eitaa logo
کانون ذاکران امام حسین زرند
259 دنبال‌کننده
628 عکس
174 ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جوانی می کند روشن چراغ زندگانی را چه سود از اینکه در پیری کنی وصف جوانی را حیات ما به تن روح خدایی بود از اول دریغا سر بریدیم این همای آسمانی را توانایی چو داری نیستت دوران دانایی چو دانا می شوی بینی جفای ناتوانی را شکارت می کند دست اجل با تیر مرگ آخر اگر باور نداری کن نگه قدّ کمانی را اگر خواهی نگیرد دزد ایمان، خانة دل را به چشم خویشتن آموز رسم پاسبانی را اگر در اوج قدرت، ناله مظلوم لرزاندت سزد کز شیرحق گیری مدال قهرمانی را ملک در سیر معراج تو از ره باز می ماند به خود آی و رها کن این سرای استخوانی را کشیده نفس سرکش تیغ، بهر کشتنت، جانا! به جسمت تا بود جانی، بکش این دیو جانی را به مهمانیّ شیطان نیست، جز خوان خطا ای دل! خدا را بر شیاطین واگذار این میهمانی را نفس آلوده، دل مرده، بدن کاهیده، جان خسته سزد “میثم” بخوانی احتضار این زندگانی را 👉ذاکران امام حسین اي بشرخود را اسير نفس شيطانی مکن غفلت از روز حساب و مرگ خود آنی مکن ناخدای کشتی دل باش و ازياد غرور خويش را مستقرق دريای طوفانی مکن گرمسلمانی چوسلمان باش وجاهد درعمل ور نئی بيهوده دعوی مسلمانی مکن خدمت خلق خدا کن وَز خدا غافل مشو خويش را بازيچه ی اميال نفسانی مکن طعنه برفانوس کم نور تهی دستان مزن روز.خود را بی جهت چون شام ظلمانی مکن تا جوانی فکر پيری باش و در افتادگی خويشتن را خسته از بار پشيمانی مکن سعي کن تا می توانی بهره از عمرت ببر اين دو روز عمر را صرف هوس رانی مکن دست بر کاری که می دانی ضرر دارد مزن آن چه را قبلاً که می دانی نمی دانی مکن خون مردم را برای لقمه ی نانی مريز زين عمل خود را پليد وظالم و جانی مکن دان غنيمت ساعتی چون عمرِ عالم يک دم است فکر فردا باش و فکرِ عالم فانی مکن من نمی گويم که دست از کار و کسب خود بدار آن چه مي خواهی بکن اما به نادانی مکن از من ژوليده بشنو اين کلام معنوی مردم آزاری به عالم گر که انسانی مکن ذاکران امام حسین
مُحکم بگیر روسری‌ات را... مُحکم بگیر روسری‌ات را رها نکن! جایِ خدا، مُعامله با کدخدا نکن محکم بگیر روسری‌ات را در این مسیر از جَوّ بی‌حیایِ خیابان، حیا نکن کاری که با تفنگ! رضاخان نکرده را خود با به باد دادنِ زلف ِدوتا نکن لَختی به نیمۀ پُرِ لیوان نگاه کن پایِ نداشته! داشته‌ها را فدا نکن.. «پیش آی و گوشِ دل به پیام سروش کن» با هر غریبه رازِ مگو بَرمَلا نکن چون ما اگر که هَمرهیِ خِضر می‌کنی آسوده دار خاطر و چون و چرا نکن در آسیاب کهنۀ دشمن نریز آب وَاندر میانِ خانه‌ات آتش به پا نکن.. «ای گُل به دست‌مالِ هوس‌پیشگان مَرو!» بر قاتلِ برادرت آغوش وا نکن امروز اگر حسینِ زمان را نیافتی! فردا بَنایِ روضه و یا لَیتَنا نکن این را بدان که مثل قطار است انقلاب خود را از انقلابِ خمینی جدا نکن ذاکران امام حسین افسوس که آن دخترِ من هم سخنم رفت امید و چراغ دل و نور بصرم رفت زد آتش سوزان اجل، بر گل عمرم ناگاه از این باغ، گل نو ثمرم رفت آفتابی در جهان تابید و رفت عمر کوتاهش جهان را دید و رفت دست گلچین فلک با دست جور غنچه امید ما را چید و رفت بعد پرپر شدنت، ای گل زیبا، چه کنم؟ من به داغ تو، جوان رفته ز دنیا، چه کنم؟ بهر هر درد، دوایی است، مگر داغ جوان من به دردی که بر او نیست مداوا، چه کنم؟ نو گلی پرورده بودم، خاک از دستم ربود آنچنان در بر گرفت، انگار در عالم نبود سال‌ها زحمت کشیدم، تا گلم پرورده شد ناگهان پیک اجل آن غنچه از دستم ربود! دخترم دست اجل، زود تو را پرپر کرد مادرت گریه کنان، خاک عزا بر سر کرد دوستانت همگی، از غم تو مأیوسند اشک چشم همگان خاک مزارت، تر کرد . ذاکران امام حسین گر بشر شاه بُوَد یا که گدا می‌میرد گر غنی هست و یا از فقرا می‌میرد ناخدا غرّه مشو باد به غبغب مفِکن که به جز ذات خدا غیر خدا می‌میرد آدمیزاد اگر عمر دو صد نوح کند یا که چون خضر خورد آب بقا می‌میرد کاسه از آب چو لبریز شود می‌ریزد هر درختی که بیفتاد ز پا می‌میرد شمع گر شعله کشد از سر شب تا به سحر ز نسیمی که وزد باد صبا می‌میرد تا صداقت شود از صدق و صفا بهره بری چون صداقت روَد از بین ، صفا می‌میرد مهدیا زود بیا کز اثر فسق و فساد نور ایمان بخدا در دل ما می‌میرد منِ (ژولیده) چه‌گویم که ز دوری رخت آه در سینه‌ی ما ، وقت دعا می‌میرد ذاکران امام حسین
فاطمیه   باشد وایران    سراسر    بیقراره در عزای فاطمه شیعه  پریشان  سوگواره روضه هاگردیده برپاهرکجا شوروعزاست فاطمه هستی عالم  بوده  بر  ما  افتخاره یاس خوش  بوی  محمد همسر مولا علی در عزایش شیعیان همراه زینب  داغداره فاطمه  باشد  رضیه  راضیه  زهرای اطهر تا   قیامت  نام او در قلب عالم  ماندگاره هرکسی حُب علی دارد بِدل زهرایی است دشمن  زهرا   میان  شیعیان  جایی نداره (بیقرارم)   از  صفاهان    شهر   مردان    خدا شهرمن جمله سیه پوش وبه سوگش داغداره ذاکران امام حسین دیدم سر سجاده بانو گریه کردی همراه درد زخم بازو گریه کردی دیدم که چشمان تو باران بهار است با چشمه ی جوشان پهلو گریه کردی امشب دلیل گریه هایت را شنیدم گفتی علی تنهاست، بر او گریه کردی دیگر به جای اشک خون ریزد ز چشمت از بس که با چشمان کم سو گریه کردی خون میکنی قلب علی و زینبت را تا سر نهادی روی زانو گریه کردی از فضه و زینب شنیدم روز آخر هنگام شانه روی گیسو گریه کردی دیدم به زیر چادری که رد پا داشت از این که پوشاندی ز من رو گریه کردی ذاکران امام حسین
تاکه سرگرم جهانی اهل باورنیستی تاکه دنبال زری درفکرمحشرنیستی تااسیرنفس هستی ازحقیقت غافلی تابخواب غفلتی درخط داورنیستی مرگ ازمژگان ماباشدبه مانزدیکتر ازچه رودرفکرمردن ای برادرنیستی باعصاکوری دهدتشخیص راه وچارا تابکی گمراهی ودرفکررهبرنیستی باتمام حشمت وجایی که درنزد خلق داشت رفت پیغمبرتوبهترازپیمبرنیستی عاقبت تیغ اجل فرق علی راهم درید ای بشرتوبهترازساقی کوثرنیستی آنچه می بینی دراین عالم همه فانی بود تابکی فکرحساب وروزکیفرنیستی تاتوان داری بفکرناتوانان باش چون دربرگرگ اجل هرگز توانگرنیستی ذاکرات امام حسین
ما منتظریم از سفر برگردی یکروز شبیه رهگذر برگردی با کاسه یِ آب و مجمری از اسپند ما آمده ایم پشتِ در برگردی وقتی سَرِ شب که رفتنت را دیدیم گفتیم نمی شود سَحَر برگردی؟ ما منتظر تو ایم آقا نکند یک جمعه غروب بی خبر برگردی من گوشه نشین کوچه یِ بر گشتم ای کاش که از همین گذر برگردی پرواز نمی کنیم از اینجا باید در فصل نبود بال  و پَر برگردی وقتش نرسیده است ای مرد ظهور با سیصد و سیزده نفر برگردی؟! ذاکران امام حسین می دمد صبح ظفر، بد به دلت راه مده می شود دفعِ خطر،بد دلت راه مده این همه نذر و نیاز، آن همه تسبیح و دعا می کند زود اثر بد به دلت راه مده از درشتیِ قد و هیبت بتها نهراس با خلیل است تبر، بد به دلت راه مده ما در این دایره امر به وظیفه هستیم با خدا هست ثمر، بد به دلت راه مده جان من در همه احوال توکل باید جزم کن عزم سفر، بد به دلت راه مده نیل اگر هست یقین معجز موسی هم هست از خطرها بگذر، بد به دلت راه مده کاش چشمت به سیاهی شب عادت نکند شده نزدیک سحر، بد به دلت راه مده (آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست) باز آید ز سفر، بد به دلت راه مده ذاکران امام حسین از خودم دلخورم اقا که تو را یادم رفت هه ی دویدم پِیِ نفسم که حیا یادم رفت انتظار فرجت را نکشیدم یک شب بهر دیدار رُخَت باز دعا یادم رفت یک زمان گریه کنِ خوب تو بودم اما معصیت کردم و آن حال و هوا یادم رفت چون که وابسته به دنیا شده ام میبینی پشت کردم به تو و روز جزا یادم رفت خواستم مثل شهیدان خدا باشم حیف راهِ کج رفتم و راهِ شهدا یادم رفت با وجودی که سر سفره یتان نان خوردم قدرنشناس شدم لطف شما یادم رفت هرچه غم داشتم و دل نگرانی آقا تا رسیدم حرم کرببلا یادم رفت ازروی ناقه زمین خورد رقیه اما ناله زد آمده زهرا و بلا یادم رفت زَجرِ نامرد چنان زد به رُخَم سیلی که همه ی دلخوشیِ من بخدا یادم رفت ذاکران امام حسین
ازغم مرگ توای سروخرامان چه کنم بهرپژمردنت ای نوگل خندان چه کنم داغ جانسوز تو افکنده شرر بر جگرم بادل سوخته و آتش هجران چه کنم شد بهار تو خزان و گل رویت پرپر من در این داغ خزان دیده پژمان چه کنم پدرت ناله کند از غمت ای تازه جوان گوید از ماتمت ای نور دو چشمان چه کنم مادرت جامه ی ماتم ببر و نوحه گر است گوید او گر نکنم چاک گریبان چه کنم دوستان بهر تو آورده گل ای نوردوعین گرمزارت نکنم هم چو گلستان چه کنم شمع سان سوخته از داغ تو و آب شدم ای امید دل غمدیده ی نالان چه کنم خیز از جای ببین حال جگر سوختگان با چنین ناله ی جانسوز عزیزان چه کنم ذاکران امام حسین ای که بر عکس من وحجله من می نگری با خبر باش و بخود آی و مکن خیره سری حجله عیش مرا بین که مبدل به عزاست پند با خود ببر ای انکه ز من می گذری پستی و مستی و غفلت به جهان، بس کن بس مرد حق باش که تا سوی جنان راه بری چند گویی که کنم توبه زمان پیری مگر ای بی خبر از مرگ خودت با خبری من هم آخر به جهان تازه جوانی بودم که شد از دست اجل عشق و امیدم سپری پدرم حسرت دامادی من داشت ولی می کند حال ز داغ پدرش نوحه گری ذاکران امام حسین
بوسه بر نامش زد و با جان و دل تعظیم کرد ماتمش رخت عزا را بر تنِ تقویم کرد زنده شد عیسی کنارِ ذکرِ یازهرایِ(س) ما حضرت مریم به اسم اعظمش تعظیم کرد دست تاریخ آمد و در کوچه ای غربت کشید شهر را با مردمانِ بی وفا ترسیم کرد مهربانی های بی حدّ و حسابش عاقبت جملهٔ «ألجار ثمّ الدار» را تنظیم کرد اولین نان تنور خانه اش را فاطمه(س) پخت و بین تک تکِ همسایه ها تقسیم کرد وای از قوم نمک نشناس! آنکه جای حق یاورِ باطل شد و دل را به او تسلیم کرد مکرِ شورای سقیفه کار دستِ شیعه داد مرتضی(ع) را از خلافت سالها تحریم کرد گفت بر آتش بسوزان «چادر» و «در» را سریع بی حیا مزد رسالت را چنین تفهیم کرد در حمایت از علی(ع)زهرا(س)گذشت از هرچه داشت محسنِ(ع)شش ماهه اش را پشت «در» تقدیم کرد! ذاکران امام حسین عدو که رفت پایش مانده بر در زغال و دود جایش مانده بر در گذشت و روز بعدش مرتضی دید کمی از بال هایش مانده بر در در آن غوغا صدا زد «آه فضه» تمنایش ، صدایش مانده بر در نفس در سینه اش بالا نیامد هنوزم های هایش مانده بر در نشد فرصت که چادر را بپیچد دو سه نخ از عبایش مانده بر در - میان شعله ها گرم دعا بود دعایش، ربنایش مانده بر در ذاکران امام حسین حمله بعد از قَتل پیغمبر نباشد بهتر است سوختن را دَر اگر از بَر نباشد بهتر است در میان شعله آهن می شود مثل مُذاب پس اگر مسمار رویِ دَر نباشد بهتر است یا زمانی که شِکَسته می شود دَر بالَگد دَر میان شُعله ها مادر نباشد بهتر است مرتضی مَشغول قرآن جمع کردن بود، پس زیرِ دَر آیاتی از کوثر نباشد بهتر است کافران را چادُر زهرا مسلمان می کند زیر دست و پا اگر معجر نباشد بهتر است در نگاه رَهگُذر ها و اهالی محل دست بَسته فاتح خیبر نباشد بهتر است این برای مجلسِ ختم پدر زیبنده نیست دختر غمدیده در بستر نباشد بهتر است از غمِ رویِ کَبود و بازویش دِق می کند وقتِ غسلِ فاطمه حیدر نباشد بهتر است انتهای روضه ی او شعر در گودال رفت روی حنجر خنجر لب پَر نباشد بهتر است کاش وقت ذبح در گودال خون مادر نبود پیش اسماعیل اگر هاجر نباشد بهتر است... ذاکران امام حسین تنور خانه مان سرد است زهرا دل حیدر پر از درد است زهرا ندارم بی تو من پشت وپناهی علی را غم هماوردست زهرا سلامم را دگر پاسخ نگویند مدینه پر ز نامردست زهرا چه سازم با با غم ودرد یتیمان رخ اطفال تو زردست زهرا چه دشوار است بی تو زندگانی دلم از زندگی سرد ست زهرا دمی بر خیز وبین داغ فراقت چه کاری با علی کردست زهرا امام حسین احترام مادر سادات بر ما واجب است لحظه لحظه، کو به کو، هر آن و هر جا واجب است هر که باشی شاه یا بنده، سیه رو یا سفید سجده کردن با تواضع پای زهرا واجب است آفرینش را خدا تنها به عشق او سرشت احترامش مسلمین را نه، به دنیا واجب است معنی صوم و صلات و دین و قرآن، فاطمه است این سؤالی نابجا باشد که آیا واجب است؟ این حدیث معتبر را از پیمبر بشنوید که رضای فاطمه بر تک تک ما واجب است - ماسوا شد وقف زهرا، فاطمه وقف علی است جان سپردن در مسیر حفظ مولا واجب است ای کسانی که میان کوچه غوغا کرده اید! «انّ فیها فاطمه»، اکرام «زهرا» واجب است ذاکران امام حسین
💠  زمینه ویژه فاطمیه💠 از شاعـر گرانقدر گروه جواز نوکـــــرۍ          ⭐️  حاج ابولفضل جدیان⭐️ ➖➖➖ میگن دنیا دو روزه ، آدم باید بسوزه یه روزش شاد و شیرین ، یه روزم تلخ و غمگین شیرینی عمرم همون بود، که خنده هاتو میدیدم پاشو یه نگا کن ببین که، بی تو چه دردایی کشیدم رفتی ، علی سلامشم بی جوابه رفتی ، چشای دخترت خیس آبه شبها ،دیگه حسن تا صبح خواب نداره لکنت ،گرفته و پر از اضطرابه "زهرا همه کسم ، زهرا ای نفسم" فراموشم نمیشه، همون حرف همیشه که پیش هم بمونیم، نماز عشق بخونیم تو شیشه ی عمر منی که، با سنگ تهمت شکستی خیر از این زمونه ندیدی،که پاشدی بارت رو بستی اینجور که تو داری دل و میسوزونی انگار دیگه قراره با ما نمونی من هم دیگه قبول کردم که تنهام اما باید حرف دلم رو بدونی "چشماتو روم نبند ،یکبار دیگه بخند" ....... کمون شد قدِّ یارم، شبیه ذوالفقارم دلم دریای درده، غمت با من چه کرده؟ رو شونه‌ی دیوار خونه، حسین تو سر میذاره حالا دیگه رو جانمازت، بارون اشک من می‌باره امروز، علی غریبه توی مدینه فردا، نصیب مجتبی هم همینه زینب، یه روزی میرسه که حسینو بینِ، سپاه کوفه تنها می‌بینه "سهمش اسارته،نیش و جسارته" ➖➖➖ ❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد.❌ 🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین 👇👇 1️⃣
💠  زمینه ویژه فاطمیه💠 از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ          ⭐️  حاج ابوالفضل جدیان⭐️ ➖➖➖ درد یعنی که ششماه، به انتظار بشینی درد یعنی که آخر، بچه تو هم نبینی درد یعنی که مادر بگه، یا فضه خذینی بعد از اون داغ تا ابد سنگین درد و میشد همش تو چشماش دید مادر از غم دلش لبالب بود اما بازم به زور می خندید داغ یه شهید ششماهه،تو سینه ست،همیشه این زندگی واسه مادر،زندگی،نمیشه "مهربون مادر ای ماه جوون مادر" ______________ درد یعنی یه مادر، دل بکنه از خونه درد یعنی که دیگه، دلش نخواد بمونه درد یعنی پیش بچه ها، عجل وفاتی بخونه خیلی بیشتر از این تن مجروح روح مادر غصه و غم خورده طعنه های یه قوم لامذهب روزی صدبار قلبش و آزرده غم همه رو میخوره باز،مادرم،همیشه این زندگی واسه مادر،زندگی،نمیشه "مهربون مادر ای ماه جوون مادر" ________________ درد یعنی تشنه لب، لب فرات بمونی درد یعنی تا خیمه، بخوای بری نتونی درد یعنی یه صبح تا غروب،خواهر بشه قدکمونی سخته که روی خاک باشی و دخترت بی پناه و تنهاشه تازه اینجا شروع ماتم بود وامصیبت اگر که فرداشه مگه میشه آخه این غم و،ببینی،نمیری بانوی حیا کجا و،خدایا،اسیری مهربون ارباب ای آروم جون ارباب .............................. ➖➖➖ ❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد.❌ 🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین 👇👇👇 1️⃣