eitaa logo
متن و سبک ذاکرین
214 دنبال‌کننده
6 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ سلام الله علیها عمری است با عنایتِ تو گریه می کنم تنها به قصد غربت تو گریه میکنم عمری است پای بیرق مشکی روضه ها در سایه سار رحمت تو گریه میکنم *هر چقدر دوست داری گریه کن...فریاد بزن...اما مادر ما تا گریه اش بلند شد...جلوی علی رو گرفتن...گفتن علی به فاطمه بگو بسه اینقدر گریه نکنه خسته شدیم...یکی نپرسید بگه زهرا چرا گریه میکنه...فقط گفتن بهش بگو گریه نکن...یه دختر سه ساله ام یاد گرفت،گفت: عمه! فکر کردن مارو اسیر کردن...میخوای شهرشام رو روي سرشون خراب کنم...اينقدر گریه میکنم...اينقدر گریه کرد گفت صدای گریه کیه نمیزاره من بخوابم...رحمت خدا به این قلب های ذلال...رحمت خدا به این چشمهای پاک و اشک آلود فاطمیه...رحمت خدا به پدر مادراتون که شماها رو با نام علی و زهرا پرورش دادن* گاهی ستاره میشوم و تا سپیده دم در آسمان غربت تو گریه میکنم قبرت که نیست دلخوشم از این که لااقل پایینِ پای هیات تو گریه میکنم آه ای ضریح گمشده بانویِ بی نشان در حسرتِ زیارت تو گریه میکنم تا تربت شهیدِ اُحد ،پا به پای اشک هر شب به رسم عادت خود گریه میکنم گاهی کنار روضه ات از دست میروم از بس که در مصیبت تو گریه میکنم از ابتدای مرثیه هایت قدم قدم تا کوچه ی شهادت تو گریه میکنم * اگه می بینی فاطمه بین در و دیوار قرار گرفت بخاطر اینه علی رو تنها گذاشتن...* گردد اگرچه غرقه به خون پای تا سرم به زان که بنگرم غم غربت به شوهرم مرگ من از فشار در و دیوار خانه نیست این غصه میکشد که غریب است شوهرم *خدا هیچ کسی رو از بالا پایین نیاره...همچین که وارد خانه شد بی بی تو بسترِ...همچی که به زور بلند شد...شاید بعضیا کمکش کردن...هی نگاه میکرد میگفت: علی جان یه سوال دارم...بگو عزیز دلم...صدا زد: آقا! مولا! بابای بچه ها من!...شنیدم مردم مدینه سلامت نمیکنن... علی سرش و پایین انداخت گریه کرد...صدا زد: زهرا جان...به خدا علی سلام میده مردم روشون رو برمیگردونن... * جز غم کسی به خانه ی ما سر نمیزند اینجا که مرغ شوق دگر پر نمیزند در شهر خود غریبم و با درد آشنا در خانه ی غریب کسی در نمیزند من دختر پیمبرم و زان همه یکی دم از سفارشات پیمبر نمیزند میزد مرا مغیره و یک تن به او نگفت زن را کسی مقابل شوهر نمیزند پیش از خودم به حالت زینب دلم بسوخت مادر، کسی مقابل دختر نمیزند *من نمیدونم چه جوری زد...اسماء میگه آب میریختم...دیدم علی دستش رو سرش گذاشت...گفتم چی شده آقا...فرمود: دستم رسید به بازوی ورم کرده...میدونی زینب کِی یادش افتاد...شبی که تو خرابه...زن غساله اومد...من دست به این بچه نمیزنم...تا بگید بدنش چرا اينقدر کبوده...ناله ی زینب بلند شد زن غساله...از کربلا تا کوفه...از کوفه تا شام هرجا گفته بابا، تازیانه،سيلي.....* دستی پلید لاله ی گوش مرا درید دیگر صدای عمه به گوشم نمیرسید *به حقیقت خانوم فاطمه و به حقیقت خانوم رقیه سلام الله علیها "اللهم عجل لولیک الفرج" * •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @zakerein
1_46830141.mp3
4.04M
✨﷽✨ سلام الله علیها 🎵 MP3 عمری است با عنایت تو گریه می کنم ... 🎤🎤 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 http://eitaa.com/joinchat/2536177680C0b8e21b1e5
✨﷽✨ سلام الله علیها ببین التماسِ دلِ دخترت رو چرا جمع کردی دیگه بسترت رو میشه دیگه امشب تو روت رو نگیری بدونِ من آخه کجا داری میری نمیگی که بی تو یه خونه خرابم برا هر سلامم کی میده جوابم شده بستر تو پر لاله بازم آخه کار من نیست که تابوت بسازم مرو یار حیدر.... * بي بي چشمش به تابوت افتاد...خودش سفارش داد...گفت: اینا چیه.؟گفتن: خانوم در حبشه کسی از دنیا میره...تو اینا قرار میدن...بهش میگن: تابوت...فرمود: از اینا برا من هم درست کنید...فرمود: میخوام برآمدگی بدن من مشخص نشه... گرچه کسی هم نیست و نمیتونه ببینه ،آخه ايشان طاهره است...اما بی بی به ما یاد داد...حجاب یعنی این....* به تابوتِ دیگه، تمام حواست بازم خون تازه است، به روی لباست داری راه میری، نشسته نشسته دیدم از نفس هات، که دنده ات شکسته بمون پیش حیدر، یه روزم یه روزه نمی زارم این دفعه پهلوت بسوزه نمیزارم این خونه آتیش و دود شه نمیزارم این دفعه گونه ات کبود شه مرو یار حیدر... •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @zakerein
1_46834237.mp3
1.38M
✨﷽✨ سلام الله علیها 🎵 MP3 ببین التماس دل دخترت رو ... 🎤🎤 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 http://eitaa.com/joinchat/2536177680C0b8e21b1e5
✨﷽✨ سلام الله علیها عرشیان دور سر زهرا فقط پر می زنند بهر مستی از شرابِ ناب کوثر می زنند معنیِ آب حیات آب وضویِ فاطمه ست خضر و عیسی نیز ازاین باده ساغر می زنند آسمانها موقع سجده به ذات کبریا با توسل بوسه بر جا پای کوثر می زنند هرچه خیرات است در عالم ز خیر فاطمه ست خیرهای عالم از خیرالنسا سر می زنند مثل سلمان باش در عرض ادب بر فاطمه چون که سلمان ها همیشه با وضو در می زنند در مدینه شأن زهرا را ولی نشناختند با تبر بر ریشۀ یاس پیمبر می زنند باغ را آتش زدند و یاس بین شعله سوخت شعله با این کارها بر عرش داور می زنند تا که می بینند زهرا آمده در پشت در بی ادب ها ، بی وضوها با لگد در می زنند بدتر از این موقعی که در به شدت باز شد خانمی را پیش چشم خیس شوهر می زنند هرچه می‌گوید نزن نامرد! بارم شیشه است حضرت صدیقه را از بغض ، بدتر می زنند تازه بعد از اینهمه ظلم و جفا بر فاطمه می نشینند و فقط طعنه به حیدر می زنند مادرسادات دارد می رود از خانه و اهل عالم در غمش بر سینه و سر می زنند شاعر : مهدی نظری * حالا روضه مو اینجور بگم ... فرستاد دنبالِ سلمان ، فرمود به سلمان بگید بیاد ما دلمون براش تنگ شده .. به عجله آمد خانۀ بی بی . حضرت فرمود : سلمان کم به ما سر می زنی ؟ .. گفت خانم دیگه بعد از پیغمبر سخته برام قدم به این خانه بگذارم .. فرمود سلمان جبراییل برام از بهشت طعام آورده ، رطب آورده ، سهم تو رم کنار گذاشتم . دانه ای از رطبِ بهشتی به سلمان داد ، بعد شروع کرد برا سلمان حرف زدن ... سلمان دردامو نمی تونم به علی بگم .. انقد بدون شب تا به صبح ناله میزنم از درد خوابم نمی بره .. سلمان ، بد منو زدن ... سلمان ، نمیدونی چه حالی داشتم زیرِ دست و پایِ مردم .. سلمان این حرفا رو من به علی نزدم .. اما بهت میگم در تاریخ بماند .. من باید از اون ضربه ها همون موقع میمُردَم ، اما گفتم خدا یه جونی بده از علی دفاع کنم .. ( آخ مدافعِ حرمِ علی ..) اشاره داشت بی بی به اون مسئلۀ کوچه .. خودشو رسوند با بدنِ زخمی به اون جمعیت .. همه رو کنار زد .. شالِ کمرِ علی رو گرفت جانبازِ امیرالمومنین . فرمود بمیرم نمیزارم آقامُ ببرید .. سلمان ریختن سرم .. یکی با تازیانه میزد .. خدا لعنت قنفذُ .. انقد با قلافِ شمشیر به صورتم زد .. دستم از علی کوتاه شد ... مَردُم .. این زدنِ زهرا انتشار پیدا کرد ... بسط پیدا کرد ...حقیقت ضربه هایِ زهرا کربلا تجلی کرد ...راوی میگه ریختن سرِ زینب .. انقد بی بی رو با لگد زدن .. انقد بی بی رو تازیانه زدن ... اونجا صدا زد مادرش رو .. وا اُماه ... حسین ... « صل الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله » •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @zakerein
1_46989347.mp3
16.08M
✨﷽✨ سلام الله علیها 🎵 MP3 عرشیان دور سر زهرا فقط پر می زنند ... 🎤🎤 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 http://eitaa.com/joinchat/2536177680C0b8e21b1e5
✨﷽✨ سلام الله علیها کیستی تو بهشت بابایی کوثر و قدر و نور و طاهایی دو جهان ذره و تو خورشیدی همگان قطره و تو دریایی هم صدا با تمامی سادات شیعه گوید تو مادر مایی مطلعُ الفجر بامداد ازل لیلة القدرِ حق تعالایی برتر از درک و دانشِ همه ای چه بخوانم تو را که فاطمه ای ای مقامت ز وَهم ها برتر قدر و جاهت ز وصف ما برتر مدح تو بر لبِ رسول خدا ذکرِ ناب ست از دعا برتر رتبۀ توست از زنانِ بهشت به خداوندی خدا برتر جز پیمبر که دست بوسِ تو بود تویی از کُلِ انبیا برتر حجره ات کعبۀ دل حیدر بیتت از بیتِ کبریا برتر خانه ای روشن از کلام الله سر زد از آن دو آفتاب و دو ماه آن چه در این خانه خود را می نمود عشق بود و عشق بود و عشق بود *همۀمدینه خبر دار بودن امیرالمومنین و زهرا ،چقدر رابطه شون عاشقونه اس .. خبر داشتن تا علی از جنگ بر میگرده سَر و رو زخمی اول زهرا در رو باز میکنه .. تا زخمهایِ علی رو مرهم نگذاره کار دیگه ای نمیکنه .. همۀ عالم میدونستن زهراتو خانه نان بپزه بچه ها را آماده کنه اما نگاهش به علی هست .. همه میدونستن چشم از علی بر نمی داره .. آخ بمیرم برات یا علی .. امروز همه میخواهیم برای تو گریه کنیم آقا جان .. چند وقته زهرا روشو از علی میگیره .. چند وقته دیگه اون خونه تنورش روشن نشده .. چند وقته موهایِ زینبت رو شونه نزدی .. خدا نکنه هیچ خونه ای بی مادر بشه ..خونه ای که بی مادر بشه همه ی کاراهاش بهم میریزه .. * ای بهشتِ خدا گل رویت ای رسول خدا ثنا گویت سورۀ نور خط پیشانی لیلۀ قدر تارِ گیسویت شب معراج مصطفی می دید باغِ جنّت پر است از بویت روحِ بینِ دو پهلوی احمد به چه جرمی شکست پهلویت گر جسارت نبود می گفتم هُرم آتش چه کرد با مویت از علی دوستی نشان مانده ست هم به رخسار هم به بازویت *خانم جان ، هر قهرمانی مدال داره .. مدالش رو نشونه همه میده .. تو قهرمانِ علی دوستی بودی .. همۀ عالم یه طرف تو علی دوست داشتن ، فاطمه یه طرف .. چرا مدالت رو نشونه علی ندادی .. اینقدر نشون ندادی تا امشب خودش دستش رسید به بازو هایِ ورم کرده ....* کاش هفت آسمان شَرر می شد کاش عمرِ جهان سر می شد بر سر روز اگر غمت می ریخت از شب تار تیره تر می شد •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @zakerein
✨﷽✨ سلام الله علیها به علی هم نگفتی ای زهرا که چگونه شبت سحر میشد هر کسی با علی عداوت داشت به تو در کوچه حمله ور میشد جسمِ در هم شکسته ات هر دم هدف ضربه ای دگر میشد چشمشان تا که برعلی افتاد ضربه هاشان شدیدتر میشد *کی باور میکرد یه زنِ هیجده ساله ، دورش چهل تا نامحرم ... هی به علی نگاه کنن ، زهرا را بزنن ... اینجا آخرین جایی نبود که دورِ یه زن حلقه زدن ... یه جایی دیگه ام سراغ دارم .. دور یه زن مردها حلقه زدن .. هرچه او بیشتر نفس میزد .. بیشتر میزدند زینب را .. تیغ ها مانده بود در گودال با سِپَر میزدن زینب را .. یک نفر مانده بود در گودال صدنفر میزدن زینب را .. بیاید همین الان نیت کنیم برا زیارت حرم حضرت رقیه سلام الله علیها یه روضه بخونم .. بگم مادر .. شما را روز زدن .. شما را توی کوچۀ صاف زدن .. شما هیجده ساله بودی زدن .. اما رقیه سلام الله علیها رو شب و روز زدن .. تو بیابون زدن .. تو خارها زدن ... حسین .... مادر شما را زدن اما یه تکیه گاه داشتی به نام حسن علیه السلام ، پسرت بود زیر بغلهاتو بگیره .. رقیه رو تو بیابون زدن .. با لگد تو پهلوهاش زدن .. زینب هر چی التماس کرد بزارید ، خودم برم .. زَجر اومد از موهاش گرفت ... •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @zakerein
✨﷽✨ سلام الله علیها بهتر از اشکِ برا فاطمه نیست کارِ من امرِ به این معروفِ ولی سخته بخونم اِی مَردم روضه ی مادرمو مَکشوفِ *خیلی سخته به ولله ... شما گریه نکنید ناله نکنید .. من دیگه نمیخونم .. شما اهل روضه اید .. خیلی ها دارن به پهنایِ صورت اشک میریزن ..* برا گوشه گوشۀ مرثیه هاش مثل اسفندِ رویِ آتیشَم شماها بلند بلند گریه کنید ولی من زود میگم و رد میشَم *ای مادر .. ای مادر .. میخوام دعا کنم ..* الهی دیگه به گوشِ بچه ای صدایِ نالۀ مادرش نیاد ... *الهی هیچ وقت صدایِ مادرت رو نشنوی ناله میزنه .. الهی هیچ وقت درد کشیدن مادرتُ نبینی ...* الهی دیگه به گوش بچه ای صدای ناله ی مادرش نیاد.. آروزم اینه که دیگه مرگشُ مادرِ جَوانی از خدا نخواد .. الهی پیشِ نگاهِ باغبون باغچه ای بی گل سرسبد نشه .. جلو چشمِ خیسِ طفلِ مُضطری راه مادری تو کوچه سَد نشده ... * امام صادق فرمود برای مادر ما بلند گریه کنید .. یه دعای دیگه ..* الهی شاخۀ یاسِ باغچه ای دیگه با کبودی دَم ساز نشه .. آرزوم اینِ درِ هیچ خونه ای دیگه با ضربِ لگد باز نشه.. *عزرائیل اجازه میگرفت درِ این خانه را میزد .. مگه این خونه کم خونه ای هست ..؟ پیغمبر بارها فرمود : اِنَّ بَیتَ فاطمه بَیتی .. پیغمبر بارها فرمود : اِنَّ بَیتُها بَیتی .. بعد اشارۀ مستقیم .."الله اکبر" ... (پیغمبرِ میبینه..) فرمود : وَبابُ بَیتُها بابُ بَیتی .. یعنی در خانۀ زهرا در خانۀ منِ .. بارها میامد جلو این در با احترام ... "السلام علیکم یا اهل بَیت النُّبوه".. کی باورش میشد .. مادر ما بره پشت دَر .. آیا نمیدونستن .. فاطمه پشت دَرِ ..!! ولله میدونست فاطمه پشت دَرِ .." خودش تو نامه نوشت .. نوشت ، صدایِ زهرا را شنیدم .. پشیمون شدم‌ .. برگشتم ، گفتم .. برگردم ، برم .. دو سه قدم اومدم عقب ، یک مرتبه یادِ علی افتادم .. هر چی کینه از علی داشتم .. چنان لگدی به دَر زدم .. صدایِ شکستن استخوانهایِ فاطمه ... صدا زد : بابا یارسول الله ..."یاابتا" .. یا الله".."لا اله الا الله".. مادرِ ما افتاد ... فقط همینو بگم.. مرحوم علامۀ قزوینی .. مرحوم رحمانی همدانی .. مرحوم محدث قمّی .. دو سه تا مقتل اینو نوشتن .. وقتی مولا رو اومدن ببرن .. علی یه صحنه ای دید .. نوشتن امیرالمومنین اومد بره ... دید زهرا رویِ زمین افتاده .. عباشو انداخت روی فاطمه .. این زهراست ... این ناموس خداست ... نوشتن فضّه رو صدا زد .. فِضّه دوید اومد .. مرحوم علامۀ مفید میگه : اومد بالا سر بی بی .. فِضّه تا سر بی بی رو بغل کرد .. خانم ، حالِ بچه ات چطوره ..؟ بی بی یه ناله زد ..‌ فضّه محسنمُ کشتن ... وای ... "والله قُتِلَ ما فی اَحشائی" خدا لعنت کنه اون که اینکار رو کرد ... یه جمله دیگه بگم دلت رو ببرم کربلا .. میخوام بگم .. مادر .. یه مادری که بچه اش به دنیا نیامده بمیره و از دنیا بره ، سخته .. بچه از دست دادن .. سخته .. اما مادری که بچه اش به دنیا نیاد .. راحتتر با این داغ کنار میاد .. بچه رو ندیده .. بچه به دنیا نیامده ... از دنیا میره .... وای به حال اون مادری که شش ماه بچه شو بغل کنه ... وای به حال اون مادری که دستاشو ببینه .. چشماشو ببینه .. خنده هاشو ببینه .. گریه هاشو بشنوه .... وای از دل رباب ... حسین ... حسین ‌... بگم مادر ، محسنت از دست دادی .. اما دیگه ندیدی غرقِ به خون باشه .. وای به اون مادری ، نگاه کنه ببینه .. از گوش تا گوش علی ، با تیر سه شعبه .... بلند بگو ... یاحسین ...* کشته شد محسن و آنان که تماشا کردن سند تیر به اصغر زدن امضاء کردن •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @zakerein