eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
286 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت علی علیه السلام میفرمایند: هر گاه فاطمه را می دیدم ، تمام غم و غصه هایم بر طرف می شد کشف الغمه جلد1 صفحه363 @yousof_e_moghavemat
° می‌دانی حاجی‌جان! یک قسمت از ترکش‌هایت بماند پای حساب‌ کوچه‌های مدینه! در جبهه بسیجی‌هایت پشت لباسشان می‌نوشتند: می‌روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم! درد پهلو و کمرت، باشد به نیابت از مادر! یک قسمت از ترکش‌هایت بماند پای حساب جگر تکه تکه‌ی حسن؛ درد سینه‌ی سوخته‌ات! یک قسمت از ترکش‌هایت بماند پای روضه‌ی ارباب تشنه لبت اباعبدالله، پای روضه‌ی غریب مادر، حسین؛ دستان قطع شده‌ات پیشکش علمدار! پاهای قطع شده‌ات، بدن تکه تکه شده‌ات، سر جدا شده‌ات؛ همه‌اش پای قاسم، علی‌اکبر، علی‌اصغر(علیهم‌السلام) ° درد ترکش‌هایت آرزوی خودت بود؛ دردی که اماممان، حجةابن‌الحسن(ارواحنا‌ له‌ الفداه) از حال مردمان می‌کشد. از قلّت خوبان و کثرت دشمنان! از دین‌داری بال پشه‌ای مسلمانان از گناهان مردمانش! و شهادت خوب عاقبتی است برای یاران خالص و صادق ایشان یا لیتنی کنت معکم... هنیئاً لک حاج قاسم . 📎پ ن: قسمتی از کتاب ✍نویسنده نرجس شکوریان فرد @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
سه یار گمنام گیلانغرب، جبهه آوزین، تپۀ کرجی جمعه 25 دی 1360 چند روزی از ورودمان به جبهه نگذشته بود که اولین حادثۀ دل‌خراش به وقوع پیوست. پایین تپه و کنار جادۀ خاکی، پهلوی سنگر بچه‌های بسیج، سنگر نیروهای ارتشی قرار داشت که خدمۀ یک دستگاه تانک "ام-60" بودند. "ولی‌بگ ناصری" از ارتشیان مومن، فرمانده تانک بود. در سرکوب تحرکات دشمن، لحظه‌ای آرام و قرار نداشت. بعدازظهر آن روز، طبق روال هر روز برای کوبیدن سنگرهای دیده‌بانی دشمن، به سکوی شلیک رفت و پس از شلیک چند گلوله، به‌طرف آشیانه برگشت. تانک را کنار جیپ 106 در سینه‌‌کش تپه پارک کرد و از آن خارج شد. خدمۀ تانک هم به سنگر خود رفتند. "رمضان‌علی آپرویز" از بچه‌های بسیجی شمال که مسئول جیپ 106 بود، همان روز از مرخصی برگشته بود. آن‌طور که خودش می‌گفت، برای عروسی رفته بود. چند دقیقه‌ای برای احوال‌پرسی پهلوی ولی‌بگ ناصری ماند. در همان حین، "علی‌رضا فیجانی" که از امدادگر بود، به جمع‌شان پیوست. ناگهان خمپاره‌ای در پشت سرشان منفجر شد. آنها سراسیمه به داخل تانک رفتند. دقیقه‌ای در سکوت گذشت. از تانک خارج شدند و بین جیپ 106 و تانک قرار گرفتند که حدود دو متر و نیم فاصله داشتند. ناگهان سه گلولۀ خمپارۀ 120 در کنار‌شان منفجر شد. همه جا را دود باروت گرفت. گلوله‌های خمپارۀ 60 هم بالای تپه را زیر آتش گرفتند. یکی دونفر هم آن‌جا مجروح شدند. دمی بعد، آرامش کامل برقرار شد. بچه‌ها سراسیمه به‌طرف تانک دویدند. بدن‌های متلاشی آن سه نفر به اطراف پخش شده بود. خرج‌های گلولۀ 106 آتش گرفته بود و روی تکه‌های اجساد می‌پاشید و می‌سوخت. هوا رو به تاریکی می‌رفت که گریان و دست‌پاچه، اجساد تکه تکه شده را داخل آمبولانس گذاشتیم و به شهر فرستادیم. فردای آن روز، کیسه گونی‌ای به‌دست گرفتم و تکه‌های جاماندۀ بدن آنها را از اطراف جمع کردم؛ انگشت، پوست چانه و دیگر تکه‌های بدن هر سه. یکی دوتا از بچه‌ها آمدند کمکم تا همۀ آنها را جمع کنیم. گونی که پر شد، هرچه فکر کردیم هیچ راهی بهتر از این به ذهن‌مان نرسید که آن را در همان خط مقدم خاک کردیم، سپر کنده شدۀ جیپ 106 را هم روی آن نصب کردیم و روی تخته‌سنگی نوشتیم: "سه تن از یاران حسین (ع) رمضانعلی ‌آپرویز (بسیجی) ولی‌بگ ناصری (ارتشی) علی‌رضا فیجانی (سپاهی) (تابستان سال 1389 سفری به گیلان‌غرب داشتم. تپه کرجی را برای بازدید کاروان‌های راهیان نور آماده و بازسازی کرده بودند. متاسفانه برای گسترده کردن جاده، دامنۀ تپه کنار آن را کنده بودند که محل دفن آن سه شهید نیز از بین رفته بود.) * شهید "ولی‌بگ ناصری" متولد: 2 شهریور 1340 مزار: لرستان، کوهدشت، آبادی کوهدشت شمالی، گل‌زار شهدای تکیه اولاد قباد * شهید "رمضان‌علی آپرویز" متولد: 2 دی 1343 مزار: گیلان، لاهیجان، دهستان رودبنه، گل‌زار شهدای بهمدان قاضی‌محله * شهید "علیرضا فیجان پودنک" متولد: 4 اسفند 1340 مزار: فارس، شیراز گلزار دارالرحمه @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تعبیر زیبای شهید سلیمانی از زرنگی... 🔹انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید مدافع حرم سعید انصاری @yousof_e_moghavemat
دلم از روضه‌های گرفته در هوای فاطمیه بیا ای التیام روی نیلی بیا صاحب عزای فاطمیه @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📙 🔰 ✔ 🌸 «...آمریکا در واکنش دو مرحله‌ای خودش برای کُندی روند استمرار انقلاب و سرنگونی آن، از سه شگرد استفاده کرده است: ۱- به سازش کشیدن انقلاب. ۲- به انحراف کشیدن انقلاب. ۳- جلوگیری از صدور انقلاب. 🏷 در راهکار به سازش کشیدنِ انقلاب، باید روی نحوه‌ی برخورد آمریکا با ماجرای روی کارآمدن دولت موقّت مهندس بازرگان، تأمّل کنیم. منظور من جریان لیبرالیستی‌یی است که در قالب دولت موقّت، بعد از انقلاب، روی کار آمد. همان مارهای خوش خط و خالی که سالیان دراز در آستین آمریکا برای روز مبادا جا خوش کرده بودند و با پیروزی انقلاب، از آستین آمریکا، به در آمدند؛ پیرهای فرتوتِ عرصه‌ی سیاست و لیبرالیزم، که آمریکا آنها را برای ملّت ما رو کرد. این حرکت واکنشی آمریکا، سرانجام با تسخیر لانه‌ی جاسوسی در سیزدهم آبان ۱۳۵۸ به شکست منتهی شد و همه دیدیم که چقدر دقیق، شکست خورد. البته همزمان با کلید زدن خط سازش، آمریکا حرکت‌های بازدارنده‌ی سیاسی و اقتصادی را برای مقابله با انقلاب ما فراموش نکرد. 🏷 بلافاصله بعد از شکست خوردن خط سازش و حذف دولت موقّت، حرکت بعدی آمریکا، اجرایی کردن خطِ به انحراف کشیدن انقلاب بود و جریان موسوم به "خط بنی صدر" مشخصاً برای همین کار به میدان آمده بود. در مقطع حاکمیت خط بنی صدر، اینقدر مقدّمات برای یک حمله‌ی نظامی گسترده به ایران آماده شده بود که حیرت انگیز است. حکّام بعثی عراق با کمک و همکاری آمریکا بنا داشتند بیست و چهار ساعت قبل از شروع تعرّض زمینی ارتش بعث، بمب‌افکن‌های‌شان را بفرستند به عمق خاک ایران و تمام فرودگاه‌های نظامی مهم ما را بزنند. چه این که به خاطر دارید ظهر روز سی‌و‌یکم شهریور ۱۳۵۹ جنگنده بمب‌افکن‌های عراقی، فرودگاه مهرآباد تهران، پایگاه هوایی تیپ یکم شکاری و پایگاه هوایی سوّم شکاری شهید نوژه‌ی همدان و سایر پایگاه‌های هوایی نظامی عمده‌ی کشور ما را مورد حمله و بمباران قرار دادند. در همان زمان، در داخل دست‌هایی در کار بودند که با این هجوم بزرگ، همکاری پشت‌پرده داشتند و به نحو احسن با دشمن همکاری کردند تا بلافاصله بعد از این حملات هوایی، رژیم بعث از زمین و دریا هم، حملات سراسری خودش را به خاک ایران شروع کند؛ چه این که به همین منوال هم عمل کردند...» 🏷 🌸 📚 منبع زیرنویس: کتاب بسیار ارزشمند و گرانبهای ، صفحات ۱۰۷۴ تا ۱۰۷۶ با تخلیص و اختصار. ✅ ☆ @yousof_e_moghavemat
شهید نواب صفوی عمری کوتاه اما بسیار با کیفیت و پر بار داشت ، او در سال 1303 شمسی به دنیا آمد و سی و یک سال بعد به فیض شهادت رسید . نواب صفوی در مدت چهار سالی که در حوزه علمیه نجف اشرف بود از محضر مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی مرجع اعلای وقت و همچنین علامه امینی صاحب کتاب گرانقدر «الغدیر» کسب فیض نمود . او طلبه جوان و پرشوری بود که پیوسته در فکر عظمت اسلام و تشیع بود و معتقد به تشکیل حکومت اسلامی بود و برای همین منظور جمعیتی به نام فدائیان اسلام را تاسیس کرد . شهید نواب صفوی روحیه‏‌ای جهادی داشت و برای امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با طاغوت سر از پا نمی‏‌شناخت ، او با اینکه یک طلبه‏ی جوان بود ، ولی از صلابت و ابهتی برخوردار بود که دشمنان پیوسته از او در هراس بودند . 🔶🔹شاه در سال 1332 برای به کنترل در آوردن نواب صفوی پیشنهاد تولیت آستان قدس رضوی را به او داد ولی نواب با شنیدن این پیشنهاد به امام جمعه‏ منصوب شاه گفت: شما مکلف هستید که اینکه به شما می‏گویم را عیناً به این توله سگ پهلوی برسانید! به او بگویید تو می‏خواهی مرا با دادن پست و مقام و پول فریب دهی و خودت آزادانه هر کاری که می‏خواهی با دین خدا و ممکلت اسلامی انجام دهی؟! این محال است و من یا تو را می کشم و به جهنم می‏‌فرستمت و خودم به بهشت می‏‌روم و یا تو مرا می‌‏کشی و با این جنایت ، باز هم به جهنم رفته و من به بهشت می‏‌روم و در آغوش اجدادم قرار می‌‏گیرم، در هر حال تا زنده‏ ام امکان ندارد ساکت باشم! @yousof_e_moghavemat
🔶🔹شهید نواب صفوی در ملاقاتی که با محمد رضا پهلوی داشت آن چنان با او با شجاعت رفتار کرد که شاه را بهت زده نمود! داستان ملاقات شهید حجت الاسلام سید مجتبی نواب صفوی با محمد رضا پهلوی این چنین است : وقتی نواب وارد محل استقرار شاه می شود، «محمود جم» به او می گوید: «تعظیم کن.» نواب به او می گوید: «خفه شو!» شاه می پرسد: «شما چه درسی می خوانی؟» - نواب: «درس هستی! سیاه مشق زندگی!» - شاه: «ما از فعالیت های شما در نجف باخبریم.» - نواب: «برای مسلمان تکلیف شرعی او مطرح است و کربلا و نجف و تهران فرقی نمی کند.» - شاه: «ما حاضریم هزینه ادامه تحصیل شما را بپردازیم.» -نواب: «مردم مسلمان ما آن قدر غیرت دارند که خرج تحصیل یک سرباز امام زمان را بدهند.» در آن ایام مدیر مسول روزنامه « مرد امروز» در نشریه خود آورده بود که من مسلمانم و فلانم، ولی به آقای بروجردی می گویم که حجاب در اسلام نیست و از این حرف ها. نواب در مورد این مسئله با دست محکم به میز می کوبد و می گوید: «چرا در این مملکت باید کسانی باشند که اعتنا به تعالیم اسلامی ندارند؟» بعد از این ملاقات، شاه که رفتار نواب شگفت زده شده بود، به محمود جم می گوید: «نه به آخوند دیروزی، نه به سید امروزی! آن آخوند مال عهد دقیانوس بود و این سید، مثل یک افسر که با زیر دستش حرف می زند، با من صحبت می کرد و اصلا انگار نه انگار شاهی وجود دارد. این چه کسی بود که این جا فرستاده بودی؟» @yousof_e_moghavemat