✴️خلاصه گزارش عملیات :
🔸نام عمليات: عاشوراي 4 (آبي- خاكي)
زمان اجرا: 1364/7/30
تلفات دشمن:416 (كشته، زخمي و اسير)
رمز عمليات: يا موسي الكاظم(ع)
مكان اجرا: هورالهويزه عراق - محور جنگي جنوب
ارگانهاي عملكننده: مجاهدان عراقي - تيپ 9 لشكر بدر
اهداف عمليات: آزادسازي بخشي از درياچه ام النعاج عراق
🔶عملیات عاشورای ۴ با هدف انهدام نیروهای دشمن در منطقه عملیاتی غرب دریاچه ام النعاج واقع در هورالهویزه توسط سپاه پاسداران و در وسعتی در حدود ۱۱۰ کیلومتر مربع در سال ۱۳۶۴ ش صورت گرفت.
در این عملیات ۶۴ پایگاه و ۷ آبراه در غرب دریاچه ام النعاج آزاد و بیش از صد فروند قایق بزرگ و کوچک و انواع سلاحهای سنگین و نیمه سنگین و چندین انبار مهمات و... از دشمن منهدم شد.
به غنیمت گرفتن ۲۷ فروند قایق، ۴ قبضه خمپارهانداز، ۲ قبضه توپ ضدهوایی و تعداد زیادی سلاح دوشکا و آرپیجی هفت از دیگر نتایج این عملیات بود.
در این عملیات، دشمن بیش از سیصد نفر کشته و زخمی به جای نهاد، ۲۵ پاسگاه منهدم شد، یک فروند هواپیمای دشمن سقوط کرد و ۱۱۰ کلیومتر مربع از زمین های منطقه آزاد شد.
#عملیات_عاشورا_4
#سالروز_عملیات
#سی_ام_مهر_1364
@yousof_e_moghavemat
... اشتقت لك
يا صاحب الضحك الجميل
دلتنگت شدم؛
ای صاحب خندههای زیبا...
#استوری
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
سوار بر موتورهایمان به راه افتادیم. حاج همت و میرافضلی جلو میرفتند و من پشت سرشان. دوسه متری باهم فاصله داشتیم. جایی که حاجی میخواست برود پایین جاده بود.
برای رفتن به آنجا باید از پایین پد میرفتیم روی جاده. این کار باعث میشد شتاب موتور کم شود. عراقیها هم روی آن نقطه دید کامل داشتند و درست به موازات نقطه مرکزی پد، تانکی را مستقر کرده بودند و هروقت ماشینی یا موتوری از آنجا رد میشد، تیر مستقیم شلیک میکردند. موتور حاج همت کشید بالا تا برود روی پد، من که پشت سر آنها بودم، گفتم :"حاجی، اینجا رو گاز بده". حاجی گاز را بست به موتور که در یک آن گلولهای شلیک و منفجر شد. دود غلیظی بین من و موتور حاج همت ایجاد شده بود. گیج و منگ به گوشهای پرتاب شدم.
موتوری را دیدم که در سمت چپ جاده افتاده و دو جنازه هم روی زمین بود. به سمت جنازه ها رفتم، اولی را که با صورت روی زمین افتاده بود، برگرداندم، تمام بدنش سالم بود، فقط صورت نداشت و دست چپ؛ موج انفجار صورتش را برده بود.
اصلاً قابل شناسایی نبود. به سراغ دومی رفتم، نمیتوانستم باور کنم میرافضلی بود. عرق سردی روی پیشانی ام نشست..
📖از کتاب: «برای خدا مخلص بودن»
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_حمید_میر_افضلی
@yousof_e_moghavemat
🌹من به عنوان يك مسلمان و پيرو قرآن و راه الله، در صحنه ی نبرد و جهاد شركت كردم و بسیار خوشحال هستم كه خداوند مرا غرق به خون، به سوي خود خواند.
🌹سلام مرا به برادرانم برسانيد و بگویيد كه از آن ها تقاضا دارم راه مرا ادامه دهند و هرگز امام خميني را تنها نگذارند. به خواهرانم بگویيد كه برايم گريه نكنند و هم چون زينب(س) استوار باشند و در افشاي جنايت صداميان شروع به تبليغ كنند. وعده ی ما در آن دنياست، دنيايي كه هيچ وقت پاياني ندارد و ابدي است. تمام كساني را كه در راه دين قدم بر مي دارند، دعا كنيد و به آن ها كمك كنيد تا به رهبري امام خميني حكومت جمهوري اسلامي ايران را بنا كنند.
#شهید_منصور_کریمی
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat
در سکوتی کہ دلت ،
دست #دعا باز نمود
یاد ما باش
کہ محتاج دعائیم هنوز ...
#نماز
#دفاع_مقدس
#اللهم_ارزقنا_شهادت_فی_سبیلک
@yousof_e_moghavemat
امام سجّاد عليه السلام:
إنَّ اللّينَ يُؤنِسُ الوَحشَةَ، وإنَّ الغِلَظَ يوحِشُ مَوضِعَ الاُنسِ
ملایمت، گریزان را آرام میکند و خشونت، آرام را گریزان میکند
تحف العقول صفحه269
#حدیث_امام_سجاد
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌹امروز اول آبان مصادف با سالروز شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی فرزند ارشد بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران است.
♦️«شهادت مشکوک» وی باعث شعلهور شدن مبارزات انقلابی شد و مراسم چهلم آن زنجیرهای از اعتراضات را رقم زد که به انقلاب بهمن 1357 انجامید.
♦️در سال 1356 بحرانی گریبان سلطنت پهلوی را گرفت که پیآمدهای آن پایان عمر رژیم را حتمی کرد. و آن بحرانی بود که با شهادت آیتالله سید مصطفی خمینی آغاز شد. ایشان در واپسین ساعات روز 30/7/56 در منزل خود در شهر نجف اشرف به شیوهای نامعلوم به شهادت رسید.
♦️شهید مصطفی خمینی از بدو شروع نهضت اسلامی همراه حضرت امام خمینی بود. ایشان اول بار در سال 1342 و پس از شروع نهضت دستگیر شد و پس از مدتی حبس، به ترکیه تبعید شد. پس از تغییر تبعیدگاه حضرت امام خمینی ایشان نیز در سال 1344 از ترکیه به عراق رفت و در شهر نجف ساکن شد. آیتالله سیدمصطفی خمینی حدود 13 سال در حوزه علمیه نجف اشرف به تدریس و تألیف و تربیت طلاب علوم دینی مشغول بود و در کنار فعالیتهای علمی خود با انقلابیون مسلمان مرتبط بود و گاه تدارک آنان از ناحیه ایشان صورت میگرفت.
♦️روحیه انقلابی وی، مشوق بسیاری از مبارزان برای فراگیری فنون نظامی و چریکی بود. بیشتر این فعالیتها نمیتوانست از نظر جاسوسان رژیم شاه به دور باشد. به همین دلیل اگر هم درگذشت این روحانی مبارز را رویدادی طبیعی بدانیم، شخصیت مبارزاتی او انعکاسی جز شهادت، آن هم به دست رژیم شاه در اذهان مردم متبادر نمیکرد.
♦️خانم معصومه حائری یزدی، همسر شهید حاجآقا مصطفی در این باره چنین میگوید: «همان شب که حاج آقا مصطفی این طور شد، قرار بود که ساعت 12 به منزل ما میهمان بیاید. من سخت مریض بودم. از طرف دیگر آقا مصطفی شبها مطالعه داشتند. آن شب ایشان گفته بود اگر میهمان آمد، من در را باز میکنم، شما بخوابید.
♦️ما دیگر نفهمیدیم که میهمانان چه موقع آمدند و کی رفتند و چه شد. صبح زود وقتی برای ایشان صبحانه میبرند میبینند آقا مصطفی نشسته ولی سرش به پایین خم شده است. فوراً رفتم بالا. دیدم دستهای آقا مصطفی سبز است و تکههای سبز را روی سینهاش هم دیدم. آقا مصطفی را بلافاصله به بیمارستان انتقال دادیم. وقتی خواستند از جسد او کالبد شکافی کنند، امام اجازه این کار را نداد و فرمودند عدهای بیگناه دستگیر میشوند و دستگیری اینها دیگر برای ما آقا مصطفی نمیشود. از طرف دولت بعث عراق نیز از اعلام نظر پزشکان جلوگیری شد و نگذاشتند پزشکان نظر خود را اعلام کنند. چون صد در صد مسمومیت بود، حتی پزشکان را تهدید کردند.»
♦️آیت الله سید مصطفی خمینی (آذر 1309-آبان 1356) با نام شناسنامهای سید مصطفی مصطفوی فرزند بزرگ حضرت امام خمینی بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی در 47 سالگی به شهادت رسید.
📸تصویر شهید سیدمصطفی خمینی (سمت راست) به همراه برادر شان مرحوم سید احمد خمینی (سمت چپ) 📸
#شهید_مصطفی_خمینی
#سالروز_شهادت
#اول_آبان_1356
@yousof_e_moghavemat
حاضرجوابی نوجوان ایرانی به فرمانده عراقی
رزمنده ۱۴ سالهای را به اسارت گرفته بودند. فرمانده عراقی وقتی او را دید و متوجه سنش شد، پرسید: مگر سن سربازی ۱۸ سال نیست؟ خمینی سن سربازی را پایین آورده؟
رزمنده نوجوان ایرانی در جواب عراقی گفت: نه، سن سربازی همان ۱۸ سال است، خمینی سن عشق را پایین آورده.
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
•
چھ بسیارند ؛
انسان هایی که پرندگان به پروازشان حسرت میخورنند 🕊!'
#شهید_قاسم_سلیمانی
#شهید_ابو_مهدی_المهندس
@yousof_e_moghavemat
🌹همراه با نسیم شادمانه در گندمزار میدویدیم و هزارچندگاه نیز دست از بازی میکشیدیم و به جمع کردن سبزی های صحرایی مشغول میشویم آنها را به خانه میبردیم و مادر با جدا کردن انواع خوراکی آن برایمان آش و کوکو میپخت و بر سفره میگذاشت.
🌹 عبدالله از آن غذا نمیخورد و هنگامی که با اصرار ما مواجه میشد معترضانه میگفت: _ این غذا با سبزیجاتی درست شده که از گندمزار مردم جمع شده. از کجا معلوم صاحب آن راضی باشه؟!
✍ راوی: برادر شهید
#شهید_عبدالله_درودی
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat
آمــد آن شــاهــدِ دل بــرده و جــان بـــازآورد
جــانم از نـــو بـه تن ، آن جـانِ جهان بازآورد
اشک غم پاک کن ای دیده که در جوی شَباب
آبِ رفــتـه سـت کـه آن ســـروِ روان بـازآورد
(شهریار)
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#جاویدالاثر_احمد_متوسليان
#جاوید_نشان_احمد_متوسليان
#اللهم_فک_کل_اسیر
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat