Part06_تنها میان داعش.mp3
6.95M
خاطرات صوتی کتاب
تنها میان داعش
اثر #فاطمه_ولی_نژاد
"فروردین لغایت اردیبهشت ۱۳۹۹"
گوینده #زهرا_امیری
#قسمت_ششم
🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
🍃 تقویم
🗓 #امروز_سهشنبه
✅ ۸ آبان ۱۴۰۳ خورشیدی
#تقویم_تاریخ
▫️شهادت حسین فهمیده(بسیجی ۱۳ ساله)
▫️روز نوجوان و بسیج دانش آموزی
▫️روز پدافند غیر عامل
#حدیث روز
پیامبر(ص):
🔅 هیچ قطرهای در نزد خداوند دوست داشتنیتر از قطره خونی که در راه خدا ریخته میشود نیست.
وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۸، حدیث۱۱
🥀https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
سیدنا القائد - محمد اسداللهی.mp3
9.04M
🔹نسخه صوتی نماهنگ «سیدنا القائد»
🔹با صدای: #محمد_اسداللهی و گروه سرود مشکات الزهرا
#شهیدفهمیده
#۸آبانبسیجدانشآموزی
🥀https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
16.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اقتدار ایران افتخار ایران
پهپادهای ساخت دست جوانان ایرانی
🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇
🥀@yousefi_ravi 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواسته بره توالت سر راه یه افسر عراقی رو با آفتابه اسیر کرده،
ای نسل بی تکرار 😂😂
🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
نهر خَیِّن 🥀 جهاد تبیین
بِسمـ ِاللهِ الرَّحمن ِالرَّحیمِ خاطره: همسر طلبه شهید #بدونِ_تو_هرگز #قسمت_بیست_وهشتم (طلسم
بِسمـ ِاللهِ الرَّحمن ِالرَّحیمِ
خاطره: همسر طلبه شهید
#بدونِ_تو_هرگز
#قسمت_بیست_ونهم
(مهمانی بزرگ)
بعد از مدت ها پدر و مادرم قرار بود بیان خونه مون … علی هم تازه راه افتاده بود و دیگه می تونست بدون کمک دیگران راه بره … اما نمی تونست بیکار توی خونه بشینه … منم برای اینکه مجبورش کنم استراحت کنه … نه می گذاشتم دست به چیزی بزنه و نه جایی بره …
بالاخره با هزار بهانه زد بیرون و رفت سپاه دیدن دوستاش … قول داد تا پدر و مادرم نیومدن برگرده … همه چیز تا این بخشش خوب بود … اما هم پدر و مادرم زودتر اومدن … هم ناغافلی سر و کله چند تا از رفقای جبهه اش پیدا شد ..
پدرم که دل چندان خوشی از علی و اون بچه ها نداشت … زینب و مریم هم که دو تا دختر بچه شیطون و بازیگوش … دیگه نمی دونستم باید حواسم به کی و کجا باشه … مراقب پدرم و دوست های علی باشم … یا مراقب بچه ها که مشکلی پیش نیاد …
یه لحظه، دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم … و زینب و مریم رو دعوا کردم …. و یکی محکم زدم پشت دست مریم…
نازدونه های علی، بار اولشون بود دعوا می شدن … قهر کردن و رفتن توی اتاق … و دیگه نیومدن بیرون …
توی همین حال و هوا … و عذاب وجدان بودم … هنوز نیم ساعت نگذشته بود که علی اومد … قولش قول بود … راس ساعت زنگ خونه رو زد … بچه ها با هم دویدن دم در … و هنوز سلام نکرده …
- بابا … بابا … مامان، مریم رو زد …
ادامه دارد
📡https://eitaa.com/yousefi_ravi باماهمراه باشید
شهید سردار تهرانی مقدم :
📣 «روی قبرم بنویسید اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند»
🚀 موشکهایی که امروز در دست گروههای مقاومت است و آرامش را از صهیونیستها گرفته، حاصل دانش و تلاش سردار شهید #حسن_تهرانیمقدم است.
#حریفت_منم
🥀به کانال نهر خَیِّن بپیوندید👇
📡@yousefi_ravi 👈
🌸 الاغی که اسیر شد؛
💠 در یک منطقه کوهستانی مستقر بودیم و برای جابجایی مهمات و غذا به هر یگان الاغی اختصاص داده بودند.
از قضا #الاغ یگان ما خیلی زحمت می کشید و اصلا اهل تنبلی نبود.
💠 یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود، الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره به سمت #دشمن رفت و #اسیر شد!
💠 چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می کردیم متوجه الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن #مهمات و سلاح جابجا می کرد و کلی افسوس می خوردیم.
💠 اما این قضیه زیاد طول نکشید و یک روز صبح در میان حیرت بچه ها، الاغ با وفا، در حالیکه کلی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد #یگان شد.
🔺الاغ زرنگ با کلی #سوغاتی از دست دشمن #فرار کرده بود.
#طنزجبهه
🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
46.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا صهیون! خیبر خیبر 🤫
خوب گوش کن! حیدر حیدر 👋
📹 نماهنگ نسل آرمانی ۲
کاری از گروه سرود نجم الثاقب
🥀@yousefi_ravi باماهمراه باشید
با سلام حضور دوستان گرامی
خیلی وقت بود که اردوی راهیان نور در گوشم زنگ میخورد ؛
من کسی بودم که شهدا رو دوست داشتم ولی خیلی عمیق به اونها باور نداشتم
پیش خودم فکر میکردم اونها هم آدمهایی بودند عادی مثل من وشما که زندگی عادی داشتند. خوب حالا یهو شهادت نصیبشون شده و اینکه عمیقا بهشون اعتقاد نداشتم
اینطوری بگم خیلی ذوبشون نشده بودم به هر حال باچند تایی شون با کتاب آشناشده بودم بدی من این بود که اعتقاد قلبی بهشون نداشتم
و به سبب همین تو دلم بهانه اینکه راهش دوره هست و من شاید نتوانم مسیر طولانی راه رو تحمل کنم ودائما راه دور و خستگی اتوبوس تو ذهن میآوردم
دیگر انکه شنیده بودم راویان درباره شهدا روزه خوانی میکنند و سفر راهیان نور سفر غمباری خواهد بود که از نظر روحی مطلوب بنده نبود
اصلا وقتی اسم راهیان نور میامد دلم سنگین میشد
خلاصه کلام اینکه سفر راهیان نور را دوست نداشتم همواره دودل بودم هیچگاه مایل نبودم که در این سفر حاضری بزنم.
یکروز که گوشی دستم بود ومطالب گروه بسیج را مطالعه میکردم اطلاع رسانی راهیان نور به چشمم خورد باز کنجکاوی من گل کرده بود که این چه سفری هست وچگونه سفری است!؟
هم در آن سفر کرمان گذاشته بودند برای زیارت شهید حاج قاسم سلیمانی
هم راهیان نور که بیشتر مایل بودم که به زیارت شهید حاج قاسم سلیمانی مشرف شوم
برای همین به صورت حضوری به مرکز بسیج مراجعه کردم و موضوع را با رئیس بسیج مطرح نمودم
ایشان بلافاصله لیست را در اختیار من گذاشت تا اسمم را برای شرکت در مراسم زیارت حاج قاسم
بنویسم
اتفاقاً جزء اولین نفراتی بودم که اسم نوشتم
لیست دوم راهم که لیست راهیان نور بود به من داد واز من خواست که نام نویسی کنم به خصوص اینکه فهمید تاکنون به راهیان نور نرفتم کمی تعلل کردم اما بالاخره نام نویسی کردم.
بقیه دارد✋
📡@yousefi_ravi باماهمراه باشید