eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 | حاج احمد متوسلیان به خانواده 💌 یکی از فرماندهان روبه روی حاج احمد در مریوان می جنگید. به گوش حاج احمد می رسد که زن و بچه فرمانده حزب دموکراتِ ضد انقلابِ دشمنِ تو ، در همین شهر مریوان با دارد دست و پا می زند و کسی را ندارد که کمکش کند. احمد ، ساعت ۱۱ شب بلند می شود و به خانه دشمن ضد انقلاب خود می رود. درب خانه را می زند. زن با ترس درب خانه را می بندد که حاج احمد پای خود را لابه لای درب می گذارد و به او می گوید: « نترس خواهرم؛ من احمد متوسلیانم. » زن با لحن و برخورد احمد آرام می شود. احمد دست در جیبش می کند و می گوید: « من ماهی چهار هزار تومان می گیرم. بیا این دو هزار تومان مال تو و دو هزار تومان هم مال من! خدا بزرگ است می رساند ... » راوی سردار مجتبی عسگری (برنامه ماه عسل) ✒مرصاد @yousof_e_moghavemat
🔰 انتشار نخستین‌بار تصویر دست‌نوشته حاج قاسم خطاب به بسیجیان ♻بنیاد «مکتب حاج قاسم» به مناسبت سالروز تشکیل بسیج مستضعفان متن نامه شهید حاج قاسم سلیمانی را خطاب به بسیجیان برای نخستین بار منتشر میکند. 🔹 این نامه در سال ۱۳۹۴ در جبهه نبرد با داعش در سوریه توسط شهید سلیمانی نگارش شده است. @yousof_e_moghavemat
📕💠🌸جذاب ترین و پرمحتواترین کتاب امام حسینی امسال ✅حجت الاسلام عابدینی از سخنرانان و علمانی است که علاوه بر شیرین بودن بیانشان از عمق و غنای بالایی برخوردار است. ✍️تاکنون دو کتاب ارزشمند ادب عاشقی و قدم عاشقی از ایشان در موضوع امام حسین علیه السلام منتشر شده بود که امسال هم کتاب اهل بیتی ها به تازگی از ایشان منتشر شده است. 📕کتاب ادب عاشقی پیرامون آداب حضور در مجالس اهل بیت(ع) در 10فصل و 168صفحه منتشر شده است. 📕کتاب قدم عاشقی پیرامون اربعین و با زیر عنوان حرکت کاروانی اربعین؛ امتداد عاشورا تا ظهور در 3گفتار و 208صفحه منتشر شده است. 📕اما کتاب جدید ایشان شاید برترین کتاب منتشر شده ی محرم امسال باشد با عنوان اهل بیتی ها به تحقق خانواده ولایی با مجالس حسینی می پردازد این کتاب با جلدی زیبا در 3گفتار و 209صفحه منتشر شده است. 🔺🔹قیمت کتب به ترتیب: 25هزار تومان...... 30هزار تومان....... 25هزار تومان....... 💠 اورژانس کتاب با قابلیت ارسال در سریع ترین زمان : (👈 برای سفارش و خرید کلیک کنید): 🆔 @mohammadi1992 🆔 @Bd_book @yousof_e_moghavemat
می‌نویسم ... که شب تار سحر می‌گردد یک نفر مانده از این قوم که برمی‌گردد @yousof_e_moghavemat
پس از آن که به تنهایی یک تپه را که یک گردان از پس آزاد سازی آن برنیامده بود، تصرف کرد از جانب شهید سردار حاج‌حسین خرازی به «گردان تک نفره» معروف شد. تک‌تیرانداز افسانه‌ای دفاع‌مقدس @yousof_e_moghavemat
💠خاطراتی از سردار شهید محمد بنیادی فرمانده دلاور تیپ حضرت معصومه(س) لشکر علی بن ابی طالب-ع 🔹رفته بود توی سپاه.هروقت می پرسیدم: محمدجان این حقوقی که می گیری معلوم هست چه کارش می کنی؟ ولی طفره میرفت.یکروز حسابی پا پی اش شدم.بالاخره از زير زبانش کشيدم.گفت: مادر!بین خودمان بماند.راستش من حقوقم را در راه خير مصرف ميکنم.پرسیدم:کجا؟ جواب داد:دوستي داشتم که شهيدشدو حالا خانواده اش کسي را ندارد.من کل حقوقم رامیدهم به آنها؛ان شاءالله ذخيرة آخرت! راوی: مادر شهید ▪️برای ناهار وشام که میرفتیم اگر احساس میکرد غذا کم است بدون اینکه کسی بفهمد کم کم میخورد تا به بقیه بیشتربرسد.گاهی هم اصلا نمیخورد.ماهیانه هفتصدتومان حقوق میگرفت. همین را هم میگذاشت برای کمک به بچه ها. میگفت من به این پول احتیاج ندارم اگرکسی نیازدارد بدهیدبه او راوی: رسول رضايي یکشب باهم وارد مقر یگان میشدیم که دیدم نگهبان دم در خوابش برده.خواستم بیدارش کنم،محمد نگذاشت.دستم را کشید وباصدای ملایم گفت:بیدارش نکن. خیلی آرام رفت بالای سرش و با ملایمت از خواب بیدارش کرد.نگهبان حسابی هول شده بود.محمد اسلحه اش را گرفت وگفت برو بگیر بخواب من جای شما نگهبانی میدهم @yousof_e_moghavemat
🌹 دمدمای غروب یک مرد کُرد با زن و بچه اش مانده بودند وسط یه کوره راه. من و علی هم با تویوتا داشتیم از منطقه برمی گشتیم به شهر. چشمش که به قیافه ی لرزان زن و بچه ی کُرد افتاد، زد رو ترمز و رفت طرف اونا. پرسید: «کجا می رین؟» مرد کُرد گفت: «کرمانشاه» _رانندگی بلدی؟ _کُرد متعجب گفت: «بله بلدم!» علی دمِ گوشم گفت: «سعید بریم عقب.» مرد کُرد با زن و بچه اش نشستند جلو و ما هم عقب تویوتا، توی سرمای زمستان! باد و سرما می پیچید توی عقب تویوتا؛ هر دوتامون مچاله شده بودیم. لجم گرفت و گفتم: «آخه این آدم رو می شناسی که این جوری بهش اعتماد کردی؟» اون هم مثل من می لرزید، اما توی تاریکی خنده اش را پنهان نکرد و گفت: «آره می شناسمش، اینا دو – سه تا از اون کوخ نشینانی هستند که امام فرمود به تمام کاخ نشین ها شرف دارن. تمام سختی های ما توی جبهه به خاطر ایناس... 🌹 @yousof_e_moghavemat
*📚راز یک معامله‌ی شیرین* تو جبهه قسمتِ تعمیرگاه کار می‌کردم چون هوای جنوب خیلی گرم بود صبح‌زود تاظهر کار می‌کردیم ظهر هم می‌رفتیم استراحت. یه ‌روز ظهر تو هوای‌گرم یه بسیجی جوانی اُومد گفت اخوی خدا خیرت‌بده ما عملیات داریم ماشین مارو درست کن برم.😊 گفتم مردحسابی الآن ظهره خسته‌ام برو فردا‌ صبح بیا🤨 با آرامش گفت اخوی ما عملیات داریم از عملیات می‌مونیم.😊 منم صدامو تند کردم گفتم برادر من ازصبح دارم کار می‌کنم خسته‌ام نمی‌تونم خودم یه‌ماهه لباس نَشُسته دارم هنوز وقت نکرده‌ام بشورم.😒 گفت بیا یه‌کاری کنیم من لباسای شمارو بشورم شماهم ماشین منو درست کن.😌 منم برا رو کَم‌کُنی رفتم هرچی لباس‌بود مال بچه‌هارو هم برداشتم گذاشتم جلو تانکر گفتم بیا بشور ایشون هم آرام بادقت لباسارو می‌شست منم برا این‌که لباسارو تموم کنه کار تعمیررو لفت دادم بعد تموم شدن لباسا اُومد. گفت اخوی ماشینِ ما درست شد؟😊 ماشین رو تحویل دادم داشت از محوطه خارج می‌شد که با مسؤولمون برخورد کرد بعد پیاده شد و روبوسی کردن و هم‌دیگه رو بغل کردن. اومدم داخل‌ِسنگر به بچه‌ها گفتم این آقا ازفامیلای حاجی هست حاجی بفهمه پوستمونو میکنه حاجی اومد داخل، سفره رو انداختیم داشتیم غذا می‌خوردیم حاجی فهمید که داریم یه‌چیزی رو پنهان می‌کنیم پرسیدچی شده؟🤔 گفتم حاجی اونی که الآن اومده فامیلتون بودن؟ حاجی‌گفت چطور نشناختین؟ ایشون مهدی‌ باکری فرمانده‌ی لشکر بودن🙂🤔🙈 راوی: رضا رمضانی 📚منبع : کتاب خداحافظ سردار @yousof_e_moghavemat
کسانی که مأمور به در عصر خویش‌اند، اگر از قواعد عصر خودشان کنند، هیچ تحولی رخ نخواهد داد.. @yousof_e_moghavemat
یادتونه چقدر نقشه کشیده بودیم...؟ برای اینکه یه روز نزدیک گذرنامه‌هامون رو دست بگیریم، به مُهر خوش‌رنگی که جواز کربلاست هی نگاه کنیم، هی بگیم خدا رو شکر که ما هم راهی شدیم... این شبها اما هنوز به همون امیدیم... هنوز همون نقشه‌ها رو مرور می‌کنیم... هنوز مطمئنیم که جواز کربلایی شدن ما به دست خودِ خودِ خودتونه... ❤ یا حسین (علیه السلام ) یه نگاه شما اهل بیت، برای رسیدن ما به آرزوهامون، کافیه . . . عکس از امیرحسین قاسم زاده @yousof_e_moghavemat
📄بخشی از وصیت شهید مدافع حرم "علیرضا قلی پور "به دختر شش ساله شان: فاطمه جان سلام بابا جان! خیلی دوست دارم، درسهایت را مرتب بخوان و به حرف مادرت گوش کن. نماز و حجاب یادت نره، یادت نره که وقتی چادر به سر میکردی خوشکل و ناز میشدی، همیشه به یادت هستم، تو هم به یاد من باش باباجونی. 🌹ششم آذر ماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم "علیرضا قلی پور" گرامی باد @yousof_e_moghavemat