#حرکت_و_کاروان_حسینی_به_سمت_مدینة
#وقایع_مدینة_هنگام_ورود_اهل_بیت_ع
#ورود_اهل_بیت_به_مدینة_بدون_امام_حسین_ع
#مجالس_عزا_داری_در_مدینة_توسط_اهلبیت_ع
#عبدالله_بن_جعفر_همسر_حضرت_زینب_س
#مقتل_شناسی_امام_حسین_ع
#دروس_مقتل
موضع عبدالله بن جعفر در مقابل شهادت فرزندانش در راه امام حسین ع در مقابل معترضان
و دخل بعضي موالي عبدالله بن جعفر بن أبيطالب عليهالسلام فنعي اليه ابنيه [24] .
فقال أبوالسلاسل مولي عبدالله [25] : هذا ما لقينا [26] من الحسين بن علي عليهماالسلام!
فحذفه عبدالله بن جعفر بنعله، ثم قال: يا ابناللخناء! أ [27] للحسين عليهالسلام تقول هذا؟ والله لو شهدته لأحببت أن لا أفارقه حتي أقتل معه، والله انه لمما يسخي نفسي [28] عنهما، [29] المصاب [30] بهما، أنهما أصيب [31] مع أخي و ابنعمي مواسيين [32] له، صابرين معه.
ثم أقبل علي جلسائه فقال: الحمدلله الذي [33] عز علي بمصرع [34] الحسين عليهالسلام، أن لا أکن آسيت حسينا بيدي فقد آساه ولدي [35] .
المفيد، الارشاد، 128 / 2 عنه: الاربلي، کشف الغمة، 68 / 2؛ المجلسي، البحار 123 - 122 / 45؛ البحراني، العوالم، 390 / 17؛ البهبهاني، الدمعة الساکبة، 59 - 58 / 5؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 482؛ مثله الأمين، لواعج الأشجان، / 217 ،
و برخي از دوستان عبدالله بن جعفر (شوهر حضرت زينب که دو پسرش در کربلا شهيد شدند)به نزد عبدالله رفتند و خبر کشته شدن دو پسرش را به او دادند. عبدالله گفت: «انا لله و انا اليه راجعون.»
پس ابوالسلاسل، غلام عبدالله گفت: «اين اندوهي است که ما از ناحيهي حسين بن علي داريم» (و او باعث اين مصيبت شد؟)
عبدالله نعلين خود را به او زد و او را از نزد خود دور کرد و گفت: «اي پسر زن لخناء (دشنامي است در عرب)! آيا دربارهي حسين عليهالسلام چنين گويي؟ به خدا اگر من در خدمت آن حضرت بودم، هر آينه دوست ميداشتم از او دور نشوم تا در کنارش کشته شوم، به خدا چيزي که مرا از آن دو خشنود ميکند و در مرگشان دلداري به من ميدهد، اين است که آن دو در رکاب برادر و پسر عمويم کشته شدند و جان خود را در راه ياريش دادند و دربارهي او شکيبايي ورزيدند.»
سپس رو به همنشينان خود کرد و گفت: «سپاس خداوندي را که گران کرد بر من شهادت حسين را و اگر من به دست خود ياريش نکردم، دو فرزندم او را ياري کردند.»
رسول محلاتي، ترجمهي ارشاد، 128 / 2
اختلاف مقتل
[24] [اللواعج: «عونا و جعفرا فاسترجع و جعل الناس يعزونه، فقال مولي له يسمي أبوالسلاسل»].
[25] [اللواعج: «عونا و جعفرا فاسترجع و جعل الناس يعزونه، فقال مولي له يسمي أبوالسلاسل»].
[26] [الأسرار: «لقيه»]. [27] [لم يرد في الأسرار]. [28] [في ط مؤسسة آل البيت عليهمالسلام و کشف الغمة و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار: «بنفسي»]. [29] [في ط مؤسسة آل البيت عليهمالسلام: «و يعزيني عن» و في اللواعج: «و يهون علي»]. [30] [العوالم: «مصائب»]. [31] [في ط مؤسسة آل البيت عليهمالسلام و کشف الغمة و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار و اللواعج: «أصيبا»]. [32] [في کشف الغمة و الدمعة الساکبة و الأسرار: «مواسين»]. [33] [لم يرد في ط مؤسسة آل البيت عليهمالسلام و کشف الغمة و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و اللواعج]. [34] [في ط مؤسسة آل البيت عليهمالسلام و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار و اللواعج: «مصرع»]. [35] [في البحار و العوالم و الأسرار و اللواعج: «ولداي»].
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ای دی برای ارسال سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
#وقایع_مدینة_هنگام_ورود_اهل_بیت_ع
#حرکت_کاروان_حسینی_به_سمت_مدینة
#ورود_اهل_بیت_به_مدینة_بدون_امام_حسین_ع
#مجالس_عزا_داری_در_مدینة_توسط_اهلبیت_ع
#مقتل_شناسی_امام_حسین_ع
#دروس_مقتل
خبر رسیدن شهادت امام حسین ع به مدینه منوره و عکس العمل مردم
تقدم [ابنزياد] الي عبدالملک بن أبيالحديث [11] [...] بالمدينة [...] فقال عبدالملک [12] : فرکبت راحلتي و سرت نحو المدينة، فلقيني رجل من قريش [13] ، فقال: ما الخبر؟ فقلت: الخبر عند الأمير تسمعه. قال: انا لله و انا [14] اليه راجعون قتل و الله الحسين عليهالسلام!
و لما دخلت علي عمرو بن سعيد، فقال: ما وراءک؟ فقلت: ما يسر [15] الأمير، قتل الحسين بن علي عليهالسلام. فقال: اخرج، فناد بقتله. فناديت، فلم أسمع والله [16] واعية قط مثل واعية بنيهاشم في دورهم علي الحسين بن علي عليهماالسلام حين سمعوا [17] النداء [18] بقتله، فدخلت [19] علي عمرو بن سعيد، فلما رآني تبسم الي ضاحکا، ثم [20] أنشأ متمثلا [21] بقول عمرو بن معدي کرب [22] :
عجت نساء بني زياد عجة
کعجيج نسوتنا غداة الأرنب
ثم قال عمرو: هذه واعية بواعية عثمان [23] .
المفيد، الارشاد، 128 - 127 / 2 عنه: المجلسي، البحار، 122 - 121 / 45؛البحراني، العوالم، 390 - 389 / 17؛ مثله البهبهاني، الدمعة الساکبة، 58 - 57 / 5؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 482؛ الأمين، أعيان الشيعة، 615 / 1، لواعج الأشجان، / 215 ،موسوعةالامام الحسین ع ج 7 [ صفحه 181]
[24] عبدالملک گويد: من سوار بر شتر شده و به سوي مدينه رهسپار شدم. پس مردي از قريش مرا ديدار کرد و گفت: «چه خبر؟»
گفتم: «خبر نزد امير است و آن را خواهي شنيد.»
گفت: «انا لله و انا اليه راجعون. به خدا، حسين عليهالسلام کشته شد.»
و چون بر عمرو بن سعيد درآمدم، گفت: «چه خبر داري؟»
گفتم: «خبري است که امير را شاد کند. حسين بن علي کشته شد.»
گفت: «بيرون برو و خبر کشته شدن او را در شهر جار بزن.»
پس آمدم و جار کشيدم. پس شيون و فريادي هرگز نشنيده بودم، مانند شيون زنان بنيهاشم که آن روز از خانههاشان شنيدم. آن گاه که خبر کشته شدن حسين بن علي را شنيدند. پس به نزد عمرو بن سعيد درآمدم، چون مرا ديد، خندهاي کرد و آن گاه به شعر عمرو بن معدي کرب تمثل جست که گويد:
شيون کردند زنان بني زياد شيوني
مانند شيون زنان ما در باداد روز ارنب
سپس عمرو گفت: «اين شيون (امروز) در برابر شيون عثمان (که زنان بنياميه بر او کردند).»
رسول محلاتي، ترجمهي ارشاد، 128 - 127 / 2.
اختلاف در مقاتل
[11] [في البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار: «أبيالحارث» و في أعيان الشيعة و اللواعج: «الحارث»]. [12] [الأسرار: «عبدالله»]. [13] [في الدمعة الساکبة: «قيس»، و في الأسرار: «قريش أو بني قيس»]. [14] [لم يرد في الأسرار]. [15] [في ط مؤسسة آل البيت عليهمالسلام و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار: «ما سر»]. [16] [لم يرد في ط علمية]. [17] [لم يرد في الأسرار]. [18] [لم يرد في أعيان الشيعة]. [19] [في البحار و العوالم و الأسرار: «ثم دخلت»]. [20] [في أعيان الشيعة و اللواعج: «تمثل»]. [21] [في أعيان الشيعة و اللواعج: «تمثل»]. [22] [أضاف في أعيان الشيعة و اللواعج: «الزبيدي، و قيل: انه لما سمع أصوات نساء بني هاشم ضحک، و تمثل بذلک، فقال:»]. [23] [لم يرد في الدمعة الساکبة].
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ای دی برای ارسال سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
هدایت شده از آشنایی با کانالها و گروههای عاشورایی در ایتا19
لینک گروهها و کانالهای خادم الحسین ع تابع منش در ایتا
👇👇👇
گروه مقتل متضمن البکاء ، فاطمه الزهراء س
http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2
کانال ضامن اشک، رفع شبهه
https://eitaa.com/zameneashk1
کانال زائر عرش ،شرح و تفسیر زیارات امام حسین ع
http://eitaa.com/joinchat/3725787156Cadcdabd35d
کانال قرآن و امام حسین ع
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
کانال الدوله الزهرائیه
http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
کانال کتابخانه مقتل امام حسین ع و معصومین ع
@zamenashkbook1
کانال اشعار حسینی و آموزش مداحی
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
کانال فرهنگ عاشقی
http://eitaa.com/joinchat/3374055438C78867d1480
مقتل علی اکبر ع به روایت ابنطاووس، اللهوف
فلما لم يبق معه سوي أهل بيته، خرج علي بن الحسين عليهمالسلام - و کان من أصبح الناس وجها، و أحسنهم خلقا - فاستأذن أباه في القتال، فأذن له، ثم نظر اليه نظر آئس منه، و أرخي عليهالسلام عينه ، و بکي، ثم قال: اللهم اشهد، فقد برز اليهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولک صلي الله عليه و آله و سلم، و کنا اذا اشتقنا الي نبيک، نظرنا اليه. فصاح، و قال: يا ابنسعد! قطع الله رحمک کما قطعت رحمي! فتقدم نحو القوم، فقاتل قتالا شديدا، و قتل جمعا کثيرا، ثم رجع الي أبيه، و قال: يا أبت! العطش قد قتلني، و ثقل الحديد قد أجهدني، فهل الي شربة من الماء سبيل؟ فبکي الحسين عليهالسلام و قال: واغوثاه يا بني! قاتل قليلا، فما أسرع ما تلقي جدک محمدا صلي الله عليه و آله و سلم، فيسقيک بکأسه الأوفي شربة لا تظمأ بعدها أبدا.
فرجع الي موقف النزال و قاتل أعظم القتال، فرماه منقذ بن مرة العبدي (لعنه الله تعالي) بسهم، فصرعه، فنادي: يا أبتاه! عليک السلام، هذا جدي يقرئک السلام، و يقول لک: عجل القدوم علينا. ثم شهق شهقة، فمات.
فجاء الحسين عليهالسلام حتي وقف عليه، و وضع خده علي خده، و قال: «قتل الله قوما قتلوک، ما أجرأهم علي الله و علي انتهاک حرمة الرسول، علي الدنيا بعدک العفاء».
قال الراوي: و خرجت زينب بنت علي عليهالسلام، تنادي: يا حبيباه! با ابن أخاه! و جاءت، فأکبت عليه، فجاء الحسين عليهالسلام، فأخذها، وردها الي النساء .
ابنطاووس، اللهوف، / 114 – 112
#علی_اکبر_علیه_السلام
شرح عرفانی اینکه علی اکبر ع به جای اینکه به سمت فرات برود به سمت خیام بدون آب امام حسین ع آمد.
دوستان شرح تفسیری آنرا حقیر در خوزستان کرده ام برای گوش دادن به کانال ضامن اشک تلگرام تشریف ببرید تا منتقل شود.
در ادبیات فارسی مرثیههای بسیاری وجود دارد که هر کدام از زاویهای به ماجرای عاشورا و حوادث آن نگریستهاند. نقطه اشتراک بیشتر این مرثیهها، مظلومیت اهلبیت است، اما مرثیه گنجینه الاسرار عمان سامانی چیز دیگری است. او در پی نشان دادن مظلومیت اهلبیت نیست، بلکه میخواهد عشقبازی امام حسین را با پروردگار جهان به زیباترین شکل ممکن ارائه دهد. اوج این عشقبازی در مرثیهای که برای حضرت علیاکبر سروده است، متجلی است؛ برای فهم این مطلب، مطالعه این مرثیه از هر توضیحی رساتر است:
اکبر آمد العطش گویان ز راه
از میان رزمگه تا پیش شاه
کای پدر جان از عطش افسردهام
می ندانم زندهام یا مردهام
این عطش رمز است و عارف واقف است
سر حق است این و عشقش کاشف است
دید شاه دین که سلطان هداست
اکبر خود را که لبریز از خداست
عشق پاکش را بنای سرکشیست
آب و خاکش را هوای آتشیست
شورش صهبای عشقش در سر است
مستیاش از دیگران افزونتر است
اینک از مجلس جدایی میکند
فاش دعوی خدایی میکند
مغز بر خود میشکافد پوست را
فاش میسازد حدیث دوست را
محکمی در اصل او، از فرع اوست
لیک عنوانش خلاف شرع اوست
پس سلیمان بر دهانش بوسه داد
اندک اندک خاتمش بر لب نهاد
مهر، آن لبهای گوهر پاش کرد
تا نیارد سر حق را فاش کرد
«هر که را اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند»
گفت: کای فرزند مقبل آمدی
آفت جان رهزن دل آمدی
کرده ای از حق تجلی ای پسر
زین تجلی فتنهها داری به سر
راست بهر فتنه قامت کردهای
وه کزین قامت، قیامت کردهای
نرگست با لاله در طنازی است
سنبلت با ارغوان در بازی است
از رخت مست غرورم میکنی
از مراد خویش دورم میکنی
همچو چشم خود ز قلب من متاز
همچو زلف خود پریشانم مساز
حائل ره مانع مقصد نشو
بر سر راه محبت، سد نشو
پشت پا بر ساغر حالم مزن
نیش بر دل، سنگ بر بالم مزن
نیست اندر بزم آن والا نگار
از تو بهتر گوهری بهر نثار
هر چه غیر از اوست سد راه من
آن بت است و غیرت من، بت شکن
جان رهین و دل اسیر چهر توست
مانع راه محبت، مهر توست
چون تو را او خواهد از من رونما
رونما شو جانب او رو نما
بیش از این بابا دلم را خون مکن
زاده لیلا مرا مجنون مکن
گه دلم پیش تو گاهی پیش اوست
رو که با یک دل نمیگنجد دو دوست
روایت منسوس بذات الله
ثم رجع الي أبيه، و قال: يا أبت! العطش قد قتلني، و ثقل الحديد قد أجهدني، فهل الي شربة من الماء سبيل؟
فبکي الحسين عليهالسلام و قال: واغوثاه يا بني! قاتل قليلا، فما أسرع ما تلقي جدک محمدا صلي الله عليه و آله و سلم، فيسقيک بکأسه الأوفي شربة لا تظمأ بعدها أبدا.
و روي: أن الحسين عليهالسلام قال له: يا بني! هات لسانک. فأخذ لسانه، فمصه، و دفع اليه خاتمه الشريف. و قال له: يا بني، أمسکه في فمک، و ارجع الي قتال عدوک.
وقتی از داننده ای کردم سوال که مرا آگه کن ای دانای حال
با همه سعییی که در رفتن نمود رجعت اکبر بمیدان از چه بود
اینکه می گویند بود از بهر آب شوق آب آورد، او را سوی باب
خود همی دید اینکه طفلان، از عطش هر یکی در گوشه ای در حال غش
تیغ زیر دست و، زیر پا رکاب موج زن شطش به پیش رو، ز آب
باید او را روی کردن سوی شط خویش را در شط درافکندن چو بط
گر در این رازیست، ای دانای راز دامن این راز را، میکن فراز
گفت آمد العطش گویان ز راه از میان رزمگه در نزد شاه
کای پدر جان از عطش افسرده ام می ندانم زنده ام یا، مرده ام
این عطش رمزیست عارف واقفست سرحق این است و عشقش کاشف است
دید شاه دین که سلطان هدی است اکبر خود را که لبریز از خداست
عشق پاکش را هوای سرکشی است آب و خاکش را هوای آتشی است
شورش صهبای عشقش بر سر است مستی اش از دیگران افزونتر است
اینک از مجلس جدائی می کند فاش دعوی خدائی می کند
مغز بر خود میشکافد پوست را فاش میسازد حدیث دوست را
پس سلیمان بر دهانش بوسه داد اندک اندک، خاتمش بر لب نهاد
مُهر، آن لب های گوهرپاش کرد تا نیارد سر حق را فاش کرد
هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند
عمان سامانی
باسلام
هشتکهای اصلی در کتابخانه ضامن اشک در ارتباط با محرم:
#امام_حسین_ع
#کتب_مقتل_حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#خطبه_های_امام_حسین_علیه_السلام
#سخنان_امام_حسین_علیه_السلام
#کتب_اشک_بر_امام_حسین_ع_و_ائمة
#زیارت_عاشورا
#کتب_تاریخ_زندگی_زینب_سلام_الله_علیها
#کتب_مقتل_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#حضرت_رقیه_س
#کتب_تاریخ_زندگی_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#کتب_روضه_آموزش_مداحی
#کتاب_شعر
#کتب_اشعار_مداحی
کتابخانه ایتا👇👇
@zamenashkbook1
❖﷽❖
با سلام خدمت دوستان عزیز
جهت مشاهده ایات قران در ارتباط با امام حسین(ع) و واقعه عاشورا به کانال قرآن و امام حسین علیه السلام مراجعه فرمایید👇👇
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
و پس از ورود به کانال این هشتک ها رابزنید:
#آیات_در_تاویل_امام_حسین_ع
#قرآن_و_عاشوراء
#آیاتی_که_امام_حسین_ع_در_واقعه_عاشوراء_تلاوت_نمود
#قرآن_و_راس_الحسین_ع
#قرآن_و_اسراء
#امام_حسین_ع_در_قرآن
#احادیث_در_ارتباط_با_امام_حسین_ع
و در کانال الدولة الزهرائیة (عج) مطالب قرانی در رابطه بین امام حسین (ع) و حضرت مهدی(عج) را جستجو کنید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
لطفا بعد از ورود به کانال این هشتکها را بزنید:
#امام_مهدی_عج_و_عاشوراء
#رابطه_امام_حسین_و_امام_زمان_عج
💫بارگذاری مطالب با موضوع امام حسین(ع) در کانالها ادامه خواهد داشت.
#امام_حسین_علیه_السلام
#آداب_نوکری #آموزش_مداحی
🔸ماجرای شنیدنی ملا عبدالله و امام حسین (ع)
🔹حاج اصغر روشن دوست نقل می کرد، یک روز در مجلس ناظم آقا به همراه دیگر هیئتی ها نشسته بودیم که ایشان ماجرای ملاعبدالله را برایمان نقل کرد و آن ماجرا این است:
🔸روضه خوان پیری بنام ملاعبدالله قبلا در تبریز وجود داشت و من ایشان را دیده بودم. خودش برایم نقل می کرد که چند روز به ایام محرم مانده بود و من در حیاط خانه حصیری پهن کرده و زیر درخت بادام نشسته بودم و با خود فکر میکردم که امسال از هیچ جا برایم جهت روضه خوانی دعوتی به عمل نیامده است و با خود گفتم: یا حسین، من اگر در دستگاه بیلر بیگ (فرماندار وقت) بودم، تا به حال او دست مرا گرفته بود و اینچنین درمانده و مستاصل نمی شدم.
🔹در همین حال به خواب رفتم و در خواب به محضر مولا آقا اباعبدالله الحسين (ع) رسیدم، ایشان رو به من کردند و فرمودند: «ملا عبدالله هر جا روضه خواندی، پولش را گرفتی و بابت آن از من طلبی نداری».
🔸در همین حال ناگهان از خواب پریدم، بسیار ناراحت و پشیمان بودم، و از شدت عصبانیت و ناراحتی سرم را به درخت بادام زدم، به طوری که سرم شکست و خون زیادی از من رفت، در همان حال به شدت گریه می کردم، اهل و عیالم از سر و صدای من به حیاط آمدند و جلویم را گرفتند، شب شد و من به رختخواب رفتم ولی هر لحظه که بیاد آن صحنه می افتادم، آرام و قرار از من سلب می شد و بر خود لعنت می فرستادم.
🔹صبح زود دیدم درب منزل را می زنند، جلوی در که رفتم، دیدم دو نفر از مامورین بیلر بیگ هستند و می گویند بیلر بیگ با شما کار دارد، کمی ترسیدم ولی به هر حال لباسهایم را پوشیدم و عمامه ام را روی سر گذاشته به همراه مامورین حرکت کردم.
🔸وقتی پیش بیلر بیگ رسیدم، ایشان رو به من کرد و گفت: ملا عبدالله توئی؟ گفتم: بله. مرا بسیار تفقد و تکریم کرد و گفت: برایم روضه امام حسین (ع) را بخوان.
🔹گفتم: من پیر شده ام و صدای خوبی ندارم، به این خاطر نمی توانم خوب روضه بخوانم. بیلر بیگ گفت: می خواهم شما برایم روضه بخوانی.
🔸ملا عبدالله میگفت: همین که شروع به روضه خواندن کردم و گفتم: السلام علیک یا اباعبدالله، دیدم من ملاعبدالله دیروز نیستم، صدایم عوض شده است و مثل یک جوان شروع به روضه خواندن کردم.
🔹در حین روضه بیلر بیگ غش کرد و از هوش رفت، اطرافیان بیلر بیگ جمع شدند و گفتند: دیگر بس است ایشان از حال رفت، سپس او را به هوش آوردند، بیلر بیگ دستور داد ۵۰۰ سکه نقره (که در آن زمان پول زیادی بود) به من دادند.
🔸ملا عبدالله پول را قبول نمی کند و می گوید با خود عهد کرده ام برای روضه خواندن از کسی پول نگیرم.
🔹بیلر بیگ می گوید: من کسی نیستم که برای روضه پول بدهم و اصلا به روضه هم اعتقادی نداشتم تا اینکه دیشب در عالم خواب خدمت حضرت زهرا عليها السلام رسیدم و ایشان به من دستور دادند که «باید ملا عبدالله را برای روضه خواندن دعوت کنی و به او هدیه ای بدهی، او دلش شکسته و بین او و پسرم حسین کدورتی پیش آمده که باید حل شود،
(با دلدادگان حسین علیه السلام ص 18 - 17)
@zameneashk1
#محرم_نامه
#عطش
8 محرم
1 _ قحط آب در خیمه های حسینی
در این روز آب در خیمه های سیّد الشهداء علیه السلام نایاب شد. (1)
📚 منابع :
1. لهوف : ص 145. و ... .
ای دی برای سوالات مقتل
@m_h_tabemanes1
@m_h_tabemanesh2
لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
لینک گروه مقتل متضمن البکاء
https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg
لینک ضامن اشک در ایتا
@zameneashk1