eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
978) 📖 أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ 📖 ترجمه 💢آنان‌اند که مقربان‌اند. سوره واقعه (56) آیه 11 1399/1/1 25 رجب 1441 @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
@yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه ماده «قرب» ▪️این ماده وقتی به باب تفعیل می‌رود متعدی می‌شود و به معنای چیزی را قریب و نزدیک کردن می‌باشد: «وَ قَرَّبْناهُ نَجِيًّا» (مریم/۵۲) «إِنَّكُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبينَ» (شعراء/۴۲) «إِذْ قَرَّبا قُرْباناً» (مائده/۲۷) «ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفی» (زمر/۳) ▪️باب افتعال برای مطاوعه و اختیار (کاری را با طوع و اختیار انجام دادن) است (كَلاَّ لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ؛ علق/۱۹)؛ و چه‌بسا استعمال آن در آیاتی مانند «قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ» (اعراف/۱۸۵) «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ« (انبیاء/۱) «وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقّ» (انبیاء/۹۷) می‌خواهد اشاره کند که گویی حساب و قیامت با طوع و اختیار و به تریج و در یک جریان طبیعی در حال نزدیک شدن به مردم است. ▪️با توجه به اینکه «قرب» در مقابل «بعد» است، می‌توان مواردی که از قرب نهی شده را به معنای توصیه به دوری و اجتناب کردن دانست ولی برخی توضیح داده‌انند که غالبا این گونه توصیه‌ها به نحو استعاری دلالت‌های ظریفی را می‌افزاید؛ مثلا در آیه «وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ» (أنعام/۱۵۲) «به مال یتیم نزدیک نشوید» بلیغ‌تر از این است که بگویند «مال یتیم را برندارید» و ظاهرا نهی در مورد «وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ» (بقرة/۳۵) و «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى‏» (إسراء/۳۲) نیز از همین باب بوده است؛ و یا در آیه «وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ» (بقرة/۲۲۲) نزدیک شدن کنایه از جماع است‏ (در فارسی نیز، تعبیر «نزدیکی» برای اشاره به عمل جماع به کار می‌رود) 🔖جلسه 933 http://yekaye.ir/an-nesa-4-8/ @yekaye
🔹الْمُقَرَّبُونَ قبلا بیان شد که ▪️اغلب بر این باورند که ماده «قرب» در اصل به معنای نزدیکی و در مقابل «بُعد» (دوری) می‌باشد؛ ▪️اما برخی دقت بیشتری به خرج داده، بر این باورند که معنای محوری این ماده وجود چیزی در مکانی است که دست‌یابی و رسیدن به آن راحت و آماده باشد، چنانکه به کوزه‌ای که آب یا شیر در آن می‌گذارند، «قِربَة»؛ و به غلاف شمشیر، «قِراب»؛ و به چاهی که آبش دم دست باشد «قَرَب» گویند و توضیح داده اند که در خصوص «قُرب» مکانی و زمانی و حتی معنوی هم از این جهت «قرب» نامیده شده که امکان اتصال و وصول را فراهم می‌کند؛ و در خصوص خویشاوندان هم چون اتصال آنان چنان است که گویی در یک مکان‌اند. ▪️در هر صورت، این تعبیر برای نزدیکی در مکان (وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ؛ بقرة/۳۵)، زمان (اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ؛ أنبياء/۱)، نسبت بین افراد (وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى،‏ نساء/۸؛ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ، نساء/۷)، امور معنوی (فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ، بقره/۱۸۶؛ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ‏، واقعه/۱۱)، صفات (هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمانِ؛ آل عمران/۱۶۷) و … به کار می‌رود؛ ▫️و برخی بر این باورند که همه اینها را در چهار قسم مکانی و زمانی و نَسَبی (خویشاوندی)‌و قرب منزلت (جایگاه) (الْمُقَرَّبينَ، اعراف/114؛ واقعه/88) می‌توان خلاصه کرد. 🔸فرق آن با «دُنُوّ» را در این دانسته‌اند که «دنو» عمدتا برای حالتی به کار می‌رود که مسافتی بین دو چیز در کار باشد [یعنی بیشتر برای رابطه مکانی به کار می‌رود و در غیرمکانی حالت استعاری دارد] اما «قرب» عام است. ▪️«قربان» مصدر از ماده «قرب» است که در معنای مفعولی به کار می‌رود به معنای «ما یتقرب به» (آنچه به وسیله آن تقرب می‌جویند) می‌باشد؛ و به لحاظ معنایی به «بِرّ» (نیکوکاری)‌بسیار نزدیک است با این تفاوت که به نیکوکاری‌ای گفته می‌شود که مایه تقرب به خدا قرار گرفته باشد و به صورت خاص، برای چیزی که طی مراسم خاصی ذبح می‌شود، استعمال می‌شود: «إِذْ قَرَّبا قُرْباناً» (مائدة/۲۷)، «حَتَّى يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ‏» (آل عمران/۱۸۳) و جمع آن «قرابین» است و به همین مناسبت معنای «ما یتقرب به» به وزیران و همنشینان شاهان نیز قربان و قرابینِ شاه می‌گفتند و آیه «الَّذينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ قُرْباناً آلِهَة» (احقاف/۲۸) نیز ظاهرا از همین معناست و هر کار خوبی مایه تقرب بنده به خدا شود هم به کار می‌رود و کلمه «قربانی» در فارسی دقیقا برگرفته از همین کلمه است. ▪️و ظاهرا «قُربة» که مصدر است نیز شبیه «قربان» به صورت معنای مفعولی (ما یتقرب به) نیز به کار می‌رود: «وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ و یَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ» (توبه/۹۹) ▪️برای نزدیکی به لحاظ خویشاوندی تعابیر «قُرْبة» و «قُرْبَى» و «قَرابة» به کار برده می‌شود و گفته می‌شود «فلانٌ قَرِيبي، و ذو قَرابتي» و در قرآن کریم تعابیر «اولوا القربی» (وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى؛ نساء/۸)، «ذو قربی» (بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبى،؛ بقره/۸۳؛ وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى، فاطر/۱۸) [و «أقربین»: «فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ» (بقره/۲۱۵)، «وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبينَ» (شعراء/۲۱۴)] به کار رفته است و عموما «ذا مقربة» (يَتيماً ذا مَقْرَبَةٍ؛ بلد/۱۵) را به نیز ‌معنای دارای «قرابت» (خویشاوندی) و معادل «قُربی» (خویشاوند) دانسته‌اند که نزدیک بودن در نَسَب و رَحِم (خویشاوندی) محسوب می‌شوند؛ ▪️ اما یکی از معانی «قُرْب» در زبان عربی «ناحیه کمر» و «لگن خاصره» است که وجه تسمیه‌اش یا بدین جهت است که نزدیک و قُرب پهلوی انسان است؛ و یا اینکه از باب تشبیه آن به «قِربة» (مُشک آب) است؛ و بر همین اساس، برخی این احتمال را هم مطرح کرده‌اند که «مَقْرَبَة» از همین معنا گرفته شده باشد و به معنای کسی است که از فرط گرسنگی، تهیگاهش به‌هم آمده باشد؛ که در این صورت، معنایش بیشتر شبیه تعبیر آیه بعد (مِسْكيناً ذا مَتْرَبَةٍ: مسکینی که زمین‌گیر شده) می‌گردد از این جهت که هر دو دلالت می‌کنند بر شدت در ضرر و مشکلات شخصی که نیازمند کمک است. 👇ادامه مطلب👇 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 روایات ناظر به مقربان را در دو دسته می‌توان قرار داد. ▪️ یک دسته روایاتی است که امیرالمومنین ع را مصداق بارز آن خوانده و پیروی حقیقی از ایشان را مهمترین راه قرار گرفتن در زمره مقربان معرفی کرده است (تا شماره3)؛ ▪️ و دسته دوم روایاتی است که از عوامل دیگری که مایه قرار گرفتن انسان در زمره مقربان می‌شود سخن گفته است: مانند حامل حقیقی قرآن بودن، درصدد اصلاح بین مردم بودن، و .... (از شماره3 به بعد)
☀️1) از امام حسن مجتبی از پدرشان امیرالمومنین ع روایت شده است که ایشان در خصوص آیه «و سبقت‌گیرندگان، همان سبقت‌گیرندگان؛ آنان‌اند که مقربان‌اند» (واقعه/10-11) فرمودند: همانا من سبقت‌گیرنده‌ترین سبقت‌گیرندگان به سوی خدا و رسولش هستم؛ و نزدیکترین نزدیکان به خدا و رسولش. 📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج‏2، ص936، ح74 مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ بِإِسْنَادِهِ عَنْ رِجَالِهِ عَنْ سُلَیمِ بْنِ قَیسٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی عَنْ أَبِیهِ عَلَیهِمَا السَّلَامُ فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»، قَالَ: إِنِّی أَسْبَقُ السَّابِقِینَ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی رَسُولِهِ، وَ أَقْرَبُ الْمُقَرَّبِینَ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی رَسُولِه‏. @yekaye
متن احادیث بند 2 ☀️الف. أخْبَرَنِی أَبُو نَصْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَینِ الْمُقْرِئُ، قَالَ: حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْوَرَّاقُ، قَالَ: أَخْبَرَنَا عَلِی بْنُ عَبَّاسٍ الْبَجَلِی، قَالَ:حَدَّثَنَا حُمَیدُ بْنُ زِیادٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ تَسْنِیمٍ الْوَرَّاقُ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو نُعَیمٍ الْفَضْلُ بْنُ دُكَینٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُقَاتِلُ بْنُ سُلَیمَانَ، عَنِ الضَّحَّاكِ بْنِ مُزَاحِمٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ». فَقَالَ: قَالَ لِی جَبْرَئِیلُ: ذَاكَ عَلِی وَ شِیعَتُهُ، هُمُ السَّابِقُونَ إِلَی الْجَنَّةِ، الْمُقَرَّبُونَ إِلَی [مِنَ] اللَّهِ تَعَالَی بِكَرَامَتِهِ لَهُمْ. 📚الأمالی (للمفید)، ص298؛ 📚الأمالی (للطوسی)، ص72؛ 📚بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ص7 و 89؛ 📚كشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج‏1، ص306؛ 📚شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج‏2، ص295 ☀️ب. فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي عُبَيْدُ بْنُ عَبْدِ الْوَاحِدِ مُعَنْعَناً عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: بَيْنَا نَحْنُ مَعَ النَّبِيِّ ص يَعْنِي بِعَرَفَاتٍ إِذْ قَالَ: أَ فِيكُمْ عَلِيُّ [بْنُ أَبِي طَالِبٍ‏]؟ قُلْنَا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ. فَقَرَّبَهُ مِنْهُ وَ ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى مَنْكِبِهِ ثُمَّ قَالَ: طُوبَى لَكَ [طُوبَاكَ‏] يَا عَلِيُّ نَزَلَتْ عَلَيَّ آيَةٌ ذِكْرِي وَ إِيَّاكَ فِيهَا سَوَاءٌ فَقَالَ «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً». هَذَا جَبْرَئِيلُ يُخْبِرُنِي عَنِ اللَّهِ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جِئْتَ أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ رُكْبَاناً عَلَى نُوقٍ مِنْ نُورِ الْبَرْقِ تُطِيرُهُمْ [تَطِيرُ بِهِمْ‏] فِي أَرْجَاءِ الْهَوَاءِ؛ يُنَادُونَ فِي عَرْصَةِ الْقِيَامَةِ: نَحْنُ الْعَلَوِيُّونَ. فَيَأْتِيهِمُ النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ: أَنْتُمُ الْمُقَرَّبُونَ الَّذِينَ «لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُون‏». 📚تفسير فرات الكوفي، ص120 ☀️ج. فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الزُّهْرِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ وَ انْتَهَيْتُ إِلَى سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى سَمِعْتُ [شَمِمْتُ] وَ هَبَّتْ مِنْهَا رِيح بَقَّتْهَا [نَبِقِهَا] . فَقُلْتُ لِجَبْرَئِيلَ ع مَا هَذَا؟ فَقَالَ هَذِهِ سِدْرَةُ الْمُنْتَهَى اشْتَاقَتْ إِلَى ابْنِ عَمِّكَ حِينَ نَظَرْتَ إِلَيْكَ! فَسَمِعْتُ مُنَادِياً يُنَادِي مِنْ عِنْدِ رَبِّي: مُحَمَّدٌ خَيْرُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٌ‏ [بْنُ أَبِي طَالِبٍ] خَيْرُ الْأَوْلِيَاءِ (الْأَوْصِيَاءِ) [عَلَيْهِمُ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ] وَ أَهْلُ وَلَايَتِهِ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ «جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ» عَنْ عَلِيٍّ وَ أَهْلِ وَلَايَتِهِ [بَيْتِهِ‏] هُمُ الْمَخْصُوصُونَ بِرَحْمَةِ اللَّهِ الْمُلَبَّسُونَ نُورَ اللَّهِ الْمُقَرَّبُونَ إِلَى اللَّهِ طُوبَى لَهُمْ ثُمَّ طُوبَى لَهُمْ يَغْبِطُهُمُ الْخَلَائِقُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ. 📚تفسير فرات الكوفي، ص586-587 @yekaye
☀️2) الف. ابن‌عباس می‌گوید: از رسول الله ص درباره این سخن خداوند عز و جل سوال کردم که می‌فرماید: «و سبقت‌گیرندگان، همان سبقت‌گیرندگان؛ آنان‌اند که مقربان‌اند» (واقعه/10-11). پیامبر فرمود: جبرئیال به من گفت: آن حضرت علی ع و شیعه اوست؛ آنان‌انند که سبقت‌گیرندگان به سوی بهشت‌اندن؛ مقربان به خداوند متعال هستند به واسطه کرامتی که خدا در حق آنان روا داشته است. 📚الأمالی (للمفید)، ص298؛ 📚الأمالی (للطوسی)، ص72؛ 📚بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ص7 و 89؛ 📚كشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج‏1، ص306؛ 📚شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج‏2، ص295 ☀️ب. باز ابن‌عباس می‌گوید: در محضر پیامبر اکرم ص در عرفات بودیم که فرمود: آیا علی بن ابی‌طالب ع در میان شماست؟ گفتیم:‌بله یا رسول الله! ایشان او را به خود نزدیک کرد و با دست بر روی شانه او زد و فرمود: خوشا به حالت ای علی؛ آیه‌ای بر من نازل شد که از من و تو یکسان یاد کرد؛ فرمود: «امروز دين شما را برايتان كامل، و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را براى شما به عنوان آيينى [استوار و پايدار] پسندیدم (مائده/3). این جبرئیل است که از جانب خداوند به من خبر می دهد که هنگامی که روز قیامت شود، تو و شیعه‌ات سوار بر مرکب‌هایی از نور درخشان می‌آیی، در حالی که آن مرکب‌ها آنان را در هوا به پرواز درمی‌آورند؛ و در عرصه قیامت ندا می‌دهند: ما علویون [طرفداران و منسوبین به حضرت علی ع] هستیم. پس، از جانب خداوند ندا می‌رسد: همانا شما مقربانی هستید که «نه ترسی بر شماست و نه اندهگین شوید» (اعراف/49). 📚تفسير فرات الكوفي، ص120 ☀️ج. ابوایوب انصاری می‌گوید: رسول الله ص فرمود: هنگامی که در سفر معراج مرا به آسمان بردند و به درة‌المنتهی رسیدم. بویی خوش شنیدم و از آن رایحه درخت سدر وزید. به جبرئیل گفتم: این چیست؟ گفت: این سدرة المنتهی است؛ وقتی به او نگاه کردی مشتاق پسرعمویت شد. پس شنیدم منادی‌ای از جانب پروردگارم ندا داد: محمد ص بهترین انبیاء و امیرالمومنین ع لی بن ابی‌طالب، بهترین اولیایء [اوصیاء) است؛ و اهل ولایت وی [= کسانی که ولایت وی را پذیرفته‌اند] «بهترین مخلوقات‌اند؛ پاداش آنها نزد پروردگارشان بهشت‏هاى پاينده‏اى است كه از زير آنها نهرها روان است، جاودانه و ابدى در آن باشند، خدا خشنود است» (بینه/7-8) از علی ع و اهل ولایتش؛ آنان‌انند که از رحمت اختصاصی خداوند برخوردارند، نور خدا بر تن دارند؛ مقربان خداوندند؛ خوشا به حال آنان، خوشا به حال آنان، همه خلایق در روز قیامت به حال آنان و به جایگاه آنان نزد پروردگارشان غبطه می‌خورند. 📚تفسير فرات الكوفي، ص586-587 👇متن احادیث👇 @yekaye
☀️3) از امام حسن عسکری از پدرانشان از امیرالمومنین ع از رسول الله ص روایت شده که فرمودند: حاملان قرآن همان‌هایند که از رحمت اختصاصی خداوند برخوردارند، نور خدا بر تن دارند؛ کلام خدا را تعلیم دیده‌اند؛ مقربان خداوندند؛ هرکس به ولایت آنان تن دهد، به ولایت خداوند تن داده است؛ و کسی که با آنان دشمنی کند با خداوند دشمنی کرده است؛ و خداونداز شنونده قرآن بلاهای دنیا، و از قاری قرآن بلاهای آخرت را دفع می کند. 📚التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص: 13 حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى، عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ، عَنْ أَبِيهِ الْبَاقِرِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعَابِدِينَ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ سَيِّدِ الْمُسْتَشْهَدِينَ عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ، وَ خَلِيفَةِ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، وَ فَارُوقِ الْأُمَّةِ، وَ بَابِ مَدِينَةِ الْحِكْمَةِ، وَ وَصِيِّ رَسُولِ الرَّحْمَةِ «عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ» ص عَنْ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ، وَ قَائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ الْمَخْصُوصِ بِأَشْرَفِ الشَّفَاعَاتِ فِي يَوْمِ الدِّينِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ قَالَ: حَمَلَةُ الْقُرْآنِ الْمَخْصُوصُونَ بِرَحْمَةِ اللَّهِ، الْمُلَبَّسُونَ نُورَ اللَّهِ، الْمُعَلَّمُونَ كَلَامَ اللَّهِ، الْمُقَرَّبُونَ عِنْدَ اللَّهِ، مَنْ وَالاهُمْ فَقَدْ وَالَى اللَّهَ، وَ مَنْ عَادَاهُمْ فَقَدْ عَادَى اللَّهَ وَ يَدْفَعُ اللَّهُ عَنْ مُسْتَمِعِ الْقُرْآنِ بَلْوَى الدُّنْيَا، وَ عَنْ قَارِئِهِ بَلْوَى الْآخِرَةِ. @yekaye
☀️4) الف. در روایتی طولانی، امام کاظم ع وصایایی به هشام داشته‌اند. در فرازی از این وصایا آمده است: ای هشام! در انجیل نوشته شده است: خوشا به حال رحم‌کنندگان؛ که روز قیامت به آنان رحم خواهد شد؛ خوشا به حال آشتی‌دهندگان بین مردم؛ که آنان‌اند که روز قیامت مقربان‌اند؛ خوشا به آنان که دلهایشان را پاک کردند؛ که آنان روز قیامت همان تقواپیشگان [نگاه داشته شدگان از بدی] هستند؛ خوشا به حال متواضعان در دنیا، که آنان روز قیامت بر منبرهای سلطنت بالا روند ... 📚تحف العقول، ص393-394 روي عن الإمام الكاظم الأمين أبي إبراهيم: وصيته ع لهشام و صفته للعقل‏ ... يَا هِشَامُ مَكْتُوبٌ فِي الْإِنْجِيلِ: طُوبَى لِلْمُتَرَاحِمِينَ أُولَئِكَ هُمُ الْمَرْحُومُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ طُوبَى لِلْمُصْلِحِينَ بَيْنَ النَّاسِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُقَرَّبُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ طُوبَى لِلْمُطَهَّرَةِ قُلُوبُهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ طُوبَى لِلْمُتَوَاضِعِينَ فِي الدُّنْيَا أُولَئِكَ يَرْتَقُونَ مَنَابِرَ الْمُلْكِ يَوْمَ الْقِيَامَة... 🤔مضامینی شبیه حدیث فوق را در متون حدیثی ما از انجیل نقل شده است؛ بدین بیان: ⭐️ب. باب پنجم از انجیل متی که امروزه در دست است، این گونه شروع می‌شود: و [مسیح] گروهی بسیار دیده، بر فراز کوه آمد و وقتی که بنشست، حواریونش نزد او حاضر شدند. (1) آنگاه دهان گشوده اینان را تعلیم داد و گفت: (2) خوشا به حال مسکینان در روح، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است (3) خوشا به حال ماتم‌زدگان، زیرا ایشان تسلی خواهند یافت (4) خوشا به حال حلیمان (فروتنان)، زیرا ایشان وارث زمین خواهند شد (5) خوشا به حال گرسنگان و تشنگانِ عدالت [یا: نیکویی]، زیرا ایشان سیر خواهند شد. (6) خوشا به حال رحم‌کنندگان، زیرا بر ایشان رحم خواهد شد. (7) خوشا به حال پاک‌دلان، زیرا ایشان خدا را خواهند دید. (8) خوشا به حال آشتی‌دهندگان، زیرا ایشان فرزندان خدا خوانده خواهند شد. (9) خوشا به حال زحمت‌کشان برای عدالت [یا: آنان که در راه نیکویی جفا می‌بینند]، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است. (10) خوشحال باشید اگر به خاطر من به شما دشنام می‌گویند، جفا می‌رسانند و به ناحق هرگونه افترائی به شما می‌زنند. (11) خوش باشید و بسیار شادی کنید، زیرا پاداش شما در آسمان عظیم است چون همین‌طور به پیامبران پیش از شما نیز جفا می‌رسانیدند. (12) 📚عهد جدید؛ انجیل متی، باب 5، آیات 1-12 ⭐️ج. علاوه بر نقلی که از امام کاظم ع شد، در متون حدیثی ما نیز این مواعظ انجیل آمده است؛ که جهت مقایسه با متن فوق در اینجا تقدیم می‌شود (شماره‌هایی که کنار موارد زیر نوشته شده، برای مقایسه عبارت مذکور با متن کنونی انجیل متی است که در بالا ذکر شد. خوشا به حال رحم‌کنندگان، زیرا بر ایشان روز قیامت رحم خواهد شد. (7) خوشا به حال آشتی‌دهندگان، زیرا ایشان روز قیامت مقربان [خداوند] خواهند بود. (9) خوشا به حال پاک‌دلان، زیرا ایشان خدا را زیارت خواهند کرد. (8) خوشا به حال فروتنان در دنیا، زیرا کرسی‌های سلطنت در روز قیامت از آن اینان است؛ (5) خوشا به حال مسکینان، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است؛ (3) خوشا به حال غمگینان، زیرا ایشان شاد خواهند شد؛ (4) خوشا به حال کسانی که به خاطر فروتنی‌شان گرسنه و تشنه می مانند، ایشان‌اند که سیراب خواهند شد. (6) خوشا به حال کار نیکو انجام می‌دهند، که ایشان برگزیدگان خداوند خوانده خواهند شد. (10) خوشا به حال کسانی که به خاطر پاکی‌شان مورد دشنام واقع می‌شوند؛ زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است؛ (11) خوشحال باشید اگر مورد حسادت و دشنام واقع شدید، و به ناحق هرگونه افترائی به شما زدند؛ خوش باشید و بسیار شادی کنید، زیرا پاداش شما در آسمان فراوان خواهد شد. (12) 📚تحف العقول، ص501 👇متن تحف العقول و توضیحاتی در این باره👇 @yekaye
📚متن تحف العقول، ص501 مواعظ المسيح ع في الإنجيل و غيره و من حكمه‏: طُوبَى لِلْمُتَرَاحِمِينَ أُولَئِكَ هُمُ الْمَرْحُومُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ طُوبَى لِلْمُصْلِحِينَ بَيْنَ النَّاسِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُقَرَّبُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ طُوبَى لِلْمُطَهَّرَةِ قُلُوبُهُمْ أُولَئِكَ يَزُورُونَ اللَّهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ طُوبَى لِلْمُتَوَاضِعِينَ فِي الدُّنْيَا أُولَئِكَ يَرِثُونَ مَنَابِرَ الْمُلْكِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ طُوبَى لِلْمَسَاكِينِ وَ لَهُمْ مَلَكُوتُ السَّمَاءِ؛ طُوبَى لِلْمَحْزُونِينَ هُمُ الَّذِينَ يَسُرُّونَ؛ طُوبَى لِلَّذِينَ يَجُوعُونَ وَ يَظْمَئُونَ خُشُوعاً هُمُ الَّذِينَ يُسْقَوْنَ؛ طُوبَى لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ الْخَيْرَ أَصْفِيَاءُ اللَّهِ يُدْعَوْنَ؛ طُوبَى لِلْمَسْبُوبِينَ مِنْ أَجْلِ الطَّهَارَةِ فَإِنَّ لَهُمْ مَلَكُوتَ السَّمَاءِ؛ طُوبَى لَكُمْ إِذَا حُسِدْتُمْ وَ شُتِمْتُمْ وَ قِيلَ فِيكُمْ كُلُّ كَلِمَةٍ قَبِيحَةٍ كَاذِبَةٍ حِينَئِذٍ فَافْرَحُوا وَ ابْتَهِجُوا فَإِنَّ أَجْرَكُمْ قَدْ كَثُرَ فِي السَّمَاء. 📚متن تحف العقول، ص393-394 روي عن الإمام الكاظم الأمين أبي إبراهيم: وصيته ع لهشام و صفته للعقل‏ ... يَا هِشَامُ مَكْتُوبٌ فِي الْإِنْجِيلِ: طُوبَى لِلْمُتَرَاحِمِينَ أُولَئِكَ هُمُ الْمَرْحُومُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ طُوبَى لِلْمُصْلِحِينَ بَيْنَ النَّاسِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُقَرَّبُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ طُوبَى لِلْمُطَهَّرَةِ قُلُوبُهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ طُوبَى لِلْمُتَوَاضِعِينَ فِي الدُّنْيَا أُولَئِكَ يَرْتَقُونَ مَنَابِرَ الْمُلْكِ يَوْمَ الْقِيَامَة... ✅مقایسه این جمله عربی «طُوبَى لِلْمُصْلِحِينَ بَيْنَ النَّاسِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُقَرَّبُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» - که عینا در نقل امام کاظم ع از انجیل؛ و نیز نقلی از انجیل که در زمان ابن شعبه حرانی (قرن4؛ مولف تحف العقول) وجود داشته - با آیه 9 انجیل متی که در بالا ذکر شد، نشان می‌دهد آنچه مسیحیت کنونی به عنوان «فرزندان خدا» ترجمه کرده، همان است که در روایات ما به عنوان «مقربون» معرفی می‌شده است. در واقع، مقصود خداوند در انجیلی که بر حضرت عیسی ع فروفرستاده مقربان بوده، که آنان تدریجا آن را به عنوان «فرزندان خدا» قلمداد کردند. آیه 18 سوره مائده (َ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى‏ نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُه‏) نیز ظاهرا موید همین معناست. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1️⃣ ) أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ این آیه چون «الـ» روی خبر آمده دلالت بر حصر (یا تاکید شدید) دارد؛ یعنی می‌خواهد کسانی که واقعا مقرب درگاه الهی‌اند معرفی کند؛ و توضیح می‌دهد که سبقت‌گیرندگان‌اند که واقعا مقرب‌اند؛ و اینکه این تعبیر را به عنوان گزینه سوم، و در عرض اصحاب میمنت و اصحاب شومی آورد، چه‌بسا می خواهد بفرماید حتی اصحاب میمنت هم آن مقربی که در قرآن از آنها سخن گفته شده نیستند. 📝 الهی و در قرآن کریم نسبت ما و خداوند نسبت عجیبی است؛ ▪️خداوند در واقع به همه ما نزدیک است، و نزدیکتر از هرکس و هرچیزی است که فکر کنیم؛ نه تنها از کسانی که دور و بر ما را گرفته‌اند (واقعه/85) و نه‌تنها از رگ گردن‌مان (ق/16)، بلکه حتی از خودمان (چنانکه بین ما و خودمان حائل می‌شود: انفال/24)؛ و در لحظه مرگ هم می‌بینیم که ما را از جایی که خیلی به ما نزدیک بود، می‌گیرند (سبأ/51) ▪️اما کسانی که کفر می‌ورزند (حقیقت را بر خود و دیگران پوشیده می‌کنند) این نزدیکی را درک نمی‌کنند، پس از دور تیری در تاریکی می‌اندازند (سبأ/52-53) و با اینکه منادی نزدیک است (ق/41) چنان کور و کر شده‌اند که [خدا را هم دور می‌بینند و لذا] از دور ندا می دهند (فصلت/44). در حقیقت، این کفرورزیدن به آیات الهی (فصلت/52) و اختلاف ناروایی که در حق و حقیقت – که بارزترین مظهرش قرآن است- می‌افکنند (بقره/176)، و فتنه‌انگیزی و ظلمی که بدین سبب در حق خود و دیگران روا می‌دارند (حج/53) آنان را در شقاق و جدایی‌ای نسبت به خداوند قرار داده است؛ ▫️ و این گونه است که شیطان با فرستادن آنان به سمت پیروی از طاغوت می‌خواهد که آنان را در گمراهی دور و درازی بیفکند (نساء/60) و آنان نیز بر اثر شرک به خدا (نساء/116) و تردید و مناقشه در وقوع قیامت (شوری/18) و ایمان نیاوردن به آن (سبأ/8) و ترجیح دادن دنیا بر آخرت و بستن راه خدا – که منجر به افتادن در مسیری معوج می‌شود - (ابراهیم/3) و با کفر ورزیدن به راه او و راه حقیقت را بر دیگران بستن (نساء/167) و درواقع، با کفر ورزیدن به خدا و فرشتگان و پیامبران و کتاب‌های آسمانی و آخرت (نساء/136) در این گمراهی دورکننده واقع می‌شوند، و به آنان خطاب دورباش زده می‌شود (هود/44 و60 و68 و95؛ مومنون/41 و44) تا حدی که دنبال چیزهایی می‌افتند که در حقیقت برایشان سود و زیانی ندارد (حج/12 ؛ ابراهیم/18) بلکه اندک توان بهره‌وری واقعی‌ای از امکانات و داشته‌های خود را هم از آنان سلب می‌کند (ابراهیم/18) ▪️این در حالی است که اگر نیکوکار باشیم، نزدیکی رحمت خدا را می‌یابیم (اعراف/56)، بلکه حتی اگر گناهکار باشیم و بخواهیم به سوی او برگردیم نزدیک بودن خداوند به خود را درک خواهیم کرد (بقره/186 ؛ هود/61 ؛ سبأ/50) زیرا درست است که اکنون ما را در اسفل سافلین برگردانده‌اند که آن قرب را نمی‌یابیم (تین/5) اما حقیقت این بوده که از ابتدا ما را در بهترین آفرینش آفریدند [یعنی در بالاترین قرب الهی] (تین/4) ▫️و از این رو، در اینجا هرکسی در تلاش است که به هر وسیله ای که شده به آن مقام قرب برگردد (اسراء/57) و راه نزدیکتر را می‌جوید (کهف/24) و برای این نزدیک شدن، قربانی می‌دهد (مائده/27) حتی مشرکان نیز بت‌ها را می‌پرستیدند (زمر/3) و قربانی می‌دادند (احقاف/28) تا به خداوند نزدیک شوند؛ ▪️ اما راه قرب و آنچه مایه تقرب می‌شود را خود خداوند باید معرفی کند؛ که در رأس آن ایمان است و عمل صالح (سبأ/37) که همان است که مایه قبولی قربانی و مقرب شدن می‌شود (توبه/99) و بر همین اساس است که به ما گفته‌اند به بسیاری از چیزها نزدیک نشو، از درخت ممنوعه در بهشت (بقره/35 ؛ اعراف/19) تا مال یتیم (انعام/152 ؛ اسراء/34) و زناکاری (اسراء/32) و بلکه مطلق فحشاء پنهان و آشکار در دنیا (انعام/151) و ... زیرا از خدا دور می‌شوی؛ به تعبیر دیگر، فقط بر خدا سجده کن تا به قرب برسی (علق/19) [رمزی که ساحران فرعون فهمیدند و به یک لحظه از مقرب فرعون بودن (اعراف/114 و شعراء/42)، به سجده افتادند (اعراف/120 ؛ شعراء/46) تا مقرب خدا شوند] ▪️و این گونه است که خداوند علاوه بر فرشتگان مقرب (نساء/172)، و بندگان برگزیده‌ای همچون حضرت موسی ع (مریم/52) و حضرت عیسی (آل عمران/45)، را مقرب خویش می‌سازد؛ که این مقربان بسیار فراتر از نیکان‌اند: اینان‌اند که شاهد بر کتاب نیکان‌اند (مطففین/18-21) و اگر نیکان، نیکان شدند، اندکی از چشمه‌ای نوشیدند که نوشیدنی عادی مقربان است (مطففین/22-28) و اینان خود، آن چشمه را جوشانده بودند (انسان/5-6)؛ پس حتی خوش‌یمن بودن (أَصْحابُ الْمَيْمَنَة) اصحاب یمین بودن و در زمره نیکان بودن (الْأَبْرارَ)، کمتر از مقرب شدن آنهاست: مقرب بودن یعنی بر همه پیشی گرفتن: «آنان سبقت‌گیرندگان‌اند، سبقت‌گیرندگان» (واقعه/10-11) 🔖برای مشاهده متن تمامی آیات فوق همراه متن: 🌐http://yekaye.ir/al-waqiah-56-11/ @yekaye
. 🌹 مبعث رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم مبارک باد🥀 و 🌹ان‌شاءالله مبارک است سالی که شروعش در روز جمعه بود و قرین نام امام باب‌الحوائج علیه‌السلام؛ و در آن دوبار دعوت شده‌ایم به جشن مبعث پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم 🥀 2️⃣ أولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ ▪️برخی آخرت را اندکی جدی گرفته‌اند؛ اما به اینکه جهنم نروند راضی‌اند؛ اگرچه گاه به رعایت مستحبات و مکروهات می‌پردازند، اما فقط واجبات و محرمات را به طور جدی رعایت می‌کنند. 🔺اینان در روایات به تشبیه شده‌اند ◾️برخی آخرت را جدی‌تر گرفته‌اند، نه فقط درصددند که از آتش رهایی یابند بلکه به‌جد برای رسیدن به بهشت می‌گوشند، حتی بر سر جان و مالشان با خدا معامله می‌کنند تا بهشت را به دست آورند (توبه/111 ) 🔺اینان در روایات به تشبیه شده‌اند ◼️اما برخی چنان به آخرت یقین دارند که افق نزدیک شدن به حق و حقیقت را بسیار برتر از اینها می‌بینند؛ پس اگرچه بیم عذاب و امید بهشت دارند، اما چنان دغدغه قرب خدا (نزدیک شدن به حق مطلق) را دارند که عبادتشان رنگ و بوی دیگری دارد. اگر دیگران به عمل صالح خویش خشنودند، اینان با اینکه از همه‌گان گوی سبقت را ربوده‌اند، اما تنها به عنایت خداوند چشم دارند نه به عمل خویش؛ شاید از این روست که آنان را «مُقَرَّبُونَ» (نزدیک‌شدگان) می‌خوانند و نه «مُقَرِّبُونَ» (نزدیک کنندگان)؛ یعنی اقرار دارند که اگر به خودشان باشد آنها نمی توانند خود را به خدا نزدیک کنند؛ بلکه خداست که آنان را به خود نزدیک کرده، همان طور که در جاهای دیگر نیز قرآن کریم، اگرچه بارها از کسانی که اخلاص می‌ورزند (مُخْلِصين‏: خالص‌کنندگان) سخن گفته، اما این گروه خاص را «مُخْلَصين‏» (خالص‌شدگان) خوانده است؛ شاید از این روست که اینان گوی سبقت از همه می‌ربایند. 🔺اینان در روایات به تشبیه شده‌اند 💢گویی یک الهی در وجود انسانها باید رخ دهد تا انسان به برسد؛ همان و برانگیختگی‌ای که در آخرت برای همه، و در دنیا برای انبیاء الهی حاصل می‌شده است؛ و اگرچه باب بسته شده، اما و نیز وجود مقدس س که با اینکه امام نبود اما در ردیف امامان است، نشان می‌دهد حصول این بعثت و برانگیختگی برای انسانها هنوز ممکن است. شاید ، که برانگیختگی‌اش، فارغ از هیاهوها و تبلیغات رسانه‌ای، این گونه عمیق، دلهای مومنان را شیفته خود ساخت، یکی از این گونه انسانها بوده است. (برای مطالعه در زمینه چنین برانگیختگی‌ای در انسان که زمینه تحقق جامعه و حکومت دینی حقیقی را رقم می‌زند، به کتاب ، جلسه15 به بعد، مراجعه کنید) ❇️ تذکر در قبال این سه گروه، خیال‌بافان دون‌همتی هم هستند که به بهانه اینکه می‌خواهند از دسته سوم باشند، دو گروه نخست را مسخره می‌کنند؛ و عجیب‌تر اینکه گاه امر بر خودشان و اطرافیانشان هم مشتبه می‌شود❗️ فرق بارز این خیال‌بافان با گروه سوم این است که اینان آخرت را اصلا جدی نگرفته‌اند؛ از این رو، چندان از انجام گناه باکی ندارند؛ اگر گناه نمی‌کنند، عمدتا به خاطر حفظ آبرو و حفظ مریدان و ... است. 🤔ما که لیاقت مقرب بودن را نداشته‌ایم، مبادا وقتی پرده‌ها کنار رود ببینیم که حتی در زمره تجارت‌پیشگان و بردگان هم حسابمان نکنند و با سر به جهنم درآییم‼️ 📝 علت اینکه ضابطه اصلی در مقربان را جدی گرفتن آخرت معرفی کردیم این بود که خداوند متعال خود در خصوص این مخلَصان و برگزیدگان فرموده که با یاد معاد بود که آنان را خالص کردیم (إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ؛ وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيار؛ ص/46-47) @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
979) 📖 فی‏ جَنَّاتِ النَّعیمِ 📖 ترجمه 💢در بهشت‌های پرنعمت. سوره واقعه (56) آیه12 1399/1/3 27 رجب 1441 @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
@yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹جَنَّاتِ قبلا بیان شد که ▪️ماده «جن» در اصل به معنای «پوشش» (ستر) و مخفی شدن (تستّر) می‌باشد؛ در واقع پوشاندن چیزی با جرمی که روی آن را بگیرد ویا اینکه شیء مورد نظر را در درون خود مخفی گرداند که مشتقات فراوانی از آن ساخته شده و در قرآن کریم به کار رفته است؛ از جمله: ▪️«جِنّ» موجودی است که همانند انسان اختیار و تکلیف دارد؛ اما از ما انسانها پوشیده و مستور است و به همین جهت به او «جن» گفته می‌شود (و در زبان فارسی گاه به دیو و پری ترجمه می‌شود). به جماعت جنیان «جِنّة» گفته می‌شود: «مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ» (ناس/۶)؛ ▪️البته «جِنّة» (سبأ/۴۶) گاه به معنای «جنون» و دیوانگی هم به کار می‌رود از این جهت که گویی عقل شخص مخفی شده است؛ هرچند درباره «مجنون» (دیوانه) (دخان/۱۴) این احتمال هم مطرح است که از این جهت چنین نامیده شده که گمان می کردند دیوانها کسی است که جنیان بر او تسلط پیدا کرده‌اند. ▪️کلمه «جانّ» هم که چهاربار در قرآن کریم به کار رفته است؛ دوبار درباره «مار» حضرت موسی (عصا وقتی به مار تبدیل شد) (نمل/۱۰؛ قصص/۳۱) و نوعی «مار سفید» است و درباره وجه تسمیه‌اش برخی گفته‌اند اساسا به مار سفید رنگ «جانّ» می‌گویند گویی که یک نفر از جنیان است. دوبار دیگر (حجر/۲۷؛ الرحمن/۱۵) در همین معنای مرتبط با «جِن» به کار رفته است. ▪️«جَنَانُ الليل» و «جُنُون الليل» هر دو به معنای «پوشش شب» است؛ «جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ» (انعام/۷۶) یعنی شب او را پوشاند. ▪️«جُنَّةً» مجادلة/۱۶) به «سپر»‌ می‌گویند برای اینکه رزمنده را در مقابل سلاح دشمن می‌پوشاند و حفظ می‌کند. ▪️«جَنَّة» (جمع آن: «جنّات») به بوستان پردرخت می‌گویند از این جهت که با درختان پوشیده شده است (سبأ/۱۵-۱۶)؛ و به بهشت هم «جنت» گفته شده (آل‌عمران/۱۳۳)، یا به خاطر تشبیه به باغ و بوستان های زمینی؛ ویا از این جهت است که پاداشی است که فعلا از دیدگان ما پوشیده و مستور است. ▪️«جنين» به بچه گویند مادام که در شکم مادر، پوشیده از دیدگان است؛ و جمع آن «أَجِنَّةٌ» (نجم/۳۲) است [توجه: برخلاف آنچه در عوام فارسی‌زبان رایج شده، أجنّه جمع جن نیست، بلکه جمع جنین است]. 🔖جلسه 256 http://yekaye.ir/al-hegr-15-27/ 📖اختلاف قرائت ▪️در اغلب قرائات به همین صورت جمع (جَنَّاتِ) قرائت شده است؛ ▪️اما در یکی از قرائات غیرمشهور (طلحة بن مصرف به صورت مفرد (جَنَّةِ) قرائت شده است. 📚معجم القراءات ج۹، ص292 @yekaye
🔹النَّعيم قبلا بیان شد که ▪️معنای محوری ماده «نعم» نرمی و رقت در چیزی و خالی بودن آن از خشونت و غلظت است؛ و ظاهرا با توجه به کلمه «نعمت» بوده که بسیاری توضیح داده‌اند که اصل این ماده دلالت دارد بر برخورداری از رفاه (ترفّه) و خوشایند بودن معیشت (طیب العیش) و «بر وفق مراد بودن» امور؛ اما در واقع، نعمت را هم به همین جهت نعمت گفته‌اند که وضعیتی است که با نرمی و لطافت، همراه؛ و از سختی و غلظت، به دور است. از این ماده مشتقات فراوانی ساخته شده است: ▪️«نَعْمَة» (با فتحه ن) مصدر است به معنای متنعم بودن، در ناز و نعمت به سر بردن: «أُولِي النَّعْمَةِ» (مزمل/۱۱) «وَ نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ‏» (دخان/۲۷). برخی ویژگی اصلی آن (و تفاوتش با «نِعمة») را در این دانسته‌اند که «نَعمت» دلالت بر وضعیت مطلوب در حال دارد (آنچه نتیجه حصول نعمتهای مختلف در وضعیت فعلی است؛ و دلالت بر مبالغه و فراوانی دارد) اما «نِعمت» (با کسره ن) بر وزن «فِعلة» دلالت بر «نوع» دارد و منظور نوع خاصی از نعمت است که در مصادیق مختلف نعمت می‌تواند به کار رود: «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها» (نحل/۱۸) ؛ «و اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ‏» آل‌عمران/۱۰۳) «لَوْ لا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ» (قلم/۴۹) ▪️کلمه «نِعمت» دو گونه جمع بسته می‌شود: یکی به صورت «نِعَم» که اصطلاحا جمع كثرت است و در مورد افراد کثیر به کار می‌رود: «وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً» (لقمان/۲۰) و دیگری به صورت «أنْعُم» جمع قلت است و غالبا در مورد کمتر از ده‌تا به کار می‌رود «فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ» (نحل/۱۱۲). ▪️«نَعِيم» را برخی صفت مشبهه دانسته‌اند که دلالت بر ثبات و همیشگی بودن نعمت دارد؛ و برخی آن را صیغه مبالغه دانسته و به معنای «نعمت فراوان» معرفی کرده‌اند «جَنَّاتُ النَّعِيمِ‏» (قلم/۳۴). ▪️«نَعْمَاء» اسم مفرد است (نه جمع، یا صفت یا مصدر) در مقابل «ضَرَّاء» که دلالت بر نعمت گسترده می‌کند «وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ‏» (هود/۱۰). ▪️«ناعم» به کسی گویند که مورد إنعام قرار گرفتنش واضح و آشکار شده باشد «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌ» (غاشیة/۸) ▪️«نَعَم» را برخی به معنای شتر معرفی دانسته، از این جهت که برخورداری از آن برای عرب نعمت بزرگی بوده؛ و گفته‌اند که جمع آن را که «أنعام» است، درباره چهارپایان اهلی (مشخصا شتر و گاو و گوسفند) به کار می‌برند «وَ مِنَ الْأَنْعامِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً» (أنعام/۱۴۲) و تاکید کرده‌اند زمانی این برای چارپایان اهلی به کار می‌رود که حتما در میانشان شتر وجود داشته باشد. اما به نظر می‌رسد که اگرچه احتمالا اصل این کلمه را ابتدا برای «شتر» استفاده کرده باشند، اما تدریجا حتی مفرد آن (نَعَم) را برای مطلق چارپایان اهلی به کار برده باشند چنانکه اغلب، آیه «مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ» (مائده/۹۵) را مختص شتر ندانسته‌اند؛ و دیگران هم این کلمه را شامل حال همه بهائم دانسته‌اند. ▪️«نِعْمَ» كلمه‌ای است که برای «مدح» کردن به کار می‌رود و در مقابل «بِئْسَ» می‌باشد و گویی می‌خواهد بیان کند که نعمتی شامل حال شخص شده است. «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ» (ص/۴۴)، «فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ‏» زمر/۷۴). برخی توضیح داده‌اند که در اصل، فعل (بر وزن «نَعِمَ») بوده است که به خاطر سهولت در تلفظ به این صورت درآمده و با این تغییر معنای انشایی به خود گرفته است (به معنای: چه خوب است…) «نِعِمَّا» همین تعبیر «نِعْمَ» است به اضافه «ما»؛ که به خاطر این تقارن دو میم، مجددا تخفیف دیگری برای تلفظ در آن صورت گرفته است «إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِيَ» (بقره/۲۷۱) ▪️«نَعَمْ» هم کلمه‌ای است که برای جواب مثبت دادن به یک سوال به کار می‌رود (نقطه مقابل «لا») که در فارسی از معادل‌ «آری» استفاده می‌کنیم. 🔖جلسه 458 http://yekaye.ir/al-qalam-68-34/ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ 1) از امام صادق ع از پدراشان از جدشان روایت شده که رسول الله ص فرمودند: هنگامی که در شب معراج مرا به آسمان بردند و به سدرة‌المنتهی (نجم/14) رسیدم، ندا آمد: ای محمد! تو را در مورد علی ع سفارش به خیر می‌کنم، که همانا او سرور مسلمانان، و امام تقواپیشگان، و پیشوای سفیدرویانِ نشان‌دار* در روز قیامت است. ✳️ کلمه «غُرّ» به معنای پیشانی سفید، و کلمه «محجّل»‌ به معنای مچ دست و پا سفید است و تعبیر «غر المحجلین» در خصوص اسبهایی به کار می‌رود که پیشانی و مچ دست و پایشان سفید است، که در روایات نبوی به نحو استعاری برای برگزیدگان بهشتی به کار رفته و ظاهرا کنایه از نورانیتی است که در پیشانی و دست و پای آنها هویدا می‌شود، و آنان را در سفیدرویی و نورانیت در میان بهشتیان نشان‌دار کرده است؛ از این رو، به سفیدرویانِ نشان‌دار ترجمه شد. 📚الأمالي (للمفيد)، ص173؛ 📚 الأمالي (للطوسي)، ص193 قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ قَالَ حَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ زَيْدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ (عَلَيْهِمْ السَّلَامُ)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ وَ انْتَهَيْتُ إِلَى سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى نُودِيتُ يَا مُحَمَّدُ اسْتَوْصِ بِعَلِيٍّ خَيْراً فَإِنَّهُ سَيِّدُ الْمُسْلِمِينَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ. ✅این حدیث نبوی با سندهایی متفاوت در منابع اهل سنت نیز آمده است؛ از جمله 📚با دو سند مستقل در: معرفة الصحابة (لأبي نعيم، م430) ج3، ص1587 ؛ 📚مناقب امیرالمومنین علي (لابن المغازلي، م483) ص162 ، 📚 الطيوريات (لصدرالدين الأصبهاني م576) ج3، ص995-996 ؛ فقط در متن آنها به جای عبارت «سفارش به خیر می‌کنم» آمده:‌ «در مورد علی ع این سه مطلب را به من وحی فرمود که او ...» @yekaye
☀️2) از ابن عباس روایت شده است که یکبار رسول الله ص فرمود: روز قیامت بر مردم وقتی خواهد آمد که در آن موقع کسی سواره نخواهد بود مگر ما چهار نفر. عباس، عموی پیامبر ص از او پرسید؟ پدر و مادرم به فدایت؛ آن چهار نفر چه کسانی‌اند؟ فرمود: من بر بُراق هستم؛ و برادرم صالح، بر شتری که خداوند به معجزه پدید آورد و قومش آن را پی کردند؛ و عمویم حمزه، شیر خدا و شیر رسولش، بر شتر من: عضباء؛ و برادرم علی بن ابی‌طالب، بر شتری از شتران بهشتی که پشتی فراخ دارد، و بر او دو ردای سبز از خلعتهای خداوند رحمان است، و بر سرش تاجی از نور، که آن تاج هفتاد ستون دارد و بر هرستونی یاقوت قرمزی می‌درخشد که مسیری که پیمودنش سه روز طول می‌کشد را روشن می‌سازد؛ و در دستش پرچم حمد است، در حالی که ندا می دهد: «لا اله الا الله، محمد ص رسول الله» و خلایق می‌پرسند، این کیست: آیا یکی از فرشتگان مقرب است؟ یا پیامبری مُرسَل است، یا از حاملان عرش است؟ پس منادی‌ای از دل عرض ندا می‌دهد: نه فرشتگان مقرب است؛ ونه پیامبری مُرسَل؛ و نه از حاملان عرش. این علی بن ابی‌طالب است، وصی پیامبرِ رب العالمین، و امیرمومنان، و پیشوای سفیدرویانِ نشان‌دار* در جنات نعیم. ✳️ عبارت «سفیدرویانِ نشان‌دار» در ضمن حدیث قبل توضیح داده شد. 📚الأمالي (للطوسي، م460)، ص259؛ 📚 التحصين (لابن طاوس، م664)، ص572 أَ خْبَرَنَا أَبُو عُمَرَ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ، قَالَ: حَدَّثَنَا خُزَيْمَةُ بْنُ مَاهَانَ الْمَرْوَزِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا عِيسَى بْنُ يُونُسَ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): يَأْتِي عَلَى النَّاسِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقْتٌ مَا فِيهِ رَاكِبٌ إِلَّا نَحْنُ أَرْبَعَةٌ. فَقَالَ لَهُ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ عَمُّهُ: فِدَاكَ أَبِي وَ أُمِّي، وَ مَنْ هَؤُلَاءِ الْأَرْبَعَةُ قَالَ: أَنَا عَلَى الْبُرَاقِ، وَ أَخِي صَالِحٌ عَلَى نَاقَةِ اللَّهِ الَّتِي عَقَرَهَا قَوْمُهُ، وَ عَمِّي حَمْزَةُ أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ عَلَى نَاقَتِيَ الْعَضْبَاءِ، وَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَى نَاقَةٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّةِ، مُدَبَّجَةَ الْجَنْبَيْنِ، عَلَيْهِ حُلَّتَانِ خَضْرَاوَانِ مِنْ كِسْوَةِ الرَّحْمَنِ، عَلَى رَأْسِهِ تَاجٌ مِنْ نُورٍ، لِذَلِكَ التَّاجِ سَبْعُونَ رُكْناً، عَلَى كُلِّ رُكْنٍ يَاقُوتَةٌ حَمْرَاءُ تُضِي‏ءُ لِلرَّاكِبِ مَسِيرَةَ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ، وَ بِيَدِهِ لِوَاءُ الْحَمْدِ يُنَادِي: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، فَيَقُولُ الْخَلَائِقُ: مَنْ هَذَا، مَلَكٌ مُقَرَّبٌ، أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ، أَوْ حَامِلُ عَرْشٍ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنْ بَطْنِ الْعَرْشِ: لَيْسَ بِمَلَكٍ مُقَرَّبٍ، وَ لَا نَبِيٍّ مُرْسَلٍ، وَ لَا حَامِلِ عَرْشٍ، هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَصِيُّ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ، وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ‏. 1️⃣این حدیث نیز در منابع اهل سنت نیز آمده است: 📚الف. با طول و تفصیل بیشتری با دو سند مختلف در تاريخ بغداد (خطیب بغدادی، م463) (تحقیق: بشار) ج12، ص412 و ج15، ص153 (تاريخ بغداد وذيوله؛ طبع العلمية، ج11، ص113-114؛ و ج13، ص123-124) 📚ب. با همین دو سند و متن، همراه با سند و متن سومی در تاريخ دمشق (لابن عساكر، م571) ج42، ص326-328 📚ج. سه مورد فوق، همراه با روایتی از انس، که فقط فراز مربوط به حضرت علی ع را دارد ؛ و روایتی از عمر که بر همراهی امیرالمومنین ع با پیامبر در وارد شدن بر بهشت تاکید می‌کند ؛ در: مختصر تاريخ دمشق، ج17، ص381-383 @yekaye