🌸ذکر سرکاری
شب سیزده رجب بود. حدود 2000 بسیجی لشگر ثارالله در نمازخانه لشگر جمع شده بودند.
بعد از نماز محمد حسین پشت تریبون رفت و گفت امشب شب بسیار عزیزی است و ذکری دارد که ثواب بسیار دارد و در حالت سجده باید گفته شود. تعجب کردم! همچین ذکری یادم نمی آمد! خلاصه تمام جمعیت به سجده رفتند که محمد حسین این ذکر را بگوید و بقیه تکرار کند. هر چه صبر کردیم خبری نشد. کم کم بعضی از افراد سرشان را بلند کردند و در کمال ناباوری دیدند که پشت تریبون خالی است و او یک جمعیت 2000نفری را سر کار گذاشته است.
بچه ها منفجر شدند از خنده و مسئولان به خاطر شاد کردن بچه ها به محمد حسین یک رادیو هدیه کردند!
#طنزجبهه
😁@yousefi_ravi باماهمراه باشید
10.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️اگه شهید شدم، نصف نصف...
🎙روایت همسر شهید مدافعحرم #جبار_عراقی از روزی که همسرش قصد عزیمت به سوریه کرد!
بهش گفتم:
«اگه شهید شدی،
من باید چی کار کنم؟»
گفت:«خب بهت میگن همسر شهید»
گفتم: «این دنیا رو نمیگم!
منظورم آخِرته!
رضایت میدم بِری به شرطی که ...!»
#سالروز_شهادت 🕊
🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇
📡@yousefi_ravi 👈
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
بِسمـ ِاللهِ الرَّحمن ِالرَّحیمِ خاطره: همسر طلبه شهید #بدونِ_تو_هرگز #قسمت_بیست_ودوم (علی
بِسمـ ِاللهِ الرَّحمن ِالرَّحیمِ
خاطره: همسر طلبه شهید
#بدونِ_تو_هرگز
#قسمت_بیست_وسوم
(علی آقا آزاد شد، روزهای التهاب)
- میرم برات شربت بیارم علی جان …
چند قدم دور نشده بودم … که یهو بغض زینبم شکست و خودش رو پرت کرد توی بغل علی …
بغض علی هم شکست … محکم زینب رو بغل کرده بود و بی امان گریه می کرد …
من پای در آشپزخونه … زینب توی بغل علی … و مریم غریبی کنان … شادترین لحظات اون سال هام … به سخت ترین شکل می گذشت …بدترین لحظه، زمانی بود که صدای در دوباره بلند شد …
پدر و مادر علی، سریع خودشون رو رسونده بودن …
مادرش با اشتیاق و شتاب … علی گویان … دوید داخل … تا چشمش به علی افتاد از هوش رفت … علی من، پیر شده بود …
روزهای التهاب بود … ارتش از هم پاشیده بود … قرار بود امام برگرده ایران … هنوز دولت جایگزین شاه، سر کار بود …
خواهرم با اجبار و زور شوهرش از ایران رفتن … اون یه افسر شاه دوست بود … و مملکت بدون شاه برای اون معنایی نداشت … حتی نتونستم برای آخرین بار خواهرم رو ببینم …
علی با اون حالش … بیشتر اوقات توی خیابون بود … تازه اون موقع بود که فهمیدم کار با سلاح رو عالی بلده …
توی مسجد به جوان ها، کار با سلاح و گشت زنی رو یاد می داد…
پیش یه چریک لبنانی … توی کوه های اطراف تهران آموزش دیده بود …
اسلحه می گرفت دستش و ساعت ها با اون وضعش توی خیابون ها گشت می زد …
هر چند وقت یه بار … خبر درگیری عوامل شاه و گارد با مردم پخش می شد …
اون روزها امنیت شهر، دست مردم عادی مثل علی بود …
و امام آمد … ما هم مثل بقیه ریختیم توی خیابون … مسیر آمدن امام و شهر رو تمییز می کردیم …
اون روزها اصلا علی رو ندیدم … رفته بود برای حفظ امنیت مسیر حرکت امام …
همه چیزش امام بود … نفسش بود و امام بود … نفس مون بود و امام بود …
ادامه دارد
📡https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
Part03_تنها میان داعش.mp3
12.07M
خاطرات صوتی کتاب
تنها میان داعش
اثر #فاطمه_ولی_نژاد
"فروردین لغایت اردیبهشت ۱۳۹۹"
گوینده #زهرا_امیری
#قسمت_سوم
🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
💫 حدیث روز
💜 قال علی علیه السلام:
📝و ما أعمالُ البِرِّ کُلِّها والجِهادُفی سَبیلِ اللّه عِندَ الأمرِ بِالمَعروفِ و النَّهیِ عَنِ المُنکَرِ، إلاّ کَنَفثَةٍ فی بَحرٍ لُجِّیٍّ.
🖊همه کارهای خوب و جهاد در راه خدا، در مقایسه با امر به معروف و نهی از منکر چیزی نیست،
✌️مگر همچون قطره ای که در دریائی ژرف و عمیق انداخته شود.
📚«نهج البلاعه، حکمت ۳۷۴»
🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇
📡@yousefi_ravi 👈
⭕️ حمله ارتش اسرائیل ساعت ٢:١٢ دقیقه رخ داد و حدودا ۵ انفجار با فاصله ٧ ثانیه در مناطق غربی تهران شنیده شد. اهداف حمله چند پادگان نظامی سپاه بود و ظاهرا خسارتی وارد نشده است./صابرین نیوز
✌️@yousefi_ravi باماهمراه باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ شناسایی اخبار جعلی در شرایط جنگ!
✌️@yousefi_ravi باماهمراه باشید
حرف خاص (1).mp3
19.55M
🎧بشنویم
✘ چگونه با باقیمانده عمرمان تمام گذشته را جبران کنیم؟
👤استاد شجاعی
🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
📝همیشه میگفت :
زیباترین شهادت را میخواهم!
یك بار پرسیدم :
شهادت خودش زیباست
زیباترین شهادت چگونه است؟…
✍🏻در جواب گفت :
زیباترین شهادت این است که
جنازه ای هم از انسان باقی نماند…
🕊🌷
#شهیدابراهیمهادی
#یادشهداباصلوات
🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
بِسمـ ِاللهِ الرَّحمن ِالرَّحیمِ خاطره: همسر طلبه شهید #بدونِ_تو_هرگز #قسمت_بیست_وسوم (علی آقا آز
بِسمـ ِاللهِ الرَّحمن ِالرَّحیمِ
خاطره: همسر طلبه شهید
#بدونِ_تو_هرگز
#قسمت_بیست_وچهارم
(بدونِ تو هرگز)
با اون پای مشکل دارش، پا به پای همه کار می کرد … برمی گشت خونه اما چه برگشتنی …
گاهی از شدت خستگی، نشسته خوابش می برد …
می رفتم براش چای بیارم، وقتی برمی گشتم خواب خواب بود …
نیم ساعت، یه ساعت همون طوری می خوابید و دوباره می رفت بیرون …هر چند زمان اندکی توی خونه بود …
ولی توی همون زمان کم هم دل بچه ها رو برد … عاشقش شده بودن … مخصوصا زینب … هر چند خاطره ای ازش نداشت اما حسش نسبت به علی … قوی تر از محبتش نسبت به من بود …
توی التهاب حکومت نوپایی که هنوز دولتش موقت بود … آتش درگیری و جنگ شروع شد … کشوری که بنیان و اساسش نابود شده بود … ثروتش به تاراج رفته بود … ارتشش از هم پاشیده شده بود …
حالا داشت طعم جنگ و بی خانمان شدن مردم رو هم می چشید …
و علی مردی نبود که فقط نگاه کنه … و منم کسی نبودم که از علی جدا بشم …
سریع رفتم دنبال کارهای درسیم … تنها شانسم این بود که درسم قبل از انقلاب فرهنگی و تعطیل شدن دانشگاه ها تموم شد …
بلافاصله پیگیر کارهای طرحم شدم … اون روزها کمبود نیروی پزشکی و پرستاری غوغا می کرد …
ادامه دارد
📡https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
با سلام حضور جناب آقای یوسفی
شکست مفتضحانه رژیم جعلی اسرائیل در تعرض به خاک عزیز ما ایران و و دفاع بینقص و مقتدرانه سپاه پاسداران در برابر این تجاوزات بر شما مبارک و مهنا باد
امیدوارم که تمامی کسانی ربه هر نحوی ازخاک ایران دفاع میکنند سلامت و سربلند باشندحضرت ولیعصر یارشان
🌸🍃