از سر کویش
کجا من مےتـوانم پا کشید؟
این
سر
سوداپرستم
تـرک او کِی مےکند؟
گلستان شهدای اصفهان به یاد #شهیدجوادمحمدی
#روزتان_شهدایی
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
👈 #مجادلۀ_احسن 👉
✍ یكى از همسنگران او در دوران جنگهاى #پاوه، در مورد نحوۀ ارائۀ آموزش هاى عقیدتى - سیاسى ، #احمد به رزم آوران تحت امرش مى گوید :
« ... در #پاوه، پس از هر عملیاتى كه انجام مى دادیم، گاه تا چندین روز بى كار مى ماندیم؛ ولى برادر #احمد براى پر كردن اوقات بیکارى ما هم برنامه ریزى كرده بود و در این فراغت هاى ادوارى، با بچه ها كار فكرى - فلسفى و عقیدتى - سیاسى مى كرد...
😊...مى آمد توى جمع ما مى نشست و هر بار یك بحث جدى را شروع مى كرد. فى المثل بحث بر سر این كه آیا خدا وجود دارد یا نه
👈 بعد مى گفت: فرض كنید من یك ماتریالیست، یك آدم ملحد هستم. شما بیایید و براى من، وجود خدا را در این زنجیرۀ كائنات ثابت كنید
😄 چه دردسر بدهم، یك بحث داغى به راه مى انداخت كه گاه تا سه - چهار ساعت طول مى كشید. بعضى وقتها هم بحث به مجادلۀ لفظى تندى بین بچه ها ختم مى شد! 😕 حتى یادم هست یك بار شهید #دستواره بدجورى به برادر #احمد حمله كرد؛😬 طورى كه فكر مى كردیم الان است كه با او دست به یقه بشود! 😨😱
برادر #احمد هم كه نقش خودش را خوب بازى مى كرد، ضمن دفاع ظاهرى از مبانى ماتریالیزم، به شهید دستواره گفت: شما مسلمانها مگر در قرآن نخوانده اید كه دستور داده مجادله باید به نحو احسن باشد؟! ...
...خلاصه، داد و هوار آنها، ساختمان سپاه را روى سرمان گذاشته بود.
برادر #احمد با این بحث ها، هم اوقات فراغت ما را به خوبى پر مى كرد، هم اجازه نمى داد حضور بچه ها در جبهه هاى غرب، صرفاً به چند درگیرى نظامى محدود بشود و آنها هیچ تجربۀ عقیدتى و آگاهى سیاسى به دست نیاورند. » 👍
#آذرخش_مهاجر ، پی دی اف ۶۷
https://sapp.ir/yousof_e_moghavemat
https://iGap.net/yousof_e_moghavemat
https://gap.im/yousof_e_moghavemat
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
۲ اردیبهشت سالروز شهادت
قائم مقام لشکر ویژه ۲۵ ڪربلا
عملیات کربلای ۱۰ / مأووت ۱۳٦٦
#شهید_سردار_حاجحسین_بصیر
#شبتان_ارام
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
📙 #همپای_صاعقه 📙
✍ به دستور فرماندهی تیپ ۲۷ محمّد رسول الله (ص) مقرر شد کلَیۀ گردان های این یگان ظرف مدت ۳ روز - از ۳۱ فروردین تا ۳ اردیبهشت ۱۳۶۱ - از #دوکوهه به منطقۀ #دارخوین اعزام شوند. برای انتقال چنین تعداد زیادی از نیروهای رزمی، عمدتاً از قطارهای مسافربری مسیر « اندیمشک-اهواز » استفاده و بعضاً هم واحد موتوری تیپ با استفاده از پنج دستگاه نفربر آیفای موجود در #دوکوهه ، اقدام به جابهجایی شماری از نیروها به اهواز می کرد.
✍ بلافاصله پس از استقرار نیروها در مدرسۀ مبارزان و استادیوم تختی ، قرار شد گردان ها پس از دریافت تجهیزات انفرادی ، یکی پس از دیگری ، مسیر طولانی حد فاصل اهواز تا سه راهی #دارخوین در جادۀ اهواز - آبادان را پای پیاده طی کرده ، در #دارخوین مستقر شوند.
https://sapp.ir/yousof_e_moghavemat
https://iGap.net/yousof_e_moghavemat
https://gap.im/yousof_e_moghavemat
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
نـم بـاران
که میزند
بر این شاخ خشک
زنده به بوی بهـار توست
#سردارشھید_محمدمھدی_حمیدی
#ســـــالروز_شھادت
🔹 قائم مقام گردان زرھی لشگر ۵ نصر
Eitaa.com/ @yousof_e_moghavemat
❤️ #احمد ؛ فرماندۀ دل ها ❤️
🔵 البته نباید از یاد برد كه شخصیت جامع الاطراف #احمد به عنوان یك عنصر زبدۀ فرهنگى، سیاسى، نظامى و شعاع دلرباى هیمنه معنوى اى كه از جان تابناك او ساطع مى شد،حتى در اوج مجادلات لفظى مزبور، همواره رزم آوران را مجاب مى كرد كه براى برادر #احمد احترام ویژه اى قائل شوند. هرچند #احمد بسیار مقید بود به گونه اى با نیروهاى تحت امر خود سلوك كند كه از بودن در كنار او احساس تكلف یا خداى نكرده حقارت و خود كم بینى بر ایشان مستولى نشود. سلوك او با رزمندگان، آمیزه اى از سطوت و رأفت بود؛ درست همچون شاكله شخصیت درخشان خودش.
☑️ در كنار كار عقیدتى - سیاسى، #احمد، امر خطیر آموزش مستمر نظامى را نیز در دستور كار رزمندگان قرار داده بود. در این رابطه، به ویژه بر مسألۀ آمادگى رزمى و افزایش توان فیزیكى نیروها بسیار تأكید مى ورزید.
👨✈️ به گفتۀ یكى از برادران سپاه #پاوه :
« ... صبح على الطلوع🌞، بعد از نماز، ما را به خط مى كرد و به صورت ستونى ، از سپاه خارج مى شدیم. دو - سه ماه، صبح ها، برنامه ما در #پاوه همین بود. زمستان سال ۵۹ ،سرماى سخت☁️ #پاوه بى داد مى كرد. یك ارتفاع بلندى مشرف به شهر #پاوه وجود دارد كه هر روز او ستون بچهها را به سمت آن هدایت مى كرد. سطح زمین هم در آن هواى زمهریر زمستانى، در تمام مسیر، یكدست یا برف بود، یا یخ. ☁️🌨☃
🔫💣 برادر #احمد به هركس سلاح سازمانى او را مى داد و مى گفت: باید از این ارتفاع بروید بالا. صعود به بالاى ارتفاع ، یك ساعت و نیم تا دو ساعت طول مى كشید...👳♂👱♂😨😩
💪 هركس با جنگ افزار سازمانى خودش باید بالا مى رفت. آن كه تیربارچى بود، با تیربار ژ-۳ دوازده كیلویى، كوله پشتى و كلى بار و بُنه فشنگ. آن یكى هم كه مسئول قبضۀ كالیبر ۵۰ بود، باید با وزن سنگین و جثۀ زمخت چنین سلاحى، از دامنه مى كشید بالا!!!....💪
👣 به هزار مصیبت، خودمان را به بالای ارتفاع مى كشیدیم و هنوز نفس تازه نكرده بودیم كه باید از آن سمت بلندى، كله معلق زنان روانۀ پایین مى شدیم.
❇️ البته در تمامى آن لحظاتِ سخت و نفس بُر، آنچه كه مانع گلایه ما مى شد، حضور قدم به قدم برادر #احمد با ما در این تمرینات طاقت فرسا بود. او حتى یك لحظه از بچه ها جدا نمى شد. پا به پاى ما مى آمد و زجر مى كشید و به ما روحیه مى داد؛با لبخندى محو كه فقط در چنین مواقعى روى چهرۀ پرصلابتش مى دیدى و برقى كه مثل دو ستارۀ كوچك در چشم هاى سیاه و بادامى اش مى درخشید
❤️❤️ ... حتى اگر قرار بود كسى را با سینه خیز رفتن تنبیه كند، خودش پا به پاى او سینه خیز مى رفت. یا اگر ناچار مى شد كسى را با دوانیدن تنبیه كند، خودش مثل برق و باد محوطۀ زمین را مى دوید، بعد مى آمد و به طرف مى گفت:
🙂 ...برادر جان! حالا، تا مى توانى بدو! ... 🙂
✅ او مواسات با نیروها را حتى در تنبیهات هم اكیداً رعایت مى كرد. روى مسألۀ آموزش نظامى خیلى تأكید داشت و چنان كه بعدها دیدیم، این تأكید برادر #احمد، در رفع كاستى هاى كار بچه هاى ما در جنگ هاى غرب و جنوب خیلى مؤثر واقع شد. »
#آذرخش_مهاجر
https://sapp.ir/yousof_e_moghavemat
https://iGap.net/yousof_e_moghavemat
https://gap.im/yousof_e_moghavemat
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
دست ز تو نمے کشم،
تا ڪہ وصال من دهی ...
هر چہ کنے بڪن بہ من،
راضے ام از رضاے تو ...
#شهید_مهدی_حسینی
روزتان_شهدایے🌷
Eitaa.com/@yousof_e_moghavemat
🗓 ۴ اردیبهشت سالروز شهادت
فرمانده قهرمان سپاه پاسداران پاوه
دوست و همراه حاج احمد متوسلیان
#شهید_غلامرضا_قربانی_مطلق
Eitta.com/yousof_e_moghavemat