💗 حاج احمد 💗
🎤 #سخنرانی_احمد_متوسلیان_هفت_خرداد 🚩
🔹️
🌸
🔹️
1️⃣«...برادرها، ما و شما غرّه نشویم به اینکه ما بودیم که رفتیم، ما بودیم که زدیم، ما بودیم که جلوی عراق ایستادیم، ما بودیم که پاتکهای وحشتناک او را در #شلمچه دفع کردیم و ما بودیم که شهید و مجروح دادیم. من و شما کوچکترین نقشی در این ماجرا نداشتیم. هدایت کل عملیات، فقط به عهدهی خدا بود و اینکه دیدید نزدیک به بیست هزار سرباز عراقی به آن صورت گلّهوار تسلیم میشدند، فقط ناشی از هدایت الهی این واقعه بود و بس.
✔
2️⃣ برادرها، کار خیلی بزرگی انجام شده. عظمت این کار را خودمان درک نمیکنیم؛ ولی بعدها تاریخ، عظمت این کار را بیان میکند. چقدر این مردم چشمانتظاری کشیدند، چقدر خون دادند، جوان دادند، صبر کردند، از همهچیزشان گذشتند! از کجا بگویم؟ ما در مرحلهی دوم این عملیات، توی جبهه شلمچه، درست در اوج درگیری برای دفع پاتکهای سیصد تانک دشمن بودیم که دیدیم مردم با ماشین شخصی آمدهاند و برای ما بستنی آوردهاند. خدا گواه است آدم احساس شرم می کند. ملّت برای بچّه های توی خط، بستنی آورده بودند!
✔
3️⃣ بنده خدایی را دیدم آمده توی جبههی شلمچه، پای دژ مرزی، کنار ماشینش ایستاده و در حالی که باران خمپاره و توپ روی سرمان میریخت، او به همان سبک میوهفروشهای قدیمی در میدان بار تهران میگفت: «حراجه! هندوانه آوردهام برادرها، بیایید بردارید، نوش جان کنید.» این صحنه را در کنار خط مرزی شلمچه، با چشمهای خودم دیدم...»
📢
🎤
ادامه دارد...
📬
📥
📸 ۱۲ خرداد ۱۳۶۱، تهران، بهشت زهرا(س) - از راست: جعفر جهروتی زاده (فرمانده گردان تخریب #تیپ_۲۷ ) ، حاج احمد آقای متوسلیان، حسن زمانی و ؟
#خرمشهرها_در_پیش_است
#فاتحان_خرمشهر
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 صحبت های شیرین #شهیدمهدی_باکری
درجمع طلایه داران لشکر عاشورا، و
وعده ایشان برای باز شدن راه کربلا
#اللهمارزقناتوفیقالشهاده...
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
⚘ #سپاه_محمد_ص_می_آید 🚩
✔
📢
در پی آزادسازی خرّمشهر و اعلام رسمی پایان #عملیات_الی_بیت_المقدس، فرماندهان #تیپ_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ جهت دیدار با خانوادههای معظم شهدا به تهران بازگشتند. اصولاً یکی از خصایل ستودهی #احمد_متوسلیان و همرزمانش این بود که پس از هر عملیات، در راه اقامهی این سنّت حسنه پیشگام میشدند و در حد مقدور، به خانهی رزمندگانی که شهید شده بودند، سر میزدند و از خانوادههای آنها دلجویی میکردند.
📥
💠
📸 خرداد ۱۳۶۱، پس از فتح خرمشهر، زرین شهر اصفهان، منزل #سردار_شهید_حسین_قجه_ای - نفر دوم سمت چپ: شادروان حاج آقا قجه ای (پدر حسین).
نفر دوم از راست: سردار شهید محسن نورانی (فرمانده اعجوبه یگان ذوالفقار)
🌟
⚘
✍ سردار شهید #حسین_قجه_ای ؛ فرمانده دلاور و خستگی ناپذیر #گردان_سلمان از #تیپ_۲۷ ، سردار دشمن شکن سپاه اسلام که در مریوان، با سردار جاوید نشان #حاج_احمد_متوسلیان آشنا شد و به سبب لیاقت و شجاعت وصف ناپذیری که داشت، فرماندهی عملیات سپاه مریوان را عهده دار شد و پس از فتح دزلی، فرمانده سپاه دزلی شد و با تشکیل تیپ ۲۷ به همراه دیگر سرداران نامی لشکر۲۷ به جنوب آمد. به دستور #متوسلیان ، فرماندهی گردان سلمان را به عهده گرفت. در عملیات #فتح_المبین بسیار خوش درخشید و در آخرین عملیاتش - عملیات الی بیت المقدس - پس از پنج شبانه روز مقاومت جانانه و عاشورایی - بدون آب و غذا، بدون امکانات و بدون هیچگونه نیروی کمکی - در برابر تانکهای مدرن و ضدضربه دشمن در غرب جاده اهواز خرمشهر، ایستگاه گرمدشت ، سرانجام در روز ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۱، به شهادت رسید.
اکثریت فرماندهان دفاع مقدس، مقاومت دلیرانه و جاودانه او و بچه های گردانش را اولین کلید #فتح_خرمشهر می دانند و از او به عنوان #اسطوره_مقاومت نام برده می شود.🙂⚘🚩
.
.
.
#شهدای_اصفهان
#شهدای_زرین_شهر
#شهدای_لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
#خرمشهرها_در_پیش_است
#لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
@yousof_e_moghavemat
دلم گرفته مرتضی....
دلم گرفته مرتضی....
این همه چراغ ....توی این شهر....
هیچ کدوم چشم هامو روشن نمیکنه....
این همه چشم توی این شهر....
مرتضی ،هیچ کدوم دلمو گرم نمی کنه.... مرتضی این جا همه می دَوند که زنده بمونند ...
هیچ کس نمی دَوه که زندگی کنه......
این شهر همش شده زمین...
دیگه آسمونی نداره توی این شهر...
من دلم آسمون میخواد مرتضی...
#مرتضی:وقتی دلت آسمون داشته باشه،
چه تو چاه کنعان باشی چه تو زندان هارون....
آسمون آبی بالا سرته
#دیالوگ_ماندگار_فیلم_خدا_حافظ_رفیق....
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🙂 #خوب_میشی_احمد_جان ❤
✔
💠
مقارن همین ایام و همزمان با حضور کادرهای اصلی و فرماندهی #تیپ_۲۷ در تهران، مقرّر شد فرماندهان سپاهی و ارتشی شرکتکننده در عملیات «فتح خرّمشهر» به محضر امامخمینی شرفیاب شوند.
در روز موعود، فرماندهان خدمت امام رسیدند؛ اما از #متوسلیان خبری نبود. یکی از فرماندهان عملیاتی ارشد سپاه دربارهی این واقعه میگوید:
...ما و سایر فرماندهان، به اتفاق فرماندهی محترم کل سپاه خدمت حضرت امام رسیدیم. #حاج_احمد دیر رسیده بود. علت را جویا شدیم. فهمیدیم به رسم رفاقت، رفته بود مهندس ناصر کاظمی - فرمانده سپاه استان کردستان- را هم آورد بود تا به همراه فرماندهان فاتح خرّمشهر به ملاقات امام بیاید؛ اما این دو نفر موقعی به جماران رسیده بودند که ملاقات تمام شده بود. به حضرت امام اطلاع دادند که #حاج_احمد_متوسلیان؛ فرمانده #تیپ_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ آمده، وقت ملاقات هم تمام شده، شما چه می فرمایید؟حضرت امام با خوشرویی تمام اجازه فرمودند #حاج_احمد و ناصر کاظمی، افتخار دستبوسی ایشان را داشته باشند.
↘️
عبّاس برقی از مسئولین یگان ذوالفقار تیپ ۲۷ از این دیدار میگوید:
...از بیت که خارج شدیم، هر کدام از بچّهها چیزی میگفت. یکی از نورانیت حضرت امام صحبت میکرد و دیگری از خلوص معنوی او میگفت. در این بین، ناگهان چشمم به #حاج_احمد افتاد که عصا به دست، با پای زخمی و ترکش خورده، از بیت خارج میشد. همین که پایش را از بیت بیرون گذاشت، با عصبانیت عصا را به سمتی پرت کرد و با صدای بلند، بدون اینکه کسی را مخاطب قرار دهد، گفت: "به خدا قسم دیگر عصا به دست نمیگیرم. میخواهم بدون عصا راه بروم."
جمعی که آنجا بودیم، با نگرانی به او که به سختی راه میرفت، نگاه انداختیم. همانطور که راه میرفت، زیر لب ذکری را زمزمه میکرد.
همه میدانستیم که #حاج_احمد با حضرت امام ملاقات خصوصی داشته؛ ولی این که در آنجا چه گذشته، کسی خبر نداشت.
سرانجام طاقت نیاوردم. به همراه چند نفر از بچهها به سراغ او رفتیم و جریان را پرسیدیم. گفت: "پیش امام که بودم، ایشان با لحنی پدرانه از من پرسید: آقای "متوسلیان، پایت چه شده؟ در جواب گفتم: زخمی شده، بعد هم ساکت شدم. آن وقت امام با همان مهربانی، دستی روی پایم کشید و گفت: انشاءالله خوب میشود و شما به دنبال عملیات میروی."
🚩
✔
#سپاه_محمد_ص_می_آید
@yousof_e_moghavemat
🌷پوست کلفت
شهید مصطفی احمدی روشن
از در مدرسه آمد تو.
رفتم طرفش. دست دادم.
پوستش زبر بود، مثل همیشه.
درس و بازیمان که تمام می شد، می رفت پای مینی بوس کمک پدرش.
همه کار می کرد؛ از پنچرگیری تا جاروکردن کف مینی بوس.
تک پسر بود، ولی لوس بارش نیاورده بودند.
از همه مان پوست کلفت تر بود.
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
❤ #سپاه_محمد_ص_می_آید 🚩
▪️
✔
▪️
1️⃣ بعد از شرح این واقعه، #حاج_احمد ، همهی ما را با خودش از جماران بُرد و با رسیدن به ابتدای میدان قدس، همهی ما را در آنجا روی زمین نشاند و گفت: "برادرها، حضرت امام فرمودند که جنگ باید با همان قوّت خودش ادامه داده شود و امر دفاع، کمافیالسابق پیش برود."
حاجی ضمن تشریح نقطه نظرات امام، درحالی که بچّهها دور او حلقه زده بودند، گفت: "برادرها، یا زنگیِ زنگ یا رومیِ روم! دیگر تکلیف ما واضح است. باید برای عملیات بعدی، عازم منطقه بشوید و خیلی سریع عملیات را شروع کنید.
این دستور حاجی که مبنی بر رهنمود فرماندهی معظم کل قوا حضرت امام بود، باعث شد تا ما بلافاصله برای شناسایی عملیات بعدی، عازم منطقهی مرزی شلمچه یا همان منطقهی عملیاتی رمضان بشویم.
✔
2️⃣ درست در همین ایام، عناصر واحد اطلاعات عملیات #تیپ_۲۷ در منطقهی مرزی #شلمچه مشغول کار شناسایی مواضع دشمن برای عملیات بعدی بودند. طبق دستور صریح #متوسلیان، آنان موظف بودند از غرب دشتِ شلمچه تا پاسگاه شلمچه و از آنجا تا «کانال پرورش ماهی» در داخل خاک عراق را کاملاً شناسایی و خود را برای آغاز عملیات آتی آماده کنند.
✔
3️⃣ در همین رابطه، حکم ذیل از سوی فرمانده تیپ ۲۷ خطاب به #سعید_قاسمی - مسؤول واحد اطلاعات عملیات این یگان - صادر شد:
برادر سعید
سلام علیکم
ضمن سلام و احوالپرسی، مراتب ذیل معروض میگردد:
لازم است حداقل سه اکیپ شناسایی تشکیل دهید و هر شب و روز، منطقه غرب [خرّمشهر] را از پاسگاهی که روی آن عمل کردیم، تا شلمچه و جنوب آن به طور کامل شناسایی کنید و حتی اگر میشود، داخل نیز بشوید و از داخل خاک عراق نیز شناسایی کنید. توجه داشته باشید؛ شناسایی باید به صورت شب و روز انجام شود و این تکلیفی است که انشاءالله باید حتماً انجام شود.
خداوند به شما توفیق عنایت فرماید.
سرپرست تیپ 27 محمّد رسولالله (ص)
متوسّلیان
۱۶ خرداد ۱۳۶۱
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
@yousof_e_moghavemat