🔹 لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی مِمَّا تَرَك «الْوالِدانِ» وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذینَ عَقَدَتْ أَیمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصیبَهُمْ
«الوالدان»
▪️میتواند فاعل «ترک» باشد: مما ترک الوالدان: از آنچه والدین برجای گذاشتند؛
▪️و میتواند خبر برای عبارت محذوف باشد که کل جمله بدل یا عطف بیان برای «کلٍّ» ویا برای «موالی» میباشد: لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی...[وَ هُم] الْوالِدانِ وَ ...: برای هرکسی موالیای گذاشتیم که آن کسانی که موالی دارند همان والدین و ... هستند؛ یا برای هرکسی موالیای گذاشتیم که آن موالی همان والدین و ... هستند.
▫️در اینجا نیز «موالی» هم به معنای وارث و هم به معنای ولی میتواند به کار رفته باشد.
▪️و میتواند مبتدا برای جملهای باشد که «فَآتُوهُمْ نَصیبَهُمْ» خبر آن است؛ و آنگاه کل جمله نسبت به ما قبل خود جمله استینافیه میشود: لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی مِمَّا تَرَك؛ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذینَ عَقَدَتْ أَیمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصیبَهُمْ: برای هرکس/هرچیزی موالیای نسبت به آنچه برجای گذاشته قرار دادیم؛ والدین و خویشاوندان و همپیمانان، نصیبشان را بدهید.
@yekaye
🔹لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی مِمَّا تَرَك الْوالِدانِ «وَ» الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذینَ عَقَدَتْ أَیمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصیبَهُمْ
حرف «و» قبل از «الْأَقْرَبُونَ»
▪️میتواند حرف عطف باشد برای عطف «اقربون» به «والدین»؛ لذا در تمام موارد فوق که درباره والدین گفته شد، درباره اقربون هم میآید؛
▪️و میتواند واو استیناف باشد و اقربون مبتدای برای جمله جدیدی باشد که خبر آن «فَآتُوهُمْ نَصیبَهُمْ» خبر آن است؛ و آنگاه کل جمله نسبت به ما قبل خود جمله استینافیه میشود؛ مثلا یک معنا این است: لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی مِمَّا تَرَك الْوالِدانِ؛ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذینَ عَقَدَتْ أَیمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصیبَهُمْ: برای هرکس/هرچیزی از آنچه والدین برجای گذاشته موالیای قرار دادیم؛ و به خویشاوندان و همپیمانان هم نصیبشان را بدهید.
👈(البته این احتمال بسیار ضعیف است به خاطر اینکه آمدن حرف «ف» بر روی خبر توجیهی میخواهد که در ادامه خواهیم دید این توجیه برای «الذین عقدت ایمانکم» وجود دارد؛ اما اینجا خیر.)
@yekaye
🔹لكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی مِمَّا تَرَك الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ «وَ» الَّذینَ عَقَدَتْ أَیمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصیبَهُمْ
حرف «و» قبل از عبارت «الَّذینَ عَقَدَتْ أَیمانُكُمْ»
▪️میتواند واو استیناف باشد (معنایی که در شأن نزول آمده با این گزینه بیشترین سازگاری را دارد)؛
آنگاه این عبارت،
▫️میتواند مبتدا برای جملهای باشد که «فَآتُوهُمْ نَصیبَهُمْ» خبر آن است (مجمع البيان، ج3، ص66 ؛ التبيان فى اعراب القرآن، ص104)؛ و آنگاه کل جمله نسبت به ما قبل خود جمله استینافیه میشود، مثلا به این صورت: لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی مِمَّا تَرَك الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ؛ وَ الَّذینَ عَقَدَتْ أَیمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصیبَهُمْ: برای هرکس/هرچیزی از آنچه والدین و خویشاوندان برجای گذاشتهاند موالیای قرار دادیم؛ و به کسانی که با آنان پیمان بستهاید هم نصیبشان را بدهید.
▫️و میتواند منصوب به فعل محذوف باشد که فعل مذکور آن را تفسیر میکند؛ یعنی این گونه بوده است «و آتوا الذين عقدت». (التبيان فى اعراب القرآن، ص104 ).
▫️و میتواند مفعول برای «آتوهم نصیبهم» باشد از باب اشتغال (شبیه «زیداً فاضربه») (البحر المحيط، ج3، ص622)
▪️و میتواند حرف عطف باشد؛
آنگاه
▫️میتواند برای عطف این عبارت به «الوالدان و الاقربون» (مجمع البيان، ج3، ص66 )؛ لذا مواردی که درباره والدین گفته شد، میتواند شامل این هم بشود؛
▫️میتواند برای عطف به «موالی» باشد که معنایش میشود «و جعلنا الذین عقدت أیمانکم ورّاثا»؛ که این رویه [که با پیمانی، مثلا پیمان برادری از هم ارث ببرند] وجود داشت و بعدا نسخ شد؛ آنگاه عبارتِ بعدی آیه فقط برای تاکید میشود. (التبيان فى اعراب القرآن، ص104 )
@yekaye
🔹 «وَ الَّذینَ عَقَدَتْ أَیمانُكُمْ»
علاوه بر نسبت نحوی این فراز با فرازهای دیگر آیه، به لحاظ ساختار درونی خود این عبارت، بویژه با توجه به دو قرائت «عاقدت» و «عقدت» تقدیرهای مختلفی فرض دارد:
▪️اگر قرائت «عقدت» را در نظر بگیریم تقدیرش «عقدت حلفهم أیمانکم» است
▪️و اگر قرائت «عاقدت» را در نظر بگیریم، آنگاه تقدیر کلام هم میتواند «الذین عاقدتهم أیمانکم» باشد و هم میتواند «الذین عاقدت حلفهم أیمانکم» باشد. (مجمع البيان، ج3، ص65)
▫️و با توجه به اینکه پیمان با شخص سوگندخورنده بسته میشود نه با خود سوگندهای اشخاص، چهبسا تقدیر دقیقتر به جای «عقدت/عاقدت حلفهم أیمانکم» این است که مضافی هم در تقدیر بگیریم، یعنی «عقدت حلفهم ذووأیمانکم» (التبيان فى اعراب القرآن، ص104)
👈البته جدای از تحلیل نحوی، مفاد این عبارت هم معانی دیگری را میتواند منتقل کند که در ادامه بیان خواهد شد.
@yekaye
🔹لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی مِمَّا تَرَك الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذینَ عَقَدَتْ أَیمانُكُمْ «فَ»آتُوهُمْ نَصیبَهُمْ.
حرف «ف» در «فَآتُوهُمْ نَصیبَهُمْ»
▪️ می تواند برای تفریع کل جمله بعد (آتُوهُمْ نَصیبَهُمْ) بر جمله قبل (لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی مِمَّا تَرَك الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذینَ عَقَدَتْ أَیمانُكُمْ) است: یعنی حال که خداوند برای آنچه والدین و خویشاوندان و همپیمانان موالیای از ما ترک قرار داده، پس نصیب هریک از اینها را به آنها بدهید.
▪️و میتواند فاء رابطه (یا «فاء زائده»؛ الجدول فى اعراب القرآن، ج5، ص26) باشد برای تفریع «آتوهم نصیبهم» بر »الذین عقدت ایمانکم»؛ و این تفریع بدین جهت است که «الذین عقدت ایمانکم» چون موصول است، معنای شرطی دارد (اعراب القرآن و بيانه، ج2، ص207) یعنی کسانی که با آنان همپیمان شدهاید پس [چون با آنان پیمان بستهاید] نصیب آنان را بدهید.
@yekaye
🔹 لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی مِمَّا تَرَك الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذینَ عَقَدَتْ أَیمانُكُمْ فَآتُو«هُمْ» نَصیبَ«هُمْ»
مرجع ضمیر «هم» در «آتوهم» ( و به تبع آن در «نصیبهم»)
▪️میتواند «موالی» باشد (البحر المحيط، ج3، ص622)؛ آنگاه به تبع تفاوتهای معناییای که اشاره شد «نصیب» میتواند سهمالارث باشد، و یا حق وی در کفالت و ولایت و ...
▪️و میتواند «الوالدان و الاقربون و الذین عقد أیمانکم» باشد (البحر المحيط، ج3، ص622)؛
▪️و میتواند فقط «الذین عقدت ایمانکم» باشد (البحر المحيط، ج3، ص622).
@yekaye
✅ تبصره:
علاوه بر این تکثرهای معنایی که به خاطر ظرفیت نحوی عبارات میسر شده است،
برخی از کلمات یا عبارات در این آیه میتواند بر چند معنای متفاوت دلالت داشته باشد، که همین ظرفیت معنایی این آیه را بیشتر کرده است؛
از جمله:
@yekaye
🔹«موالی»
این کلمه چنانکه در برخی از فرازهای فوق اشاره شد، میتواند به معنای
▪️«وارث» (کسی که اولیتر است به میت، از حیث دریافت اموال وی)
▪️یا «ولیّ» (کسی که اولیتر است به بازماندگان میت، برای سرپرستی آنان)؛
▪️و چهبسا بر مفهوم «وصیّ» (کسی که اولیتر است به میت، از حیث انجام درخواستها و وصیتهای وی)
دلالت کند.
@yekaye
🔹 «وَ الَّذینَ عَقَدَتْ أَیمانُكُمْ»
این تعبیر میتواند
▪️دلالت کند بر یک پیمان محکم؛ یعنی به معنای کسانی باشد که با هم پیمان برادری بسته ویا شخصی را بر اساس پیمانی به فرزندخواندگی پذیرفته و با هر نحوه پیمان دیگری برای ارث بردن همقسم شدهاند (مفاتيح الغيب، ج10، ص68 )؛
▫️که اگر یکی از این سه گونه افراد مد نظر باشد، و مراد از «آتوهم نصیبهم» به اینان برگردد (منظور این باشد که نصیب اینان از ارث را هم بدهید)، آنگاه اغلب مفسران قائلند این فراز از آیه توسط آیهی [اولویت] اولوالارحام (احزاب/6) (ابنعباس، به نقل از نهج البيان، ج2، ص148 ) ویا توسط آیات ارث (حسن و قتاده، به نقل از اعراب القرآن (نحاس)، ج1، ص212) نسخ شده است.
▫️اما میتوان این تعبیر را به گونهای در نظر گرفت که نسخی رخ نداده باشد؛ مثلا خداوند برای هر چیزی که والدین و خویشاوندان و کسانی که با آنان پیمان بستهاید برجای میگذارند، موالی و وارثانی معین کرده است؛ پس نصیب را به موالی و وارثانی که خداوند تعیین کرده، بدهید، نه به کسانی که با آنان پیمان بستهاید. (جبائی، به نقل از مفاتيح الغيب، ج10، ص69 ) ویا حالتهای دیگری که مفسران برای این حالت برشمردهاند (ر.ک: مفاتيح الغيب، ج10، ص69 )
▪️و میتواند دلالت کند بر همسر شرعی، زیرا خداوند نکاح را هم «عقد» نامید و فرمود «وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكاحِ» (بقرة/235) در این صورت، بهترین معنا برای آیه عطف این عبارت به «الوالدان و الاقربون» است؛ یعنی خداوند همراه با والدین و خویشاوندان همسر (زن وشوهر) را هم ذکر کرد؛ خواه موالی را در معنای وارث در نظر بگیریم یا در معنای کسی که ارث میبرد؛ شبیه آیات ارث که هم حکم ارث والدین و برادر و خواهر و ... را ذکر کرد و هم حکم ارث همسر را. (ابومسلم اصفهانی، به نقل از مفاتيح الغيب، ج10، ص69 )
▪️و میتواند دلالت کند بر میراث حاصل از «ولاء» (رابطه عبد و مولا) دلالت کند (مفاتيح الغيب، ج10، ص69 ) در واقع، در این صورت، تعبیر «عقد أیمان» اشاره به پیمانی ناظر به «ملک أیمان» (مالک در مقابل برده) باشد، که مهمترین آنها پیمان آزاد کردن است (مانند عبد مکاتب یا ...) که آنگاه انواعی از معانی پدید میآید؛ مثلا همان ارثی که مستقیما بین مولا و عبد برقرار است ویا حتی ناظر به مطلق نصیب بردنهای اینها از هم بشود؛ مثلا به این معنا که به بردههای آزاد شدهتان نصیبی بدهید؛ به صاحبانی که شما را از بردگی آزاد کردند سهمی بدهید؛ ویا بر مبنای عطف به دو کلمه قبل، مثلا از آنچه بردههای نیمآزاد شده (عبد مکاتبی که هنوز تمام خود را آزاد نکرده) برای شما باقی گذاشتند، و ...
▪️و میتواند دلالت کند بر مطلق افرادی که به خاطر عهد و پیمانهای متقابل (که مثلا ثمرهاش بدهکاری یا بدهی به میت میشود) میتوانند به میت بدهکار باشند (در صورتی که این عبارت به دو عبارت قبلی (الوالدان و الاقربون) عطف شود و هر سه فاعل «ترک» باشند)؛ ویا از ماترک شخص سهم داشته باشند ویا اینکه ولایتی نسبت به داراییها یا بازماندگان میت پیدا کنند (در صورتی که این عبارت به دو عبارت قبلی (الوالدان و الاقربون) عطف شود و هر سه خبر برای عبارت محذوف باشد یعنی بدین صورت: لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی...[وَ هُم] الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذینَ عَقَدَتْ أَیمانُكُمْ)
@yekaye
🔹«شَهیداً»
این کلمه صفت مشبهه بر وزن فعیل است که در دو معنای فاعلی و مفعولی به کار میرود از این رو، میتواند به معنای
▪️«شاهد» (خداوند بر هر چیزی شاهد است)
▪️یا «مشهود» (خداوند فوق هر چیزی مشهود است)
باشد.
❇️ معنای «شاهد» برای «شهید» بسیار رایج است؛ اما نکتهای که معنای «مشهود» را به طور خاص در این عبارت «إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَیءٍ شَهیداً» تقویت میکند کاربرد این کلمه در آیه «سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ» (فصلت/53) است.
🔖تفصیل مطلب در: الميزان، ج17، ص404-405
@yekaye
✅ جمعبندی ظرفیت معنایی آیه
اکنون یکبار سعی میکنیم با کلمات داخل کروشه، تا حد امکان بیانی مشتمل بر اکثر این ظرفیت را نشان دهیم:
📖 و لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذینَ عَقَدَتْ أَیمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصیبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَیءٍ شَهیداً
💢و برای هریک [از اموال / از افراد] قرار دادیم [وارثانی/ اولیایی/ اوصیایی] از [از/ نسبت به] آنچه [آنچه/ آنکه] باقی گذاشتند [، / .] والدین [به عنوان وارث یا به عنوان ولیّ یا به عنوان ارث برجایگذارنده] و [عطف یا استیناف] خویشاوندان [به عنوان وارث یا به عنوان ولیّ یا به عنوان ارث برجایگذارنده] و [عطف یا استیناف] کسانی [عطف به الاقربون، یا مبتدای جمله بعد] که با آنان پیمان بستهاید [همپیمان شدهاید (پیمان برادری یا فرزندخواندگی یا همقسم شدن)/ با هم رابطه عبد و مولا دارید/ ازدواج کردهاید] پس نصیب آنان [مرجع ضمیر: موالی/ الوالدان و الاقربون و الذین عقدت ایمانکم/ فقط «الاقربون و الذین عقدت ایمانکم» / فقط «الذین عقدت ایمانکم»] را بدیشان [مرجع ضمیر تمام موارد قبل] بدهید که خداوند [بر هر چیزی شاهد/ فوق هر چیزی مشهود] است.
@yekaye
🕋شأن نزول
روایت شده است که آیه «وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ» در مورد کسانی نازل شد که مردانی را که فرزند واقعیشان نبودند به فرزندخواندگی میپذیرفتند و برای آنان سهمالارثی قرار میدادند؛ پس خداوند در مورد آنان نازل فرمود که برایشان نصیبی در وصیت قرار داده شود و خداوند متعال میراث را به خویشاوندان و نزدیکان برگرداند و ابا کرد از اینکه برای این فرزندخواندگان در اموال کسانی که اینان را به فرزندخواندگی قبول کردهاند سهمالارثی قرار دهد؛ و بهره آنان را در وصیت قرار داد. [یعنی اگر مایلند چیزی به فرزندخواندگان برسد از حق وصیت در یک سوم اموال استفاده کنند.]
📚أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص155
@yekaye
☀️1) از امام صادق ع روایت شده که درباره آیه «و برای هرکس وارثانی قرار دادیم از آنچه والدین و نزدیکان برجای میگذارند» فرمودند:
مقصود از این، [اولویت] خویشاوندان در میراث است؛ و مقصودش «اولیای نعمت»* نیست؛ پس سزاوارترین ایشان به متوفی کسی است که به لحاظ رَحِم [پیوند خویشاوندی] ای که وی را به آن متوفی مربوط میکند به وی نزدیکتر باشد.
📚الكافي، ج7، ص76؛ تهذيب الأحكام، ج9، ص268؛ دعائم الإسلام، ج2، ص379؛
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ أَخْبَرَنِي ابْنُ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ «وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ» قَالَ: إِنَّمَا عَنَى بِذَلِكَ أُولِي الْأَرْحَامِ فِي الْمَوَارِيثِ وَ لَمْ يَعْنِ أَوْلِيَاءَ النِّعْمَةِ فَأَوْلَاهُمْ بِالْمَيِّتِ أَقْرَبُهُمْ إِلَيْهِ مِنَ الرَّحِمِ [بِالرَّحِمِ] الَّتِي تَجُرُّهُ إِلَيْهَا.
✳️ پینوشت
مرحوم فیض توضیح داده مقصود از «اولیای نعمت» فرد آزادکننده است [که با آزاد کردن برده، ولای عتق نسبت به او پیدا میکند و در صورتی که وی وارث نداشته باشد وارث برده آزاد شده میشود] و از این جهت امام ع بر اینکه مقصود اینها نیستند تاکید فرمود که ممکن است کسی از کلمه «موالی» به این شبهه بیفتد که اینها هم مقصودند.
📚 (الوافي، ج25، ص716 )
@yekaye
☀️2) الف. علی بن یقطین میگوید: از امام رضا ع درباره مردی پرسیدم که مرد و مالی برجای گذاشت و خواهری و موالیای (مولایی که وی را آزاد کرده یا بردهای که وی او را آزاد کرده) برجای گذاشت؟
امام ع فرمود: مال از آن خواهرش است.
📚الإستبصار، ج4، ص172؛ من لا يحضره الفقيه، ج4، ص304
عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يُوسُفَ عَنْ صَالِحٍ مَوْلَى عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنِ ابْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ مَاتَ وَ تَرَكَ مَالًا وَ تَرَكَ أُخْتَهُ وَ تَرَكَ مَوَالِيَهُ؟
قَالَ الْمَالُ لِأُخْتِهِ.
☀️ب. حنان میگوید: نزد سوید بن غَفَلَة نشسته بودم. شخصی آمد و از او درباره تقسیم ارث مردی که از او دختر و همسر و موالیای باقی مانده بود، سوال کرد.
وی گفت: تو را از قضاوت حضرت علی ع آگاه میکنم: وی سهم دختر را [ابتداءاً بر اساس سهم واجب] نصف، و سهم همسر را یک هشتم قرار داد و فرمود بقیه به دختر میرسد و به موالی چیزی نداد.
📚الإستبصار، ج4، ص173؛ من لا يحضره الفقيه، ج4، ص305
رَوَى الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ قَالَ رُوِيَ عَنْ حَنَانٍ قَالَ:
كُنْتُ جَالِساً عِنْدَ سُوَيْدِ بْنِ غَفَلَةَ فَجَاءَهُ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ عَنْ بِنْتٍ وَ امْرَأَةٍ وَ مَوَالِيَ فَقَالَ أُخْبِرُكَ فِيهَا بِقَضَاءِ عَلِيٍّ ع:
جَعَلَ لِلْبِنْتِ النِّصْفَ وَ لِلْمَرْأَةِ الثُّمُنَ وَ مَا بَقِيَ يُرَدُّ عَلَى الْبِنْتِ وَ لَمْ يُعْطِ الْمَوَالِيَ شَيْئاً.
☀️ج. سلمة بن محرز میگوید: به امام صادق ع عرض کردم: مردی از دنیا رفت و نزد من مالی از او مانده بود؛ و او دختر و موالیای دارد.
به من فرمود: برو و نصف آن را به دخترش بده و از دادن بقیه خودداری کن!
چون آمدم و اصحابمان را از این واقعه مطلع کردم به من گفتند از تو تقیه کرد.
نزد امام ع برگشتم و گفتم: اصحابمان میگویند شما با من تقیه کردید!
فرمود: من با تو تقیه نکردم! سپس فرمود: آیا کسی از این مطلب خبردار شد؟
گفتم: خیر.
فرمود: پس برو و بقیه را هم به همان دختر بده!
[یعنی امام از او تقیه نکرد که وظیفه واقعی را نهایتا به او نگوید؛ بلکه روند تقیهای در پیش گرفت تا وی در امان بماند و وظیفهاش را هم انجام دهد.]
📚الإستبصار، ج4، ص174-175
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ عُقْبَةَ بْنِ مُسْلِمٍ وَ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ مُحْرِزٍ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ مَاتَ وَ لَهُ عِنْدِي مَالٌ وَ لَهُ ابْنَةٌ وَ لَهُ مَوَالِي؟
قَالَ فَقَالَ لِي اذْهَبْ فَأَعْطِ الْبِنْتَ النِّصْفَ وَ أَمْسِكْ عَنِ الْبَاقِي.
فَلَمَّا جِئْتُ أَخْبَرْتُ بِذَلِكَ أَصْحَابَنَا فَقَالُوا أَعْطَاكَ مِنْ جِرَابِ النُّورَةِ.
قَالَ فَرَجَعْتُ إِلَيْهِ وَ قُلْتُ: إِنَّ أَصْحَابَنَا قَالُوا لِي أَعْطَاكَ مِنْ جِرَابِ النُّورَةِ.
قَالَ فَقَالَ مَا أَعْطَيْتُكَ مِنْ جِرَابِ النُّورَةِ. قَالَ عَلِمَ بِهَا أَحَدٌ؟
قُلْتُ لَا.
قَالَ فَاذْهَبْ فَأَعْطِ الْبِنْتَ الْبَاقِيَ.
@yekaye
☀️3) از امام صادق ع روایت شده است:
همانا حضرت علی ع هرگاه یکی از موالیاش [بردگان آزادشدهاش] میمرد و خویشاوندی داشت، هرگز از ارث او برنمیداشت و همه آن را به خویشاوندان وی میداد.
📚الإستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج4، ص172
يُونُسُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع
إِنَّ عَلِيّاً ع لَمْ يَكُنْ يَأْخُذُ مِيرَاثَ أَحَدٍ مِنْ مَوَالِيهِ إِذَا مَاتَ وَ لَهُ قَرَابَةٌ كَانَ يَدْفَعُ إِلَى قَرَابَتِهِ.
@yekaye
☀️4) الف. عمار بن ابیالاحوص میگوید: از امام باقر ع درباره «سائبه»* سوال کردم.
فرمودند: در قرآن نگاه کنید. ای عمار! هرجا در آن «آزاد کردن برده» بود همان «سائبهای» است که «ولاء»* هیچکس بر گردنش نیست جز خداوند؛ و کسی که ولائش بر عهده خداوند است پس ولاء او بر پیامبر ص است؛ و کسی که ولاء او بر پیامبر ص است، ولاء او بر امام ع است، و در نتیجه مسئولیت جبران آسیبی که او زده بر امام است و میراثش هم برای امام است.
☀️ب. و از امام صادق ع روایت شده است:
اگر کسی ولاء کسی را قبول کند، میراثش برای اوست و جبران آسیبهای غیرعمدی که میزند نیز برعهده اوست.
☀️ج. و از امام صادق ع سوال شد درباره بردهای که به نحو «سائبه» آزاد شد.
فرمودند: ولاء هرکس را که خودش بخواهد میتواند بپذیرد و در این صورت مسئولیت جبران آسیبی که او زده بر عهده آن شخص است و البته میراثش هم برای او خواهد بود.
گفتیم: اگر در این زمینه سکوت کرد و مرد و ولاء کسی را برای خود قرار نداد، چطور؟
فرمود: مال وی در بیت المال مسلمانان قرار داده میشود.
📚الكافي، ج7، ص171
☀️الف. ابْنُ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ أَبِي الْأَحْوَصِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ السَّائِبَةِ؟
فَقَالَ انْظُرُوا فِي الْقُرْآنِ فَمَا كَانَ فِيهِ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَتِلْكَ يَا عَمَّارُ السَّائِبَةُ الَّتِي لَا وَلَاءَ لِأَحَدٍ عَلَيْهَا إِلَّا اللَّهَ فَمَا كَانَ وَلَاؤُهُ لِلَّهِ فَهُوَ لِرَسُولِهِ وَ مَا كَانَ وَلَاؤُهُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص فَإِنَّ وَلَاءَهُ لِلْإِمَامِ وَ جِنَايَتَهُ عَلَى الْإِمَامِ وَ مِيرَاثَهُ لَهُ.
☀️ب. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا وَالَى الرَّجُلُ الرَّجُلَ فَلَهُ مِيرَاثُهُ وَ عَلَيْهِ مَعْقُلَتُهُ.
☀️ج. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ شُعَيْبٍ الْعَقَرْقُوفِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْمَمْلُوكِ يُعْتَقُ سَائِبَةً قَالَ يَتَوَلَّى مَنْ شَاءَ وَ عَلَى مَنْ يَتَوَلَّى جَرِيرَتُهُ وَ لَهُ مِيرَاثُهُ قُلْنَا لَهُ فَإِنْ سَكَتَ حَتَّى يَمُوتَ وَ لَمْ يَتَوَالَ أَحَداً قَالَ يُجْعَلُ مَالُهُ فِي بَيْتِ مَالِ الْمُسْلِمِينَ.
✳️*پینوشت:
▪️برده را دو گونه آزاد میکنند:
▫️یکی آزادیای که هیچ گونه رابطهای بین شخص و برده باقی نماند و بر این مساله تصریح شود؛ که به چنین بردهای «سائبه» گویند و دیگر هیچ حق متقابلی بین او و کسی که وی را آزاد کرده، وجود نخواهد داشت.
▫️حالت دوم این است که بر چنین مسالهای تصریح نمیشود و اصطلاحاً رابطه ولاء بین او و صاحب قبلیاش هنوز برقرار است؛ یعنی آن برده همچون یکی از اعضای خانواده وی قلمداد میشود بدین صورت که در قبال هم یک نحوه حقوقی شبیه حقوقی که بین اعضای خانوادهی گسترده [نه فامیل درجه یک (که به تعبیر امروزی، خانواده هستهای گفته میشوند)] هست بین آنها باقی است؛ یعنی مثلا اگر کسی مرتکب قتل غیرعمد شود، اصطلاحا دیه او بر عاقلهاش هست؛ یعنی برعهده اعضای خانواده گسترده؛ و در اینجا اگر کسی ولاء کسی را برعهده داشته باشد، در پرداخت دیه برای قتل غیرعمدی که او مرتکب شده باید اقدام کند.
🤔ظاهرا چون بردگان غالبا از اسیران جنگی ویا از نسل آنان بودند و در شهرهای اسلامی هیچ خویش و قومی نداشتند، اگر آزاد میشدند، رابطه ولاء با صاحب خود (و یا اگر سائبه بودند، با هر کسی که خودشان دلشان میخواست) برقرار میکردند و این گونه هم از حمایت وی برخوردار میشدند و هم وقتی میمردند چون خویشاوندی نداشتند ارثشان شرعا به آن شخص میرسید؛
اما اگر کسی سائبه بود و چنین رابطهای با کسی برقرار نمی کرد و خویشاوندی هم نداشت ارث وی به امام ع یا به تعبیر دیگر، به بیت المال میرسید.
@yekaye
☀️5) حسن بن محبوب می گوید: از امام رضا ع درباره این سخن خداوند عز و جل سوال کردم که میفرماید «و برای هریک قرار دادیم موالیای از آنچه باقی گذاشتند والدین و خویشاوندان و کسانی که با دستتان [یا: سوگندتان] پیمان بستهاید [میباشند]»
فرمود: منظور از اینها امامان ع هستند؛ به واسطه اینهاست که خداوند عز و جل با دستتان [یا: سوگندتان] پیمان بست.
📚الكافي، ج1، ص216؛ تفسير العياشي، ج1، ص240
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع [كتبت إلى الرضا ع و سألته] عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ»؟
قَالَ: إِنَّمَا عَنَى بِذَلِكَ الْأَئِمَّةَ ع؛ بِهِمْ عَقَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَيْمَانَكُمْ.
✅توضیح:
🔸این حدیث را در دو سطح میتوان فهمید:
🔹یکی اینکه ناظر باشد به همین معنای عرفی که امام وارث کسی است که وارث ندارد؛ در این راستا مرحوم فیض توضیح داده که:
در اینجا «موالی» به معنای وارثان میباشند؛ یعنی برای هر انسانی وارثانی قرار دادیم که از آنچه باقی گذاشت ارث میبرند و آنان همان والدین و سپس نزدیکان و سپس امام ع میباشند؛ چرا که او وارث هرکسی است که وارثی ندارد؛ و تعبیر «عقد الأیمان: پیمان با دستها [یا با:سوگندها] یا کنایه است از آنچه در عالم ذر رخ داده؛ یا آنچه در روز غدیر خم رخ داد، چرا که بیعت با امیرالمومنین ع مشتمل بر بیعت با همه اولاد وی است.
📚الوافي، ج3، ص902
🔹سطح دوم اینکه ناظر باشد به معنای باطنی آیه و اینکه امام ع بر شما اولی است و حق وی را ادا کنید؛ در این راستا مرحوم استرآبادی توضیح داده که:
مقصود از «و برای هریک قرار دادیم موالیای» یعنی برای هر امتی اولیایی قرار دادیم که همان انبیاء و اوصیا هستند؛ و این اشاره است به همان سخن پیامبر ص که فرمود « أَ لَسْتُ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ: آیا من از شما به خودتان اولی و سزاوارتر نیستم؟ گفتند. بله؛ فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ: هرکس که من مولای اویم، پس علی ع مولای اوست.»
و عبارت «از آنچه باقی گذاشتند والدان» یعنی آنچه از شریعت و علوم باقی گذاشتند؛ و مقصود از «والدان» [= دو والد؛ دو پدر] پیامبر و وصی اوست به دلیل سخن پیامبر ص که فرمود: « يَا عَلِيُّ أَنَا وَ أَنْتَ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ: ای علی! من و تو دو پدر این امت هستیم»
و «الأقربون» یعنی کسانی که در نَسَب و علوم و معافر به آن دو نزدیکترند؛
و «الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ» همان ائمه ع هستند؛ یعنی کسانی که ولایت آنان با «أیمان شما» پیمان بسته؛ و اینجا «أیمان» نه جمع دست، بلکه به معنای ایمان دین است تا این تأویل معنایش درست باشد؛
و اینکه [در ادامه آیه] فرمود: «فَآتُوهُمْ نصیبهم: پس نصیبشان را بدهید»؛ یعنی نصیب امامان؛ یعنی همانچه از ولایت و اطاعت ایشان واجب شده است.
📚تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص134-135
@yekaye
یک آیه در روز
961) 📖 وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذینَ عَقَدَتْ
.
1️⃣ «وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذینَ عَقَدَتْ أَیمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصیبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَیءٍ شَهیداً»
چنانکه در نکات ادبی گذشت این آیه ظرفیت معنایی گستردهای دارد. با صرف نظر از جمله آخر آیه (إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَیءٍ شَهیداً) به برخی از واضحترین این معانی اشاره میشود.
برای اینکه تفاوتهای معنایی بهتر معلوم شود، ترجمهها را بر اساس اینکه موضوع فقط ارث باشد و متعلق «لِکُلٍّ» را «مال یا انسان» در نظر گرفته باشد، آنها را در دو دسته کلی قرار میدهیم:
🍃الف. بحث درباره «مال» است:
🌱الف.1. و براى هر مالى از آنچه پدر و مادر و نزديكان و كسانى كه شما با آنها پيمان (زوجيت يا ضمان جريره يا آزادى از بردگى) بستهايد، بر جاى گذاشتهاند وارثانى قرار دادهايم (كه بر حسب اختلاف طبقات خويشاوندى ارث مىبرند)، پس (اى حاكمان وقت) بايد نصيبشان را به آنها بپردازيد. (ترجمه اول آیت الله مشکینی)
🌱الف.2. و براى هر دارايى از آنچه پدر و مادر و نزديكان بهجا گذاردهاند، ميراثبرانى نهادهايم و (نيز) سهم كسانى را كه پيمان (زناشويى) تان (شما را به آنان) وابسته است؛ به آنها بپردازيد. (ترجمه گرمارودی)
به تعبیر سادهتر: براى هر ميراثى كه پدر و مادر و نزديكان و همسران به جاى گذاشتهاند، وارثانى مقرر كرديم، بهره آنان را بپردازيد. (ترجمه طاهری)
🍃ب. بحث درباره انسان است:
🌱ب.1. براى هر انسانى ارثبرانى از (جهت) ما ترك او قرار داديم (و آنها) پدر و مادر و (ساير) نزديكان اويند و كسانى كه با آنها پيمان (زوجيت، ضمان جريره، اعتاق و امامت) بستهايد، پس (اى حاكمان وقت) بايد نصيبشان را به آنها بپردازيد. (ترجمه دوم آیت الله مشکینی)
🌱ب.2. براى هر كسى، وارثانى قرار داديم، كه از ميراث پدر و مادر و نزديكان ارث ببرند؛ و (نيز) كسانى كه با آنها پيمان بستهايد، نصيبشان را بپردازيد! (ترجمه مکارم) به تعبیر سادهتر: براى همه، در آنچه پدر و مادر و خويشاوندان نزديك به ميراث مىگذارند، ميراثبرانى قرار دادهايم. و بهره هر كس را كه با او قرارى نهادهايد بپردازيد. (ترجمه آیتی)
🌲و با اندک دقتی در آنچه در نکات نحوی بیان شد میتوان دهها مقصود دیگر از این عبارت استخراج کرد.
✅ تبصره
اگر «موالی» را ناظر به مساله ارث در نظر بگیریم، مفاد عمومی همه اینها ناظر است به اینکه
🔹یک وضعیت ارث هست که خداوند قرار داده و آن ارث بردن بین فرد و والدین او، و در مرتبه بعد، بین فرد و خویشاوندانش است.
🔹اما یک عده هم هستند که با عقد و پیمانی که خود شما بستهاید در بحث ارث وارد میشوند و سهمی هم بدانان اختصاص مییابد.
▪️با توجه به آیات دیگر قرآن،
🔸اگر این پیمان، پیمان ازدواج باشد، آنان با تمام طبقات ارث، ارث میبرند؛
🔸اگر آن پیمان، از جنس پیمان ولاء باشد (توضیح در ذیل حدیث 4) آنگاه اینان در مرتبه بعدی ارث قرار میگیرند (یعنی اگر متوفی هیچ خویشاوندی، حتی خویشاوند سببی نداشت، ارث به اینها میرسد)؛
🔸 واگر ناظر به پیمانهایی نظیر پیمان برادری ویا همقسم شدن (که با سوگند خوردن همدیگر را وارث هم میکردند) و ... باشد، آنگاه یا باید مفاد آیه را نسخ شده توسط آیات ارث و «اولواالارحام دانست؛ یا آیه اشاره میکند که چون اینها وارثانی که خدا قرار داده نیستند، پس شما که میخواهید سهمی بدانان بدهید از طریق وصیت اقدام کنید (زیرا هرکس حق دارد در یک سوم اموالش را برای هرکس که دلش میخواهد، ولو در طبقات وراث نباشد، وصیت کند.)
@yekaye
یک آیه در روز
961) 📖 وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذینَ عَقَدَتْ
.
2️⃣ «وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذینَ عَقَدَتْ أَیمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصیبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَیءٍ شَهیداً»
نسبت این آیه با آیات قبل چیست؟
🍃الف. با توجه به وقوع این آیه بعد از آیه «لا تتمنوا ...» که نزدیکی مضمونش به آن، این احتمال تقویت میشود که این آیه یک جمعبندیای از تفاصیل مباحث ارث است که تاکنون مطرح شد؛
یعنی همان طور که به نظر میرسد آیه 7 این سوره (لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ ...) اشاره اجمالی احکام ارث بود که در ابتدای بحث تفصیلی ارث بیان شد، این آیه نیز یک جمعبندی است که بسته به اینکه «موالی» را چه وارث و چه مورث (ارثبرجایگذارنده) بدانیم، بیان سه طبقه ارث است: والدین و فرزندان، خویشاوندان، و همسران که با پیمان عقد ارث بر آنها واجب میشود. با این بیان، از حیث سیاق آیات معنای «الذین عقدت ایمانکم» بیشترین تناسب را دارد. (الميزان، ج4، ص341-342)
📝نکته تخصصی #تفسیری
چنانکه بارها بیان شد به اقتضای قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، قبول یک معنا و حتی اظهر دانستن آن، مستلزم کنار نهادن معانی دیگر نیست.
🤔نکتهای که به مناسبت در اینجا قابل ذکر است این است که گاه برخی عناصر مختلف پیرامونی، ظهور یک معنا را تقویت میکند و برخی دیگر ظهور معنای دیگر را.
▪️مثلا در اینجا:
▫️کسی که به شأن نزول آیه توجه کند [دست کم مخاطبان آیه در لحظه نزولش] تعبیر «الذین عقدت ایمانکم» را بیشتر ناظر به پیمانهایی نظیر پسرخواندگی، عقد اخوت و ... میبیند، و جمله «والدین عقدت ایمانکم» را جمله مستقلی از جمله قبل میبیند؛ که در جمله قبل وارثان را برشمرد؛ و در اینجا افرادی که با یک پیمان قبلا وارث میشدند و اکنون آیه میگوید اینها با وصیت کردن شما نصیب خواهند برد نه با همان پیمان قبلیشان؛
▫️اما وقتی کسی مانند علامه طباطبایی به سیاق آیات قبل و بعد عطف توجه میکند، این عبارت را کاملا عطف بر «الاقربون» میبیند و کل مطلب را یک حکم واحد میبیند که وارثان را برمیشمرد و سپس میگوید نصیب همه را به آنها بدهید.
نکته قابل توجه در این آیه این است که شأن نزول یک ظهور در آیه را تقویت میکند (أظهر) و سیاق آیات قبل و بعد، ظهور دیگر را؛ و البته همگی میتواند مراد باشد.
🍃ب. ...
@yekaye
یک آیه در روز
961) 📖 وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذینَ عَقَدَتْ
.
3️⃣ «وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی»
تعيين نظام ارث و اینکه چه کسی میتواند وارث باشد و چه کسی نمی تواند وارث باشد، به فرمان خداست.
@yekaye
یک آیه در روز
961) 📖 وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذینَ عَقَدَتْ
.
4️⃣ «وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ»
کاربرد کلمه «أقربون: کسانی که نزدیکترند» به جای سایر تعابیر رایج در خصوص خویشاوندان (مانند اولواالارحام یا ذویالقربی) در آن واحد چند ظرافت دارد:
🍃الف. نشان میدهد خويشان نزديكتر، در ارث بردن اولويّت دارند. (تفسير نور، ج2، ص59)
🍃ب. معیار ارث بردن کدام افراد و معیار اصلی تفاوت در سهمالارثها را نشان میدهد.
🍃ج. این لفظ ظرفیت معناییای را دارد که مراد آیه منحصر به ارث بردن نشود؛ و اولیتر بودن (که در کلمه «موالی» هست) را در معانی دیگر اشراب کند: یعنی اشاره باشد به انواع رابطههای ولاییای که بین افراد برقرار است: خداوند برای والدین یک ولایتی قرار داده، و همین طور برای کسانی که به عمق وجود ما نزدیکترند (مانند امام ع) یک ولایتی؛ و ... .
🍃د. ...
@yekaye
یک آیه در روز
961) 📖 وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذینَ عَقَدَتْ
.
5️⃣ «وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِی ... وَ الَّذینَ عَقَدَتْ أَیمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصیبَهُمْ»
همان گونه که اگر خداوند رابطهای واقعی (خویشاوندی) بین برخی برقرار کرد، آنها نسبت به هم ذیحق میشوند از هم ارث میبرند و به ما خطاب میشود که سهم چنین کسی را که چنین رابطهای با شما دارد ادا کنید؛
اگر هم خود انسان رابطه و پیوند محکمی با کسی برقرار کرد باید سهم وی را ادا کند.
@yekaye