eitaa logo
کانال مداح اهل بیت علیهم السلام حاج یوسف ارجونی
465 دنبال‌کننده
829 عکس
802 ویدیو
23 فایل
کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjonei مولودی وعروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ زنده شدن مرده توسط امام باقر(ع) جوانى از اهل شام در جلسه امام باقر صلوات الله عليه زياد حاضر مى شد، روزى در محفل حضرتش گفت: سوگند به خدا! من به جهت محبّت به شما در جلسه شما حاضر نمى‌شوم، بلكه فقط به خاطر فصاحت و دانش شماست كه در اين محفل حاضر مى‌شوم. امام عليه السلام تبسّمى نمود و چيزى نفرمود. چند روزى گذشت و خبرى از جوان نشد، حضرت جوياى حال آن جوان شد. شخصى گفت: او بيمار است. در اين حين شخصى وارد شد و گفت: اى فرزند رسول خدا! جوان شامى كه در مجلس شما زياد حاضر مى‌شد از دنيا رفت. او وصيّت كرده كه شما بر جنازه او نماز بخوانيد. امام باقر عليه السلام فرمود: «وقتى او را غسل داديد، بگذاريد روى سرير باشد و كفن نكنيد تا من بيايم.» آنگاه حضرتش برخاست و وضو گرفت و دو ركعت نماز خواند و دعا نمود، سپس سر به سجده گذاشته و سجده را طول داد، بعد برخاست و رداى رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم را بر تن كرد و نعلين بر پا نمود و به سوى او رفت. وارد خانه شد، آنگاه وارد اتاقى شد كه او را غسل مى‌دادند. او را غسل داده روى سرير گذاشته بودند، حضرت با نامش او را صدا زد و فرمود: «اى فلانى!» ناگاه آن جوان پاسخ داده و لبیک گفت و سر بلند كرد و نشست، حضرت شربت سويقى خواست و به او خورانيد. آنگاه پرسيد:« چه شده به تو؟» گفت: ترديدى ندارم كه قبض روح شدم، وقتى روح از بدنم خارج شد صداى دلنشينى را شنيدم كه تا حال نيكوتر از آن نشنيده‌ام كه گفتند: «ردّوا إليه روحه، فإنّ محمّد بن عليّ قد سألناه.» «روح او را باز گردانيد، زيرا محمّد بن على او را از ما خواسته است.» 📚منبع منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج۲، ص۱۰۷
🟩 شیعه واقعی از منظر امام باقر علیه‌السلام ابواسماعیل گوید: به امام باقر علیه‌السلام عرض کردم فدایت شوم شیعه در محیطی که ما زندگی می‌کنیم بسیار زیاد است. امام علیه‌السلام فرمود: «آیا توانگر به فقیر توجه دارد؟ آیا نیکوکار از خطا کار در می‌گذرد؟ و آیا نسبت به یکدیگر همکاری و برادری دارند؟» عرض کردم: نه! حضرت فرمود: «آنها شیعه نیستند شیعه کسی است که این کارها را انجام دهد.» 📚منبع اصول کافی، کلینی، حق المؤمن علی اخیه، ج ۱۱
❇️ طریقه پاک شدن مومن از گناهانش در دنیا ابو الجارود گويد: امام باقر از پدرانش از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله روايت مى‌كند كه فرمود: «مؤمن هر گاه مرتكب گناه شود به فقر و تهيدستى گرفتار مى‏‌گردد و اگر اين فقر و نادارى گناهان او را پاك نكرد مبتلا به بيمارى مى‏‌شود تا گناهانش پاك گردد و اگر پاك نگرديد گرفتار ظلم سلطان و حاكم مى‏‌شود.» «اگر اين هم گناهان او را از بين نبرد هنگام مرگ و بيرون شدن جانش از بدن گرفتارى و مشقت براى او پيش مى‏‌آيد، و اين مصائب براى اين است كه وى با پاك شدن از گناهان در محضر خداوند قرار گيرد و گناهى نداشته باشد و بعد وارد بهشت گردد. امّا كافر و منافق در هنگام مرگ جانشان به آسانى بيرون مى‏‌گردد تا هنگامى كه در محضر عدل پروردگار حاضر مى‏‌شوند، حسناتى در نامه اعمال آنها نباشد تا ادعائى بنمايند، و بعد دستور مى‌رسد كه آنها را بطرف دوزخ هدايت كنيد.» رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: «هر چه ايمان بنده‌اى بيشتر گردد مصيبت و گرفتاری‌هاى او هم زياد مى‏‌گردد و زندگى بر او تنگ مى‌‏شود.» 📚منبع ايمان و كفر، علامه مجلسى،ترجمه عزيز الله عطاردى،‏ ج‏۱، ص۱۲۴
🟩 هیچ یک از اعمال شما از ما مخفی نیست ابوبصير گفت: امام به مردى از اهل افريقا گفت: «راشد چطور است؟» آن مرد پاسخ داد: خوب، سلام به شما رسانده. امام فرمودند: «خدا رحمتش كند.» عرض كرد: مگر مرد؟ فرمود: «آرى.» پرسيد: كى؟ پاسخ داد: «دو روز پس از حركت تو.» گفت: عجب نه مرضى داشت و نه مبتلا به دردى بود. فرمود: «هر كس می‌ميرد يا به مرضى دچار مى‌شود و يا علتى دارد.» من عرض كردم آن مرد كه بود؟ فرمود: «يكى از دوستان و علاقمندان به ما.» سپس فرمود: «شما خيال می‌كنيد كسى نيست متوجه شما باشد و سخن شما را بشنود؟» «بد خيالى كرده‌ايد. به خدا قسم هيچ يک از اعمال شما مخفى از ما نيست. بدانيد ما هميشه متوجه شما هستيم، سعى كنيد خود را عادت دهيد به كار خوب تا به همين امتياز شناخته شويد. من فرزندان خود و شيعيانم را به اين كار سفارش می‌كنم.» خرايج حلبى از حضرت صادق(ع)نقل كرد: مردم خدمت حضرت باقر(ع) رسيده و پرسيدند امتيازات امام چيست؟ فرمود: «بسيار بزرگ است. هر وقت خدمت امام رسيديد به او احترام كنيد او را بزرگ بداريد و ايمان داشته باشيد به آنچه می‌گويد بر او لازم است كه شما را هدايت كند.» «يكى از امتيازات او اينست كه هر كدام خدمتش برسيد از جلال و هيبتش نمی‌توانيد در چشم او خيره شويد زيرا پيامبر(ص) نيز همين طور بود امام هم مثل اوست.» پرسيد: شيعيان خود را می‌شناسد؟ فرمود: «آرى، وقتى آنها را ببيند.» عرض كردند: ما شيعه شما هستيم؟ فرمود: «آرى همه شما.» عرض كردند علامت آن چيست؟ فرمود: «می‌خواهيد اسامى خودتان و پدران و قبيله‌تان را بگويم؟» تقاضا كردند بفرمایيد. به آنها فرمود گفتند صحيح است. فرمود: «می خواهيد بگويم چه می‌خواستيد بپرسيد؟ قصد داشتيد در مورد آيه «كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ» سؤال كنيد.» «فرمود آن درخت پاک ما هستيم به هریک از شيعيان كه بخواهيم از علم خود می‌دهيم. آنگاه فرمود قانع شديد؟» عرض كردند آقا ما به كمتر از اين هم قانع بوديم. 📚منبع خرائج، قطب الدین راوندی، ص ۲۲۹
✅ خبر جابر جابر بن عبداللَّه انصاری يكی از اصحاب پيامبر بود كه به اهل‌بيت عليهم‌السلام علاقه زيادی داشت. روزی پيامبر به جابر فرمود: «ای جابر! تو زنده خواهی ماند تا فردی از فرزندان من را كه شبيه‌ترين مردم به من است ببينی. اسم او اسم من است. وقتی او را ديدی سلام من را به او برسان و از او جدا نشو.» مدّت‌ها از اين داستان می‌گذشت و جابر پيرمردی شد. روزی امام سجّاد به همراه كودكی به مسجد آمد و او متوجه كودك همراه امام شد. به نزد امام رفت و بعد از سلام و احترام از كودك پرسيد: نام تو چيست؟ كودك جواب داد: محمّد بن علی بن الحسين. جابر با شنيدن نام كودك، سخن پيامبر را به ياد آورد و گريست و دست او را بر سينه خود نهاد و گفت: به خدا قسم! جدّت رسول خدا بر تو سلام رسانده و به من فرموده كه تو شكافنده علوم هستی. 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۶، ص ۲۹۴
🟤 درخواست ابوبصیر ابوبصیر خدمت امام باقر علیه‌السلام عرض کرد: آقا من خدمت‌گزار شما و از شیعیان شما هستم. کور و نابینا و ناتوان هستم، می‌خواهم برای من بهشت را ضمانت کنی. امام باقر علیه‌السلام فرمود: «می‌خواهی به تو علامت ائمه را نشان بدهم.» عرض کردم: چه مانع دارد که جمع بین هر دو نمایی (هم ضمانت بهشت و هم علامت ائمه). امام باقر علیه‌السلام دست روی چشمان من کشید، همین‌که دست روی چشم کشید، امام باقر علیه‌السلام فرمود: «اکنون چشم خود را باز کن چه می‌بینی؟» ابوبصیر می‌گوید: به خدا قسم، جز سگ و خوک و بوزینه چیزی دیگر ندیدم. عرض کردم: این بخت‌برگشتگان چه کسانی هستند که مسخ شده‌اند؟ امام باقر علیه‌السلام فرمود: «اینها را که می‌بینی جمعیت انبوه مخالفین ما هستند که اگر پرده برداشته شود شیعیان مخالفین خود را جز به این صورت نمی‌بینند.» آنگاه امام باقر علیه‌السلام فرمود: «حالا اگر میل داری چشم تو را همین‌طور بگذارم و اگر می‌خواهی ضامن بهشت شوم باید شما را برگردانم به صورت اول.» ابوبصیر عرض کرد: آقا من احتیاج به تماشای این مردم بد سیرت ندارم، مرا برگردان به صورت اول خودم، من هیچ چیز را با بهشت معاوضه نمی‌کنم. آنگاه امام باقر علیه‌السلام دست بر چشم او کشید و مثل اول نابینا شد. 📚منبع بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۱۱، ص ۱۸۲
🟫 امام باقر(ع) در شام ابی بکر حفری می‌گوید: یکبار امام باقر علیه‌السلام را به شام به نزد هشام بن عبدالملک بردند. قبلا هشام بن عبدالملک به درباریان خود گفته بود، وقتی که که من از سرزنش امام باقر علیه‌السلام دست کشیدم شما شروع به سرزنش کنید. وقتی که امام باقر علیه‌السلام داخل شد با دست، اشاره به همه نمود و فرمود: «سلام بر همه‌ی شما.» آنگاه آن حضرت نشست. هشام از اینکه امام باقر علیه‌السلام او را به عنوان خلیفه سلام نکرده و بدون اجازه نشسته، بسیار خشمگین شده و گفت: «محمد بن علی» چه شده که پیوسته یکی پس از دیگری خروج می‌کنید و اختلاف به وجود می‌آورید و مردم را به پیشوایی خود دعوت می‌کنید. خیال می‌کنید امام هستید با اینکه علم و اطلاعی ندارید. هشام از این قبیل حرف‌ها زد و همین که ساکت شد، دیگر درباریان، یکی‌یکی شروع به سرزنش نمودن امام کردند. پس از اندک مدتی، امام باقر علیه‌السلام از جای خود حرکت نموده و فرمود: «شما چه تصور می‌کنید و هدف شما از این کارها چیست؟ هدایت همه‌ی ملت عرب به وسیله‌ی خانواده‌ی ما انجام گرفت و به وسیله‌ی ما کار شما پایان می‌پذیرد. اگر شما یک قدرت زودگذری دارید ما را سلطنتی طولانی است. بعد از حکومت ما، دیگر حکومتی نخواهد بود. زیرا ما اهل عاقبت هستیم و خداوند می‌فرماید»: «و العاقبة للمتقین؛ عاقبت از آن پرهیزکاران است.» 📚منبع بحارالانوار، ج ۳۱، ص ۱۸۵
🔳 اعطا کننده لقب باقر در کتاب کافی، احادیثی درباره ولادت امام باقر(ع) جمع‌آوری شده است. در یکی از این احادیث می‌خوانیم که جابر بن عبدالله انصاری که از اصحاب رسول خدا(ص) بود، سالها بعد از ایشان در شهر مدینه گویا انتظار یافتن شخص خاصی را داشت و صدا می‌زد «یا باقرالعلم». مردم که از جریان بی‌خبر بودند درباره او افکار ناروا به خود راه می‌دادند. مثلا می‌گفتند جابر هذیان می‌گوید؛ تا اینکه یک روز جابر متوجه محمد بن علی(ع) شد و سر آن حضرت را بوسید و “پدر و مادرم فدایت باد” گفت زیرا از یکسان بودن شمائل و اسم آن حضرت با رسول اکرم(ص) به یقین رسید که او همان شخصی است که وصفش را سالها قبل از رسول خدا(ص) شنیده بود که: «ای جابر، تو به زمانی خواهی رسید که در آن مردی از من وجود خواهد داشت که علم را به گونه‌ای بسیار شدید خواهد شکافت.» این قضیه مربوط به زمانی است که امام باقر علیه‌السلام جوانی کم سال است و در پرتو امامت حضرت سجاد(ع) زندگی می‌کند. 📚منبع کافی، شیخ کلینی، ج۱ٰ، ص۴۶۹