#پنهان_کاری 😎
⛔️گوشه اي از #خيانت هاي #هاشمي_رفسنجاني:⛔️
🔯 وقتي #اسارت يکي از برترين فرماندهان جنگ تحميلي ارزشي براي #رفسنجاني ملعون ندارد! 🔯
🔶 جناب آقاي #رفسنجاني، طي سالهاي ۶۹،۶۷،۶۵،۶۴،۶۱و۷۵ براي آزادي دهها #گروگان آمريکايي، انگليسي، فرانسوي، آلماني و... واسطه و ميانجي شدند؛ حتّي براي يک بار هم که شده – تأکيد مي شود حتّي براي يک بار- آزادي گروگانهاي غربي را مشروط به آزادي ۴ گروگان ايراني نکردند!!! ايشان بارها ادّعا کرده اند که به خاطر ملاحظات انسان دوستانه، در آزادسازي گروگانهاي غربي کمک کرده اند. آيا از نظر ايشان، #حاج_احمد_متوسّليان و همراهانش و خانواده هاي آنان جزو انسانها به شمار نمي آيند!؟ چرا اين ملاحظات انسان دوستانه فقط شامل حال گروگانهاي غربي مي شود!؟
⚠ نکته جالب آنکه نه تنها در يادداشت هاي روزانه تيرماه ۱۳۶۱ جناب آقاي #هاشمي اثري از ماجراي ربوده شدن #حاج_احمد_متوسّليان و همراهانش ديده نمي شود؛ بلکه تا پايان سال ۱۳۶۱ نيز حتّي براي يک بار هم که شده هيچ اشاره اي به ماجراي #ربوده شدن آنها نمي کنند! حتّي تا مدّتها پس از پايان سال ۱۳۶۱ نيز اثري از #احمد_متوسّليان در يادداشت هاي روزانه ايشان ديده نمي شود!
⬅بد نيست با هم نگاهي به يادداشت هاي روزانه جناب #رفسنجاني بعد از ۱۴ تير ۱۳۶۱ بيندازيم:
۳شنبه ۱۵ تير ۱۳۶۱: افطار را در مجلس بودم و شب به خانه آمدم.
۵شنبه ۱۷ تير ۱۳۶۱: افطار مجلس، آش و تخم مرغ و کره و مربّا و ميوه بود.
شنبه ۱۹ تير ۱۳۶۱: بچّه ها، عفّت و مهدي را با لباس در آب ]استخر خانه[ انداختند.
۳شنبه ۲۲ تير ۱۳۶۱: با کمک پاسدارها، جوجه کباب درست کرديم و با هم افطار کرديم.
۲شنبه ۲۸ تير ۱۳۶۱: دندان درد شديد آزارم مي داد. خبر مهمّي نداشتيم.
۵شنبه ۷ مرداد ۱۳۶۱: شب، جمعي از فاميل مهمان ما بودند.
۳شنبه ۹ شهريور ۱۳۶۱: بچّه ها براي تفريح، همراه بچّه هاي عمويشان بيرون رفتند.
جمعه ۱۹ شهريور ۱۳۶۱: ياسر با شوخي ضربه اي به دستم زد که مجروح شد؛ مي خواست مرا غفلتاً در استخر بيندازد.
جمعه ۲۶ شهريور ۱۳۶۱: صبح يکي از همشهري هايمان آمد و مقداري پسته تازه و شيريني آورد... عصر با اينکه سرد بود، شنا کردم.
۵شنبه ۸ مهر ۱۳۶۱: ظهر بچّه ها به مدرسه و فائزه به اسب سواري رفته بود.
۲شنبه ۶ دي ۱۳۶۱: شام، کوفته برنجي و شلغم داشتيم.
🔯 همانگونه که ملاحظه مي شود، جناب آقاي #هاشمي در يادداشت هاي روزانه اش، در حالي که از ذکر جزئي ترين و بي اهمّيّت ترين مسائل نيز غفلت نمي ورزد؛ امّا از ذکر خبر مهم رُبايش #فرمانده_قهرمان عمليّات فتح المبين و عمليّات الي بيت المقدّس (آزادسازي خرمشهر) در روز ۱۴ تير ۱۳۶۱، خودداري مي کند و براي او و همراهانش، حتّي به اندازه يک شام #کوفته_برنجي و #شلغم نيز اهمّيّت قائل نمي شود!!!
آيا ملّت مسلمان ايران باور مي کنند که اين مسئله از روي فراموشي و غفلت بوده است!؟ آيا انجام ندادن هيچ اقدام عملي براي آزادسازي #احمد_متوسّليان و همراهانش – در برابر گروگانهاي غربي – را بايد مسئله اي کاملاً تصادفي و از سر غفلت حساب کرد!؟
👈 منبع: برگرفته از کتاب " #راز قطعنامه " _ صص ۲۱۴،۲۱۳و۲۱۵
✌️پي نوشت: البته بماند که این نامرد براي آزادسازي #حاج_احمد_متوسّليان و همراهانش کاري که نکرد هيچ، بلکه چندين فرصت طلايي براي آزادي ايشان را هم از بين برد.
👊
👊 👊 لعنت خدا بر قوم ظالم و کافر
👇
#چهار_دیپلمات_ایرانی
#چهار_دیپلمات_ربوده_شده_ایرانی
#چهار_دیپلمات
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_احمد
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📝 #زندگینامه_احمد_متوسلیان 📜
🔍
⚘
"قسمت دوازدهم" ⚘
.
.
💠 به دنبال پیروزی های درخشان سه ماهه تابستان ۱۳۵۸ قوای انقلاب در مواجهه با ضد انقلابیون تجزیهطلب که به مذاق #لیبرال های حاکم بر دولت موقت خوش نمی آمد، آنان در صدد فعالکردن پروژهای برآمدند که در صورت موفقیت میتوانست شرایط را به سود تجزیه طلبان مناطق کردنشین غرب کشور تغییر داده و تمام زحمات نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی ایران را بر باد دهد.
مسئله اعزام #هیئت_حسن_نیت در اوایل آبان ۱۳۵۸ در حقیقت به منزله آغاز توطئه های جدید #لیبرال ها علیه رزمندگان بود که مظلومانه با ضد انقلابیون تجزیهطلب در نبرد بودند. جالب تر از تمامی آنچه تا به اینجا عنوان شد، آشنایی با ماهیت سرپرست #هیئت_حسن_نیت است سرپرستی هیئت مزبور را #داریوش_فروهر برعهده داشت که چندی در کابینه بازرگان تصدّی پست وزارت کار و امور اجتماعی را بر عهده داشت، در ضدّیت با نیروهای مسلمان و مکتبی انقلاب یک افراطی به تمام معنا بود.
به تعبیر شیوای #احمد ، اگر هم در کار اعضای این هیئت، حسن نیت مشاهده می شد، صرفاً در جهت #خیانت به تمامیت آرمانهای انقلاب، خواسته های حقه مردم مسلمان #کردستان و سوء استفاده رذیلانه از حسن اعتماد حضرت امام (ره) بود.✅
.
.
📚 با تخلیص و اختصار از کتاب #در_هاله_ای_از_غبار نوشته گلعلی بابایی🌹
.
.
📸 معرفی عکس: پاییز ۱۳۵۸، سپاه بانه (استان کردستان)
◽ردیف وسط از راست: ( #احمد_متوسلیان ، شهید احمد بابایی، شهید علی اکبر حاجی پور)
◽نشسته از راست: (شهید سید ولی جناب، ناشناس، ناشناس، شهید بهمن نجفی)🙂
.
.
.
❤ #حاجی_متوسلیان ❤
.
.
#حاج_احمد_متوسلیان
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_احمد
#متوسلیان
#سردار_بی_نشان
#رزمنده_با_اخلاص
#سردار_دلها
#دفاع_مقدس
🆔 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📝 #زندگینامه_احمد_متوسلیان 📜
✔
🔍"قسمت سیزدهم"🔍
.
.
💠 #احمد که در آن پاییز سال ۱۳۵۸، مسئولیت فرماندهی سپاه در شهرستان بانه را برعهده داشت و از نزدیک شاهد عملکرد هیئت اعزامی مذکور به منطقه بود، می گوید: "...همین جا باید بگویم که مسئولین #هیئت_حسن_نیت در اصل حسن نیت برای #خیانت داشتند و با همین نیت هم به کردستان آمدند. کلاً این آقایان جز تضعیف موقعیت انقلاب در منطقه کار دیگری نکردند. در زمان تحرکات همین هیئت، پاسگاه های ژاندارمری یکی پس از دیگری خلع سلاح شدند. مرز ما با عراق بار دیگر باز شد. با این حال اعضای هیئت مدام زرد داشتند نگذارند کسی کاری برای مقابله با این فجایع انجام دهد. تمام خیانت های این ها را اگر من بخواهم بگویم، کلی زمان می برد.
در همین بانه خودمان شاهد بودیم که این آقایان چه خیانت هایی کردند. به عنوان مثال، در زمان ورود نیروهای ما به شهر #بانه ، یکی از اشرار با نام مستعار #عبدالرضا_فقیه ، نارنجکی داخل یکی از ماشین های گشتی ما پرتاب کرد. بعد یکی از نیروهای اعزامی سپاه اصفهان که سرنشین آن خودرو بود، با از خودگذشتگی، خودش را با شکم روی نارنجک انداخته بود که به دیگران صدمه ای نرسد. با انفجار نارنجک این برادر #شهید شد.
ما میدانستیم چه کسی نارنجک را انداخته. بچه ها به طرفش تیراندازی کردند و تیری هم به پای او اصابت کرده بود. منتها این فرد موفق به فرار شده بود... زمانی که #هیئت_حسن_نیت وارد #بانه شد، اعضای هیئت به ملاقات نمایندگان محلی احزاب مسلّح ضد انقلاب رفتند و #فروهر هم در آنجا برای ضد انقلابیون سخنرانی کرد. موقعی که برگشتند، ما دیدیم #عبدالرضا_فقیه با آن پای شَل خودش همراه فروهر آمده است...🤝
⚠️
↪
📙 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی #در_هاله_ای_از_غبار، صفحات ۳۷ تا ۳۹ 📖
.
.
.
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#حاج_احمد
#حاجی_متوسلیان
#متوسلیان
#دفاع_مقدس
#۲۸صفر
🆔 @yousof_e_moghavemat
از دل خاک فکه #شهيدی يافتند که
در جيب لباسش برگه ای📜 بود:
✍«بسمه تعالی»
جنگ بالاگرفته است.
مجالی برای هيچ #وصيتی نيست.
تا هنوز چند قطره خونی❣ در بدن دارم، #حديثی از امام پنجم مینويسم:
⇜به تو #خيانت میکنند، تو مکن.
⇜تو را تکذيب میکنند، آرام باش.
⇜تو را میستايند، فريب مخور❌
⇜تو را نکوهش میکنند، شکوه مکن.
⇜مردم شهر از تو بد میگويند، اندوهگين مشو.
⇜همه مردم تو رانيک میخوانند، مسرور مباش
↫آنگاه از #ما خواهی بود
ديگر نايی در بدن ندارم
#خداحافظ_دنیا
یازهرا....♥️
#تفحص
#فکه
#جستجوگران_نور
@yousof_e_moghavemat