eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️۳) از امام صادق ع از پدرشان از پدرانشان روایت شده که امیرالمومنین ع در خطبه‌ای فرمودند: ای مردم! از خداوند یقین بطلبید و در عافیت [=سلامت] به او روی آورید که همانا بلندمرتبه‌ترین نعمت، عافیت است؛ و بهترین چیزی که در قلب دوام پیدا کند یقین است؛ و زیانکار کسی است که در دینش زیان کند و کسی سزاوار است که به حال وی غبطه خورند که به یقین رسیده باشد. و [امام صادق ع در ادامه] فرمود: و امام سجاد ع روالش این بود که نشستن بعد از نماز مغرب را طول می‌داد تا از خداوند یقین درخواست کند. 📚المحاسن، ج‏1، ص248 عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْجَهْمِ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ ثُوَيْرِ بْنِ أَبِي فَاخِتَةَ عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَبِيهِ رَفَعَهُ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي خُطْبَةٍ لَهُ: يَا أَيُّهَا النَّاسُ سَلُوا اللَّهَ الْيَقِينَ وَ ارْغَبُوا إِلَيْهِ فِي الْعَافِيَةِ فَإِنَّ أَجَلَّ النِّعْمَةِ الْعَافِيَةُ وَ خَيْرَ مَا دَامَ فِي الْقَلْبِ الْيَقِينُ وَ الْمَغْبُونُ مَنْ غُبِنَ دِينُهُ وَ الْمَغْبُوطُ مَنْ غُبِطَ يَقِينُهُ. قَالَ: وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع يُطِيلُ الْقُعُودَ بَعْدَ الْمَغْرِبِ يَسْأَلُ اللَّهَ الْيَقِين‏. @yekaye
☀️۴) از امیرالمومنین ع روایت شده است: همانا شبهه را بدین جهت شبهه نامیدند چون شبیه حق است؛ اما اولیای خداوند پس چراغ راهشان در آن، یقین است؛ و راهنمایشان نشانه‌های هدایت است؛ و اما دشمنان خدا پس دعوتشان در آن ضلالت است و راهنمایشان کوری است! پس نه کسی که از مرگ می‌ترسد از آن نجات پیدا می‌کند و نه کسی که بقا را دوست دارد به وی داده می‌شود. 📚نهج البلاغة؛ خطبه38 و من کلام له: وَ إِنَّمَا سُمِّيَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ فَأَمَّا أَوْلِيَاءُ اللَّهِ فَضِيَاؤُهُمْ فِيهَا الْيَقِينُ وَ دَلِيلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَى‏ وَ أَمَّا أَعْدَاءُ اللَّهِ فَدُعَاؤُهُمْ فِيهَا الضَّلَالُ وَ دَلِيلُهُمُ الْعَمَى فَمَا يَنْجُو مِنَ الْمَوْتِ مَنْ خَافَهُ وَ لَا يُعْطَى الْبَقَاءَ مَنْ أَحَبَّه‏. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1️⃣ «إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ الْیقینِ» بدرستی که این همان حق الیقین [حقیقت کاملا یقینی] است. مرجع ضمیر «هذا: این» اشاره است به: 🍃الف. مفاد دو آیه قبل، و می‌خواهد بگوید: سختى جان دادن كفار و كيفر آنان با حميم و جحيم، حق و عادلانه است. (تفسير نور، ج‏9، ص448) 🍃ب. مفاد 12 آیه اخیر (از آیه ۸۳ «فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ» به بعد)؛ یعنی می‌خواهد هشدار دهد که: لحظات احتضار و مرگ و اخبار چگونگى جان دادن مقرّبان، اصحاب يمين و اصحاب شمال را باور كرده و جدّى بگيريم. (تفسير نور، ج‏9، ص448) 🍃ج. آنچه در خصوص جزای این سه گروه بیان شد [ اعم از آنچه در این آیات اخیر درباره لحظات مرگ و جان دادن آنها گذشت و آنچه از ابتدای سوره درباره نعمتها و عذابهای آنان گذشت] (مفاتيح الغيب، ج‏29، ص440) 🍃د. نه فقط جزای آنها، بلکه آنچه که در این سوره در خصوص تقسیم‌بندی مردم و مسائل مربوط به این سه گروه بیان شد؛ یعنی آنچه در احوالات مردم در این دسته‌بندی‌های سه‌گانه بیان شد همگی حقیقتی است که جای هیچ شکی ندارد (مجمع البيان، ج‏9، ص344؛ تفسير الصافي، ج‏5، ص131؛ الميزان، ج‏19، ص140 ). 🍃ه. آنچه در کل این سوره بیان شد (مفاتيح الغيب، ج‏29، ص440؛ تفسير الصافي، ج‏5، ص131) یعنی نه‌فقط احوالات این سه گروه؛ بلکه همچنین توصیفاتی که در ابتدا درباره قیامت رخ داد؛ ویا نکاتی که همین اواخر درباره حقیقت قرآن بیان شد؛ و .... 🍃و. بحث قیامت و قطعی و یقینی بودن وقوع قیامت و احوالات آن، که موضوع این سوره بود؛‌ یعنی می‌فرماید بدانید که این قیامت حقیقتی است که جای هیچ تردیدی در آن نیست؛ و از این جهت این آیات پایانی ناظر باشد به آیات اولیه که فرمود: «إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ» (واقعه/۱-2) 🍃ز. کل قرآن (مفاتيح الغيب، ج‏29، ص440 )؛ یعنی همه آنچه در این قرآن به تو بیان می‌شود حقیقتی کاملا یقینی ست که جای هیچ تردیدی در آن نیست؛ که در این صورت مفاد این آیه شبیه آیه «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ‏ (بقره/۲)» می‌شود. 🍃ح. ... 📝تبصره آیه ظرفیت همه معانی فوق را دارد؛ و با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا کاملا محتمل است که در مقام جمع‌بندی سوره، همه اینها مد نظر باشد. نکته مهم این است که اینکه این مطلب (به هریک از معانی فوق)‌امری یقینی است با انواع تعابیر مورد تاکید قرار گرفته است؛ 💢شاید می‌خواهد بفرماید که مساله قیامت و تمامی اجزاء و ملحقات آن و نیز خود همین قرآن اموری بسیار بسیار جدی و یقینی هستند که به هیچ‌وجه نباید در خصوص آنها سهل‌انگاری به خرج دهید. @yekaye
. 2️⃣ «إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ الْیقینِ» در تدبر قبل دیدیم که «هذا» می‌توانست اشاره به امور مختلفی باشد. اکنون سوال این است که مقصود از «حق الیقین» چیست؟ (که متناسب با این معانی مختلف، برای هریک از معانی «هذا» در بحث قبل حالات مختلفی مطرح خواهد شد) 🍃الف. این ترکیب شبیه ترکیب «ذات الشیء» است؛ یعنی دو اسم مختلف که معنای یکسان دارند؛ که خود این دو معنا می‌تواندن مد نظر باشد: 🌱الف.۱. و تکرار آنها صرفا از باب تاکید است؛ یعنی یقین یقینی. (نظر بسیاری از اهل لغت و مفسران؛ که در نکات ادبی اشاره شد) 🌱الف.۲. این تعبیر ظرافتی دارد بیش از تاکید؛ و به معنای نهایت حد ممکن از یقین است؛ چنانکه وقتی می‌گوییم این یقین الیقین یا صواب الصواب است؛‌یعنی در نهایت درجه یقین و صواب قرار دارد. (المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز (ابن عطیه)، ج‏5، ص255 ؛ البحر المحيط، ج‏10، ص96 ) گویی می‌خواهد بگوید این یقین، نه از آن یقین‌هایی است که هرکسی ادعا می‌کند و ممکن است واقعا یقینی نباشد؛‌ بلکه یقینی است که ذره‌ای جای تردید در آن نیست. (مفاتيح الغيب، ج‏29، ص440 ) 🍃ب. اینکه این دو کلمه واقعا تفاوتی با هم دارند و «حق» غیر از «یقین» است. در این حالت اخیر این دیدگاههایی مطرح شده است؛ از جمله: 🌱ب.۱. این ترکیب از باب اضافه بعض به کل است؛ و مقصود از «حق الیقین» یقین محض و خالص می‌باشد. (تاج العروس، ج‏18، ص597) 🌱ب.2. مقصود از «حق» علم است از آن جهت که امر واقع خارجی با آن مطابق است؛ و مقصود از «یقین» علم است از آن جهت که هیچ نحوه التباس و تردیدی در آن نباشد؛ پس این ترکیب، شبیه اضافه بیانیه است که برای تاکید آمده؛ یعنی حقیقتی که از جنس یقین باشد. (الميزان، ج‏19، ص140 ؛ مفاتيح الغيب، ج‏29، ص440 ) 🌱ب.۳. از باب اضافه موصوف به صفت باشد؛ و حق به معنای امر ثابت باشد؛ یعنی این مطلب یک امر ثابت متیقن است (به نقل از البحر المحيط، ج‏10، ص96 ) 🌱ب.۴. ترکیب اضافی است؛ و حق به معنای سخن حق است و این ترکیب به معنای «سخن حقی که یقینی است» یعنی آیه می‌فرماید این سخن برای تو و مومنان است و حق یقین این است که چنین بگویی؛ یعنی یقین برقرار نخواهد بود مگر جایی که سخنی که گفته می‌شود بحث باشد. (مفاتيح الغيب، ج‏29، ص440 ) 🌱ب.۵. ترکیب اضافی است؛ اما برخلاف مورد قبل، حق همان حق است ولی «یقین» به معنای خبر یقینی است؛ و آیه یعنی آنچه در این سوره ذکر شد حق خبر یقینی بود [که ادا شد]. (تفسير الصافي، ج‏5، ص131 ) 🌱ب.۶. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1063) 📖 فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظیمِ 📖 ترجمه 💢پس به [با] نام پروردگارت که عظیم است تسبیح گوی! [یا: نام … را منزه بدان] سوره واقعه (56) آیه 96 1399/10/20 25 جمادی‌الاولی 1442 @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅تبصره این آیه کاملا شبیه آیه ۷۴ است (که در جلسه 1041 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-74/ گذشت)؛ از این رو عمده نکات ادبی؛ احادیث و تدبرهای آنجا در اینجا نیز صدق می‌کند؛ فقط به خاطر حرف «ف» برخی تدبرهای آنجا ناظر به ارتباط آن آیه با آیات پیش از خود بود که در اینجا فرق می‌کند و در اینجا نیز به مواردی از همین دست اشاره می‌کنیم. شروع بحث آیه مذکور در کانال ایتا از اینجا: https://eitaa.com/yekaye/8525
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1️⃣ «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظیمِ» این آیه بویژه از این جهت که با حرف «ف» آمده یک نحوه نتیجه‌گیری از بحث‌های قبل است؛ که می‌تواند نتیجه‌گیری باشد از: 🍃الف. همین آیات قبل؛ آنگاه مقصود این است که: 🌱الف.۱. كيفر يك عمر انحراف و تكذيب، «الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ» پذيرايى با نوشيدنى سوزان در جايگاهى آتشين است، «فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ تَصْلِيَةُ جَحِيمٍ» و خداوند از كيفر نابجا منزّه است. (تفسير نور، ج‏9، ص448) 🌱الف.۲. وقتی قرآن با این صفات است و در خبری که از حال مردم بعد از مرگ می‌دهد صادق است، پس منزه بدان پروردگار عظیمت را با استعانت از اسم و به رغم آنچه این تکذیب‌کنندگان گمراه می‌پندارند. (الميزان، ج‏19، ص140 ) 🌱الف.۳. ... 🍃ب. ناظر به کل سوره است؛ آنگاه مقصود این است که: 🌱ب.۱. وجود قيامت و نظام كيفر و پاداش، نشانه ربوبيّت خداوند در جهت تربيت انسان است كه ستايش پروردگار [منزه دانستن خداوند از کار عبث] را مى‏طلبد. (تفسير نور، ج‏9، ص448) 🌱ب.۲. چه‌بسا معنای آیه «فسبح واذکر باسم ...» باشد؛ یعنی در پایان این سوره خداوند به پیامبرش می‌فرماید همه آنچه گفتیم عین حق است و اگر کافران همچنان زیر بار حق نرفتند دیگر حرجی بر تو نیست که قوم تو تصدیقت کنند یا تکذیب؛ بلکه تو خدا را از این انکارهای آنان منزه بدان و به ذکر و تسبیح پروردگارت مشغول شو. (مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج‏29، ص440 ) 🌱ب.۳. چه‌بسا می‌خواهد بیان کند که قیامت و همه آنچه در آن رخ می‌دهد ظهور و تجلیات اسم ربک العظیم است؛ که باز هم شما به حقیقت او راه ندارید و باید او را از درک و فهم خود برتر و منزه بدانید. 🌱ب.۴. ... @yekaye
. 2️⃣ «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ» این سوره با این مضمون تمام شد که به [با] نام پروردگارت که عظیم است تسبیح گوی! و سوره بعد (حدید) با این عبارت شروع می‌شود که «آنچه در آسمانها و زمین است خدا را تسبیح می‌گوید» و همین را برخی از مفسران شاهدی بر اتصال و ارتباط مضمون دو سوره دانسته (مثلا مرحوم طبرسی در مجمع البيان، ج‏9، ص346 ؛ یا فخر رازی در مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج‏29، ص440 )؛ و این گونه موارد را شاهدی بر این گرفته‌اند که تعیین جای سوره‌ها در قرآن نیز – علاوه بر جای آیات در سوره‌ها- توسط خود پیامبر ص انجام شده است. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1064) جمع‌بندی سوره واقعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ؛ خافِضَةٌ رافِعَةٌ؛ إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا؛ وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا؛ فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا؛ وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً؛ فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ؛ وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ؛ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ؛ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ؛ في‏ جَنَّاتِ النَّعيمِ؛ ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلينَ؛ وَ قَليلٌ مِنَ الْآخِرينَ؛ عَلى‏ سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ؛ مُتَّكِئينَ عَلَيْها مُتَقابِلينَ؛ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ؛ بِأَكْوابٍ وَ أَباريقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعينٍ؛ لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ؛ وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ؛ وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ؛ وَ حُورٌ عينٌ؛ كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ؛ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ؛ لا يَسْمَعُونَ فيها لَغْواً وَ لا تَأْثيماً؛ إِلاَّ قيلاً سَلاماً سَلاماً؛ وَ أَصْحابُ الْيَمينِ ما أَصْحابُ الْيَمينِ؛ في‏ سِدْرٍ مَخْضُودٍ؛ وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ؛ وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ؛ وَ ماءٍ مَسْكُوبٍ؛ وَ فاكِهَةٍ كَثيرَةٍ؛ لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ؛ وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ؛ إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً؛ فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً؛ عُرُباً أَتْراباً؛ لِأَصْحابِ الْيَمينِ؛ ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلينَ؛ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرينَ؛ وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ؛ في‏ سَمُومٍ وَ حَميمٍ؛ وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ؛ لا بارِدٍ وَ لا كَريمٍ؛ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفينَ؛ وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظيمِ؛ وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ؛ أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ؛ قُلْ إِنَّ الْأَوَّلينَ وَ الْآخِرينَ؛ لَمَجْمُوعُونَ إِلى‏ ميقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ؛ ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ؛ لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ؛ فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ؛ فَشارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَميمِ؛ فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهيمِ؛ هذا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ؛ نَحْنُ خَلَقْناكُمْ فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ؛ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ؛ أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ؛ نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ؛ عَلى‏ أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثالَكُمْ وَ نُنْشِئَكُمْ في‏ ما لا تَعْلَمُونَ؛ وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولى‏ فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ؛ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ؛ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ؛ لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ؛ إِنَّا لَمُغْرَمُونَ؛ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ؛ أَ فَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذي تَشْرَبُونَ؛ أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ؛ لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ؛ أَ فَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتي‏ تُورُونَ؛ أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُنَ؛ نَحْنُ جَعَلْناها تَذْكِرَةً وَ مَتاعاً لِلْمُقْوينَ؛ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظيمِ؛ فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ؛ وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظيمٌ؛ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريمٌ؛ في‏ كِتابٍ مَكْنُونٍ؛ لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ؛ تَنْزيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمينَ؛ أَ فَبِهذَا الْحَديثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ؛ وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ؛ فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ؛ وَ أَنْتُمْ حينَئِذٍ تَنْظُرُونَ؛ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ؛ فَلَوْ لا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدينينَ؛ تَرْجِعُونَها إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ؛ فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبينَ؛ فَرَوْحٌ وَ رَيْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعيمٍ؛ وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمينِ؛ فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمينِ؛ وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبينَ الضَّالِّينَ؛ فَنُزُلٌ مِنْ حَميمٍ؛ وَ تَصْلِيَةُ جَحيمٍ؛ إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ الْيَقينِ؛ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظيمِ؛ 1399/10/21 26 جمادی‌الاولی 1442 @yekaye
ترجمه کامل سوره واقعه به نام خداوند پررحمِ رحیم؛ آن واقعه چون واقع شد؛ در وقوعش دروغی [در کار] نیست. فروآورنده [و] رفعت‌بخش؛ وقتی که زمین لرزانده شود، لرزشی شدید؛ و کوهها خرد و پراکنده شوند، خرد و پراکنده شدنی؛ پس غباری پراکنده باشند. و زوج‌هایی سه‌گانه بوده‌اید: پس اهل یُمن و برکت‌؛ [اما] اهل یُمن و برکت‌ چیست؟ [یا: پس اهل یُمن و برکت‌؛ چه اهل یُمن و برکت‌ی؟!] و اهل شومی و بی‌برکتی؛ اهل شومی و بی‌برکتی چیست؟ [یا: و اهل شومی و بی‌برکتی؛ چه اهل شومی و بی‌برکتی‌ای؟!] و سبقت‌گیرندگان، همان سبقت‌گیرندگان؛ آنان‌اند که مقربان‌اند. در بهشت‌های پرنعمت. پاره‌ای [از آنان] از اولین‌ها [هستند]؛ و اندکی از بعدی‌ها [متأخران]؛ بر تخت‌های بافته شده [از جواهرات]، تکیه‌زنان بر آنها، رو به روی همدیگر؛ بچه‌هایی که جاودانه‌اند پیرامون آنان می‌گردند؛ با قدح‌ها و تُنگ‌ها و پیاله‌ای از شراب ناب؛ نه سردرد گیرند [یا: جدا شوند] از آن؛ و نه [شرابشان / عقلشان] زایل گردد. و [پیرامون آنان می‌گردند با] میوه‌ای، از آنچه خود بخواهند؛ و [با] گوشت پرنده‌ای، از آنچه میل دارند؛ و سپیداندام‌هایی شهلاچشم؛ همچون دُرّ مکنون؛ به پاداش آنچه انجام می‌دادند. در آن نه بیهوده‌ای می‌شنوند و نه نابجایی؛ مگر گفتن سلام سلام. و یاران دست راست؛ [اما] یاران دست راست چیست؟ [یا: و یاران دست راست؛ چه یاران دست راست‌ی؟!] در [سایه] سدر [= درخت کُنار] بی‏خار [= بی‌دردسر]؛ و [درختان] موز خوشه‌خوشه روی هم؛ [یا: و درختان ام غیلان [= مغیلان؛ خارشتر] خوشه‌خوشه روی هم] و سایه‌ای کشیده شده [گسترش یافته] و آبی پیوسته ریزان؛ و میوه‌ای بسیار؛ نه قطع‌شدنی [در کار است] و نه ممنوعیتی [از استفاده]؛ و همخوابگانی رفیع و گرانمایه؛ همانا ما آنان [= آن افراد مونث] را به آفرینشی خاص ایجاد کردیم؛ پس آنان را بِکر گرداندیم؛ دلدادگانی هم‌سن‌ و ‌سال؛ برای یاران دست راست. پاره‌ای [از آنان] از اولین‌ها [هستند]؛ پاره‌ای [از آنان] از بعدی‌ها [هستند]؛ و یاران دست چپ؛ [اما] یاران دست چپ چیست؟ [یا: و یاران دست چپ؛ چه یاران دست چپ‌ی؟!] در حرارت نفوذکننده آتش [یا: بادی سوزان] و آبی جوشان [اند]. و سایه‌ای از دودی سیاه و غلیظ؛ نه خنکایی و نه هیچ وضع دلخواهی؛ همانا آنان بودند که پیش از این مست ناز و نعمت بودند؛ و بر آن گناه [خلف وعده‌ی] عظیم اصرار می‌ورزیدند؛ و دائم می‌گفتند آيا هنگامی که بمیریم و خاکی و استخوانی شویم، آیا واقعا ما باز هم برانگیخته می‌شویم؟ و آیا پدران اولین ما نیز؟! بگو همانا همه اولین‌ها و بعدی‌ها حتما جمع‌شده خواهند بود؛ به سوی میقات روزی معلوم؛ سپس حتما شما ای گمراهان دروغ‌پرداز! قطعا از درختی از زقوم می‌خورید. پس، از آن شکمها را پر کنید. پس، بر آن از آن آب جوشان بنوشید؛ پس بنوشید [همچون] نوشیدن شتران عطشان. این است پیشکش [پذیرایی ابتدایی] آنان روز جزا. ما شما را آفریدیم؛ پس چرا تصدیق نمی‌کنید؟! آیا دقت کرده‌اید در آنچه با [ریختن] منی مقدر می‌کنید؟! آیا شمایید که آن را می‌آفرینید یا ماییم که آفرینندگانیم؟! ما در میان شما مرگ را مقدر کردیم و ما چنان نیستیم که بر ما سبقت گرفته شود [= مغلوب هیچکس نمی‌شویم] بر اینکه امثال شما را عوض کنیم و شما را در آنچه که [به نحوی که] نمیدانید ایجاد نماییم. و بیشک پیدایش اول را دانستید، پس چرا پند نمی‌پذیرید؟! آیا تأمل کرده‌اید در آنچه می‌کارید؟! آیا شما آن را می‌رویانید یا ماییم که رویانندگانیم؟! اگر می‌خواستیم قطعا آن را خس و خاشاکی می‌کردیم که شما با دهان باز [= حسرت‌زده] بمانید [و بگویید:] که ما واقعا غرامت‌دیدگانیم! بلکه ما محروم‌شدگانیم! آیا دیده‌اید آن آبی را که می‌نوشید؟! آیا شما آن را از ابرها فرود آوردید یا ماییم که فروآورندگانیم؟! اگر می‌خواستیم آن را شور و تلخ می‌کردیم، پس چرا شکرگزار نیستید. آیا دیده‌اید آتشی را که می‌افروزید؟! آیا شما درخت آن را پدید آوردید یا ماییم که پدیدآورندگانیم؟! ما آن را مایه تذکر، و متاعی [= بهره‌ای، سرمایه‌ای] برای صحرانشینان قرار دادیم. پس به [با] نام پروردگارت که عظیم است تسبیح گوی! [یا: نام ... را منزه بدان] اما نه سوگند می‌خورم به موقعیت‌های ستارگان؛ و بی‌تردید آن سوگندی است که – ای کاش می‌دانستید – عظیم است. که قطعا آن بی‌شک قرآنی است کریم؛ در کتابی محفوظ و نهان؛ جز پاکیزه‌شدگان با آن تماس برقرار نکنند. فروفرستادنی [یا: فروفرستاده‌ای] از جانب پروردگار جهانها [جهانیان]. آیا پس نسبت بدین حکایت شما مسامحه‌کار (سهل‌انگار) هستید؟! و روزی‌تان قرار می‌دهید اینکه فقط تکذیب کنید؟! @yekaye 👇ادامه👇
ادامه ترجمه سوره واقعه پس چرا آنگاه که به حلقوم رسید [= جان به لب آمد]؛ و شما آن هنگام می‌نگرید؛ و ما به آن از شما نزدیکتریم ولی [به دیده بصیرت] نمی‌بینید. پس چرا اگر که شما بیرون از [زمره] جزاداده‌شوندگانید؛ او را برنمی‌گردانید؛ اگر راست می‌گویید! و اما اگر از آن مقربان بود، پس گشایشی [راحتی‌ای] و رحمتی [رائحه‌ای] و بهشتی پرنعمت. و اما اگر از یاران دست راست بود، پس سلامی به تو از یاران دست راست. و اما اگر از آن دروغ‌پردازان گمراه بود؛ پس پیشکشی از [= پذیرایی ابتدایی‌ای با] آبی جوشان. و همنشینی [درافتادن به / سوزاندن با] جهنم. بدرستی که این همان حق الیقین [حقیقت کاملا یقینی] است؛ پس به [با] نام پروردگارت که عظیم است تسبیح گوی! [یا: نام … را منزه بدان] @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️درباره کلیت این سوره احادیثی در اولین جلسه‌ای که بحث از این سوره را آغاز کردیم گذشت (جلسه ۹۶۷ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-0/) که مروری بر مضامین آنها قبل از تدبر در کلیت سوره، ان شاء الله ما در فهم کلیت این سوره کمک کند. 🔹اهل بیت ع بدین سوره اهتمام ویژه‌ای داشتند: ☀️چنانکه امام باقر ع تعریف می‌کند که پدرم در لحظه احتضار سوره واقعه و فتح و آیه ۷۴ سوره زمر را قرائت کردند و از دنیا رفتند؛ ☀️و امام صادق ع تعریف می‌کند که روال پدرم این بود که بعد از نماز عشاء دو رکعت نشسته نماز می‌خواند و در آن دو رکعت صد آیه (سوره واقعه و اخلاص) را می خواند و می‌فرمود: هرکس این دو رکعت را بخواند و صد آیه در آن بخواند در زمره غافلان تثبت نگردد ☀️و خود امام صادق ع هم در دو رکعت بعد از نماز عشاء، سوره واقعه و «قل هو الله احد» را می‌خواندند؛ و ☀️در مورد رسول الله ص هم در منابع اهل سنت روایت شده است که ایشان در نماز صبح سوره واقعه و سوره‌های مانند آن را می خواندند. (حدیث۸) 🔹 به لحاظ درک معارف، ☀️از امام صادق ع روایت شده که کسی که مشتاق بهشت و [دانستن] اوصاف آن است سوره واقعه را بخواند؛ در حالی که در همان روایت برای آگاهی از اوصاف جهنم سوره سجده‌ را توصیه کرده بودند. (حدیث۳)؛ 🔹 اما از حیث آثار این سوره طبق حدیثی از امام صادق ع در این سوره منافع فراوانی است که به شمار نیاید (حدیث۶) که در اینجا برخی از آثار آن اشاره می‌شود: 🔹آثار دنیوی ☀️- هرکس در هر شب جمعه سوره واقعه را بخواند (حدیث۲؛ امام صادق ع) که ظاهرا مقصود این است که بر خواندن آن مداومت ورزد (حدیث۵؛ پیامبر ص) و آن را زیاد بخواند (حدیث۷؛ ‌پیامبر ص) در دنیا هرگز رنگ تنگدستی و فقر و نیازمندی، و هیچ آفتی از آفات دنیا را نخواهد دید. ☀️- کسی که آن را بنویسد و در منزلش قرار دهد، خیر و برکت در آن خانه فزونی یابد. (حدیث۵؛ پیامبر ص) ☀️- در آن، قبولی و افزایش حافظه و توفیق و گسترش در مال و ثروت است. (حدیث۵؛ پیامبر ص) ☀️- هرکس در هر شب جمعه سوره واقعه را بخواند خداوند او را محبوب مردم قرار خواهد داد (حدیث۲؛ امام صادق ع) ☀️- برای علاج زگیل (با دستورالعملی خاص) (حدیث9؛ امام رضا ع و امیرالمومنین ع) ☀️- خواندن آن در نمازی پیش از سفر همراه با برخی از ادعیه توصیه شده است (حدیث۱۰؛ امام باقر ع). 🔹آثار معنوی و اخروی ☀️- پیامبر اکرم ص از سویی فرمود که کسی که این را بخواند در زمره غافلان قرار نگیرد (حدیث۵) و البته این سوره را در عرض سوره‌های هود و مرسلات و نبأ جزء‌سوره‌هایی معرفی کردند که ایشان را پیر کرد. (حدیث۱) ☀️- هرکس در هر شب جمعه سوره واقعه را بخواند خداوند او را دوست خواهد داشت (حدیث۲؛ امام صادق ع) ☀️- هرکس در هر شب جمعه سوره واقعه را بخواند از رفقای امیرالمومنین ع خواهد بود؛ و این سوره، خاصِ امیرالمومنین ع است و هیچکس با وی در آن مشارکت ندارد. (حدیث۲؛ امام صادق ع) ☀️- کسی که هرشب قبل از اینکه بخوابد سوره واقعه را بخواند خداوند عز و جل را در حالی ملاقات کند که چهره‌اش همچون ماه شب چهارده باشد. (حدیث۴؛ امام باقر ع) ☀️- همانا در این سوره منافع فراوانی است که به شمار نیاید؛ و از آن جمله است اینکه اگر بر مرده خوانده شود خداوند وی را بیامرزد؛ و اگر بر کسی که در آستانه مرگ قرار گرفته خوانده شود، خداوند خروج روح وی را آسان گرداند به اذن الله تعالی. (حدیث۶؛ امام صادق ع) @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ❇️الف) مروری اجمالی بر کل آیات این سوره 1️⃣ شروع این سوره اشاره است به واقعه قیامت؛ واقعه‌ای که وقوعش کاملا قطعی است و همه چیز را زیر و رو می‌کند؛ حتی درک ما از جهان مادی پیرامون را؛ و عمده سوره شرح دسته‌بندی سه‌گانه‌ای از انسانهاست: مقربان، اهل یُمن و برکت‌ که همان اصحاب دست راستند، و اهل شومی و بی‌برکتی که همان اصحاب دست چپ‌اند. ابتدا اوضاع و احوال اینان به همین ترتیب در بهشت و جهنم را شرح می‌دهد؛ و در پایان ریشه جهنمی شدن اصحاب شمال را بیان می‌کند که سه چیز است: غرق شدن در ناز و نعمت [که آنان را غافل کرد] و اصرار بر گناهی عظیم و انکار و تردید در برانگیخته شدن؛ سپس هشدار می‌دهد که همگان حتما در قیامت و در میقات روزی معلوم جمع می‌شوند و این گمراهان تکذیب‌کننده را خطاب داد که پیشکشی شما در آنجا خوراکی درخت زقوم و نوشیدنی‌ای از حمیم خواهد بود. ▪️در ادامه برای به چالش کشیدن تکذیب‌گری آنان، بعد از تذکر به مخلوق بودن خود آنان، نقش ناچیز آنان در پیدا شدن مخلوقی دیگر (که نقش آنان فقط ریختن منی است)، مقدر بودن مرگ و ناتوانی از غلبه بر آن، وجود آفرینش نخستین، و سپس جلوه‌هایی دیگر از آفرینش – رویاندن آنچه می‌کارید؛ باراندن آبی که می‌نوشند، پدید آوردن درختی که از آن آتش می‌افروزید – را به رخ آنان می‌کشد و هربار می‌پرسد واقعا اینها کار شماست یا کار ما؟ و می‌فرماید حال که چنین است با نام پروردگارت که عظیم است تسبیح گوی! ▪️سپس به موقعیت‌های ستارگان -که شاید مقصود، ستارگان هدایت (مفسران حقیقی قرآن) باشد – سوگند می‌خورد که این قرآن که حقیقتی نهانی و ماورایی و دورازدسترس ناپاکان دارد نازل شده‌ی از جانب رب العالمین است و سوال می‌کند که چرا در این مساله مسامحه‌کارید و فقط تکذیب می‌کنید. ▪️فراز پایانی این سوره، یادآوری لحظه جان دادن انسانهاست که نزدیکتر بودن خدا به انسان از همگان، در آن لحظه برای همگان آشکار می‌شود و از دست اطرافیان کاری برنمی‌آید؛ و سپس وضعیت افرادی را که از همین لحظه مرگ جایگاهشان در دسته‌بندی سه‌گانه معلوم است توضیح می‌دهد؛ که در خصوص اصحاب یمین صرفا به تعبیر «سلامی بر تو از اصحاب یمین» بسنده می‌کند اما در خصوص مقربان و تکذیب‌کنندگان بیان می‌کند که با مرگ چه وضعی برایشان پیش خواهد آمد؛ و نهایتا این را حق الیقین می‌خواند و باز به تسبیح اسم پروردگار عظیم توصیه می‌کند. 💢در واقع، در این سوره ابتدا بر وقوع قیامت و غیرمنتظره بودن آن از ابعاد مختلف اشاره شد؛ سپس اشاره به مهمترین دسته‌بندی انسانها در قیامت پرداخت؛ و تا نیمی از سوره وضعیت اخروی هریک از این سه دسته را به تفصیل شرح داد. از نیمه سوره (آیه ۴۹) هشداری داد و از پیامبر خواست که به گروه آخر اعلام کند که مساله حشر وضعیتی است که همه را در آن جمع می‌کنند و این گروه را با چه شدت و حدتی در عذاب خواهند انداخت. سپس در چند مرحله شواهدی از زندگی دنیا که ضعف آنها و حکومت اراده الهی بر جهان را آشکار می‌کرد برشمرد تا ریشه‌های این تردید در وقوع قیامت را بخشکاند؛ و بعد از اشاره‌ای به ضرورت تسبیح رب و اهمیت قرآن، به سراغ انسان در لحظه مرگ رفت و اینکه مرگ پلی است برای ورود به آن عرصه؛ و اینکه وضعیت هر یک از این سه دسته از انسانها در لحظه مرگ چگونه خواهد بود و باز کلام را با ضرورت تسبیخ پروردگار به پایان برد. 💢در ابتدای بحث این سوره (جلسه ) یک دسته‌بندی‌ای از فرازهای مختلف این سوره اشاره شد: ۱- توصیفی از وقوع واقعی‌ترین واقعیت، یعنی قیامت و به هم ریختن همه محاسبات دنیوی (آیات 1 تا 6) ۲- بیان دسته‌بندی سه‌گانه انسانها (آیات 7 تا 10) و سپس توصیف وضعیت نهایی هریک از این سه دسته در آخرت (آیات 11 تا56) ۳- تلنگرهایی برای توجه به ربوبیت خداوند، که اقتضای باور به معاد را دارد (آیات 57 تا 73) ۴- ضرورت تسبیح خداوند و سوگندی عجیب و اشاره‌ای به حقیقت قرآن و انکار مخاطبان (آیات 74 تا 82) ۵- بیان لحظات مرگ و احوال هریک از سه دسته مذکور در این لحظات و پس از آن (آیات 83 تا 94) ۶- حقیقی دانستن همه اینها و تاکید مجددی بر ضرورت تسبیح خداوند (آیات 95-96) به نظر می‌رسد در این جمع‌بندی پایانی همین فرازها بتواند محور خوبی برای جمع‌بندی قرار گیرد؛ با این تبصره که کنار هم گذاشتن فراز ۲ و ۵ می‌تواند افقهای جدیدی را در فهم این سوره بگشاید و لذا این دو را یکجا بحث خواهیم کرد. @yekaye
. ❇️ ب) درباره توصیف ابتدایی سوره (آیات ۱-۶) 2️⃣ شروع این سوره این است: «وقتی که آن واقعه رخ دهد، دیگر قابل تکذیب نیست»؛ در واقع، انكار قيامت، فقط در دنيا و در شرايط رفاه و غفلت است، همين كه نشانه‏های قيامت آشكار شود، ديگر تکذیبی در کار نخواهد بود. و در این سوره گروهی که قطعا جهنمی‌اند و در همان لحظه مرگ هم به عنوان جهنمی معرفی می‌شوند تکذیب‌کنندگان‌اند؛ و یکی از دغدغه‌های مهم این سوره هشدار دادن به تکذیب‌کنندگان است؛ چنانکه در فراز سوم مخاطب بحث را گمراهانی قرار می‌دهد که اهل تکذیب‌کردند و مکرر برایشان شواهدی را برمی‌شمرد که این سوال را پررنگ کند که چرا تصدیق نمی‌کنید؟! 💢شاید می‌خواهد به ما بفهماند که همه زندگی شما جز رسیدن به واقع و واقعیت محض نباید باشد، و بدبخت‌ترین انسان‌ها کسانی‌اند که واقعی‌ترین واقعیات را تکذیب می‌کنند و دروغ می‌شمارند؛ اینان چنان در اعتباریات دنیوی فرورفته‌اند که اعتباری‌ترین امور عالم (پول؛ مقام؛‌ شهرت؛ و ...) را واقعی‌ترینِ چیزها می‌پندارند؛ و در نتیجه، واقعی‌ترین واقعیت عالم که عرصه بروز همه واقعیات است (قیامت) را دروغ می‌خوانند. 3️⃣ آن واقعه‌ای که وقتی واقع شود قابل تکذیب نیست مهمترین ویژگی‌های‌اش این است که فروآورنده و رفعت‌بخش است؛ یعنی همه‌چیز را زیر و رو می‌کند: زمین که آن را خداوند مهد و گهواره آرام‌بخش انسان قرار داده بود (الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً؛‌ طه/۵۳ و زخرف/۱۰) بشدت لرزان و اضطراب‌آفرین می‌گردد؛ کوه‌ها که میخ (وَ الْجِبالَ أَوْتاداً؛ نبأ/7) و لنگر زمین (وَ الْجِبالَ أَرْساها؛ نازعات/32) و مظهر استحکام و استواری بودند (وَ إِلَى الْجِبالِ كَيْفَ نُصِبَتْ؛ غاشیه/19) چنان خرد و پراکنده می‌شوند که از آنان جز گرد و غباری پراکنده نمی‌ماند؛ و در یک نگاه عمیق‌تر، اساسا واقعیت نهایی آنها همان موقع هم جز گرد و غباری پراکنده نبود («فَكانَتْ» هَباءً مُنْبَثّاً ؛ نه «فَصارَتْ»!) و اما انسان؛ شاید این سوره با این مقدمه می‌خواهد بگوید وقتی آن واقعیت غیرقابل تکذیب واقع شود چنان نظم جهان زیر و رو می‌شود که فهم شما از انسان‌ها و موقعیت‌ها و روابط آنان هم زیر و رو خواهد شد: هم تمام دسته‌بندی‌های رایج در میان شما، و هم همه تحلیلهای شما از انسانها نیز قرار است زیر و رو شود؛ چرا که نظام زندگی دنیوی سراسر غوطه‌ور در اعتباریات، و حداکثر، دیدن اسباب و علل است؛ و نظام آخرت، محل کنار رفتن اعتباریات و ظهور حقایق، و برداشته شدن اساب و علل (وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْباب‏؛ بقره/۱۶۶)، و بروز سلطنت واحد خداوند قهار است: «يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى‏ عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْ‏ءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار» (غافر/۱۶) @yekaye
. ❇️ ج) درباره دسته‌بندی سه‌گانه (آیات 7-10؛ 11-56؛ 83-94) در این سوره محور دسته‌بندی انسانها را یک تقسیم سه‌گانه قرار داد که سه بار در این سوره بر اساس این دسته‌بندی سه‌گانه درباره وضعیت انسانها بحث کرد. ما عموما انسانها را از حیث نحوه زندگی‌شان در دنیا که باطنش در آخرت آشکار می گردد به دو دسته خوب و بد تقسیم می‌کنیم؛ اما قرآن می‌خواهد افق تحلیل ما را از این دوگانه به یک فهم سه‌گانه برساند؛ که قبلا اشاره شد که شاید بدین وسیله می‌خواهد تذکر دهد که افق نگاهتان در زندگی صرفا این نباشد که در دسته خوبان قرار بگیرید؛ ‌بلکه حواستان باشد به اینکه: آنان که خوبند دو دسته‌اند: یک دسته همان‌هایند که از فرط خوبی دیگر بعد از مرگ هیچ مساله‌ای نخواهند داشت؛ ولی دسته دیگر، با اینکه جزء خوبان محسوب می‌شوند، اما هرچه باشد همانند مقربان نخواهند بود. 🔖(جلسه ۱۰۵۷، تدبر۱ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-90/). اکنون می‌افزاییم که مساله به همین نکته محدود نمی‌شود، بلکه در نحوه چینش این سه دسته، و نیز نحوه تعبیر از آنان در این سه فراز تغییراتی داد، که توجه به این تغییرات می‌تواند ما را متوجه حقایقی سازد؛ 👇 از جمله👇 @yekaye
. 4️⃣ با اینکه از همان ابتدای سوره واقعه اشاره کرد که می‌خواهد از یک دسته‌بندی سه‌گانه سخن بگوید (آیه۷)، و سه‌بار هم درباره این دسته‌ها سخن گفت؛ اما بحث را با تعابیر و چینشی خاص آغاز کرد که نظم آن را در ادامه بحث تغییر داد. یعنی با اینکه در دو فراز دوم و سوم، ابتدا از وضعیت مقربان، سپس اصحاب یمین و سپس اصحاب شمال سخن گفت، اما در فراز اول که می‌خواهد به اصل این سه دسته اشاره کند و ذهن مخاطب را متوجه این سه کند (آیات۸-10) اولا ابتدا خوبان و بدان عادی را با تعبیر اهل یمن و برکت، و اهل شومی و بی‌برکتی یاد کرد، و ثانیا سوال «آنان کیستند» را در موردشان مطرح نمود؛ اما مقربان را با تعبیر سبقت‌گیرندگان یاد کرد؛ و نیز از تعبیر «آنان کیستند» برایشان استفاده نکرد، بلکه فقط کلمه «سابقون» را تکرار کرد؛ و البته هم در فراز دوم در مقام شرح وضعیت اخروی آنان و هم در فراز آخر در مقام وضعیت لحظه مرگ آنان، شرح حال و روز آنان را بر دو گروه دیگر مقدم داشت. گویی می‌خواهد نشان دهد که این تغییر دیدگاه از دسته‌بندی دوگانه رایج (انسانهای خوب و انسانهای بد) به دسته‌بندی سه‌گانه قرآنی نه‌تنها ضروری است؛ بلکه اقتضائاتی هم دارد؛ مثلا: 🔹الف. اینکه صرفا قسم سومی بر تقسیم دوگانه رایج اضافه نشده؛ بله، از این جهت که افرادی که از خوبها هم خوبترند، تمایزشان از خوبهای عادی غالبا یا مورد غفلت قرار می‌گیرد، فقط بر وجود آنان تاکید کرد (که قسم سومی هم در کار است) اما وقتی تاکید بر همان دو دسته‌ای که ما عادتا همان دو دسته خوب و بد می‌دانیم را با تعبیر «این خوبان کیستند و آن بدان کیستند» بیان می‌کند چه‌بسا می‌خواهد بفرماید که همین دوتا هم آن طور که شما تحلیل می‌کنید، نیست؛ و لذا این دسته‌بندی را صرفا در افق دانسته‌های پیشین خود درباره انسانهای خوب و بد، تحلیل و فهم نکنید؛ بلکه خوب گوش دهید که چه تصویری از اینها ارائه می‌شود. 🔹ب. ... @yekaye
5️⃣ دسته‌بندی فراز اول سوره واقعه با تعبیر «سابقون» و «اصحاب میمنه» و «اصحاب مشئمه» بود، سپس برای دو گروه اول، در فراز دوم و سوم، از تعبیر «مقربان» و «اصحاب یمین» استفاده کرد؛ اما برای گروه آخر در فراز دوم از تعبیر «اصحاب شمال» و در فراز سوم از تعبیر «المکذبین الضالین» استفاده کرد. (و البته در همان فراز آنان را با تعبیر «الضالون المکذبون» مخاطب قرار داده بود که مطمئن باشیم این فراز آخر اشاره به همان گروه سوم است). چرا؟ 🍃الف. با توجه به اینکه فراز دوم ناظر به وضعیت نهایی آنان در آخرت است و فراز سوم ناظر به وضعیت پس از مرگ آنان، چه‌بسا بتوان گفت فراز اول چه‌بسا ناظر به وضعیت دنیوی آنان است؛ آنگاه این تفاوتها در تعبیر نشان می‌دهد که: 🌱الف.۱. نوع شناسایی انسانها در دنیا و بعد از دنیا فرق می‌کند؛ در دنیا باید گفت خوبان انسانهای خوش‌یُمن‌اند و بدها بدیُمن؛ و یک دسته‌اند که از خوش‌یُمنی هم سبقت می‌گیرند؛ اما در بعد از دنیا بر اساس مقرب و یا دست راست و دست چپ بودنشان (موقعیت‌های اخروی‌شان) دسته‌بندی می‌شوند؛ 🌱الف.۲. در بعد دنیا، درباره سبقت‌گیرندگان، از تعبیر مقربان (چه برای وضعیت نهایی و چه برای پس از مرگ) استفاده کرد؛ یعنی آنان چون با سبقت‌گرفتن به مقام قرب رسیدند دیگر همین تنها شاخصه شناسایی آنان است؛ اما کاربرد دو تعبیر «اصحاب یمین و اصحاب شمال» در فراز دوم کاملا ناظر به تعیین تکلیف آنان (بر اساس نامه عملشان) در قیامت است که یک دسته نامه عملشان را به دست راستشان می‌دهند و یک دسته به دست چپشان؛ 🌱الف.۳. درباره چرایی یکسان بودن تعبیر خوبان (اعم از مقربان و اصحاب یمین) در دو فراز دوم و سوم (آخرت و برزخ) و متفاوت بودن تعبیر بدها در این دو مقطع (اصحاب شمال و مکذب ضال) شاید بتوان گفت که چون هرکس که بهشتی می‌شود به فضل خداست، نه صرفا با عمل خود (لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى‏ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً؛ نور/۲۱)؛ و هرکس که جهنمی (و حتی عذاب جاودانه) می‌شود صرفا به خاطر عمل خودش است (ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ‏، یونس/52؛ ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون‏، سجده/۱۴)، پس در لحظه مرگ در خصوص دو گروهی که بهشتی شدند صرفا به واژه‌ای که نشان دهنده وضعیت آنان است (مقرب خدا بودن و نامه را به دست راست دریافت کردن) اشاره شد؛ اما در خصوص جهنمیان به چرایی جهنمی شدنشان (تکذیب کردن و گمراه بودن) (برای این بنداخیر احتمالات دیگری نیز در جلسه ۱۰۵۹، تدبر۲ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-92/ مطرح شد). 🍃ب ... @yekaye