eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🤭 بعضی از تابلونوشته‌ها، جملات روی سنگرها و لباس‌ها جهت روحیه‌دهی و شوخی: - لبخند بزن برادر! چرا اخم!!؟ - ورود گلوله‌های کوچک‌تر از آر‌پی‌جی به اینجا ممنوع. - مزرعه‌ی نمونه‌ی سیب‌زمینی (تابلوی ورودی میدان مین) - مشک آهنی (روی تانکر آب) - مواظب باش ترکشِ کمپوت نخوری. (ورودی چادر تدارکات) - نیش زدنِ انواعِ عقرب ممنوع. (روی چادرها) 💠 برگرفته از کتاب ارزشمند و خواندنی ، صفحه ۳۰۳. □ شناسنامه‌ی عکس: سوم مرداد ۱۳۶۱، اهواز، ساختمان دبیرستان شهید مصطفی خمینی، بُنه‌ی موقت ۲۷ سردار @yousof_e_moghavemat
📚 «...همه‌اش با بود و تیپ حضرت‌محمدرسول‌اللهﷺ. خیلی هم کم می‌آمد قم. آخرش هم با تیپ حضرت‌محمدرسول‌اللهﷺ رفتند لبنان و تا الآن هیچ خبری از او نیست. یک ماه بعد از اسارتش، خبرش را به من دادند. حاجی و دو پسرم چند بار رفتند لبنان امّا خبری از او نشد. خدا می‌داند سرنوشتش را. دعا می‌کنم اگر سالم است ان‌شاءالله باایمان باشد. الان هم راضی هستم به رضای خدا. باباش خیلی اذیت شد. طاقتش تمام شده بود. من سفارشش می‌کردم به صبر. خدا، خودم را هم صبر بدهد در فراقش. امانت خدا بود. بچه‌ی سالم و زرنگی بود. روی سر خودش می‌ایستاد و راه می‌رفت روی سرش. از دیوار صاف می‌رفت بالا. درس که می‌خواند، برای کمک، به کارگاه پدرش هم می‌رفت. خیلی زرنگ و نترس بود. گاهی که کاری پیش می‌آمد از بالای بام خودمان می‌پرید روی بام همسایه. خیلی دل داشت. وقتی اسیر شد، به همه می‌گفتم: - این محمدتقیِ من، اسیر دشمن نمی‌ماند؛ از بس زرنگ است یا فرار می‌کند یا میکشنش...» ✅ به روایت مادر مرحومِ مندرج در کتاب خواندنی و جذاب ؛ زندگی و بندگی جاویدان‌اثر اولین مسئول آموزش و تاکتیک نوشته‌ی اميرحسين انبارداران، صفحات ۱۲ و ۱۳. @yousof_e_moghavemat
👤 ☆♡°•°•°•°•°•°•°♡☆ خداوکیلی تقی، چشمِ هم بود! همان روز اولی که در پادگان بانه، خودمان را به معرفی کردیم، تقی را به عنوان پیکِ خودش انتخاب کرد. همه می‌دانستیم که یعنی . یک دستگاه موتور ایج دادند به تقی. پیکِ احمدبودن کار مهمی بود؛ یک احمد بود و یک کردستان. نام برادر احمد، لرزه بر جان و جسم نیروهای ضدانقلاب می‌انداخت. پیک یک عنوانِ ظاهری بود برای تقی. مشاورش بود. همه‌کاره‌اش بود. کار به جایی رسید که وقتی بعدها در نیمه دوم سال ۱۳۶۰، را به دستور فرماندهان ارشد سپاه تاسیس کرد و خودش هم فرمانده‌اش شد حکم مسئولیت آموزش و تاکتیک تیپ را برای تقی زد، شد اولین مسئول واحد آموزش و تاکتیک تیپ، با این همه، تقی رستگار باز هم حاج‌احمد را رها نکرد. در ظاهر شد راننده‌اش، تا همیشه با او باشد، اما کسی نبود که نداند تقی در ظاهر راننده‌ی حاجی است و حکم مشاور ارشد را دارد برای او... ☆♡☆•°•☆♡☆ ○ به نقل همرزم و ، برادر محمد اسماعیلی، برگرفته از کتاب ، صفحات ۸۱ و ۸۲ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🗣 🌷❖═▩ஜ••🍃 این را خوب دقّت کن؛ روزگاری در نقشِ مشاورِ از کنارش تکان نمی‌خورد که هنوز در کردستان بود و شکل نگرفته بود. می‌خواهم بگویم «تقی رستگار» به تعبیری برای جزو السابقون السابقون به حساب می‌آمد. آن‌هایی که بعدها در تیپ و با جوشیدند و عاشقش شدند باید رابطه‌ی تقی و احمد را می‌دیدند و متوجه می‌شدند معنی مُرید و مُراد را. این را هم برایت بگویم که همه‌ی نیروهای مستقر در کردستان یک‌جورِ خاص عاشق «حاج‌احمد» بودند امّا تقی خاص‌تر! شجاع و زبل و زرنگ هم بود و خودش را در دلِ حاجی جا کرده بود. حاج‌احمد خوشش می‌آمد از آدم زرنگ و دلیر. تقی را خیلی تحویل می‌گرفت. حدود یکی دو ماه در قالب سپاه مریوان در فرمانداری مستقر بودیم که برنامه‌ریزی‌ها انجام شد برای عملیات آزادی مریوان از دست اشرار. این‌جا هم تقی رستگار عصای دست برادر احمد بود. با موتور ایج، یک‌سره در رفت و آمد بود و وظیفه‌ی پیک بودن احمد را انجام می‌داد. بیشترین ترددش به پادگان مریوان بود و پیام احمد را منتقل می‌کرد برای سرهنگ نخعی که فرمانده پادگان ارتش در مریوان بود. تقی نقشی بسیار فراتر از یک پیک را داشت برای برادر احمد. یک‌بار که از طرف دفتر رئیس‌جمهور آمده بودند به فرمانداری مریوان تا احمد را برای کار اشتباهی که به زعم آنان مرتکب شده بود با خودشان ببرند، یادم هست که برادر احمد با قاطعیتِ خاصِ خودش به تقی رستگار گفت از فرمانداری بیرون‌شان کند. 🌷❖═▩ஜ••🍃 ↲ برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی ، صفحات ۸۲، ۸۳ و ۸۴. @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
❤ ⊹──⊱✠⊰──⊹ 🔸️ همیشه اصرار داشت تقی در بحث آموزش نظامی و مسائل مرتبط آن فعالیت داشته باشد. این، خودِ تقی بود که زیر بار نمی‌رفت و نمی‌پذیرفت، چرا که دلش می‌خواست در خدمت برادر احمد باشد. هم که تشکیل شد، تقی حتی ابلاغش را هم از برادر احمد گرفت تا به عنوان فرمانده آموزش نظامی تیپ مشغول به کار شود. سوریه هم که بودیم، همین بود. تقی، طوری به برادر احمد عشق می‌ورزید که فقط می‌خواست با احمد باشد به این قیمت که حتی در ظاهر، نقش رانندگی او را به عهده داشته باشد. این ارتباط، البته دوطرفه بود، احمد هم تقی را خیلی دوست داشت؛ طوری که همیشه احمد در برابر نظر تقی تسلیم بود. هر وقت آن دو را می‌دیدی حس می‌کردی جانِ یکدیگرند... انگار فقط خاطرات خوش داشت با تقی و تقی با احمد. ┄━═✿🌺💠🌺✿═━┄ چنین خاطراتی بسیارند که دلایل مرید و مراد بودنِ تقی و برادر احمد را نشان می‌دهد. برادر احمد، نه فقط روی بلکه روی همه‌ی نیروهایی که در خدمتش بودند، تاثیر داشت. او، یک بود و همه قبولش داشتند. ویژگی خاص احمد، که به بسیاری از نیروها منتقل شد این بود که کارش را به خاطر رضای خدا انجام می‌داد، حالا اگر تقی رستگار بیشتر از بقیه جذب برادر احمد شده بود می‌توانیم بگوییم که او هم، این خصیصه‌ی احمد را خیلی دوست داشت و خودش هم عاملش بود که هرکاری را بایستی برای رضای خداوند انجام داد. به جرأت می‌گویم که همه‌ی ما از احمد حتی کتک هم خورده بودیم امّا عاشقش بودیم... ═══°✦ ❃ ✦°═══ ● خاطرات سردار همرزم باوفا و صمیمی و در کتاب ، صفحات ۱۳۴ و ۱۳۵. @yousof_e_moghavemat
📚 ࿐᪥•💞☆♡💞•᪥࿐ 🔸️عنوان کتاب: زندگی و بندگی جاویدان‌اثر ؛ اولین مسئول آموزش و تاکتیک 🔸️نویسنده: امیرحسین انبارداران 🔸️نام نشر: انتشارات‌ حماسه یاران 🔸️نوبت چاپ: یکم/ بهار ۱۴۰۱ 🔸️تعداد صفحات: ۲۲۱ 🔸️قیمت: ۶۵،۰۰۰ تومان. ◽نشانی انتشارات: قم، خیابان شهیدان فاطمی، کوچه ۱۳، پلاک ۳۱. @nashrehamasehyaran □ کتاب بسیار خوبیه و خوندنی و حاوی مطالبی که شنیدنش واستون خیلی جذابیت خواهد شد. مطمئنم جاش تو کتابخونه‌تون خالیه! حتماً تهیه کنید...👋😊 🌸🌸🌸 @yousof_e_moghavemat
☘ ═══°✦ ❃ ✦°═══ ۹ بهمن ۱۳۶۵ عملیات سالروز شهادت سردار رشید و مجاهد حقیقی سپاه اسلام قائم‌مقامِ 🚩 ⊹──⊱✠⊰──⊹ ولادت ۱ مهر ۱۳۳۱، محلهٔ سردار، شهرستان ادامه تحصیل تا اخذ مدرک دیپلم استخدام در راه‌آهن دولتی ایران مسئولیت حراست راه‌آهن جمهوری اسلامی پس از پیروزی انقلاب تشکیل گردان ۲۰۰ نفره از نیروهای بسیج و سپاه جهت نجات سوسنگرد از محاصره در بهمن ۱۳۵۹ پیوستن به (ص) در تیرماه ۱۳۶۱ قطعی مچ دست راست در حین عملیات والفجر ۱ در منطقه به علت انفجاز مین ضدخوردو حضور فعال و مؤثر در عملیات کربلای پنج شهادت: صبح روز ۹ بهمن ۱۳۶۵، ، نزدیکی کانال ماهی. ┄━═✿🌺💠🌺✿═━┄ @yousof_e_moghavemat
🍃 🍃 ✅ 🌸 ۲۷ بهمن ۱۳۶۴ عملیات سالروز سردار بزرگوار و دلاور سپاه اسلام جانشین طرح و عملیات (ص) (معروف به )👉 . . 👈 دربارۀ 👉 . ولادت: ۱۳۳۷ ، ، روز ۲۸ صفر ادامه تحصیل تا دیپلم شرکت فعال در تظاهرات و راهپیمایی ها علیه طاغوت جزو اولین نفرات اعزامی به غرب و توفیق همرزمی با و مسئولیت واحد تفنگ ۱۰۶ آنقدر با شدید برخورد می کرد که برای سرش جایزه گذاشته بودند. عزیمت از پاوه به جنوب برای تشکیل شرکت در با سمت مسئولیت واحد تفنگ ۱۰۶ مجروحیت در و حضور در خط مقدم با پای شکسته عزیمت به لبنان به همراه قوای (ص) شرکت در همۀ عملیات های تا پایان سال ۱۳۶۱ ازدواج در سال ۱۳۶۱ مجروحیت از ناحیۀ فک و دهان در عملیات سال ۱۳۶۳ تشرف به خانۀ خدا در سال ۱۳۶۴ ✅ . . سرانجام محمد حسن ترابیان در بیست و هفتم بهمن سال ۱۳۶۴ طی عملیات با سمت جانشین معاونت طرح و عملیات محمد رسول الله (ص) و در حالی که مشغول جنگ تن به تن با دو کماندوی بعثی بود، از پشت سر هدف رگبار یک سرباز بعثی که در زیر تانکی پنهان شده بود، قرار گرفت و به شهادت رسید.🍃 . . . (ص) @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🚩 ☆ ♡ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ عملیات الی بیت المقدس ( آزادسازی خرمشهر ) پشت جاده‌ی اهواز - خرمشهر سالروز شهادت سردار بزرگ سپاه اسلام فاتح فرمانده‌ی غیور و سلحشور محور عملیاتی محرّم از شیرِ شرزه‌ و شجاع مکتب ☘❤ ☆ ♡ ولادت: ۱۳۳۹، تهران اخذ مدرک دیپلم در سال ۱۳۵۵ شرکت در کنکور ۱۳۵۵ و کسب رتبهٔ اول در رشته‌ی شیمی ادامه تحصیل در دانشگاه صنعتی شریف عضو شاخص انجمن‌های اسلامی دانشجویان این دانشگاه مسئولیت جهت‌دهی مبارزات دانشجویی در تهران نقش اساسی در کلیهٔ تظاهرات مردمی از ۱۷ شهریور ۵۷ تا پيروزی انقلاب و تسخیر پادگان‌ها در تهران پیوستن به جهاد سازندگی در تابستان ۵۸ اشغال و تسخیر لانه‌ی جاسوسی به همراه دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در ۱۳ آبان ۵۸ نقش مهم و اساسی در قرائت، دسته‌بندی و بازسازی اسناد منهدم‌شده و مصاحبه با مخبرین رسانه‌های خارجی عضویت در سپاه، تابستان ۱۳۵۹ مسئولیت گردان مخابرات سپاهِ تهران فرماندهی سپاه مستقر در وزارت پست و تلگراف و تلفن سرپرستی واحد اطلاعات-عملیات سپاه تهران تشکیل گردان ۹ سپاه پادگان امام‌حسین(ع) در دی ۱۳۵۹ خلق حماسه‌ی بزرگ در بازی‌دراز در ارديبهشت ۱۳۶۰ فرماندهی سپاه گیلان‌غرب و مجروحیت شدید مسئولیت دفتر ستاد کل سپاه شرکت در عملیات مطلع‌الفجر و مجروحیت مجدد در ۲۰ آذر ۶۰ سازماندهی یک گردان رزمی در پادگان ولیعصر عج سپاه تهران و پیوستن به نیروهای (ص) در ، اسفند ۱۳۶۰ فرماندهی از این تیپ به دستور سردار دشمن‌شکار اسلام سردار عملکرد خارق‌العاده و بسیار چشمگیر در مرحله‌ی اول عملیات فتح‌المبین و تسخیر ارتفاعات علی‌گره‌زد و تصرف مواضع توپخانه سپاه چهارم ارتش عراق پس از ۲۰ کیلومتر پیاده‌روی در عمق مواضع دشمن. انتصاب به فرماندهی تیپ ۱۰ سیدالشهداء علیه‌السلام در ۱۵ فروردین ۱۳۶۱ انصراف از فرماندهی تیپ ۱۰ و ادغام آن در تیپ۲۷ به پیشنهاد سردار احمد متوسلیان و فرماندهی محور عملیاتی محرّم در عملیات الی‌بیت‌المقدس ●شهادت: سپیده‌دم ۱۰ ارديبهشت ۱۳۶۱ در کنار جاده اهواز - خرمشهر بر اثر اصابت گلوله توپ دشمن. @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌸 🌷 🌠 🌟 سحرگاه دوم خرداد ۱۳۶۱ عملیات الی‌بیت‌المقدس سالروز شهادت یکی از سرداران دلیر و دریادل سپاه اسلام جانشین لشکر خط شکن (ص) ( ) 🚩 متولد ۱۳۳۷ ، اصفهان عاشق قرآن گذراندن دوره ابتدایی و دبیرستان در اصفهان اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۶ قبولی کنکور در همان سال پذیرفته شدن در رشته مهندسی‌صنایع در دانشگاه‌علم‌و‌صنعت‌تهران از اولین پایه گذاران انقلاب‌فرهنگی در دانشگاه شروع مبارزات سیاسی علیه رژیم فاسد و منحوط پهلوی از همان دانشگاه آشنایی با «شهید بروجردی» و «گروه توحیدی صف» جزو اعضای کمیته محافظت حضرت‌امام (ره) در بهشت‌زهرا عضویت در سپاه‌پاسداران‌ بعد از پیروزی انقلاب فعالیت در دفتر هماهنگی ستاد کل همزمان با ادامه تحصیل جزو پیشگامان دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در جریان لانۀ جاسوسی آمریکا در روز ۱۳ آبان ۵۸ عزیمت به جبهه سرپل ذهاب با دوست و همرزم وفادارش «محسن وزوایی» تا اواخر بهمن ۵۹ هدایت اطلاعاتی جبهه سرپل ذهاب در همان زمان انتصاب به فرماندهی سپاه پاسداران استان همدان در اسفند ۵۹ حضور چشمگیر در عملیات های درخشان بازی‌دراز ( ۲ و ۳ ) و مطلع الفجر تشرف به خانۀ خدا در مهر ۱۳۶۰ به همراه یاران وفادار و مخلصی همچون و ابراهیم همت عزیمت به جنوب به همراه اعضای سپاه همدان جهت تشکیل تیپ۲۷ به همراه و انتصاب به عنوان جانشین توسط سردار در دی ماه ۱۳۶۰ شهادت : دوم خرداد ۱۳۶۱ ، در آستانه‌ی ورود به خرمشهر ، در جبهۀ «نهر خَیِّن».⚘🚩 @yousof_e_moghavemat
📋 ماموریت تیپ۲۷ ■ در عملیات فتح‌المبین، تیپ۲۷محمدرسول‌الله(ص) همراه تیپ۷ولیعصر(عج) سپاه، تیپ۵۸ ذوالفقار و لشکر۲۱ حمزه از ارتش تحت امر قرارگاه نصر سازماندهی شدند. قرارگاه نصر با به‌کارگیری دو قرارگاه فرعی و موظف بود از پل نادری تا دشت‌عباس را پوشش دهد. (ص) مأموریت داشت، در محور مأموریت قرارگاه نصر۲ با حمله به مواضع دشمن، ارتفاعات تپه چشمه، جوفینه، بلتای بزرگ و شاوریه را تصرف کند. سپس ارتفاعات علی‌ گره‌زد را فتح و در ادامه به سمت ارتفاعات تینه و سایت‌های ۴ و ۵ پیشروی کند. در نهایت نیز به ارتفاعات برقازه دست یابد. عملیات فتح‌المبین ساعت ۳۰ دقیقه بامداد دوم فروردین ۱۳۶۱، با رمز مبارک (س) آغاز شد. 📷 اردوگاه بلتا (مقر تیپ۲۷) در عملیات فتح‌المبین. از سمت چپ نفر دوم سردار ؛ فرمانده تیپ @yousof_e_moghavemat
🎮 فرماندهی عملیات 🔗 قرارگاه مرکزی کربلا با فرماندهی مشترک سپاه و ارتش، با تشکیل ۳ قرارگاه تاکتیکی قدس، فتح و نصر همچین به کار گرفتن ۳ لشکر و ۱۸ تیپ مستقل هدایت این عملیات را برعهده داشت. گفتنی است در ادامه عملیات، با افزایش ۱ لشکر و ۳ تیپ مستقل دیگر، جمع استعداد به‌کارگرفته شده به ۴ لشکر و ۲۱ تیپ مستقل رسید. (ص) که تحت فرماندهی قرارگاه نصر قرار داشت، مهم‌ترین و حساس‌ترین محدودهٔ عملیاتی را پذیرا شد؛ به‌طوریکه سرنوشت عملیات و آزادسازی خرمشهر وابستگی کامل به عملکرد موفق و پیروزمندانۀ این تیپِ خط‌شکن و همیشه‌پیروز داشت. 📷 اردیبهشت سال ۱۳۶۱ - تصویری از امیر سپهبد : فرماندهی نیروی زمینی ارتش و سردار سرلشکر : جانشین فرماندهی سپاه و همچنین فرماندهی نیروی زمینی سپاه. @yousof_e_moghavemat