eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
282 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
صفا و اخلاص را یکجا نظاره کنید... در جبهه هر فرد به مدت ۲۴ ساعت ، شهردار یا خادم الحسین بود و مسئولیت تهیه‌ی غذا و مخلفات آن را و همچنین انداختن و جمع‌کردن سفره، شستن ظروف صبحانه، نهار و شام را برعهده می‌گرفت... چنان‌ چه شهردار در نوبتِ وظیفه‌ اش خوب عمل میکرد و سلیقه به خرج می‌داد مرتب برای سلامتی‌اش صلوات می‌فرستادند و از او می‌خواستند در پُستش باقی بماند. گاهی این رفتار را برای برادری که خوب از عهده‌ٔ کار برنیامده بود انجام می‌دادند تا در این کار استاد شود و با او شوخی می‌کردند که « ننه چرا غذا سرد است؟ » چرا غذا کم نمک است و از این حرف‌ها… @yousof_e_moghavemat
طلبه شهید، محمد جدیدی، همان شهیدی است که در آخرین حضورش در جبهه‌ها خطاب به والدین خویش می‌نویسد: «به جایی آمده‌ام که ملکوتش نامند... و من هرگز چنین جایی را رها نمی‌کنم.» یکی از دوستان طلبه‌اش می‌گوید: در قم با محمد در منزلی بودیم. صاحب‌خانه به ما هشدار داد که باید خانه را تخلیه کنید، ولی محمد جدیدی در صورت تمایل، می‌تواند بماند. از صاحب‌خانه علت استثنا ‌کردن محمد را جویا شدیم. او جواب داد: شبی با صدای مشکوکی بیدار شدم، کم‌کم متوجه شدم که محمد است که مشغول شکستن یخ‌های حوض است و می‌خواهد وضو بسازد. دیدم آهسته‌آهسته در آن سرمای شدید به پشت در اتاق رفته و به نماز ایستاد تا کسی بیدار نشود. چند شب مراقب بودم و متوجه شدم که کار محمد هرشب همین است. شهید جدیدی از هر فرصتی برای رفتن به جبهه استفاده می‌کرد و چندین‌بار موفق به حضور در آن سرزمین ایثار و شهادت شده بود. پدرش نقل می‌کند: محمد در سال شصت، دو روز در روستا بود. پیشنهاد کردیم تا در این فرصت که از قم آمده، برایش ازدواج صورت دهیم. محمد گفت: صبر کنید عید نزدیک است، لااقل تا آن‌وقت صبر کنید. در مملکت جنگ است، اگر زنده ماندم خبرتان می‌دهم. در همین ایام به جبهه رفت و شهد شیرین شهادت را نوشید. دوستانش می‌گفتند: در سنگر دیده‌بانی بود که گلوله‌ای مستقیم به پیشانی‌ او خورد و در آبان‌ماه سال 60 با لباس سرخ از عالم فانی به دار باقی کوچید. @yousof_e_moghavemat
شهید ذوالفقاری ارادت خاصی به شهید ابراهیم هادی داشت، خودش (در حوزه نجف) از روز اول گفته بود من را ابراهیم صدا کنید.او همیشه جلوی موتورش یک عکس بزرگ از شهید ابراهیم هادی نصب داشت؛ و در خصلت ها خود را خیلی به ابراهیم نزدیک کرده بود. راوی:حاج‌باقرشیرازی @yousof_e_moghavemat
🌷شهید «علی بیطرفان» 🌷 🔶🔹حکایت شهیدی که تولد و شهادتش به نام حضرت زهرا(س) بود. شهید علی بیطرفان، یکی از معلمان دلسوز و از مسئولان خدوم آموزش و پرورش کشور است. او در ماه های پایانی سال ۱۳۶۵ در حالی در شلمچه به شهادت رسید که تولدش هم حکایت جالبی داشت: 🖌 شهید حاج علی بیطرفان فرزند رمضان در تاریخ ۲۳ دی ۱۳۳۲ در خانواده ای مذهبی در قم به دنیا آمد. تولد وی از الطاف خداوند بود که او را پس از چندین فرزند که قبل از رسیدن به حد رشد از دنیا می‌رفتند به پدر و مادرش عطا فرمود. والدینش بعد از چند سال چون فرزندی نداشتند نزد آیت الله العظمی گلپایگانی از مراجع عظام تقلید می روند. ایشان توصیه فرمودند که در شب ولادت حضرت صدیقه طاهره جمعی از طلاب علوم دینی را اطعام کند و سپس متوسل شود به برترین بانوی دنیا و عقبی حضرت فاطمه زهرا، چنین می‌کنند و یک سال بعد در شب میلاد ام ابی‌ها خداوند علی را به آن‌ها عطا فرمود. او فردی مومن ومتعهد بود به تحصیل علاقه داشت به همین جهت درسش را ادامه می دهد و در اموزش و پرورش مشغول به کار می شود بعد از کارشناسی ،در حین تدریس مدرک ارشدش را هم می گیرد.بعد از پیروزی انقلاب او در اداره اموزش و پرورش کار می کندو در نهایت ریاست اموزش و پرورش ناحیه دو قم را به عهده می گیرد. او در قبل از انقلاب در راهپیمایی ها شرکت می کرد و در تشکیل جلسات سخنرانی برای جوانان فعال بود. بعد از انقلاب در جهاد سازندگی هم فعالیت می کرد. با شروع جنگ در جبهه های نبرد حضور پیدا کرد ، همچنین در پشت جبهه به جمع اوری کمک های مردمی برای کمک به جبهه فعالیت داشت. @yousof_e_moghavemat
خوب گوش کنی صدای اذان عشق‌شان به گوش می‌رسد باید وضوی معرفت ساخت و در محراب راه‌شان به وصل ایستاد ... ای عاشقان بسم‌الله @yousof_e_moghavemat
✅ امام هادی علیه‌السلام فرمودند: 📍 النّاسُ فِي الدّنيا بِالأموالِ ، وفيالآخِرَةِ بِالأعمالِ؛ 📌 مردم در دنيا با اموال سر و كار دارند و در آخرت با اعمال. 📚 الدرّة الباهرة، ص۴۱ 🖤شهادت حضرت امام علی ابن محمد هادی را به همه دوستداران آن حضرت تسلیت عرض میکنیم🖤 @yousof_e_moghavemat
💠 همین دیشب کشیک بودم.رفتم سری بزنم به اتاقای بخش. تو یکی از اتاقا، دیدم یکی از همین مجروحای جنگی، اوضاعش خیلی خرابه.زیر گلوش، مثه یه گودال سوراخ شده، همه جای بدنش پاره پاره ی تیر و ترکش. میگن تو بازی دراز مجروح شده، فرمانده ی اون جا بوده. دیدم با این وضعش داره تیمم می کنه، از پشت در یواشکی داشتم نگاش می کردم. شروع کرد به نماز خوندن. چه نمازی؟ من با این تن سالمم، تا به حال همچین نمازی نخوانده بودم.رفتم جلو تا کمی پشتی تختش رو بلند کنم که راحت تر باشه. همین که صورتشو دیدم دلم آتیش گرفت. تمام باندهای صورتش از اشک خیس شده بود. نشستم بالا سرش تا نمازش تموم شد.گفتم:”اگه درد داری، برات مسکن بیارم.” با همون فک بسته شده به زحمت گفت:”نه خواهرم، من هر چه بیشتر درد بکشم، بیشتر لذت می برم. تازه، درد من، مسکنش همین نماز.” کتاب ققنوس فاتح(بیست روایت شفاهی از شهید والامقام محسن وزوایی) @yousof_e_moghavemat
✅ امام هادی علیه‌السلام: 📍 الجاهِلُ أسِيرُ لِسانِهِ؛ 📌 نادان ، اسير زبان خود است. 📚 الدرّة الباهرة،ص۴۱ 🖤شهادت امام هادی علیه السلام را به همه شیفتگان راه حق وحقیقت تسلیت عرض میکنیم🖤 @yousof_e_moghavemat