.
گٰاهیْ عَجیبْ آرٰامِشَمْ رٰا
بِهْـ توُ مَدْیُونَمْ...
.
بِهْـ نِگٰاهَتْ...
بِهْـ دُعٰایَتْ...
📎پ ن: خوزستان ، سال ۱۳۶۲، فکه ، موقعیت ائمه«ع»، محل تجمع گردانهای لشکر امام حسین «ع» ، عملیات والفجر یک
عکاس : #شهید_علی_جنگعلی
#لشکر_امام_حسین
#عملیات_والفجر_یک
@yousof_e_moghavemat
ﻧﺨﻠﺴﺘﺎﻧﻬﺎﯼ ﺷﺒﻪ ﺟﺰﯾﺮﻩ ﻓﺎﻭ 1364 / عکاﺱ ﺣﺴﯿﻦ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺭﺍﺩ/ ﻣﺤﻮﺭ ﻟﺸﮑﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ/ ﺻﺒﺢ عملیاﺕ ﻭﺍﻟﻔﺠﺮ 8 / ﺷﻬﯿﺪ ﻋﺎﺑﺪﯼ (نفر دوم از سمت راست)ﻣﺴﺌﻮﻝ ﻣﺤﻮﺭ ﺑﻬﺪﺍﺭﯼ ﻟﺸﮑﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﻣﺠﺮﻭح.
#لشکر_امام_حسین
#عملیات_والفجر_8
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
ماجرای عجیب تفحص یک شهید در نیمه شعبان
آن شب غلامی خاطرهـ تعریف کرد. از اولین روز هایی که آمدهـ بودند شرهانی می گفت:" قرار گاهـ به ما اجازهـ ی تفحص نمی داد. می گفتند: امنیت ندارد. منافقین تو ی منطقه اند، نمی شود. وقتی اصرار ما را دیدند قرار شد یک هفته موقت باشیم اگر شهید پیدا کردیم مجوز بدهند. و ما رسما وسایلمان را بیاوریم و شروع کنیم. از یک طرف خوشحال بودیم که ماندهـ ایم،از طرف دیگر وقت کم و منطقه وسیع و خطرناک،می ترسیدیم نتوانیم شهیدی پیدا کنیم.
هر روز از میدان های وسیع مین، سیم خاردار ها و تله های انفجاری می گذشتیم. اما هر روز ناامیدتر می شدیم. مین های منطقه، منافقین، عراقی ها از هیچکدام آنقدر نمی ترسیدیم که از دست خا لی بر گشتن می تر سیدیم. روز آخر ماندنمان، نیمه شعبان بود آن روز رمز حرکتمان " یا مهدی (عج) " بود.
عجیب همه پریشان بودند. خورشید هم دست پاچه بود انگار. زود تر از همیشه رفت پشت ارتفاع 175، نزدیک غروب بود و لحظه ی وداع، باید سریع از منطقه می رفتیم. بچه ها از خود بی خود بودندمی گفتند دیدید قابل نبودیم. با نام" مهدی" روز نیمه شعبان کار را شروع کردیم و حالا باید برگردیم. اشک حلقه زدهـ بود توی چشم هایشان. هر کس دنبال چیزی می گشت برای یادگار و تبرک با خودش ببردیکی یک مشت خاک بر می داشت. یکی یک تکه سیم خاردار. من هم رفتم سراغ شقایق وحشی. می خواستم با ریشه درش بیاورم بگذارم توی قوطی کنسرو، وقتی شقایق را آرام جدا کردم از زمین دیدم ریشه ی شقایق روی جمجمه ی شهید سبز شدهـ . روی سجدهـ گاهش با فریاد" یا مهدی (عج) " بچه ها همه جمع شدند.
آرام آرام خاک ها را کنار می زدیم دلهرهـ داشتیم کاش هم پلاک داشته باشد هم از لشکر باشد. پلاک که پیدا شد همه سلام دادند بر محمد(ص) و آلش. پلاک را استعلام کردیم روی پا بند نبودیم شهید مهدی منتظر القائم بود از لشکر امام حسین(ع)...
#شهید_مهدی_منتظر_قائم
#لشکر_امام_حسین
@yousof_e_moghavemat
ما گم شدهایم در کوچه پس کوچههای زمان
بر روی چشم ما پردهای از خاک کشیدهاند
وگرنه شما را مرگی نیست
ما اسیران غربت خاکیم
ما را بیابید و راه را برای ما نشان دهید
📎پ ن: شمال غربی خلیج فارس، سال ۱۳۶۵، #عملیات_کربلای_3 ، طرح عملیات بر روی اسکله الامیه، گردان آبی خاکی یونس از #لشکر_امام_حسین (ع)
#مردان_بی_ادعا
#شهدا
#رزمندگان
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
تاریخ تکیه بَر
قامتِ خاکی تو دارد ...
🌱 شبه جزیره فاو ۱۳۶۴
🌷محور #لشکر_امام_حسین (ع)
#غواص خطشکن
#عملیات_والفجر_8
@yousof_e_moghavemat
به چهره خسته ام نگاه نکن ..
تو را که داشته باشم ،
تمام دنیا را پای برهنه میدوم ...
🌷خوزستان ، طلائیه ، سال ۱۳۶۲ ،
محور #لشکر_امام_حسین(ع) ،
#عملیات_خیبر ، کانال های روی دژ
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
ما گم شدهایم در کوچه پس کوچههای زمان
بر روی چشم ما پردهای از خاک کشیدهاند
و گرنه شما را مرگی نیست
ما اسیران غربت خاکیم
ما را بیابید و راه را برای ما نشان دهید
#مردان_بی_ادعا🌷
📸تصویر: شمال غربی خلیج فارس، سال ۱۳۶۵، عملیات کربلای ۳، طرح عملیات بر روی اسکله الامیه، گردان آبی خاکی یونس از #لشکر_امام_حسین ( ع )
#اللهم_ارزقنا_شهادت_فی_سبیلک
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
محمدرضا که از جبهه که میومد و واسه چند روز خونه بود، ماها خیلی از حضورش خوشحال بودیم، میدیدم نماز شب میخونه و حال عجیبی داره، یه جوری شرمنده خداست و زاری میکنه که انگار بزرگترین گناه رو در طول روز انجام داده، یه روز صبح ازش پرسیدم: چرا انقدر استغفار میکنی؟ از کدام گناه مینالی؟ جواب داد: همین که اینهمه خدا بهمون نعمت داده و ما نمیتونیم شکرش رو به جا بیاریم بسیار جای شرمندگی داره.
📎 راوی: خواهر شهید
🌴 دوران #دفاع_مقدس
#شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده
#فرمانده #گردان_حضرت_زهرا
#لشکر_امام_حسین (ع)
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat
شمال غربی خلیج فارس، سال ۱۳۶۵، عملیات کربلای ۳، طرح عملیات بر روی اسکله الامیه، گردان آبی خاکی یونس از #لشکر_امام_حسین (ع)
#مردان_بی_ادعا🌷
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat