتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَهُ قَدْرُ مِحْجَمَةٍ مِنْ دَمٍ فَيَقُولُ وَ اللَّهِ مَا قَتَلْتُ وَ لَا شَرِكْتُ فِي دَمٍ فَيُقَالُ بَلَى ذَكَرْتَ فُلَاناً فَتَرَقَّى ذَلِكَ حَتَّى قُتِلَ فَأَصَابَكَ هَذَا مِنْ دَمِهِ. @yekaye
☀️1) از امام صادق ع از پدرانشان از امیرالمومنین ع روایت شده است که رسول الله ص روز قربانی کردن در منی در حجة الوداع در حالی که بر شتر خویش سوار بود خطبه‌ای خواند و در ضمن آن فرمود: ای مردم! همانا من می‌ترسم که بعد از این بار که اینجا هستم در سال بعد دیگر شما را نبینم؛ پس آنچه به شما می‌گویم خوب گوش دهید و از آن سود برید. سپس فرمود: چه روزی حرمتش عظیم‌تر است؟ گفتند: امروز یا رسول الله! فرمود: چه ماهی نزد خداوند حرمتش عظیم‌تر است؟ گفتند: امروز یا رسول الله! فرمود: چه روزی حرمتش عظیم‌تر است؟ گفتند: همین ماه یا رسول الله! فرمود: کدام سرزمین حرمتش عظیم‌تر است؟ گفتند: همین سرزمین یا رسول الله! فرمود: همانا حرمت اموالتان بر شما و نیز حرمت خونتان همانند حرمت امروزتان در این ماه و در این سرزمین است؛ تا اینکه پروردگارتان را ملاقات کنید و از شما از اعمالتان بپرسد. آیا مطلب را به شما ابلاغ کردم؟ گفتند: بله. فرمود: خدایا شاهد باش! 📚دعائم الإسلام، ج‏2، ص484 رُوِّينَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ص أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَ يَوْمَ النَّحْرِ بِمِنًى فِي حِجَّةِ الْوَدَاعِ وَ هُوَ عَلَى نَاقَتِهِ الْقَصْوَاءِ فَقَالَ: أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي خَشِيتُ أَلَّا أَلْقَاكُمْ بَعْدَ مَوْقِفِي هَذَا بَعْدَ عَامِي هَذَا فَاسْمَعُوا مَا أَقُولُ لَكُمْ وَ انْتَفِعُوا بِهِ. ثُمَّ قَالَ: أَيُّ يَوْمٍ أَعْظَمُ حُرْمَةً؟ قَالُوا هَذَا الْيَوْمُ يَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ فَأَيُّ الشُّهُورِ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ حُرْمَةً؟ قَالُوا هَذَا الشَّهْرُ يَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ فَأَيُّ بَلَدٍ أَعْظَمُ حُرْمَةً؟ قَالُوا هَذَا الْبَلَدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ فَإِنَّ حُرْمَةَ أَمْوَالِكُمْ عَلَيْكُمْ وَ حُرْمَةَ دِمَائِكُمْ كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا فِي شَهْرِكُمْ هَذَا فِي بَلَدِكُمْ هَذَا إِلَى أَنْ تَلْقَوْا رَبَّكُمْ فَيَسْأَلَكُمْ عَنْ أَعْمَالِكُمْ أَلَا هَلْ بَلَّغْتُ؟ قَالُوا نَعَمْ. قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَد؛ وَ ذَكَرَ بَاقِيَ الْحَدِيثِ بِطُولِهِ. @yekaye
☀️2) از امام باقر ع روایت شده است: هر گناهی را کشته شدن در راه خداوند عز و جل تکفیر و نابود می‌سازد مگر بدهی که هیچ کفاره‌ای برایش وجود ندارد مگر ادا کردنش ویا اینکه رفیق انسان آن را به جای انسان بازپرداخت کند ویا اینکه کسی که صاحب حق است از حق خویش بگذرد. 📚الكافي، ج‏5، ص94؛ تهذيب الأحكام، ج‏6، ص184 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ [عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ] عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: كُلُّ ذَنْبٍ يُكَفِّرُهُ الْقَتْلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا الدَّيْنَ لَا كَفَّارَةَ لَهُ إِلَّا أَدَاؤُهُ أَوْ يَقْضِيَ صَاحِبُهُ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي لَهُ الْحَقُّ. @yekaye
☀️3) از امام صادق ع از پدرانشان روایت شده که رسول الله ص فرمودند: همانا در جهنم وادی‌ای هست که بدان «سعیر» گویند؛ هنگامی که آن وادی گشوده شود آتش‌ها از آن به ضجه درآیند! و خداوند آن را برای قاتلان آماده کرده است. 📚دعائم الإسلام، ج‏2، ص402 رُوِّينَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ‏ ص قَالَ: إِنَّ فِي جَهَنَّمَ وَادِياً يُقَالُ لَهُ السَّعِيرُ إِذَا فُتِحَ ذَلِكَ الْوَادِي ضَجَّتِ النِّيرَانُ مِنْهُ أَعَدَّهُ اللَّهُ لِلْقَاتِلِينَ. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
958) 📖 وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّه
. 2️⃣ «وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً» درباره اینکه مرجع «ذلک» چیست (هرکس چنین کند) دیدگاههای متعددی بیان شده که با توجه به امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا بعید نیست همگی مد نظر باشد): 🍃الف. ناظر است به مساله قتل نفس محرمه، چون ضمیر به آخرین مطلب برمی‌گردد. (عطاء، به نقل از مفاتیح الغیب (فخر رازی)، ج10، ص59) 🍃ب. اشاره است به خوردن مال به باطل و کشتن نفس، که در آیه قبل بدان اشاره شد. (زجاج، به نقل از مفاتیح الغیب، ج10، ص59) 🍃ج. کل محرماتی که از ابتدای سوره بیان شد؛ از آنجا که فرمود «حلال نیست بر شما که به زور از زنان ارث ببرید» (نساء/19) (به نقل از مجمع البيان، ج‏3، ص60) 🍃د. همه کارهایی که از ابتدای این سوره مورد نهی قرار گرفت. (ابن‌عباس، به نقل از مفاتیح الغیب، ج10، ص59) 🍃ه. ... @yekaye
یک آیه در روز
958) 📖 وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّه
. 1️⃣ «وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ یسیراً» در آیه قبل درباره خوردن مال به باطل و کشتن نفوس هشدار داد. اکنون با عتاب تمام می‌فرماید اگر کسی از روی تجاوزگری و ستم‌پیشگی آنچه از آن نهی کردیم مرتکب شود، بزودی او را در آتشی سوزان خواهد انداخت و این کار برای خداوند هیچ زحمت و موونه‌ای ندارد. @yekaye
یک آیه در روز
958) 📖 وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّه
. 3️⃣ «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَینَكُمْ بِالْباطِلِ ... وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً» ابتدا نهی کرد که اموالتان را به باطل نخورید؛ سپس نفرمود هرکس چنین کند جهنمی می‌شود بلکه فرمود هرکس این کار را از روز تجاوزگری و ستم انجام دهد جهنمی می‌شود. 💠بحث تخصصی و این تعبیر بخوبی نشان می‌دهد که (باطل و صحیح بودنِ) معامله غیر از (حرام و حلال بودنِ) آن است. مثلا کسی که اشتباها معامله باطلی انجام دهد، اگرچه معامله‌اش باطل است اما جهنمی نمی‌شود. @yekaye
یک آیه در روز
958) 📖 وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّه
. 4️⃣ «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا ... لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ... وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً» ابتدا نهی کرد که خودهایتان را مکشید (چه خودکشی باشد یا کشتن دیگران ویا خود را در ورطه هلاکت افکندن)؛ سپس نفرمود هرکس چنین کند جهنمی می‌شود بلکه فرمود هرکس این کار را از روز تجاوزگری و ستم انجام دهد جهنمی می‌شود. از این روست که در فقه بین قتل عمد (که از روی عداوت و ظلم است) با قتل غیرعمد (که بر اثر اشتباه و ... رخ داده) تفکیک می‌کنند؛ و مجازات این دو را متفاوت قرار می‌دهند. به تعبیر دیگر، كارهايى كه از سر ظلم و عدوان از انسان سر نزند، قهر الهى ندارد. (تفسير نور، ج‏2، ص276) @yekaye
یک آیه در روز
958) 📖 وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّه
. 5️⃣ «وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً ...» قصد و انگيزه، نقش اصلى را در كيفر يا پاداش دارد. (تفسير نور، ج‏2، ص276) @yekaye
یک آیه در روز
958) 📖 وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّه
. 6️⃣ «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا ... وَ لا تَقْتُلُوا ... إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحیماً؛ وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ یسیراً» خداوند با اینکه بر بندگان خود مهربان است؛ اما مهربانی‌اش مانع نمی‌شود که کسی که از روی عداوت و ظلم حقی را از کسی پایمال کند ویا دست به قتل کسی بزند، عذاب نکند؛ خیر، چنین کسی را حتما عذاب خواهد کرد و این برای خداوند کاری ندارد. @yekaye
یک آیه در روز
958) 📖 وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّه
. 7️⃣ «وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحیماً ... فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ یسیراً» تقابل این دو فراز در این دو آیه جای تامل دارد: از طرفی تاکید می‌کند که خودتان را نکشید که خداوند به شما مهربان است؛ بلافاصله در آیه بعد تذکر می‌دهد که فکر نکنید این یک مهربانی عاطفی و احساسی محض است؛ خیر همان خدایی که راضی به کشته شدن شما نیست، اگر ببیند که بنا را بر عداوت و ظلم گذاشته‌اید شما را به آتش جهنم می‌سوزاند و هیچ دغدغه‌ای از این بابت نخواهد داشت. 📚(اقتباس از المیزان، ج4، ص321 ) @yekaye
یک آیه در روز
958) 📖 وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّه
. 8️⃣ ‌ «وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ یسیراً» با اینکه انجام همه کارها برای خداوند یکسان است، و برای او انجام هیچ کاری نسبت به کار دیگر آسانتر یا سخت‌تر نیست، چرا در اینجا فرمود این بر خداوند آسان است؟ 🍃الف. از باب مبالغه در تهدید است؛ یعنی بدانید که هیچکس نمی‌تواند جلوی او را در این کار بگیرد. (مفاتیح الغیب، ج10، ص59) 🍃ب. بنا بر آنچه که در میان ما متعارف است بیان شده است شبیه تعبیر «وَ هُوَ الَّذي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْه‏» (روم/۲۷) (مفاتیح الغیب، ج10، ص59) 🍃ج. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
959) 📖 إنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَریماً 📖 💢ترجمه اگر از گناهان کبیره‌ای که از آن بازتان می‌دارند کناره گیرید بدی‌هایتان را از شما محو می‌کنیم و شما را به جایگاهی ارجمند وارد می‌کنیم. سوره نساء (4) آیه 31 1398/8/17 10 ربیع‌الاول 1441 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹تَجْتَنِبُوا قبلا بیان شد که ▪️«اجْتَنَب» از ماده «جنب» است. این ماده در دو معنا به کار می‌رود: 🔸یکی جَنب و سمت و ناحیه [که در فارسی هم رواج دارد] و 🔸دیگری به معنای «دوری» و فاصله گرفتن؛ و «جُنُب» را هم از همین باب گویند که به خاطر وضعیتی که بر او عارض شده باید از نماز و مسجد و ... اجتناب کند. ▪️شاید تعبیر «کناره» در فارسی بهترین معادل آن باشد که هم بر «پهلو» دلالت می‌کند و هم در ترکیب‌هایی مانند «کناره‌گیری» بر دوری و فاصله گرفتن. 🔖جلسه 139 http://yekaye.ir/az-zumar-039-17/ @yekaye
🔹كبائِرَ ▪️ماده «کبر» به معنای «بزرگی» و نقطه مقابل «صغر» (کوچکی) می‌باشد؛ و این دو کلمه متضایف هستند، یعنی همواره در نسبت با دیگری سنجیده می‌شوند، (مفردات ألفاظ القرآن، ص696)، برخلاف «عظمت» و «حقارت» که درباره خود شیء به خودی خود و صرف نظر از مقایسه آن با چیزی دیگر به کار می‌روند (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏10، ص17) ▪️«کِبَر» و بزرگی گاهی از حیث زمان است، و در این مقام به شخص سالخورده و مسن «کبیر» می‌گویند: «إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما» (إسراء/23) «وَ أَصابَهُ الْكِبَرُ» (بقرة/266) «وَ قَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَر» (آل عمران/40) «قالَ كَبيرُهُمْ أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَباكُمْ» (یوسف/80) و البته به هرگونه کسی که به لحاظی از دیگران بزرگتر باشد هم «کبیر» می‌گویند؛ چنانکه گاه «کبیر» به معنای رئیس به کار می‌رود: «إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ» (طه/71 و شعراء/49) یا «إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبيلاَ» (احزاب/67) (مفردات ألفاظ القرآن، ص696) ▪️این ماده در باب ثلاثی مجرد وقتی به کار می‌رود به معنای لازم می‌باشد؛ که غالبا در معنای بزرگ بودن است که گاه به صورت مجاز در معنای کاری که انجامش سخت و شاق است نیز به کار می‌رود «أَوْ خَلْقاً مِمَّا يَكْبُرُ في‏ صُدُورِكُم» (اسراء/51) یا «كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ» (کهف/5) یا «وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ» (انعام/35) یا «إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامي‏ وَ تَذْكيري بِآياتِ اللَّهِ» (یونس/71) یا «كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ» (غافر/35 و صف/3) یا «كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكينَ ما تَدْعُوهُمْ» (شوری/13) و گاه به معنای بزرگ شدن هم به کار می‌رود: «وَ لا تَأْكُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ يَكْبَرُوا» (نساء/6) ▪️گفتیم «کبیر» به معنای بزرگ است؛ اما «کبیرة» (جمع آن: کبائر) به صورت اصطلاح به معنای گناهی که عقوبتش عظیم است به کار می‌رود: «لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها» (کهف/49) «الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ‏» (نجم/32) و «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ‏» (نساء/31). و البته تعبیر «کبیرة» به تبع فعل «کَبُرَ» برای کاری که شاق و سخت است نیز به کار می‌رود «وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ‏» (بقره/45) یا «وَ إِنْ كانَتْ لَكَبيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذينَ هَدَى اللَّهُ» (بقره/143) (مفردات ألفاظ القرآن، ص696) ▪️همچنین کلمه «کُبار» از «کبیر» بلیغ‌تر و کلمه «کُبّار» (وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً؛ نوح/22) از هر دو ابلغ است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص698) ▪️«کبریاء» به معنای خود را از هرگونه تسلیم و انقیاد برتر قرار دادن است، که این امر تنها وصف خداوند است «وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (جاثیه/37) و هرکس دیگری که مدعی آن شود خلاف شان خود رفتار کرده است و لذا این وصف برای خدا مدح و برای انسانها مذموم است: «قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا وَ تَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِياءُ فِي الْأَرْضِ» (یونس/78) (مفردات ألفاظ القرآن، ص698) ▪️کاربرد این ماده در معنای افعل تفضیل هم به صورت مذکر (إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما، بقره/219؛ أَيُّ شَيْ‏ءٍ أَكْبَرُ شَهادَةً، انعام/19؛ الْعَذاب الْأَكْبَر، سجده/21 و غاشیه/24؛ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ، توبه/3؛ الْفَزَعُ الْأَكْبَر، انبیاء/103) و هم به صورت مونث (يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى، دخان/‏16؛ فَأَراهُ الْآيَةَ الْكُبْرى، نازعات/20؛ فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرى،‏ نازعات/34؛ الَّذي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى، ‏اعلی/12) بسیار شایع است؛ که جمع «اکبر»، «أکابر»: «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكابِرَ مُجْرِمِيها» (أنعام/123)، و جمع «کبری» ، «کُبَر» می‌باشد: «إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ» (مدثر/35) (النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج‏4، ص142) @yekaye 👇ادامه👇
ادامه توضیح ماده «کبر» ▪️کاربرد این ماده در دو باب «تفعل» (فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فيها؛ اعراف/13) و «استفعال» (وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً؛ نوح/7) بسیار شایع است: ▫️باب «تفعّل» برای مطاوعه (قبول یک حالت) به کار می‌رود، پس «تکبر» به معنای حالت بزرگی به خود گرفتن است؛ و ▫️باب «استفعال» برای طلب کردن یک وضعیت به کار می‌رود، پس «استکبار» به معنای بزرگی را برای خود طلب کردن است؛ و لذا راغب اصفهانی توضیح داده‌ که: ▫️سه کلمه «کِبر» (إِنْ في‏ صُدُورِهِمْ إِلاَّ كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغيه؛ غافر/56) و «تکبر» (إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ؛ غافر/27) و «استکبار» (اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئِ؛ فاطر/43) به لحاظ معنایی نزدیک به هم هستند؛ چرا که «کِبر» هم حالتی است که در آن حالت شخص خود را بزرگتر از دیگران می‌بیند و و استکبار به معنای «بزرگی طلبیدن» و «بزرگی را به خود بستن» است که می‌تواند در معنای ممدوح (اینکه انسان در طلب بزرگی برآید) و مذموم (اینکه انسان بدون اینکه بزرگ باشد، خود را بزرگ بنمایاند) به کار رود و در قرآن همواره در این معنای دوم به کار رفته است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص696-697). البته راغب اصفهانی هر یک از تکبر و استکبار را به دو معنای خوب و بد تقسیم کرده است؛ اما ظاهرا این تقسیم به لحاظ معنای کلمه نباشد بلکه به خاطر مصادیق آن است؛ یعنی در مورد خدا چون واقعا خداوند از همه بزرگتر است و بزرگی شایسته وی است، «تکبر» جزء صفات کمالی خداوند قلمداد می‌شود و در قرآن کریم او «متکبر» معرفی شده است (الْعَزيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ؛ حشر/23) اما چون غیر خدا هیچکسی بزرگی‌ای از خود ندارد و همه مخلوقات بنده خدایند و جا دارد که در برابر خالقشان تواضع کنند، «تکبر» برای غیر خدا یک نقصیه محسوب می‌شود (زیرا نوعی دروغ است: کسی که واقعا بزرگ نیست، خود را بزرگ می‌نمایاند) و تکبرورزی در مورد غیر خداوند مذمت شده است: «ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرينَ» (زمر72 و غافر/86) ▪️البته این ماده در ابواب دیگر هم به کار رفته است؛ از جمله ▫️در باب «تفعیل» (لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‏ ما هَداكُمْ، بقره/185 و حج/37؛ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبيراً، اسراء/111؛ وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ، مدثر/3) و ▫️ باب «افعال» (فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ، یوسف/31) که در هر دو به معنای بزرگ دیدن، بزرگ شمردن و بزرگ داشتن کس ویا چیزی است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص698) ▪️ماده «کبر» ‌به لحاظ معنایی به ماده‌های «عظم» و جلل» و «هیب» نزدیک است؛ در تفاوت اینها گفته‌اند: 🔸«کبیر» در مقام مقایسه به دیگری است؛ 🔸اما «عظیم» به بزرگیِ به‌خودی خود (فی نفسه) توجه می‌شود (مانند عظیم‌الشأن) [البته در زبان فارسی برای هر دو از کلمه «بزرگ» استفاده می‌کنیم]؛ 🔸و «جلیل» (یا أجلّ) عظمتی است که حمد و ثنای مخاطب را برمی‌انگیزد؛ 🔸و «هیبت» در جایی است که عظمت شخص در مخاطب خود اثری می‌گذارد که امکان هرگونه هجوم و تعرضی را از جانب مخاطب منتفی می‌سازد. (الفروق فی اللغة، ص177-178) 📿ماده «کبر» و مشتقات آن 161 بار در قرآن کریم به کار رفته است. 📖اختلاف قرائت ▪️عموما این کلمه را به همین صورت جمع (کبائر) قرائت کرده‌اند ▪️ اما در برخی قرائات غیرمشهور (سعید بن جبیر و مجاهد و ابن عباس و ابن مسعود) به صورت مفرد مذکر (کبیر) قرائت شده که در این صورت اسم جنس است. 📚معجم القراءات، ج2، ص58 @yekaye
🔹ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ قبلا بیان شد که ▪️برخی بر این باورند که ماده «نهی» در اصل در دو معنا به کار رفته است: ▫️ یکی در معنای «پایان و به نهایت رسیدن»، و ▫️ دوم در معنای «بازداشتن و مانع شدن». ▪️ اما عموم اهل لغت، تنها یک اصل برای این ماده معتقدند هرچند در اینکه کدام از این دو معنا اصل است، اختلاف دارند. برخی اصل را در معنای اول (پایان و نهایت کار) دانسته و گفته‌اند و گفته‌اند معنای «بازداشتن» از این جهت است که وقتی «نهی» می کنید و مخاطب نهی را می‌پذیرد و بازمی‌ایستد، در حقیقت، آنجا را پایان کار خود قرار داده است؛ اما برخی اصل را معنای دوم (بازداشتن) دانسته و گفته‌اند که «پذیرش نهی» (= انتهاء) بر دو قسم است: یکی اختیاری و دوم طبیعی؛ و در مورد دوم، هر چیزی را بخواهند بازدارند، آن نقطه بازداشتن آن، نهایت آن محسوب می‌شود و لذا به آن «انتها» و «نهایت» گفته‌اند. ▪️همچنین به عقل «نُهیة» گفته می‌شود از این جهت که انسان را از ورود در بدیها بازمی‌دارد، که جمع آن، «نُهی» می‌باشد: «أُولِی النُّهى؛ طه/54 و 128)‏ 🔖جلسه 361 http://yekaye.ir/al-alaq-96-15/ @yekaye
🔹نُكَفِّرْ قبلا بیان شد که ▪️ماده «کفر» در اصل دلالت بر پوشاندن و مخفی کردن می‌کند؛ ▫️به کشاورز »کافر» گفته می‌شود چون دانه را در دل خاک مخفی می‌کند و ▫️ «کفاره» هم کفاره است چون گناه را می‌پوشاند ▫️«تکفیر» هم به معنای اقدامی است که چنان روی گناه را می‌پوشاند که گویی انسان گناهی انجام نداده (در مقابل حبط که در مورد نابود شدن کارهای خوب است) [البته در زبان فارسی، حکم کردن به کفر شخص دیگری را «تکفیر» می‌گوییم که در زبان عربی تعبیر «إکفار» بدین معناست.]؛ ▫️ کفر، هم در نقظه مقابل ایمان به کار می‌رود زیرا «حق را می‌پوشاند» و هم در نقطه مقابل «شکر»‌ و به معنای «ناسپاسی» به کار می‌رود زیرا نعمت را می‌پوشاند. 🔖جلسه 205 http://www.yekaye.ir/al-furqan-025-50/ 📖اختلاف قرائت ▪️در اغلب قرائات مشهور به صورت متکلم معظم لنفسه (نُکَفِّر) قرائت شده است؛ ▪️اما در برخی روایات غیرمشهور مانند روایت مفضل از عاصم (قاری کوفه)؛ ویا روایت لؤلؤی و خارجه از ابوعمرو (قاری بصره) و مطوعی (از قرائات اربعه عشر) و نیز قرائت ابوزید و خلیل به صورت مفرد مذکر (یُکَفِّر) قرائت شده است یعنی «یکفر الله عنکم». 📚معجم القراءات، ج2، ص58 @yekaye
🔹سَیئاتِكُمْ در آیه 17 همین سوره اشاره شد که ▪️ماده «سوء» در اصل به معنای قبیح و زشت می‌باشد، و گناه را به خاطر قبح و زشتی‌اش «سیئة» گفته‌اند و این ماده، معادل کلمه فارسی «بد» می‌باشد. ▪️برخی گفته‌اند تعبیر «سوء» بر هر چیزی که مایه غم و ناراحتی انسان شود اطلاق می‌شود، اعم از امور دنیوی و اخروی، نفسانی و بدنی و خارجی، از دست دادن مال باشد یا مقام یا دوست؛ و یا به تعبیر دیگر، «سُوء» به لحاظ معنایی درست نقطه مقابل «حُسن» است؛ و به هرچیزی که بذاته نیکو نباشد اطلاق می‌گردد، خواه در عمل باشد یا موضوع یا حکم، امر قلبی باشد یا معنوی یا ... . ▪️هر امر زشت و ناپسندی را «سیّئه» و در مقابل، هر امر خوب و پسندیده‌ای را «حسنه» می‌گویند: «ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ»‏ (نساء/79) و از این رو، این کلمه هم در مورد آنچه عقل و شرع بد می شمرد به کار می رود «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها، وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى‏ إِلَّا مِثْلَها» (انعام/160) و هم در مورد آنچه بر طبع آدمی ناخوشایند و سنگین می آید «فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَطَّیَّرُوا بِمُوسى‏ وَ مَنْ مَعَهُ‏» (اعراف/131) و «ثُمَّ بَدَّلْنا مَکانَ السَّیِّئَةِ الْحَسَنَةَ» (أعراف/95) 🔖جلسه 944 http://yekaye.ir/an-nesa-4-17/ 📖 اختلاف قرائت ▪️در عموم قرائتها این کلمه بتنهایی آمده، ▪️اما در قرائت ابن‌عباس با حرف اضافه «مِن» (به صورت «من سیئاتکم») قرائت شده است. 📚معجم القراءات، ج2، ص58 @yekaye
🔹ندْخِلْكُمْ مُدْخَلاً در آیه 23 همین سوره اشاره شد که ▪️ماده «دخل» در اصل به معنای وارد شدن و داخل شدن است؛ یا به تعبیر دقیق‌تر، داخل شدن در محیط که آن محیط کاملا بر این امر داخل شده احاطه پیدا کند؛ 🔸و تفاوتش با ماده «ورد» و «ولج» را نیز در همین دانسته‌اند که کلمه «ورود»، نقطه مقابل «صدور» است، و با نزدیک شدن و در معرض دخول قرار گرفتن نیز سازگار است: «وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْینَ» (قصص/23) و لذا مقدم بر «دخول»‌است؛ 🔸و کلمه «ولوج» در جایی است که داخل شدن با چسبیدن و در اتصال کامل با محیط پیرامونی انجام شود: «حَتَّى یلِجَ الْجَمَلُ فی‏ سَمِّ الْخِیاطِ» (اعراف/40) «یعْلَمُ ما یلِجُ فِی الْأَرْضِ» (سبأ/2 و حدید/4)؛ اما «دخول» نقطه مقابل «خروج» است و با قرار گرفتن به طور کامل در یک محیط حاصل می‌شود، نه همچون «ورود» به صرف نزدیک شدن کفایت می‌کند و نه در حد ولوج نیازمند اتصال با دیواره محیطی است که در آن وارد شده باشد. ▪️اشاره شده که «دخول» نقطه مقابل خروج است و هم در مکان (ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْیةَ، بقرة/58؛ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ‏، نحل/32؛ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها، زمر/72) و هم در زمان [در قرآن یافت نشد] و هم در مورد اعمال (قالُوا آمَنَّا وَ قَدْ دَخَلُوا بِالْكُفْر، مائده/61؛ َ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی‏ قُلُوبِكُمْ، حجرات/14) به کار می‌رود. (مفردات ألفاظ القرآن، ص309) به تعبیر دیگر، دخول هم می‌تواند دخول مادی و مکانی باشد مانند «وَ لِیدْخُلُوا الْمَسْجِدَ» (اسراء/) ویا «إِذا دَخَلُوا قَرْیةً» (نمل/34) و می‌تواند دخولی معنوی باشد مانند «ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ كَافَّةً» (بقره/208) «وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِكُمْ‏» (حجرات/14). ▪️این کلمه با ورود در دو باب افعال و تفعیل متعدی می‌شود؛ که در قرآن کریم فقط باب افعال رفته است: «وَ أَدْخَلْناهُ فِی رَحْمَتِنا» (انبیاء/۷۵) «رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ‏» (غافر/۸). کلمه «مُدخَل» هم اسم مفعول از همین باب است: «وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِیماً» (نساء/۳۱) و البته این کلمه به صورت «مَدخل» هم قرائت شده است که در این صورت به معنای محل دخول و از صیغه ثلاثی مجرد است. 🔖جلسه 950 http://yekaye.ir/an-nesa-4-23/ 📖 اختلاف قرائت 🔹الف. فعل «ندخلکم» ▪️در اغلب قرائات مشهور به صورت متکلم معظم لنفسه (ندخلکم) قرائت شده است. ▪️اما در برخی روایات غیرمشهور مانند روایت مفضل از عاصم (قاری کوفه)؛ ویا روایت لؤلؤی و خارجه از ابوعمرو (قاری بصره) و مطوعی (از قرائات اربعه عشر) و نیز قرائت ابوزید و خلیل به صورت مفرد مذکر (یُدخلکم) قرائت شده است یعنی «یدخلکم الله عنکم». 📚معجم القراءات، ج2، ص59 🔹ب. کلمه «مدخلا» ▪️در قرائات اهل مکه (ابن کثیر) و شام (ابن عامر) و بصره (ابوعمرو) و اغلب اهل کوفه (حمزه و کسائی و روایات مشهور از عاصم) و نیز در قرائات خلف و یعقوب (از قراء عشره) به صورت مضموم المیم (مُدخلاً) قرائت شده است؛ ▪️اما در قرائت اهل مدینه (نافع) و برخی از اهل کوفه (روایت کسائی از روایت شعبه از عاصم) و نیز قرائت ابوجعفر (از قراء اربعه عشر) به صورت مفتوح المیم (مَدخلاً) قرائت شده که در هر دو صورت می‌توان آن را هم مصدر (داخل شدنی کریمانه) و هم اسم مکان (جایگاهی کریمانه) دانست. 📚مجمع البيان، ج‏3، ص60 ؛ معجم القراءات، ج2، ص59 @yekaye