eitaa logo
کانون ذاکران امام حسین زرند
259 دنبال‌کننده
628 عکس
173 ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ختم وترحیم خوانی: شُرطه ای داد زد و شاعرتان را کشتند پشت این پنجره ها زائرتان را کشتند ارث برد از پدر خاک، غم و درد و محن چه قدر خاک نشسته ست روی قبر حسن زیر این هرم عطش خیز، سراسر روضه ست سایه انداختن بال کبوتر روضه ست یادم افتاد از آن مرثیه ی عالم سوز بدن شاه رها شد وسط دشت، سه روز جگرم سوخت از این غربتِ بی پشت و پناه دفن شد شاه به دستان دهاتی ها، آه... گریه کردیم و در این حال نمردیم ببخش تازه شد داغ تو هرسال، نمردیم ببخش روضه خوان گفت که مرکب به تنت تاخته است ای تن پاک تو پامال...نمردیم ببخش روضه خوان گفت و شنیدیم و هنوز اینجاییم اگر از روضه ی گودال نمردیم ببخش دل ما سنگ خرابه ست، از آن هم بدتر پا به پای غم غسال نمردیم...ببخش سوم ماه محرم به تو قولی دادیم ما اگر هشتم شوال نمردیم ببخش 🌺 🍃 جمعه ها میگذرد،از تو خبر نیست،بیا حاصل هجر تو جز خون جگرنیست،بیا خشک شد نخل امیدم ز غم نامدنت شاهدم ناله و جز دیده تر نیست،بیا گوئيا شام فراق تو ندارد پایان بی مه روی تو هنگام سحر نیست،بیا از گلستان فراقت به من افسرده غیر اشک و غم و اندوه،ثمرنیست،بیا زخم شد دیده زبس اشک فشاندیم هرروز ای سفرکرده بیا،وقت سفر نیست،بیا بسکه از معصیتم قلب تو را رنجاندم از دعاهای سحر هیچ اثر نیست،بیا چه شده سهم من چشم به راهت دیگر از تو یک گوشه چشمی ونظرنیست،بیا از شمیمت نبود کوچه دل را فیضی تا زمانی که تو را میل گذر نیست،بیا جان به لب گشته ام و در دل غمدیده ما حاجتی غیر ظهور تو دگر نیست،بیا ذاکران امام حسین
اشعار ناب آیینی: به‌مناسبت زیاد شعر نگفتیم در رثای بقیع زیاد پر نگشودیم در هوای بقیع چه روضه‌ها که نخواندند روضه خوان‌هامان چه گریه‌ها که نکردیم پا به پای بقیع همیشه هشتم هر ماه روضه می‌گیریم به یاد هشتم شوال و ماجرای بقیع هنوز مادر عباس روضه می‌خواند تنیده در نفس باد روضه‌های بقیع و شاعری که دلش را به دست باران داد نوشت غربت بی انتها به جای بقیع نوشت پیکر زهرا میان این خاک است کجاست مرقد زهرا؟ بگو کجای بقیع؟ خدا کند که بیاید همان که می‌سازد (چهار گنبد فیروزه‌ای برای بقیع) ✍ 🔹 🔹 به‌مناسبت شبیه این زمین در آسمان‌ها آسمانی نیست ندارد وسعتی اما به وسع او جهانی نیست بجای صحن و گلدسته کبوترها نما دارند نشانی ساختند آخر که مانندش نشانی نیست کریمان هرچه که دارند را وقف گدا کردند نگو اینجا چرا صحن و سرای آنچنانی نیست به اجبار عده‌ای باب الکرم را روی ما بستند به در مانده نگاه میزبان و میهمانی نیست مدینه شهر پیغمبر! بگو تو لااقل با ما چرا روی سرخورشیدها پس سایبانی نیست؟ نه سینه زن، نه یک دسته، نه حتی یک حسینیه همه آماده‌ی اشکند اما روضه‌خوانی نیست به یاد چادرخاکی بقیع امروز خاکی شد وحالا زائرش جز مادری قامت کمانی نیست ** همان مادر که آمد کوچه و با قد خم برگشت بلایی برسرش آمد که آثارش نهانی نیست چنان سیلی به‌رویش خورد حوریه زمین افتاد صدا می‌زد حسن در زانویم دیگر توانی نیست... ✍ 🔹 🔹 ؛ بار گناهم را به دوشم می‌کشیدم لنگ‌لنگان تا سر کویت رسیدم در آستان مهربانت هرچه گشتم منع ورودی بر گنه‌کاران ندیدم آرام و با خجلت نشستم پیش پایت از سفره‌ی احسان تو ایمان چشیدم چشمان خود را بستم و دنبال نامت با پای رؤیا تا بقیعِ تو دویدم با یاکریمان در کنار تربت تو نقش حرم بر روی خاکت می‌کشیدم ساده بدون هرچه آرایه‌ست شعرم با تو غزل خواهد شد این شعر سپیدم اوصاف حُسنت رشک جنت گشته آقا تا از تو گفتم، از همه دنیا بریدم باران گرفته روی روح من به لطفت چون اشک شوقِ با تو بودن می‌چکیدم دنیا و عقبای منی، باب شفاعت! ای کاش می‌گفتی که پیشت روسفیدم ✍ 🔹 به‌مناسبت محبت علی و فاطمه، حسین و حسن محبتی که پدر داده یادمان این است محبتی که سرانجام در حساب و کتاب رسد به روز قیامت به دادِمان این است فقط ز درسِ الفبا " حُ سِ ی ن " را بلدیم هزار شکر که سطح سوادمان این است چه فرق می‌کند اصلاً عجم، عرب، غیره... که اهل روضه شدیم و نژادمان این است یکی زیارت دنیا یکی شفاعت حشر تمام خواهشِ دل‌های خادمان این است بقیع می‌شود آباد مثل کرببلا خدا گواست که ما اعتقادمان این است ✍ 🔹 🔹 به‌مناسبت نه ضریحی، نه رواقی و نه سقاخانه‌ای چشم‌ها چیزی نمی‌بینند جز ویرانه‌ای زائری اینجا نخواهد دید صحن و گنبدی کفتری اینجا نخواهد خورد آب‌ودانه‌ای سنگ اگر باشد در اینجا آب خواهد شد دلش کوه خواهد بود اگر اینجا نلرزد شانه‌ای روضه ممنوع است، حتی بی‌صدا و زیر لب پاسخش چوب‌ست وقتی که بجنبد چانه‌ای کافران مأمور اجرای امور دین شدند قبله باز افتاده در دست بتِ بیگانه‌ای روز و شب گرم طواف قبله‌های خاکی‌اند با دوچشم کاسه‌ی خون، دسته‌ی پروانه‌ای عاقبت یک‌روز خواهد ساخت روی این‌ قبور گنبدی از شعرهایش شاعر فرزانه‌ای عاقبت یک‌روز این غم‌خانه إحیا می‌شود صاحب ایوان‌طلاها و حرم‌ها می‌شود ✍ 🔹 🔹 ذاکران امام حسین
کانال روضه دفتری - 🌹@rozeh_daftari🌹.mp3
663.3K
❣﷽❣ 🔘 🔘 مدینه شهر پیغمبر مدینه شهر درد و غم به لب آوردی از ما جان به مانند بقیع تو دل شیعه بود ویران 🔘واويلا آه و واویلا مدینه جان طاها کو مدینه یاس مولا کو خدا داند که دل تنگم مدینه قبر زهرا کو 🔘واويلا آه و واویلا نمی گویی اگر از قبر پنهانش سخن با ما بگو از سینه ی مجروح و خون پیرهن با ما 🔘واويلا آه و واویلا مدینه از چه رو یاس علی بی برگ و بر افتاد چه رخ داده که زهرای جوان در پشت در افتاد 🔘واويلا آه و واویلا بگو ای شهر غم با ما چه آمد بر سر زهرا تو دیدی حامی حیدر فتاده زیر دست و پا 🔘واويلا آه و واویلا تو دیدی ای مدینه کار گل با نیش خار افتاد بگو با ما کجا از گوش زهرا گوشوار افتاد 🔘واويلا آه و واویلا مدینه شهر غم از تو بوی غم ازچه می‌آید صدای ضربت سیلی هنوز از کوچه می‌آید 🔘واويلا آه و واویلا () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @rozeh_daftari
کانال روضه دفتری - 🌹@rozeh_daftari🌹.mp3
544.2K
‍ .❣﷽❣ 🔘 🔘 🔘 زیر بار ستم نمی کنیم زندگی دل شیعه از این ماتم عظما کباب کرده وهابیت قبر امامان خراب دل پر از خون شده شیعه محزون شده 🔘وامصیبت زین عزا می زنم به سینه و بر سرم قبر چار حجت خدا بدون حرم مهدی فاطمه دارد این زمزمه 🔘وامصیبت ای مدینه بگو تربت مادر چه شد؟ یا بگو لا اقل که سینه از در چه شد؟ تا شوم با خبر بگو از میخ در 🔘وامصیبت () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @rozeh_daftari
کانال روضه دفتری - 🌹@rozeh_daftari🌹.mp3
995.6K
❣﷽❣ ⚫️ ⚫️ شهر مدینه دل ها پر شرر شده یاد بقیـع تو هر دیده تر شده از ظلم و جور دشمنان قرآن شد مرقد چهار امامم ویران ⚫️ای شهر غم واویلتا واویلا **** ای شهر غم به ما از میخ در بگو امشب به ما تو از سقط پسر بگو دیدی که اشک از دیده ی مولا ریخت دیدی که خون از پهلوی زهرا ریخت ⚫️ای شهر غم واویلتا واویلا **** شهر مدینه با سوز جگر بگو زآن کاروان که بر گشت از سفر بگو ای شهر غم به ما بگو از آن شب ام البنین شد روبرو با زینب ⚫️ای شهر غم واویلتا واویلا **** گفتا که زینبم کو نور عین تو بگو چه آمده سر حسین تو صدا زد ای مادر مپرس از حالم من خود به یاد تنگی گودالم ا⚫️ی شهر غم واویلتا واویلا **** () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @rozeh_daftari
در شهر خفتگان عقل ،جای اراده نیست خاموش بگیر اینجا کسی آزاده نیست در خود بریز تمام حرف های دلت هنوز جهان برای شنیدنت آماده نیست چه سود از های و هوی فریادهای ما وقتی که پشت دادمان کسی ایستاده نیست بر شاخه های غرور لانه کن که قیمتی اینجا برای مرده های افتاده نیست باخود به گور ببر تمام عاشقانه ات دل را بکش در جهانی که دلداده نیست این زندگیست که به سوی هیچ می رود از این قطار مرگ هیچ کسی پیاده نیست وقتی جوانی شاد کن روح و روان خود در وقت پیری فرصت ناز‌ و افاده نیست از دردی که بر شانه ات نشست لحظه ای نرنج دنیا به جز لبخند و خوشی های ساده نیست... ذاکران امام حسین
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس: این جا بقیع و گریه این جا جرم دارد با چشم خیس این جا تماشا جرم دارد بوی سقیفه می دهد بی حرمتی ها در شهر حیدر نام زهرا جرم دارد این جا هرآن کس حرفی از عشق علی زد اندازه ی تاریخ دنیا جرم دارد حق زیارت نامه خواندن هم نداری اسم مفاتیح الجنان ها جرم دارد این جا که یک روزی شبیه کربلا بود حرف از حرم افسوس حالا جرم دارد دست از روی دیوارها بردار زائر قصدت تبرک هست اما جرم دارد هرگز مبادا آهت از سینه برآید جز اشک این جا آه حتی جرم دارد قاری طوطی وار بسیار است اما قرآنِ با تفسیر و معنا جرم دارد گفتند روزی با پیمبر این جماعت کاغذ قلم در مکتب ما جرم دارد رازها داری درون سینه پنهان ای بقیع نیست چشمی که نباشد بر تو گریان ای بقیع گر شود روزی سکوت خویشتن را بشکنی هستی از غم می شود بی تاب و حیران ای بقیع لاله و یاس و شقایق پرپر از باد خزان خفته در آغوش تو از باغ جانان ای بقیع مجتبی دلبند زهرا با دل صد چاک او گشته از زهر جفا نزد تو مهمان ای بقیع باقرالعلم النبی و صادق و سجاد را همچو جان بنموده ای در خویش پنهان ای بقیع خلق می گویند زهرا خفته در آغوش تو ریخته بر روی تو اشک فراوان ای بقیع ای زمین مهمان نوازی کن شکسته پهلویش پشت درب خانه از بیداد عدوان ای بقیع بازوی او زخمی و رخساره اش باشد کبود رحم کن قلب پیمبر را مسوزان ای بقیع حضرت پیغمبر از نزدیک باشد ناظرت بیش از این هرگز مکن او را پریشان ای بقیع روزگاری گنبد و گلدسته هایی داشتی آب بستند و تو را کردند ویران ای  بقیع درب های تو به روی زائرانت بسته است نیست راحت بهر دیدار تو مهمان ای بقیع کاش می شد مهدی زهرا زِ غیبت می رسید تا که می شد جلوه گر آن قبر پنهان ای بقیع عالم امکان رها می شد زِ جور ناکسان خاک کویت می شد از نو چون گلستان ای بقیع گرچه داری قلبی از آتش فروزانتر ولی می شود هر قلب سوزان در تو درمان ای بقیع ای نگین حلقه ی عالم زِ غربت غم مخور عاقبت روزی شود رنج تو پایان ای بقیع اين جا شرف، از قدر، بر افلاک دارد در هر قدم صد بذرِ غم اين خاک دارد اين جا، زيارتگاه رندان جهان ست در اين صدف صد گوهر تابان جهان ست هر كس عجين با عشق حق باشد گِلِ او در هر كجا باشد بوَد اين جا دل او اين جا، تن جان جهان پنهان به خاک ست ميعادگاه عاشقان سينه‌ چاک ست اين جا، بقيع و بقعه، دل‌های كباب ست نور چراغش، روزها هم آفتاب ست هر روزه مِهر، از مِهر، اين جا خاکبوس ست قنديل، شب‌ها ماه چرخ آبنوس ست اين جا، رواق لاله‌های باغ داغ ست روشن، ز اشک چشم مردم، چلچراغ ست خواهم زبانِ گفتن و گوشِ شنیدن اما "شنیدن کی بود مانند دیدن" پر خون شده تا قبر زهرا دیده، دیده از غم فزون ‌تر گرید از نادیده، دیده این‌ جا به روی خاک اگر سر می‌گذارند اولاد زهرا مادری گم‌ کرده دارند این جا چراغ آل طاها گشته خاموش مادر گرفته چار فرزندش در آغوش خیزید ای سادات و این‌ جا را بگردید دنبال قبر مخفی زهرا بگردید این‌ جا که دارد از غم حیدر حکایت زهرا حمایت کرده با جان از ولایت این ‌جا در بیت الشرف آتش گرفته خونین دل شاه نجف آتش گرفته این‌ جا رخ خورشید چون شب گشته نیلی در کوچه پیش طفل، مادر خورده سیلی این‌ جا عدو با کینه با او رو به رو شد دیگر مپرس از من چه با او از عدو شد آید به گوش از بیت الاحزانش فغانش آن ‌جا که دشمن قطع کرده سایبانش آن‌ جا که رفته سینه و بازو شکسته در بین ره گه ایستاده گه نشسته این جا گرفته دست بر دیوار زهرا وز درد بوده تا سحر بیدار زهرا این ‌جا علی تنها تن زهرا به گِل کرد وز بعد او با چاه شب‌ ها درد دل کرد این‌ جا علی تا صبح، شب‌ها ناله می ‌کرد ناله ز داغ یار هجده ساله می‌ کرد این‌ جا پدر طفلان خود را خواب می ‌کرد شمع دل ایتام خود را آب می ‌کرد این ‌جا شده اشکش گلاب قبر زهرا صبر علی افزون شده از صبر زهرا این ‌جا جوابی کس نداده بر سلامش نشنیده کس با گوش جان خود پیامش دانی دل زائر چرا این جا شکسته ست مهدی کنار تربت زهرا نشسته ست خیزید این جا دامن او را بگیرید وز او سراغ تربت زهرا بگیرید این ‌جاست کز غم جان شیعه بر لب آید از کوچه‌ها بوی حسین و زینب آید در این زمین ام البنین ماتم گرفته ماتم ز داغ صاحب پرچم گرفته این ‌جا ز دشت کربلا برگشته زینب برگشته اما بی بردار گشته زینب این‌ جا نشان آورده دختر بهر مادر پیراهن سوراخ سوراخ برادر غم سوخت عبدالله را و ساخت این ‌جا خود دید زینب را ولی نشناخت این‌ جا دوبیتی از جفاها و جور قوم دغا پر ز خون است قلب اهل ولا چون حریم چهار امام همام کرده تخریب فرقه ی اعدا ▪️
از جور و جفای قوم بی شرم و حیا تخریب شده حریم انوار خدا در شهر مدینه و به وادی بقیع بنموده چنین جنایتی خصم دغا ▪️ چون شده قبر چار امام خراب در بقیع مدینه یا احباب از جفای عدوی بی ایمان قلب اهل ولایت است کباب ◾️ در بقیع باشد مزار چار امامِ ما خراب هرکه رفته در بقیع از دیدنش گشته کباب نی حریم و نی حرم دارد که باشد سایه اش آن قبور محترم را سایه باشد آفتاب ◾️ برو بقیع ببین آن قبور بی حرمش مزار چار امام عزیز و محترمش ذاکران امام حسین
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس: ای به بقیع آمده! هشیار باش خفته چرا چشم تو؟! بیدار باش فرش رهت، بال ملک کرده‏ اند ذره ی تو، مهر فلک کرده‏ اند دیده فرو بند ز ناسوتیان تا نگری جلوه ی لاهوتیان ترک خودی پیشه کن و خاک شو! نیستی ار پاک، برو پاک شو! دل ببر از زمزمه‏ ی خاکیان تا شنوی نغمه ‏ی افلاکیان چشم دل خویش اگر وا کنی آن چه نبینند، تماشا کنی این حرم خاص خداوندی ست طوف درش، مایه ‏ی خرسندی ست شرط حرم، محرمی و محرمی ست محرم اگر نیستی، از مجرمی ست مجرم و محرم ز یک ریشه ‏اند در خور آن، مردم حق پیشه ‏اند سالک این راه، دلش پر غم ست بی ‏غم اگر آمده، نامحرم ست! همدم غم، هم سخن درد باش غم، محک مرد بُوَد مرد باش! نه قبله در تو که قبله نماست در تو بقیع نه کعبه کعبه ی اهل ولاست در تو بقیع هزار مرتبه برتر از عرش حق هستی نیاز خانه ی اهل سماست در تو بقیع سکوت محض تو در اوج غربت تاریخ نماد ناله ی قلب خداست در تو بقیع همین که بی حرم و گنبدی و گلدسته نشان ز واقعه ای غم فزاست در تو بقیع به هر دو عالم اگر فخر می کنی چه عجب مزار مادر شاه وفاست در تو بقیع به اشک نم نم خود زائرت سحر می گفت شمیم علقمه و کربلاست در تو بقیع اگر چه مهد ولایی، به کربلا نرسی کجا سری ز تن خود جداست در تو بقیع کنار تربت مادر به یاد کرب و بلا صدای ناله ی مهدی رساست در تو بقیع کـوریِ چشم سَعـود آزاد می گردد  بقیع خالی از هر جور و هر بیداد می گردد بقیع هرچه تخریبش کند وهـّابیِ خوار و زَبون در دل ما شیعیان آبـاد مـی گردد بقیع با حضـور پنــج نور عصـمت آل رسـول با شکـوه دیگـری ایجاد می گردد بقیع شیعه پرچم می زند با ذکر"یازهرا" در آن تا که پرچمدارِ عدل و داد می گردد بقیع بشکند مُهـرِ سکوت از خـاک این غربتکده بغض چندین ساله اش فریاد می گردد بقیع بشـکفــد گلبــوتـه ی سبـز دعـا در تربتش غم به پایان می رسد دلشاد می گردد بقیع چار بابی از کَرَم هر یک کریم بن الکریم باب حاجات و کریـم آباد می گردد بقیع می شودخاک بقیع عرشی ترین خاک زمین زین سبب در آسمان ها یاد می گردد بقیع زائـران دلداده ی بیـن الحرم ها می شوند کربـلایـی در دلـش بنیـاد می گردد بقیع می رسـد از راه  آخـر ، آخـرین نور هـدیٰ با حضـور سبـز او آزاد می گردد بقیع خاک پاکش توتیای چشم خود کن"کیمیا" کور، بینـا می شـود در این دیــار آشنا ذاکران امام حسین بوی غم بوی عزا دارد بقیع غربتی بی انتها دارد بقیع اشك زهرا روی خاكش ریخته روز و شب حال بكا دارد بقیع بس حكایت از زمان غربت و ناله های مرتضی دارد بقیع در میان سینه ی سوزان خود گنج پنهان سال ها دارد بقیع باز بی شمع و چراغ و زائر است مردمانی بی وفا دارد بقیع بوده این جا هیئت ام البنین روضه خوان كربلا دارد بقیع بغض می بارد به هر جا پا نهی آستانی غم فزا دارد بقیع هركه برگشته از آن وادی غم گفته بس نا گفته ها دارد بقیع خواب می دیدم كه قد آسمان گنبدی رنگ طلا دارد بقیع خواب می دیدم كه صحن و بارگاه مثل صحنین رضا دارد بقیع كربلا خاكش شفا گر می دهد تربت پاكش شفا دارد بقیع آن قدر هم بی كس و بی یار نیست زائری نام آشنا دارد بقیع روز تخریب ضریح و گنبدش مهدی صاحب عزا دارد بقیع تا همیشه یاد مادر باشد او خاک بر روی عبا دارد بقیع انتقام فاطمه خواهد گرفت آخر ای دنیا، خدا دارد بقیع ذاکران امام حسین خاکیست، بی ریاست، صفا دارد این حرم بر خاکِ با صفاش قسم دوست دارمش مضمون نابِ اهل قلم بوده این بقیع من هم شبیهِ اهل قلم دوست دارمش آباد یا خراب، تفاوت نمی کند این خاک را برای دلم دوست دارمش گیرم که بسته اند درش را شبانه روز حتی زِ پشت پنجره هم دوست دارمش قُم، کاظمین، کرب و بلا، مشهدالرضا اصلاً شبیهِ هرچه حرم دوست دارمش مثل مقدسّاتِ دگر مثل کربلا مثل کتیبه، بیرق، علم، دوست دارمش این خاک، خاکِ پاکِ کریمِ دو عالم است من هم به عشق شاه کرم دوست دارمش ذاکران امام حسین
اشعار ناب آیینی: به‌مناسبت در حریمی که روضه ممنوع است روضه‌خوان شما خودِ قبر است پیش جهل مدبران بقیع چاره‌ی بغضِ در گلو صبر است در مسیر کبوتران حرم آب و دانه سحر نمی‌ریزند در هوای تو لطمه‌زن‌ها هم خاک غربت به سر نمی‌ریزند سنگ قبر تو شش جهت دارد پس ضریح تو نیز شش‌گوش‌ست هرکه از باب قاسم آمده است بعد عمری هنوز مدهوش‌ست گنبدت را ندیده‌اند مگر تپه‌خاکی که پشت مرقد توست در حقیقت قلوب انسان‌ها بارگاهی برای مسند توست از مفاتیح ندبه جایز نیست «گریه» از غربت تو محروم است هرکه فرزند فاطمه باشد بین مردم همیشه مظلوم است سوت‌وکور است هر شبِ جمعه چون شب دفن مادرت زهرا سوت‌وکور است مثل آن کوچه که نکردید خانه را پیدا آتش درب خانه می‌باشد علت قلب داغ دار بقیع سپر اهل خانه محسن شد مثل آن نرده‌ها کنار بقیع خاک‌های بقیع می‌گفتند چادر مادر تو خاکی نیست در مصافی که ظلمت و نور است نور را از پلید باکی نیست ✍ 🔹 به‌مناسبت می‌نویسم روایتی پُر درد می‌نویسم حدیث پُر اندوه می‌نویسم که‌ غم تلنبارست ذره‌ذره به روی دل، چون کوه می‌نویسم که مرغ دل پَر زد باز هم در هوای پاک بقیع می‌نویسم که مرغ دل افتاد باز از غم به روی خاک بقیع آن‌چنانیِ که داغ دخت نبی به دل و قلب شیعه آتش زد باز هم آتشی به دل‌ها زد غم تخريب مرقد و گنبد شد بدست حرامیان تخریب مرقد پاک چار امامِ همام عرش گشته سیاه‌پوش ای وای از پلیدی نطفه‌های حرام می‌نویسم خدا دل آزرده‌ست باز هم از مصیبتی جانکاه می‌نویسم ملائک افسردند بسکه از این ستم کشیدند آه... می‌نویسم دوباره رفت از هوش فاطمه در جنان ز بی‌تابی صحن و گلدسته‌ها، ضریح و حرم خاک شد از جفای وهابی آسمان گوئیا به‌ خاک افتاد شد غمین زین عزا وجود زمین اشک‌های علی در آمده‌ است اشک زهرا و اشک اُمّ‌ِبَنین ناکسان از عناد لطمه زدند باغ پُر لاله و شقایق را خاک کردند قبر سجاد و باقر و مجتبی و صادق را کاش می‌شد که جمعه‌ای نزدیک آید از راه تک‌سوار غریب تا که با دست با کفایت او شود آباد آن دیار غریب آیدو گردد او چو حاکم بر طائف و جده و دمام و ریاض عربستان به کل شود نابود حسنستان شود تمام‌ حجاز و به امر امام خود سازند با طلا نقره مردم ایران گنبدی زرد و چار گلدسته و ضریحی به طرح فرشچیان سمت باب الحسن بسوی حرم همره صاحب الزمان آن‌گاه ذکر یک دسته "یا حسن جان"ست ذکر دیگر علی ولی الله ✍ 🔹 🔹 ذاکران امام حسین
⚫◾◾◾◾◾◾◾ روز‌ درگذشت‌ شادروان‌ محمد‌ جعفری‌ (پدر خانم مداح اهلبیت حسین میرزائی) 📆روز دوشنبه‌ 402/02/11 ⏰از ساعت 15الی‌ 17/30 تکیه‌ ابوالفضل‌ (ع) محمداباد‌ 🕌 ◾ برای شادی روح آن مرحوم رحم الله من یقرا الفاتحه مع الصلوات.🙏 ✍ با تشکر از طرف خانواده آن مرحوم◾◾◾◾◾◾◾
اشعار ناب آیینی: ؛ به‌مناسبت عمری مرا تو بیشتر از من دعا کردی من معصیت کردم ولیکن تو حیا کردی دادی جوابم را تو بی‌چون‌و‌چرا اما چون‌وچرا کردم مرا وقتی صدا کردی ای وای از آن نیمه‌شب‌هایی که آقاجان من خواب بودم تو به حالم گریه‌ها کردی من که همیشه جای مرهم، دردِ تو بودم ماندم برای چه تو دردم را دوا کردی دورت بگردم من، فقط بین رفیقانم_ حق رفاقت را تو جانانه ادا کردی از یاد بُردم عزت من از کجا بوده از بس به این سائل عطای بی ریا کردی غم نیست گر بسته‌ست بر رویم همه درها وقتی درِ رحمت به روی من، تو وا کردی ** آقا دعا کن زنده باشم من ببینم که تو در مدینه چار تا جنت بنا کردی جانم فدای سُفره‌ی اُم البنینی که هر صبحِ شنبه در مدینه تو به‌پا کردی ✍ 🔹 به‌مناسبت ؛ چارتا گنبد کنار هم، عجب قابی ! که نیست خیره‌ام‌ شب‌ها به سمت چار مهتابی که نیست چارتا اذن دخول از چارتا باب المراد می‌روم سمت بهشت از چارتا بابی که نیست گوشه‌ی صحن حسن می‌ایستم با احترام دلخوشم در آرزوهایم به آدابی که نیست در میان زائران گاهی به کنجی قانعم گرم قرآن خواندنم در کنج سردابی که نیست با دو رکعت عاشقی بالای سر، حالم خوش‌ست سجده کردم بارها در بین محرابی که نیست می‌روم نزدیک سقّاخانه‌ی ام البنین تشنه‌ام، باید بنوشم جامی از آبی که نیست خادمی می‌بیندم هرگاه پلکم بسته ماند با پر قو می‌شوم بیدار از خوابی که نیست صحن و ایوان و رواقی نیست شاید، من ولی حاجتی دارم که می‌گیرم از اربابی که هست ✍ 🔹 ؛ ؛ ؛ ؛ ؛ ؛ ؛ ؛ 🌱اجرا شده توسط در دیدار بخشی از جامعه کارگری با ۱۴۰۲/۲/۹ 🌱 نفس باد صبا مُشک‌فشان خواهد شد عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد کاش می‌شد که بگویند: نگار آمده است شهرِ یخ‌کرده! به پا خیز..، بهار آمده است صبح تردید ظهوریم، شروعیم همه چارده قرن به دنبال طلوعیم همه سحر وصل تو دیر است..، کجایی آقا؟! دل ما پیش تو گیر است..، کجایی آقا؟! بی تو تقویم دلم فصل زمستان دارد با تو سرسبزترین معجزه امکان دارد بُغض از صفحه‌ی تاریخ قلم خواهد خورد جمعه‌ی دیدن دلدار رقم خواهد خورد باید آماده‌ی فردای حضورش باشیم باید آغازگر فصل ظهورش باشیم سنگ بر چهره‌ی تاریک شب، انداختنی‌ست جاده‌ی آمدن مهدی ما ساختنی‌ست راه، پیچ و خم و طوفان و مصیبت دارد مردِ میدانِ عمل خواهد و زحمت دارد مردِ میدانِ عمل از همه سربازتر است جلوه‌ی همت و غیرت..، عرقِ کارگر است زحمت مستمرش، سجده‌ی طولانی اوست پینه‌ی دست، همان پینه‌ی پیشانی اوست جز به اندیشه‌ی تولید نپرداخته است دستِ پُرپینه‌ی او جامعه را ساخته است مرد میدان جهادند..، بصیرت دارند همت و باکریِ عرصه‌ی این پیکارند دمِ آن‌ها نَفَسِ لشکر امید شده جبهه‌ی خدمتشان، سنگر تولید شده هرکه در راه خدا زحمت بی وقفه کشید به‌خداوند شهید است، شهید است، شهید کارگر دانه‌ی دین‌دارشدن می‌کارد پس نبی بوسه به دستش بزند جا دارد سَر درِ عرش، مَلَک با قلم نور نوشت مزد این قشر، بهشت است، بهشت است، بهشت پدرم مرد جهادی، پدرم کارگر است پای دین ماندنم از نان حلال پدر است علم و تولید و عمل ماحَصَلش عزت ماست عزّت ما به‌خدا در گروِ همت ماست گرچه از مَکر عدو سینه مُکدر داریم ولی اُمیّد به آینده‌‌ی کشور داریم حرف سردار برای همگی‌ محترم ‌است گفت: جمهوری اسلامی ایران حرم‌ست آن‌طرف بر دلِ کُفّار اگر داغ گذاشت این‌طرف دغدغه‌ی سفره‌ی مردم را داشت چاره‌ی مشکل ما وحدت مسئولین است راه ایران قوی، همت مسئولین است پشت آن میز به خون شهدا فکر کنید حاج قاسم بشوید و به خدا فکر کنید دشمن از دوستی و وحدت ما می‌ترسد از ثمردادن خون شهدا می‌ترسد خویش را عضوی از این طایفه جا کرد و گریخت باز در سنگر ما فتنه به‌پا کرد و گریخت باید از فتنه‌ی زن، زندگی، آزادی گفت باید از حرمت آن سنت اجدادی گفت گفت از دامن زن، مرد به معراج رود نگذاریم که این ارث به تاراج رود نَفَسِ آخرِ دشمن شده، خود می‌داند رجزش لاف غریبی‌ست اگر می‌خواند او دگر هیچ نمانده‌ست ز پا بنشیند کافر است و همه را مثل خودش می‌بیند خواست جمهوری اسلامی ما را بزند خواست تا حاصل خون شهدا را بزند ما ولی دست خدا بر سرمان هست هنوز مردی از نسل علی رهبرمان هست هنوز زیر دِین کرم شاه شهیدان هستیم تا سرِ دار، همه بر سر پیمان هستیم لحظه‌ای تا نفس آخر دنیا باشد مقصد بعدی‌ِمان مسجدالاقصیٰ باشد ما که روی لب‌ِمان مرگ بر اسرائیل است پاسخ دشمنی دشمن‌مان سِجّیل است