☀️1) ابوهاشم جعفری میگوید:
خدمت امام جواد ع بودم که شخصی از ایشان سوالاتی درباره خداوند پرسید و حضرت توضیحاتی دادند تا رسیدند به اینکه:
و اینکه گفتی خداوند تواناست، خبر دادی که هیچ چیزی او را به عجز درنمیآوَرَد، پس با این سخن عجز را از او نفی کردی و عجز را غیر او قرار دادی؛ و همچنین اینکه گفتی عالِم است، پس با این سخن جهل را از او نفی کردی و جهل را غیر از او قرار دادی؛ پس چون خداوند همه اشیاء را فانی سازد، همین شکلها و تلفظها را هم نابود سازد و او کسی است که همواره و پیوسته عالم بوده است...
📚التوحيد (للصدوق)، ص193؛ الكافي، ج1، ص117
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع فَسَأَلَهُ رَجُلٌ فَقَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ الرَّبِّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَهُ أَسْمَاءٌ وَ صِفَاتٌ فِي كِتَابِهِ فَأَسْمَاؤُهُ وَ صِفَاتُهُ هِيَ هُوَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع ..
فَقَوْلُكَ إِنَّ اللَّهَ قَدِيرٌ خَبَّرْتَ أَنَّهُ لَا يُعْجِزُهُ شَيْءٌ فَنَفَيْتَ بِالْكَلِمَةِ الْعَجْزَ وَ جَعَلْتَ الْعَجْزَ سِوَاهُ وَ كَذَلِكَ قَوْلُكَ عَالِمٌ إِنَّمَا نَفَيْتَ بِالْكَلِمَةِ الْجَهْلَ وَ جَعَلْتَ الْجَهْلَ سِوَاهُ فَإِذَا أَفْنَى اللَّهُ الْأَشْيَاءَ أَفْنَى الصُّوَرَ وَ الْهِجَاءَ وَ لَا يَنْقَطِعُ وَ لَا يَزَالُ مَنْ لَمْ يَزَلْ عَالِما.
@yekaye
☀️2) از امام حسن مجتبی ع روایت شده است که همراه با پدرم نزد عمر بن خطاب بودیم و کعب الاحبار هم آنجا بود و او مردی بود که بر تورات و کتب انبیا مسلط بود.
عمر به او گفت: کعب! بعد از موسی بن عمران، داناترین فرد بنی اسرائیل که بود؟
گفت: داناترین فرد بنیاسرائیل بعد از موسی ع، یوشع بن نون بود، که وصی موسی پس از او بود؛ و همین طور قبل و بعد از حضرت موسی ع هر پیامبری که آمد بعد از خود وصیای داشت که کار امت را برپا میداشت.
عمر گفت: پس وصی پیامبر ما چه کسی بود در حالی که عالم ما ابوبکر بود؟
امام حسن ع فرمود: حضرت علی ع آنجا ساکت بود و چیزی نمیگفت،
کعب گفت: صبر کن عمر! در این زمینه سکوت کنی بهتر است! ابوبکر شخی بود که صلاحیتی داشت و مسلمانان به خاطر صلاحیتش او را مقدم داشتند؛ ولی وصی نبود؛ وقتی که حضرت موسی ع هم از دنیا رفت، یوشع بن نون را وصی خود قرار داد؛ طائفهای از بنی اسرائیل قبول کردند و طائفهای هم فضل و برتری وی را انکار نمودند؛ و این همان است که خداوند در قرآن فرمود «پس طائفهای از بنیاسرائیل ایمان آوردند و طائفهای کفر ورزیدند، پس ما كسانى را كه ايمان آورده بودند بر دشمنانشان يارى بخشيديم تا پيروز گشتند» (صف/14) و همین طور پیامبران گذشته و امتهای پیشین؛ هیچ پیامبری نبود مگر اینکه وصیای داشت که قومش به وی حسادت ورزیدند و برتری او را انکار کردند.
عمر گفت: وای بر تو ای کعب! درباره وصی پیامبر چه میدانی؟
کعب گفت: این مطلب معروفی است در جمیع کتابهای پیامبران و کتابهای نازل شده از آسمان، که علی ع برادر پیامبر عربی است و او را در کارش یاری میکند و در برابر کسانی که با او مقابله میکنند مبارزه میکند و او همسری مبارک دارد و از او دو پسر خواهد داشت که آن دو را امت وی پس از او به قتل میرسانند؛ و وصی این پیامبر هم مورد حسادت قرار میگیرد همان گونه که امتهای قبلی نسبت به اوصیای پیامبرانشان حسادت ورزیدند و او را از حقش بازمی دارند و فرزندانش را بعد از او به قتل میرسانند؛ دقیقا همان طور که امتهای پیشین چنین کردند ...
📚تفسير فرات الكوفي، ص183-184
فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي عُبَيْدُ بْنُ كَثِيرٍ مُعَنْعَناً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ:
شَهِدْتُ [مَعَ] أَبِي عِنْدَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ وَ عِنْدَهُ كَعْبُ الْأَحْبَارِ [رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ] وَ كَانَ رَجُلًا قَدْ قَرَأَ التَّوْرَاةَ وَ كُتُبَ الْأَنْبِيَاءِ ع فَقَالَ لَهُ عُمَرُ يَا كَعْبُ مَنْ كَانَ أَعْلَمَ بَنِي إِسْرَائِيلَ بَعْدَ مُوسَى [بْنِ عِمْرَانَ ع] ؟
قَالَ [كَانَ أَعْلَمُ بَنِي إِسْرَائِيلَ بَعْدَ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ] يُوشَعَ بْنَ نُونٍ وَ كَانَ وَصِيَّ مُوسَى [بْنِ عِمْرَانَ مِنْ] بَعْدِهِ وَ كَذَلِكَ كُلُّ نَبِيٍّ خَلَا مِنْ قَبْلِ مُوسَى [بْنِ عِمْرَانَ] وَ مِنْ بَعْدِهِ كَانَ لَهُ وَصِيٌّ يَقُومُ فِي أُمَّتِهِ مِنْ بَعْدِهِ.
فَقَالَ لَهُ عُمَرُ فَمَنْ وَصِيُّ نَبِيِّنَا وَ عَالِمُنَا أَبُو بَكْرٍ.
قَالَ وَ عَلِيٌّ سَاكِتٌ لَا يَتَكَلَّمُ، فَقَالَ كَعْبٌ مَهْلًا [يَا عُمَرُ] فَإِنَّ السُّكُوتَ عَنْ هَذَا أَفْضَلُ كَانَ أَبُو بَكْرٍ رَجُلًا حَظِيَ [حَظِيًّا] بِالصَّلَاحِ فَقَدَّمَهُ الْمُسْلِمُونَ لِصَلَاحِهِ وَ لَمْ يَكُنْ بِوَصِيٍّ فَإِنَّ مُوسَى [بْنَ عِمْرَانَ ص] لَمَّا تُوُفِّيَ أَوْصَى إِلَى يُوشَعَ بْنِ نُونٍ فَقَبِلَهُ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ أَنْكَرَتْ فَضْلَهُ طَائِفَةٌ فَهِيَ الَّتِي ذَكَرَ اللَّهُ [ذُكِرَتْ] فِي الْقُرْآنِ «فَآمَنَتْ طائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ كَفَرَتْ طائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرِينَ» وَ كَذَلِكَ الْأَنْبِيَاءُ [السَّالِفَةُ] وَ الْأُمَمُ الْخَالِيَةُ لَمْ يَكُنْ نَبِيٌّ إِلَّا وَ قَدْ كَانَ لَهُ وَصِيٌّ يَحْسُدُهُ قَوْمُهُ وَ يَدْفَعُونَ فَضْلَهُ فَقَالَ وَيْحَكَ يَا كَعْبُ فَمَنْ تَرَى وَصِيَّ نَبِيِّنَا قَالَ كَعْبٌ مَعْرُوفٌ فِي جَمِيعِ كُتُبِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْكُتُبِ الْمُنَزَّلَةِ مِنَ السَّمَاءِ عَلِيٌّ أَخُو النَّبِيِّ الْعَرَبِيِّ [ص] يُعِينُهُ عَلَى أَمْرِهِ [يُؤَازِرُهُ] وَ يُبَارِزُ [ه] عَلَى مَا نَاوَأَهُ لَهُ زَوْجَةٌ مُبَارَكَةٌ وَ لَهُ مِنْهَا ابْنَانِ يَقْتُلُهُمَا أُمَّتُهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ يُحْسَدُ وَصِيُّهُ كَمَا حَسَدَتِ الْأُمَمُ أَوْصِيَاءَ أَنْبِيَائِهَا فَيَدْفَعُونَهُ عَنْ حَقِّهِ وَ يَقْتُلُونَ وُلْدَهُ مِنْ بَعْدِهِ كَحَذْوِ الْأُمَمِ الْمَاضِيَةِ...
@yekaye
☀️3) از امام صادق ع درباره این سخن خداوند عز وجل سوال شد که میفرماید «مگر در زمین سیر [و سفر] نکردند». فرمودند: معنایش این است که آیا در قرآن ننگریستند؟
📚الخصال، ج2، ص396
سُئِلَ الصَّادِقُ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ» قَالَ مَعْنَاهُ أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي الْقُرْآنِ.
@yekaye
.
1⃣ «أَ وَ لَمْ یسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَینْظُرُوا كَیفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ ما كانَ اللَّهُ لِیعْجِزَهُ مِنْ شَیءٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ إِنَّهُ كانَ عَلیماً قَدیراً»
در آیه قبل اشارهای کرد به سنتی که در پیشینان رایج بود؛
و اینک این سنت را بسط میدهد؛
و میخواهد که انسانها در زمین سیر و سفر کنند و ببینند عاقبت گذشتگانی که استکبار میورزیدند و نیرنگ میزدند - با اینکه گاه بسیار قدرتمندتر از مستکبران و نیرنگبازان کنونی بودهاند – چه شد؛ و بدانند که هرکس هرقدر هم قدرتمند باشد نمیتواند خدا را به عجر درآورد.
@yekaye
.
2⃣ «أَ وَ لَمْ یسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَینْظُرُوا كَیفَ كانَ عاقِبَةُ ...»
سير و سفر بايد جهت دار باشد.
📚(تفسير نور، ج9، ص513)
به تعبیر دیگر،
سیر و سیاحت در زمین، اگر همراه با عبرتگیری از گذشتگان باشد، یک اقدام مورد تایید قرآن است.
💠تذکری در خصوص مساله #سفر از منظر قرآن کریم💠
🔷در قرآن کریم 14 بار انسانها به طور مستقیم ویا غیر مستقیم (مثلا با صورت استفهام انکاری) به سیر و سفر توصیه شدهاند:
🔹یک مورد، اشاره به منت خداست به قوم سبأ است که میتوانستند در امنیت سفر کنید (سبأ/18) ؛
🔹یک مورد، برای دیدن این است که خداوند چگونه آفرینش را شروع کرده و سپس آخرت را ایجاد میکند (عنکبوت/20) ؛
🔹یک مورد، ناظر به این است که گوشتان و دلتان برای درک حقایق باز شود (حج/46) .
و
🔹 11 مورد دیگر، هدف این سیر و سفر، عبرتگیری از عاقبت سوء افراد (مجرمان، تکذیبکنندگان، مشرکان و گذشتگانی که قویتر بودند ولی نابود شدند) معرفی شده است (آلعمران/137؛ انعام/11؛ یوسف/109؛ نحل/36؛ نمل/39؛ روم/9 و 42؛ فاطر/44؛ غافر/21 و 82؛ محمد/10)؛
⭕️اگر اندکی در این موارد تامل کنیم به وضوح درمییابیم که هیچ نسبتی بین این سفرهای مورد توصیه قرآن، با آنچه امروزه به نام صنعت توریسم رایج است وجود ندارد❗️
صنعت توریسم هدف اصلیاش تفریح و خوشگذرانی و حداکثر اشباع غریزه کنجکاوی ویا ماجراجویی است، و حتی اگر به مناطق تاریخی هم میروند، هدف عبرت گرفتن و باز شدن گوش و دل برای درک حقیقت و پی بردن به آفرینش، به نحوی که انسان را متذکر ضرورت آخرت کند، نیست.
❌این تذکر از این روست که متاسفانه بسیار مشاهده میشود که افرادی برای ترویج صنعت توریسم به توصیه قرآن کریم به سیر و سفر، استناد میکنند.
اینکه آیا ما حق داریم صرفا و صرفا به بهانه بالا بردن درآمد جامعه، نوعی از سیر و سفر را ترویج کنیم که جز بر غفلت انسانها نمیافزاید، شاید محل بحث باشد؛
اما اینکه این کار را به نام دین انجام دهیم قطعا دروغی است که کسی که اندک مطالعهای در آیات قرآن داشته باشد در دروغ بودنش تردید نمیکند❗️
@yekaye
.
3⃣ «الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ ما كانَ اللَّهُ لِیعْجِزَهُ مِنْ شَیءٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ»
در طول تاریخ، مستکبران و نیرنگبازانی بودهاند که از امروزیها قویتر بودهاند و نتوانستهاند خدا را به عجز درآورند؛
امروزیها هم نخواهند توانست.
کسی که این را فهمید به خود جرات داد که براحتی به مستکبرترین نظام عالَم بگوید:
❌به آمریکا بگویید از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر❌
🌐تاملی درباره دنیای مدرن🌐
پیشرفت تکنولوژی در یکی دو قرن اخیر به انضمام روحیه خودبزرگبینیِ انسان مدرن و تلاش پروپاگاندامآبانهی این انسان برای تحقیر همه انسانهای دیگر، موجب شده است که در ذهن بسیاری از انسانها این باور شکل بگیرد که انسان مدرن قویترین انسانی است که تاریخ بشر به خود دیده است؛
در حالی که:
🔸هم مطالعه بسیاری از امپراطوریهای عظیم گذشته (که قرآن کریم درباره برخی از آنها تعبیر «مانند آن در سرزمینها آفریده نشده است» را به کار میبرد؛ فجر/18) ؛
🔸و هم برخی از آثار باقیمانده از تمدنهای قبل (مانند عجایب هفتگانه جهان، که هنوز یا تکنولوژی ساخت آنها کاملا کشف نشده و یا بر اساس تکنولوژیهای امروزی چنان هزینهبر است که عملا هیچیک از قدرتهای امروزی توان ساخت آنها را ندارند)
نشان میدهد که این ادعا توهمی بیش نیست.
💠تاملی درباره برخی از مدعیان مسلمانی💠
آنچه جای تاسف دارد این است که بسیاری از سران کشورهای اسلامی، و حتی در کشور خودمان، چنان این توهم را باور کردهاند که میپندارند بدون تکیه به این مستکبران عالم هیچ کاری پیش نخواهد رفت!
خداوند این توهم را با یک جمله پاسخ میدهد:
آیا اینان هر قدر توانمند باشند میتوانند خدا را به عجز درآورند⁉️
پس چرا به جای توکل بر خدا، تمام هم و غم اینان اعتماد و تکیه کردن به این مستکبران است⁉️
آیا خدا را واقعا باور ندارند⁉️
@yekaye
.
4⃣ «فَینْظُرُوا كَیفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً»
به قدرتنماییها و جلوههاى كاذب مستكبران توجّه نكنيد، عاقبت آنان را ببينيد.
📚 (تفسير نور، ج9، ص513)
@yekaye
.
5⃣ «فَینْظُرُوا كَیفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً»
به قدرت خود مغرور نشويد كه افراد قوىتر از شما قلع و قمع شدهاند.
📚(تفسير نور، ج9، ص514)
@yekaye
.
6⃣ «أَ وَ لَمْ یسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَینْظُرُوا كَیفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ ما كانَ اللَّهُ لِیعْجِزَهُ مِنْ شَیءٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ إِنَّهُ كانَ عَلیماً قَدیراً»
اوصاف خداوند در پایان هر فراز ویا آیهای را میتوان برهانی بر مفاد آن فراز و آن آیه دانست.
در این آیه، قرآن کریم با تاکید بر علیم و قدیر بودن خداوند چه نکتهای را میخواهد مورد تاکید قرار دهد؟
🍃الف. خداوند هم مستكبران را مىشناسد و هم توان برخورد با آنان را دارد.
📚(تفسير نور، ج9، ص514)
🍃ب. خداوند چون علم مطلق و قدرت مطلق دارد، هیچکس نمیتواند او را به عجز درآورد (چون برای به عجز درآوردن کسی یا باید چیزی بدانیم که او نمیداند؛ و یا باید قدرتی داشته باشیم که او ندارد)
🍃ج. اگر خداوند مهلتی به افراد میدهند تا استکبار بورزند و نیرنگبازی کنند، نه از دایره علم او خارج شدهاند که خداوند از این کار آنان بی خبر باشد؛ و نه از دایره قدرت او خارج شدهاند که خداوند نتواند جلوی آنان را بگیرد؛ او در حالی که علیم و قدیر است چنین امکانی به آنها داده، و شاهدش هم این است که ببینید نهایتا چگونه آنها را درهممیکوبد!
🍃د. ...
@yekaye
745) 🌺 وَ لَوْ یؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلی ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ یؤَخِّرُهُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِعِبادِهِ بَصیراً 🌺
💐 ترجمه
و به فرض خداوند مردم را بدانچه کسب کردهاند مواخذه میکرد، بر روی آن هیچ جنبندهای باقی نمیگذاشت؛ و لیکن تا مدت معینی مهلتشان میدهد؛ پس چون اجلشان فرا رسید البته خداوند به [اوضاع و احوال] بندگانش بینا بوده است.
سوره فاطر (35) آیه 45
1397/2/24
27 شعبان 1439
@yekaye
🔹ظهْرِها
▪️قبلا بیان شد که درباره ماده «ظهر»
▫️برخی گفتهاند در اصل بر «آشکار شدن» در مقابل «در باطن قرار داشتن» [ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ؛ أنعام/۱۵۱] دلالت میکند؛
▫️اما به نظر میرسد حق با کسانی باشد که بر این باورند که در این ماده دو معنای «قوت» و «بروز» (= ظهور و آشکار شدن) لحاظ شده است،
بویژه که ظاهرا اصل این ماده از کلمه «ظَهر» به معنای قسمت پشت انسان و حیوان (در مقابل «بطن»: شکم) گرفته شده که دو معنای قوت و آشکار بودن را در خود جمع کرده است [الَّذي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ، انشراح/۳؛ و جمع آن: ظهور، مثلا: ما حَمَلَتْ ظُهُورُهُما، انعام/۱۴۶]
و این دو نکته در مورد «ظَهر: پشتِ» حیوان واضحتر است که هم تحمل بار سنگین دارد و هم آَشکار است، در مقابل «بطن: شکم»شان که غالبا در زیر قرار میگیرد و مخفی است.
▪️در هر صورت در استعمالات مختلف این واژه، گاه معنای آشکار شدن بیشتر غلبه دارد، مثل «ظُهر» که از این جهت ظهر نامیده میشود که آَشکارترین و روشنترین وقت روز است (حينَ تُظْهِرُونَ: هنگامی که به وقت ظهر میرسید، روم/۱۸)؛ و
▪️گاه معنای «قوت» غلبه دارد، مانند «ظهیر» به معنای پشتیبان (سبأ/۲۲، تحریم/۴)؛
▪️و گاه یک کلمه مستقلا در هر یک از این دو معنا، به کار رفته: مثلا کلمه «ظاهر» هم در معنای «آشکار» (وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ؛ أنعام/۱۲۰) استفاده شده، و هم به معنای کسی که با قوت «غلبه کرده» و پیروز شده است. (فَأَصْبَحُوا ظاهِرِينَ: پیروز شدند؛ صف/۱۴).
🔖جلسه 444 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-26/
@yekaye
🔹دَابَّةٍ
در مورد کلمه «دابّة» در آیه 28 همین سوره توضیح داده شد که گاه به معنای مطلق جنبدگان و جانوران میآید؛ گاهی حیوانات؛ و گاهی در مقابل انسان؛ و یا در مقابل انسان و چارپایان.
🔖جلسه 728 http://yekaye.ir/al-fater-35-28/
@yekaye
🔹أَجَلٍ مُسَمًّی
توضیح دو کلمه «أجل» و «مسمی» در آیه 12 همین سوره گذشت و نهایتا بیان شد که ترکیب «أجل مسمی» به معنای زمانی است که دقیقا وقت آن معلوم است؛ گویی آن زمان مشخصا نام برده شده است.
🔖جلسه 712 http://yekaye.ir/al-fater-35-13/
@yekaye
☀️1) از امام صادق ع از پدرانشان روایت کردهاند که رسول خدا ص فرمودند:
با حقیقت بیان شده در کتاب که مورد تصدیق پیامبران قرار گرفته است، علم پیشی گرفت و قلم نگاشت و در قضا گذشت و قَدَر تمام شد در تضمین سعادت نسبت به کسی که ایمان آورد و تقواپیشه کند، و شقاوت برای کسی که تکذیب کند و به ولایت از جانب خداوند بر مومنان و برائتی از جانب او نسبت به مشرکان، کفر ورزد.
سپس رسول الله فرمودند:
خداوند می فرماید: ای فرزند آدم! به مشیت من است که تو میخواهی آنچه را که برای خویشتن میخواهی؛
و به اراده من است که تو اراده میکنی آنچه را که برای خودت اراده می کنی؛
و به فزونی نعمت من بر توست که بر معصیت من توانا گشتهای؛
و به قوت و حفظ و عافیتی از جانب من است که واجباتم را ادا میکنی؛
و من نسبت به نیکیهایت از تو سزاوارترم تا تو نسبت بدانها؛ و تو به گناهت سزاوارتری از من نسبت بدانها؛
خوبی از جانب من به سوی تو روان است به سبب آنچه در اختیارت قرار دادم؛
و بدی از جانب تو به سوی من روان است به خاطر جرمهایی که در عوض [آن نیکیها] انجام دادی؛
به خاطر فراوانی اختیارات و تسلطی که به تو دادم از اطاعتم سرپیچیدی؛
و به خاطر بدگمانیات به من از رحمتم مایوس شدی!
پس من به سبب اینکه بیان کردم سزاوار حمد و ستایش هستم و بر تو حجت دارم؛
مرا بر تو راهی است به خاطر عصیان؛
و تو را بر عهده من پاداش نیکویی است به خاطر احسان؛
سپس تو را بدون هشدار دادن به حال خودت رها نکردم و هنگامی که به خود مغرور شدی هم بلافاصله تو را نگرفتم - و این همان سخن خداوند است که «و به فرض خداوند مردم را بدانچه کسب کردهاند مواخذه میکرد، بر روی آن هیچ جنبندهای باقی نمیگذاشت» (فاطر/45) – نه چیزی فوق طاقتت بر تو تحمیل کردم و نه امانتی بر دوشت گذاشتم غیر از آنچه خودت بدان بر خویش اقرار کردی؛ و از خودم نسبت به تو آن چیزی را پسندیدم که تو نسبت به من آن را میپسندی؛ سپس خداوند عز و جل فرمود «و لیکن تا مدت معینی مهلتشان میدهد؛ پس چون اجلشان فرا رسید البته خداوند به [اوضاع و احوال] بندگانش بینا بوده است.» (فاطر/45)
📚تفسير القمي، ج2، ص210-211
حَدَّثَنِي أَبِي عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص سَبَقَ الْعِلْمُ وَ جَفَّ الْقَلَمُ وَ مَضَى الْقَضَاءُ وَ تَمَّ الْقَدَرُ بِتَحْقِيقِ الْكِتَابِ وَ تَصْدِيقِ الرُّسُلِ بِالسَّعَادَةِ مِنَ اللَّهِ لِمَنْ آمَنَ وَ اتَّقَى وَ بِالشَّقَاءِ لِمَنْ كَذَّبَ وَ كَفَرَ بِالْوَلَايَةِ مِنَ اللَّهِ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْهُ لِلْمُشْرِكِينَ، ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اللَّهُ يَقُولُ: يَا ابْنَ آدَمَ بِمَشِيَّتِي كُنْتَ أَنْتَ الَّذِي تَشَاءُ لِنَفْسِكَ مَا تَشَاءُ وَ بِإِرَادَتِي كُنْتَ أَنْتَ الَّذِي تُرِيدُ لِنَفْسِكَ مَا تُرِيدُ وَ بِفَضْلِ نِعْمَتِي عَلَيْكَ قَوِيتَ عَلَى مَعْصِيَتِي وَ بِقُوَّتِي وَ عِصْمَتِي وَ عَافِيَتِي أَدَّيْتَ إِلَيَّ فَرَائِضِي وَ أَنَا أَوْلَى بِحَسَنَاتِكَ مِنْكَ وَ أَنْتَ أَوْلَى بِذَنْبِكَ مِنِّي، الْخَيْرُ مِنِّي إِلَيْكَ وَاصِلٌ بِمَا أَوْلَيْتُكَ وَ الشَّرُّ مِنِّي إِلَيْكَ بِمَا جَنَيْتَ جَزَاءٌ وَ بِكَثِيرٍ مِنْ تَسْلِيطِي [تَسَلُّطِي] لَكَ انْطَوَيْتَ عَنْ طَاعَتِي وَ بِسُوءِ ظَنِّكَ بِي قَنَطْتَ مِنْ رَحْمَتِي فَلِيَ الْحَمْدُ وَ الْحُجَّةُ عَلَيْكَ بِالْبَيَانِ، وَ لِيَ السَّبِيلُ عَلَيْكَ بِالْعِصْيَانِ وَ لَكَ الْجَزَاءُ الْحَسَنُ عِنْدِي بِالْإِحْسَانِ ثُمَّ لَمْ أَدَعْ تَحْذِيرَكَ بِي ثُمَّ لَمْ آخُذْكَ عِنْدَ غِرَّتِكَ وَ هُوَ قَوْلُهُ: «وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ» لَمْ أُكَلِّفْكَ فَوْقَ طَاقَتِكَ وَ لَمْ أَحْمِلْكَ مِنَ الْأَمَانَةِ إِلَّا مَا قَرَرْتَ بِهَا عَلَى نَفْسِكَ وَ رَضِيتُ لِنَفْسِي مِنْكَ مَا رَضِيتَ بِهِ لِنَفْسِكَ مِنِّي ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِعِبادِهِ بَصِيرا».
@yekaye
☀️2) در فرازی از یکی از دعاهای نقل شده از امیرالمومنین ع آمده است:
حمد و ستایش خدایی راست که ... و او عادلی است که ستم نکند و به فضل خویش از گناهان بزرگ درگذرد و کسی را هم که عذاب کند به عدلش عذاب کرده؛ بیم از دست رفتن فرصت را ندارد پس بردباری پیشه میکند؛ و فقر و نیاز به خود را میداند، پس ترحم میورزد؛ و خودش در آیه محکمی از آیات کتابش فرمود «و به فرض خداوند مردم را بدانچه کسب کردهاند مواخذه میکرد، بر روی آن هیچ جنبندهای باقی نمیگذاشت».
📚مهج الدعوات و منهج العبادات، ص112
و من ذلك دعاء لمولانا أمير المؤمنين علي بن أبي طالب ص
الْحَمْدُ لِلَّه ... الْعَدْلُ الَّذِي لَا يَجُورُ وَ الصَّافِحُ عَنِ الْكَبَائِرِ بِفَضْلِهِ وَ الْمُعَذِّبُ مَنْ عَذَّبَ بِعَدْلِهِ لَمْ يَخَفِ الْفَوْتَ فَحَلُمَ وَ عَلِمَ الْفَقْرَ إِلَيْهِ فَرَحِمَ وَ قَالَ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ «وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّة»
@yekaye
☀️3) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
هشدار! هشدار! به خدا سوگند چنان پوشاند که گویی آمرزیده است!
📚نهج البلاغه، حکمت۳۰
وَ قَالَ ع الْحَذَرَ الْحَذَرَ فَوَاللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ حَتَّى كَأَنَّهُ قَدْ غَفَر.
@yekaye
✳️در جلسه 510 در بحث از آیه وَ أُمْلي لَهُمْ إِنَّ كَيْدي مَتينٌ (قلم/45) احادیث متعددی درباره مهلت دادن خداوند گذشت که همگی میتواند به اینجا نیز مرتبط دانسته شود.
🔖 http://yekaye.ir/al-qalam-68-45/
.
1⃣ «فَینْظُرُوا كَیفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ... وَ لَوْ یؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلی ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ یؤَخِّرُهُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی»
گر حكم شود كه مست گيرند، در شهر هر آن كه هست گيرند.
📚(تفسير نور، ج9، ص515)
در واقع،
اینکه خداوند بسیاری از گذشتگان را عذاب کرده بدین معنا نیست که تا کسی مرتکب گناه و خلافی شود خدا عذابش میکند؛ چرا که اگر قرار بود چنین شود اصلا جنبندهای در زمین نمیماند❗️
بلکه خدا به همگان مهلت میدهد و اینها هم که عذاب شدند بعد از مهلتهای طولانیای بود که به آنها داده شد.
@yekaye
.
2⃣ «وَ لَوْ یؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلی ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ یؤَخِّرُهُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی»
با اینکه خداوند عادل است و حق هرکسی را به او میدهد؛ اما بنای خدا در دنیا به این است که به انسانها تا مدتی معلوم مهلت دهد.
✳️ ثمره #اخلاقی_اعتقادی
یکی از شبهاتی که گاه در میان برخی از افراد پیش میآید این است که اگر خدا عادل است چرا این همه ظلم و ستم در دنیا هست و چرا خداوند ظالمان را نابود نمیکند و ... ⁉️
این آیه پاسخ به همه این اشکالات است:
🔺خداوند روالش این است که به بدکاران مهلت بدهد.🔺
در واقع،
بنای نظام دنیا بر امتحان و ابتلا و فتنه است؛
آن آخرت است که حق هرکس بتمامه به او داده میشود، نه دنیا؛
و اشتباه بزرگی است که از دنیا، انتظار آخرت را داشته باشیم.
@yekaye