eitaa logo
یک فنجان تامل
7.7هزار دنبال‌کننده
54 عکس
7 ویدیو
0 فایل
نکات تاملی که ارزش بارها مطالعه را دارد! ادمین: @Hadadpour
مشاهده در ایتا
دانلود
یک فنجان تامل
- به خال ابرویش بخشم سمرقند و بخارا را - چرا تهران نه؟! #یک_فنجان_تامل
حالا خال ابرو بد نیستا ولی بین خودمون باشه بیشتر دل میبرد خالی که در کنج لب است ... 🌸🌺😉🙈
شاید غمگین‌ترین نوشته روی یه سنگ قبر همین باشه! «بهت گفته بودم که حالم خوب نیست »
دوست داشتن هاى اولِ صبح آنجا كه هنوز درگيرِ روزمرگى نشده‌اى...! آنجا كه چشم باز‌ میكنى و هواىِ يار در سر مي‌پيچد! عجيب می چسبد فكرش را بكن... ‌باران هم ببارد...! صبح بخیر🌺
لاله رخا ،سمن برا، سرو روانِ کیستی سنگ‌دلا، ستم‌گرا، آفتِ جانِ کیستی تیر قدی ،کمان‌کِشی ،زُهره‌رُخی‌ و مَهوَشی جانت فدا که بس خوشی ، جان و جهانِ کیستی از گلِ سرخ رسته‌ای ، نرگسِ دسته بسته‌ای نرخِ شکر شکسته‌ای، پسته دهان کیستی ای تو به دلبری ، شیفتهٔ رخت قمر بسته به کوه بر کمر، موی میان کیستی دام نهاده می‌روی، مست ز باده می‌روی مشت گشاده می‌روی ،سخت کمانِ کیستی شهد و شکر لبان تو ،جمله جهان از آنِ تو در عجبم به جان تو تاخود از آن کیستی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در حسرت اینم که کنارم بِنِشینی با چشم خریدار مرا خوب ببینی آنقدر به من خیره شوی تا بپذیرم... میلی به مَنَت هست و هوایی تر از اینی یک سینه عطش فوت کنی گوشه ی لبهام هَی شوق بر انگیزی و هَی بوسه بچینی آنقدر به هم عشق بورزیم که فردا... کافر شده باشیم، نه ایمان و نه دینی! اقرار کنم پیش تو خوشحال ترینم اقرار کنی پیش من آرام ترینی ای کاش بیایی و دلِ سر به هوا را زنجیر کنی باز به یک عشقِ زمینی ─┅─═ঊঈ🥀🥀🥀ঊঈ═─┅─
AUD-20201118-WA0011.mp3
5.58M
بسیار زیبا و قدیمی برای خلوت این شبها
مرا بر ململ چشمت بیاویز که من قندیل معبدهای دردم
روزها با فکر او دیوانه‌ام، شب بیشتر هر دو دلتنگ همیم، اما من اغلب بیشتر باد می‌گوید که او آشفته گیسو دیدنی‌ست شانه می‌گوید که با موی مرتب بیشتر تا مرا بوسید گفتم: آه ترکم کن، برو عمق هذیان می‌شود با سوزش تب بیشتر حرف‌هایش از نوازش‌های او شیرین‌تر است از هر انگشتش هنر می‌ریزد از لب، بیشتر یک اتاق و لقمه‌ای نان و کمی آغوش او من چه می‌خواهم مگر از این مکعب بیشتر؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دو چشمت در به روی عقل پر تدبیر می بندند امان از این غزالانی که راه شیر می بندند شبی می خواستم از فکر تو بیرون روم اما صف مژگان تو راه مرا با تیر می بندند به لب زد کاسه ی آبی و آن بیجاره مجنون شد! از آن موقع به پای "کاسه ها" "زنجیر" می بندند تو وقتی وا کنی موهای خود را شعر می آید غزل می میرد آنجایی که مو با" گیر "می بندند همیشه یک نگاه از دید شیخ ما گناهی نیست نیا، نالوتیان چشمان خود را" دیر" می بندند تو می آیی و خواب مادرم تعبیر خواهد شد که من را بر ضریح کوچک یک" پیر" می بندند
حالا که حال سحر و کله صبحمون خوبه، یکی دیگه تقدیم با احترام👇🌺☺️
دلبران شهره به زیبایی و تو شهره به ناز تو خودت ساده قشنگی به تجمل چه نیاز دلخور از دست من و مردم این شهر نشو گربه ی چشم سفیدیم و در دیگِ تو باز ! در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد خم ابروی تو شد مشکل من وقت نماز من نصیحت به دلم کردم و گفتم نرود در شب زلف سیاهت سفرِ دور و دراز وصل ما کار بعیدی ست ولیکن شدنی فرض کن "مسجد اعظم" بشود "میکده "باز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تویِ شیرینی، تــو اول! قـــند، دوم می‌شود مزه ی سوهان اعــلا پیـــش تو گم می‌شود بین قُطاب و گـــز و نُـــقلِ محلی ساده است حدس اینکه طعم لــبهای تو چندم می شود! روزها رد می‌شود، چــشمت شرابی کهنه‌تر پلکهایت کم کَــــمک تبدیـــل به خُم می‌شود هر کجا ساکن شـوی در نقشه، مانند شمال جمعــــیت آنجا گرفتـــار تـــراکــــم مـی‌شود چشم بسته، هر کسی بویت کند توی سرش باغـــــهای پرگُلِ قـــمصر تجــــسم می‌شود ماه را جـــای تـــو می گیـــرم نمی دانــم چرا اینقـــدر این روزهـــا ســـوءتفاهم می شــود! دود کـــن اسپنـــد را، چشـــم حسود از دیدنت شورِ شور، اصلا دو تا دریاچـــه‌ی قم می‌شود وقتِ شرعی، لطف کن از پیش مسجد رد نشو موجبات سستــیِ ایــــمان مــــردم مــی‌شود، وسوسه یعنــــی تو! شالیزار هم یعنی بهشت بیخودی آدم دچـــــار سیب و گندم میشود محمد دیلمی
ما هیچ‌کس را به‌طورِ تصادفی انتخاب نمی‌‌کنیم بلکه ما فقط با آنهایی ملاقات می‌‌کنیم که از قبل در ناخودآگاهِ ما حضور داشته‌‌اند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عشق بعضی وقت‌ها از درد دوری بهتر است بی‌قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است توی قرآن خوانده‌ام، یعقوب یادم داده است: دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است نامه‌هایم چشم‌هایت را اذیت می‌کند درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است چای دم کن، خسته‌ام از تلخی نسکافه‌ها چای با عطر هل و گل‌های قوری بهتر است من سرم بر شانه‌ات؟ یا تو سرت بر شانه‌ام؟ فکر کن آقا! اگر باشم چه جوری بهتر است؟
اختصاصی👇💝
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد دلشورۀ ما بود، دل‌آرام جهان شد در اول آسایش‌مان سقف فرو ریخت "هنگام ثمر دادن‌مان بود" خزان شد زخمی به گِل کهنۀ ما کاشت خداوند اینجا که رسیدیم همان زخم، دهان شد آنگاه همان زخم، همان کورۀ کوچک، شد قلۀ یک آه، مسیر فوران شد "با ما که نمک‌گیر غزل بود چنین کرد" با خلق ندانیم چه‌ها کرد و چنان شد ما حسرت و دلتنگی و تنهایی عشقیم یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد (جان را به تمنای لبش بردم و نگرفت گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد یک عمر به سودای لبش سوختم و -آه- روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد)........! یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر ... رفت و همۀ دلخوشی‌ام یک چمدان شد با هر که نوشتیم چه‌ها کرد به ما گفت مصداق همان «وای به حال دگران» شد
گاهی دلم میخواست فقط همین یه کانالو داشتم ...💞
بی تو هم می شود زندگی کرد، قدم زد، چای خورد، فیلم دید، سفر رفت؛... فقط بی تو نمی شود به خواب رفت! 👤رضا کاظمی
مرا ببخشید اگر کانالم شما را یاد می‌اندازد ...
این خواب ما هم شده مثل خواستگار .. میاد ، ولی نمیبره 😕
دو دقيقه اومديم خودتونو ببينيم، همش يكى ديگه بودين!
ای کاش در مراتبِ کفرم ثبات بود من خسته ام از این دیندار پاره وقت!
🌷💞
Mohammad Esfahani - Ghoghaye Setaregan (320).mp3
15.41M
امشب در سر شوری دارم... 🌷
‏صبح جمعه ها، اون لحظه كه طبق عادت ساعت شش صبح بيدار ميشى ولى يادت ميفته كه جمعه ست، ميخزى زير پتو، پاهاتو ميارى بيرون، يه نيم غلت ميزنى و ميخوابى، یعنی یکی از بهترین حسای ممکن☺️ پ ن: البته بعد از نماز صبح و تعقیباتش و ...😐
گفتم به هیچکس دل خود را نمی دهم اما دلم برای همان هیچکس گرفت