eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
283 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺عن الامام العصرعلیه السلام: 《دَفَعَ إلَیَّ دَفْتَراً فیهِ دُعاءُالْفَرَجِ وَ صَلاهٌ عَلَیْهِ، فَقالَ علیه السلام : فَبِهذا فَادْعُ》 یکی از مومنین به نام ابومحمّد، حسن بن وجناء گوید: زیر ناودان طلا در حرم خانه خدا بودم که حضرت ولیّ عصر امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف را دیدم، دفتری را به من عنایت نمود که در آن دعای فرج و صلوات بر آن حضرت بود. سپس فرمود: به وسیله این نوشته ها بخوان و برای ظهور و فرج من دعا کن و بر من درود و تحیّت بفرست🌺 بحار الانوار،ج۵۲ص۳۱ @yousof_e_moghavemat
🌺عن فاطمةسلام الله علیها: 《 اِلهی اَصلِح لی دینی، الّذی هُوَ عِصمَةُ اَمری، وَ اَصلِح لی دُنیایَ الّتی فیها مَعاشی، وَ اَصلِح لی آخرتیَ الّتی الَیها مَعادی》 خداوندا! دینم را اصلاح کن که نگهدار کار من است. دنیای مرا اصلاح کن که خانه ی تلاش و معاش من است. آخرتم را اصلاح کن که بازگشتم به سوی آن است. الصحیفة الفاطمیه،ص ۵۶ @yousof_e_moghavemat
🌺عن الامام السجّادعلیه السلام: 《إلهي مَن ذَا الَّذي ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرامَ مِنكَ بَدَلاً، ومَن ذَا الَّذي أنِسَ بِقُربِكَ فَابتَغى عَنكَ حِوَلاً، إلهي فَاجعَلنا مِمَّنِ اصطَفَيتَهُ لِقُربِكَ ووِلايَتِكَ》 خدایا! كيست كه شيرينى محبّت تو را چشيد و ديگرى را به جاى تو برگزيد؟! و كيست كه به مقام قرب تو اُنس گرفت و جايى ديگر جُست؟! معبود من ! پس مرا از كسانى قرار ده كه آنان را براى قرب و دوستى خودت برگزيدى🌺 صحیفه سجّادیه،از دعای۹ @yousof_e_moghavemat
🌺عن الامام الحسين عليه السلام: 《إلهي أنا الفَقيرُ في غِنای فَكَيفَ لاأكونُ فَقيرا في فَقری》 خدايا! من در حال بى نيازى، نيازمندم؛ پس چگونه در حال فقر، نيازمند (تو) نباشم! بحارالانوار،ج۹۸ص۲۲۵ @yousof_e_moghavemat
امیرالمؤمنین عليه السلام _ در دعا به درگاه خداوند - : يا غايَةَ أَمَلِ الآمِلينَ، وجَبّارَ السَّماواتِ وَالأَرَضينَ، وَالباقيَ بَعدَ فَناءِ الخَلقِ أَجمَعينَ اى نهايتِ آرزوى آرزومندان، و چيره آسمان ها و زمين ها، و پايدار پس از نابودى همه آفريدگان! البلدالأمين صفحه113 @yousof_e_moghavemat
در سکوتی کہ دلت ، دست باز نمود یاد ما باش کہ محتاج دعائیم هنوز ... @yousof_e_moghavemat
حضرت امام على عليه السلام: العَجَبُ مِمَّن يَدعو ويَستَبطِئُ الإِجابَةَ ، وقَد سَدَّ طَريقَها بِالمَعاصي تعجّب است از كسى كه مى كند و اجابتِ آن را كُند مى شمارد ، در حالى كه راه اجابت را با ، بسته است! تذكرة الخواص، صفحه137 @yousof_e_moghavemat
🌸 🌺عن الامام العصرعلیه السلام: 《دَفَعَ إلَیَّ دَفْتَراً فیهِ دُعاءُالْفَرَجِ وَ صَلاهٌ عَلَیْهِ، فَقالَ علیه السلام : فَبِهذا فَادْعُ》 یکی از مومنین به نام ابومحمّد، حسن بن وجناء گوید: زیر ناودان طلا در حرم خانه خدا بودم که حضرت ولیّ عصر امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف را دیدم، دفتری را به من عنایت نمود که در آن دعای فرج و صلوات بر آن حضرت بود. سپس فرمود: به وسیله این نوشته ها بخوان و برای ظهور و فرج من دعا کن و بر من درود و تحیّت بفرست🌺 بحار الانوار،ج۵۲ص۳۱ @yousof_e_moghavemat
🌸 🌺عن الامام العصر علیه السلام: 《 أَللّهُمَّ ارْزُقْنی شُکْرَ نِعْمَتِک َ عَلَىَّ، وَ زِدْ فی إِحْسانِک َ وَ کَرَمِک َ إِلَىَّ، وَاجْعَلْ قَوْلی فِى النّاسِ مَسْمُوعاً، وَ عَمَلی عِنْدَک َ مَرْفُوعاً، وَ أَثَری فِى الْخَیْراتِ مَتْبُوعاً،وَعَدُوّی مَقْمُوعاً، أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد الاَْخْیارِ، فی اناءِ اللَّیْلِ وَ أَطْرافِ النَّهارِ، وَاکْفِنی شَرَّ الاَْشْرارِ، وَ طَهِّرْنی مِنَ الذُّنُوبِ وَ الاَْوْزارِ، 》 بارالها! شکر نعمتت برمن را روزیَم کن ، و احسان و کَرَمَت برمن زیاد فرما و گفته مرا درمیان مردم شنوده نما ، و عمل مرا به نزد خویش بالا بَر، و سنّت باقیمانده مرا در امورِ خیر مورد پیروى قرارده ، و دشمنم را خوار و ذلیل گردان، بارخدایا! بر محمّدوآلِ او که نیکانند، درتمامى لحظات شبانه روز رحمت فرست، و مرا از شرّ بَدان محفوظ بدار، و از (کثافاتِ)گناهان و سنگینىِ و وَبال پاک و مبرّا گردان🌺 زیارت ناحیه مقدسه @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
« هر بار که بچه ها به می رفتند، تا یکی، دو ساعت پیدایش نبود. بارها از خودم می پرسیدم که کجا ممکن است برود؟ یک بار که قرار بود بچه ها عملیات کنند، تصمیم گرفتم این بار تعقیبش کنم. ماشین تدارکات، گوشۀ ، رو به روی درِ خروجی توقف کرده بود. صبر کردم تا لحظۀ مناسب برسد، بعد رفتم و زیر آن دراز کشیدم. حالا دیگر هر طرف می رفت، در دیدِ من بود. لحظۀ آخر، دورِ گردنِ تک تکِ بچه ها دست انداخت و با آنان کرد. صدایش می آمد که می گفت: «برادرا! یادتون باشه، هاتون نباید یه ساده و بی فایده باشه، سعی کنین هر تکبیرتون به اندازهی یک عمل کنه.» بالاخره بچه ها حرکت کردند و رفتند. چشم از برنمی داشتم. داخل اتاق رفت و چند دقیقۀ بعد برگشت و پای پیاده از قرارگاه بیرون رفت. دنبالش راه افتادم، طوری که متوجه من نشود. از دامنۀ کوهی که مُشرِف به قرارگاه بود، بالا رفت و من متعجب به دنبال او می رفتم. پشت صخره ای پنهان شدم٬ کنار جوی آبی که از سر کوه پایین می آمد، دو زانو نشست، آستین ها را بالا زد و گرفت. بعد یک سنگ کوچک از داخل آب برداشت و به داخل غار کوچکی که همان جا بود، رفت. منتظر ماندم تا ببینم چه کار می کند. بعد از چند لحظه، صدای و که با صوت حزینی به درگاه خدا التماس می کرد، بلند شد: « ! تو درکمینِ ستمکارانی، از تو می خوام به حق آبروی مولایم، این عاشق رو در پناه خودت حفظ کنی. » 📔 منبع : کتاب ، صفحه ۶۵ @yousof_e_moghavemat