روزها با فکر او دیوانهام، شب بیشتر
هر دو دلتنگ همیم، اما من اغلب بیشتر
باد میگوید که او آشفته گیسو دیدنیست
شانه میگوید که با موی مرتب بیشتر
تا مرا بوسید گفتم: آه ترکم کن، برو
عمق هذیان میشود با سوزش تب بیشتر
حرفهایش از نوازشهای او شیرینتر است
از هر انگشتش هنر میریزد از لب، بیشتر
یک اتاق و لقمهای نان و کمی آغوش او
من چه میخواهم مگر از این مکعب بیشتر؟
#سید_سعید_صاحب_علم
#یک_فنجان_تامل
دو چشمت در به روی عقل پر تدبیر می بندند
امان از این غزالانی که راه شیر می بندند
شبی می خواستم از فکر تو بیرون روم اما
صف مژگان تو راه مرا با تیر می بندند
به لب زد کاسه ی آبی و آن بیجاره مجنون شد!
از آن موقع به پای "کاسه ها" "زنجیر" می بندند
تو وقتی وا کنی موهای خود را شعر می آید
غزل می میرد آنجایی که مو با" گیر "می بندند
همیشه یک نگاه از دید شیخ ما گناهی نیست
نیا، نالوتیان چشمان خود را" دیر" می بندند
تو می آیی و خواب مادرم تعبیر خواهد شد
که من را بر ضریح کوچک یک" پیر" می بندند
#احمد_جم
#یک_فنجان_تامل
دلبران شهره به زیبایی و تو شهره به ناز
تو خودت ساده قشنگی به تجمل چه نیاز
دلخور از دست من و مردم این شهر نشو
گربه ی چشم سفیدیم و در دیگِ تو باز !
در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد
خم ابروی تو شد مشکل من وقت نماز
من نصیحت به دلم کردم و گفتم نرود
در شب زلف سیاهت سفرِ دور و دراز
وصل ما کار بعیدی ست ولیکن شدنی
فرض کن "مسجد اعظم" بشود "میکده "باز
#احمدجم
#یک_فنجان_تامل
تویِ شیرینی، تــو اول! قـــند، دوم میشود
مزه ی سوهان اعــلا پیـــش تو گم میشود
بین قُطاب و گـــز و نُـــقلِ محلی ساده است
حدس اینکه طعم لــبهای تو چندم می شود!
روزها رد میشود، چــشمت شرابی کهنهتر
پلکهایت کم کَــــمک تبدیـــل به خُم میشود
هر کجا ساکن شـوی در نقشه، مانند شمال
جمعــــیت آنجا گرفتـــار تـــراکــــم مـیشود
چشم بسته، هر کسی بویت کند توی سرش
باغـــــهای پرگُلِ قـــمصر تجــــسم میشود
ماه را جـــای تـــو می گیـــرم نمی دانــم چرا
اینقـــدر این روزهـــا ســـوءتفاهم می شــود!
دود کـــن اسپنـــد را، چشـــم حسود از دیدنت
شورِ شور، اصلا دو تا دریاچـــهی قم میشود
وقتِ شرعی، لطف کن از پیش مسجد رد نشو
موجبات سستــیِ ایــــمان مــــردم مــیشود،
وسوسه یعنــــی تو! شالیزار هم یعنی بهشت
بیخودی آدم دچـــــار سیب و گندم میشود
محمد دیلمی
ما هیچکس را بهطورِ تصادفی انتخاب نمیکنیم
بلکه ما فقط با آنهایی ملاقات میکنیم که از قبل در ناخودآگاهِ ما حضور داشتهاند...
عشق بعضی وقتها از درد دوری بهتر است
بیقرارم کرده و گفته صبوری بهتر است
توی قرآن خواندهام، یعقوب یادم داده است:
دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است
نامههایم چشمهایت را اذیت میکند
درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است
چای دم کن، خستهام از تلخی نسکافهها
چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است
من سرم بر شانهات؟ یا تو سرت بر شانهام؟
فکر کن آقا! اگر باشم چه جوری بهتر است؟
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشورۀ ما بود، دلآرام جهان شد
در اول آسایشمان سقف فرو ریخت
"هنگام ثمر دادنمان بود" خزان شد
زخمی به گِل کهنۀ ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم، دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کورۀ کوچک،
شد قلۀ یک آه، مسیر فوران شد
"با ما که نمکگیر غزل بود چنین کرد"
با خلق ندانیم چهها کرد و چنان شد
ما حسرت و دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد
(جان را به تمنای لبش بردم و نگرفت
گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد
یک عمر به سودای لبش سوختم و -آه-
روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد)........!
یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر ...
رفت و همۀ دلخوشیام یک چمدان شد
با هر که نوشتیم چهها کرد به ما گفت
مصداق همان «وای به حال دگران» شد
بی تو هم می شود زندگی کرد،
قدم زد،
چای خورد،
فیلم دید،
سفر رفت؛...
فقط
بی تو
نمی شود به خواب رفت!
👤رضا کاظمی
#یک_فنجان_تامل
Mohammad Esfahani - Ghoghaye Setaregan (320).mp3
15.41M
امشب در سر شوری دارم... 🌷
صبح جمعه ها، اون لحظه كه طبق عادت ساعت شش صبح بيدار ميشى ولى يادت ميفته كه جمعه ست، ميخزى زير پتو، پاهاتو ميارى بيرون، يه نيم غلت ميزنى و ميخوابى، یعنی یکی از بهترین حسای ممکن☺️
پ ن: البته بعد از نماز صبح و تعقیباتش و ...😐
#یک_فنجان_تامل
یک فنجان تامل
گفتم به هیچکس دل خود را نمی دهم اما دلم برای همان هیچکس گرفت #فاضل_نظری
از شهر رد شدی و من ای سیب سرخ خیس
با شعرِ «فاضل نظری» عاشقت شدم
#امیررضا_پدرام_یار
من چه در وهم وجودم چه عدم، دل تنگم
از عدم تا به وجود آمده ام، دل تنگم
راز گل کردن من، خون جگرخوردن بود
از درآمیختن شادی و غم دل تنگم
خوشه ای از ملکوت تو مرا دور انداخت!
من هنوز از سفر باغ ارم دل تنگم
گرچه بخشید گناه پدرم آدم را!
به گناهان نبخشوده قسم دل تنگم
حال، در خوف و رجا رو به تو بر می گردم
دو قدم دلهره دارم، دو قدم دل تنگم
نشد از یاد برم خاطره ی دوری را
گرچه امروز رسیدیم به هم! دل تنگم!
#فاضل_نظری
بی حرمتی ست
پا نزدن بر بساط عقل
وقتی که عشق
این همه اصرار میکند...!
#فاضل_نظری
قشنگترين عكسها وقتی گرفته ميشه كه تو حواست نيست، و برای گرفتن اين عكسها بايد كسی رو داشته باشی، كه حواسش بهت هست…
#یک_فنجان_تامل
شاعران را شب کند شاعر وگرنه روزها
کاسب و علامـه و معمار و بنّا میشوند
#یک_فنجان_تامل