eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
282 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 تصویری قدیمی از (نفرچهارم ایستاده از سمت راست) در کنار رزمندگان @yousof_e_moghavemat
یک دنیا آرامش است در این خواب راحت تو.... @yousof_e_moghavemat
🌺عن فاطمةالزهرا سلام الله علیها: 《مِن خُطبَتِها عليهاالسلام: ... كِتابُ اللّه ِ النّاطِقُ وَالْقُرْانُ الصّادِقُ وَالنُّورُ السّاطِعُ وَالضِّياءُ الّلامِعُ، بَيِنَّةً بَصائِرُهُ، مُنْكَـشِفَـةً سَرائِرُهُ، مُنْجَلِيَةً ظَواهِرُهُ، مُغْتَبِطَةً بِهِ اَشْياعُهُ، قائدا اِلَى الرِّضْوانِ اِتِّباعُهُ، مُؤَدٍّ اِلَى النَّجاةِ اِسْتِماعُهُ》 و در بخشی از خطبه خود مى فرمايد: كتاب گوياى خداوند و قران راستگو و نور فروغ بخش و روشنايى درخشان ـ عهد الهى و يادگار پيامبر است ـ كه ديدگاههايش روشن و اسرار درونى او بر ملا و ظاهر آن جلوه گر و پيروان او مورد غبطه همگان است. تبعيت از آن راهگشاى دستيابى به رضاى الهى و گوش سپردن به او موجب نجات است🌺 الاحتجاج ، ج۱ص۱۳۴ @yousof_e_moghavemat
🔰 ♡ ☆ سال اول جنگ که اعزام شده بود منطقه‌ی غرب، توی گروهان این‌ها، پیرمرد مُسنّی بود به نام عمومجید که چشم‌های خیلی ضعیفی داشت. این چشم‌های ضعیف دردسرساز هم بود. گاهی عینکش را میان صخره‌ها گم می‌کرد و فریاد می‌زد: "کور شدم." هر بار که محمدرضا می‌رفت، با حوصله و آرامش خاصی بدون هیچ نور فانوس یا چراغ‌قوه‌ای، زمین‌های سنگلاخ را می‌گشت و عینک عمومجید را پیدا می‌کرد. یک بار نصرت‌الله اکبری - دوست صمیمی محمدرضا - ازش سوال کرد: «چطوریه که هر بار میری دنبال عینک، سه‌سوته پیداش می‌کنی؟!» محمدرضا در جوابش گفت: «هیچی. یه می‌خونم. مگه نمیگن قرآن خودش نوره؟!» ✔ 🌸 👈 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی ؛ زندگی‌نامه‌ی سردار دلاور و سلحشور سپاه اسلام، فرمانده‌ی اسطوره‌‌ای ، جاویدالاثر به روایت «مریم عباسی جعفری»، صفحه‌ی ۱۴۷ با تخلیص و اختصار. @yousof_e_moghavemat
گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم، چشمم به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است، نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ما نبود، کنجکاو شدم، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز، آقامهدی است. آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت، ادامه دادم: آقا مهدی شما شهرداری، اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین من، آخه چرا شما؟ خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم: زن رفتگر محله، مریض شده بود، بهش مرخصی نمیدادن میگفتن اگه تو بری نفر جایگزین نداریم، رفته بود پیش شهردار و آقا مهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش، اشک تو چشام جمع شد هر چی اصرار کردم آقا مهدی جارو رو به من، نداد، خواهش کرد که هرچه سریعتر برم تا کسی متوجه نشه. @yousof_e_moghavemat
پریدند ! از روی تمام دنیا تا اوج .... @yousof_e_moghavemat
🌺عن الامام الحسین علیه السلام: 《مِن عَلاماتِ أسبابِ الجَهلِ المُماراةُ لِغَيرِ أهلِ الفِكرِ》 از نشانه هاى نادانى ، جَدَل با بى فكران است🌺 تحف العقول ،ص۲۴۸ @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید سلیمانی: امام در شدیدترین بحران‌ها، بزرگترین پیروزی‌ها را بدست آورد... @yousof_e_moghavemat
🌹فرزند خردسالمان از شدت تب، تشنج کرد. غلامرضا با دست پاچگی او را بنا زد و به خیابان دوید. 🌹ماشین جهاد سازندگی که معمولا برای انجام کارهای اداری در اختیارش بود جلوی در خانه پارک بود 🌹گمان کردم از شدت عجله اتومبیل یادش رفته. داد زدم: «ماشین اینجاس. کجا داری میری؟» همان طور که می دوید تا خود را به خیابان اصلی برساند، گفت: اون بیت الماله. با تاکسی میریم بیمارستان». 🌹از شدت ناراحتی و عصبانیت سرش داد زدم و پرخاش کردم. کمی درنگ کرد تا خشم و خروشم فرو نشست. . آن وقت به نرمی و ملاطفت گفت: «من چطور میتونم از همه ی مردم حلالیت بگیرم؟» ✍راوی: همسر شهید @yousof_e_moghavemat