1_54934337.mp3
1.65M
✨﷽✨
#سبک
#مدح_توسل_زیبا
#میلاد_امام_علی علیه السلام
#عید_غدیر
🎵 MP3
آیینه تمام نمای خدا علیست ...
🎤🎤 #سید_رضا_نریمانی
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 http://eitaa.com/joinchat/2536177680C0b8e21b1e5 ✍
✨﷽✨
#مدح_و_توسل_زیبا
#میلاد_امام_علی علیه السلام
#عید_غدیر
تو بی ابتدایی و بی انتها
شبیه پیمبر، شبیه خدا
تو بالاترین نقطهٔ باوری
معماترین نقطهٔ زیر ” با “
مقرب ترین جلوهٔ لم یلد
و لم یولد آیه های خدا
تو آن سمت دروازهٔ باوری
همان جا که می خوانمش ناکجا
مرا آن طرف ها اگر راه نیست
شما لااقل این طرف ها بیا
تو آن خواهش سبز سجاده ای
همان التماسِ شب انبیا
تویی مقصد اول و آخرم
مناجات شب های غارِ حرا
بیا با پر و بال کروبیان
بزن وصله این گیوه ی پاره را
بزن بیل خود را بر این سرزمین
بزن تا که باشم درخت شما
من از آبِ چاهِ شما خورده ام
که حالا شدم تشنهٔ کربلا
خدای کرَم ! سایه ی ناشناس !
در این کوچه های بدون صدا
چنان مخلصانه کَرم می کنی
که حتی نمی ماندت رَدِّ پا
تو یعنی همان شاهِ شهر منی
که داری قدم می زنی با گدا ؟!
در این سینه ی شب کجا می روی ؟
از این جاده ها ، دور از چشم ما
به سمت مناجات سجاده ات
اگر می روی التماسِ دعا
تو باران ترینی و ما خشکسال
رسیده ترینی و ما کالِ کال
تو مانند آبی ولی آب تر
تو مثل طلایی ولی ناب تر
اگر تو صعودی ، فرودیم ما
اگر تو نبودی ، نبودیم ما
تو نورِ خودی ، آفتابِ خودی
مسلمان دین کتاب خودی
تو اسرار لب های پیغمبری
قسم های شب های پیغمبری
تو سیبی تو میلِ شب جمعه ای
دعای کمیلِ شب جمعه ای
مسیحای مَسحِ یتیمان تویی
محاسن سپیدِ کریمان تویی
تو سیمرغی و کوه قافِ خودی
تو ذی الحجهٔ در طواف خودی
تو با مردمی ، مردمی نیستی
تو نان جویی ، گندمی نیستی
تو نوری و هر صبح خورشیدمی
تو اخلاص آیات توحیدمی
تو دیگر برای من عادت شدی
هزار و دو رکعت عبادت شدی
تو شصت و سه دفعه بهارم شدی
نهالت شدم باغدارم شدی
همیشه درِ خانه ات باز بود
تنورت همیشه نمک ساز بود
تو بودی که شب ها سحر داشتند
یتیمان کوفه پدر داشتند
پُر از نوری و آفتابی علی
سلام بدونِ جوابی علی
نگاهت شبی خواب راحت نکرد
و یک شب لبت استراحت نکرد
تو رفتی و حالا در این روزها
ورق مي زنم خاطرات تو را
همان روزهايي كه تنها شدي
شكسته ترين مرد دنيا شدي
همان روزهايي كه يك مرد پست
غرور تو را با طنابي شكست
همان جا تو را خون جگر كرده اند
بتول تو را بي پسر كرده اند
تو بالايي و در كفِ پست ها
زدند آفتاب تو را دست ها...
شاعر : #علی_اکبر_لطیفیان
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @zakerein ✍
1_54907221.mp3
1.63M
✨﷽✨
#سبک
#مدح_توسل_زیبا
#میلاد_امام_علی علیه السلام
#عید_غدیر
🎵 MP3
تو بی ابتدایی و بی انتهایی ...
🎤🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 http://eitaa.com/joinchat/2536177680C0b8e21b1e5 ✍
✨﷽✨
#روضه_و_توسل_جانسوز
#شهادت_امام_کاظم علیه السلام
تا تو بی پرده شدی لاله رخان خوار شدند
همه گل هایِ چمن در پسِ دیوار شدن
پرده بردار که از شوقِ تماشایِ رُخت
در دیوارِ جهان ، آیینه رخسار شدن
#صائب_تبریزی
*میبینم این جوونا تو همین اول جلسه بلند گریه می کنن .. یاصاحب الزمان .. ماهِ رجبِ آقا کِی میای .. کِی منه آلوده سیمایِ تو رو میبینم آقا ؟ همۀ درد ما اینه ما آقامون نیستش .. والا کی جرات میکنه با شیعه اینجور برخورد کنه ؟.. بگو آقا من همه آرزوم اینه باشم اون روزُ ببینم که میگی «أَلا يَا أَهلَ الْعالَم انا بقیه الله .. أنا ابن فاطمة الزهراء..» من پسرِ اون مادری ام که تو کوچه زمین خورد .. (نکنه اسمِ بی بی بیاد تو نگاه کنی ...) آی بی بی جان .. اینا حرفایِ ذوقی که میگم ، من عموم امام حسنِ .. همون آقایی که دید تو کوچه مادرش سیلی خورد .. رفقا اگه باشیم ، میبینیم چه جور انتقام میگیره ..يا مُنتَقِم اِنتَقِم ...*
هیچ کس نیست که داند به چه کار آمده است
بس که مردم ز تماشایِ تو از کار شدند
یابن الحسن ..
*ایام ، ایامِ شهادتِ موسی ابن جعفرِ (ع) .. یا باب الحوائج .. میخوای آقامون بیاد تو جلسه ؟ آخه انقده رو باباش حساسه .. (چرا؟) اخه باباشُ هی از این زندان به اون زندان میبردن .. چهارده سال زندان بود .. هی زیرِ لب میگفت رضا جان دلم برات تنگ شده .. یه وقتایی هم دخترش معصومه خانومُ صدا میزد .. یه روضۀ عاطفی بخونم آتیشت بزنم ؟
زندان ها با هم فرق میکرده ،یکی ازین زندان ها خانه ای بوده . مرد زندانبان از از خانه بیرون رفته ، شب شد وارد خانه شد ،دید زنش زانوهاشُ بغل کرده داره بلند بلند گریه میکنه ، گفت چته ؟ گفت دیگه خسته شدم ازین زندانی ،آزادش کن بره .. گفت این که مظلومه به ما کاری نداره ، شب و روز داره عبادت میکنه .
گفت نه ؛ تو ندیدی داره چی کار میکنه . گفت امروز از تو خونه بیرون آمد ، تو ایوان نشست ، دید بچه ها دارن بازی میکنن .. دیدم شروع کرد بلند بلند گریه کردن .. هی میگه معصومه جان کجایی ؟.. سالهاست صورتتُ ندیدم .. یه وقتایی هم میگه رضا جانم بیا بابا ...*
اثری نیست به جا از من و خاکسترِ من
ای خدا شکر که دور است زِمن دخترِ من
ای رضا کاش که می آمدی و میدیدی
چه تراشیده و کاهیده شده پیکر من
اثر سلسله بر گردنِ من جا انداخت
ولی از کینه کسی قطع نکرده سر من
#حاج_سعيد_خرازی
*مجبورم میکنی بگیم ، تو یه سیاه چالی بود شب و روز فرقی نداشت با هم حضرت به علمِ امامت شبُ روزُ تشخیص میداد .. دیگه این ساقِ پاها خرد شده بود .. (من دیگه روضه نگم ..) با این که عیال وارِ اما ملاقاتی نداره ..
اما این آخریا یه یهودی هر روز میومد دیدنش(حیا میکنم بگما) با تازیانه میومد ،نمیگم با آقا چیکار میکرد اما بر که می گشت تازیانه خون آلود بود .. اما حرفم اینه ، حضرت از زدن هراسی نداشت . اما یه چیزی میشد بدنش میلرزید( منتظر نباش روضه بگم) میگفت منو میزنی بزن . سیلی میزنی بزن . لگد میزنی بزن . به خودم ناسزا میگی بگو . اما به مادرم ..
یه عده از شیعیان پشتِ زندان جمع شدن ،آخه شایعه شد هارونِ ملعون گفته آزادش میکنم ، گفتن الان درِ زندانِ بغداد باز میشه آقامون میاد .. یکی گفت رو پاش میوفتم ،یکی گفت دستاشو میبوسم .. یه سری گفتن رو بدنش گل میریزیم .. میگیم خلاصه آقامون آزاد شد ،اما یه وقت دیدن درِ زندان باز شد یه بدنِ نحیف ، رو تختِ پاره .. چهارتا حمال یه بدنُ رو دوش گرفتن هی میگن «هذا اِمامُ الرَّفَضَة فَاعرِفُوهُ» .. ( بگم داد بزنی ؟..) با این که بدن نحیفِ اما بدن هنوز سنگینِ ،عبا رو کنار زدن دیدن بدن هنوز تو غل و زنجیره ... آی امام رضا .. همه قدیمیا فیض ببرن پدر مادرا فیض ببرن ..
آوردن رو جسر بغداد بدنُ انداختن و رفتن .. سلیمان میگه تو قصرم بودم یه وقت دیدم یه بدنی رو آوردن انداختن و رفتن .. میگه هی سلیمان نگاه کرد گفت این بدنِ کیه ؟ کس و کار نداره این بدن ؟ گفتن سلیمان این بدنِ موسی ابن جعفرِ ،دیدن پا برهنه از قصر بیرون دوید .. اومد کنارِ این بدن گفت همه بیاید زیرِ بدنشُ بگیرید شهادت بدید این بدنِ پاک پسرِ پاکِ .. طیب ابن طیب .. یا اباعبدالله .. خلاصه یکی دلش سوخت .. یا موسی ابن جعفر یه عده رو جمع کرد بدنتُ بلند کردن .. عصر عاشورا غبار بلند شد .. زینب گفت نکنه میخوان داداشمُ تشییع کنند .. دیدن نه ؛ اسب هاشونو آوردن .. حسین ...
#سید_محمد_جوادی
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @zakerein ✍
javadi Babolharam.mp3
16.59M
✨﷽✨
#سبک
#روضه_و_توسل_جانسوز
#شهادت_امام_کاظم علیه السلام
🎵 MP3
تا تو بی پرده شدی لاله رخان خوار شدند ...
🎤🎤 #سید_محمد_جوادی
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 http://eitaa.com/joinchat/2536177680C0b8e21b1e5 ✍
✨﷽✨
#مناجات_با_امام_زمان
#شهادت_امام_کاظم علیه السلام
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ ، وَمَهْبِطَ الْوَحْىِ
اصلاً نیاز نیست بگویم دعام کن
هر شب دعام میکنی آقا نگام کن
* امروز هر کی برا جدت یه قدم برداشته ، تو دعاش کردی .. چون اینا اومدن ملاقات کنن زندانی غریبِ بغداد رو .. میدونی تو این چندیدن سالِ زندان یه نفر نیومد ملاقات آقا ...*
اصلاً نیاز نیست بگویم دعام کن
هر شب دعام میکنی آقا نگام کن
یک لحظه ام مرا زِ نگاهت حدا نکن
کارِ مرا خودت به سلامت تمام کن
تا پیشِ مادرت نرود آبرویِ من
یک بار هم شده به غلامی صدام کن
وقتی غروب ، وقت سحر ، وقتِ ظهر و عصر
یادم تو داده ای که بگویم گدام کن
حالا که غیرِ حجر تو دیگر ملال نیست
گاهی به وصل دردِ مرا التیام کن
چون جدِ خود تو پیش سلامی به نوکرت
یک بار هم بگو تو به آقا سلام کن
در خدمتیم و حیف که آن را دوا نیست
ما را عزیزِ فاطمه لطف مدام کن
بارانِ رحمت است توسل به جد تو
یک روضه مهمانِ خودت این غلام کن
«والشمر الجالسٌ» همین یک اشاره بس
یارب بیا و رحم به اهلِ خیام کن
#حاج_حسین_سازور
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @zakerein ✍
Babolharam Sazvar.MP3
10.7M
✨﷽✨
#سبک
#مناجات_با_امام_زمان
#شهادت_امام_کاظم علیه السلام
🎵 MP3
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ...
🎤🎤 #حاج_حسین_سازور
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 http://eitaa.com/joinchat/2536177680C0b8e21b1e5 ✍
✨﷽✨
#روضه_و_ذکر_توسل
#شهادت_امام_کاظم علیه السلام
روزِ عاشورایِ موسی ابن جعفرِ بریم کاظمین ببینیم چه خبره .. خیلی امروز تشییع جنازه اش غریبانه بود .. هیچ کسی به غیرِ امام رضا نبود بدن آقا رو برداره ..
دارم امید با حرمت روبرو شوم
تا با تو در حریم تو در گفت و گو شوم
حالا که دورم از سحرِ کاظمین تو
باتو من از حریم رضا روبرو شوم
قربان کاظمین که بوی رضا دهد
دل خسته آمدم که به مشهد رفو شوم
دارد صفا غلام سیاه شما شدن
بد بویم و کنار تو خوش عطر و بو شوم
آزاد آمدم که تو عبدم کنی ز لطف
با یک نگاه نافذ تو زیر و رو شوم
با امام داشت میومد فاصله گرفت از حضرت ، حضرت فرمود چرا از ما فاصله گرفتی؟ گفت داداشم داره از روبرویِ شما میاد ، بی حیا و بی تربیتِ ، میترسم یه حرفی به شما بزنه من خجالت زدۀ شما بشم حضرت فرمود میخوای برادرتم مثله تو محّبِ ما بشه؟ عرضه داشت بله آقا از خدامه ..
حضرت فقط یه نگاه کرد بهش ، اُفتاد رو پاهایِ حضرت ... یه نگاه کرد به زنِ رقاصه افتاد رو خاک ، صورت رو خاک گذاشت .. استغفار می کرد ...
در یک سحر بیایم اگر در کنارِ تو
با ناله هایِ فاطمه در جستجو شوم
گاهی تو را صدا کنم و گه جواد را
با اشکِ روضه هایِ تو در شستشو شوم
قفلِ زبان چو باز کنی چند لحظه ای
من روضه خوانِ روضۀ سّرِ مگو شوم
ساقِ شکسته ، طاقت زنجیر را نداشت
من با چه حال نوحه گرِ دردِ او شوم
گردن نمانده بود برایش زِ سلسله
میگفت مثله عمۀ خود سر به تو شوم
مُردم زِ غربت تا شبِ تارم سحر شد
تنها غل و زنجیر از حالم خبر شد
درد و بلایِ شیعه را بر جان خریدم
من ضربه ها خوردم که این ره بی خطر شد
از این قیامی که دگر شکلِ رکوع است
طوبیِ این مذهب همیشه باروَر شد
قعر سجون در پنجه هایِ سردِ زندان
آهی به هر دیوار خورد و بی اثر شد
سندی چه آورده سرم ، شیعه نداند
از چه زِ خون آبه همیشه دیده تر شد؟
از خونِ رویِ کعبِ نی پیداست کامل
بر ضربه هایم دست هایِ من سپر شد
از بس که پیچیده به دورم تازیانه
از چادرِ مادر، لباسم پاره تر شد
*پیغمبر فرمود ، هیچ قومی مثله یهود منو اذیت نکردن ... اینا ذاتاً دشمنِ بچه هایِ پیغمبر بودن ..*
در پنجه هایِ آهنینِ پنجه هایش
بر پهلویم کاری شبیه میخِ در شد
سر بسته گویم ، بی ادب حرفِ بدی زد
با ناسزاهایش ، غرورم شعله ور شد
گر مویِ پیشانی بهم میریخت اما
شکلِ محاسن از سرم آشفته تر شد
در دسته این نامرد چون گودیِ گودال
حتی بلندیِ محاسن دردسر شد
در پیشِ چشمِ مادرم سر را بریدن
از این مصیبت مادرِ ما نوحه گر شد
*خدا به همتون خیر بده ، دله امام رضا رو شاد میکنید با این گریه هاتون ..*
وقتی که با ضربه جدا میکرد سر را
فریاد هایِ یا بُنَیّ بیشتر شد ...
*«نحن رضضنا الصدر» امام زمان در ناحیۀ مقدسه میفرماید : سلام بر اون بدنی که کوبیده شد .. امام صادق فرمود جّدِ ما هنوز دستُ پا میزد .. اسب هاشون رو نعلِ تازه ردن ... یه جمله دیگه و التماسِ دعا ...*
دنبالِ گیسویِ پریشانی به نیزه
در کوچه و بازار زینب در به در شد
زینب کجا و سکویِ ......
حسین .....
#حاج_حسین_سازور
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @zakerein ✍
Babollharam Sazvar.MP3
16.24M
✨﷽✨
#سبک
#روضه_و_ذکر_توسل
#شهادت_امام_کاظم علیه السلام
🎵 MP3
روز عاشورای موسی ابن جعفر بریم کاظمین ...
🎤🎤 #حاج_حسین_سازور
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 http://eitaa.com/joinchat/2536177680C0b8e21b1e5 ✍
✨﷽✨
#روضه_و_توسل_جانسوز
#شهادت_امام_کاظم علیه السلام
« اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ »
دل سلامت مى كند اما جوابش مى كنى
اصلاً اين ديوانه را آدم حسابش مى كنى؟
گاه مى خوانى ز خويش و گاه ميرانى ز خود
هم عطايش مى كنى و هم عذابش مى كنى
دانه هاىِ بغض در چشمم شده انگورِ اشک
خوشۀ انگور آوردم شرابش مى كنى؟
مستيم را كه خودت جرعه به جرعه داده اى
پس چرا با دست هاىِ خود خرابش مى كنى؟
من كه چندين سال بى خورشيد تو جان كنده ام
يخ زده در چشم هايم اشك، آبش مى كنى؟
از ميان اين همه آهو كه سويت مى دوند
يک نفر مانده است آيا انتخابش مى كنى؟
نقش بازى مى كند شيطان زمين گيرم كند
نقشه هاى شوم را نقشِ بر آبش مى كنى؟
رسم دارم دستِ خالى زائرت باشم فقط
در حرم اصلاً گدايى را تو بابش مى كنى؟
صورتم را فاطمه وقتى بگرداند ز من
ميشوى خود واسطه فوراً مجابش مى كنى
دور سقا خانه ات وقتى كه مى آيد كسى
ميهمانِ سفرۀ بى بى ربابش مى كنى ...
____
« السلام على المعذب في قعر السجون وظلم المطامير»
سیاه چالِ بلا سایه بر پرم انداخت
چه شعله ها به دلم دوری از حرم انداخت
برای خندۀ معصومه ام دلم تنگ است
غمی به سینۀ من هجرِ دخترم انداخت
اگر چه واسطۀ رزقِ عالمین منم
یهودی آمد و نان در برابرم انداخت ...
* الله اکبر .. اگر به من بگی میگم بدتر از خرما انداختن و صدقه دادن تو کوفه نبود آقا ... یه موقع اُم کلثوم سلام الله علیها متوجه شد یکی از بچه ها یه خرما رو داره میزاره دهانش ، دست انداخت بیرون آورد ، زنِ گفت چرا نمیزاری بچۀ گرسنه غذا بخوره ؟ .. فرمود به خدا صدقه بر ما حرامه ...*
گوشۀ زندان غم ، ناله رها می کنم
جان به لبم آمده ، یادِ رضا می کنم ...
واویلا .. واویلا ...
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @zakerein ✍
babolharam Arzi.mp3
10.13M
✨﷽✨
#سبک
#روضه_و_توسل_جانسوز
#شهادت_امام_کاظم علیه السلام
🎵 MP3
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ...
🎤🎤 #استاد_حاج_منصور_ارضی
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 http://eitaa.com/joinchat/2536177680C0b8e21b1e5 ✍
✨﷽✨
#سینه_زنی
#شهادت_امام_کاظم علیه السلام
بی جانم و جان می شود موسی بن جعفر
يا موسي بن جعفر
در جانم ایمان می شود موسی بن جعفر
يا موسي بن جعفر
يا باب الحوائج
يا موسي بن جعفر...
مشهد، رضا... قم، فاطمه... با این کریمان
والیِ ایران می شود موسی بن جعفر
يا موسي بن جعفر
يا باب الحوائج
يا موسي بن جعفر...
یک قطره از دریای آقایی اش این است
یار فقیران می شود موسی بن جعفر
يا باب الحوائج
يا موسي بن جعفر...
باید که با پای برهنه رفت سویش
وقتی که رضوان می شود موسی بن جعفر
يا باب الحوائج
يا موسي بن جعفر...
خشکیده ام باید بیافتم در مسیرش
بر تشنه باران می شود موسی بن جعفر
يا باب الحوائج
يا موسي بن جعفر...
جانم به لب آمد از این ماتم، ز بس که
زندان به زندان می شود موسی بن جعفر
آي موسي بن جعفر...
واي موسي بن جعفر...
يا موسي بن جعفر...
وقتی غل و زنجیر بر ساقش می افتد
دردش دو چندان می شود موسی بن جعفر
آي موسي بن جعفر...
واي موسي بن جعفر...
يا موسي بن جعفر...
وقتی که می افتد میان سجده انگار
در جامه پنهان می شود موسی بن جعفر
آي موسي بن جعفر...
واي موسي بن جعفر...
يا موسي بن جعفر...
حالا که زندان بان غرورش را شکسته
داغش فراوان می شود موسی بن جعفر
کارش فقط گریه است بر جد غریبش
وقتی که عطشان می شود موسی بن جعفر
موسی بن جعفر...
يا باب الحوائج
يا موسي بن جعفر...
#کربلایی_حسین_طاهری
#مــتن_و_سبـــــک_ذاکـــــرین
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @zakerein ✍