eitaa logo
کانال مداح اهل بیت علیهم السلام حاج یوسف ارجونی
475 دنبال‌کننده
919 عکس
916 ویدیو
23 فایل
کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjonei مولودی وعروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor
مشاهده در ایتا
دانلود
بارِ دِگر به کَرب و بَلا پا گذاشتم داغی دِگر بَر این دِلِ دَریا گذاشتم چِل روز پیش بود که روی هَمین زَمین خود را کنارِ پِیکَرِ تو جا گذاشتم تنهایی‌اَم، برادرِ خوبم، شُروع شُد بوسه به روی حَنجَرِ تو، تا گذاشتم می شُستَمَت به اَشک و، به این بود خوش، دِلَم بوسه به جای بوسه‌ی زَهرا گذاشتم رفتم به زیرِ سایه‌ی رأسِ تو سوی شام جِسمِ تو را به دامَنِ صَحرا گذاشتم خاکِستَرَم کِنارِ رُقَیِّه به باد رَفت روی تَنَش که سَنگِ لَحَد را گذاشتم... ✍
زنی ... وا͠حسینم... (4) السلام ای نور عینم/ ای گل زیبا حسینم             زینب آمد از اسیری/ ای برادر  ای برادر (2) آمدم از شام غم جان حسین بنگر مرا                 تا بگویم شرح مظلومی گلهای تو را تا بگویم از خرابه از رقیه ای حسین                  پای زخمی را دهم اینک نشانت ای حسین ... وا͠حسینم... السلام ای نور عینم/ ای گل زیبا حسینم             زینب آمد از اسیری/ ای برادر  ای برادر (2) السلام ای زینت دوش نبی/السلام ای میوه باغ علی(ع) السلام ای تشنه آب فرات/السلام ای نور چشم فاطمه(س) زینبم ام المصیبت، آمدم بهر زیارت         کی شناسی تو برادر، زینبت از بس که پیر است بشکند دستی که آن رگهای حلقومت برید       گوشواره ای حسین از گوش طفلانت کشید ... وا͠حسینم... ای برادر این چهل روزم ندانی چون گذشت          شب و روزم در کنار نیزه پرخون گذشت کن دعا زینب بمیرد، بعد تو ماتم نگیرد             ای برادر ای برادر، خیز و بنگر خواهرت را ای برادر گویم اینک شرح هجران تورا                 اربعینت شد دوباره آمدم من قتلگاه از خرابه بی رقیه آمدم تا کربلا                        زینبت شرمنده است اینک ببخشا تو مرا زینب آمد از خرابه ، قلب او از غم کبابه               ای برادر ای برادر، خیز و بنگر خواهرت را ... وا͠حسینم... عطر خاک کربلایت ای حسین دل می برد (2)            کشتی غمهای این دل را به ساحل می برد (2) ای تو مصباح هدایت ای سفینه ای حسین                      با چه رویی من روم اندر مدینه ای حسین دارم از مادر خجالت، گر بگیرد او سراغت                من چه گویم گر بپرسد کو حسینم کو حسینم ... وا͠حسینم... عطر خاک کربلایت ای حسین دل می برد (2)            کشتی غمهای این دل را به ساحل می برد (2) ای تو مصباح هدایت ای سفینه ای حسین                 دارم آرزو بیایی در شب تاریک قبرم ای حسین بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا                       بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده                        تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
. صلی الله علیک یا اباعبدالله ای آن که بوده خلقت من از برای تو جانم فدای خاک ره کربلای تو با هر نفس که سینه ام از عشق پر شود پر می کشد کبوتر جان در هوای تو آری خدای عشق و خداوند عاشقی خلقت نموده جمله ی ما را برای تو یعنی بدون عشق تو دل می شود تباه باشد تمام زندگی ما ولای تو هم مسجد الحرام و قبله و بیت المقدس اند مُحرم به حج عشق تو و نینوای تو با گوش جان ز کعبه شنیدم به آه گفت : من هم فدای گنبد و صحن و سرای تو سعی و صفا و مشعر و زمزم به زمزمه در هروله به بارگه باصفای تو کی روضه ی جنان ز حریم تو برتر است باشد بهشت ، روضه و بزم عزای تو سر زیر بار ظلم و ستم خم نکرده ای آید همیشه تا به قیامت صدای تو بر روی نیزه شد سر تو قبله گاه اشک وای از سنان و رأس ز پیکر جدای تو آن پرچمی که دست علمدار بوده است بر دوش زینب است و رسانَد ندای تو از کربلا به شام و به کوفه سفر نمود برده به دوش پرچم عشق و لوای تو داده پیام کرببلا را به نسل ها احیا نموده دین تو را و خدای تو همچون تمام عمرِ دو عالم ز ابتدا یک اربعین دلم شده بس مبتلای تو ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دور حرم دویده‌ام صفا و مروه دیده‌ام هیچ کجا برای من کرب و بلا نمی‌شود... ◾️فرا رسیدن اربعین حسینی علیه‌السلام تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩ایام اربعین حسینی تسلیت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اربعین است کربلاست هر طرف غوغایی از غم ها به پاست گویی از آن خیمه های نیم سوز خود صدای العطش آید هنوز 🏴فرا رسیدن سالار شهیدان🍂 حضرت اباعبدالله الحسین(ع) تسلیت باد🥀
🏴 اربعین حسینی تسلیت باد
با عج در اشک است همدم دلِ هجران‌کشیده‌ها آخر سپید شد به رهِ تو چه دیده‌ها روزی اشک ما همه در چشم‌های توست ای ناله‌دارِ تنگِ غروب و سپیده‌ها تو ناز کن لیلی خیمه‌نشینِ عشق نازِ تو می‌کشند گریبان‌دریده‌ها می‌گفت عاشقی که تو را در بغل گرفت مائیم و اشک حسرتی و این شنیده‌ها آرامِ جانِ فاطمه برگرد از سفر چشم‌انتظار تو همه قامت‌خمیده‌ها ای کاش امشبی که رویِ سویِ کربلا ما را دعا کنی وسط برگزیده‌ها تا می‌شویم لحظه‌ای دلتنگ کربلا دل را حرم کنیم به این اشک دیده‌ها ره وا کنید قافله‌سالار می‌رسد زینب برای دیدن دلدار می‌رسد ✅ .
. گرچه تقدیرِ دل این شد به حرم تا نرود تو حسینِ همه‌ای هرکه رود یا نرود تو حسینِ همه‌ای صحبت خوب و بد نیست آنکه رود است محال است به دریا نرود تو حسینِ همه‌ای بارشِ باران و نسیم اَبر اَبر است ندیدیم به هرجا نرود تو حسینِ همه‌ای ، در دلِ هر دلشوره پشتِ هر بغض که می‌گفت مبادا نرود نه فقط آنِ همانی که حرم را دیده آنِ آنکه قدمی سوی تو  حتی نرود نه محال است محال است محال است حسین پیشِ جامانده از این جاده‌ی زیبا نرود پیش آن مرد که در گوشه‌ی بیمارستان کنج شش گوشه برایش شده رویا ، نرود پیش آن مادرِ پیری که ندارد پایی که قدم را بگذارد دل صحرا ، نرود پیش سجاده‌ی آن مادرِ نابینایی که نشسته به دلش داغِ تماشا ، نرود یا که در وقت گرفتاری آن مردی‌که ارمنی است ولی عاشقِ سقا ، نرود یا به دیدارِ جوانی که گرفتار شده هیچ‌کس نیست به دادش برسد تا نرود یا به دادِ دل آواره‌ی  معتادی که چاییِ روضه چشیده است به لبها ، نرود پیش آن لاتِ جوانی که زمین‌گیرش کرد پدری پیر و زمین‌گیر .... که حالا نرود پیش آن محتضری که به نفس اُفتاده تا حسینش نرسیده  است زِ دنیا نرود فاصله نیست میان حرمت با دلها تو حسین همه‌ای هر که رود یا نرود سخت آن نیست که پا رنجِ بیابان بکشد سخت آن است که مجنون سوی لیلا نرود هرکه اُفتاد به این راه پس از آن حس کرد مُردن آسان‌تر از آن است که آنجا نرود گرمی روزِ نفَس سوز و تب و تاول پا اینهمه عشق که  از خاطرِ زهرا نرود آنکه خرج سفر یک دو نفر را داده دست خالی دمِ مرگش تک و تنها نرود هرکه هرجاست به دنبال طبیب است طبیب هرکه اینجاست به دنبالِ مداوا نرود سفرم را سرِ تو با همه قسمت کردم به خصوص آنکه به من گفت که هرجا نرود ما نرفتیم به جایی و به مولا سوگند که حسین است و بهشتی است که بی ما نرود.... کربلا سخت شلوغ است بیا شام رویم تا عقیله به سوی علقمه تنها نرود بارِ خود بسته و محمل به زمین است ولی بی سه‌ساله چه کند آه روَد یا نرود به لبش بود دعا کاش پس از این با سر بغل دخترکی ، سر زده بابا نرود می‌رسد کرببلا قافله‌ای پاشیده که بجز آه  زِ لبها به ثریا نرود زینب از ناقه زمین خورد همه اُفتادند آنکه بالا به جز از زانوی سقا نرود زینب است و روی زانو بدنش را می‌بُرد نذر کرده است به گودال که با پا نرود نوزده طفل از این قافله جامانده چرا... گفت از شام ، کسی کاش به آنجا نرود دید با مشک سکینه است دعایش این شد برود هر طرف و علقمه اما نرود همه‌اش فکر رُباب است حواسش جمع است به سرِ تربت خالیِ علی تا نرود بستری نرم‌تر از سینه‌ی بابایش نیست هیچ جای دگر این کودکِ زیبا نرود یادش اُفتاد از این خیمه به آن خیمه دوید که حرامی به سوی دختر نوپا نرود پیکری دید ولی مزرعه‌ی نیزه شده حق بده اینهمه سرنیزه به یکجا نرود عاقبت پیش حسین  آمد و عریانش دید... دست خالی کسی از غارتِ آقا نرود می‌زدندش برود شام ولی فهمیدند تا که بوسه نزند بر روی رگها نرود... ✅حسن لطفی ۱۴۰۲/۰۶/۱۴✍ .