eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
286 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 🌺عن الامام الحسین علیه السلام: 《 أنِّی لَم أَخرُج أَشراً وَ لا بَطَراً وَ لا مُفسداً وَ لا ظالِماً وَ إِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإِصلاحِ فی أُمَّةِ جَدِّی صلی الله علیه و آله ، أُریدُ أَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ وَ أَنهی عَنِ المُنکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرةِ جَدِّی وَ أَبِی علیِ بنِ أَبِی طالبِ علیه السلام》 به درستی که من بیهوده ، گردنکش ، ستمگر و ظالم حرکت نکردم ، بلکه برای اصلاح در امت جدم (صلی‌صلی الله علیه و آله و سلم ) حرکت کردم و می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به روش جدم محمد (صلی الله علیه وآله وسلم ) و پدرم علی بن ابی طالب (علیه السلام ) رفتار کنم🌺 بحار الانوار،ج ۴۴،ص ۳۲۹ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
: قسمت اول 💟 ✔ 🌸 «...کمی هم درباره‌ی روحیات بگویم. در پایگاه سپاه مریوان اتاق خیلی کوچکی برای استراحت بود و یک دفتر خیلی معمولی که همیشه در آنجا سرپا می‌ایستاد و کارها را انجام می‌داد. همه هم به آنجا رفت‌و‌آمد می‌کردند. خدا رحتمش کند یا اگر زنده است، ان‌شاءالله خدا سلامتش بدارد! روح بزرگی داشت‌. در مجموع، رزمندگان کمی داشتیم که چنین روحیات بزرگی داشته باشند و بتوانند با اراده‌ی قوی و با سرعت عمل لازم، در راه و هدفی که دارند گام بردارند. او بیش از بقیه دوراندیش و نگاهش به آینده خیلی عمیق‌تر از دیگران بود. خستگی‌ناپذیریِ این شهید بزرگوار زبانزد شد و به دشمن فرصت هیچ کاری نمی‌داد. دائم در تلاش بود که زمان را از دست دشمن بگیرد. اراده‌ی قوی و پشتکار داشت. توی کار با تثبیت و تحکیم، فعالیت‌هایش را پیش می‌بُرد؛ ولی در روابط عاطفی و اخلاقی و انسانی این‌طور نبود. هر فردی که مدتی کنار ایشان می‌ماند، شیفته‌ی این مرد می‌شد. در موقعیت کار با هیچ کسی رودربایستی نداشت. حتی یادم هست که در اداره و سازمان‌های دولتی اگر تعلل می‌کردند، با رئیس بیمارستان، فرماندار، بخش یا هر مسئول دیگری که بود، به شدت برخورد می‌کرد که چرا وظیفه‌اش را درست انجام نمی‌دهد. در زمینه‌ی وظیفه‌شناسی بسیار حساس بود. در اجرای وظیفه‌ی افراد، چهارچوبش این بود که کار باید با صحت و سلامت و دقت انجام شود...» 🌸 ✔ - به روایت سردار حسن رستگارپناه برگرفته از کتاب جذاب و عزیز 🕊 ، صفحه ۱۲۴ ☆ ♡ @yousof_e_moghavemat
🔴مات و مبهوت از رفتار فرمانده لشکر 🔹سال 1366 اعضای هیئت علمی دانشگاه کرمان را به منطقه جنگی بردم تا اساتید دانشگاه با حال و هوای جبهه و جنگ بیشتر آشنا شوند. وارد قرارگاه که شدیم، دیدم حاج قاسم داخل سنگر فرماندهی است و دارد آنجا را جارو می‌زند. 🔹او را به اساتید معرفی کردم و گفتم: ایشون فرمانده لشکرن. آن‌ها مات و مبهوت به او که داشت با وسواس سنگر را تمیز و مرتب می‌کرد، نگاه می‌کردند. 📚نشریه یاران شاهد، شماره 171 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🚩 ✌ 😍 «...از طرف دیگر، محبت و ارتباطات عاطفی هم داشت؛ مثلاً به سنگر بسیجی‌ها می‌رفت، آنجا دست بسیجی‌ را می‌گرفت و محاسنش را می‌بوسید. رفتارهای فردی و دقت نظرش برای نیروهای تحت امرش به شکلی بود که جذب او می‌شدند. همه عاشق او بودند. قبل از اینکه بخواهد به کسی تحکّم کند، خودش پیشاپیش برای حل مشکلات تلاش می‌کرد. اگر در پشتیبانی می‌دید که مشکلی وجود دارد، خودش کوله‌پشتی برمی‌داشت و مهمات و غذا را به سنگر می‌رساند. نیرو می‌دید که حاج‌احمد مثل همه بر دوش خودش مهمات و سلاح و غذآ گرفته است و به سنگر نیروی تحت امرش می‌رساند. رفتارهای فردی او در ارتباط با دیگران تأثیرگذار بود و نقش‌آفرینی می‌کرد. صداقت در گفتار و کردارش داشت. اگر بر سر کسی هم فریاد می‌زد، صادقانه بود. آن فرد هم می‌فهمید که کوتاهی و تعلل کرده است و خودش را مستحق این فریاد و برخورد حاج‌احمد می‌دانست. عملیاتی نبود که حاج‌احمد طراحی کند و با شکست روبه‌رو شود. فرقی بین بسیج و ارتش و پیشمرگ مسلمان و سپاهی نمی‌گذاشت، همه را با یک چشم می‌دید. اگر تعللی در کار می‌دید، همان برخوردی که با یک ارتشی می‌کرد، با سپاهی هم می‌کرد. تعلل در وظیفه را قبول نمی‌کرد. به همین خاطر، بعضی‌ها فکر می‌کنند که در اثر این برخوردها بود که بقیه از او تبعیت می‌کردند و از او ترس و وحشت داشتند...» ☆ ♡ - به روایت سردار حسن رستگارپناه؛ از فرماندهان وقت سپاه منطقه‌ی۷ در غرب کشور برگرفته از کتاب بسیار جذاب و خواندنی 🕊، نوشته‌ی استاد جواد کلاته عربی؛ رئیس محترم و مجاهد و پرتلاش نشر۲۷ بعثت، صفحه ۱۲۵. ♡ ☆ @yousof_e_moghavemat
🌷هنوز بیمار بودم و یک روز  به تنهایی در خانه در حال تماشای تلویزیون بودم. ناخودآگاه به سمت ستونی که وسط پذیرایی  بود برگشتم و دیدم محمد با لباس های نظامی خاکی رنگ  به ستون  وسط پذیرایی تکیه داده و درحالی که خون از گوشه لبش می چکد با لبخند به من خیره مانده است .با خودم گفتم محمد الان ایران نیست پس چیزی که می بینم نمی تواند واقعیت داشته باشد. دوباره نگاهم را به سمت تلویزیون چرخاندم .بعد از چند لحظه دوباره به سمت دیگر پذیرایی نگاه کردم ولی این بار هم محمد را  با لباس های پلنگی با همان حالت،گوشه دیگری از اتاق دیدم. هنوز به من نگاه می کرد و لبخند می زد و خون تازه از گوشه لبش جاری بود .این صحنه چند بار تا زمانی که خانواده ام به خانه برگشتند تکرار شد . وقتی همسر و فرزندانم به خانه برگشتند، قبل از این که ماجرا را برایشان تعریف کنم  یکی از برادرهای محمد که از شهادت محمد با خبر شده بود پیش من آمد وبعد از کلی مقدمه چینی گفت :« بابا دوست داری محمد زخمی شود و برگردد یا دوست داری بعد از این پدر شهید صدایت بزنند. ✍راوی: پدر شهید @yousof_e_moghavemat
این قهرمانان روح‌های بزرگی داشتند ! جفیر ، خرداد ۱۳۶۱ وقتی قهرمان وطن در حال مداوای اسیر عراقی است ... @yousof_e_moghavemat
❇️در پي آن پايگاه‌هاي دشمن در جنوب ارتفاع ژاژيله به تصرف درآمد. در محور 3، ابتدا آتش سنگيني روي مواضع دشمن اجرا شد و سپس نيروها با هجوم به دشمن ضمن عقب راندن او، قله 1596 بالوكاوه را تصرف كردند. در سمت ديگر اين محور، ضمن پيشروي روي يال برده هوش، پته دوقلوي بالوكاوه به تصرف درآمد. در مجموع، تا روشن شدن آسمان اگرچه بخش اعظم اهداف مورد نظر تامين گرديده بود، ليكن دشمن با حضور در غرب شهر ماووت، ضمن جلوگيري از الحاق نيروهاي محور 1 و 2 از سقوط شهر نيز ممانعت مي‌كرد. ✴️در شب دوم، در يك درگيري نزديك و تن به تن، يال قشن به طور كامل تصرف شد. در دشت بالوسه نيز نيروها بدون درگيري تا يك كيلومتر جلوتر از شهر پيشروي كردند. از اين پس، تمام تلاش فرماندهي عمليات روي احداث خاكريز در جلوي شهر و تثبيت مواضع به دست آمده متمركز شد. در روزهاي بعد، دشمن به منظور عقب راندن طرف مقابل، چندين بار پاتك كرد، ليكن تمامي آنها با شكست مواجه شد. متقابلاً، قواي خودي نيز به منظور رفع نقائص مورهاي قشن و تپه دوقلو چندين بار وارد عمل شدند و نهايتاً پس از 15 روز عمليات با تصرف شهر ماووت و ارتفاعات منطقه پايان يافت. @yousof_e_moghavemat
🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼 ✍امام جواد عليه السلام: كسى كه به خاطر پيروى از دلخواه تو، راه درست را بر تو پنهان دارد، بي گمان با تو دشمنى كرده است 📚أعلام الدين حدیث309 @yousof_e_moghavemat