eitaa logo
آموزش تخصصی مداحی
342 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
202 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/MAHDI_EHTESHAMI شماره تماس: ۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲ مهدی احتشامی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه استاد فاطمی نیا در شهادت حضرت قاسم(ع): چرا بدن حضرت قاسم را خود امام حسین(ع) برداشتند؟ 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 📲۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲ 🌏http://eitaa.com/zakerin1401 ┈••✾•🌿⚘️🌷🌺🌷⚘️🌿•✾••┈ ⁠⁠⁠⁠⁠
4_5965475687404930477.mp3
562.4K
🔘🔘۸۷۵🔘🔘 ☑️بنداول چه به هم ریختنت عموجون زیر پا موند تنت عمو جون شده دعوا میونه این قوم سر پیرو هنت عمو جون .... تنه تو زخمیه نیزه هاس روی پهلوت جای چکمه هاس زینت دوش مصطفایی جای تو کی زیر دست و پاس .... برای حنجرت به پای حنجرت. می دم سرم عمو عمو عمو عمو به خاطر گلوت برای تار موت می دم سرم عمو عمو عمو عمو .... سیدنا المظلوم سیدنا العطشان سیدنا الغریب غریب غریب •••✾❀🕊💓🕊❀✾••• ☑️بنددوم زخمی از تیر و نیزه هایی بمیرم زیر دست و پایی یکی روی تنت راه می ره پر از رده چکمه هایی .... عقده از سینه خود وا کرد نیزه شو تو تن تو جا کرد پیشه چشمای عمه زینب تن تو پشت رو با پا کرد ببین چشه ترم. منت بزار سرم عمه بزار برم برم برم برم می بینی مضطرم ای همه باورم عمه بزار برم برم برم برم سیدنا المظلوم سیدنا العطشان سیدنا الغریب غریب غریب .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
204.8K
و گریه‌کن‌های حُسینیم و گدای حَسَنیم خاکِ پاهای حُسینیم و برای حَسنیم جمع ما را حَسن آورد سوی کربُبَلا کربلایی شده‌ی خیر دعای حَسنیم صورِ "این الحَسَنیون" که قیامت بزنند با حُسین بین صفوف رفقای حَسنیم کوری چشم همان‌ها که رهایش کردند... تا خداییِ خدا هست، به پای حَسنیم نوکر آن است که قربانی یارش باشد هم فدایی حُسینیم و فدای حَسنیم ما به این کربُبَلا شهر حَسن می‌گوییم که در آن خیره به شش‌گوشِ طلایِ حَسنیم.. کربلا آمده‌ای! خرجی تو با حَسن است اربعین ما همه مهمان عطای حسنیم به حسن بوده اگر حاجت مارا دادند زیر این قُبه همه زیر عبایِ حَسنیم عطر سیب حرمش را ز بقیع آوردند به‌خدا پیشِ حسین، مستِ هوای حَسنیم... هیچکس نیست زیارت کند اورا امروز داغداران غمِ صحن و سرای حَسنیم تشتِ خونینِ حَسن، مقتلِ خونینِ حُسین هم عزادار حسین، هم به عزای حَسنیم ✍ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
213.8K
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ مسجدی ( زمزمه‌یِ قدیمی ) ششم محرّم حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام سبک امشب شهادت نامه‌یِ ..‌... هر کس که دارد از جمل بغضی مرا می‌زد عمو دیر آمدی زیرِ سُمِ مرکب کشیدم قد عمو جانم عمو جانم عمو /۴/ زیرِ سُمِ مرکب شده این استخوان‌ها چون عسل گرگی می‌آید پنجه در مویم بیندازد عمو زیرِ سُمِ مرکب ببین دارد نوازش می‌شود جسمِ یتیمِ این حریمِ بی‌حرم مُمتد عمو جانم عمو   جانم عمو /۴/ کوفی به دورم حلقه زد سنگش به رویم می‌خورد در سینه جایِ میخِ در سرنیزه می‌کارد عمو من تشنه‌ام تو تشنه‌ای عبّاس از ما تشنه‌تر اصغر نمی‌خوابد چرا باران نمی‌آید عمو بالا گرفته کارِ ما تنهاتر از تنها شدی می‌ترسم آن سرنیزه‌ها این سینه بشکافد عمو جانم عمو   جانم عمو /۴/ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
213.8K
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ( زمزمه‌یِ قدیمی ) ششم محرّم حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام سبک امشب شهادت نامه‌یِ ..‌... هرکه دارد از جمل بغضی مرا می‌زد عمو دیر آمدی زیرِ سُمِ مرکب کشیدم قد عمو جانم عمو جانم عمو /۴/ زیرِ سُمِ مرکب شده این استخوان‌ها چون عسل گرگی می‌آید پنجه در مویم بیندازد عمو زیرِ سُمِ مرکب ببین دارد نوازش می‌شود جسمِ یتیمِ این حریمِ بی‌حرم مُمتد عمو جانم عمو   جانم عمو /۴/ کوفی به دورم حلقه زد سنگش به رویم می‌خورد در سینه جایِ میخِ در سرنیزه می‌کارد عمو من تشنه‌ام تو تشنه‌ای عبّاس از ما تشنه‌تر اصغر نمی‌خوابد چرا باران نمی‌آید عمو بالا گرفته کارِ ما تنهاتر از تنها شدی می‌ترسم آن سرنیزه‌ها این سینه بشکافد عمو جانم عمو   جانم عمو /۴/ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
ترکیب بند شب پنجم محرم عبدالله ابن الحسن علیه السلام غنچه میخواست که تا بطن گلستان برود رو به میدان وفا خواست شتابان برود تا به بستان ولا مست و غزلخوان برود هم چو پروانه پی شاه شهیدان برود این که مست از می جانبخش ولایت شده است از ازل در طلب جام شهادت شده است در دلش هیچ نیوفتاده بجز نور خدا دیده در صبح شهادت رخ مستور خدا صورتش گشته پر از نور چنان طور خدا رو به قربانگه دل رفت به دستور خدا این پسر جلوه تابنده ی شیر جمل است غیرتش چون شرر خفته میان غزل است کودک اما همه ابناء بشر خاک درش سلسبیل است نمی از اثر چشم ترش ذوالفقار علوی هست نهان در نظرش پسر شیر جمل هست و پدر مفتخرش کودکی بود که شد میر فلک مسکینش مهر خورشید ولا بوده ره و آئینش مهر و ماه است غریقی به لب ساحل او حاتم طی شده از روز ازل سائل او باده ی شور بود ریزه خور و عامل او کعبه ی عشق بود تا به ابد مایل او این که خورشید گدای در میخانه ی اوست تا به محشر سخن از نعره ی مستانه ی اوست از سر خیمه به دنبال عمو آمده بود چون فدایی پی گلواژه ی هو آمده بود همچو پروانه پر از سر مگو آمده بود با دل خون شده اش کوی به کو آمده بود آنکه دلبسته ی رخسار عمویش شده است با همه کودکی اش مست سبویش شده است ترک سر کرده به دنبال بقا گشته روان خون دل خورده پر از شور نوا گشته روان دل پر از ناله پی خون خدا گشته روان بیخود از خود پی شمشیر فنا گشته روان تن در آغوش عمو کرده سپر دست نمود خاکیان را همه با غیرت خود مست نمود آمد آنجا که عمو بی کس و تنها نشود تا که پایی به سر خیمه ی شه وا نشود تا که دعوا به سر معجر زنها نشود غربت شاه چنان غربت زهرا نشود بدنش بر بدن پاک عمو دوخته شد از فغانش شرر عشق بر افروخته شد محمد حسین علیرمضانی دو دمه شب پنجم محرم عبدالله ابن الحسن (ع) دست خود کردم سپر در پیش تیغ دشمنت جان به قربانت عمو غرق در خونم ولی شد قتلگاهم دامنت جان بقربانت عمو محمد حسین علیرمضانی سرو شکسته .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
1_12303846006.mp3
16.14M
|می آیم، از خیمه با دیدگان گریان تا آرام، بگیرم در آغوشت عموجان منم یار ثارالله ابن الحسن عبدالله آمدم در گودال غوغا شد های و هو شد دیدی که دست من مثل دست عمو شد منم یار ثارالله ابن الحسن عبدالله بر پاماند، این بیرق بر دوش این نوجوان عبدالله در گودال کارش شده کارستان منم یار ثارالله ابن الحسن عبدالله این نسل حسینی‌ست که پرچم‌هاشان بالاست فردای این نهضت در دست نوجوان هاست ماییم یار ثارالله چون قاسم و عبدالله : میلاد عرفان پور .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
🩸سر مطهر قاسم و عبدالله علیهماالسلام را در پیش چشم خواهرشان می‌آوردند تا نمک بر زخم جگرش بزنند … در نقلی آمده است که از یکی از دختران امام حسن علیه‌السلام - که نام مبارک او را «جمیله» ذکر کرده‌اند - چنین گوید: 🥀 مرا با چهار نفر دختر دیگر بر یک ریسمان بسته بودند و سر قاسم و عبداللَّه علیهماالسلام برادر ما را گاهى مى‏آوردند و در برابر خرابه در پیش چشم ما مى‏آویختند. 🥀 جمعى از دختران شامیان بى‌حیا مى‏آمدند به جهت تماشاى آن سرها و در غیر وقت‌ها نیز سنگ و کلوخ برما مى‏زدند و اذیت و آزار بر ما مى‏کردند و نمى‏گذاشتند که ما یک روز آرام و قرار بگیریم و شماتت بر ما مى‏نمودند و ما دقیقه‌ای راحتى نداشتیم؛ سرما و گرماى روز و شب و از اذیت و آزار آن گروه بى‌ادب و بد حسب و نسب، بلایی به سرمان آورد که، 📋 حتّى تَغَیَّرَ وُجوهُنا وَ صِرنا مِثلَ أسارىٰ الحَبَشة ▪️رنگ صورتمان تغییر کرد و همانند اسرای حبشه شده بودیم. 📚 بحرالمصائب، ج۹ ص۱۶۵ ✍ خنده بر پاره گریبانی مان می‌کردند خنده بر بی سر و سامانی مان می‌کردند پشت دروازه ی ساعات معطل بودیم خوب آماده ی مهمانی مان می‌کردند از سر کوچه ی بی عاطفه تا ویرانه سنگ را راهی پیشانی مان می‌کردند هر چه ما آیه و قرآن و دعا می خواندیم بیشتر شک به مسلمانی مان می‌کردند شرم دارم که بگویم به چه شکلی آن جا وارد بزم طرب خوانی مان می‌کردند بدترین خاطره آن بود که در آن مدت مردم روم نگهبانی مان می‌کردند هیچ جا امن تر از نیزه ی عباس نبود تا نظر بر دل حیرانی مان می‌کردند .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
علیه‌السلام 🔹همان دم🔹 نخستین کس که در مدح تو شعری گفت آدم بود شروع عشق و آغاز غزل شاید همان دم بود نخستین اتفاق تلخ‌تر از تلخ در تاریخ که پشت عرش را خم کرد یک ظهر محرّم بود فتاد از پا کنار رود در آن ظهر دردآلود کسی که عطر نامش آبروی آب زمزم بود دلش می‌خواست می‌شد آب شد از شرم، اما حیف دلش می‌خواست صد جان داشت، اما باز هم کم بود مدینه نه، که حتی مکّه دیگر جای امنی نیست تمام کربلا و کوفه غرق ابن‌ملجم بود اگر در کربلا طوفان نمی‌شد کس نمی‌فهمید چرا یک عمر پشت ذوالفقار مرتضی خم بود 📝 .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای جگر پارۀ امام حسن وی ز سر تا به پا تمام حسن تیرها بر جگر زده گرهت زخم‌ها بر بدن شده زرهت گرگ‌ها بر تن تو چنگ زدند دلشان سنگ بود و سنگ زدند ای در آغوش من فتاده ز تاب یک عمو جان بگو دوباره بخواب جگر تشنه‌ات کبابم کرد داغ تو مثل شمع آبم کرد تو که دریا به چشم من داری موج خون از چه در دهن داری گل خونین من! گلاب شدی پای تا سر ز خون خضاب شدی زخم‌هایت چو لاله در گلشن بدنت مثل حلقه‌ی جوشن ای مرا کشته دست و پا زدنت جگرم پاره پاره‌تر ز تنت من عموی غریب تو هستم کم بزن دست و پا روی دستم سوره‌ی نور گشته پیکر تو آیه آیه‌ست پای تا سر تو بعد اکبر تو اکبرم بودی بلکه عباس دیگرم بودی خجلم از لبان عطشانت جگرم سوخت از عمو جانت شهد مرگ از کف اجل خوردی از دم تیغ‌ها عسل خوردی بس که دلداده‌ی خدا بودی بس که از خویشتن جدا بودی تلخی مرگ از دم خنجر از عسل گشت بر تو شیرین‌تر زخم تن آیه‌های نور شده پایمال سم ستور شده لاله بودی و پرپرت کردند پاره پاره، چو اکبرت کردند لاله‌ی پرپرم، عزیز دلم تا صف محشر از حسن خجلم نشود تا ابد فراموشم قاسمش داد جان در آغوشم تا که خیزد شفا ز خاک رهت اشک "میثم" نثار قتلگهت ✍ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
من برایت پدرم، پس تو برایم پسری چه مبارک پسری و چه مبارک پدری یاد شب‌های مناجات حسن می‌افتم می‌وزد از سر زلف تو نسیم سحری همه گشتیم ولی نیست به اندازه‌ی تو نه کلاه خوودی و نه یک زره‌ای، نه سپری من از آنجا که به موسایی‌ات ایمان دارم می‌فرستم به سوی قوم تو را یک نفری بی سبب نیست حرم پشت سرت راه افتاد نیست ممکن بروی و دل ما را نبری قاسمم را به روی زین بگذار عبّاسم قمری را به روی دست گرفته قمری تو خودت قاسمی و سر زده تقسیم شدی دو هجا بودی و حالا دو هجا بیشتری بند بند تو که پاشید خودم فهمیدم از روی قامت تو رد شده هر رهگذری جا به جا می‌شود این دنده تکانت بدهم وای عجب دردسری، وای عجب دردسری ✍ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
.. به روی خوش به نگاه لطیف شهرت داشت پسر چقدر به بابای خود شباهت داشت ندیده بود مدینه شبیه او پسری علاوه بر "جگر" مجتبی، "سخاوت" داشت حسن سرشت، حسن صورت و حسن سیرت چقدر ماه شب چهارده لیاقت داشت به ارث برد ز بابا که صبر پیشه کند به دوست نه! به بیگانه هم محبت داشت جزامیان مدینه دعاش می‌کردند به همنشینی با هرکدام عادت داشت رسید کرببلا و نشان عالم داد حسین با حسنش دائماً شراکت داشت ز بسکه از لبش احلی من العسل‌ها ریخت همیشه شهد کلام ترش حلاوت داشت عمو عمامه‌ی خود را بر او کفن کرده مگر عزیز یتیمش چقدر حرمت داشت! نه جوشن و نه زره، نه حمایل و نه سپر برای کرب و بلا شوق بی نهایت داشت به پیش ناقه‌سواران چو یل به میدان رفت شبیه حضرت شیر جمل به میدان رفت همینکه با غضب از دوش خود عبا انداخت تمام لشکر کفار را ز پا انداخت گهی به میمنه بود و گهی به میسره بود چقدر ولوله در این برو بیا انداخت زمین ز هر قدم طفل مجتبی لرزید چه رعشه‌ای به اراضی کربلا انداخت به سبک و شیوه‌ی جنگ عمو ابوالفضلش چقدر سر وسط دشت نینوا انداخت علی علی به لبش بود و یک تنه تنها چهار تک یل سردار شام را انداخت شکار بعدی ان شیر بیشه، ازرق بود سر و تن و سپرش را جدا جدا انداخت ولی پس از لحظاتی دگر ورق برگشت نگاهی از حسد آن قوم بی حیا انداخت به یک اشاره رسیدند و دوره‌اش کردند یکی به سوی تنش نیزه بی هوا انداخت نفس میان دو پهلوی او به تنگ آمد به چشمِ تر نظری سوی خیمه‌ها انداخت چه شد در آن وسط معرکه نفهمیدند که سم اسب ردی بر دهان چرا انداخت گرفت تا که ز خون جگر وضو سر داد و با دهان شکسته عمو عمو سر داد میان دشت گل نجمه بود، پرپر شد ز بوی یاس تنش، کربلا معطر شد عبا نبود به داد دل عمو برسد دوباره چشم حسین از مصیبتی تر شد کسی که پاش به بند رکاب هم نرسید بمیرم...آه...قدش با عمو برابر شد نبود صحبتی از جسم پاره پاره ولی گمان کنم ز درون یک علی اکبر شد کبود شد همه‌ی پیکرش سپس سبب گریز دیگر من سوی روضه‌ی "در" شد چه سینه‌ها نشکستند در طی تاریخ چه ظلم‌ها که به این خاندان مکرر شد به نیزه رفت سرش در کنار عبدالله دو سایه‌ی سر از آخر نصیب مادر شد چه بر سر حسن بن الحسن مگر آمد صدای ناله‌ی زهرا بلندتر آمد ✍ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
از تنم چند تن درست کنید بی سر و بی ‌بدن درست کنید سنگ را بر تنم تراش دهید تا عقیق یمن درست کنید زره‌ای تن نکرده‌ام تا خوب از لباسم کفن درست کنید از پرِ تیرهای چله‌ نشین بر تنم پیرهن درست کنید سیزده مرتبه مرا بُکشید سیزده تا حسن درست کنید آن قدر قد کشیده‌ام که نشد کفنی قد من درست کنید ✍ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
آن حور که در کوچه شکستند پرش را آن خانه که آتش زده بودند درش را آن مرد که شمشیر به هم ریخت سرش را چشمان حسن دید و شنیدم خبرش را پس داد پس از این همه ماتم جگرش را از محرمِ نامحرم خود جان و تنش سوخت تن شعله کشید و همه‌ی پیرهنش سوخت تا دید برادر که دو چشم حسنش سوخت فرمود که "لا یوم کیومک" ...دهنش سوخت پس گفت به او علت چشمان ترش را شد قصه همان داغ که دیدند و شنیدیم آن درد که بر شانه کشیدند و شنیدیم در شعله‌ی غم تشنه دویدند و شنیدیم بر آینه شمشیر کشیدند و شنیدیم بخشید علی از تن خود بیشترش را مولای زمان خسته و بی تاب و توان شد قاسم به عمو زل زد و قلبش نگران شد چون تیر که بی‌‌طاقت از آغوش کمان شد دانست که هنگام سپر کردن جان شد تغییر ندادند نظرها نظرش را مشغول غزل خوانی و دلداده و سرمست شمشیر به رقص آمد و افتاد سر و دست پس در دل لشگر زد و پرسید کسی هست با دیدن او هر که رجز خواند دهان بست آورد به یاد همه رزم پدرش را بگذار نپرسم چه شده در دل میدان بگذار نخوانم نشود خیمه هراسان بگذار نگویم که حسین است پریشان شیر حسنش مانده و انبوه شغالان رد می‌شوم از آنچه به هم ریخت سرش را رد می‌شوم و می‌رسم آنجا که علمدار هی تیر پس از تیر سپس تیر ...و تکرار: هی تیر پس از تیر سپس نیزه‌ی بسیار... بی دست زمین خورده و در خنده‌ی اغیار سکان سماوات گرفته کمرش را رد می‌شوم و می‌رسم آنجا که شتابان شمشیر به دستند همه‌ نامه نویسان آشوب شد و همهمه دور و بر مهمان سوغات برای همه آورده به میدان دست و سر و پا و تن ایثارگرش را ناگاه دل کودک بی تاب خبر شد در چشم ترش کُون و مکان زیر و زبر شد وا کرد دو تا دست و هم آغوش خطر شد با دست به جنگ آمد و با دست سپر شد تقدیم عمو کرد تمام جگرش را آن حور نظر کرد تن بی کفنی را سلطان زمین خورده‌ی دور از وطنی را در خاک بلا یوسف بی پیرهنی را بی سر تن سادات حسینی حسنی را آن حور که در کوچه شکستند پرش را پس دید که بر نیزه نشاندند سرش را با ناله‌ی جانسوز صدا زد پسرش را ای کاش کسی آب بریزد جگرش را پایان بدهد منتقم او سفرش را باید که بیارند به زودی خبرش را... ✍ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
زره اندازه نشد، پس کفنش را دادند کم‌ترین سهمیه از سهم تنش را دادند قاسم انگار در آن لحظه "انا الهو" شده بود سر این "او" شدنش بود "من"ش را دادند بی جهت نیست تماماً بغلش کرده حسین بعد ده سال دوباره حَسنش را دادند تا که حرز حسنی همره قاسم باشد عمه‌ها تکه‌ای از پیرهنش را دادند داشت مجذوب کلیم اللهی خود می‌شد سنگ‌ها نیز جواب سخنش را دادند داشت با ریختنش پاي عمو کم شد چه قدر خوب زکات بدنش را دادند گفت یعقوب: تن یوسف من را بدهید گفت یعقوب، ولی پیرهنش را دادند ✍ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
چشم‌هایش همه را یاد مسیحا انداخت در حرم زلزله‌ی شور تماشا انداخت هیچ چیزی که نمی‌گفت، فقط با گریه جلوی پای عمو بود خودش را انداخت با تعجب همه دیدند غم بدرقه‌اش کوه طوفان زده را یک تنه از پا انداخت بی زره رفت و بلا فاصله باران آمد هر کس از هر طرفی سنگ به یک جا انداخت بی تعادل سر زین است رکابی که نداشت نیزه‌ای از بغل آمد، زد و او را انداخت اسب‌ها تاخته و تاخته و تاخته‌اند پس طبیعی‌ست چه چیزی به تنش جا انداخت با عمو گفتن خود، جان عمو را برده آنکه چشمش همه را یاد مسیحا انداخت ✍ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
نام اعظم نه فقط، عشق مسلّم حسن است بهترین زمزمه‌ها نغمه‌ی جانم حسن است آنکه تا آمده بخشیده و از روز ازل شده آقای کریم همه عالم، حسن است بعد یا فاطمه اول ز علی دم بزنید بعد یا حیدر کرار، مُقدّم حسن است سر این سفره چه خوب است، نشستن دارد آب از این چشمه بنوشید که زمزم حسن است صاحب و بانی هر روضه خود فاطمه است آنکه در بزم حسینش زده پرچم حسن است اولین گریه کن خون خدا فاطمه است دومین گریه کن ماه محرم حسن است ششمین شب شده و سائل دست حسنم حَسَنیه‌ست حُسینیه و ذکرم حسن است .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
عشق را در بر کشید از جگر آهی برای غربت دلبر کشید از کف پای عمو سرمه‌ای برداشت و روی دو چشم تر کشید گفت احلی من عسل شربت عشق حسین بن علی را سر کشید روضه‌ام آغاز شد بر زمین هی پا کشید و قد کشید و پرکشید مرکبی با نعل خود قد او را چون عمو عباس آب‌ آور کشید داغ فرزند حسن دست مقتل را گرفت و تا به پشت در کشید قصه را از سر گرفت پهلوی قاسم شکست و روضه‌ی مادر گرفت حرمت حیدر شکست عاقبت از ساقه‌ی خود غنچه‌ای پرپر شکست بار شیشه داشت و سنگی آمد آه! بار شیشه‌اش آخر شکست خورد پیشانی به در آنقدر محکم که با آن ضربه شاید سر شکست چادرش آتش گرفت مادر افتاد و در افتاد و دل حیدر شکست در میان شعله‌ها یاحسینی گفت مادر، روضه آمد کربلا هم بدن سالم نماند هم دل ارباب بی غسل و کفن سالم نماند با حساب تیرها پیکرش مانند تابوت حسن سالم نماند با حساب نیزه‌ها آه حتی تار و پود پیرهن سالم نماند با حساب تیغ‌ها چون به تن جوشن نبود اعضای تن سالم نماند با حساب سنگ‌ها چیزی از ابرو و دندان و دهن سالم نماند با حساب نعل‌ها هیچ یک از استخوان‌های بدن سالم نماند پیکری باقی نماند خووود روی سر نبوده، پس سری باقی نماند ✍ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
تو خواستی کمی ز کار عشق سر درآوری و از نهالِ قامتِ خودت ثمر درآوری امانتی به مادرِ تو داده بود مجتبی سپرده است نامه را دَمِ سفر درآوری همین که از عمویِ خود گرفتی اذنِ رزم را نمانده بود اندکی، ز شوق پَر درآوری سَرِ نترس داری و پدربزرگِ تو علی‌ست عجیب نیست از تنت، زره اگر درآوری نداشت قلعه کربلا، وگرنه که برایِ تو نداشت کار تا ز چارچوب در درآوری رجز بخوان و خاندانِ خویش را به رخ بکش که کفرِ این سپاهِ کفر، بیشتر درآوری نشد حریف تو کسی و می‌كنند دوره‌ات خدا کند که جان سالم از خطر درآوری ز اسب سرنگون شدی به شوقِ شیشۀ عسل چگونه از میان خاک‌ها شکر درآوری؟! هنوز زنده بودی و به پیکر تو تاختند تو لخته لخته از دهان خود گُهَر درآوری سبک نمی‌شود مصیبتِ تو با دو قطره اشک تو گریۀ حسین نَه، از او جگر درآوری از این به بعد هم‌قَدِ پسر عموت می‌شوی برو که روی نیزه‌ها ز عشق سردرآوری ✍ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
شور شکر خدا با توایم حسین.mp3
9.44M
شکر خدا با توایم حسین (ع) 🎙حاج ابوذر بیوکافی تاریخ مداحی ۱۸تیرماه۱۴۰۳ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................
علم بردار و جهان را حیران کن.mp3
10.89M
علم بردار و جهان را حیران کن 🎙حاج سید رضا نریمانی تاریخ مداحی ۱۹تیرماه۱۴۰۳ .............................................. 🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙 http://eitaa.com/zakerin1401 ..............................................