eitaa logo
کانون ذاکران امام حسین زرند
259 دنبال‌کننده
627 عکس
173 ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یارب! کمکش کن نَکِشد کار به دیوار ای کاش نگیرد پرِ دلدار به دیوار مسمار، اگر داغ شد ای کاش خدایا_ بر او، نه ... اصابت کند این بار به دیوار در خورد به دیوار ... امان از ستم و جور نفرین به شرر، لعنتِ بسیار به دیوار یک ضربه به او خورد، جهان از نفس افتاد یک‌بار به در خورد، دگر بار به دیوار از داغِ پرستو، کمرِ عرش دوتا شد بگذاشته سر، حیدرکرار به دیوار از بازوی خونینِ شقایق، چه بگویم؟ مانده‌ست هنوز آن‌همه آثار به دیوار ... لطفش به همه شامل و عمری‌ست که بوده او با همه، همسایه‌ی دیوار به دیوار ذاکران امام حسین آیات قرآن یک به یک آیات زهراست آیینه دنیا تماماً مات زهراست از پای تا سر فاطمه تنها علی بود اثبات مولا در غدیر اثبات زهراست دستاس عالم را به دستش داده بودند هستی سراسر مملو از ذرات زهراست ما که به جای خود پیمبر هم وجودش از برکت مولا و از برکات زهراست تا پای جان پای علی باشید آری این از سفارش ها و تاکیدات زهراست می سوخت پای بسترش مولا که چون شمع می دید دیگر آخرین ساعات زهراست نان پخت روز آخری با حال زارش اینها فقط یک گوشه از حالات زهراست چیزی که کامل می کند دین را نماز است آن هم که اکمالش به تسبیحات زهراست ذاکران امام حسین بهار زندگی ام را خزان مکن باشد؟ مرا به سوگ خودت امتحان مکن باشد؟ بمان و خانه ی مان را به نور روشن کن بمان و خون به دل کودکان مکن..باشد؟ غذا که خواست عزیزم؟تو استراحت کن تو کار با بدن ناتوان مکن…باشد؟ مگیر روی خودت را..علی دلش تنگ است خراب بر سر من آسمان مکن…باشد؟ که گفته بود که تو رفتنی شدی خانم؟ نگاه بر دهن این و آن مکن..باشد؟ ذاکران امام حسین من دردهای بیشمار از ،میخ  ِدر دارم باید که از آغوش طفلم دست بردارم پای  ِبرهنه سیلی از نامردها خوردم ای کاش میگفتم که مردی در سفردارم دنیا و اهلش باشد از آن ِشما، مردم حال  ِتماشا نیست وقتی چشمِ تر دارم من بی پدر دلبسته ی دنیا نخواهم شد اُم ِاَبیـــهایم  بــهشتی زیر سر دارم حالِ پریشان مرا دیـــگر نمیبینید "یکدست بر دیوار "و "دستی بر کمر" دارم وقتی عــلی را در کنار چاه میبینم از نامسلمانییتان خون بر جگر دارم افسوس دیگر اهل بیتم را نخواهم دید هر چند از داغ یتیمانم خبر دارم قبر مرا از مردمان مخفی نگهدارید من در درونم رنجهای بیشتر دارم.....! برده ای از خانه ام با رفتنت لبخند را خنده ها و گریه های آخرین فرزند را ازسفرهای خطیر کوچه ها برگشته ای ازکجا آورده ای این طرفه بازوبند را داغ هجران تو بر من آنچنان سخت است که برجگر باید بریزم بعدازاین اسپند را تا توبودی یک نفر حرف دلم رامیشنید بی توبایدبشنوم هرآنچه می گویند را بند بند پیکرت لرزید وپهلویت شکست در عوض از دست حیدر باز کردی بند را ذاکران امام حسین تو زمین گیری و من بی کس و یارم زهرا خوب بنگر گره افتاده به کارم زهرا چقدر پیر شدی خانم هجده ساله حق بده تاب ندارد دل زارم زهرا خانه ام مقتل تو بوده و من شاهد قتل با چه رو پای در این خانه گذارم زهرا ؟ همدم چاهمو هم صحبت نخلستانم بسکه آزرده از این شهر و دیارم زهرا مرد خیبر جلوی بسترت افتاده زمین بعد تو کاش منم جان بسپارم زهرا من صف اول هر غزوه به میدان رفتم ولی اندازه ی تو زخم ندارم زهرا یک دل سیر بگو هر چه دلت میخواهد یک دل سیر برای تو ببارم زهرا تو قدت خم شده یا چشم علی دید خطا؟ خجل از قد تو با دیده ی تارم زهرا کفنت را جلوی چشم علی باز نکن که در آورده عزای تو دمارم زهرا شب به شب مجلس ختمی‌ست،خصوصی اما نه سر قبر تو … بالای مزارم زهرا ذاکران امام حسین هر شب برای گریه هایت ، گریه کردم ناله به ناله پا به پایت گریه کردم هر دفعه این نه سال را که یادم آمد از ابتدا تا انتهایت گریه کردم تسکین طفلانت اگر چه کار من بود با بچه هایت هم برایت گریه کردم ای مستجاب الدعوه ای که رفته از دست با آرزویت با دعایت گریه گردم در مجلس ختمِ خودم آندم نشستم هر کوچه ای که در عزایت گریه کردم ای که به پشت درصدایت در نیامد هر بار پشت در به جایت گریه کردم تو پیرهن میدوختی و در کنارت با روضه های کربلایت گریه کردم ذاکران تمام حسین
صدا زدیم که شاید صدایمان بکُند عنایتی به دلِ بی نوایمان بکُند نگاهِ ما همه بر آن نگاهِ نافذ اوست که تا ببیند و حاجت روایمان بکُند نشسته بر دلِ ما غصه ی نبودن او چه می شود که از این غم جدایمان بکُند از این تسلسلِ محدود و جاده ی مسدود کجاست بال و پری که رهایمان بکُند در انتظارِ وصالیم و زخمی از هجریم چه خوب اگر که بیاید دوایمان بکُند کجاست آنکه در این حال و وضع نا مطلوب دعا به سردیِ حال و هوایمان بکُند و دستِ تک تکِ ما را بگیرد و با عشق مسافرِ حرمِ کربلایمان بکُند اسیرِ این قفسِ پُر هوس شدیم ای کاش میانِ ذکرِ قنوتش دعایمان بکُند 🔸شاعر: 🔹 🔹 چه روزها که بدون تو آفتاب نشد چه چشم‌ها که بدون تو غرق خواب نشد چه آسمان نجیبی نشست بر سرمان که با هجوم بدی‌هایمان خراب نشد تو از تمام عزیزانِ من عزیزتری که با تو سَرشدن از عمر من حساب نشد هوای مهر تو در جای جای دل پیچید چنانچه هیچ دلی غرق اضطراب نشد بدون روی تو، اندیشه‌هایمان سنگی‌ست کجاست آن دل سنگی که بی‌تو آب نشد خودت بیا و برای خودت دعاگو باش دعای منتظرانت که مستجاب نشد چنان به باور این کوچه عطر نرگس ریخت که بی‌حضور تو در شهر انقلاب نشد‌... 🔸شاعر: 🔹 🔹 گمت کردیم تو بازار دنیا قراره کی نشونیتو بیاره با اینکه کسب و کارامون شلوغه ولی بازارمون رونق نداره آره برکت نداره سفره‌هامون زمینم بی تو با ما قهر کرده فقط وقتی تو برگردی به دنیا دوباره خیر و برکت برمیگرده دعای ما نمیگیره میدونم یه جای این دعاها گیر داره میرم بازم سراغ مادرم چون دعای مادرا تاثیر داره توی این خونه رسمه از قدیما سحر از ندبه مون بارون بباره کنار سفره ی نذریش ، مادر یه بشقاب اضافی هم بزاره خلاصه پیر شدن مادر پدرها مادر جون خیلی ساله زیر خاکه دیگه اون سفره داره سینه چاکت حالا چند وقته که اسیر خاکه توکه نیستی چهار فصلم خزونه گرفته ابر غصه آسمونو دلم میخواد تو آغوشم بگیرم هوای جمعه های جمکرونو تو وقتی نیستی پر میکنه کی؟؟؟ جای خالیه جا مونده پیشم رو می خونن رفتگرهای محله بازم کوچه لره سو سپمیشم رو 🔸شاعر: گروه شعری 🔹 🔹 ذاکران امام حسین
چه روزها که بدون تو آفتاب نشد چه چشم‌ها که بدون تو غرق خواب نشد چه آسمان نجیبی نشست بر سرمان که با هجوم بدی‌هایمان خراب نشد تو از تمام عزیزانِ من عزیزتری که با تو سَرشدن از عمر من حساب نشد هوای مهر تو در جای جای دل پیچید چنانچه هیچ دلی غرق اضطراب نشد بدون روی تو، اندیشه‌هایمان سنگی‌ست کجاست آن دل سنگی که بی‌تو آب نشد خودت بیا و برای خودت دعاگو باش دعای منتظرانت که مستجاب نشد چنان به باور این کوچه عطر نرگس ریخت که بی‌حضور تو در شهر انقلاب نشد‌... 🔸شاعر: 🔹 🔹 گمت کردیم تو بازار دنیا قراره کی نشونیتو بیاره با اینکه کسب و کارامون شلوغه ولی بازارمون رونق نداره آره برکت نداره سفره‌هامون زمینم بی تو با ما قهر کرده فقط وقتی تو برگردی به دنیا دوباره خیر و برکت برمیگرده دعای ما نمیگیره میدونم یه جای این دعاها گیر داره میرم بازم سراغ مادرم چون دعای مادرا تاثیر داره توی این خونه رسمه از قدیما سحر از ندبه مون بارون بباره کنار سفره ی نذریش ، مادر یه بشقاب اضافی هم بزاره خلاصه پیر شدن مادر پدرها مادر جون خیلی ساله زیر خاکه دیگه اون سفره داره سینه چاکت حالا چند وقته که اسیر خاکه توکه نیستی چهار فصلم خزونه گرفته ابر غصه آسمونو دلم میخواد تو آغوشم بگیرم هوای جمعه های جمکرونو تو وقتی نیستی پر میکنه کی؟؟؟ جای خالیه جا مونده پیشم رو می خونن رفتگرهای محله بازم کوچه لره سو سپمیشم رو 🔸شاعر: گروه شعری 🔹 🔹 ذاکران امام حسین
اشعار ناب آیینی: 🔹 این بار هم خون ریخت ، اما پشت در نه آسیب را پس یک نفر زد ، چل نفر نه آن بی هوا ضربه ، هوای کوچه را داشت هنگامِ ضربه داد مولا را خبر نه یک تیغ داد اندازهٔ یک کربلا زخم خونِ دلی نقش زمین شد خونِ سر نه تا خانه هر دفعه زمین می خورد می گفت من را نبیند دخترم با چشم تر نه در کربلا اما سکینه دید زلفی در پنجه ای می رفت و گفت آه ای پدر...نه موئی که زهرا شانه کرد آنجا به هم ریخت از دست شمر افتاد تن بر خاک ، سر نه زد بیشتر زد بیشتر زد بیشتر شمر می گفت در گودال زینب هر قدر نه 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 کتاب خلق را فردا روایت می کند حیدر جماعت ایستاده ند و امامت می کند حیدر حساب دشمن حیدر که روز حشر معلوم است میان دوستدارانش قضاوت می کند حیدر علی عمّار می خواهد علی تمّار می خواهد جز این باشد ، ز دست ما شکایت می کند حیدر تو بینا باش و ردّ پای حیدر را بجو در شهر که با هر کور نابینا ، محبّت می کند حیدر * شهیدا ! فتنه در خون تو تن شُست و نمی داند به حکم مَن یَمُت ... با تو رفاقت می کند حیدر شهیدا ! ای چراغ پیش رو ! امروز فهمیدم که با خون تو خلقی را هدایت می کند حیدر کماکان مرتضی فُزتُ و ربّ الکعبه می خواند کماکان بین خون دارد عبادت می کند حیدر عجب محراب خونینی ! دعایم‌ کن که می دانم قنوت شیعه را در خون اجابت می کند حیدر 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 🔹 🔹 🔹 رنگین کمان خاطر من تا خدا شکست دل در پناه ِخاطر ِدرد آشنا شکست یک جا تمام شهر پر از اضطراب شد وقتی صدای ِدستِ خدا در دعا شکست با خنجری که فرق علی را نشانه رفت بنگر دوباره دست بشر تا کجا شکست دیگر به سمت خانه ی خورشید رو نکرد ماه رخش شکافته شد ،قلب ما شکست فریاد از حماقت و رسوایی و خطا فریاد از این ندامتِ بی انتها شکست با این غمی که در نفس کبریا نشست باور کنید عرش خدا بیصدا شکست 🔸شاعر: ____ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 خارج از درک عُقول اند خدا با حیدر می رسد تا به خدا هر که رسد تا حیدر ذات حق در وجنات علوی جلوه نمود بهترین آینه ی عالی اعلیٰ..،حیدر انبیا را به خداوند رسانده است علی ذکر توحیدی موسی و مسیحا؛ حیدر مرتضی مطمئِناً بوده سراپا احمد مصطفی مطمئِناً بوده سراپا حیدر فضّه و قنبر این طایفه بودن..،عشق است ما که هستیم مگر؟! نوکر زهرا_حیدر خانه ی اهل تشیُّع،نجف اشرف اوست کاش باشیم شبی منزلِ باباحیدر عبد خاطی به کجا جز در مولا برود آخرین ملجا درماندگی ما..،حیدر هر زمان در زده ام،در به رویم باز شده بخدا رد ننموده است گدا را حیدر زیر قرآنِ علی رنگ خدا می گیریم سایبان سر ما در شب احیا..،حیدر بَه..،چه خوب است اگر موقعِ قرآن به سرم برگه ی بندگی ام را کُند امضا حیدر بعلیًّ بعلیًّ بعلیًّ بعلی.. این قسم رمز نجات است..،به مولاحیدر تا خداوند گناهان تو را پاک کند صد و ده بار شبِ قدر بگو: یا حیدر 🔸شاعر: ____ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 🔹 🔹 ذاکران امام حسین
ختم وترحیم خوانی: 🌹 خوردم به درب بسته و درب حرم باز است لطفت برای درد و دل ها یک سرآغاز است لقمه به لقمه از دو دستت حاجتم دادی دست همان بد...این خودش یک فصل اعجاز است تابوت عهد ما ضریح با صفای تو است آیه به آیه لطف تو دارالشفا ساز است اینجا در و دیوار و فرش و آب و گلدان ها از دید کفترهای نذری مثل گل،ناز است بدبخت آن قلبی که اصلا فکر ماندن نیست بدبخت آن فکری که در سودای پرواز است پیش تو باید پای رفتن ها فلج باشد آیینه های خانه ات صندوقچه راز است ای صاحبِ خانه ، همیشه خانه ات آباد خوردم به درب بسته و درب حرم باز است 👉 به اُمیدِ گوشه چشمت چقدر گدا نشسته نه فقط گدا که حتی ، صف اغنیا نشسته منِ بنده را ز خیل حشمت سوا مفرما که به خوان لطف و جودت همه ماسوا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی که ولای توست توحید حرمت نشسته هر کس ، حرم خدا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی که به گِرد کعبه حاجی چو رضا نباشی از او ، ز خدا جدا نشسته "اَنا مِن شروط" یعنی مرو راه دیگر ای دل به خدا رسیده هر کس به ره رضا نشسته تو ز هیچکس نپرسی : "ز کجایی و که هستی؟" که غریبه هم ز لطفِ تو چو آشنا نشسته نه فقط که رو سپیدان به نماز ایستاده به نیاز ، روسیاهان همه با حیا نشسته به جز از تو که نشستی سر سفره با گدایان به خدا نبوده شاهی بغل گدا نشسته چو نگین پادشاهی که نشسته بر رکابش به دلم محبّتِ تو چقَدَر به جا نشسته شده "فابک للحُسین" تو دلیل گریه هایم که همیشه در دل تو غم کربلا نشسته 👉 قربان مهربانی ات ای هشتمین امام آقای مهربان به غنی و گدا ،سلام صدها گره به پنجره فولاد بسته ام هُرم نگاهِ توست به چشمانم التیام در آستان مهرِ تو با سر دویده ام چشمم که پای بوس تو باشم به احترام من در نگاه ِماهِ تو منزل گزیده ام آهو شوم و یاکه کبوتر،بگو کدام؟ ای مهربانتر از پدر و مادرم به من دلبسته ی حریم تو هستم علی الدوام دستم بگیر و چشمِ مرا غرق نور کن غیر از تو آفتابِ دگر نیست والسلام 👉 ذاکران امام حسین
آسمان این روزها سردر گمِ چشمان توست تاب ِدلتنگی ندارد آسمان حیران توست مثل ِماه از حلقه ی چشمان شب بیرون بزن ماه هم این روزها با مهر هم پیمان توست زندگی با خنده ی ماه تو معنا میشود زندگی هم بر مدار عشق سرگردان توست سایه ی مهر تو بر جان میکشاند آفتاب طعم خوشبختی فقط درسایه ی مژگان توست باغِ دل وا میشود از گلشنِ گیسوی تو هر گلابی،رنگ و بویش از گلِ گلدان توست تا زمین گرد است شعر من به دستت میرسد این غزل هم با ردیفِ تو بلاگردانِ توست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اشعار ناب آیینی: دستان تو دعای مرا رد نمی کند  مادر بزرگ گفت خدا بد نمی کند مادر بزرگ گفت که او چشمه ایست سرد  ما را برای آب مردد نمی کند روی نگاه هیچ کسی خط نمی کشد راه عبور هیچ کسی سد نمی کند او مرزهای بسته شدن را شکسته است آیینه را به قاب مُقیّد نمی کند او با حضور خویش نفس می دهد به ما کاری که هیچ غایب مفرد نمی کند  قلبش شکسته است ولی قهر با کسی کَز سوز دل به گریه بیفتد نمی کند 🔹 🔹 مسلمان سوخت از این داغ سنگین، نامسلمان هم مگر جور و جنایت می کند اینگونه، انسان هم؟! دوباره شمر راه آب را بر خیمه ها بسته ست نمی بارد چرا بر غنچه های تشنه باران هم؟! ببین کودک کشی ها را در این میدان و باور کن که هرگز دین ندارند این یزیدی ها و وجدان هم بگو دلگرم باشد آنکه می لرزد دلش گاهی سیاست همچنان در اختیار ماست میدان هم بگو این روزها ناگاه چون طوفان الاقصی  پریشان می کنیم این جمع شیطان را پشیمان هم   شکوفه می دهد همپای باغات فلسطینی دوباره باغ زیتون در بلندی های جولان هم رهایی تو را ای قدس بی تاب اند و می خواهند  بیایند و برایت جان دهند از نو شهیدان هم تو تنها نیستی ای قلب مجروح زمین! با تو.... دلش خون است جمهوری اسلامی ایران هم   صبوری کن بهارانی که می گفتند در راه است  به زودی می رود از کوچه باغت این زمستان هم حسن_زرنقی عضوکانال غزه_فلسطین مقاومت 🔹 آسمان این روزها سردر گمِ چشمان توست تاب ِدلتنگی ندارد آسمان حیران توست مثل ِماه از حلقه ی چشمان شب بیرون بزن ماه هم این روزها با مهر هم پیمان توست زندگی با خنده ی ماه تو معنا میشود زندگی هم بر مدار عشق سرگردان توست سایه ی مهر تو بر جان میکشاند آفتاب طعم خوشبختی فقط درسایه ی مژگان توست باغِ دل وا میشود از گلشنِ گیسوی تو هر گلابی،رنگ و بویش از گلِ گلدان توست تا زمین گرد است شعر من به دستت میرسد این غزل هم با ردیفِ تو بلاگردانِ توست 🔹 🔹 تا صبح دم به یاد تو شب را قدم زدم آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم با آسمان مفاخره کردیم تا سحر او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم او با شهاب بر شب تب کرده خط کشید من برق چشم ملتهبت را رقم زدم تا کور سوی اخترکان بشکند همه از نام تو به بام افق ها علم زدم با وامی از نگاه تو -خورشیدهای شب- نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم هر نامه را به نام و به عنوان هرکه بود تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم تاعشق چون نسیم به خاکسترم وزد شک از تو وام کردم و در باورم زدم از شادی ام مپرس که من نیز در ازل همراه خواجه قرعه ی قسمت به غم زدم 🔹 کانون ذاکران امام حسین زرند
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
عمری شده دوستدار مهدی هستیم دلواپس و بیقرارِ مهدی هستیم با پویش‌ِ التماس‌ در عصرِ ظهور همواره در انتظارِ مهدی هستیم ▪️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌در وصفِ تو شعرِ تازه‌ای زاده نشد تصنیفی از انتظار آماده نشد شعرِ همه جشنواره‌ها تکراری‌... ترتیبِ اثر به شاعری داده نشد! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7