eitaa logo
کانال مداح اهل بیت علیهم السلام حاج یوسف ارجونی
462 دنبال‌کننده
861 عکس
858 ویدیو
23 فایل
کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjonei مولودی وعروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاه مادری حتی به هیزم می‌کند زهرا و آتش را پر از گل‌های گندم می‌کند زهرا مراقب بود در آتش نسوزد چادرش، شاید_ که زینب را در این چادر تجسم می‌کند زهرا به گوش‌ات خورده آیا آب آتش را بسوزاند؟! میان موجی از آتش تلاطم می‌کند زهرا دلیل زندگی را در تماشای علی می‌دید علی را در شلوغی ناگهان گم می‌کند زهرا علی را با چه حالی از میان کوچه‌ها بردند که با خاک عبای او تیمم می‌کند زهرا صدای پای رفتن از در و دیوار می‌آید علی تابوت می‌سازد، تبسم می‌کند زهرا نمی‌گنجد درون خاک، اقیانوس بی‌پایان مزارش را نهان در قلب مردم می‌کند زهرا ✍
غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود پشت در جانِ علیِ مرتضی افتاده بود دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته آیه‌ای از سوره‌ی کوثر جدا افتاده بود دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا شکست پای دشمن باز شد، زهرا ز پا افتاده بود مجتبی در آن میانه رنگ خود را باخته لرزه بر جان شهید کربلا افتاده بود فاتح خیبر برای حفظ قرآن در سکوت کل قرآن در میان کوچه‌ها افتاده بود کاش ای آتش! بسوزی در شرار قهر حق هُرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود؟! مادر مظلومه می‌پیچید پشت در به خود دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود فاطمه نقش زمین گردید «میثم» آه آه فاطمه نه، بلکه ختم‌الانبیا افتاده بود ✍
بی هوا صاعقه‌ای صورت ماهش را زد دست ابلیس ترک بر همه‌ی دنیا زد ساحل نازک رویش ردِ پایی برداشت موج خون آمد و بر عاطفه‌ی دریا زد درد این است که نامرد به خود می‌بالید بعد از آن روز که بر چادر زهرا پا زد بی وجودی که قلم شرم کند از اسمش زهر خود را به دل سوخته‌ی زهرا زد سند سوختنِ محسن زهرا را شیطان پشت در با لگدی بر درِ بیت امضا زد ✍
چه کسی دیده که خورشید زمین‌گیر شود؟! چشمه‌ی زندگی از زندگی‌اش سیر شود؟! یک نفس آید و صد درد به همراه آید گاه از روزنه‌ای، سیل سرازیر شود آهِ طفلان همه آن است اجل زود رسد آهِ مادر همه آن است اجل دیر شود یک نفر آه کشد، چند نفر گریه کنند آینه چون شکند، آینه تکثیر شود ریسمان دید به دست علی، از پا افتاد گاهی از واقعه‌ای تلخ، جوان پیر شود بین دیوار و در از درد به خود می‌پیچید گر که پهلو شکند، درد فراگیر شود آتش از چار طرف حلقه به دورش می‌زد وای اسیری که در این شعله به زنجیر شود میخی _ای وای_ به در بود؛ ولی کاش نبود تا که با هر نفس فاطمه درگیر شود هر چه کرد از وسط شعله نشد برخیزد شعله می‌خواست که پروانه زمین‌گیر شود یا علی گفت و به پا خاست و در کوچه دوید زخم‌هایش نتوانست عنان‌گیر شود دست انداخت که جان دو جهان را نبرند یک غلاف آمد و نگذاشت جهان‌گیر شود ✍