eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
271 دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
43 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 حاج احمد 💗
📚 ☆ ♡ • عنوان: (برگرفته از زندگی ) • نویسنده: نجمه جوادی • مشخصات نشر: انتشارات حماسه یاران • نوبت چاپ: پاییز ۱۴۰۱ • تعداد صفحات: ۱۲۰ • قیمت: ۴۹ هزار تومان °•° •°• ✂️ برشی از کتاب: «...به اطرافت نگاهی می‌اندازی. ترکش‌ها تن دیوارها را زخمی کرده. مغازه‌دارهایی که نمی‌خواستند بروند، با حسرت به اطرافشان نگاه می‌کنند. با صدای ناله‌ی ضعیفی هوش و حواست می‌آید سر جایش. چشمت می‌افتد به زنی که خاک‌ها را از روی چشم‌هایش پاک می‌کند و با حیرت و سرگردانی به اطرافش نگاه می‌کند. می‌دوی طرفش. دنبال دخترش می‌گردد. هرچه چشم می‌چرخانی، نمی‌بینی‌اش. یکی از بسیجی‌ها به طرفت می‌آید تا با هم به دنبال او بگردید. زن التماس می‌کند و صدای ناله‌هایش دلت را می‌لرزاند. سقف بعضی از مغازه‌ها ریخته. با خودت فکر می‌کنی شاید از ترس دویده سمت یکی از مغازه‌ها. به سمت مغازه‌ای که گاهی چندتا اسباب‌بازی هم می‌آورد، می‌دوی. چندبار دختر را صدا می‌زنی. مادرش هم می‌آید و مدام مویه می‌کند. از او می‌خواهی ساکت باشد تا بتوانی صداها را بشنوی. قلبت به سنگینی می‌زند. هم می‌آید. باهم آوارها را کنار می‌زنید. مادر دخترک گفته بود لباس آبی تنش بوده؛ ناگهان خشکت می‌زند. دست‌های کوچکش را که از زیر خاک‌ها بیرون افتاده، می‌بینی. دریاقلی رد نگاهت را می‌گیرد. هردو به طرفش می‌دوید. دریاقلی انگار حالش منقلب شده باشد، مدام سکندری می‌خورد. دخترکِ لباس‌آبی را از زیر خاک بیرون می‌آوری. خون، صورت کوچکش را پوشانده و لباس آبی‌اش را قرمز کرده. دریاقلی که صورتش از اشک خیس شده، گوشش را می‌چسباند به سینه‌ی دختر سه ساله. دست‌هایت می‌لرزد. صدای شیونِ مادرش از بیرون می‌آید؛ چند زنِ رهگذر او را گرفته‌اند تا به طرفت نیاید. دریاقلی که سرش را بلند می‌کند و لبخند را روی صورتش می‌بینی، نفس راحتی می‌کشی؛ ! با صدای فریاد جوان بسیجی به خودت می‌آیی. دخترک را به آن‌ها می‌سپاری و به همراه دریاقلی از آن‌جا دور می‌شوی. به طرف مسجد می‌روی؛ دلت برای دخترهایت تنگ شده...» - برگرفته از کتاب عزیز ، صفحه‌ی ۹۱ و ۹۲. @yousof_e_moghavemat