eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت سوم توضیح درباره ماده ▪️در مورد «سمّاع»، برخی آن را صیغه مبالغه دانسته‌اند و گفته‌اند به کسی گفته می‌شود که نسبت به آنچه گفته می‌شود کثیر الاستماع است؛ و ظاهرا به همین مناسبت به «جاسوس« هم «سماع» گویند (تاج العروس، ج‏11، ص227 ). آنگاه در مورد تعبیر «سَمَّاعُونَ‏ لِلْكَذِبِ» (مائدة/41) ابن‌منظور دو وجه را احتمال داده شده است: ▫️یکی اینکه لام، لام غایت [لأجل] باشد؛ یعنی: می‌آیند و مطالب را گوش می‌دهند تا آنچه شنیده‌اند را تکذیب کنند (که راغب هم همین معنا را قائل است؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص426 )؛ ▫️ و دیگر اینکه لام، حرف اضافه متعلق به «سماع»، و «کَذِب» مفعول اولِ آن باشد؛ یعنی دروغ را گوش می‌کنند که بروند در جامعه شایعه‌پراکنی کنند (لسان العرب، ج‏8، ص164 )؛ و البته جالب اینکه بلافاصله همین کلمه در همین آیه یکبار دیگر با حرف اضافه «ل» آمده است که ظاهرا مفعول دوم آن است: «سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرينَ لَمْ يَأْتُوك‏» (مائدة/41).؛ اما عجیب این است که راغب این دومی را هم لام غایت [لأجل] دانسته است، که معنایش این طور می‌شود که: به خاطر جایگاهشان به آنها گوش می‌دهند! (مفردات ألفاظ القرآن، ص426 ) ▪️این ماده وقتی به باب استفعال می‌رود (اسْتِمَاعُ‏) به معنای گوش سپردن (اصغاء) است: «نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَسْتَمِعُونَ‏ بِهِ، إِذْ يَسْتَمِعُونَ‏ إِلَيْكَ‏» (إسراء/47)، «وَ مِنْهُمْ مَنْ‏ يَسْتَمِعُ‏ إِلَيْكَ» (محمد/16)، «وَ مِنْهُمْ مَنْ‏ يَسْتَمِعُونَ‏ إِلَيْكَ‏» (يونس/42)، «وَ اسْتَمِعْ‏ يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ» (ق/41) (مفردات ألفاظ القرآن، ص426 )؛ در واقع استماع همواره جایی است که انسان عامدا و با قصد گوش می‌دهد؛ در حالی که «سمع» می‌تواند با قصد یا بدون آن باشد (یعنی به صرف شنیده شدن) اطلاق می‌گردد (المصباح المنير، ج‏2، ص289 )؛ برخی گفته‌اند «استماع» در جایی است که شخص برای شنیدن مطلب مورد نظر گوش می‌سپارد تا بفهمد ولی در سمع لزوما چنین نیست؛ و به همین جهت است که به خداوند «مستمع» اطلاق نمی‌گردد (الفروق في اللغة، ص81 )؛ و لازم به ذکر است که گاه در این باب حرف «ت» در «س» ادغام می‌شود مانند: «لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى‏» (صافات/8). ▪️کلمه استماع بقدری به «اصغاء» نزدیک است که امثال راغب و فیومی اساسا آن را به اصغاء ترجمه کرده‌اند؛ اما دیگران در تفاوت کلمه «سمع» و «اصغاء» گفته‌اند که در سمع، تاکید بر ادراک مسموع است؛ اما در اصغاء تاکید بر طلب کردن این ادراک است، به اینکه سمعِ خود را متمایل به گوینده قرار دهد؛ چنانکه اصل ماده «صغی» به معنای میل کردن به سوی چیزی است (الفروق في اللغة، ص81 ). @yekaye 👇ادامه توضیح درباره ماده «سمع»👇
قسمت چهارم توضیح درباره ماده ▪️«سمیع» بر وزن «فعیل» است که این وزن هم برای صفت مشبهه و هم برای صیغه مبالغه به کار می‌رود؛ اگرچه در موارد نادری به معنای اسم مفعولی (مسمَع:‌ شنیده شده) به کار رفته، اما عموما در معنای اسم فاعل (شنوا) به کار می‌رود؛ ▫️و در تفاوت آن با «سامع» گفته‌اند که در سامع حتما باید صدایی در کار باشد که وی بشنود؛ اما «سمیع» چنین نیست، بلکه اگر موجودی شأنیت شنیدن را داشته باشد «سمیع» بر او اطلاق می‌گردد؛ همان گونه که این تفاوت بین کلمات «عالم» و «علیم»، «مبصِر» و «بصیر»، یا «قادر» و «قدیر» هم مشاهده می‌شود (الفروق في اللغة، ص80-81 ). ▪️در قرآن کریم کلمه «سمیع» تنها یکبار در غیر مورد خداوند به کار رفته است (مَثَلُ الْفَريقَيْنِ كَالْأَعْمى‏ وَ الْأَصَمِّ وَ الْبَصيرِ وَ السَّميعِ؛ هود/۲۴) و بقیه 46 مورد کاربرد آن در خصوص خداوند است؛ که از این موارد دو موردش به صورت مضاف (سَميعُ الدُّعاء؛ آل عمران/۳۷ ، ‌ابراهیم/۳۹) و یک مورد به صورت ترکیب «سَميعٌ قَريب‏» (سبأ/۵۰) آمده است؛ و در بقیه موارد بعد از این کلمه، یا از وصف «علیم» استفاده شده است (۳۲ مورد) یا از وصف «بصیر» (۱۱ مورد). ▫️برخی بر این باورند که ترکیب «سمیع علیم» از باب ذکر عام بعد از خاص و برای تاکید است، و در ترکیب «سمیع بصیر» توجه به اجتماع دو جهت در فعل خداوند در ارتباط با بندگانش هست: ظهور و طلبی از جانب طرف مقابل، و توجه و نظری از جانب خداوند متعال (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏5، ص212 ). ▪️در تفاوت سه کلمه «سمع» و «بصر» و «علم» گفته‌اند در سمع ظهور و ادراک صوت (ولو در قلب) موضوعیت دارد؛ و در «بصر» توجه به مبصَر و ادراک آن، اما علم، مطلق انکشاف و ادراک است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏5، ص212 ) و ظاهرا بر همین اساس است که در خصوص مواردی که تعبیر «سمع» در مورد خداوند به کار برده شده [اعم از اینکه به صورت فعل باشد مانند «قَدْ سَمِعَ‏ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجادِلُكَ فِي زَوْجِها» (مجادلة/1)، «لَقَدْ سَمِعَ‏ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قالُوا» (آل عمران/181) یا خود تعبیر «سمیع»] گفته‌اند که مقصود علم خداوند به مسموعات است (مفردات ألفاظ القرآن، ص426 )؛ 🤔 اما به نظر می‌رسد صرف اینکه بگوییم «سمع» در مورد خداوند صرف علم به مسموعات است و تعبیر علیم بعد از سمیع، ذکر عام بعد از خاص و صرفا برای تاکید است تمام مطلب نباشد و ظرایف دیگری در کار باشد که ان شاء الله در قسمت تدبر بدان خواهیم پرداخت. 📿ماده «سمع» و مشتقات آن 185 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
🔹 درباره ماده قبلا اشاره شد که ▪️برخی بر این باورند که اصل این ماده دلالت می‌کند بر اثری در چیزی که مایه تمایز آن از غیرش می‌شود، و کلمه «علامت» که به معنای «نشانه» هم به همین جهت چنین نامیده شده و کلمه «عَلَم» (جمعِ آن: أعلام) هم که به معنای «پرچم» و نیز به معنای «کوه بلند» به کار می‌رود نیز به همین جهت است و «عِلم» به معنای شناخت و نقطه مقابل «جهل» هم از باب قیاس آن به عَلَم وعلامت چنین نامیده‌اند؛‌ ▪️در مقابل برخی «عِلم» به معنای «شناخت» را محور اصلی معنای این ماده دانسته و البته برای این هم دو گونه تحلیل یافت شد: ▫️برخی گفته‌اند که اصل این ماده دلالت دارد بر حضور و احاطه بر چیزی؛ که البته احاطه به حسب اختلاف قوا و حدود متفاوت می‌باشد و اثر چیزی و نیز اموری همچون کوه و پرچم که علامت و نشانه چیزی می‌باشند را از مصادیق این معنا قلمداد کرده‌اند. ▫️برخی هم معنای محوری این ماده را دلالت و هدایت کردن به سوی یک معنا (اعم از جهت، راه، حد و اندازه، و...) دانسته‌اند چنانکه «عَلَم» (چه به معنای پرچم و چه به معنای نشانه و کوه بلند همگی برای دلالت کردن و نشان دادن چیزی است. ▪️همچنین بیان شد که «علیم» بر وزن «فعیل» است که این وزن هم برای صفت مشبهه و هم برای صیغه مبالغه به کار می‌رود؛ ▫️بسیاری از اهل لغت «علیم» را از باب مبالغه در علم دانسته‌اند و آیه «وَ فَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ‏» (يوسف/76) شاهد بر مدعای خود گرفته‌اند؛ ▫️در مقابل، مرحوم مصطفوی بر این باور است که این کلمه بخصوص با توجه به اینکه عموما در مورد خداوند به کار رفته [161 مورد در قرآن کریم به کار رفته؛ که جز ۸ مورد همگی در مقام توصیف خداوند است] ناظر به ثبوت صفت علم و تثبت آن است؛ بویژه که صیغه مبالغه دیگری از این ماده به صورت «عَلَّام» (که دلالت بر کثرت علم و احاطه دارد) نیز به کار رفته است: «إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ» (مائده/109 و ۱۱۶)؛ ➖و بر این اساس اظهار داشته‌ که تفاوت بین «عالم» با «علیم» این است که «عالم» صرف اشاره به برخورداری از «علم» است اما «علیم» ناظر به ثبوت صفت علم و تثبت آن است. ▫️اما این نکته اخیرش نیز لزوما مورد قبول عموم اهل لغت نیست، چنانکه عسکری معتقد است که تفاوت «عالم» با «علیم» در آن است که «عالم» لزوما دلالت بر «معلوم» می‌کند (یعنی در جایی به کار می‌رود که معلومی در کار باشد) و همواره متعدی است، [مانند «عالِم الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ» (انعام/۷۳) هرچند که گاه بدون مفعول هم آمده که چه‌بسا بتوان گفت به قرینه مفعولش حذف شده است؛ مانند: «إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِلْعالِمينَ» (روم/22)]؛ اما «علیم» لزوما متعدی نیست و صرفا نشان‌دهنده این است که اگر معلومی در کار باشد، حتما او بدان عالم است؛ چنانکه «سامع» به کسی گفته می‌شود که صدایی را بشنود، اما «سمیع» به کسی می‌گویند که شنوا باشد، خواه در آن لحظه صدایی در کار باشد یا نباشد (که در این صورت، باز موید آن است که علیم، صیغه مبالغه باشد تا صفت مشبهه). ▫️در تایید نظر وی می‌توان به این نکته اشاره کرد که در قرآن کریم هم کلمه «علیم» یا بدون متعلق آمده، مانند همین آيه «إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليمٌ»؛ ویا اگر متعلقی داشته با حرف «ب» بوده است، مثلا:‌ «هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ» (بقره/29) «وَ اللَّهُ عَليمٌ بِالظَّالِمينَ» (بقره/95) «وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَليمٌ» (بقره/283)؛ هرچند که گاه «عالم» هم با حرف اضافه «ب» می‌آید مانند: «وَ كُنَّا بِهِ عالِمينَ» (انبیاء/51) «وَ كُنَّا بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عالِمينَ» (انبیاء/81). 🔖جلسه ۱۰۴۷ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-80/ به نظر می‌رسد در آیه حاضر نیز صیغه مبالغه بودن کلمه «علیم» تناسب بیشتری با سیاق آیه داشته باشد تا صفت مشبهه؛ و البته از باب استفاده از یک لفظ در چند معنا بعید نیست که در کاربردهای قرآنی «علیم» به هر دو وجه (صیغه مبالغه و صفت مشبهه) عنایت بوده باشد. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شأن نزول 1️⃣ در بسیاری از معتبرترین و قدیمی‌ترین منابع اهل سنت از عبدالله بن زبیر نقل شده است: هيأتى از بنى‌تميم نزد پيغمبر (ص) آمدند. ابوبكر گفت: قعقاع بن معبد بن زراره را بر ايشان امير كن. عمر گفت: خیر؛ بلکه اقرع بن حابس را امير كن. ابو بكر به عمر گفت: تو جز مخالفت با من کاری نمی‌کنی! عمر پاسخ داد من قصد مخالفت تو را نداشتم. با هم به جدل و مراء پرداختند تا جایی که صدایشان بلند شد. آنگاه آيه نازل گرديد: «ای کسانی که ایمان آوردند جلو نیندازید ... (حجرات/۱) تا آخر آیه. 📚صحيح البخاري (م۲۵۶) ج4، ص1587 (ت البغا)؛ سنن النسائي (م۳۰۳)، ج8، ص226؛ مسند أبي يعلى (م۳۰۷) ج9، ص211 (ت السناري)؛ شرح معاني الآثار (للطحاوی، م۳۲۱) ج4، ص17۲؛ الجمع بين الصحيحين (للحميدي) ج۳، ص۳۳۲؛ جامع المسانيد (لابن الجوزي) ج۴، ص۵۳؛ الدر المنثور، ج‏6، ص84؛ و ... حدثني إبراهيم بن موسى: حدثنا هِشَامُ بْنُ يُوسُفَ: أَنَّ ابْنَ جُرَيْجٍ أَخْبَرَهُمْ، عن ابن أبي ملكية: أن عبد الله بن الزبير أخبرهم: أنه قدم ركب من بني تميم عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ [آله و] سَلَّمَ، فَقَالَ أبو بكر: أمر القعقاع بن معبد بن زرارة، قال عمر: بل أمر الأقرع بن حابس، قال أبو بكر: ما أردت إلا خلافي، قال عمر: ما أردت خلافك، فتماريا حتى ارتفعت أصواتهما، فنزل في ذلك: «يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا» حتى انقضت. 📝در بسیاری از منابع اهل سنت همین واقعه را به عنوان شأن نزول آیه بعد نقل کرده‌اند؛ که آدرس آنها ذیل آیه بعد خواهد آمد. 📝در برخی منابع هم مطلب از قول ابن‌زبیر به نحوی بیان شده که این واقعه را ناظر کل ۵ آیه اول این سوره دانسته‌ است؛ مثلا در 📚معجم الصحابة (للبغوي، م۳۱۷)، ج5، ص75 ؛ أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص401 . 📝اینکه شأن نزول این آیه در مورد این دو نفر بوده است، در احادیث شیعه از قول ائمه اطهار ع هم آمده است؛ که در قسمت حدیث بدانها اشاره خواهد شد. @yekaye
شأن نزول 2️⃣ علی بن ابراهیم قمی چنین بیان داشته که این آیه در مورد هیاتی از بنی‌تمیم بوده که وقتی سراغ پیامبر اکرم ص می‌آمدند جلوی درب حجره ایشان می‌ایستادند و ندا می‌دادند: ای محمد ص! نزد ما بیرون بیا! و وقتی هم که رسول الله بیرون می‌آمد در راه رفتن جلوی ایشان را می‌رفتند، و وقتی که سخن می‌گفتند همان گونه که با همدیگر سخن می‌گفتند صدایشان را فوق صدای ایشان بالا می‌بردند و می‌گفتند: «محمد! محمد! در مورد فلان و بهمان چه می‌گویی؟» پس خداوند این آیات را نازل فرمود. 📚تفسير القمي، ج‏2، ص318 «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ‏» نَزَلَتْ فِي وَفْدِ بَنِي تَمِيمٍ كَانُوا إِذَا قَدِمُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَقَفُوا عَلَى بَابِ حُجْرَتِهِ فَنَادَوْا: يَا مُحَمَّدُ! اخْرُجْ إِلَيْنَا؛ وَ كَانُوا إِذَا خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص تَقَدَّمُوهُ فِي الْمَشْيِ، وَ كَانُوا إِذَا تَكَلَّمُوا رَفَعُوا أَصْوَاتَهُمْ فَوْقَ صَوْتِهِ وَ يَقُولُونَ: يَا مُحَمَّدُ يَا مُحَمَّدُ! مَا تَقُولُ فِي كَذَا وَ كَذَا؛ كَمَا يُكَلِّمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً. فَأَنْزَلَ اللَّهُ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» الْآيَة. @yekaye
شأن نزول 3️⃣ در برخی منابع اهل سنت شأن نزول‌های دیگری هم برای این واقعه ذکر شده است ؛ از جمله: ◾️الف. از قتاده نقل شده است: به ما خبر دادند که برخی از مردم می‌گویند اگر آیه‌ای در مورد فلان‌کس یا فلان‌چیز نازل شود آنگاه چنین و چنان خواهد شد [= ما زیر بار آن نمی‌رویم و چنین و چنان می‌کنیم]؛ و خداوند این را نامطلوب دانست و این آیه را نازل فرمود. ◾️ب. از حسن بصری نقل شده است: عده‌ای در روز عید قربان قبل از رسول الله ص [= قبل از اینکه ایشان اجازه ذبح کردن بدهد] قربانی‌شان را ذبح کردند؛ پس به ایشان دستور داد که دوباره ذبحی کنند و این آیه نازل شد: «ای کسانی که ایمان آوردند [چیزی را] در پیشگاه خداوند و رسولش جلو نیندازید». ◾️ج. این مطلب به این صورت هم از حسن بصری نقل شده است که: شخصی قبل از نماز [عید] قربانی کرد؛ و این آیه نازل شد. ◾️د. از عایشه نقل شده است: عده‌ای از مردم یکی دو روز روزه ماه رمضان را جلو می‌انداختند؛ ‌پس خداوند نازل فرمود: «ای کسانی که ایمان آوردند [چیزی را] در پیشگاه خداوند و رسولش جلو نیندازید». ◾️ه. این مطلب از عایشه به این صورت هم نقل شده است: عده‌ای از مردم ماه [رمضان] را جلو می‌انداختند و قبل از اینکه رسول الله ص روزه بگیرد روزه می‌گرفتند؛ ‌پس خداوند نازل فرمود: «ای کسانی که ایمان آوردند [چیزی را] در پیشگاه خداوند و رسولش جلو نیندازید». 📚الدر المنثور، ج‏6، ص84 ◾️الف. أخرج عبد بن حميد و ابن جرير و ابن المنذر و ابن أبى حاتم عن قتادة قال: ذكر لنا ان ناسا كانوا يقولون: لو أنزل في كذا و كذا الوضع كذا و كذا؛ فكره الله ذلك و قدم فيه. ◾️ب. أخرج عبد بن حميد و ابن جرير و ابن المنذر عن الحسن رضى الله عنه: ان ناسا ذبحوا قبل رسول الله صلى الله عليه و [آله و] سلم يوم النحر فأمرهم ان يعيدوا ذبحا فانزل الله «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ‏». ◾️ج. أخرج ابن أبى الدنيا في الأضاحي عن الحسن رضى الله عنه قال: ذبح رجل قبل الصلاة، فنزلت. ◾️د. أخرج ابن النجار في تاريخه عن عائشة رضى الله عنها قالت: كان أناس يتقدمون بين يدي رمضان بصيام يعنى يوما أو يومين فانزل الله تعالى «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ‏». ◾️ه. أخرج الطبراني في الأوسط و ابن مردويه عن عائشة رضى الله عنها: ان ناسا كانوا يتقدمون الشهر فيصومون قبل النبي صلى الله عليه و [آله و] سلم فانزل الله «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ‏». @yekaye
📝نکته تخصصی : چرایی شأن نزول‌های متعدد برای یک آیه این گونه مواردی که شأن نزولهای متعددی برای یک آیه نقل می‌شود؛ ‌چندین احتمال وجود دارد: ✅الف. این آیه در چند مناسبت مختلف نازل شده است (لازم به ذکر است بر اساس نقلهای معتبر بسیاری از آیات بیش از یکبار نازل شده‌اند؛ از این رو احتمال دارد در خصوص برخی از آیات هم همین رخ داده باشد و لذا دو راوی مختلف که هریک در حین یکی از نزولها حاضر بوده دو واقعه مختلف را به عنوان شأن نزول ذکر می‌کند). ✅ب. نزول آیه مربوط به یکی از این موارد بوده است؛ اما راوی به نظر خودش آن را بر واقعه دیگری نیز تطبیق داده است؛ یعنی مقصودش از شأن نزول، نه شأن نزول اصطلاحی، بلکه این بوده که بگوید: این واقعه هم مصداقی از مصادیق این آیه است. (چنین مطلبی در روایات معصومین هم گاه مشاهده می‌شود). ✅ج. برخی از موارد جعلی است و هدف آن انکار ویا تحت‌الشعاع قرار دادن واقعه اصلی بوده است. ✅د. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️۱) الف. روایت شده است مردی نزد امیرمؤمنان علی (علیه السلام) آمد و از او درباره این سخن خداوند متعال «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَی اللهِ وَرَسُولِهِ: ای کسانی که ایمان آوردند [خودتان را] در پیشگاه خداوند و رسولش جلو نیندازید» پرسید که درباره چه کسی نازل شده است؟ امام ع فرمود: در مورد دو مرد از قریش! 📚الإختصاص، ص128 وَ رُوِيَ عَنِ ابْنِ كُدَيْنَةَ الْأَوْدِيِّ قَالَ: قَامَ رَجُلٌ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَسَأَلَهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» فِيمَنْ نَزَلَتْ؟ قَالَ: فِي رَجُلَيْنِ مِنْ قُرَيْشٍ. ☀️ب. سفیان ثوری روایت کرده است که از فضیل بن زبیر – به نقل از واسطه‌هایی که اسم برد- این حکایت را شنیدم که: مردی نزد امیرمؤمنان علی (علیه السلام) آمد و از او درباره این سخن خداوند متعال «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَی اللهِ وَرَسُولِهِ: ای کسانی که ایمان آوردند [خودتان را] در پیشگاه خداوند و رسولش جلو نیندازید» پرسید که درباره چه کسی نازل شده است؟ امام ع فرمود: «چه می¬خواهی؟ آیا می¬خواهی مردم را علیه من بشورانی»؟ عرض کرد: «نه، ای امیر مؤمنان! ولی دوست دارم که بدانم». امام ع فرمود: «بنشین». او هم نشست. امام فرمود: بنویس عامر، بنویس مَعمر، بنویس عُمر، بنویس عمّار، بنویس مُعتَمر! این آیه درباره‌ی یکی از این پنج نفر نازل شده است سُفیان می‌گوید: به فُضَیل گفتم: «فکر می¬کنی آن شخص عمر است»؟ او گفت: چه کسی جز او می¬تواند باشد؟! 📚تقريب المعارف (حلبی م۴۴۷)، ص243 رَوَوْا عَنْ سُفْيَانَ، عَنْ فُضَيْلِ بْنِ الزُّبَيْرِ قَالَ: حَدَّثَنِي نَقِيعٌ، عَنْ أَبِي كُدَيْنَةَ الْأَزْدِيِّ قَالَ: قَامَ رَجُلٌ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَسَأَلَهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» فِيمَنْ نَزَلَتْ؟ قَالَ: مَا تُرِيدُ، أَ تُرِيدُ أَنْ تُغْرِيَ بِيَ النَّاسَ؟ قَالَ: لَا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ لَكِنْ أُحِبُّ أَنْ أَعْلَمَ. قَالَ: اجْلِسْ، فَجَلَسَ. فَقَالَ: اكْتُبْ عَامِراً، اكْتُبْ مَعْمَراً، اكْتُبْ عُمَرَ، اكْتُبْ عَمَّاراً، اكْتُبْ مُعْتَمِراً؛ فِي أَحَدِ الْخَمْسَةِ نَزَلَتْ. قَالَ سُفْيَانُ: قُلْتُ لِفُضَيْلٍ: أَ تَرَاهُ عُمَرَ قَالَ: فَمَنْ هُوَ غَيْرُهُ. @yekaye
☀️۲) جمیل بن دراج می‌گوید: طیّار به من می‌گفت: «ابلیس از فرشته‌ها نیست؛ و تنها فرشته‌ها بودند که به سجده‌ی بر آدم (علیه السلام) فرمان داده شدند پس ابلیس گفت: «سجده نمی‌کنم». چرا ابلیس هنگامی که سجده نکرد عاصی محسوب شد در حالی که از فرشتگان نبود؟ سپس من و او نزد امام صادق (علیه السلام) رفتیم، و به خدا که خوب مساله را مطرح کرد و گفت: «فدایت شوم! بگو مواردی که خدا با تعبیر «یا ایها الذین آمنوا» مؤمنان را خطاب قرار داده منافقان را هم شامل می‌شود»؟ فرمود: آری! و نیز گمراهان، و هرکس در ظاهر دعوت اسلام را پذیرفته است، و ابلیس هم از کسانی بود که در پذیرش دعوت ظاهری با آن‌ها [فرشتگان] همراه بود. 📚الكافي، ج‏2، ص412 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ قَالَ: كَانَ الطَّيَّارُ يَقُولُ لِي: إِبْلِيسُ لَيْسَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ إِنَّمَا أُمِرَتِ الْمَلَائِكَةُ بِالسُّجُودِ لآِدَمَ ع؛ فَقَالَ إِبْلِيسُ لَا أَسْجُدُ. فَمَا لِإِبْلِيسَ يَعْصِي حِينَ لَمْ يَسْجُدْ وَ لَيْسَ هُوَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ؟ قَالَ فَدَخَلْتُ أَنَا وَ هُوَ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ فَأَحْسَنَ وَ اللَّهِ فِي الْمَسْأَلَةِ. فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ رَأَيْتَ مَا نَدَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ قَوْلِهِ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» أَ دَخَلَ فِي ذَلِكَ الْمُنَافِقُونَ مَعَهُمْ؟ قَالَ: نَعَمْ وَ الضُّلَّالُ وَ كُلُّ مَنْ أَقَرَّ بِالدَّعْوَةِ الظَّاهِرَةِ وَ كَانَ إِبْلِيسُ مِمَّنْ أَقَرَّ بِالدَّعْوَةِ الظَّاهِرَةِ مَعَهُمْ. 📝مضمون این حدیث با عبارات دیگری نیز در کافی و تفسیر عیاشی مطرح شده است؛ که آن تعبیر قبلا در در جلسه۲۲۴ حدیث۲ (http://yekaye.ir/al-baqare-2-30/) گذشت. @yekaye
☀️۳) از امام رضا ع از پدرانشان روایت شده است که رسول الله ص فرمودند: علی ع از من است و من از علی ع هستم. خداوند بکشد کسی را که به جنگ با علی ع برخیزد! خداوند لعنت کند کسی را که با علی ع مخالفت کند. علی ع امام خلایق بعد از من است؛ کسی که بر او تقدم جوید بر من تقدم جسته است؛ و کسی که از او جدا شود از من جدا شده است؛ و کسی که [کس یا چیزی را] بر او ترجیح دهد [آن را] بر من ترجیح داده است. من در سلم و مدارا هستم با کسی که با او در سلم و مداراست؛ و در جنگ هستم با کسی که با او در جنگ باشد؛ و ولیّ کسی هستم که ولایت او را دارد؛ و دشمن کسی هستم که با او دشمنی کند. 📚الأمالي( للصدوق)، ص659؛ بشارة المصطفى لشيعة المرتضی، ص209 حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ جَامِعٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: عَلِيٌّ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ عَلِيٍّ؛ قَاتَلَ اللَّهُ مَنْ قَاتَلَ عَلِيّاً؛ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ خَالَفَ عَلِيّاً؛ عَلِيٌّ إِمَامُ الْخَلِيقَةِ بَعْدِي، مَنْ تَقَدَّمَ عَلَى عَلِيٍّ فَقَدْ تَقَدَّمَ عَلَيَّ، وَ مَنْ فَارَقَهُ فَقَدْ فَارَقَنِي، وَ مَنْ آثَرَ عَلَيْهِ فَقَدْ آثَرَ عَلَيَّ؛ أَنَا سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَهُ، وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَهُ، وَ وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاهُ، وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ. @yekaye