🔹یوْمٍ
▪️درباره ماده «یوم» که از آن فقط کلمه «یوم» (جمع آن: «أیام») وجود دارد گفتهاند اصل معنایش زمان از طلوع آفتاب تا غروب است که گاه برای اشاره به مدت معینی از زمان به کار میرود؛
که البته گاه به نحو استعارهای برای اشاره به یک واقعه ناگوار و مصیبت هم به کار میرود چنانکه گفته میشود: نعم الأخ فلان في اليوم [که ظاهرا در اینجا نیز در اصل اشاره به زمان وقوع آن واقعه است] و یا به روزی که سختیها و مصائب زیاد باشد میگویند یوم ذووالایام (كتاب العين، ج8، ص433 ؛ معجم المقاييس اللغة، ج6، ص159 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص894 )
▪️و شاید همین امر (که گاه برای اشاره به مدت معینی از زمان به کار میرود) موجب شده است که برخی اصل این ماده را به معنای یک مقدار محدود و معین از زمان (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج14، ص280 ) وبه تعبیر دیگر، یک مقدار متصل و محدود از زمان (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۲۰۱۷ ) بدانند؛ نه لزوما بازه زمانی صبح تا مغرب.
▪️در هر صورت، این مقدار واضح است که یک معنای اصلی آن همین بازه زمانی است؛ و آنگاه
🔸در تفاوت «یوم» با «نهار» (در فارسی هر دو را با تعبیر «روز» یاد میکنیم) گفتهاند که «نهار» اسم برای روشناییای است که با تابش خورشید همه جا را فرا میگیرد نه اسم خود این وقت؛ اما «یوم» اسم این زمانی است که این روشنایی همهجا پخش میشود؛ ولذا اهل لغت گفتهاند وقتی گفته شود «سِرْتُ یوماً» گوینده میخواهد مقدار زمانی را که پیمودنش طول کشیده بیان کند؛ اما وقتی گفته شود «سرت نهارا» مقصود گوینده مدت زمانی که طول کشیده نیست بلکه مقصودش این است که این پیمودن در روشنایی روز انجام شده است؛ و به همین جهت است که نهار میتواند به یوم اضافه شود و مثلا گفته شود «سرت نهار یوم الجمعه» و نیز به همین جهت است که به وقت سحر تا وقتی که آسمان روشن نشده «نهار» گفته نمیشود (الفروق في اللغة، ص266 )
▫️و برخی ضمن قبول این نکته در خصوص «نهار» (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج14، ص280 ) افزودهاند که بازه زمانی «یوم» اعم از «نهار» است؛ «نهار» از ابتدای طلوع خورشید تا غروب آن است که دقیقا نقطه مقابل شب (لیل) است؛ ولی «یوم» اعم از این است و گاه به معنای کل شبانهروز ویا مطلق یک زمان معین به کار میرود (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج۱۰، ص275 ).
🔸 با توجه به اینکه این کلمه درباره هر گونه وقت محدودی هم به کار میرود خوب است اشاره کنیم که:
▫️تفاوتش با «وقت» در این است که (چنانکه در جلسه قبل توضیح داده شد) وقت زمانی است که با یک کار و یا یک حادثه یا جریان محدود شده باشد؛
▫️و تفاوتش با «حین» در این است که «حین» یک قطعه محدود اما مبهم از زمان است. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج14، ص281 )
▪️چنانکه اشاره شد جمع «یوم» أیام است که در اصل ایوام بوده که هرجا واو و یاء با هم باشند و اولی ساکن باشد غالبا به نفع یاء ادغام میشود. (كتاب العين، ج8، ص433 )
▪️این کلمه گاهی با «إذ» ترکیب میشود و که میتواند معرب یا مبنی باشد که اگر مبنی باشد به خاطر اضافه شدن «أذ»به آن است (مفردات ألفاظ القرآن، ص894 ) مثلا در آیه «فَذلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسيرٌ» (مدثر/9) برخی آن را مبنی و در محل رفع دانستهاند؛ و در قرآن کریم غیر از دو مورد که به صورت مجرور «يَوْمِئِذٍ» آمده (وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ، هود/66؛ لَوْ يَفْتَدي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنيهِ، معارج/11) در بقیه موارد (۴۸ مورد) به صورت منصوب «يَوْمَئِذٍ»؛ که اکثریت این موارد نصبش به خاطر ظرف زمان بودنش است.
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
ادامه توضیح «یوم»
▪️در کاربردهای قرآنی، این کلمه،
▫️گاهی به معنای همان بازه زمانی طلوع آفتاب تا غروب نقطه مقابل «لیل») آمده است: «سيرُوا فيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنينَ» (سبأ/۱۸) یا «سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُوماً» (حاقة/۷)
▫️گاهی به معنای کل شبانه روز: «إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً» (اعراف/۱۶۳) «هذِهِ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ» (شعراء/۱۵۵)
▫️روزی که به نحو خاصی معین شده: «یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ» (آل عمران/۱۵۵ و 166) «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ» (توبه/108) «تَسْتَخِفُّونَها يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَ يَوْمَ إِقامَتِكُمْ» (نحل/۸۰)
▫️زمان صدور کلام (امروز) «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي» (مائده/۳)
▫️و از رایجترین کاربردهای این کلمه در قرآن کریم برای اشاره به «روز قیامت» است که علاوه بر تعبیر «يَوْمُ الْقِيامَة» (که ۷۰ بار تکرار شده) تعابیری مانند «الْيَوْمِ الْآخِر» (۲۶ بار) «يَوْمُ الدِّين» (۱۳ بار) «يَوْمُ الْفَصْلِ» (۶ بار) «ِيَوْمِ الْحِساب» (۴ بار) «َ يَوْمَ الْجَمْعِ» (۲ بار) و نیز کلمه «یوم» با انواع توضیحات دیگر که معلوم میشود مقصود قیامت است (مثلا «يَوْمٌ لا بَيْعٌ فيهِ وَ لا خِلالٌ» (ابراهیم/۳۱) «يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُون» (شعراء/۸۸) و ...) به کار رفته است؛
🔺 و با توجه به برچیده شدن وضعیت خورشید در روز قیامت (وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ، قیامت/۹؛ إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ، تکویر/1) واضح است که مقصود از روز در این آیات بازه زمانی طلوع آفتاب تا غروب آن نمیباشد؛ چنانکه آیاتی همچون «يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» (توبه/۳۶) «الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في سِتَّةِ أَيَّامٍ» (اعراف/۵۴؛ یونس/۳؛ هود/۷؛ حدید/۴) که مقدم بر آفرینش خورشید است؛ و نیز آیاتی همچون «إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّون» (حج/۴۷) و «تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ في يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسينَ أَلْفَ سَنَة» (معارج/۴) که از روزی هزار ساله ویا پنجاه هزار ساله سخن به میان میآورد بخوبی میتوان فهمید که این تعبیر روز برای روز قیامت اشاره به یک حقیقت ماورای روزهای عادی دنیوی است؛ که اگرچه بر اساس توصیفاتی که از قیامت شده یک نحوه امتدادی دارد، اما امتدادش با امتداد رایج در زمان ما که با مقیاس گردش زمین به دور خود و به دور خورشید سنجیده میشود تفاوتهای بنیادینی دارد.
📿ماده «یوم» و ترکیبات آن (یومین؛ یومئذ؛ أیام) جمعا ۴۷۵ بار در قرآن کریم به کار رفته است؛ که جالب اینجاست که کاربردهای این کلمه به صورت مفرد و غیرمتصل به کلمه دیگر (یعنی صرفا به صورت «یوم» و «الیوم»؛ نه «ایام» و «بیوم» «یومکم» و ...) ۳۶۵ بار در قرآن کریم آمده است که معادل روزهای یک سال است.
@yekaye
🔹الف. روایتی درباره دشواری آن روزی که همه در آن جمع میشوند:
☀️۱) امیرالمومنین ع در ضمن یکی از خطبههای خود فرمودند:
و آن روزی است که خداوند اولینها و بعدیها را جمع میکند برای مناقشه در حساب و پاداش اعمال در حالی که همه خاضعانه ایستادهاند و عرق سرتاپایشان را فراگرفته است و زمین زیر پایشان میلرزد؛ پس خوشحالترین آنها کسی است که جای پایی برای ایستادن و فضایی برای نفس کشیدن دارد!
📚نهج البلاغة خطبه ۱۰۲
وَ ذَلِكَ يَوْمٌ يَجْمَعُ اللَّهُ فِيهِ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ لِنِقَاشِ الْحِسَابِ وَ جَزَاءِ الْأَعْمَالِ خُضُوعاً قِيَاماً قَدْ أَلْجَمَهُمُ الْعَرَقُ وَ رَجَفَتْ بِهِمُ الْأَرْضُ فَأَحْسَنُهُمْ حَالًا مَنْ وَجَدَ لِقَدَمَيْهِ مَوْضِعاً وَ لِنَفْسِهِ مُتَّسَعا.
@yekaye
🔹ب. روایاتی ناظر به اینکه چه بسا آن میقات رسیدن به محضر پیامبر ص و امیرالمومنین ع باشد که طبق آیه قرآن
🔺 شهید بر همگان بودهاند « فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهيدا» (نساء/۴۱) « وَ يَوْمَ نَبْعَثُ في كُلِّ أُمَّةٍ شَهيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهيداً عَلى هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ» (نحل/۸۹)
🔺و عمل هر عاملی را می دیدهاند: «وَ سَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ... وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون» (توبه/۹۴ و ۱۰۵):
☀️۲) از امام حسن مجتبی ع روایت شده است که عدهای از یهودیان خدمت پیامبر ص رسیدند و داناترینشان شروع میکند به پرسیدن سوالاتی تا بدینجا میرسد که:
به چه دلیل تو را محمد و احمد و ابوالقاسم و بشیر و نذیر و داعی نامیده اند؟
پیامبر ص فرمود: اما محمد، چون ستوده شده در زمین هستم،
و اما محمود، چون ستوده شده در آسمان هستم؛
اما ابوالقاسم، چون خداوند در روز قیامت قسمت و سهمِ آتش جهنم را که معین میکند، هرکس را از اولین و آخرین که به من کفر ورزیده باشد در آتش جای میدهد؛ و قسمت و سهمِ بهشت را که معین میکند هرکس که به من ایمان آورده باشد و به پیامبریم اقرار کرده باشد در بهشت خواهد بود؛
اما داعی (= دعوتکننده)، چون من مردم را به دین پروردگارم دعوت میکنم؛
و اما نذیر (هشداردهنده) چون من هرکه به من کفر ورزد را به آتش هشدار می دهم؛
و اما بشیر (بشارتدهنده) چون من هر که مرا اطاعت کند به بهشت بشارت میدهم.
📚معاني الأخبار، ص51-52؛
📚علل الشرائع، ج1، ص127؛
📚الإختصاص، ص34-35
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ الرَّقِّيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ:
جَاءَ نَفَرٌ مِنَ الْيَهُودِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَسَأَلَهُ أَعْلَمُهُمْ وَ كَانَ فِيمَا سَأَلَهُ أَنْ قَالَ لَهُ: لِأَيِّ شَيْءٍ سُمِّيتَ مُحَمَّداً وَ أَحْمَدَ وَ أَبَا الْقَاسِمِ وَ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ دَاعِياً؟
فَقَالَ النَّبِيُّ ص: أَمَّا مُحَمَّدٌ فَإِنِّي مَحْمُودٌ فِي الْأَرْضِ وَ أَمَّا أَحْمَدُ فَإِنِّي مَحْمُودٌ فِي السَّمَاءِ وَ أَمَّا أَبُو الْقَاسِمِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقْسِمُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ قِسْمَةَ النَّارِ فَمَنْ كَفَرَ بِي مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ فَفِي النَّارِ وَ يَقْسِمُ قِسْمَةَ الْجَنَّةِ فَمَنْ آمَنَ بِي وَ أَقَرَّ بِنُبُوَّتِي فَفِي الْجَنَّةِ وَ أَمَّا الدَّاعِي فَإِنِّي أَدْعُو النَّاسَ إِلَى دِينِ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَّا النَّذِيرُ فَإِنِّي أُنْذِرُ بِالنَّارِ مَنْ عَصَانِي وَ أَمَّا الْبَشِيرُ فَإِنِّي أُبَشِّرُ بِالْجَنَّةِ مَنْ أَطَاعَنِي.
@yekaye
☀️۳) مفضل بن عمر میگوید:
به امام صادق ع عرض کردم: چرا امیرالمومنین ع تقسیم کننده بهشت و جهنم شده است؟
فرمودند: چون دوست داشتن وی ایمان و بغض وی کفر است و همانا بهشت برای اهل ایمان و آتش برای اهل کفر آفریده شده است؛ پس بدین جهت او تقسیم کننده بهشت و جهنم است؛ پس در بهشت جز اهل محبت وی وارد نشود و در جهنم جز اهل بغض نسبت به او داخل نگردد.
گفتم: یا ابن رسول الله! پس انبیاء و اوصیاء هم همواره او را دوست داشتند و دشمنانشان هم وی را دشمن میداشتند؟
فرمودند: بله.
گفتم:چگونه چنین چیزی میشود؟
فرمودند: آیا نشنیدهای که رسول الله ص در روز خیبر فرمود که پرچم را به دست مردی میدهم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش هم او را دوست دارند؛ و برنمی گردد مگر اینکه خداوند پیروزی را به دستان او حاصل میگرداند؛ پس پرچم را به دست حضرت علی ع داد و خداوند پیروزی را به دست وی حاصل فرمود.
فرمود: آیا نشنیدهای که وقتی مرغی بریان برای رسول الله ص آوردند فرمود: خدایا دوستداشتنیترین مخلوقات به نزد خودت و من را نزدم بفرست تا همراه من از این پرنده بخورد و مقصودش حضرت علی ع بود؟
گفتم:بله.
فرمود: پس آیا رواست که پیامبران خدا و جانشینانشان مردی را که خدا و رسولش او را دوست دارند و او هم خدا و رسولش را دوست دارد نشناسند؟
گفتم: خیر.
فرمودند: آیا رواست که مومنانِ امتهای آنان کسی را که حبیب خداوند و حبیب رسولش و محبوب پیامبرانشان است دوست نداشته باشند؟
گفتم: خیر.
فرمودند: پس معلوم میشود که همه پیامبران و رسولان الهای و همه مومنان دوستدار حضرت علی بن ابیطالب ع بودند و معلوم میشود که همه مخالفان آنها نسبت به آنها و کسانی که آنها دوستشان دارند دشمنی میورزند.
گفتم:بله.
فرمودند: پس به بهشت ارد نشود مگر کسی از اولین و آخرین که او را دوست بدارد و داخل در آتش نخواهد شد احدی از اولین و آخرین مگر اینکه او را دشمن بدارد؛ پس او تقسیم کننده بهشت و جهنم است.
گفتم: گرهای را از من گشودی خداوند گشایش در کارت بیفکند.
📚علل الشرائع، ج1، ص162؛
📚مختصر البصائر، ص503
👇متن حدیث👇
@yekaye
متن حدیث3
☀️حدثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا أَبُو الْعَبَّاسِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ الْبَرْمَكِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ دَاهِرٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ ع لِمَ صَارَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ قَسِيمَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ؟
قَالَ لِأَنَّ حُبَّهُ إِيمَانٌ وَ بُغْضَهُ كُفْرٌ وَ إِنَّمَا خُلِقَتِ الْجَنَّةُ لِأَهْلِ الْإِيمَانِ وَ خُلِقَتِ النَّارُ لِأَهْلِ الْكُفْرِ فَهُوَ ع قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ لِهَذِهِ الْعِلَّةِ فَالْجَنَّةُ لَا يَدْخُلُهَا إِلَّا أَهْلُ مَحَبَّتِهِ وَ النَّارُ لَا يَدْخُلُهَا إِلَّا أَهْلُ بُغْضِهِ؟
قَالَ الْمُفَضَّلُ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَالْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَوْصِيَاءُ ع كَانُوا يُحِبُّونَهُ وَ أَعْدَاؤُهُمْ كَانُوا يُبْغِضُونَهُ؟
قَالَ نَعَمْ!
قُلْتُ فَكَيْفَ ذَلِكَ؟
قَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ يَوْمَ خَيْبَرَ لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَداً رَجُلًا يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مَا يَرْجِعُ حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ فَدَفَعَ الرَّايَةَ إِلَى عَلِيٍّ ع فَفَتَحَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى يَدَيْهِ؟
قُلْتُ بَلَى!
قَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَمَّا أُتِيَ بِالطَّائِرِ الْمَشْوِيِّ قَالَ ص اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ وَ إِلَيَّ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّائِرِ؛ وَ عَنَى بِهِ عَلِيّاً ع؟
قُلْتُ بَلَى!
قَالَ فَهَلْ يَجُوزُ أَنْ لَا يُحِبَّ أَنْبِيَاءُ اللَّهِ وَ رُسُلُهُ وَ أَوْصِيَاؤُهُمْ ع رَجُلًا يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ؟
فَقُلْتُ لَهُ لَا.
قَالَ فَهَلْ يَجُوزُ أَنْ يَكُونَ الْمُؤْمِنُونَ مِنْ أُمَمِهِمْ لَا يُحِبُّونَ حَبِيبَ اللَّهِ وَ حَبِيبَ رَسُولِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ ع؟
قُلْتُ لَا؟
قَالَ فَقَدْ ثَبَتَ أَنَّ جَمِيعَ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ كَانُوا لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ مُحِبِّينَ وَ ثَبَتَ أَنَّ أَعْدَاءَهُمْ وَ الْمُخَالِفِينَ لَهُمْ كَانُوا لَهُمْ وَ لِجَمِيعِ أَهْلِ مَحَبَّتِهِمْ مُبْغِضِينَ.
قُلْتُ نَعَمْ.
قَالَ فَلَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ أَحَبَّهُ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَبْغَضَهُ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ فَهُوَ إِذَنْ قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ.
قَالَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَرَّجْتَ عَنِّي فَرَّجَ اللَّهُ عَنْك.
📚علل الشرائع، ج1، ص162؛
📚مختصر البصائر، ص503
@yekaye
☀️۴) سلیم روایت کرده است که امیرالمومنین ع بعد از بازگشت از جنگ صفین و پیش از شروع جنگ نهروان یکبار در مسجد در میان عدهای از مردم نشسته بود که شخصی به ایشان عرض کرد که به ما از اصحابتان آگاه کنید و گفتگوهای مفصلی رد و بدل شد تا بدینجا رسید که ایشان فرمودند:
یکبار در ضمن بحثی طولانی از رسول الله ص شنیدم که فرمود: همانا خداوند مرا به دوست داشتن چهار تن از اصحابم دستور داده و به من خبر داده که او آنان را دوست دارد و من هم باید آنان را دوست بدارم و اینکه بهشت مشتاق آنان است.
سوال شد: یا رسول الله! آنان کیستند؟
پیامبر ص فرمودند: علی بن ابیطالب؛ و سپس ساکت شدند.
دوباره گفتند: آنان کیستند؟
پیامبر ص فرمودند: علی؛ و سپس ساکت شدند.
دوباره گفتند: آنان کیستند یا رسول الله؟
پیامبر ص فرمودند: علی بن ابیطالب؛ و سه نفری که با اویند و او امام آنان و راهنما و هدایتگر آنان است؛ هرگز [از دین خدا] منحرف نمیشوند و گمراه نمیشوند و برنمیگردند و این گونه نیست که زمان بر آنان بگذرد و دلهایشان دچار قساوت شود (اشاره به آیه «فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ» حدید/۱۶)؛ سلمان و ابوذر و مقداد. سپس توضیحات دیگری دادند و بعد فرمودند: علی را نزد من بخوانید. پس من به سوی ایشان شتافتم و مخفیانه برای من هزار باب گشود که از هر بابی هزار باب باز میشود.
سپس امیرالمومنین رو به ما کردند و فرمودند: از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید؛ که به کسی که دانه را شکافت و جان را پدید آورد همانا من از اهل تورات به تورات و از اهل انجیل به انجیل و از اهل قرآن به قرآن آگاهترم؛ و سوگند به کسی که دانه را شکافت و جان را پدید آورد هیچ جماعتی به صد نفر [در نقل دیگر: به هشتاد نفر] نمیرسد مگر اینکه من رهبرشان و حرکتدهندگانشان را میشناسم. و از من از قرآن بپرسید که همانا قرآن بیان همه چیز است و در آن علم اولین و آخرین قرار دارد و همانا قرآن برای هیچ گویندهای سخنی باقی نگذاشته است و البته «تأویل آن را نمی دانند جز خداوند و راسخان در علم» (آل عمران/۷)، که آن هم فقط یک نفر نیست، و رسول الله ص یکی از آنان است؛ همانا خداوند به او تعلیم فرمود و رسول الله ص هم همان را به من تعلیم فرمود و این چنین تا روز قیامت در نسل ما میماند. سپس امیرالمومنین ع این آیه را تلاوت فرمود: «و باقیماندهای از آنچه خاندان موسی و خاندان هارون برجای گذاشت» (بقره/۲۴۸) و نسبت من به رسول الله همچون نسبت هارون به موسی ع است؛ و علم در نسل ما خواهد بود تا اینکه قیامت برپا شود.
📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص941-942؛
📚 تفسير فرات الكوفي، ص68
👇متن حدیث👇
@yekaye
متن حدیث ۴
☀️فُرَاتٌ قَالَ: حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الزُّهْرِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي الْقَاسِمُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ الْأَنْبَارِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي حَفْصُ بْنُ عَاصِمٍ وَ نَصْرُ بْنُ مُزَاحِمٍ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْمُغِيرَةِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ السِّنْدِيِّ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبَانُ بْنُ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ، قَالَ خَرَجَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ، عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ وَ نَحْنُ قُعُودٌ فِي الْمَسْجِدِ بَعْدَ رُجُوعِهِ مِنْ صِفِّينَ وَ قَبْلَ يَوْمِ النَّهْرَوَانِ فَقَعَدَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ وَ احْتَوَشْنَاهُ، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، أَخْبِرْنَا عَنْ أَصْحَابِكَ. قَالَ: سَلْ.
فَذَكَرَ قِصَّةً طَوِيلَةً فَقَالَ: إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ فِي كَلَامٍ طَوِيلٍ لَهُ: إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي بِحُبِّ أَرْبَعَةِ رِجَالٍ مِنْ أَصْحَابِي وَ أَخْبَرَنِي أَنَّهُ يُحِبُّهُمْ وَ [أَمَرَنِي أَنْ أُحِبَّهُمْ] وَ أَنَّ الْجَنَّةَ تَشْتَاقُ إِلَيْهِمْ.
فَقِيلَ: مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟
فَقَالَ: «عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ» ثُمَّ سَكَتَ.
فَقَالُوا: مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟
فَقَالَ: «عَلِيٌّ» ثُمَّ سَكَتَ.
فَقَالُوا: مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟
فَقَالَ: «عَلِيٌّ وَ ثَلَاثَةٌ مَعَهُ، هُوَ إِمَامُهُمْ [قَائِدُهُمْ وَ] وَ دَلِيلُهُمْ وَ هَادِيهِمْ، لَا يَنْثَنُونَ [لَا يَثْنُونَ] وَ لَا يَضِلُّونَ وَ لَا يَرْجِعُونَ وَ لَا يَطُولُ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَتَقْسُوَ قُلُوبُهُمْ، سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ».
فَذَكَرَ قِصَّةً طَوِيلَةً، ثُمَّ قَالَ: «ادْعُوا لِي عَلِيّاً» فَأَكْبَبْتُ عَلَيْهِ فَأَسَرَّنِي [فَأَسَرَّ إِلَيَّ/ لِي] أَلْفَ [بِأَلْفِ] بَابٍ يَفْتَحُ [لِي] كُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَابٍ.
ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَيْنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ وَ قَالَ: سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَوَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ، إِنِّي لَأَعْلَمُ بِالتَّوْرَاةِ مِنْ أَهْلِ التَّوْرَاةِ، وَ إِنِّي لَأَعْلَمُ بِالْإِنْجِيلِ مِنْ أَهْلِ الْإِنْجِيلِ، وَ إِنِّي لَأَعْلَمُ بِالْقُرْآنِ مِنْ أَهْلِ الْقُرْآنِ. وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ، مَا مِنْ فِئَةٍ تَبْلُغُ مِائَةَ رَجُلٍ [ثَمَانِينَ رَجُلًا] إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِلَّا وَ أَنَا عَارِفٌ بِقَائِدِهَا وَ سَائِقِهَا. وَ سَلُونِي عَنِ الْقُرْآنِ، فَإِنَّ فِي الْقُرْآنِ بَيَانَ كُلِّ شَيْءٍ وَ فِيهِ عِلْمُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ، وَ إِنَّ الْقُرْآنَ لَمْ يَدَعْ لِقَائِلٍ مَقَالًا. وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ لَيْسُوا بِوَاحِدٍ، رَسُولُ اللَّهِ مِنْهُمْ، أَعْلَمَهُ اللَّهُ إِيَّاهُ فَعَلَّمَنِيهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، ثُمَّ لَا يَزَالُ فِي عَقِبِنَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. ثُمَّ قَرَأَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ ، وَ أَنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى، وَ الْعِلْمُ فِي عَقِبِنَا إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ.
📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص941-942؛
📚 تفسير فرات الكوفي، ص68
@yekaye
☀️۵) ابوالعباس مکبر میگوید: یکی از نزدیکان همسر امام سجاد ع به نام ابوایمن بر امام باقر ع وارد شد و گفت:
ای اباجعفر! آیا مردم را فریب می دهید و میگویید شفاعت محمد ص؛ شفاعت محمد ص؟! [ظاهرا مقصودش این بوده که بهشت و جهنم صرفا در گروی عمل خود افراد است و شفاعتی در کار نیست]
پس امام باقر ع عصبانی شد تا حدی که چهرهاش برافروخته گردید و فرمود: وای بر تو ای اباایمن! آیا اینکه اندکی توانستهای شکم و زیر شکمت را حفظ کنی غرور تو را برداشته است؟
اما اگر جزع و فزعهای روز قیامت را میددید میفهمیدی که چقدر محتاج شفاعت حضرت محمد ص هستی.
وای بر تو! آیا جز برای کسی شفاعت میکنند که آتش بر او مقرر گردیده است؟
سپس فرمودند: احدی از اولین و آخرین نیست مگر اینکه در روز قیامت محتاج شفاعت حضرت محمد ص است. ...
📚تفسير القمي، ج2، ص202
قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ الْمُكَبِّرِ قَالَ دَخَلَ مَوْلًى لِامْرَأَةِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع يُقَالُ لَهُ أَبُو أَيْمَنَ، فَقَالَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ يُغْرُونَ النَّاسَ وَ يَقُولُونَ شَفَاعَةُ مُحَمَّدٍ شَفَاعَةُ مُحَمَّدٍ؟
فَغَضِبَ أَبُو جَعْفَرٍ ع حَتَّى تَرَبَّدَ وَجْهُهُ ثُمَّ قَالَ: وَيْحَكَ يَا أَبَا أَيْمَنَ أَ غَرَّكَ أَنْ عَفَّ بَطْنُكَ وَ فَرْجُكَ؟! أَمَا لَوْ قَدْ رَأَيْتَ أَفْزَاعَ الْقِيَامَةِ لَقَدِ احْتَجْتَ إِلَى شَفَاعَةِ مُحَمَّدٍ ص! وَيْلَكَ فَهَلْ يَشْفَعُ إِلَّا لِمَنْ وَجَبَتْ لَهُ النَّارُ؟
ثُمَّ قَالَ: مَا أَحَدٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ إِلَّا وَ هُوَ مُحْتَاجٌ إِلَى شَفَاعَةِ مُحَمَّدٍ ص يَوْمَ الْقِيَامَة...
@yekaye