eitaa logo
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
669 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
14 فایل
این کانال راهیان نور است روایتگرِ. هشت سال دفاع مقدس؛ سیره شهدا و فرماندهان؛ آزادگان؛ مدافعان حرم ؛ راهیان نور؛ جبهه مقاومت؛ گام تمدن ساز، روایت پیشرفت، جهاد تبیین امام و رهبری می باشد مطالب خود را ارسال بفرمایید آی دی ادمین: @Yousefiravi کپی آزاد 🤲
مشاهده در ایتا
دانلود
حرف خاص (1).mp3
19.55M
🎧بشنویم ✘ چگونه با باقی‌مانده عمرمان تمام گذشته را جبران کنیم؟ 👤استاد شجاعی 🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
📝همیشه میگفت : زیباترین شهادت را میخواهم! یك بار پرسیدم : شهادت خودش زیباست زیباترین شهادت چگونه است؟… ✍🏻در جواب گفت : زیباترین شهادت این است که جنازه ای هم از انسان باقی نماند… ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🕊🌷 🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
بِسمـ ِاللهِ الرَّحمن ِالرَّحیمِ خاطره: همسر طلبه شهید #بدونِ_تو_هرگز #قسمت_بیست_وسوم (علی آقا آز
بِسمـ ِاللهِ الرَّحمن ِالرَّحیمِ خاطره: همسر طلبه شهید (بدونِ تو هرگز) با اون پای مشکل دارش، پا به پای همه کار می کرد … برمی گشت خونه اما چه برگشتنی … گاهی از شدت خستگی، نشسته خوابش می برد … می رفتم براش چای بیارم، وقتی برمی گشتم خواب خواب بود … نیم ساعت، یه ساعت همون طوری می خوابید و دوباره می رفت بیرون …هر چند زمان اندکی توی خونه بود … ولی توی همون زمان کم هم دل بچه ها رو برد … عاشقش شده بودن … مخصوصا زینب … هر چند خاطره ای ازش نداشت اما حسش نسبت به علی … قوی تر از محبتش نسبت به من بود … توی التهاب حکومت نوپایی که هنوز دولتش موقت بود … آتش درگیری و جنگ شروع شد … کشوری که بنیان و اساسش نابود شده بود … ثروتش به تاراج رفته بود … ارتشش از هم پاشیده شده بود … حالا داشت طعم جنگ و بی خانمان شدن مردم رو هم می چشید … و علی مردی نبود که فقط نگاه کنه … و منم کسی نبودم که از علی جدا بشم … سریع رفتم دنبال کارهای درسیم … تنها شانسم این بود که درسم قبل از انقلاب فرهنگی و تعطیل شدن دانشگاه ها تموم شد … بلافاصله پیگیر کارهای طرحم شدم … اون روزها کمبود نیروی پزشکی و پرستاری غوغا می کرد … ادامه‌ دارد 📡https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید  
با سلام حضور جناب آقای یوسفی شکست مفتضحانه رژیم جعلی اسرائیل در تعرض به خاک عزیز ما ایران و و دفاع بی‌نقص و مقتدرانه سپاه پاسداران در برابر این تجاوزات بر شما مبارک و مهنا باد امیدوارم که تمامی کسانی ربه هر نحوی ازخاک ایران دفاع می‌کنند سلامت و سربلند باشندحضرت ولیعصر یارشان 🌸🍃
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
با سلام حضور جناب آقای یوسفی شکست مفتضحانه رژیم جعلی اسرائیل در تعرض به خاک عزیز ما ایران و و دفاع ب
سلام علیکم اِن شاءالله با سلامتی حضرت آقا که پرچم این انقلاب به دست بقيه الله عجل‌الله تعالی فرجه الشریف برسد و سلامتی مردم انقلابی خصوصآ جناب عالی عاقبت بخیر باشید. پیروزی از آن حزب‌الله است
اسلام در خطر است بچه‌هاي گردان دور يك نفر جمع شده بودند و بر تعداد آنها هم اضافه مي‌شد. مشكوك شدم من هم به طرفشان رفتم تا علت را جويا شوم. ديدم رزمنده‌اي دارد مي‌گويد: «اگر به من پاياني ندهيد بي اجازه به اهواز مي‌روم.» پرسيدم :‌ «چي شده؟ قضيه چيه؟» همان رزمنده گفت: «به من گفتند برو جبهه، اسلام در خطر است. آمدم اينجا مي‌بينم جانم در خطر است!!.» 😁https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
آنچه ما در آن دوران شاهد بودیم، عنایت‌هایی بود که به ما شد و باورها و اعتقادات ما را نجات داد. انگار نه انگار ما اسیر داعش بودیم انگار آن‌ها اسیر ما بودند چرا که روز اول تصور می‌کردند، ما قرآن و پیامبر (ص) را قبول نداریم و می‌گفتند پیغمبر پیغمبر ما است چرا که زبان‌شان عربی بوده است. داعش به لحاظ اعتقادی ما را کافر می‌دانست، اما کم‌کم آن‌ها تحت تأثیر ما قرار گرفتند به گونه‌ای که حتی پشت سر بچه‌های ما نماز می‌خواندند. مهم‌ترین چیزی که در دوران اسارت به ما کمک کرد "صبر" ما بود، در مقابل تمام سختی‌هایی که به ما وارد کردند صبر ما نتیجه‌بخش بود. به گونه‌ای که در دیدار با رهبر معظم انقلاب ایشان فرمودند «شما نتیجه صبرتان را دیدید». آزاده از دست داعش حسین علی گُلی 📡https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
9.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 این مصیبت نیست این عشقه... 📽 توصیه های بسیار مهم و شنیدنی سردار شهید به رزمندگان اسلام در روزهای سخت مقاومت 📡https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
بِسمـ ِاللهِ الرَّحمن ِالرَّحیمِ خاطره: همسر طلبه شهید #بدونِ_تو_هرگز #قسمت_بیست_وچهارم (بدونِ تو
بِسمـ ِاللهِ الرَّحمن ِالرَّحیمِ خاطره: همسر طلبه شهید (رگ یاب) اون شب علی مثل همیشه دیر وقت و خسته اومد خونه … رفتم جلوی در استقبالش … بعد هم سریع رفتم براش شام بیارم … دنبالم اومد توی آشپزخونه … - چرا اینقدر گرفته ای؟ حسابی جا خوردم … من که با لبخند و خوشحالی رفته بودم استقبال!! … با تعجب، چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش… خنده اش گرفت … - این بار دیگه چرا اینطوری نگام می کنی؟ … - علی … جون من رو قسم بخور … تو ذهن آدم ها رو می خونی؟ … صدای خنده اش بلندتر شد … نیشگونش گرفتم … - ساکت باش بچه ها خوابن … صداش رو آورد پایین تر … هنوز می خندید … - قسم خوردن که خوب نیست … ولی بخوای قسمم می خورم … نیازی به ذهن خونی نیست … روی پیشونیت نوشته … رفت توی حال و همون جا ولو شد … - دیگه جون ندارم روی پا بایستم …با چایی رفتم کنارش نشستم … - راستش امروز هر کار کردم نتونستم رگ پیدا کنم … آخر سر، گریه همه در اومد … دیگه هیچکی نذاشت ازش رگ بگیرم … تا بهشون نگاه می کردم مثل صاعقه در می رفتن… - اینکه ناراحتی نداره … بیا روی رگ های من تمرین کن … - جدی؟لای چشمش رو باز کرد … - رگ مفته … جایی هم که برای در رفتن ندارم … و دوباره خندید … منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش … - پیشنهاد خودت بود ها … وسط کار جا زدی، نزدی … و با خنده مرموزانه ای رفتم توی اتاق و وسایلم رو آوردم … ادامه دارد 📡https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید  
Part04_تنها میان داعش.mp3
7.19M
خاطرات صوتی کتاب تنها میان داعش اثر "فروردین لغایت اردیبهشت ۱۳۹۹" گوینده 🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا