🍃دل تنگی هایم کار دست دلم داده است. به هر سو که می روم من هستم و #اشک و #امام_رضا😔
.
🍂امروز هم حکایتِ #خادم افتخاری اش .
به گمانم #مرتضی_عطایی کنار #پنجره_فولاد روضه ی #خرابه_ی_شام را خواند و با نوحه ی #سالار_زینب ، دم ِ ِعشق را گرفت که با پروازِ به مقصدِ #دمشق حاجت روا شد.😞
.
🍃آنقدر عکس و فیلم از #مدافعان_حرم برای خانواده ی شهدا سوغات آورد که #آوینی_سوریه شد.
.
🍂هربار با رفتنش، همسرش به رسم عشق #چله_ای برای سلامتی اش در #حرم امام رئوف می گرفت.💚
اشک های همسرش سبب شد که مدتی با نام #جانباز ِمدافع دلتنگ شود برای دوستانش که بار سفر را بستند و رفتند .سخت است حال #جامانده ای که دلش تنگ و چشمانش بارانی است😭
.
🍃شاید سفارش رفیق شهیدش سید ابراهیم، پیش #ارباب بود یا رضایت #همسر دل شکسته اش برای شهادت یا #مناجات خودش در روز ِ#عرفه با #معشوق که با تیری که به #گلویش اصابت کرد به آرزویش رسید.🕊
.
🍂ابوعلی دیگر نگران نباش.در روز قیامت شرمنده ارباب نمی شوی. چون گلوی تو هم خونی است.فقط تو را #قسم به اشک های بعد از شهادتت دعایمان کن.😭
.
🍃باید گذشت از این #دنیا به آسانی
.
🍃باید مهیا شد از بهر #قربانی
.
🍃سوی #حسین رفتن با چهره خونی
.
🍃زین سان بود زیبا #معراج انسانی
.
🍂به مناسبت شهادت #شهید_مرتضی_عطایی
.
✍نویسنده: طاهره بنائی منتظر
.
📅تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۵۵
.
📆تاریخ شهادت: ۲۱ شهریور ۱۳۹۵
.
📇تاریخ انتشار طرح: ۲۱ شهریور ۱۳۹۹
.
🥀مزار : بهشت رضا.مشهد
#سالروز_شهادت
#سی_ام_شهریور_95
@yousof_e_moghavemat
⨴ #روزنههایی_از_عالم_غیب ⨵
᯽
↳
◇ تصمیم گرفتم از #بروجرد به همراه کاروانی با #پای_پیاده به زیارت #امام_رضا_علیه_السلام بروم. نذر کرده بودم که شِفای هردو چشمِ نابینایم را از ایشان بگیرم.
همینکه رسیدیم، اهالی کاروان به استراحتگاه رفتند ولی من به صحن مطهّر رفتم و خودم را توسط شال به #پنجره_فولاد بستم و سهشب در آنجا بیتوته کردم. شب سوم نزدیک سحر، #حضرت_رضا علیهالسلام را در خواب دیدم که نزدم آمده و دست مبارکش را به چشمهایم کشیدند و فرمودند:
«تو را شفا دادیم، ولی بایستی به خانۀ میرزاناظر بروی و او هم دست بکشد تا چشمهایت روشنی کامل یاید.»
از خواب بیدار شدم. در حالیکه هنوز شالم به پنجره فولاد بسته بود و از خوشحالی فریاد میزدم، آمدند و مرا باز کردند. سپس آدرس خانۀ میرزاناظر را خواستم. پس از چندساعت خانه را یافتیم و مرا به محضر ایشان بردند. پس از تفصیل جریان، ایشان هم دستهایش را به چشمانم کشیدند و در نتیجه چشمهایم روشنتر شد. پس از بهبودی کامل چشمهایم، تولیت آستان اطرافِ حرم را چراغانی کرده و به علامت شادمانی و سپاس، نقارهها به صدا درآمدند.
《به نقل از مرحوم حجتالاسلام آقای مجد》مندرج در کتاب خواندنی و شگفتانگیز #روزنههایی_از_عالم_غیب نوشتهی حضرت آیتالله سیدمحسن خرازی، صفحات ۷۲ و ۷۳ با تخلیص و اختصار.
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#یا_علی_بن_موسی_الرضا (ع)
#قربون_کبوترای_حرمت 🕊
@yousof_e_moghavemat