eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
286 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
#روزشمار #دفاع_مقدس (۱ دی) #ولادت #شهید_سید_محمد_تقی_حسینی_طباطبایی (استان سیستان و بلوچستان، شهرستان زابل) (۱۳۰۷ ه.ش) #ولادت #شهید_مهدی_ترک_لادانی (شهرستان اصفهان) (۱۳۲۰ ه.ش) #ولادت #شهید_یوسف_کلاهدوز (استان خراسان رضوی، شهرستان قوچان) (۱۳۲۵ ه.ش) #ولادت #شهید_شاهرخ_ضرغام (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۲۸ ه.ش) #ولادت #شهید_بهروز_مرادی (استان خوزستان، شهرستان خرمشهر) (۱۳۳۵ ه.ش) #ولادت #شهید_اکبر_واحدی (استان اصفهان، شهر وزوان) (۱۳۳۸ ه.ش) #ولادت #شهید_پرویز_بی_پروا_مقدم (استان خوزستان، شهرستان آبادان) (۱۳۳۹ ه.ش) #ولادت #شهید_حمید_میرزائی_سیروئی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۴۰ ه.ش) #ولادت #شهید_مجتبی_تهامی (استان خراسان رضوی، شهرستان خلیل‌آباد، روستای سر مزده) (۱۳۴۱ ه.ش) #ولادت #شهید_صادق_عطاء (استان آذربایجان شرقی، شهرستان سراب) (۱۳۴۲ ه.ش) #ولادت #شهید_غلامرضا_رحیمی_نیاسر (استان اصفهان، شهرستان کاشان) (۱۳۴۳ ه.ش) #ولادت #شهید_فرهاد_علیمرادی (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۴۵ ه.ش) #ولادت #شهید_علیرضا_رحیمی (استان اصفهان، شهرستان نطنز) (۱۳۴۶ ه.ش) #ولادت #شهید_محرم_وفی (استان آذربایجان غربی، شهرستان پلدشت، روستای نازک علیا) (۱۳۴۸ ه.ش) #ولادت #شهید_مدافع_حرم #شهید_محرم_ترک (استان لرستان، شهرستان ازنا، روستای قاضی آباد) (۱۳۵۷ ه.ش) #ولادت #شهید_علی_فلاحی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۵۸ ه.ش) #ولادت #شهید_مجتبی_یاوری (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۵۸ ه.ش) 🇮🇷 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📨 📬 👈 قسمت سی و دوم 👉 🏷 🍁 💠 از حوادث غیرمترقبه پس از عملیات محمد رسول الله (ص)، سفر ، فرماندهی کل "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی" به منطقه عملیاتی مزبور در روز چهاردهم دی ۱۳۶۷ بوده است. مشاهده توانمندی‌ها و لیاقت های فرماندهان سپاه و یعنی و ذکر شده است. فرمانده کل سپاه پس از اینکه از نزدیک شایستگی‌های این دو فرمانده را مشاهده کرد، پیشنهاد تشکیل یک تیپ رزمی را به آنها داد. سپس از خواست تا جهت نهایی شدن این طرح به تهران عزیمت نماید. در تهران و طی جلسه‌ای با حضور و تنی چند از فرماندهان ارشد سپاه، تشکیل تیپ به صورت قطعی مورد توافق طرفین قرار گرفت و €متوسلیان بلافاصله برای گردآوری نفرات و کارهای مورد نیاز به بازگشت./ ص ۷۹ و ۸۰ 📮 📸  تابستان ۱۳۶۰، ، منطقه سراب (استان کرمانشاه) - از راست: ( ، ، ) 📚 برگرفته از کتاب ارزشمند نوشته ✏ 🔍 🔖 @yousof_e_moghavemat
💠 خاطره شهید الموسوی، مسئول مخابرات لشکر 31 عاشورا و همرزم شهید مهدی باکری: 🔹به سمیناری در مشهد دعوت شده بودم. رفت و برگشت‌مان با هواپيما بود. آنجا هم ما را به يك هتل۴ستاره بردند كه امکانات خوبی هم داشت. برای من كه مدت زيادی در منطقه بودم، سفر لذت‌بخشی بود. چند روزی آنجا بوديم و برگشتيم 🔸آقا مهدی، اولين حقوق سپاهش را گرفته بود. به ما گفت: امروز همه مهمان من، می‌خواهم همه را جگر مهمان كنم ▫️خيلی سرحال بود. همينطور كه مشغول خوردن بوديم، گفت:خُب، آقای الموسوی،تعريف كن ببينم،از سمينارچه خبر؟ ▪️من با آب و تاب گفتم:آقا مهدی،سمينار نگو، بگو دومينار! عجب سميناري بود.با هواپيما بردنمون و رفتيم هتل۴ستاره و خلاصه همه چيز براه بود تا اينها راگفتم، قيافه‌اش درهم رفت. حرفهايم كه تمام شد، همينطوركه سيخ‌ها دستش بود، گفت: آقای الموسوی اين سيخ‌ها رو می‌بينی؟ روز قيامت اينها رو توی بدنت فرو می‌كنن. شما می‌توانستی با اتوبوس بری، با اتوبوس هم برگردی! گفتم: من كه هواپيما نگرفتم، برامون گرفته بودن سعی كردم خودم را تبرئه كنم، اما او با ناراحتی گفت: شما یک انسان بالغ هستی، وقتی یک جایی را میتونیم با اتوبوس بریم چرا از پول ملت خرج کنیم؟ وقتی میشه تو هتل معمولی خوابید چرا بريم هتل۴ ستاره؟ 🌈 دوران #دفاع_مقدس @yousof_e_moghavemat
"خستگی ناپذیر" از خاطرات شهید حاج احمد کاظمی فرزند شهید کاظمی در خاطره ای از پدر بزرگوار خود می‌گوید: دانشگاه من نزديک محل کار بابا بود و بيشتر شب ها با او بر مي گشتم خانه .خب بايد صبر مي کردم تا کارهايش تمام شود . بعضي وقت ها به ساعت 11 يا حتي ديرتر هم مي کشيد. به غير از ماه رمضان به ياد نمي آورم بابا زودتر از 8 شب آمده باشد خانه. من مي رفتم در يک اتاقي و مشغول به درس خواندن می شدم .بعضي وقت ها هم دراز مي کشيدم و چرتي مي زدم. وقتي با بابا بر مي گشتيم خانه، براي من ديگر جاني باقي نمانده بود.اما بابا که قطعا خيلي بيشتر از من دويده بود و خسته شده بود، در خانه را که باز مي کرد چنان سلام گرمي مي کرد که انگار تازه اول صبح است و بيدار شده است. مي گفت:« خيلي مخلصيم»، «خيلي چاکريم»! هميشه در تعجب بودم که بابا چه حالي دارد با اين همه کار و خستگي اين قدر شارژ و سرحال است. #شهید_احمد_کاظمی @yousof_e_moghavemat
در نبود شما هـر شب زمستان ؛ و هر شب پُر از سرماست ... دی‌ ۱۳۶۶؛ ماؤوت عملیات بیت المقدس۲ عکاس : احسان رجبی #مردان_بی_ادعا @yousof_e_moghavemat
#سلام_به_ارباب🧡✋🏻 در بین تصاویر《🌅》 همین اولِ صبح《🌤》 چشمم به شڪوه《✨》 ِ گنبدت روشن شد《🕌》 #صباحڪم_حسینے✨ ❣ @yousof_e_moghavemat
به سن و سال به نام و نشان نگاه مكن ؛ شناسنامه‌ی سرباز نقش سربند است #سرباز_صاحب‌الزمان #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #واجعلنا_من_انصاره_و_اعوانه @yousof_e_moghavemat
بهمن دُرولی همان دانشجوی ـ دانشگاه علم و صنعت ـ شهیدی است که وصیت کرد: قبرم را ساده و هم سطح زمین درست کنید و با اندکی سیمان روی آن را بپوشانید و فقط با انگشت روی آن بنویسد: «پر کاهی تقدیم به آستان قدس الهی» عارفی دلسوز: «خدایا! آنچنان که از تو می‌ترسم، به رحمتت امید دارم. خدایا! می‌دانم آنچنان که داده‌ای مؤاخذه می‌کنی، اما ای فریادرس! روزی که مؤآخذه ام می‌کنی، هیچ جوابی برایت ندارم. تو را به وحدانیتت قسم می‌دهم آن روز دست رد بر سینه ام نزن! خدایا! دوست داشتم در این مسافرت 25 ساله آنچنان در دنیا کشت کنم که در آخرت روسفید باشم، اما چه کنم که این سگِ نفس من را به دنبال خود کشید.» این جملات آسمانی از خواجه عبدالله انصاری یا هیچ پیر عاشق و از دنیا بریده‌ای نیست. اینها را بهمن (محمدجواد) دُرولی نوشته است؛ دانشجوی عارفی که دنیا را سه طلاقه کرده بود و دل عاشق خود را به قرب الهی پیوند داده بود. @yousof_e_moghavemat
به دعای فرجِ جمع اثر نزدیک است ... #اللهم_عجل_لولیک_الفرج رزمندگان لشگر ۳۱ عاشورا #امام_زمان @yousof_e_moghavemat
#کلاس_درس_شهدا سعی‌مان این باشد ڪہ خاطره #شهدا را در ذهنمان زنده نگهداریم و #شهدا را به عنوان یڪ الگو در نظر داشته باشیم ڪہ #شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند ڪہ در این راه #شهـید شدند ... #سردارشهیدحسین_خرازی @yousof_e_moghavemat
🌷شهید محمود کاوه فرمانده تیپ ویژه شهدا و قائم مقام او، شهید علی قمی 🌹در کنار شهید والامقام، محمد بروجردی فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) @yousof_e_moghavemat