eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
5.8هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
816 فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
ابنعباس گويد: برداشتم، و بر حفظش مواظبت نمودم بيشتر از مواظبت بر بعضي از واجبات الهي، و باز نميکردم آنرا از آستين خود، پس روزي به خواب بودم، ناگاه از خواب بيدار شدم ديدم از آن خون تازهاي جاري است، و آستينم از خون مملو شده، پس نشستم و گريستم، و با خود گفتم: يقين حسين کشته شده، والبته علي (عليهالسلام) خبري به من نداد که واقع نشده باشد، پس بيرون آمدم، ديدم شهر مدينه را گويا ابر نازک فرا گرفته، پس آفتاب ظاهر شد، ديدم گويا منکسف است، و بر ديوار شهر کأنه خون تازه ريختهاند، شنيدم صدائي از زاويهي خانهي شخصي مرثيه ميخواند که مضمونش آن است که صبر کنيد اي آل پيغمبر (صلي الله عليه و آله) که کشته شد فرزند زهراي بتول، و روحالامين نازل گرديد با گريه و افغان، پس گريست به صداي بلند و من هم گريستم، و آن تاريخ را ضبط کردم، روز عاشورا بود، پس خبر را گفتم به کساني که همراه آن جناب بودند پس گفتند: قسم به خدا که ما نيز شنيديم صداي آن نوحه کننده را در معرکه، و ندانستيم کيست و گمان کرديم که شايد خضر باشد. [2] . دوم آنچه هرثمة ابن ابيمسلم نقل کرده که با حضرت امير از صفين مراجعت نموديم و به کربلا نزول کرديم، پس چون از نماز صبح فارغ شدي قدري از خاک برداشت، و بوئيد و فرمود: عجب خاکي هستي، که از تو محشور خواهند شد جمعي که بدون حساب به بهشت خواهند رفت، پس هرثمه برگشت نزد زوجهاش، و او شيعه بود، پس گفت: که مولاي تو چنين فرمود، گفت: يا اميرالمؤمنين هر چه فرمود حق است، پس چون حضرت سيدالشهداء به کربلا وارد شد، هرثمه که با لشکر ابنسعد بود کلام حضرت امير (عليهالسلام) را به ياد آورد، پس سوار شتر شده به نزد حضرت آمد، و سلام کرد و حديث حضرت امير (عليهالسلام) را نقل نمود، حضرت فرمودند: حال خيال تو چيست؟ يا با ما هستي يا بر ما؟ گفت: نه با شمايم، و نه بر شمايم اولاد کوچک در کوفه گذاشته و بر ايشان ميترسم از پسر زياد، حضرت فرمود: پس بيرون برو، به جائي که مقتل ما مشاهده نکني، و صداي ما را نشنوي، زيرا که به خدا قسم امروز اگر کسي بشنود صداي استغاثهي ما را، و ما را اعانت نکند البته به رو در آتش جهنم خواهد افتاد. [3] . سوم آنچه از حضرت امام محمد باقر (عليهالسلام) روايت شده که حضرت امير (عليهالسلام) به کربلا مرور نمود با دو نفر از اصحابش، پس اشک در چشمانش به گردش آمد، و فرمود: اينجا محل خوابگاه شتران ايشان است، و محل فرود آمدن بار، و مقام ريخته شدن خونهاي ايشان است، خوشا به حال تو اي خاک که بر روي تو ريخته ميشود خون دوستان. [4] . نهم: مجالس حضرت زهرا (سلام الله عليها) در مدينه است، و آنها از کثرت به شمار نيايد زيرا که هر وقت که خبر اين واقعه به او ميرسيد مجلس گريه و نوحه منعقد ميشد. دهم: مجلس امايمن بود در مدينه، که مرثيهخوان امايمن بود، و مستمع حضرت زينب، و آن در وقتي بود که آن حديث مفصل شهادت را از برايش نقل کرد، و آن همان حديث است که حضرت زينب از براي حضرت سجاد (عليهالسلام) نقل کرد در قتلگاه به جهت تسلي او. [5] . [1] بحار 280:44 - کامل الزيارات باب 36 ص 108. [2] بحار 254 - 252 :44 - امالي صدوق مجلس 87 ص 480 - 478. [3] بحار 256 - 255 :44 - امالي صدوق مجلس 28 ص 117. [4] بحار 258:44 - قرب الاسناد ص 14. [5] بحار 179:45 - کامل الزيارات باب 88 ص 266 - 261. [6] خصائص الحسینیه،مرحوم شوشتری، [ صفحه 231] [ صفحه 234] 1 . لینک مقتل ضامن اشک در ایتا https://eitaa.com/zameneashk 2 .لینک مقتل ضامن اشک در تلگرام @zameneashk ای دی برای سوالات مقتل در تلگرام @m_h_tabemanesh1
اميرالمومنين بر لب شط فرات بر حسين گريست و اما مجالس آن حضرت در مدينه: پس هر وقت حسين (عليهالسلام) را ميديد ميگريست و ميگفت: اي سبب گريهي هر مؤمن، عرض ميکرد: منم اي پدر؟ ميفرمود: بلي. [1] . مجلس هشتم: چند مجلس از براي اميرالمؤمنين (عليهالسلام) بود در کربلا، يکي آنچه مجاهد از ابنعباس روايت نمود که در رکاب همايون آن جناب بودم، در زمانيکه به صفين ميرفت چون به نينوا رسيديم که نزديک شط فرات است، به صداي بلند ندا کرد يا بن عباس آيا اين مکان را ميشناسي؟ عرض کردم نميشناسم، فرمود: اگر ميشناختي چنانکه من ميشناسم، از آن نميگذشتي مگر آنکه ميگريستي مانند من، پس گريست به گريهي شديدي تا اينکه محاسنش تر شد، و اشک بر سينهاش جاري گرديد و ما هم به تبع او گريستيم، و ميفرمود اوه اوه مرا چه ميشد با آل ابوسفيان و آل حرب، که از جنود شيطانند و اي اباعبدالله صبر کن که به پدرت از ايشان رسيد آنچه به تو ميرسد، پس آبي طلبيد و وضو گرفت و چندي نماز کرد، باز آن کلام را اعاده نمود، پس اندکي به خواب رفت و بيدار شد، پس فرمود: يابن عباس آيا خبر دهم به تو از خوابي که حال ديدم؟ عرض کردم: خير است ان شاءالله بفرمائيد، فرمود: ديدم گويا مرداني با علمهاي سفيد از آسمان به زير آمدند، و شمشيرهاي سفيد و درخشنده بر کمر داشتند، پس گرد اين زمين خطي کشيدند، پس ديدم گويا اين نخلها شاخههاي ايشان بر زمين رسيد، و در ميان خون شناور گشت، و گويا فرزندم حسين (عليهالسلام) و ميوهي دلم، و نور بصرم، در آن غرق شده هر چند استغاثه ميکند کسي به فريادش نميرسد، و گويا آن مرداني که از آسمان آمده بودند، ندا ميکردند و ميگفتند: اي آل رسول صبر کنيد که شما کشته خواهيد شد به دست اشرار مردم، و اينک بهشت مشتاق است به تو يا اباعبدالله، پس رو نمودند به سوي من، و مرا تعزيت دادند و گفتند: يا ابا الحسين بشارت باد تو را که خداوند چشمت را به او روشن خواهد نمود در روز قيامت، پس بيدار شدم و قسم به خدا که مرا خبر داد پيغمبر صادق ابوالقاسم (صلي الله عليه و آله) که من به سوي اهل بغي ميروم، و به اين زمين ميرسم، و اينکه در اينجا دفن ميشود فرزندم حسين با [هفده] نفر از اولاد من و از اولاد فاطمه، و اين زمين در آسمانها معروف است به زمين کربوبلا، چنانکه معروف است زمين حرمين و بقعهي بيتالمقدس، پس فرمود يا ابنعباس ببين در اين نواحي پشکل آهو مييابي؟ قسم به خدا که به من دروغ نگفتهاند، و آنها زرد شدهاند به رنگ زعفران، ابن عباس گويد: پس تفحص کردم و يافتم پس فرياد کردم: يا اميرالمؤمنين (عليهالسلام) اين است که وصف فرموديد، پس فرمود: صدقالله و رسوله، و برخواست و هروله نمود به سمت آن، و برداشت و بوئيد و فرمود: همان است بعينها، آيا ميداني قضيهي اينها را؟ چون عيسي بن مريم با حواريين به اين زمين گذشت، ديد در اينجا چند آهوئي جمعند و گريه ميکنند، پس نشست عيسي، و نشستند حواريين و مشغول گريه شدند، پس عرض کردند يا روحالله سبب گريهي شما چيست؟ فرمود: اين زمين کربلا است که در آن کشته خواهد شد فرزند پيغمبر (صلي الله عليه و آله) خدا (احمد) و فرزند بتول عذرا شبيه مريم، و در آنجا مدفون ميگردد، طينتي است که از مشک معطرتر است، زيرا که طينت آن جناب است، و همين حالت است طينت انبياء و اولاد انبياء، و اين آهوان با من سخن گفتند،: که ما در اينجا ماندهايم به جهت شوق آن جناب و در امان هستيم، پس جناب عيسي دست برد و اين بعرهها را برداشت و بوئيد، و فرمود: اينها به اين خوشبوئي شده است، به جهت خوشبوئي علف اين صحرا است، خدايا اينها را باقي بدار تا اينکه پدرش ببويد و تعزيت او باشد، اين است که تا حال مانده است و رنگش از طول مدت زرد شده، و اين زمين کربوبلا است، پس با صداي بلند فرمود: اي خداي عيسي بن مريم مبارک مکن کشندگان او را، و نه کساني که او را اعانت نميکنند. پس گريست مدت مديدي، تا اينکه به رو افتاد و غش کرد، ما هم گريستيم، و چون به حال آمد برداشت چند بعره، و در گوشهي ردا پيچيد، و به من فرمود: تو نيز بردار و به پيچ و نگاهدار، چون ديدي که از آن خون تازه ميجوشد و جاري ميشود، بدانکه حسين (عليهالسلام) شهيد شده.
ياد حسين، هنگام آب نوشيدن شهادت تشنه کامانه امام حسين «ع»، چنان داغ و غم سنگيني بر دلها نهاده است کهميسزد با ديدن هر نهر و چشمه و با نوشيدن هر آب و شربت گوارا، از لبهاي عطشان آنحضرت، ياد شود، چرا که آب، ياد آور آن عاشوراي عطش ريز و آن کامهاي تشنه عاشورائيان شهيد است.امام صادق «ع» فرمود: «من هرگز آب سرد ننوشيدم مگر آنکه حسين بن علي را به ياد ميآوردم» و نيز فرمود: «ما من عبد شرب الماء فذکر الحسين و لعن قاتله الا کتب له ماة الف حسنة و حط عنه ماة الف سيئة»[1] هر که آب بنوشد و حسين «ع» را يادکند و قاتل او را لعن نمايد، براي او هزار حسنه نوشته ميشود و هزار گناه از او محو ميگردد.از اين رو، شيعه، هنگام نوشيدن آب، بر حسين بن علي سلام ميدهد و ميگويد: سلام بر لب تشنهات، يا حسين، سلام الله علي الحسين و اصحابه.نيز در سقاخانهها و منبعهاي آب خنک، در تابستان و در ايام محرم، مينويسند: «آبي بنوش و لعنت حق بريزيد کن» يا «بنوش به ياد لبهاي تشنه حسين».از زبان خود سيد الشهدا هم نقل شده که فرمود: شيعتي ما ان شربتم عذب ماء فاذکروني او سمعتم بغريب او شهيد فاندبوني[2] . امام سجاد «ع» نيز سالهاي سال، از شهادت پدر با لب تشنه ياد ميکرد و ميگريست و هر گاه هنگام افطار غذا ميآوردند يا نگاهش به آب ميافتاد، ميگريست و ميفرمود: «قتل ابن رسول الله جائعا، قتل ابن رسول الله عطشانا»[3] و نيز هر گاه قصابي را ميديد که ميخواهد گوسفندي سر ببرد، ميگفت آبش بدهيد، پدرم را با لب تشنه سر بريدند.اينياد کرد پيوسته از شهادت مظلومانه حسين «ع» با لب تشنه، احياي خاطره آن روز پر حادثهاست. فرهنگ عاشورا / جواد محدثي [1] امالي صدوق، ص 122. [2] الخصائص الحسينيه، شوشتري، ص 99. [3] لهوف، ص 209. 1 . لینک مقتل ضامن اشک در ایتا https://eitaa.com/zameneashk 2 .لینک مقتل ضامن اشک در تلگرام @zameneashk ای دی برای سوالات مقتل در تلگرام @m_h_tabemanesh1
[Forwarded from محمد حسین تابع منش] 1205 سلام استاد : برای شروع مقتل خوانی و ورود به روضه از چه کتابی استفاده کنیم؟ بهترین کتب و در عین حال روان و معتبر مقتلی که به دوستان ذاکر توصیه می شود مقتل نفس المهموم از مرحوم شیخ عباس قمی است. معرفی کتاب نفیس نفس المهموم «نفس المهموم» آخرين و بهترين و مشهورترين مقتل موجود شيعه تأليف محدث متتبع محقق حاج شيخ عباس قمي قدس سره است. محدث بزرگوار کتاب را در سال 1335 ه. ق. که در جوار حضرت ثامن الائمه حضرت امام علي بن موسي الرضا عليهالسلام ميزيسته تأليف نموده و در پايان کتاب اين را گفته است. کتاب تاکنون بارها چاپ و منتشر شده است. مرحوم حاج شيخ عباس قمي، که خدايم توفيق داده است شرح زندگاني درخشان او را در دو جلد بزرگ بنگارم و هم اکنون در شرف چاپ است، بيش از 80 جلد کتاب در علوم و فنون اسلامي از تاريخ و حديث و حديثشناسي (درايه) و رجال و تراجم و ادب و اخلاق و کلام و ادعيه و زيارات و غيره تأليف و تصنيف نموده است. او به علاوه واعظ خلق و مواعظ منبرش کمنظير و در نقل احاديث و مقتل ائمه اطهار بخصوص مقتل سالار شهيدان حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) استاد بلا منازع و سرآمد کارشناسان فن بوده است. محدث قمي با سابقه ممتدي که در مطالعه تمام منابع اسلامي از شيعه و سني دربارهي حالات امام حسين (ع) و وقايع کربلا داشته و پس از سالها که منبر رفته و خاص و عام را در جريان حوادث جانسوز واقعه رستاخيز حسيني گذاشته و با علم و اطلاعي که در اين باره داشته، نفس المهموم را تأليف نموده است. نفس المهموم به زبان عربي و نثر شيواي محدث قمي است. او نخست در ديباچه مآخذ خود را در تدوين کتاب نام ميبرد و مؤلفان آنها را با القابي که شايسته آن بودهاند ياد ميکند. آن مآخذ و مدارک که مورد توجه کارشناس بزرگ مقاتل و نقل وقايع کربلا يعني محدث قمي بوده است، به اجمال اينهاست: 1- ارشاد شيخ مفيد 2- ملهوف يا لهوف سيد بن طاووس 3- تاريخ طبري 4- تاريخ کامل ابناثير 5- مقاتل الطالبيين ابوالفرج اصفهاني 6- مروج الذهب مسعودي 7- تذکرة الخواص سبط ابنجوزي 8- مطالب السئول محمد بن طلحه شافعي 9- کشف الغمهي علي بن عيسي اربلي 10- عقد الفريد ابن ابي عبد ربه اندلسي 11- احتجاج طبرسي 12- مناقب ابن شهر آشوب 13- روضة الواعظين فتال نيشابوري 14- مثيرالاحزان ابننما حلي 15- کامل بهايي عمادالدين طبري 16- روضة الصفاي محمد خاوند شاه 17- تسلية المجالس سيد محمد بن ابوطالب مولوي حائري سپس ميگويد: و جز اينها از مقاتل ديگر از مقتل سيد محمد موسوي به توسط جلد دهم بحارالانوار،، و از مقتل کلبي به توسط تذکرهي سبط و تاريخ طبري، و از مقتل ابومخنف ازدي به توسط طبري نقل ميکنم». تعجب است که محدث قمي «عاشر بحار» يعني جلد دهم بحارالانوار علامه مجلسي را جزو مآخذ ذکر نکرده يا فراموش نموده است، زيرا بارها مطالبي را مستقلا بدون استناد به کتاب ديگري از آن نقل ميکند و اصولا يک جلد بحارالانوار، به تنهايي دربارهي وقايع کربلا، خود مآخذ مهمي است. محدث قمي ديده است عمدهي مطالب راجع به وقايع کربلا در اين کتابها از آثار علماي شيعه و سني آمده است، پس چه بهتر که آنها را اساس بحث خود در آن واقعه جانسوز قرار دهد. او مطالب معتبر آنها را در جاهاي خود نقل کرده، و گاهي مورد نقض و ابرام قرار داده است. تسلط اين محدث عاليقدر از مقاتل شهيدان کربلا و شناخت صحت و سقم روايات مربوط به خوبي از نفس المهموم پيداست 1 . لینک مقتل ضامن اشک در ایتا https://eitaa.com/zameneashk 2 .لینک مقتل ضامن اشک در تلگرام @zameneashk ای دی برای سوالات مقتل در تلگرام @m_h_tabemanesh1
آب در حادثه کربلا، آب و عطش لازم و ملزوم يکديگرند.کاروان اباعبدالله، کنار فرات فرود آمد، ليکن سپاه ابن سعد، فرات را به محاصره گرفت و آب را به روي امام حسين «ع» و اهل بيت و اصحابش بست و ميان امام و آب فاصله انداختند تا هم زودتر حسين «ع» را به تسليم وادارند و هم از خاندان رسالت انتقام بگيرند.به نقل مورخان، از سه روز قبل از عاشورابا محاصره فرات، خيمه گاه امام در مضيقه بي آبي قرار گرفت و کودکان اهل بيت را با ديدن رود فرات، تاب تحمل عطش کمتر ميشد.منع آب از زنان و کودکان و افراد عادي (بويژه غيرنظاميان) در همه اديان و مذاهب، غير قانوني و عملي غير انساني است، بويژه در اسلام. سپاه اموي با بستن آب به روي ياران و فرزندان حسين «ع»، اين کار خلاف شرع ومغاير با شرافت انساني و جرم جنگي را مرتکب شدند و کساني همچون مهاجربن اوس، عمرو بن حجاج و عبدالله بن حصين به اين عمل مباهات ميکردند و زخم زبان ميزدند که: حسين!از اين آب، درندگان و پرندگان ميخورند ولي تو حق نداري از آن بچشي! مساله «آب»، در ابعاد و صحنههاي مختلف نهضت عاشورا مطرح است، از قبيل: فرات و نهر علقمه، مشک و عباس، کودکان و العطش، علي اصغر و تير حرمله، سقايي و علمداري، سنگابخانه، آب خنک و سلام بر حسين، غسل زيارت، لبهاي تشنه، بستن آبدر کربلا، مراسم طشت گذاري، مهريه فاطمه، برداشتن کام با آب فرات، سيراب کردن سپاه حر و... که درباره هر کدام ميتوانيد به عنوان خاص آن در اين فرهنگ مراجعه کنيد. تشنگي کودکان و شهادت حسين با لب تشنه از فرازهاي برجسته اين حادثه است.وقتي امام سجاد «ع» نيز پيکر امام را دفن کرد، با انگشت روي قبر پدر نوشت: «هذا قبرالحسين بن علي بن ابي طالب، الذي قتلوه عطشانا». از آب هم مضايقه کردند کوفيان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند ديو و دد همه سيراب و ميمکيد خاتم ز قحط آب، سليمان کربلا[1] . بسيار گريست تا که بي تاب شد، آب خون ريخت ز ديدگان و خوناب شد، آب از شدت تشنه کاميات، اي سقا آن روز ز شرم روي تو آب شد، آب[2] . آب، شرمنده ي ايثار علمدار تو شد که چرا تشنه از او اينهمه بيباک گذشت بود لب تشنه ي لبهاي تو صد رود فرات رود بيتاب، کنار تو عطشناک گذشت بر تو بستند اگر آب، سواران سراب دشت دريا شد و آب از سر افلاک گذشت[3] . آب، رمز طلب و تشنگي و الگوي عطشهاي حيات بخش است و آنان که از آب هم استغنا و بي نيازي نشان ميدهند و تشنگي را طالبند، به آب حيات و سيرابي جان ميرسند. به گفته مولانا: آب کم جو تشنگي آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست فرهنگ عاشورا / جواد محدثي فرات-سقایی-عطش-مشگ-بستن آب/-امام سجاد-محرم نامه-عطشان [1] محتشم کاشاني. [2] سهرابي نژاد. [3] مرداني. @zameneashk
سقايي يکي از منصبهاي حضرت عباس «ع» در عاشورا.اصل آب رساني به تشنگان در تعاليم ديني بسيار پسنديده است.امام صادق «ع» فرموده است: «افضل الصدقة ابراد کبد حراء» برترين صدقه، خنک کردن جگر سوخته و تشنه است.و نيز فرموده است: «من سقي الماء في موضع يوجد فيه الماء کان کمن اعتق رقبة و من سقي الماء في موضع لا يوجد فيه الماء کان کمن احيي نفسا و من احيي نفسا فکانما احيي الناس جميعا» هر که در جايي که آب هست مردم را سيراب کند، گويا بردهاي را آزاد کرده است و هر که آب دهد در جايي که آب نيست، گويا کسي را زنده ساخته است و کسي که يک نفر را زنده کند، گويا به همه مردم حيات بخشيده است.و در روايت ديگري از امام باقر «ع» است که خداوند سقايي براي جگرهاي تشنه را دوست ميدارد: «ان الله يحب ابراد الکبد الحراء».[1] . در کربلا، آب رساني به خيمهها و حرم سيد الشهدا «ع» بر عهده اباالفضل «ع» بود و او را لقب «سقاي دشت کربلا» دادهاند، مثل لقب قمر بني هاشم، يا علمدار حسين: «و کان العباس السقاء، قمر بني هاشم، صاحب لواء الحسين...»[2] . در ايام عاشورا و محرم نيز، عدهاي به ياد آن حماسه و به نشانه سقايي حضرت عباس و تشنگي اهل بيت، به سقايي و آب دادن به مردم و دستههاي عزادار ميپردازند، چه با مشک، چه با آماده سازي منبع آب در معابر عمومي، يا تهيه آب خنک.و اين را پيروي از شيوه مردانگي علمدار کربلا ميدانند.البته سقايي، به معناي فروش آب و تقسيم آب درخانهها هم به عنوان يک حرفه، گفته ميشده است.سقاي کربلا، آن چنان فتوت داشت کهبا لب تشنه وارد فرات شد ولي خود، آب نخورد و ايثارگري را به اوج رساند و عاقبت هم روز عاشورا، جان را در راه آب آوري براي ذريه تشنه کام پيامبر از دست داد و دستانش قلم شد و مشک پر آب را نتوانست به خيام حسيني برساند و در کنار فرات، بر خاک افتاد. بر توسن موج خشم، آوا زده بود مانند علي بر صف هيجا زده بود آبي مگر آورد حرم را ز فرات سقاي حسين، دل به دريا زده بود سقاي کربلا و علمدار شاه دين فرزند شير حق و هژبر کنامها با کام تشنه آب ننوشيدي از فرات ياد لب حسين و دگر تشنه کامها افسوس شد اميد تو از آب، نا اميد با اينکه شد ز جانب تو اهتمامها دستت جدا شد از تن و دستخدا شدي حق در عوض سپرد به دستت زمامها[3] . به محلي که مخصوص آب دادن به عزاداران و هياتهاست، يا به ظرف بزرگي از سنگ که مخصوص اين کار، تراشيده ميشد، «سقاخانه» گفته ميشد.به نوشته لغت نامه دهخدا:محلي که در آن آب ريزند که تشنگان خود را سيراب نمايند، جايي که در آنجا براي تشنگان آب ذخيره کنند و آنجا را متبرک دانند. فرهنگ عاشورا / جواد محدثي [1] هر سه حديث در وسائل الشيعه، ج 6، ص 330 و 331. [2] بحار الانوار، ج 45، ص 40. [3] سيد رضا بهشتي «دريا». @zameneashk
دوست داشتن علی واجب است 5952. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:جبرئیل با برگی سبز که در آن، این نوشته سفید رنگ بود، از سوی خداوند عزّوجل نزد من آمد:«به درستی که دوستی با علی بن ابی طالب را بر همه مخلوقاتم واجب گردانیدم. این پیام مرا به همه آنان برسان».[1]. 1. المناقب:37/66، الأمالی، طوسی:1276/619. لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk
5953. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:در هنگامه جنگ احزاب، جبرئیل بر من فرود آمد و گفت:خداوند بر تو سلام میفرستد و میفرماید:«دوست داشتن علی بن ابی طالب و رفاقت با او را بر ساکنان آسمان و زمین، واجب کردهام و کوتاهی اَحدی را در دوست داشتن او نمیپذیرم. پس، امّتت را به دوست داشتن وی امر کن؛ چرا که من دوستدار علی را به خاطر محبّتش به خودم و محبّتش به تو دوست میدارم و دشمن علی را به خاطر دشمنی با خود و دشمنی با تو دشمن میدارم».[2]. 2. تأویل الآیات الظاهرة:7/869/2. نیز، ر.ک:الفضائل، ابن شادان:125. لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk
5954. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:جبرئیل، نزد من آمد و گفت:«خداوند متعال به تو فرمان داده است که علی را دوست بداری و به محبّت و ولایت او امر نمایی. [ خداوند فرمود: ] به درستی که به دوستداران علی به خاطر محبّتشان به او، بهشت جاودانه میبخشم و دشمنان او و رویگردانان از ولایتش را به خاطر دشمنی با او و ترک ولایت او، داخل آتش جهنّم میگردانم».[3]. 3. المناقب:37/66، الأمالی، طوسی:1276/619. لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk
5955. امام علی علیه السلام:جبرئیل، نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آمد و گفت:«ای محمّد! خداوند عزّوجلامر کرده است که علی را دوست بداری و دوستدار وی را [ نیز ]دوست بداری؛ چرا که خداوند، علی را دوست دارد».[4]. لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk
قسمت اول آفرینش را چو فتح الباب شد                                  نور احمد مهر عالمتاب شد رُست از او نور امامان وفی                                     شد بروج سِیرِ آن نور صفی پس بر آمد نور پاک فاطمه                                    آن مبارک فاتحت را خاتمه چارده هیکل چو شد از وی درست                              نور پاک انبیا زان نور رُست پس به ترتیب مراتب زان صُوَر                                 شد همه ذرات اَکوان جلوه گر آری آری طلعتِ "اللهُ نور"                                       این چنین آیینه ای دارد ضرور چون پدید آرنده ی بالا و پست                                 آزمایش خواست از قول الست بر "بلی" و "لا" زبان ها باز شد                                  ناری و نوری ز هم ممتاز شد نوریان مأوا به علّیین گرفت                                    ناریان جا در تک سجّین گرفت ناگهان پیک خداوند جلیل                                       در نفوس افکند صِیت الرّحیل گفت کای مرغان بستان الست                                هین فرود آیید از بالا به پست از بیابان تجرد خَم زنید                                            خیمه در آب و گل آدم زنید کشتزار است این حضیض خاک و آب                       دانه، فعلِ این نفوس مُستطاب   تا نپاشد دانه را در آب و گل                                   برزگر وقت درو ماند خجل تا نکارد تخم را در آب و خاک                                  بر نچیند باغبان از نخل و تاک تا نگیرد عکس در آیینه جا                                    کس نیابد زو نشان اندر هوا تا به دیواری نتابد آفتاب                                       پرتو وی کس نبیند جز به خواب پس نفوس از زیر و بالا پر گشود                               جمله در چاه طبیعت شد فرود در حضیض چَه شکست آن بال و پر                           که پریدتدی بدان در اوج ذرّ چون عجین طینت زیبا و زشت                                دست سلطان ازل در هم سرشت، شد دفین، آن شمع های مشتعل                           در شبستان مزاجِ آب و گل چون هیولا شد مصور با صور                              هر یک از مشکات خود شد جلوه‌گر لیک طبع اختلاط آن سرشت                                    شد موثر در مزاج خوب و زشت نور و ظلمت چون به هم آمد قرین                         این از آن رنگی پذیرفت، آن از این لاجرم در طبع احرار و عبید                                       شد تقاضای تبه کاری پدیـــد پس ندا آمد ز اوج کبـــریا                                    با گروه انبیاء و اوصیــــــــاء کای گروه مُنهیانِ باشــکوه                           این سیه رویی که شویَد زین وجوه؟ برنیامد این ندا را کس مُجــیب                              جز قتیل حق، حبیب ابن الحبیب آن خلیل حلم و ایوب بــــلا                                   نوح طوفان و حسین کربلا زآنکه از ارکان عرش استوا                                      رکن عقل از نور احمد شد بپا رکن روح از نور پاک مرتضی                                     حکمت آموز دبستان قضا رکن نفسی قائم از نور حسن                                   رکن طبعی از حسین مُمتحَن چون در اینجا بود خلط طینَتین                                  می نبود آنجا به جز ذکر حسین کاوست ربّ النوع این رکن وثیق                        قصه کوته به، که شد معنا دقیق این سخن درخورد فهم عام نیست                 راه عشق است این، ره حمام نیست گفت حق کای شافع خُرد و بزرگ                    این شفاعت راست شرطی بس سترگ هرکه در این ره فنا فی الله نشد                              بر سریر جرم بخشی شه نشد کانال ضامن اشک @zameneashk
قسمت دوم بایدت در راه دین ای مقتدا                                     کرد جان بهر گنهکاران فدا شُست از فرزند و مال و عزّ و جاه                              دست، تا باشی ضعیفان را پناه آفتابا، هین ز شرق نیزه، سر                                   باز کش کاین ظلمت آید مستتر دست از دست برادر شوی چیر                                  وین ز پا افتادگان را دست گیر پیکر فرزند کن در خون غریق                                     می نشان از آتش دوزخ حریق شیر بر اصغر ده از پستان تیر                                   تشنگان را کن ز جوی شیر سیر بر کف داماد از خون نِه خضاب                              نقش جرم عاصیان می زن بر آب پای بیمارت به غُل چون بنده کن                            ای مسیحا، مردگان را زنده کن خواهران و دختران می ده اسیر                          وین اسیران را رها کن از سَعیر باز زن بر خیمه، آتش ای سلیل                               می بِکُن آتش گلستان بر خلیل هین بران کشتی به خون در کربلا                              نوح را بِرهان ز طوفان بلا تشنه لب باز آی بیرون از فرات                                دِه هزاران خضر را آب حیات منجی افتادگان در چَه تویی                              خون به دست آور که ثار الله تویی پشت پای "لا" به نُه خرگاه زن                                 خیمه در صحرای "اِلا الله" زن غرقه در خون با تن صد پاره باش                             بر گناه مجرمان کفاره باش کاین چنین خونی بباید ای هُمام                             تا کند این ناتمامان را تمام قلب اَکوانی، تو در خون باش غرق                            خاک ماتم ریز عالم را به فرق کاین سیه رویی ز افراد بشر                                    می نشوید غیر آب چشمِ تر گفت آن شاه سریر ارتضا                                     کانچه گفتی جمله را دارم رضا ترک مال و ترک جان و ترک اهل                   چون تویی جانان بسی سهل است، سهل من خود از خود نیستم زانِ توام                               هر چه گویی بنده، فرمان توام باده ام خون است و ساقی دست عشق                  مستِ عشقم، مستِ عشقم، مستِ عشق گفت ایزد کای شه احمد سرشت                             عهد خود را نامه ای باید نوشت پس نوشت او نامه ای با دست خویش                    مُهر بر وی بر نهاد و داشت پیش جد و باب و مام و فرزندانِ راد                                  مر گواهی را بر او خاتم نهاد گفت حق کای شمع بزم روشنم                              شاد زی که خون بهای تو منم هر چه در پاداش این عهد درست                       خواهی از ما، خواه! یکسر زان توست گفت شه صادق نیم این ذوالمنن                            در وفا گر از تو خواهم جز تو، من پس سپرد آن عهد زان بزم بلی                                عاشقانه راند سوی کربلا کانال ضامن اشک @zameneashk
بسم الله الرحمن الرحیم فهرست نهم روضه های سنتی ، شب هشتم محرم 9 فهرست قسمتی از روضه های مقتل ،اکبر ع قسمت اول :روضه ها قسمت دوم:پیش منری 1. روضه ی شباهت علی اکبرع به پیامبر ص 2. روضه ی علی اکبر ع مؤذن امام حسین ع 3. روضه ی آوردن امان نامه برای عباس ع و علی اکبر ع 4. روضه ی نگاه به علی اکبر ع هنگام اشتیاق به پیامبر ص 5. روضه ی سقایت پیامبر ص در کربلاء / سیراب شدن علی اکبر ع توسط پیامبر ص 6. روضه عطش و مژده های عرفانی در عاشوراء • مژده علی اکبر ع به امام حسین ع درباره سیراب شدن از دست پیامبر ص • مژده علی اکبر ع به امام حسین ع درباره کاسا اخری للحسین ع • مژده دادن امام حسین ع به علی اکبر ع در هنگام رجوع دوبار ه به میدان 7. روضه علی اکبر ع و شب عاشوراء • سخنان علی اکبر ع در شب عاشوراء 8. روضه رزم و مبارزات علی اکبر ع • رجز و اشعار علی اکبر ع • رجز اول علی اکبر ع • رجز دوم علی اکبر ع • رشادت علی اکبر ع در میدان و کشته های علی اکبر ع 9. روضه میدان رفتن علی اکبر ع • اذن میدان علی اکبر از امام حسین ع • اذن دادن امام حسین ع به علی اکبر ع 10. روضه شکل و شمائل علی اکبرع هنگام خروج به سوی میدان • نورانیت علی اکبر ع هنگام خروج از خیام 11. روضه بدرقه امام حسین ع ازعلی اکبر ع • پوشاندن لباس رزم علی اکبر ع توسط امام حسین ع • وداع امام حسین با علی اکبر ع • ذکر سیره و اخلاق علی اکبرع از امام حسین ع در بدرقه علی اکبرع • نگاه ناامیدانه امام حسین ع به علی اکبر ع هنگام رفتن به میدان (نظر آیس) • گرفتن محاصن شریف در بدرقه علی اکبر ع • مناجات با خدا و شاهد گرفتن خدا در بدرقه علی اکبر ع • قرآن خواندن امام حسین ع در بدرقه علی اکبر ع • اشگ امام حسین ع در بدرقه علی اکبر ع • فریاد بر سر عمر سعد لع ،قطع الله رحمک • نفرین کردن امام حسین ع دشمن را در بدرقه علی اکبر ع • محتوای نفرین امام حسین ع 12. روضه بدرقه اهل حرم از علی اکبر ع دربه میدان رفتن علی اکبر ع • علی اکبر ع پناه اهل حرم • فریاد ولدی ولدی،الفراق الفراق اهل خیام ... دربدرقه علی اکبر ع • بیرون ریختن 84 زن و بچه دربدرقه علی اکبر ع • بیتابی اهل حرم در شهادت علی اکبر ع وبیرون ریختن از خیام 13. روضه رجوع علی اکبر ع از میدان به سمت امام حسین ع • سخنان امام حسین ع با علی اکبر ع هنگام برگشت از میدان • سخنان علی اکبرع با امام حسین ع هنگام برگشت از میدان • اشگ و گریه امام حسین ع در باز گشت علی اکبرع از میدان • عطش علی اکبر ع،سقایت ،آب • قرار دادن انگشتر در دهان علی اکبرع • زبان امام حسین ع / قرار دادن زبان خشک در کام علی اکبر ع • بدرقه دوم هنگام بازگشت علی اکبر ع به سمت میدان 14. روضه مصائب علی اکبر ع • عطش شدید علی اکبر ع • ثقل حدید 15. روضه شهادت علی اکبر ع • شهادت علی اکبر ع بعد از اصحاب امام حسین ع ،اول قتیل • شکافته شدن فرق مبارک • نیزه خوردن به پشت مبارک • نیزه بر بدن علی اکبر ع،نیزه • تیر خوردن به حلقوم مبارک • رفتن اسب به سمت دشمن • اربااربا • دیدن پیامبر ص ،علی ,و.. در هنگام شهادت • قاتل علی اکبر ع 16. روضه ی کلمات امام حسین ع در کنار کشته ی علی اکبر • علي الدنيا بعدک العفاء. • قتل الله قوما قتلوک • ما اجراهم علی الرحمن.. 17. روضه خروج حضرت زینب س در شهادت علی اکبر ع • اولین خروج زینب س در میدان کربلاء در میان دو لشگر • شکل و شمائل زینب س هنگام خروج ازخیمه • نورانیت زینب س در خروج از خیمه در شهادت علی اکبر ع • سخنان دشمن درباره خروج زینب س • ندای زینب س هنگام خروج از خیمه در شهادت علی اکبر ع • آمدن زینب س بربالین علی اکبرع • سخنان زینب س در کنار کشته علی اکبر ع • علت خروج زینب س در شهادت علی اکبر ع • فلسفه حضور زینب س در میان نامحرمان • حجاب زینب س در خروج از خیمه به سوی علی اکبرع • پوشاندن و استتار حجم بدن زینب س توسط امام حسین ع با عبا • برخورد محبت آمیز امام حسین ع با زینب س در کنار کشته علی اکبر ع • برگرداندن زینب س به خیام توسط امام حسین ع • روضه های زینب س و علی اکبر ع 18. روضه امام حسین ع در کنار کشته علی اکبر ع • شکل و شمائل امام حسین ع هنگام آمدن در کنار کشته علی اکبر ع • پاک کردن دهان و حلقوم علی اکبر ع از خون • گذاشتن صورت بر صورت علی اکبرع • دو نفر را امام حسین ع گونه بر گونه شان گذاشت،خده علی خده • بغل کردن بدن پر خون علی اکبر ع • سخنان امام حسین ع در شهادت علی اکبر ع • سخنان امام حسین ع با کشته علی اکبر ع • یا بنی در کلام امام حسین ع • پرسش امام حسین ع از علی اکبر ع درباره شهادت و مصرعش • گریه بلند امام حسین ع در کنار کشته علی اکبر ع، کتاب روضة الصفا • جان دادن علی اکبر در آغوش امام حسین ع • بوسه های امام حسین ع بر کشته علی اکب
ر ع • نشنیدن صدای علی اکبرع وقتی به علی اکبر رسید • بیرون آوردن خون از دهان علی اکبر برای شنیدن صدای علی اکبر ع 19. روضه ی بردن علی اکبر به دارالحرب • حمل علی اکبر به خیمه • ندای امام حسین ع خطاب به جوانا ن بنی هاشم • صدا زدن امام ع علی اکبر ع را در ظهر عاشوراء همراه با اصححاب • سخنان امام حسین ع به حضرت سکینه در فراق علی اکبر ع • ورود امام حسین ع به خیمه بدون علی اکبر ع • سؤال نمودن امام سجاد از امام حسین ع در باره علی اکبر؟حدیث قتل 20. روضه رأس علی اکبر ع 21. مصرع علی اکبرع،محل شهادت • قبر علی اکبر،پائین پای امام حسین ع، حرم امام حسین ع 22. روضه ی شباهت علی اکبر با عباس ع • هردو را برایشان امان نامه آمد • هر دو ساقی بودند • هردو شجاع و سرداربودند • هر دو فرقشان شکافته شد 23. روضه شباهت علی اکبر ع با حضرت قاسم ع • وجه تشابه سخنان امام حسین ع در شهادت علی اکبر ع و حضرت قاسم ع 24. روضه زیارات علی اکبر ع • زیارت امام صادق ع • زیارت ناحیه مقدسه • سلام مخصوص در زیارت عاشوراء • سلام از طرف ناحیه مقدسه،یا اول قتیل • زیارت علی اکبر ع در نیمه شعبان • زیارت دیگر در حرم؛کامل،باب 79،زیارت دوم • زیارت در کتاب مصباح الزائر،سید بن طاووس • محتوای زیارات علی اکبر ع 25. روضه سزای قتلة علی اکبر ع • مختار و قتلة علی اکبر ع قسمت دوم برای پیش منبری علی اکبر ع 26. روضه سخنان امام حسین ع درباره سیره و اخلاق علی اکبر ع خلقا،خلقا،منطقا 27. روضه ی سخنان علی اکبر ع درباره حقانیت قیام امام حسین ع در بین راه 28. ارزش خون علی اکبر ع 29. ارتباط معنوی امام حسین ع با علی اکبر ع 30. حضرت سکینه و علی اکبر ع ،خواهر و برادر عاشورایی 31. رجز،اشعار علی اکبر ع ،مبارزات 32. شفا وتوسل به علی اکبر ع 33. جمال و نورانیت علی اکبر ع،نورانیت 34. خواب امام حسین ع و پرسش از علی اکبر ع در باره مرگ 35. داستان انگور خواستن علی اکبر ع از امام حسین ع 36. سخنان دیگران درباره علی اکبر ع 37. احادیث ائمه درباره علی اکبرع 38. کنیه علی اکبر ع با عرض سلام و التماس دعا خدمت ذاکرین سید الشهداء فهرست روضه ها بسیار مهم است و در فرصت مناسب روضه ها را برای خود در دفترتان یاد داشت کنید و گنجینه پر ارزشی را داشته باشید. غالب روضه ها در چند مباحثه علی اکبر ع در گروه مقتل متضمن البکاء بحث شده است و سوالی بود حقیر در خدمتم. تمام روضه ها در ده کتاب مفرفی شده در کانال کتابخانه مقتل باپی دی اف آن هست. کتب معرفی شده برای تمام فهرستها : 1- لهوف 2-ارشاد شیخ مفید 3 – کامل الزیارات 4 امالی شیخ صدوق 5 نفس المهموم شیخ عباس قمی(برای عزیزانی که تازه می خواهند مقتل بخوانند)6 و 7- جلد 44 و 45 بحار مجلسی 8 – خصائص الحسینیه مرحوم شوشتری 8- منتهی آلامال شیخ عباس قمی 9 – مقتل ابی مخنف 10 فرهنگ جامع سخنان امام حسین ع تذکر مهم : سه جلد از کتب فوق را چندین بار بخوانید بهتر است از مراجعه به کتبی که از روی این کتب نوشته شده است. التاس دعا ای دی حقیر برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk
@zameneashk لینک کانال ضامن اشک در ایتا
تبادل مقتل پاسخ به سوالات مقتل: ۲۷۱ باسلام.چرامیگن شب جمعه روضه حضرت علی اکبر ع نبایدخونده بشه؟؟؟ اگه خونده بشه چه اشکالی داره؟؟ سلام علیکم در سند معتبر و مرجعی نیامده است. اما زبانحال عاشقانه و درست دلی هست و خواندش صحیح است. مبالغه به خاطر حضور حضرت زهراء س در حرم است که حضرت س طاقت ندارد. نتیجه چند سند معتبر گاهی به صورت زبانحال می آید گه بسیار عالی است در این موارد نباید زبانحال مخالف عقل و سند نباشد. التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم خطبه امام سجاد ع در مجلس یزید لع در افشاگری بنی امیه لع به یاد بود بسیجی عاشق،مدافع حرم سیدالشهداء شهید مرتضی کارگر شریف و همرزمانش شهیدان علی ارغیانی و علی اکبر شاهمرادی وتمامی شهدای حرم حضرت زینب که خونشان طلیعه ظهور امام عصر عج است. شهدای ذکر شده عاشق این خطبه بودند گويند: امام زين العابدين به يزيد لعين فرمود: «مرا اجازت ده تا خطبه بخوانم روز جمعه.» گفت: «شايد.» چون روز جمعه شد، زيد، ملعوني به دست آورد سخت فصيح و شوخ و گفت: «بايد که بر منبر روي و هرچه بر زبان آيد، از بدی علي و حسين بگويي و ثنا و شکر شيخين تقرير کني.» آن شخص بر منبر رفت و هر مطلبی که مقدور بود، گفت. امام گفت: «اجازت ده تا من نيز خطبه بخوانم.» لعين را ندامت و پشيماني حاصل شد. گفت: «نه!» مردم بسيار شفاعت کردند. قبول نکرد. پسر آن لعين، معاويه گفت: «اي پدر! او در صغر سن است. بگذار تا خطبه بخواند. معلوم است که خطبهي او به چه رسد.» يزيد گفت: «شما در کار او و در کار اين خاندان به شکايد. ايشان را علم و فصاحت ميراثي است. من ميترسم که از زير اين خطبه فتنه حاصل شود که وبال ما باشد.» عاقبت اجازت داد. امام عليهالسلام بر منبر رفت و گفت: «الحمد لله الذي لا بداية له، والدائم الذي لا نفاد له، والأول الذي لا أول لأوليته، والآخر الذي لا مؤخر لآخريته. والباقي بعد فناء الخلق، قدر الليالي والأيام، و قسم فيما بينهم الأقسام، فتبارک الله الملک العلام.» «شکر و سپاس مر خداي را که بدايتي نيست مر او را دائمي که تمامي نيست مر او را اولي که او را اولي نيست و آخري که آخر کنندهاي نيست آخر او را و باقي که بعد از فنا همه چيز باشد. تقدير کرد شبها و روزها را و قسمت کرد در مابين ايشان قسمتهاي فتبارک الله پادشاهي داننده را.» به اين ترتيب ميفرمود: پس به آخر گفت: «حق تعالي حلم و علم و شجاعت و سخاوت به ما داد و محبت بر دل مؤمنان نهاد و رسول صلي الله عليه و آله وسلم و وصي او و سيدالشهدا و جعفر طيار در بهشت و دو سبط اين امت و مهدي که دجال را بکشد از ماست.» «ايها الناس! من عرفني فقد عرفني، اي مردمان! هر که مرا شناسد، پس شناسد و من لم يعرفني فقد أعرف بحسبي و نسبي،و هر که مرا نشناسد،حسب و نسب خود ظاهر کنم تا بشناسد. أنا ابن مکة و مني منم پسر مکه و مني أنا ابن زمزم والصفا منم پسر زمزم و صفا أنا ابن من حمل الرکن بأطراف الردا منم پسر آن کس که برداشت رکن را بر اطراف ردا. أنا ابن خير من ائتزر و ارتدي منم پسر بهترين آنان که ازار پوشيده و ردا بر دوش انداخته است. أنا ابن خير من طاف وسعي منم پسر بهترين از هرکس که طواف کرده و سعي کرده است. أنا ابن خير من حج و أتي منم پسر بهترين کسي که حج کرد و بيامد، أنا ابن من أسري به الي المسجد الأقصي منم پسر آن کس که خدا او را حرکت داد به سمت مسجد القصی أنا ابن من بلغ به الي سدرة المنتهي منم پسر آنکس که نزديک شد به خداپس سخت نزديک شد. أنا ابن من دني فتدلي فکان قاب قوسين أو أدني پس بوده نزديکي دو کماندار يا نزديکتر. أنا ابن من أوحي اليه الجليل الي ما أوحي منم پسر آنکس که وحي کرد به او خداي بزرگ به آنچه وحي کرد. أنا ابنالحسين القتيل بکربلاء منم پسر حسين کشته شده به کربلا. أنا ابنعلي المرتضي منم پسر علي مرتضي أنا ابنمحمد المصطفي منم پسر محمد مصطفي أنا ابنفاطمة الزهراء منم پسر فاطمهي زهرا أنا ابنخديجة الکبري منم پسر خديجهي کبري أنا ابنسدرة المنتهي منم پسر سدرة المنتهي. أنا ابنشجرة طوبي منم پسر شجرهي طوبي. أنا ابن المرمل بالدماء منم پسر آغشته به خونها أنا ابن من بکي عليه الجن في الظماء منم پسر آنکس که بگريست بر او جنيان در ظلمات. أنا ابن من ناح عليه الطيور في الهواء منم پسر آنکس که نوحه کردند بر او مرغان هوا.» چون سخن به اينجا رسانيد، غريو از خلق برآمد و مردم در گريه افتادند. يزيد ملعون بر خود ترسيد و بانگ بر مؤذن زد که: «بانگ نماز بگو.» مؤذن برخاست و گفت: «الله اکبر.»امام فرمود: «نعم، الله أکبر و أعلي و أجل و أکرم مما أخاف و أحذر؛ يعني گفت: «آري! خدا بزرگتر و برتر است و جليلتر و کريمتر از آنچه من ميترسم و حذر ميکنم.» چون مؤذن گفت: «أشهد أن لا اله الا الله».امام گفت: «نعم، أشهد مع کل شاهد و أحتمل علي کل جاحد، أن لا اله غيره و لا رب سواه؛ آري
؛ شهادت ميدهم با هر شاهدي و بازميکنم بر هر منکري که نيست هيچ معبودي غير او و نه پروردگاري سواي او.» ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk
تبادل مقتل پاسخ به سوالات مقتل: 3 شهادت حضرت رقیه ۵ صفر هست یا ۷ام؟ سلام علیکم ایامی که اسرا در شام بودند را شهادت حضرت رقیه س محسوب می کنند. اول صفر ورود اسراء ع به شام است و حداکثر تا ۱۰ صفر در شام مانده اند بر اساس برهان عقلی از سوم تا هفتم شهادت حضرت رقیه س اتفاق افتاده است. تواتر در ۵ صفر است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرمایش علنی، صریح و منفی ولی امر مسلمین امام خامنه ای در مورد پیوستن به #FATF 👈 آقای #لاریجانی چرا نظر رهبری را تحریف کردید❗️ 🆘 @Roshangari_ir
https://eitaa.com/zameneashk1 آدرس کانال ضامن اشک در ایتا برای دوستان امام حسین ع ارسال کنید
4 چگونه حضرت زینب س در لباس عفاف و حجاب به زیارت رسول اکرم ص می رفت؟ گریزهای زیبا به عفاف و حجاب اسراء در روز عاشوراء کيف کانت تخرج الي زيارة قبر جدها رسول الله (حدث) يحيي المازني قال: کنت في جوار أمير [1] المؤمنين عليهالسلام في المدينة مدة مديدة، و بالقرب من البيت الذي تسکنه زينب ابنته، فلا و الله ما رأيت لها شخصا و لا سمعت لها صوتا، و کانت اذا أرادت الخروج لزيارة جدها رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم تخرج ليلا و الحسن عن يمينها و الحسين عن شمالها و أميرالمؤمنين أمامها، فاذا قربت من القبر الشريف سبقها أميرالمؤمنين عليهالسلام فأخمد ضوء القناديل، فسأله الحسن مرة عن ذلک؟ فقال: أخشي أن ينظر أحد الي شخص أختک زينب. النقدي، زينب الکبري، /22 مساوي عنه: البحراني، العوالم (المستدرک)، 955/2 - 11؛ الصادق، وليدة النبوة و الامامة، /15 - 14؛ الهاشمي، عقيلة بنيهاشم، /13؛ موسي محمد علي، السيدة زينب، /76 - 75؛ دخيل، أعلام النساء، /17 - 16 [نشوء السيدة زينب عليهاالسلام]: نعم، لقد نشأت السيدة زينب عليهاالسلام في حجر أبيها أميرالمؤمنين عليهالسلام و تربت علي يديه، و تثقفت بثقافته حتي بلغت أشدها، و عندها اشتهرت - کما في کتب السيرة و التاريخ من الخاصة و العامة - من بين نساء قريش، و مخدرات بنيهاشم، و بنات آل عبدالمطلب، بکثرة العبادة و الزهادة، و بتمام الحياء و العفة، و بوفور العقل و الحکمة، و بکمال الأخلاق و الآداب، و بنهاية المهابة و الجلالة، بل انها عليهاالسلام أصبحت تمثل - و بجداره - مليکة العرب و العجم السيدة خديجة الکبري عليهاالسلام و مليکة بنات الأنبياء فاطمة الزهراء عليهاالسلام، و لذلک کان أبوها أميرالمؤمنين يکن لها غاية الاحترام و التبجيل، حتي أنها اذا أرادت التشرف بزيارة جدها رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، کانت تتشرف ليلا، و ذلک بعد أن يأمر أبوها أميرالمؤمنين عليهالسلام باطفاء أضوية المسجد، و کان يصحبها هو و أخواها الامامان: الحسن و الحسين عليهماالسلام ذهابا و ايابا. [2] الجزائري، الخصائص الزينبية، /157 - 156 و بلغت في العفاف و الحجاب مبلغا لا يسمع الجيران قط کلامها، و لا يري شخصها في النهار أحد من الأجانب. فاذا أرخي الليل سدوله، و هجع الناس، فتخرج لزيارة قبر جدها العظيم صلي الله عليه و آله و سلم، يحف بها أبوها و أخواها، فاذا اقتربوا من الضريح سبق أبوها الي القناديل يخنق أضوائها لکي لا يري أحد شخص کريمته المخدرة، ثم بعد مدة أصبحت زوجة لأشبه الناس بالنبي خلقا و خلقا، و من ذؤابة بنيهاشم و أکابر أثرياء الحجاز، يباري السحاب جودا، و لا يزال بيته مأوي الطارقين و مقصد العفاة المقترين و مئات الأرامل و الأيتام. السابقي، مرقد العقيلة زينب، /21 - 20 [ [1] [في عقيلة بنيهاشم مکانه: و لقد حدث يحيي المازني عن خفارتها و صوتها، قال: کنت مجاورا لأمير...]. [2] يحيي مازني قسم ميخورد که ساليان دراز در جوار حضرت علي و دخترش زينب کبري بودم و در اين مدت متمادي اصلا قامت آن مخدره را نديدم و صوت و صداي او را نشنيدم. هر وقتي که ارادهي زيارت قبر مطهر جدش حضرت رسالت صلي الله عليه و آله و سلم را داشت، در دل شب از خانه بيرون ميشد. حضرت علي عليهالسلام در پيش و دو برادرش در راست و چپ وي بودند و در موقع نزديکي قبر مطهر، حضرت علي عليهالسلام سبقت ميگرفت و قنديلها را خاموش ميکرد و در جواب استفسار امام حسن عليهالسلام از سبب آن ميفرمود: «ميترسم که نظر بيگانه به قامت خواهرت افتد.» مدرس، ريحانة الأدب، 327 - 326/8 و هر گاه عليا مخدره زينب براي زيارت جدش رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ارادهي مسجد مينمود، امام حسن از يک طرف و امام حسين از يک طرف آن مخدره ميرفتند و اميرالمؤمنين کسي را ميفرستاد که چراغهاي مسجد را خاموش کنند، مبادا نامحرمي به سوي آنها نظر کند. محلاتي، رياحين الشريعة، 60/3. ای دی برای ارسال سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک گروه مقتل متضمن البکاء مخصوص پرسش از سوالات مقتل امام حسین ع https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg
بسم الله الرحمن الرحیم 5 السلام علیک یا ثار الله وبن ثاره چرا به امام حسين ـ عليه السّلام ـ ثار الله مي‌گويند و چه کسي اين لقب را به ايشان داده است؟ «ثار» در لغت هم به معني خون آمده است و هم به معني طلب و انتقام گرفتن از خون کسي که به دست ديگران کشته شده است.(1) ثار الله از دو واژه ثار و الله تشکيل يافته و يکي از القاب امام حسين ـ عليه السّلام ـ مي‌باشدکه در زيارت عاشورا با اين لقب آن حضرت را زيارت مي‌کنيم. ثارالله: يعني (طلب دمه الله) کسي که طالب خون او خداست و انتقام از قاتلين او را خداوند خواهد گرفت.(2) يکي ديگر از معاني آن يعني کسي که در راه خدا کشته شود و خويشاوندان و خاندانش در اين راه کشته شود. مرحوم مجلسي در شرح جمله الوتر الموتور چنين نوشته است: وتر الله اي الفرد المتفرد في الکمال من نوع البشر في عصره الشريف او المراد ثار الله اي الذي الله تعالي طالبُ دَمِه و الموتور قتيلُ له، قتيلُ فلم يدرک بدمهِ؛ يعني فردي که در راه خدا به شهادت مي‌رسد با اين کيفيت از تمام بشر و در عصرش منحصراً اوست و يا مراد از آن همان ثار الله است که به معني کسي است که طالب خون او خداوند است، و موتور به معناي کشته شدن در راه خداوند و کشته‌ شده‌اي است که خونش را انتقام نگرفته باشند، بلکه فقط خداوند است که انتقام خونش را از قاتلين مي‌گيرد.(3) و احتمال دارد معناي ثارالله چنين باشد، خوني که صاحب آن خداوند است و ولي دم او خداوند است. چنان که در بحث قتل عمد و غير آن از آن به اولياء دم تعبير مي‌آورند. در اينجا نيز ولي دم خون حسين و انصارش خداوند است. چون خون حسين در راه خدا و براي حفظ قرآن و تماميت اسلام ريخته شده و خالصاً و مخلصاًلله بوده است و در نهايت درجه اخلاص با تمام وجود براي خداوند بوده است. لذا اين خون و اين شهيدان خدائي هستند. بنابراين انتقام آن نيز بايد از طرف خداوند باشد‌، يا اينکه چون امام حسين ـ عليه السّلام ـ حجت خداوند بر زمين و ولي مطلق حق بود و مردم او را کشتند و زمين را از حجت حق خالي کردند بنابراين خداوند انتقام حجتش را از قاتلين او خواهد گرفت. امّا درباره اينکه اين لقب را چه کسي به امام حسين ـ عليه السّلام ـ داده است بايد عرض شود که چون سند زيارت عاشورا قدسي است، يعني زيارت عاشورا که زيارت امام حسين ـ عليه السّلام ـ است از طرف خداوند به ائمه رسيده است و‌ آنرا پيامبر اکرم از جبرئيل گرفته و جبرئيل آن را از خداوند ياد گرفته است و از طريق معصومين به ما آموخته‌اند تا آن حضرت را زيارت کنيم،(4) بر اين اساس اين لقب را خداوند به امام حسين ـ عليه السّلام ـ داده است و چه لقب زيبايي است. معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1. منشور نينوا، مجيد حيدري. 2. حماسه سياسي تاريخي زيارت عاشورا، محمد رسول دريايي. (1) . عبدالسلام محمد هارون، مقابيس اللغه، ج1. (2) . ابن المنظور، لسان العرب، ج4، واژه ثار. (3) . مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، موسسه الوفا، چاپ دوم، 1403، ج98، ص154. (4) . ر.ک: قمي، عباس، مفاتيح الجنان، و سيد بن طاووس، اقبال، قم، مرکز نشر تبليغات اسلامي، 1416، ج3، ص 55؛ و دريايي، محمدرسول، حماسه سياسي تاريخي زيارت عاشورا، تهران، انتشارات جعفري، 1371، ص12 ـ 13. یا علی التماس دعا @zameneashk
بسم الله الرحمن الرحیم 6 ابا عبد_الله السلام علیک یا ابا عبدالله چرا به امام حسین ع ابا عبد الله گویند؟ و چه کسی این نام را برحضرت گذاشته است؟ و مفهوم آن چیست؟ ابا عبد الله نام مقدسی است که در زیارت عاشوراء که حدیث قدسی است آمده است در واقع آنچه اسم و کنیه در زیارت عاشوراء برای امام حسین ع آمده است از طرف خداست . که پیامبر ص از طف خدا آنرا بر امام حسین ع گذاشته است. پیامبرص هنگام ولادت امام حسین ع را عبدالله کنیه فرمود. از اسرار مکنونه علی اصغر ع این است که پیامبر ص امام حسین ع را عبد الله کنیه کرد و امام حسین ع نیز علی اصغر ع را عبد الله کنیه کرد السلام علی عبد الله الرضیع و بالاترین مقام عرفانی ، عبد و عبد الله است لذا حضرت مسیح در گهواره خویش را عبدالله معرفی فرمود انی عبد الله در دعای توسل نیز به بعضی از ائمه ع ابا عبدالله گویند در زیارت عاشورا با عنوان السلام علیک یا ابا عبدا لله و ذکر ملکوتی یا ابا عبد الله ملکوت الهی با مجلس نشینان همصدا می شوند . کنيه اي که شنيدنش، دل را ميلرزاند و اشک را در چشم جاری می سازد. یا علی التماس دعا @zameneashk ذ
بسم الله الرحمن الرحیم 7 آیا امام حسین ع در روز عاشوراء به حضرت عباس ع پناهنده شد؟ قال في منتخب التواريخ حدث الشيخ الجليل الحاج ملا علي التبريزي، قال سمعت من بعض أفاضل علماء العرب أن الأزري لما قال (يوم أبوالفضل استجار به الهدي) و معناه أن يوم عاشوراء، يوم استجار الحسين عليهالسلام بأخيه العباس،توقف في ذلک و تخيل أن هذا المصراع من البيت لعله غير مقبول عند الحسين عليهالسلام، و لذا توقف في مصراعه الآخر، و ما أتم البيت، فنام و رأي الحسين عليهالسلام في منامه، و قال عليهالسلام له و لنعم ما قلت، و لقد أحسنت و أجدت، نعم، لقد استجرت بالعباس يوم عاشوراء، و تممه و قل بعده (و الشمس من کدر العجاج لثامها)؛ يعني استجرت به حين أن الأرض و السماء اغبرت من کثرة العجاج و الغبار حتي کأن الشمس تلثمت و تنقبت بالعجاج. المازندراني، معالي السبطين، 441 1 مساوي مثله الزنجاني، وسيلة الدارين، 274 – 273 خلاصه ترجمه : در منتخب نقل شده است که حاج ملا تبریزی از بزرگان عرب نقل کرد از شاعری به نام ازری شنید شعری را با این بیت (يوم أبوالفضل استجار به الهدي) که امام حسین ع در روز عاشورا به امام حسین ع پناهنده شد . ازری بعد از گفتن شعر توقف کرد و تردید چرا این شعر را گفتم تا اینکه در خواب امام حسین ع رامی بیند که به ایشان می فرماید احسنت عالی گفتی و خورشید و ماه ..همه به عباس ع پناهنده شدند و ظاهرا امام حسین ع به اشعارش شعری اضافه می کند. سلام علیکم خدمت عاشقان حضرت عباس ع به نکات روضه و مقتل لطفا دقت کنید. 1. این مطلب نه روایت و نه حدیث معصوم است. 2. مطلب سابقه اش از 150 سال بیشتر نیست 3. مطلب در کتب منتخب التورایخ است که معالی السبطین و وسیلة الدارین که کتب مرجع نیستند نقل شده است. 4. منشاء مطلب در شعری است که شاعر مبالغه کرده است و آنرا سروده است و از تفکرات شعری یک شاعر است که سندی برایش نقل نکرده که بر چه اساسی شعر را سروده است. 5. اسم شاعر آقای الازری یکی از شعرای عرب است.که حدود 150 سال پیش زندگی می کرده است. 6. وقتی شاعر این شعر را می سراید می بیند مطلب خیلی سنگین و با اصول امامت سازگار نیست لذا برای توجیه شعر متوسل به خواب می شود که من حضرت اباعبد الله را در خواب دیدم و ایشان شعر را تائید کرده است.که من به عباس ع پناهنده شده ام. 7. خلاصه اینکه شعر از معصوم نیست و شاعری مطلب را به صورت شعر گفته است و مخالف اصول امامت است و برای توجیه شعرش به خوابی استناد کرده است. 8. خواب سند نیست و از اصول روایت شناسی و حدیث نیست 9. آیا این روضه خوانده شود؟ با توجه به مستندات روضه که هیچ اساس و سندی ندارد و مخالف نص امامت است نباید خوانده شود زیرا معصوم حجت خدا است و چنانچه در زیارت جامعه می خوانیم تمام رزق و هدایت و الطاف الهی از کانال معصوم به هستی می رسد در اینجا امام نعوذ بالله زیر چتر غیر معصوم می رود و پناهنده می شود در حالیکه کل هستی در پناه معصوم است. 10. اگر می فرمود عباس ع به امام حسین ع کمک کرد صحیح بود که درباره یاری عباس ع در زیارت شب عید فطر خواندیم السلام علیک یا ناصر الحسین الصدیق 11. و این کلام معصوم هم هست که فرمود هل ناصر من ینصرنی 12. در خواندن روضه ی دروغ ذاکر مدیون است یا علی التماس دعا محمد حسین تابع منش 25/4/17 @zameneashk