💗 حاج احمد 💗
⚘ #همه_مردم_دنیا_گوینده_لا_اله_الا_الله 🚩
«...هنوز شیطنت های آن دوران یادم نرفته است. وقتی زنگ خانه را میزد، سریع می رفتم توی کمد پنهان میشدم. عبّاس، کفش های من را جلوی در میدید؛ امّا وقتی می آمد داخل، خبری از من نبود. همه جا را میگشت تا پیدایم کند. بعد، من یک دفعه می پریدم جلویش؛ درست مثل بچّه ها. با اینکه زیاد نمی دیدمش، امّا روزهای خوبمان خیلی زیاد بود.
روزهایی که عبّاس بود، خیلی بهمون خوش میگذشت. اصلاً نمی فهمیدم کی آمده که حالا وقت رفتنش شده باشد؛ امّا تا زمزمههای رفتنش شروع می شد، تمام غم دنیا می آمد سراغم. هر وقت میخواست برود منطقه، خیلی گریه می کردم. بهم می گفت: "من توی جبهه تحرک دارم و مدام بدو بدو میکنم، امّا نمیدانم چرا تو به جای من لاغر می شوی!"
وقتی نبود، خیلی اذیت میشدم. غم و غصّه نبودنش، آبم میکرد؛ امّا قول و قراری داشتیم که نمی شد زیرپا بگذاریم. یعنی عبّاس نمی توانست بپذیرد. روزبهروز وابستگی من به او بیشتر می شد. بهش می گفتم: "اشتباه کردم که قبول کردم، نمی شود دیگر جبهه نروی؟ یا اینکه کمتر بروی؟"
همیشه میگفت: "آنقدر #جبهه می میروم تا جنگ تمام بشود." هیچ فکر نمیکرد جنگ هم یک روز تمام میشود و او برمیگردد سر خانه و زندگی و ادامه تحصیلاتش. می گفت: "اگر جنگ عراق هم تمام بشود، کار ما هنوز ادامه دارد؛ تا جایی که همه مردم دنیا #لا_اله_الا_الله بگویند...»
(به نقل از سرکار خانم سمیه جهانگیری، همسر سردار بزرگوار و سلحشور سپاه اسلام، رئیس ستاد #لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ ، #شهید_حاج_عباس_ورامینی )
🔰
📖
📙 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی #در_هیاهوی_سکوت ، نوشته #جواد_کلاته_عربی ، صفحات ۱۲۲ و ۱۲۳
📸 شناسنامه عکس: پاییز ۱۳۶۲ ، اردوگاه شهید بروجردی - قلّاجه - عملیات #والفجر_چهار
🌸
💐
🌸
#شب_جمعه_یاد_شهدا
#شهدای_لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
#شادی_ارواح_طیبه_شهدا_صلوات
@yousof_e_moghavemat