💢#خاطره
.
▪️در عملیات بدر حاجبصیر فرمانده گردان یا رسول(ص) بود، من هم مسؤول تبلیغات گردان بودم، یکی دو شب قبل از عملیات، حاج بصیر به من گفت: «منصور جان! برو از طرف من به بچههای گردان سلام برسان و بگو همه ریشهایشان را بزنند، چون احتمال این که دشمن از مواد شیمیایی استفاده کند زیاد است».
من چند نفر از بچههایی که لوازم سلمانی داشتند را آماده کردم و دستور حاجی را به همه اعلام کردم، پیرمردی بود اهل آمل که فامیلیاش دنکوب بود، وقتی به او گفتیم ریشت را باید بزنی ناراحت شد و گفت: «من تو عمرم ریشم را نزدم، حالا بیایم بعد عمری ریشم را از ته بزنم؟ اگر گردنم را قطع کنید، من تن به این فعل حرام نمیدهم».
من ماجرا را به اطلاع حاجبصیر رساندم، حاجی پابرهنه به سمت چادر آقای دنکوب رفت و من هم او را همراهی کردم، وقتی به چادر رسید با تبسم همیشگیاش به آقای دنکوب گفت: «حاج آقا! اگر بگویم این دستور از جانب من نبود و از سوی آقا و مولایمان امام عصر(عج) صادر شد، شما باز هم ریشتان را نمیزنید؟»
آقای دنکوب حاجی را در آغوش گرفت و بوسید و گفت: «همه وجودم فدای امام زمان(عج)، جانم را تقدیم آقا میکنم، ریش چه ارزشی دارد!» "راوی: منصور میار عباسی"
.
#شهید_حسین_بصیر
#گردان_یا_رسول
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#هفت_تپه_ی_گمنام
@yousof_e_moghavemat
🌿 #خاطره_ای از جانشین لشگر ۲۵ کربلا در دوران دفاع مقدس، شهید حاج حسین بصیر :
🌓 چند شب مانده بود به عملیات والفجر هشت، شور و حال عجیبی بین بچهها بود، در آن شب های زمستانی، برای تقویت روحیه، دستههای عزاداری به راه میانداختیم و به گروهانها و گردانهای همجوار میرفتیم. یک شب کل گروهان را به دو ستون کردیم و به طرف گردان امام محمد باقر (ع) لشکر کربلا رفتیم.
من وسط دو ستون بودم تا حرکت بچهها را منظم کنم. آن شب تاریک، جاده به خاطر بارانی که شب قبل آمده بود خیس و گلی بود و احتمال داشت لیز بخوریم؛ بین راه دیدیم که ستونها به هم چسبیدهاند، سریع خودم را به آن قسمت رساندم، دیدم فردی با یک پیت نفت به دست، باعث توقف ستون و بههم ریختن صف شده‼️
🌷کمی از کارش دلخور شدم،وقتی رفتم به او اعتراض کنم، دیدم حاج حسین بصیر است که وسط چالهای که در آن آب است ایستاده و با علامت دادن با پیت حلبی، نمی گذارد دیگران توی آب بیافتند. . . . او دستش را طوری روی صورتش گرفته بود که شناخته نشود!!
(راوی:همرزم شهید)
ا🌿➖🌿➖🌿➖🌿➖🌿
🌷 دوم اردیبهشت ۱۳۶۶ - #سالروز_شهادت سردار خاکی و بی ادعای لشگر ۲۵ کربلا، #شهید_حسین_بصیر - عملیات کربلای ۱۰ - منطقه ماووت عراق
@yousof_e_moghavemat
♦️اولویت جبهه بر مراسم ازدواج فرزند
🔹یکی از ویژگیهای شهید حاج حسین بصیر این بود که وقتی حضور در جبهه و عملیات ضرورت داشت آن را با هیچ چیزی عوض نمیکرد حتی در جریان ازدواج دختر اولش “فرشته” با ”مرتضی جباری” که او هم یکی از رزمندههای جنگ بود و بعدها شهید شد شرکت نکرد و در جبهه بود.
🔹زمانی را که مردم مظلوم، بیدفاع و بیسلاح افغانستان مورد هجوم ارتش شوروی سابق قرار گرفتند، حسین بصیر بیتابانه به آن دیار سفر کرد تا تکلیف اسلامی خود را در قبال برادران همدرد و همدین خویش به انجام برساند و مدتی را در میان مجاهدان افغانی، به مبارزه علیه رژیم شوروی پرداخت.
#شهید_حسین_بصیر
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat
💢 توصیهی من
به شما عزیزان ایناست که
" خدا را فراموش نکنید "
(شهید سید مجتبی هاشمی)
.
📸 #مازندران_#فریدونکنار_سال ۱۳۶۰_اقامه ی نماز جماعت توسط #شهید سید مجتبی هاشمی و حضور حاج بصیر در جمع #نمازگزاران.
.
#شهیدمجتبی_هاشمی
#نماز
#شهید_حسین_بصیر
@yousof_e_moghavemat