eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
286 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
مَرد می‌خواهد گذشتن از دلبستگی‌ها گذشتند، تا بمانیم ..! در میان جمعیت، چهره شبیه به‌هم دو رزمنده‌ی نوجوان که پدرشـان هـمراه‌ شان بود، نگاهـم را به خـود جلب کـرد. ابتدا می‌ خواستم با لنـز تله و از دور عکاسی کنم که انبوه نیروهـای اعزامی و بدرقه‌کنندگان نمی‌گذاشت کادر درستی ببندم. چاره‌ای جز نزدیک شدن نداشتم، برخلاف جهتِ حرکت کاروان رزمندگان، از میان مردم راهـم را باز کردم و به آنان نزدیک شدم. پـدر عرق‌ چینی سفید بر سَر داشت و دو پسر لباسهای خاکی‌رنگ که بسیار بزرگتر از قالب تنشان به نظر می‌رسید، پوشیده بودند . پـدر دست بر شانه‌ ی دو پسرش گذاشتـه بود و داشت آنـان را تا پـای اتوبوس‌ ها همراهی می‌ کـرد ... عکاس : سعید صادقی @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت سیدحسن نصرالله از همراهی و همدلی با حزب الله لبنان: او با روح، بدن، عقل، عاطفه، قلب و با تمام وجود در جنگ [تموز] همراه ما بود. @yousof_e_moghavemat
عکس متعلق به آخرین اعزام پسرم بود موقع اعزام، عکاس ازش خواست تا از ماشین بیاد پایین، تا با من عکس بگیره انگار عکاس هم متوجه آسمانی شدنش شده بود... قبل جبهه هم کمتر خونه بود، راستش همیشه بود بگم شب و روز؛ بی راه نگفتم... آره فقط خدا خواست اینجوری تربیت بشه... موقع رفتنش بهش گفتم هر جا میخواهی برو، خدا به همرات من سه تا از بچه هام رو، هم زمان به جبهه های حق علیه باطل فرستادم افتخار میکنم، خدا ان شاالله این هدیه ناقابل من رو قبول کنه پسرم فدای علی اکبر امام حسین(ع)... چند سالی بود بارون که می بارید، وقتی باد می وزید و صدایی می شنیدم می رفتم دم در همش می ترسیدم بچه ام بیاد و پشت در بمونه خدا هیچ مادری رو چشم انتظار نذاره... راوی: مادر 🌷 @yousof_e_moghavemat
عشق رازی است که تنها با خدا باید گفت ... @yousof_e_moghavemat
✍️"کار عشق... یاران!... لاجرم کربلایی است. پس دیگر سخن از منصور و بایزید و جنید و فلان و بهمان مگو... که عشاق حقیقی، تذکرةالاولیاء را بر خیابان های خرمشهر و آبادان و سوسنگرد و بر دشت های پُرشقایق خوزستان و بر سفیدی برف های ارتفاعات بلند کردستان با خون می نویسند، باخون . " 🌷 🌿 تیر ماه ۶۶ - 🚩🚩 🚩 @yousof_e_moghavemat
🌹 اطرافیان خبر داشتند على شهید شده، ولی من بی خبر بودم. 🌹شب علی به خوابم آمد. اشاره کرد به چند جعبه که روی زمین کنار هم چیده شده بود. گفت: «مادر! من شهید شده‌ام. جعبه سومی تابوت منه». 🌹صبح بستگان آمدند و در لفافه گفتند على مجروح شده و در بیمارستان بستری است. 🌹- میدونم على من شهید شده! وقتی فهمیدند از موضوع باخبرم، مرا برای دیدن پسرم به معراج بردند. 🌹صحنه دقیقا همان طور بود که در خواب دیده بودم. مستقیم رفتم سر تابوت سومی. على آنجا بود. ✍راوی: مادر شهید @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📜 📝 قسمت چهارم ♡ ☆ ...نکته‌ی جالب و عمیق در مورد شهید بزرگوارمان هم این است که چند شب قبل از شهادتش، ایشان شهید بزرگوار را به خواب می‌بیند که در یک باغ و محوطه‌ی بسیار زیبایی در حال قدم‌زدن است. هرچه قدر پکوک تلاش کرده بود خودش را به ناهیدی برساند، دیده بود قادر به این کار نیست. بعد ایشان در تعبیر این خواب خودش، برای دوستانش گفته بود: فهمیدم تعبیر این خواب چیست؛ تعبیرش این است که من به پای ناهیدی نمی‌رسم. چند شب بعد، پکوک دوباره خوابی می‌بیند. در عالم خواب، او می‌بیند که تیری به قلبش می‌خورد و تیری هم به مغزش. بعد که بیدار می‌شود، در تعبیر خواب خودش می‌گوید: فهمیدم معنای این خواب چه بود؛ تیری به مغز من می‌خورد، چون در آن جز اندیشه‌ی امام و انقلاب، اندیشه‌ی دیگری ندارم و تیری هم که به قلب من می‌خورد، برای این است که قلب من، برای اسلام می‌تپد. وقتی که این خواب خودش را برای دوستانش بازگو می‌کند، آنها در تعبیر این خواب به او می‌گویند: قطعاً . عجیب‌تر این که وقتی عزیزِ بزرگوارمان پکوک به شهادت می‌رسد، آن گلوله‌ی خلاصی را، به مغز او شلیک می‌کنند. این خودش نکته‌ی بسیار عمیقی است. آن رویایی که در خواب دیده بود، در عالم واقع، عیناً تحقق پیدا می‌کند... •°• °•° 🔸️منبع: از مجموعه‌ی سه‌جلدی ارزشمند و فاخر ، جلد سوم، صفحات ۱۳۹۰، ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲. 📸 تصویری دلربا و مظلومانه از سردار بزرگوار سپاه اسلام و نام‌آشنای @yousof_e_moghavemat
🗓 24 مرداد 1364 - حمله هواپيماهاي عراق به جزيره نفتي خارك ☀️در تابستان سال 1364، در پی تهديدات عراق براي حمله مجدد به شهرها و اماكن غيرنظامي ایران، وزير اطلاعات عراق تهديد كرد كه کشورش حملات خود عليه كشتيراني در خليج فارس را تشديد خواهد كرد، تا بدين وسيله ايران را وادار به نشستن بر سر ميز مذاكره كند. همچنين وزير نفت عراق نيز گفت عراق به نفتكش‏هايي كه به بنادر ايران نزديك شوند حمله خواهد كرد زيرا اين بنادر شاهرگ اقتصادي ايران كه ماشين جنگي اين كشور را تغذيه مي‏كنند، مي‏باشد. 🔥 به دنبال اين تهديدات، عراق سرانجام در 24 مرداد 1364، پايانه‏ هاي نفتي ايران در جزيره خارك را مورد حمله قرار داد كه اين اقدام عراق به منزله بنيان نهادن گسترش دامنه جنگ ارزيابي شد. همزمان با حمله عراق به پايانه‏ هاي نفت ايران در جزيره خارك، حملات هوايي عراق عليه مردم غيرنظامي نیز شهرها ادامه يافت. دوران @yousof_e_moghavemat
🌺عن فاطمةالزهرا سلام الله علیها: 《بِشرٌ فی وَجهِ المُؤمِنِ یُوجِبُ لِصاحِبِهِ الجَنَّةَ》 خوش رویی هنگام رو به رو شدن با مؤمن، بهشت را بر فرد خوش‌رو واجب می کند🌺 بحارالانوار ، ج۷۵، ص۴۰۱ @yousof_e_moghavemat
راوی گل علی بابایی: 🔹بعد از گذشت ۳ سال فرماندهی میدانی نبردهای ضد تکفیری در سوریه، به کشور برگشت، چند روز بعد با او در خانه حسین بهزاد دیدار تازه کردیم، عجیب سرخوش بود، پرسیدم: حاج آقا قضیه چیه خیلی سر کیفی هستید. گفت: امروز همراه حاج قاسم برای تقدیم گزارش آخرین وضعیت سوریه به بیت رهبری رفتیم بعد از تشریف فرمایی آقا، حاج قاسم شروع به صحبت کرد و اسمی هم از بنده برد. 🔹ناگهان حضرت آقا رو کرد به من و فرمود: آقای همدانی! عرض کردم: بفرمایید. آقا فرمودند: طی این سه سال از جنگ سوریه گذشته من در غالب قنوت نمازهایم شما را به اسم دعا کرده‌ام! حاجی با چشمانی اشکبار از شوق گفت: به خدا قسم با شنیدن همین فرمایش آقا، کل خستگی آن ۳ سال سرتاسر مصیبت و رنج، یک‌جا از تن و جانم بیرون رفت. نفر اول از سمت راست @yousof_e_moghavemat
📌 منتقم حسین نمی‌آیی؟ ▪️ روبه‌روی لشکر دشمن ایستاد. چیزی برای گفتن از نسب خود نداشت. برای همین خودش را این‌گونه معرفی کرد: «امیری حسین و نعم الامیر». سه روز بعد وقتی بنی‌اسد شهدای کربلا را دفن می‌کردند، «جون»(خدمه آزاده شده امام حسین)، خوشبوترین و روسفیدترین یار امام بود. @yousof_e_moghavemat