eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1012) 📖 إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفینَ 📖 ترجمه 💢همانا آنان بودند که پیش از این مست ناز و نعمت بودند؛ سوره واقعه (56) آیه45 1399/4/18 16 ذی‌القعده 1441 @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹ماده «ترف» غالبا گفته‌اند که دلالت دارد بر بسر بردن در یک حالت ناز و نعمت؛ چنانکه وقتی می‌گویند «تَرَّفَهُ أهلُه» یعنی خانواده‌اش با غذاهای خوشمزه و گوارا و سایر چیزهای اختصاصی از او پذیرایی کردند. (معجم مقاييس اللغه، ج‏1، ص345 ) ▫️و «تُرْفَة» را به معنای توسع در نعمت دانسته‌اند و «اتراف» عبارت است از غرق کردن کسی در ناز و نعمت: «أَتْرَفْناهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا» (مؤمنون/33) «وَ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فِيهِ»‏ (هود/116) «ارْجِعُوا إِلى‏ ما أُتْرِفْتُمْ فِيهِ» ‏(أنبياء/13) ▪️«مترَف» کسی است که خداوند وی را در ناز و نعمت غرق کرده است: «حَتَّى إِذا أَخَذْنا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذابِ‏» (مؤمنون/64) [«وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفيها فَفَسَقُوا فيها» (اسراء/۱۶) «وَ ما أَرْسَلْنا في‏ قَرْيَةٍ مِنْ نَذيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ» (سبأ/34) «وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ في‏ قَرْيَةٍ مِنْ نَذيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‏ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‏ آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ» (زخرف/23)] یعنی همانها که در جای دیگر در موردشان فرمود: «فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ» (فجر/15). (مفردات ألفاظ القرآن، ص166 ) ▫️ هرچند که برخی هم گفته‌اند که «مترف» کسی است که برای رسیدن به ناز و نعمت و رفاه از ادای واجبات خودداری می‌کند: «إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفينَ» (واقعه/45) (مجمع البيان، ج‏9، ص333 ) ▪️البته برخی گفته‌اند معنای محوری این ماده پر شدن چیزی است از نرمی و سستی به طوری که خود را از پیرامون خود جدا و ممتاز بیابد؛ چنانکه تتریف غذای خوشمزه‌ای است که معده را پر می‌کند و مترف هم کسی است که نعمت بر او فراوان شده و در شهوات دنیا فرو رفته باشد (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۲۰۶) ▫️به تعبیر دیگر، «ترف» تنعم به نعمتهای دنیوی و برخورداری از رفاه در دنیا از هر جهت است و «اتراف» هم همین وسیع کردن و در ناز و نعمت قرار دادن زندگی دیگران است که چون رفاه اینچنینی غالبا طغیان می‌آورد به طور مجازی به معنای به سرکشی طغیان کشاندن هم به کار رفته است؛ 🔸و در تفاوت «مترف» و «منعم» (تفاوت ماده «ترف» و «نعم») گفته‌اند که منعم کسی است بر او نعمت داده شده؛ خواه نعمت مادی یا معنوی؛‌ و خواه این نعمت وی را به غفلت از غیر آن بکشاند یا خیر؛ اما «مترف» در خصوص کسی به کار می‌رود که اولا در نعمتهای مادی غوطه‌ور شده و ثانیا از معنویات غافل گردیده باشد. (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏1، ص416 ) 📿از ماده «ترف» فقط صیغه‌های باب افعال و جمعا ۸ مورد در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️۱) از امام صادق ع از پدرشان روایت شده است که رسول الله ص فرمودند: چهار چیز است که دل را می‌میراند: گناه روی گناه؛ و کثرت مناقشه کردن با زنان؛ که مقصودشان زیاد هم‌کلام شدن با آنان بود؛ و بحث و جدل کردن با احمق، که چیزی تو می‌گویی و او می‌گوید و هیچگاه به خیر برنمی‌گردد؛ و همنشینی با مردگان. سوال شد: یا رسول الله! مردگان کیستند؟ فرمود: هر ثروتمند مترف (غرق در ناز و نعمت). 📚الخصال، ج‏1، ص228؛ روضة الواعظین، ج‏2، ص414 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِی اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیرِی عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: أَرْبَعٌ یمِتْنَ الْقَلْبَ الذَّنْبُ عَلَى الذَّنْبِ وَ كَثْرَةُ مُنَاقَشَةِ [مُشَاوَرَةِ] النِّسَاءِ یعْنِی مُحَادَثَتَهُنَّ وَ مُمَارَاةُ الْأَحْمَقِ تَقُولُ وَ یقُولُ وَ لَا یرْجِعُ إِلَى خَیرٍ أَبَداً وَ مُجَالَسَةُ الْمَوْتَى. فَقِیلَ لَهُ: یا رَسُولَ اللَّهِ! وَ مَا الْمَوْتَى؟ قَالَ: كُلُّ غَنِی مُتْرَفٍ. 📚این روایت در معدن الجواهر و ریاضة الخواطر، ص49 آمده با این تفاوت که در آن از پنج عامل برای فاسد شدن دل نام برده شده که مورد دیگرش «مدتی طولانی تنها در خانه ماندن» است و علاوه بر بنده غرق در ناز و نعمت «کسی که برای آخرتش کار نمی‌کند» نیز مصداق «میت» معرفی شده است. @yekaye
☀️۲) در فرازی از روایت معروف توحید مفضل که در اثبات خالق حکیم و پاسخ به شبهات ملحدان است، امام صادق ع می‌فرمایند: برخی از مردمان جاهل این آفات و مصیبتهایی همچون [بیمارهایی واگیردار و یا سخت همچون] وبا و یرقان و [نیز آفات دیگری همچون] تگرگ و ملخ را بهانه‌ای برای انکار آفریدگار و تدبیر و آفرینش قرار داده‌اند؛ ... و همچنین پیروان مانی نیز این امور ناخوشایند و مصیبتهایی که به مردمان می‌رسد را نمی‌توانند قبول کنند؛ و هردو گروه می‌گویند كه اگر برای این عالم آفریدگار مهربانی و رحیمی باشد چرا این امور ناخوشایند در جهان واقع می‌شود؟! گوینده این سخن را گمان آن است كه می‌باید عیش آدمی در دنیا از هر كدورتی خالص و صاف باشد و اگر چنین بود انسان از فرط رفاه‌زدگی و طغیان به جایی می‌رسید كه نه کار دنیایش به سامان می‌رسید و نه کار دینش؛ چنانچه در میان بسیاری از افراد غرق در ناز و نعمت و کسانی که در رفاه و امنیت نشو و نما كرده اند می‌بینی که به این وضع می‌رسند تا حدی که گویا فراموش می‌کنند كه از جنس بشرند یا تحت ربوبیت خداوندند و ممکن است ضرری به ایشان برسد یا مكروهی بر ایشان نازل گردد؛ و یا فراموش می‌کنند که برعهده آنهاست که بر ضعیف رحم كنند ویا از فقیری دستگیری نماید یا به حال فرد گرفتار رقت كنند یا نسبت به فرد ناتوان لطفی به خرج دهند؛ اما همین که امور ناخوشایندی وی را بگزد و سختی‌اش را بچشند به خود می‌آیند و نسبت به بسیاری از آن چیزهایی که بدان جاهل ویا از آن غافل بود بصیرت می‌یابند و بسیاری از وظایفی که ترک کرده بودند را از سر می‌گیرند ... 📚توحید المفضل، ص168 قَالَ الْمُفَضَّلُ فَلَمَّا كَانَ الْیوْمُ الرَّابِعُ بَكَّرْتُ إِلَى مَوْلَای فَاسْتُؤْذِنَ لِی فَأَمَرَنِی بِالْجُلُوسِ فَجَلَسْتُ. فَقَالَ ع‏ ... اتَّخَذَ أُنَاسٌ مِنَ الْجُهَّالِ هَذِهِ الْآفَاتِ الْحَادِثَةَ فِی بَعْضِ الْأَزْمَانِ كَمِثْلِ الْوَبَاءِ وَ الْیرَقَانِ وَ الْبَرَدِ وَ الْجَرَادِ ذَرِیعَةً إِلَى جُحُودِ الْخَالِقِ وَ التَّدْبِیرِ وَ الْخَلْق‏ ... وَ قَدْ أَنْكَرَتِ الْمَنَانِیةُ مِنَ الْمَكَارِهِ وَ الْمَصَائِبِ الَّتِی تُصِیبُ النَّاس؛ فَكِلَاهُمَا یقُولُ إِنْ كَانَ لِلْعَالَمِ خَالِقٌ رَءُوفٌ رَحِیمٌ فَلِمَ تَحْدُثُ فِیهِ هَذِهِ الْأُمُورُ الْمَكْرُوهَةُ؛ وَ الْقَائِلُ بِهَذَا الْقَوْلِ یذْهَبُ إِلَى أَنَّهُ ینْبَغِی أَنْ یكُونَ عَیشُ الْإِنْسَانِ فِی هَذِهِ الدُّنْیا صَافِیاً مِنْ كُلِّ كَدَرٍ وَ لَوْ كَانَ هَكَذَا كَانَ الْإِنْسَانُ یخْرُجُ مِنَ الْأَشَرِ وَ الْعُتُوِّ إِلَى مَا لَا یصْلُحُ فِی دِینٍ وَ لَا دُنْیا كَالَّذِی تَرَى كَثِیراً مِنَ الْمُتْرَفِینَ وَ مَنْ نَشَأَ فِی الْجِدَةِ وَ الْأَمْنِ یخْرُجُونَ إِلَیهِ حَتَّى أَنَّ أَحَدَهُمْ ینْسَى أَنَّهُ بَشَرٌ وَ أَنَّهُ مَرْبُوبٌ أَوْ أَنَّ ضَرَراً یمَسُّهُ أَوْ أَنَّ مَكْرُوهاً ینْزِلُ بِهِ أَوْ أَنَّهُ یجِبُ عَلَیهِ أَنْ یرْحَمَ ضَعِیفاً أَوْ یوَاسِی فَقِیراً أَوْ یرْثِی لِمُبْتَلًى أَوْ یتَحَنَّنَ عَلَى ضَعِیفٍ أَوْ یتَعَطَّفَ عَلَى مَكْرُوبٍ فَإِذَا عَضَّتْهُ الْمَكَارِهُ وَ وَجَدَ مَضَضَهَا اتَّعَظَ وَ أَبْصَرَ كَثِیراً مِمَّا كَانَ جَهِلَهُ وَ غَفَلَ عَنْهُ وَ رَجَعَ إِلَى كَثِیرٍ مِمَّا كَانَ یجِبُ عَلَیه‏ ... @yekaye
☀️۳) از امام کاظم ع روایت شده است که امیرالمومنین ع روالش این بود که اصحابش را نصیحت کرد و از جمله اینکه می‌فرمود: شما را به تقوای الهی سفارش می‌كنم که همانا تقوا مایه غبطه جویندۀ امیدوار و محل اعتماد فراریِ پناهجو است و تقوا را لباس باطن خود قرار دهید و از روی اخلاص یاد خدا كنید تا بوسیلۀ آن به بهترین زندگی زنده شوید و بدان راه نجات را بپیمائید. به دنيا همچون زاهدى بنگريد كه از آن جدا خواهد شد، که او مقیم و ساكن را از جای برکند و شخص غرق در ناز و نعمت و آسوده خاطر را داغدار كند. 📚الكافی، ج‏8، ص17 أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْكُوفِی وَ هُوَ الْعَاصِمِی عَنْ عَبْدِ الْوَاحِدِ بْنِ الصَّوَّافِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْهَمْدَانِی عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ: كَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یوصِی أَصْحَابَهُ وَ یقُولُ أُوصِیكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا غِبْطَةُ الطَّالِبِ الرَّاجِی وَ ثِقَةُ الْهَارِبِ اللَّاجِی وَ اسْتَشْعِرُوا التَّقْوَى شِعَاراً بَاطِناً وَ اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً خَالِصاً تَحْیوْا بِهِ أَفْضَلَ الْحَیاةِ وَ تَسْلُكُوا بِهِ طَرِیقَ النَّجَاةِ انْظُرُوا فِی الدُّنْیا نَظَرَ الزَّاهِدِ الْمُفَارِقِ لَهَا فَإِنَّهَا تُزِیلُ الثَّاوِی السَّاكِنَ وَ تَفْجَعُ الْمُتْرَفَ الْآمِنَ. 🔖بقیه این خطبه قبلا در جلسه 626 (حدیث۲) گذشت و 📚 فرازهایی از آن با اندک اختلافی در نهج‌البلاغه (خطبه103) و عیون الحكم و المواعظ (للیثی)، ص91 و تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، ص138 نیز آمده است. @yekaye
☀️۴) الف. از رسول الله ص روایت شده است: همانا در میان گناهان، گناهانی هست که نماز و روزه نمی تواند آنها را از بین ببرد. گفتند: یا رسول الله! پس چه چیزی آن را از بین می‌برد؟ فرمودند: سختی‌هایی که به انسان در طلب معیشت می‌رسد. ☀️ب. و باز رسول الله ص فرمودند: همانا گاه فردی از شما به وضعیتی گرفتار می‌شود که در آن موقع گناهی بر او نوشته نشود [گناهانش ثبت نمی‌شود] و آن زمانی است که به خاطر معیشتش بشدت در تنگنا افتاده باشد. ☀️ج. و باز فرمود: همانا خداوند هر دل اندوهناکی را دوست دارد. ☀️د. و از ایشان سوال شد که خدا کجاست؟ فرمودند: در دلهای شکسته. ☀️ه. و باز فرمودند: همانا غم و اندوه [که به خاطر مصیبتهای ناخواسته بر انسان وارد می‌شود] گناهان انسان مسلمان را از بین می‌برد. 📚الدعوات (للراوندی) ص۵۶ و 120 ☀️الف. َ عَنِ النَّبِی ص: إِنَّ مِنَ الذُّنُوبِ ذُنُوباً لَا یكَفِّرُهَا صَلَاةٌ وَ لَا صَوْمٌ. قِیلَ: یا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا یكَفِّرُهَا؟ قَالَ: الْهُمُومُ فِی طَلَبِ الْمَعِیشَةِ. (ص۵۶) ☀️ب. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: [إِنَّهُ‏] لَیأْتِی عَلَى الرَّجُلِ مِنْكُمْ لَا یكْتَبُ عَلَیهِ سَیئَةٌ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ مُبْتَلًى بِهِمُ الْمَعَاشُ. (ص۱۱۹-120) ☀️ج. وَ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ كُلَّ قَلْبٍ حَزِینٍ. (ص۱۲۰) ☀️د. وَ سُئِلَ أَینَ اللَّهُ؟ فَقَالَ: عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُمْ. (ص۱۲۰) ☀️ه. قَالَ: إِنَّ الْهَمَّ لَیذْهَبُ بِذُنُوبِ الْمُسْلِم‏. (ص۱۲۰) @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1️⃣ «إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفینَ» «مترف» کسی است که غرق در ناز و نعمت است؛ و با بیان اینکه اصحاب شمال، مترفین بوده‌اند می‌خواهد بفرماید: 🍃الف. چنان در ناز و نعمت‌ها غرق شده بودند که آخرت و حساب و کتاب را فراموش کردند و به همین جهت جهنمی شدند. 🍃ب. بودن در ناز و نعمت چنان برایشان اولویت داشت که به انجام واجباتی که برعهده‌شان بود بی‌اعتنا بودند؛ و به همین جهت جهنمی شدند. (الميزان، ج‏19، ص124 ) 🍃ج. چون بسیار در ناز و نعمتها غرق بودند و در زندگی دنیا سختی نکشیده بودند پس این عذاب‌ها برایشان بسیار دردآورتر از افراد معمولی است. (مجمع البیان، ج‏9، ص333 ) 🍃د. ... @yekaye
. 2️⃣ «إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفینَ» آیا از این آیه برمی‌آید که هرکس در دنیا غرق در ناز و نعمت است جهنمی باشد؟ به نظر می‌رسد به این سوال متناسب با حیثیات مختلف هم می‌توان جواب مثبت داد و هم جواب منفی؛ و لزوما این جواب‌ها با هم تنافی ندارد: 🍃الف. بله؛ بدین بیان که: 🌱الف.۱. مقصود از «غرق شدن در ناز و نعمت» آنچنان مشغول شدنی به این نعمتهای دنیوی باشد که شخص را از هر چیز دیگری غافل کند؛ که هرکس چنین شود حتما جهنمی خواهد بود. 🌱الف.۲. این وضعیت مقایسه‌ای است؛ یعنی اینان بعد از مواجهه با آن عذابها می‌یابند که هر وضعیتی که در دنیا داشته‌اند در مقایسه با وضعیت آنان در جهنم همانند در ناز و نعمت بسر بردن است (مفاتيح الغيب، ج‏29، ص411 ) موید این برداشت احادیثی است که مرگ را برای کافر به عبور از پلی تشبیه می‌کند که وی را از قصر به زندان منتقل می‌کند (معاني الأخبار، ص289 ) 🌱الف.۳. ... 🍃ب. خیر؛ بدین بیان که: 🌱ب.۱. این آیه ادامه‌ای هم دارد که «وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظيمِ» (واقعه/46) در واقع، آیه می‌فرماید که «چون آنان غرق در ناز و نعمت بودند و بر گناه اصرار می‌ورزیدند». یعنی اینکه کسی در نعمت باشد و در عین حال اهل گناه باشد جهنمی می‌شود؛ نه صرفا در نعمت غوطه‌ور بودن. (مفاتيح الغيب، ج‏29، ص411 ) 🌱ب.۲. حتی اگر از آیه بعد صرف نظر شود باز هم آیه صرفا می‌فرماید که جهنمیان قبلا غرق در نعمت بودند؛ نه اینکه هرکس غرق در نعمت باشد جهنم می‌رود؛ چنانکه حضرت سلیمان این چنین بود و قطعا از اصحاب شمال نیست. بویژه اگر مقام آیه مقام اشاره به سختی کنونی جهنمیان باشد و صرفا در مقام اشاره باشد به سابقه‌شان که این سختی کشیدن را برای آنها سخت‌تر می‌کند. 🌱ب.3. ... @yekaye
. 3️⃣ «إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفینَ» 💢آیا از این آیه برمی‌آید که جهنمیان صرفا از میان کسانی‌اند که در دنیا ثروتمند و غرق در ناز و نعمت بوده‌اند؟ 💢آيا امکان ندارد کسی در دنیا غرق در ناز و نعمت نباشد اما جهنمی شود؟ به نظر می‌رسد به این سوال متناسب با حیثیات مختلف هم می‌توان جواب مثبت داد و هم جواب منفی؛ و لزوما این جواب‌ها با هم تنافی ندارد: 🍃الف. بله، امکان ندارد کسی در دنیا غرق در ناز و نعمت نباشد اما جهنمی شود؛ بدین بیان که: 🌱الف.۱. هر انسانی زندگی‌اش محفوف به نعمتهای خداوند است و نعمت صرفا مال و ثروت نیست؛ و اینکه کسی چنان مشغول به این زندگی (که تمامش نعمت خداست) بشود که به خاطر این زندگی (یعنی به خاطر غرق شدن در نعمتهای الهی) ‌از خداوند غافل گردد «مترف» محسوب می‌شود و حتما جهنمی خواهد بود. (الميزان، ج‏19، ص125 ) 🌱الف.۲. ... 🍃ب. خیر، امکان دارد کسی در دنیا غرق در ناز و نعمت نباشد اما جهنمی شود؛ ؛ بدین بیان که: 🌱ب.۱. اگر مراد از «مترف» غرق بودن در ناز و نعمتی است که در عرف ناز و نعمت به حساب آید بسیاری از انسانها هستند که در وضعی بسر نمی‌برند که عرفاً غرق در ناز و نعمت محسوب شوند؛ ‌اما اقدامی می‌کنند که «خسر الدنیا و الآخره» می‌شوند؛ مثلا «آخرت خود را به خاطر دنیای دیگران می‌فروشند» (الأمالي (للطوسي)، ص51 )؛ همانند بسیاری از قوم فرعون که به دست فرعون به جهنم وارد می‌شوند: «يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ» (هود/۹۸) 🌱ب.۲. ... @yekaye
. 4️⃣ «فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ؛ وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ؛ لا بارِدٍ وَ لا كَريمٍ؛ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفینَ» خوشگذرانان سرمست بدانند كه كاميابى‏هاى غافلانه، آنان را به چه ذلّت و نكبت و زجرى خواهد كشيد. (تفسير نور، ج‏9، ص430) @yekaye
. 5️⃣ «إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفینَ» این آیه (بویژه به انضمام آیات بعدی‌اش) ظهور در این دارد که در مقام بیان چرایی جهنمی شدن جهنمیان است. 💢چرا در اصحاب شمال این چرایی را بیان کرد؛ اما در اصحاب یمین به چرایی بهشتی‌شدنشان اشاره‌ای نکرد؟ 🍃الف. هرکس به جهنم می‌رود به اقتضای عمل خودش و عدل الهی است؛ اما بهشت رفتن بهشتیان عموما بیش از آنکه به عمل خودشان مستند باشد به خاطر فضل الهی است و اگر فضل و رحمت خداوند نبود اغلب پیرو شیطان می‌شدند: « وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلاَّ قَليلاً» (نساء/۸۳) و هیچکس پاک و تزکیه نمی‌شد: «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى‏ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً» (نور/21) (اقتباس از مفاتيح الغيب، ج‏29، ص410-411 ) 📝تبصره اگر این نکته فوق درست باشد آنگاه شاید عظمت سابقون هم بیشتر به چشم بیاید: در حالی که از تاثیر عمل اصحاب یمین بر بهشتی شدنشان چیزی نگفت اما نعمتهای مذکور در این سوره برای سابقون را جزای عمل خودشان معرفی کرد «جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ» (واقعه/24) یعنی آنان کسانی بودند که با عمل خود سزاوار آن نعمتهای بهشتی شدند. 🍃ب. آگاهی از چرایی وضعیت جهنمیان اثر فراوانی در عبرت گرفتن از آن و پرهیز از گناهان دارد؛ اما نیکوکاران اگر روی عمل خودشان حساب کنند بسیار در معرض این‌اند که دچار عجب و غرور شوند و همین امر کاری کند که همان انجام اعمال ظاهرا خوب مایه جهنمی شدنشان شود. پس اینکه گفته شود بهشتیان به خاطر این اعمال بهشتی شدند ضررش بیش از سودش است؛‌برخلاف اینکه گفته شود جهنمیان به خاطر این اعمال جهنمی شدند. 🍃ج. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1013) 📖 وَ كانُوا یصِرُّونَ عَلَی الْحِنْثِ الْعَظیمِ 📖 ترجمه 💢و بر آن گناه [خلف وعده‌ی] عظیم اصرار می‌ورزیدند؛ سوره واقعه (56) آیه 46 1399/4/21 19 ذی‌القعده 1441 @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹الْحِنْثِ درباره ماده «حنث» برخی بر این باورند که ▪️محور اصلی این ماده سنگینی چیزی است که این سنگینی‌اش به اوج رسیده باشد (و این نمی‌شود مگر اینکه حاوی یک امر حالت غلیظ و بزرگ و خشک و سنگین باشد) ▫️چنانکه به «عِدلِ» [= لنگه‌ای از بار شتر] سنگین «حنث»‌ گویند و ▫️ اینکه برای رسیدن طفل به سن بلوغ هم تعبیر «بلغ الغلام الحنث» به کار می‌برند کنایه از این است که به سن و وزانت مردانگی رسید و یا اینکه به خاطر محتلم شدن ماده دارای ثقلی در او حاصل شد؛ و ▫️کاربردش در خصوص پیمان‌شکنی هم از این جهت است که گویی ادای پیمان بر وی سنگین می‌آمده است؛ و از این جهت تعبیر «وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظيمِ» (واقعه/46) شبیه تعبیر «وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالاً مَعَ أَثْقالِهِمْ» (عنکبوت/۱۳)‌ می‌باشد. (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص509-510). ▪️اما اغلب به همین مقدار بسنده کرده‌اند که اصل این ماده را به معنای گناه و حرج بدانند که وقتی در خصوص عهد و سوگند مطرح می‌شود به معنای نقض عهد و سوگندشکنی است (معجم مقاييس اللغه، ج‏2، ص109 )؛ ▫️البته در این میان برخی اصل این ماده را همان گناه بزرگ بودن دانسته و سوگندشکنی را مصداقی از آن معرفی کرده‌اند (كتاب العين، ج‏3، ص206 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص260 ) و ▫️برخی اصل را تخلف از تعهدی که با سوگند یا غیر آن حاصل شود دانسته: « وَ خُذْ بِيَدِكَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ» (ص/۴۴) و آن را اخص از گناه شمرده‌اند (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏2، ص340 ) در واقع «حِنث» شکستن پیمانی است که با سوگند مورد تاکید قرار گرفته بود (مجمع البیان، ج‏9، ص333 ) 📿ماده «حنث» همین دو بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️۱) الف. از امام صادق ع روایت شده است: با اصرار کردن هیچ صغیره‌ای [از این پس، دیگر گناه صغیره] نیست؛ و با استغفار کردن هیچ کبیره‌‌ای [از این پس، دیگر گناه کبیره] نیست. ☀️ب. و باز از امام صادق ع روایت شده است: به خدا سوگند خداوند هیچ طاعتی را در حال اصرار بر انجام چیزی از معصیت‌هایش نمی پذیرد. 📚الكافي، ج‏2، ص288 ☀️الف. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّهِيكِيِّ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ الْقَنْدِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا صَغِيرَةَ مَعَ الْإِصْرَارِ وَ لَا كَبِيرَةَ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ. ☀️ب. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ: لَا وَ اللَّهِ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ شَيْئاً مِنْ طَاعَتِهِ عَلَى الْإِصْرَارِ عَلَى شَيْ‏ءٍ مِنْ مَعَاصِيهِ. @yekaye
☀️۲) از امام صادق ع روایت شده است که امیرالمومنین ع فرمودند: کسی که در سوگندی که می‌خورد استثناء‌کند (انجام وعده‌اش را مقید به «ان شاءالله» کند)، [اگر عمل نکرد] نه «حنث» و خلف وعده کرده و نه کفاره‌ای برعهده‌اش است. 📚الكافي، ج‏7، ص448 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مَنِ اسْتَثْنَى فِي يَمِينٍ فَلَا حِنْثَ وَ لَا كَفَّارَةَ. @yekaye
☀️۴) حضرت امیر ع در روایتی طولانی به ریشه‌ها و شاخه‌های کفر اشاره کرده‌اند که متن کامل آن در جلسه ۷۰۷ (حدیث۴) گذشت. فراز اول آن چنین است: کفر بر چهار بنیان بنا شده است: فسق و غلوّ و شک و شبهه؛ فسق خودش چهار شاخه دارد: جفا و کوری و غفلت و سرکشی (عُتُوّ) پس کسی که جفا پیشه کند، حق را حقیر شمرد و فقیهان را دشمن دارد و بر آن گناه عظیم اصرار ورزد؛ ... 📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج‏2، ص950؛ 📚الكافي، ج‏2، ص391؛ 📚 الغارات، ج‏1، ص85؛ 📚 الخصال، ج‏1، ص232 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ بُنِيَ الْكُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: الْفِسْقِ وَ الْغُلُوِّ وَ الشَّكِّ وَ الشُّبْهَةِ. وَ الْفِسْقُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الْجَفَا وَ الْعَمَى وَ الْغَفْلَةِ وَ الْعُتُوِّ. فَمَنْ جَفَا احْتَقَرَ الْحَقَّ وَ مَقَتَ الْفُقَهَاءَ وَ أَصَرَّ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ. @yekaye