#علی_اکبر_ع 3
اشک امام حسین ع برعلی اکبر ع
و في روضة الصفا: رفع الحسين عليهالسلام صوته بالبکاء و لم يسمع أحد الي ذلک الزمان صوته بالبکاء.
در روضة الصفا است که: حسين بالين او بلند گريست و تا آن زمان کسي گريهاش را نشنيده بود.
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#علی_اکبر_ع 4
زیارت مخصوصه علی اکبر توسط امام صادق ع
و في زيارته المروية عن الصادق عليهالسلام: بأبي أنت و أمي من مذبوح و مقتول من غير جرم، و بأبي أنت و أمي، دمک المرتقي به الي حبيب الله، و بأبي أنت و أمي من مقدم بين يدي أبيک يحتسبک، و يبکي عليک محترقا عليک قلبه، يرفع دمک بکفه الي أعنان السماء، لا ترجع منه قطرة، و لا تسکن عليک من أبيک زفرة. [...]
در زيارت او که از امام صادق عليهالسلام روايت شده، آمده است: «پدر و مادرم قربان سر بريده و کشتهاي بيجرم. پدر و مادرم قربان خونت که تا نزد حبيب خدا بالا رفت. پدر و مادرم قربانت که در برابر پدر به ميدان شتافتي و او تو را در راه خدا داد و بر تو ميگريست و دلش بر تو ميسوخت و خونت را تا دل آسمان ميپاشيد و قطرهاي از آن برنميداشت و نالهاش براي تو خاموش نميشد.
القمي، نفس المهموم، / 313 - 307 ، 305
عزیزان مداح چندین بار با دقت این روضه ها را بخوانند و تکرار کنند چندین روضه زیبا را شامل می شود
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#علی_اکبر_علیه_السلام 5
شرح زیارت علی اکبر ع در ناحیه ی مقدسه
پاسخ به شبهات اخیر دشمن به شعائر حسینی ع
چگونه دشمنان توانستند با حرمت شکنی ریشه دین را در اروپا و آمریکا از بین ببرند و با چه روشهایی نفوذ در جمع مومنین می کنند
پاسخ در فایل صوتی
هوشمندانه عمل کنیم در مقابل توطئه دشمن
حتما گوش کنید و منتشر کنید
مدیران کانالها و گروه ها مطالب مقتل امام حسین ع در کانال و گروه ضامن اشک وقف امام حسین ع است می توانند با اسم کانال و گروه خود منتشر کنند
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
@zameneashk
#علی_اکبر_ع 6
اسرار گذاشتن امام حسین ع زبانش را در کام علی اکبر گذاش
بعضي گفتهاند: حسين عليهالسلام زبان علي را در کام گرفت تا به او بنمايد که کام وي از کام او خشکتر است و با اين همدردي او را تسکين دهد؛ ولي ممکن است منظور حسين اين بوده است که در اين دم آخر او را به حقايق آگاه کند که درجات معنوي او ارتقا يابد. چنانچه در حديث آمده است: پيغمبر اکرم در آخرين دم زندگاني، علي عليهالسلام را در زير بستر خود خواست و زبان در کام او نهاد و به او حقايق آموخت که هزار هزار باب علم بود.
کمرهاي، ترجمهي نفس المهموم، / 143
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#علی_اکبر_ع 7
اسرار خروج حضرت زینب س در کنار کشته غلی اکبر ع
شيخ مفيد رحمه الله گفته است: زينب خواهر حسين ميشتافت و فرياد ميکرد: «واي برادرم! واي برادر زادهام!» و آمد تا خود را روي نعش علي اکبر انداخت. حسين سر او را برداشت و او را به خيمه برگردانيد و به جوانانش گفت: «برادر خود را برداريد!»
او را از قتلگاهش برداشتند و آوردند و جلو خيمهاي که برابر آن ميجنگيدند، گذاشتند.
رمز 62 - شايد سبب آمدن مخدره زينب بر سر نعش علي براي دلداري و تسلي و حفظ امام عليهالسلام بوده است و گويا حضرت بالين علي ديري پائيده و زينب را نگران کرده که مبادا بالين نعش او دق کرده باشد و شايد هم از کثرت محبت به علياکبر بوده و به مناسبت علاقهي مفرط زنان حرم به او، حضرت دستور داد نعش او را به خيمهها آوردند که در دسترس آنها باشد.
کمرهاي، ترجمهي نفس المهموم، / 143 ، 142 - 141 ، 139.
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#علی_اکبر 8
#ساقیان_کربلاء
آبرساني علي اکبر
يکي از کساني که در کربلا به فضيلت آب آوري دست يافت، حضرت علي اکبر بود. در حديث از امام صادق عليهالسلام چنين نقل شده است که امام حسين عليهالسلام حضرت علي اکبر را در روز هشتم محرم به همراه سي سوار به سوي آب فرستاد. آنان خود را به درياي دشمن زدند و بدون هيچ ترس و هراسي به پيکار پرداختند و پس از يک درگيري سخت، به آب رسيدند و ظرفها را پر کردند و به خيمهها بازگشتند. حضرت علي اکبر دوست داشت که آب زودتر از خودش به تشنگان خيام امام حسين عليهالسلام برسد. او از آب بيش از جانش محافظت ميکرد و حتي آماده بود تا جانش را فدا کند اما يک قطره از آن بر زمين نريزد [1] .
[1] مقرم، علي اکبر، ص 72.
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#علی_اکبر_ع 9
بدرقه ی علی اکبر و خواندن قرآن پشت سرش
و چون امام شهيد مظلوم ديد كه قرة العين و ثمرة الفؤاد وى با دشمنان می خواهد مقاتله نمايد، مضطربالحال گشت و آب از چشم مباركش روان شد و روى به قبله دعا آورد و گفت:
«بارخدايا! گواه باش كه اين زمان كودكى به اين جماعت مقاومت مىكند كه از روى خلق و نطق شبيه تر از وى به رسول الله كسى نيست و در اين مدت، هرگاه كه اشتياق ديدار آن حضرت بر من غالب مىگشت، در روى او نظر مىكردم.
اى خداى! باران آسمان و زمين و بركات از اين ملاعين بردار و ايشان را در بسيط ارض متفرق گردان و از زنان و فرزندان برخوردارى مده و رضاى حكام و ولات مقرون اين قوم مگردان. چه اين طايفه ما را طلبيدند تا در نصرت ما مساعى جميله مبذول دارند و اكنون كه آمديم در قتال كوشيده و ما را به قتل مىرسانند.»
بعد از آن گفت: «يا ابن سعد! قطع الله رحمك ولا بارك لك في أمرك وسلط عليك من يذبحك بعدي في فراشك كما قطعت رحمي ولم تحفظ قرابتي من رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم.»
آن گاه به آواز بلند اين آيه را برخواند: «إن الله اصطفى آدم ونوحا وآل إبراهيم وآل عمران على العالمين ذرية بعضها من بعض والله سميع عليم».
ميرخواند، روضة الصفا، 3/ 162
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#علی_اکبر_ع 10
مقتل علی اکبر ع به روایت مقتل أبيمخنف (المشهور)، مجلسي، جلاء العيون
و برز من بعده علي بن الحسين، و هو يقول:
أنا علي بن الحسين بن علي
نحن و بيت الله أولي بالنبي
أضربکم بالسيف حتي يفلل
ضرب غلام هاشمي بطل
أطعنکم بالرمح وسط القسطل
قال: و حمل علي القوم المارقين، و لم يزل يقاتل حتي قتل مأئة و ثمانين فارسا، فکمن له ملعون، فضربه بعمود من حديد علي أم رأسه، فانجدل صريعا الي الأرض، و استوي جالسا، و هو ينادي: يا أبتاه! عليک مني السلام، فهذا جدي رسول الله صلي الله عليه و آله، و هذا أبي علي عليهالسلام، و هذه جدتي فاطمة، و هم يقولون لک: العجل، العجل و هم مشتاقون اليک. و قضي نحبه عليهالسلام.
قال أبومخنف: لما قتل علي بن الحسين صرخن النساء بالبکاء و النحيب، فصاح بهن الحسين عليهالسلام أن: اسکتن، فان البکاء أمامکن. و جعل يتنفس الصعداء، قال: ثم دعي ببردة رسول الله صلي الله عليه و آله، فلبسها، و أفرغ علي نفسه درعه الفاضل، و تعمم بعمامته السحاب، و تقلد بسيفه ذي الفقار، و استوي علي ظهر جواده، و حمل علي القوم، و فرقهم عنه، و أخذ رأسه، و وضعه في حجره، و جعل يمسح الدم و التراب عن وجهه، و يقول: يا بني! لعن الله قاتلک، ما أجرأهم علي الله و رسوله. - و هملت عيناه بالدموع حزنا لمصابه - قال عمارة بن سلمان، عن حميد بن مسلم (لعنه الله تعالي): کأني أنظر الي امرأة قد خرجت من فسطاط الحسين عليهالسلام، و هي تنادي: وا ولداه! وا قتيلاه! وا قلة ناصراه! وا غريباه! وا مهجة قلباه! ليتني کنت قبل هذا اليوم عمياء، ليتني و سدت الثري. فوثب اليها الحسين عليهالسلام، فردها الي الخيمة، فسألت عنها، فقيل لي: هذه زينب بنت أميرالمؤمنين عليهالسلام. ثم بکي الحسين عليهالسلام رحمة لبکائها، و قال: انا لله و انا اليه راجعون. قال: ثم ان الحسين عليهالسلام وضع ولده في حجره، و قال: يا ولدي! أما أنت فقد استرحت من هم الدنيا و غمها، و سرت الي روح و راحة، و بقي أبوک، ما أسرع لحوقه .
مقتل أبيمخنف (المشهور)، / 83 – 81
چون عباس شهيد شد و کسي از اهل بيت رسالت به غير اولاد گرام آن حضرت نماند، علي اصغر که به علياکبر مشهور است، به نزد پدر بزرگوار آمد و آهنگ ميدان کرد و آن خورشيد فلک امامت در آن وقت هيجده سال از عمر شريفش گذشته بود. بيست و پنج سال نيز گفتهاند که اول اصح است. در حسن و جمال و فضل و کمال عديل خود نداشت و به صورت شبيهترين مردم به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم. هر گاه اهل مدينه مشتاق لقاي آن حضرت ميشدند، به نزد آن امامزادهي عديم المثال ميآمدند و به جمال با کمالش نظر ميکردند.
حضرت امام زينالعابدين عليهالسلام فرمود که: چون آن امامزادهي عالي تبار متوجه ميدان کارزار شد، حضرت امام اخيار، آب از ديدههاي مبارک فروريخت و رو به جانب آسمان گردانيد و گفت:: «خداوندا! تو گواه باش بر ايشان که فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و شبيهترين مردم در گفتار و صورت و سيرت به آن حضرت به سوي ايشان ميرود و هر گاه ما مشتاق لقاي پيغمبر تو ميشديم به سوي جمال او نظر ميکرديم. خداوندا! برکتهاي زمين را از ايشان منع کن و ايشان را پراکنده گردان و واليان را از ايشان راضي مگردان که ايشان ما را طلب کردند که ياري کنند؛ اما شمشير کين بر روي ما کشيدند.»
پس حضرت بر عمر بانگ زد که: «چه ميخواهي از ما اي بدترين اشقيا؟ خدا رحم تو را قطع کند و هيچ کار تو را بر تو مبارک نگرداند، بعد از من بر تو مسلط گرداند کسي را که تو را در ميان رختخواب ذبح کند؛ چنان چه رحم مرا قطع کردي و قرابت حضرت رسالت را در حق من رعايت نکردي.»
پس به آواز بلند اين آيه را که در شأن اهل بيت نازل شده است، تلاوت نمود: (ان الله اصطفي آدم و نوحا و آل ابراهيم و آل عمران علي العالمين - ذرية بعضها من بعض و الله سميع عليم).
پس آن شاهزادهي نامدار و آن امامزادهي عالي تبار مانند خورشيد تابان از افق ميدان طالع گرديد و عرصهي نبرد را به نور جمال خود منور گردانيد و جميع لشکر مخالفت حيران جمال آن آفتاب اوج عزت و جلال گرديدند. چوه به ميان ميدان رسيد، چنان که مبارز طلبيد، کسي جرأت محاربهي او ننمود. آن شير بيشهي هيجا تيغ از نيام کشيد و آن لئيمان شقاوت انجام را طعمهي شمشير آتش بار خود گردانيد. به هر طرف که حمله ميکرد، گروهي را بر خاک هلاکت ميافکند و به هر جانب که متوجه ميشد، از کشته پشته بلند ميکرد. تا آن که به روايت امام زينالعابدين عليهالسلام؛ چهل و پنج کس را طعمهي شمشير آتش بار خود گردانيد. به روايت معتبرهي ديگر، صد و بيست نفر از آن بيدينان بد اختر را به سوي عذاب سقر فرستاد.
پس به نزد پدر بزرگوار خود آمد و گفت: «اي پدر مهربان! از تشنگي به جان آمدهام و اگر شربت آبي بيابم، دمار از دشمنان برميآورم.»
حضرت امام حسين عليهالسلام سيلاب اشک از ديده باريد و گفت: «اي فرزند ارجمند سعادتمند! بر محمد مصطفي و علي مرتضي و پدر تو دشوار است که تو را به اين حال تشنه ببينند و شربت آبي نتوانند رسانيد.» پس زبان جگر گوشهي خود را در دهان معجز نشان خود گذاشت و مکيد و انگشتري خود را به آن فرزند دلبند داد که در دهان خود گذاشت و فرمود: «اي نور ديده! برو به جنگ دمشنان دين که به اين زودي از دست جد بزرگوار خود از حوض کوثر سيراب خواهي شد.»
پس، باز آن جگر گوشهي سيدالشهدا و سبط شير خدا خود را بر قلب لشکر اعدا زد و شصت نفر ديگر را از ايشان به درک اسفل نيران فرستاد و در آخر کار، منقذ بن مرهي عبدي ضربتي به سر آن سرور زد که بر روي زين درافتاد و در گردن اسب چسبيد و اسب او را به ميان لشکر مخالفان برد. بيرحمان پر جفا، آن جگر گوشهي رسول خدا را به ضرب شمشير پاره پاره کردند. پس فرياد کرد که د: «اي پدر بزرگوار! اينک جد عاليقدر مرا از کاسهاي سيراب گردانيد که هرگز تشنه نخواهم شد و کاسهي ديگر براي تو در کف گرفته [است] و انتظار تو ميکشد.
به روايتي ديگر، تيري بر حلق مبارکش آمد و سيلاب خون جاري شد. ناگاه فرياد زد که: «اي پدر مهربان، بر تو باد سلام! اينک جد من رسول خدا تو را سلام ميرساند و انتظار تو [را] ميکشد.»
پس نعرهاي زد و مرغ روح کثير الفتوحش به رياض جنان پرواز کرد.
چون سيدالشهدا بر سر آن شهيد تيغ ستم و جفا آمد و او را به آن حال مشاهده کرد، قطرات عبرات از ديده باريد و آهي جانسوز از سينهي غم اندوز برکشيد و گفت: «خدا بکشد گروهي را که تو را به ناحق کشتند و به کشتن تو بسي جرأت کردند و بر خدا و رسول خدا و بر هتک حرمت حضرت رسول، و بعد از تو خاک بر سر دنيا و زندگي دنيا.»
راوي گفت: چون علي اکبر شهيد شد،ديدم زني مانند آفتاب تابان بيتابانه از خيمهي حرم محترم آن حضرت بيرون دويد و فرياد واويلا و وا ثبوراه برکشيد و ميگفت: «اي نور ديدهي اخيار، و اي ميوهي دل افکار، و اي حبيب قلب برادر بزرگوار!»
پس جسد مطهر آن امامزادهي بزرگوار را دربر کشيد. پرسيدم که: «اين خاتون کسيت؟»
گفتند: «زينب، خواهر حضرت امام حسين عليهالسلام است.»
ناگاه حضرت آمد و دست او را گرفت و به سوي خيمه برگردانيد و فرزند دلبند خود را برداشت و در ميان ساير شهيدان گذاشت.
و از حضرت امام محمد باقر عليهالسلام روايت کردهاند که اول کسي که از فرزندان ابوطالب در آن صحرا به تيغ اهل جفا کشته شد، علي اکبر بود.
مجلسي، جلاء العيون، / 682 - 680.
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#علی_اکبر_ع 11
#شهادت_اصحاب_امام_حسین_ع
#اسلم_ترکی
گریز روضه علی اکبر به غلام ترک ، صورت به صورتش گذاشت خده علی خده 1
قال [محمد بن أبيطالب]: ثم خرج غلام ترکي کان للحسين عليهالسلام، و کان قارئا للقرآن، فجعل يقاتل، و يرتجز، و يقول:
البحر من طعني و ضربي يصطلي و الجو من سهمي و نبلي يمتلي
اذ حسامي في يميني ينجلي ينشق قلب الحاسد المبجل
فقتل جماعة، ثم سقط صريعا، فجاءه الحسين عليهالسلام، فبکي، و وضع خده علي خده، ففتح عينه ، فرأي الحسين عليهالسلام، فتبسم، ثم صار الي ربه رضي الله عنه.
المجلسي،البحار،30/45 مساوي عنه:البحراني، العوالم، 273/17؛ البهبهاني، الدمعة الساکبة، 310/4؛ الدربندي، أسرار الشهادة، /298؛ مثله القمي، نفس المهموم، /294؛ الأمين، لواعج الأشجان، /167
چون اکثر اصحاب آن حضرت شهيد شدند، آن حضرت غلام ترکي داشت در نهايت صلاح و سداد و قاري قرآن بود. از خدمت حضرت مرخص شد و خود را بر صف سپاه مخالفان زد و بسياري از آن سياه رويان را بر خاک هلاک افکند و آخر به تيغ ظلم و عدوان بر زمين افتاد. چون حضرت بر سر او آمد، بر او گريست و روي مبارک خود را بر روي آن سعادتمند گذاشت. او چشم گشود و نظر بر روي نوراني آن امام عالميان افکند. تبسمي کرد و مرغ روحش به رياض جنان پرواز نمود.
مجلسي، جلاء العيون، /673
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#علی_اکبر_ع 12
#شهادت_اصحاب_امام_حسین_ع
#اسلم_ترکی
گریز روضه علی اکبر به غلام ترک ، صورت به صورتش گذاشت خده علی خده 2
ان صاحب هذه النسخة - أعني شهاب الدين العاملي - قد ذکر: [...] و في رواية: أنه کان للحسين غلام ترکي، و کان قارئا للقرآن، فبرز، و هو يقول:
اليوم أسقيکم بکأس الحنظل
بصارم ذي شفرة لم يفلل
في حومة الميدان عند القسطل
أنودکم عن الحسين بن علي
ثم حمل علي القوم، فقاتل حتي قتل جماعة، و سقط صريعا، فجاءه الحسين عليهالسلام، و وضع خده علي خده، فبکي، ففتح الغلام عينيه، فرأي الحسين عليهالسلام، فتبسم، ثم صار الي ربه. [12] .
الدربندي، أسرار الشهادة، /78
و ديگر حسين عليهالسلام را غلام ترکي بود. در بحر اللئالي مسطور است که: آن غلام را سيدالشهدا عليهالسلام ابتياع نمود و به فرزند خود زين العابدين عليهالسلام هبه فرمود. در کتاب روضة الاحباب مرقوم است که: چون غلام در طلب رخصت جهاد به حضرت امام عليهالسلام آمد، آن حضرت فرمود: «از سيد سجاد رخصت جهاد بخواه.»
پس غلام ترکي از زين العابدين اجازت يافت و اهل حرم را وداع گفت و بشتافت و اين رجز خواند:
البحر من طعني و ضربي يصطلي
و الجو من سهمي و نبلي يمتلي
اذ حسامي في يميني ينجلي
ينشق قلب الحاسد المبخل
(از ضربت شمشير و نيزهي من، دريا آتش ميگيرد و هوا از تيرهاي من پر ميشود. هنگامي که شمشير در دست من برهنه شود، دل مرد بخيل (به دادن جان) و بدخواه ميشکافد.)
آن گاه تيغ بکشيد و حمله افکند و هفتاد کس را طعمهي تير و تيغ ساخت. سيد سجاد عليهالسلام چون دانست غلام او در کار حرب و ضرب است، خواست مبارزت او را نگران گردد. بفرمود تا شادروان خيمه را بر زدند. غلام ترک پس از رنجي بزرگ و کارزاري عظيم، ديگر باره به حضرت زين العابدين عليهالسلام آمد و آن حضرت را وداع گفت و باز به ميدان شتافت. در اين کرت از زحمت و کوشش و شدت عطش و کثرت جراحت به خاک افتاد. سيدالشهدا عليهالسلام، چون عقاب دمان بر سر او حاضر شد و از اسب فرود آمد و بر او بگريست و چهرهي مبارک را بر گونهي او گذاشت. غلام ترکي را هنوز از حشاشهي جان چيزي در تن بود، چشم بگشود و سيدالشهدا را در کنار خود ديد، به روي آن حضرت تبسمي کرد و درگذشت؛ (رضوان الله عليه)
سپهر، ناسخ التواريخ سيدالشهداء عليهالسلام، 306 - 305/2
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#علی_اکبر_ع 13
تفسیر من سلاله ابراهیم در زیارت مقدسه
ملت ابراهيم
و قال ما احد علي ملة ابراهيم، الا نحن و شيعتنا، و سائر الناس منها برآء [1] .
هيچ کس بر ملت و شريعت ابراهيم نبوده است، مگر ما و شيعيانمان و مردمان ديگر از اين راه و روش دورند.
[1] تفسير العياشي: سورة الانعام، ج 1، ص 338، ح 146.
لمعة من بلاعة الحسین ع
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#علی_اکبر_ع 14
#انبیاء_و_امام_حسین_علیه_السلام
#قرآن_و_امام_حسین_علیه_السلام
#اشک_انبیاء_بر_امام_حسین_ع
#اشک_بر_امام_حسین_علیه_السلام
خبر ديگر به حضرت ابراهيم خليل از شهادت سيدالشهداء
شيخ صدوق در خصال و مجلسي در بحار [1] خود خبري را روايت کرده که به حضرت علي بن موسي الرضا عليهالسلام منتهي ميشود که فرموده آنگاه که خداي متعال به ابراهيم خليل دستور داد گوسفندي را که خدا فرستاده بود به جاي فرزندش اسمعيل ذبح کند ابراهيم آرزومند بود که اسمعيل را به دست خويش ذبح سازد تا دلش مانند پدري که عزيزترين اولاد خود را به دست خود کشته بسوزد به واسطهي اين اطاعت بالاترين درجات ثواب را در مصائب درک کند، خداي متعال به او وحي فرمود، اي ابراهيم از آنچه من آفريدهام محبوبتر از همه پيش تو کيست؟ عرض کرد، حبيب تو محمد، خطاب آمد که تو او را بيشتر دوست داري يا خودت را؟ عرض کرد او را، خطاب آمد، فرزند او را بيشتر دوست داري يا فرزند خودت را؟ عرض کرد، فرزند او را، خطاب رسيد، قتل فرزند او به دست دشمنانش بيشتر دل تو را به درد ميآورد يا قتل تو فرزند خودت را به دست خودت در طاعت من؟ عرض کرد قتل او به دست دشمنان وي. خطاب آمد: اي ابراهيم به زودي طايفهاي که خود را امت محمد گمان ميکنند فرزند او حسين را به ظلم و ستم مانند گوسفند سر ببرند و مستوجب غضب من شوند، ابراهيم را از اين خبر دل سوخته و بگريه در آمد، از حضرت عزت باو وحي شد اي ابراهيم، آن جزع و بيتابي که در کشتن فرزندت اسمعيل به دست خودت تو را دامنگير ميشد همان ثواب را براي گريستن بر حسين و قتل او مستوجب شدي و براي تو بالاترين درجات اهل ثواب را در مصائب سبب و باعث گرديد و اين است قول خداي متعال: و فديناه بذبح عظيم.
[ صفحه 89]
[1] بحارالانوار جلد دهم ص 152.
زندگانی خامس آل عبا
نکات مقتل
قرآن و امام حسین ع * فدیناه بذبح عظیم
اخبار شهادت امام حسین ع قبل از شهادت به انبیاء ع
امام رضا ع و عاشوراء
گریه ابراهیم ع بر امام حسین ع
ثواب اشگ بر امام حسین ع
گوسفند فدیه ذبح ابراهیم ع
امتحان الهی در فدیه دادن فرزند امام حسین ع و ابراهیم
اسماعیل ع و علی اکبر ع
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#علی_اکبر_ع 15
فرزند بزرگ سيد الشهدا و شبيه پيامبر که روز عاشورا فداي دين شد.مادر علي اکبر، ليلا دختر ابي مره بود.در کربلا حدود 25 سال داشت.سن او را 18 سال و 20 سال همگفتهاند.او اولين شهيد عاشورا از بني هاشم بود.[1] علي اکبر شباهت بسياري به پيامبر داشت، هم در خلقت، هم در اخلاق و هم در گفتار.به همين جهت روز عاشورا وقتي اذن ميدان طلبيد و عازم جبهه پيکار شد، امام حسين «ع» چهره به آسمان گرفت و گفت: «اللهم اشهد علي هؤلاء القوم فقد برز اليهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الي رؤية نبيک نظرنا اليه...»[2] .
شجاعت و دلاوري علي اکبر و رزم آوري و بصيرت ديني و سياسي او، در سفر کربلا بويژه در روز عاشورا تجلي کرد.سخنان، فداکاريها و رجزهايش دليل آن است.وقتي امامحسين از منزلگاه «قصر بني مقاتل» گذشت، روي اسب چشمان او را خوابي ربود و پس از بيداري «انا لله و انا اليه راجعون» گفت و سه بار اين جمله و حمد الهي را تکرار کرد.علي اکبر وقتي سبب اين حمد و استرجاع را پرسيد، حضرت فرمود: در خواب ديدم سواري ميگويد اين کاروان به سوي مرگ ميرود.پرسيد: مگر ما بر حق نيستيم؟ فرمود: چرا. گفت: «فاننا اذا لا نبالي ان نموت محقين» پس باکي از مرگ در راه حق نداريم![3] روز عاشورا نيز پس از شهادت ياران امام، اولين کسي که اجازه ميدان طلبيد تا جان را فداي دين کند او بود.گر چه به ميدان رفتن او بر اهل بيت و بر امام بسيار سخت بود، ولي از ايثار و روحيه جانبازي او جز اين انتظار نبود.وقتي به ميدان ميرفت، امام حسين «ع» در سخناني سوزناک به آستان الهي، آن قوم ناجوانمرد را که دعوت کردند ولي تيغ به رويشان کشيدند، نفرين کرد.
علي اکبر چندين بار به ميدان رفت و رزمهاي شجاعانهاي با انبوه سپاه دشمن نمود. هنگام جنگ، اين رجز را ميخواند که نشان دهنده روح بلند و درک عميق اوست:
انا علي بن الحسين بن علي
نحن و رب البيت اولي بالنبي
تالله لا يحکم فينا ابن الدعي
اضرب بالسيف احامي عن ابي
ضرب غلام هاشمي عربي[4] .
پيکار سخت، او را تشنهتر ساخت.به خيمه آمد.بي آنکه آبي بتواند بنوشد، با همان تشنگي و جراحت دوباره به ميدان رفت و جنگيد تا به شهادت رسيد.قاتل او مرة بن منقذ عبدي بود. پيکر علي اکبر با شمشيرهاي دشمن قطعه قطعه شد.وقتي امام بر بالين او رسيد که جان باخته بود.صورت بر چهره خونين علي اکبر نهاد و دشمن را باز هم نفرين کرد: «قتل الله قوما قتلوک...» و تکرار ميکرد که: «علي الدنيا بعدک العفا».و جوانان هاشمي را طلبيد تا پيکر او را به خيمه گاه حمل کنند.[5] علي اکبر، نزديکترين شهيدي است که با حسين «ع» دفن شده است.مدفن او پايين پاي ابا عبدالله الحسين «ع» قرار دارد و به اين خاطر ضريح امام، شش گوشه دارد.[6] .
الگوي شجاعت و ادب، اکبر
در دانه ي فاطمي نسب، اکبر
فرزند يقين ز نسل ايمان بود
پرورده ي دامن کريمان بود
آن يوسف حسن، ماه کنعاني
در خلق و خصال، احمد ثاني
آن شاهد بزم، سرو قامت بود
دريا دل و کوه استقامت بود
آن دم که لباس رزم ميپوشيد
از کوثر عشق، جرعه مينوشيد
از فرط عطش فتاده بود از تاب
گرديد ز دست جد خود سيراب
در راه خدا ذبيح دين گرديد
بر حلقه ي عاشقان نگين گرديد
داغش کمر حسين را بشکست
با خون سرش حناي خونين بست
ديباچه ي داستان حق، اکبر
قرباني آستان حق، اکبر[7] .
فرهنگ عاشورا / جواد محدثي
[1] حياة الامام الحسين، ج 3، ص 245 و مقاتل الطالبيين.
[2] بحار الانوار، ج 45، ص 43.
[3] اعيان الشيعه، ج 8، ص 206.
[4] همان، ص 207.
[5] حياة الامام الحسين، ج 3، ص 248.
[6] از جمله براي شرح حال او ر.ک: «علي الاکبر» از عبد الرزاق الموسوي، چاپ 1368 قمري، نجف، 146 صفحه.
[7] از نويسنده.
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
4_6001173900791121825.mp3
16.39M
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات 29
#مقتل_شناسی_امام_حسین_ع
#علی_اکبر_علیه_السلام
مقام عرفانی علی اکبر ع بذات الله را توضیح دهید؟
جلسه ۸ قسمت ۵
شهریور ماه 98 – شیراز – جهرم
#خادم_الحسین_علیه_السلام
@zameneashk1
#حضرت_قاسم_ع_شب_ششم_محرم
برای دیدن بیش از 40 پست مقتل حضرت قاسم ازبالای 10 مقتل مرجع بعد از ورود به کانال ضامن اشک لینک کانال را بزنید.
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanes1
@m_h_tabemanesh2
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
لینک گروه مقتل متضمن البکاء
https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg
لینک ضامن اشک در ایتا
@zameneashk1
هدایت شده از الدولة الزهرائیة عج
❖﷽❖
#امام_مهدی_عج_و_عاشوراء
📜حَدَّثَنِي اَلْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَصْرِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو الْفَضْلِ عَنِ اِبْنِ صَدَقَةَ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : كَأَنِّي بِالْمَلاَئِكَةِ وَ اللَّهِ قَدْ ازْدَحَمُوا الْمُؤْمِنِينَ عَلَى قَبْرِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قُلْتُ فَيَتَرَاءَوْنَ لَهُ قَالَ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ قَدْ لَزِمُوا وَ اللَّهِ الْمُؤْمِنِينَ حَتَّى إِنَّهُمْ لَيَمْسَحُونَ وُجُوهَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ قَالَ وَ يُنْزِلُ اللَّهُ عَلَى زُوَّارِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ غُدْوَةً وَ عَشِيَّةً مِنْ طَعَامِ اَلْجَنَّةِ وَ خُدَّامُهُمُ الْمَلاَئِكَةُ لاَ يَسْأَلُ اللَّهَ عَبْدٌ حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ إِلاَّ أَعْطَاهَا إِيَّاهُ قَالَ قُلْتُ هَذِهِ وَ اللَّهِ الْكَرَامَةُ
💎قَالَ لِي يَا مُفَضَّلُ أَزِيدُكَ قُلْتُ نَعَمْ سَيِّدِي قَالَ كَأَنِّي بِسَرِيرٍ مِنْ نُورٍ قَدْ وُضِعَ وَ قَدْ ضُرِبَتْ عَلَيْهِ قُبَّةٌ مِنْ يَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ مُكَلَّلَةٍ بِالْجَوَاهِرِ وَ كَأَنِّي بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ جَالِسٌ عَلَى ذَلِكَ السَّرِيرِ وَ حَوْلَهُ تِسْعُونَ أَلْفَ قُبَّةٍ خَضْرَاءَ وَ كَأَنِّي بِالْمُؤْمِنِينَ يَزُورُونَهُ وَ يُسَلِّمُونَ عَلَيْهِ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمْ أَوْلِيَائِي سَلُونِي - فَطَالَ مَا أُوذِيتُمْ وَ ذُلِّلْتُمْ وَ اضْطُهِدْتُمْ فَهَذَا يَوْمٌ لاَ تَسْأَلُونِّي حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ إِلاَّ قَضَيْتُهَا لَكُمْ فَيَكُونُ أَكْلُهُمْ وَ شُرْبُهُمْ فِي اَلْجَنَّةِ فَهَذِهِ وَ اللَّهِ الْكَرَامَةُ الَّتِي لاَ انْقِضَاءَ لَهَا وَ لاَ يُدْرَكُ مُنْتَهَاهَا .
📝حسين بن محمّد بن عامر، از معلّى بن محمّد بصرى، وى مىگويد:
ابو الفضل، از ابن صدقه، از مفضّل بن عمر نقل كرده كه وى گفت:
حضرت ابو عبد اللّه عليه السّلام فرمودند:
گويا مىبينم كه فرشتگان با مؤمنين بر سر قبر حضرت حسين بن على عليهما السّلام ازدحام كردهاند.
راوى مىگويد: عرضه داشتم:
آيا مؤمنين فرشته را مىبينند؟ حضرت فرمودند:
هرگز، هرگز، آنها به خدا قسم ملازم و همراه مؤمنين بودند حتّى با دستهايشان به صورتهاى آنها مسح مىكشند.
سپس امام عليه السّلام فرمودند:
خداوند منّان هر صبح و شام از طعام بهشت بر زوّار امام حسين عليه السّلام نازل مىفرمايد و خدمتكاران ايشان فرشتگانند.
هيچ بندهاى از بندگان خداوند حاجتى از حوائج دنيا و آخرت را از خداوند متعال در خواست نمىكنند مگر آنكه خدا به او عطاء مىفرمايد.
راوى مىگويد: عرض كردم: به خدا قسم اين كرامت مىباشد.
💎امام صادق عليه السّلام به من فرمودند:
اى مفضّل: برايت بيشتر بگويم؟ عرضه كردم: بلى سرور من.
حضرت فرمودند:
💫گويا مىبينم تختى از نور را كه گذاردهاند و بر روى آن قبّهاى از ياقوت سرخ زده شده كه با جواهرات آن را زينت نمودهاند و حضرت امام حسين عليه السّلام بر روى آن تخت نشستهاند و اطراف آن حضرت نود هزار قبه سبز زدهاند و مؤمنين آن حضرت را زيارت كرده و بر آن جناب سلام مىدهند، پس خداوند متعال به ايشان مىفرمايد:
اى دوستانم از من سؤال كنيد و بخواهيد، پس زياد اذيّت شديد و خوار و مقهور گرديديد امروز، روزى است كه حاجتى از حاجات دنيا(#رجعت) و آخرتتان را از من در خواست نكرده مگر آن را روا مىنمايم، پس خوردن و آشاميدنشان در بهشت مىباشد، پس به خدا قسم كرامت و احسانى كه زوال نداشته و انتهاء آن را نمىتوان درك كرد همين است.
📙 کامل الزیارات، صفحه 444
ابن قولویه
باب50/حدیث 3
کانال الدولة الزهرائیة (عج) در ایتا👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام 1
#زیارت_نامه_قمر_بنی_هاشم_عباس_ع
زیارت عباس بن علی ع در ناحیه مقدسه
ذکره في زيارة الناحية المقدسة
فصل فيما نذکره من زيارة الشهداء في يوم عاشوراء: رويناها باسنادنا الي جدي أبيجعفر محمد بن الحسن الطوسي (رحمة الله عليه)، قال: حدثنا الشيخ أبوعبدالله محمد بن أحمد ابن عياش، قال: حدثني الشيخ الصالح أبومنصور بن عبدالمنعم بن النعمان البغدادي (رحمة الله عليه) قال: خرج من الناحية سنة اثنتين و خمسين و مائتين علي يد الشيخ محمد بن غالب الاصفهاني، حين وفاة أبي رحمه الله، و کنت حديث السن، و کتبت أستأذن في زيارة مولاي أبيعبدالله عليهالسلام و زيارة الشهداء (رضوان الله عليهم)، فخرج الي منه:
بسم الله الرحمن الرحيم [1] ، اذا أردت زيارة الشهداء (رضوان الله عليهم)، فقف عند رجلي الحسين عليهالسلام و هو قبر علي بن الحسين (صلوات الله عليهما) فاستقبل القبلة بوجهک، فان هناک حومة الشهداء عليهمالسلام :
السلام علي أبيالفضل العباس بن أميرالمؤمنين المواسي أخيه بنفسه، الآخذ لغده من أمسه، الفادي له، الواقي، الساعي اليه بمائه، المقطوعة يديه، لعن الله قاتليه يزيد ابن الرقاد الجهني و حکيم بن الطفيل الطائي
ابنطاوس، الاقبال، / 574 - 573، مصباح الزائر، / 279 - 278 مساوي عنه: المجلسي، البحار [14] ، 66، 65 - 64 / 45، 270، 269 / 98؛ البحراني، العوالم، 336 - 335 / 17؛ مثله الحائري، ذخيرة الدارين، 142 - 141 / 1؛ الزنجاني، وسيلة الدارين، / 277
و حضرت بقية الله (ارواحنا له الفداء و عجل الله فرجه) که آگاه به ضمائر بندگان و واقف به شخصيت وجودي هر فرد هستند، در تأييد اين مواسات، در زيارت ناحيهي مقدسه ميفرمايند:
سلام بر اباالفضل العباس، که جان خود را در راه برادرش فدا نمود و از آن روز خود براي فردا (ي قيامت) توشه تهيه ساخت. پاسدار حسين عليهالسلام بود، در اجراي فرمانش براي سيراب سازي خاندانش کوشيد و در اين راه دو دستش قطع شد. خدا لعنت کند قاتلان او يزيد بن رقاد جهني و حکيم بن طفيل سنبسي طايي را.
پاکپرور، ترجمه العباس، / 214 - 213.
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام 2
#روایات_معصومین_درباره_ی_قمر_بنی_هاشم_ع
مقام حضرت عباس ع در روایت امام صادق ع
العباس في حديث الامام الصادق
(قال) المفضل بن عمر: قال الصادق عليهالسلام: کان عمنا العباس نافذ البصيرة، صلب الايمان، جاهد مع أبيعبدالله الحسين عليهالسلام و أبلي بلاءا حسنا و مضي شهيدا .
أبونصر، سر السلسلة، / 89 مساوي عنه: ابنعنبة، عمدة الطالب، / 294؛ الحائري، ذخيرة الدارين [5] ، 143 - 142 / 1؛ القمي، نفس المهموم، / 332؛ بحر العلوم، مقتل الحسين عليهالسلام (الهامش)، / 313؛ الميانجي، العيون العبري [6] ، / 168؛ المظفر، بطل العلقمي [7] ، 425 / 2؛ الزنجاني، وسيلة الدارين، / 267؛ مثله المامقاني، تنقيح المقال، 128 /، 1 - 2؛ السماوي، ابصار العين، / 26؛ الأمين، أعيان الشيعة، 430 / 7؛ المازندراني، معالي السبطين، 442، 434 / 1
ابونصر بخاري از مفضل بن عمر روايت کرده است که حضرت صادق عليهالسلام فرمود: «عموي ما عباس بصيرت عميقي داشت و ايمان محکمي. با اباعبدالله عليهالسلام جهاد کرد و خوب امتحان داد و به شهادت رسيد و خونش در بنيحنيفه است.»
کمرهاي، ترجمه نفس المهموم، / 153 - 152
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام 3
#روایات_معصومین_درباره_ی_قمر_بنی_هاشم_ع
#اشک_ائمه_بر_امام_حسین_ع
مقام حضرت عباس ع در روایت امام سجاد ع
یتیم نواز امام سجاد از عبید الله فرزند غباس ع
لا يوم کيوم الحسين عليهالسلام
العباس في حديث الامام السجاد
حدثنا أبوعلي أحمد بن زياد الهمداني رضي الله عنه قال حدثنا علي بن ابراهيم بن هاشم عن محمد بن عيسي بن عبيد اليقطيني عن يونس بن عبدالرحمان عن ابنأسباط عن علي بن سالم عن أبيه عن ثابت بن أبيصفية، قال نظر سيد العابدين علي بن الحسين عليهالسلام الي عبيدالله بن عباس بن علي بن أبيطالب، فاستعبر، ثم قال ما من يوم أشد علي رسول الله صلي الله عليه و آله من يوم أحد قتل فيه عمه حمزة بن عبدالمطلب أسدالله و أسد رسوله، و بعده يوم مؤتة قتل فيه ابن عمه جعفر بن أبيطالب.
ثم قال عليهالسلام و لا يوم کيوم الحسين عليهالسلام ازدلف اليه ثلاثون ألف رجلا، يزعمون أنهم من هذه الأمة، کل يتقرب الي الله عزوجل بدمه، و هو بالله يذکرهم فلا يتعظون، حتي قتلوه بغيا و ظلما و عدوانا.
ثم قال عليهالسلام رحم الله العباس، فلقد آثر و أبلي وفدي أخاه بنفسه، حتي قطعت يداه فأبدله الله عزوجل بهما جناحين يطير بهما مع الملائکة في الجنة، کما جعل لجعفر بن أبيطالب و ان للعباس عند الله تبارک و تعالي منزلة يغبطه بها جميع الشهداء يوم القيامة الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي خير خلقه محمد و أهل بيته الطاهرين و حسبنا الله و نعم الوکيل .
الصدوق، الأمالي، 463 - 462 مساوي عنه المجلسي، البحار، 298 44، 274 22؛ البحراني، العوالم، 349 - 348 17؛ البهبهاني، الدمعة الساکبة، 182 4؛ الدربندي، أسرار الشهادة، 337؛ المظفر، بطل العلقمي، 108 2؛ مثله السماوي، ابصار العين، 27 - 26؛ الحائري، ذخيرة الدارين [16] ، 143 1؛ الأمين، أعيان الشيعة، 430 7؛ الميانجي، العيون العبري، 167؛ الزنجاني، وسيلة الدارين، 272 – 271
امام چهارم به عبيدالله بن عباس بن علي نگاهي کرد و اشک چشمش را گرفت و فرمود: «روزي به رسول خدا سختتر از روز احد نگذشت که عمويش حمزه در آن کشته شد، و بعد از آن مؤته است که عموزادهاش جعفر بن أبيطالب کشته شد.»
سپس فرمود: «روزي چون روز حسين نباشد، سي هزار مرد که ادعا ميکردند از اين امتند، دور او را گرفتند و هر کدام به کشتن او به خدا تقرب ميجست و او خدا را به آنها يادآور ميشد و پند نميگرفتند تا او را به ستم و ظلم و عدوان کشتند.»
سپس فرمود: «خدا عمويم عباس را رحمت کند که جانبازي کرد و خود را فداي برادر کرد تا دو دستش قطع شد و خدا در عوض به او دو بال داد که بدانها با فرشتگان در بهشت ميپرد؛ چنانچه به جعفر بن أبيطالب عطا کرد و براي عباس نزد خداي تبارک و تعالي مقامي است که در قيامت همه شهدا و اولين و آخرين بدان رشک برند. الحمد لله رب العالمين و صلي الله عليه خير خلقه محمد و اهل بيته الطاهرين و حسبنا الله و نعم الوکيل.»
کمرهاي، ترجمه امالي، / 463 - 462.
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام 4
#روایات_معصومین_درباره_ی_قمر_بنی_هاشم_ع
مقام علمی و تقوای عباسبن علی ع در کلام معصوم
احد المعصومين يصف العباس
ما ورد في بعض الأخبار من انه قد زق من العلم زقا
ثناؤه علي لسان أبيه علي عليهالسلام
و ناهيک بمن يولد و ينشأ في بيت الامامة، و يترعرع في حجر و کنف أميرالمؤمنين و سيد الوصيين، و يعايش حياة سيدي شباب أهل الجنة، و يتلمذ علي يديهما السخيتين بالعطاء و المعرفة، و ينتهل من منهل علمهما الزخار الذي ينبع من معدن النبوة، و مهبط الوحي المبين. فلا غرو اذا ورد في حقه عن أبيه علي - عليهالسلام - «ان العباس بن علي زق العلم زقا» - کما عن أسرار الشهادة للدربندي ص 324 -.
زق العلم
ورد عن أهل البيت عليهمالسلام في العباس عليهالسلام (أنه زق العلم زقا) [2] و ليس هذا بکثير علي رجل يتخرج من مدرسة مدينة العلم، و يعاصر أربعة من الأئمة (عليهم الصلاة و السلام)، متأدبا بآدابهم، آخذا من علومهم.
ان وجود الامام الحسن عليهالسلام أولا، ثم الامام الحسين عليهالسلام ثانيا، کان بطبيعته حاجبا من ظهور شخصية أبيالفضل العلمية، فالامام لا يضاهي في علم و لا في غيره، و لو قدر للعباس عليهالسلام أن يعيش في غير عصر الأئمة عليهمالسلام، أو في غير بلدهم، لظهر للناس مقامه العلمي الرفيع، کذلک الأئمة عليهمالسلام أنفسهم فلا تظهر للناس علوم الخلف الا بعد مضي السلف؛ حتي روي الطبرسي عن الامام الصادق عليهالسلام أنه قال ما مشي الحسين بين يدي الحسن عليهالسلام قط، و لا بدره بمنطق اذا اجتمعا تعظيما له مع امامتهما معا، و تقاربهما في السن، فکيف يستطيع العباس مع وجودهما عليهماالسلام أن يملي علومه؟.
و شهادتهم عليهمالسلام تکفي دلالة علي سمو منزلة أبيالفضل العلمية.
دليل ديگر بر اين که علم قمر بنيهاشم وجداني است؛ هر چند که در علوم و معارف برهاني نيز تبحر داشته است، اين سخن روايت شده از معصوم عليهالسلام است که فرمود:
ان العباس بن علي زق العلم زقا.
همانا عباس بن علي، بس فراوان به او علم تغذيه شده است.
و اين تشبيه امام عليهالسلام استعارهاي بسيار بديع است؛ زيرا که «زق» به معني تغذيهي جوجهي پرنده توسط مادرش است؛ آن هنگام که خود به تنهايي قادر به غذا خوردن نيست. از استعمال اين استعاره، در کلام امام عليهالسلام - که خود آگاه به دقايق کلام عرب است - متوجه ميشويم که ساقي کربلا از کودکي، و حتي از شير خوارگي، قابليت گرفتن علوم و معارف را داشته است، و اين مطلبي به حق ميباشد که خلاف در آن راه ندارد.
پاکپرور، ترجمهي العباس، / 194.
أسرار الشهادة ص 324. ؛مشکاة الأنوار، 170. ؛ دخيل، العباس بن علي، 21 – 20 بحر العلوم، مقتل الحسين عليهالسلام 312 ؛ الدربندي، أسرار الشهادة، 339
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات
@zameneashk