eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
7.6هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات مقتل و دریافت کتاب شیعتی و مذبوح فرات @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ بسم الله الرحمن الرحیم هشتک های منتخب کانال ضامن اشک ویژه محرم و صفر: @zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم گزارش کامل شام از ورود اهل البیت ع از دروازه ساعات تا رسوایی یزید لع (13) خطبه ی امام سجاد ع در مجلس یزید لع ، افشاگري امام سجاد مسجد پر از جمعيت بود، خطيب متملق شام در وصف معاويه و يزيد سخن گفت و تمامي فن و هنر خود را در اهانت به علي (ع) و حسين (ع) به کار گرفت. حضرت زين‏العابدين (ع) که در مجلس حاضر بود فرياد زد: «واي بر تو، خشنودي مخلوق را بر خشم خداوند ترجيح داده‏اي؟ عاقبت خود را در آتش خوب بنگر!» آنگاه فرصت خواست تا از فراز منبر سخن گويد. يزيد به وي اجازه نداد، اما پافشاري مردم چاره از او گرفته بود و امام (ع) بر منبر استقرار يافت و چنين گفت: ايها الناس! اعطينا ستا و فضلنا بسبع: اعطينا العلم و الحلم و السماحة و الفصاحة و الشجاعة و المحبة في قلوب المؤمنين، و فضلنا بان منا النبي المختار محمدا و منا الصديق و منا الطيار و منا اسدالله و اسد رسوله و منا سبطا هذه الامة. اي مردم، خداوند ما را شش خصلت عطا فرموده و بر هفت ويژگي برتري يافته‏ايم: علم، بردباري، فصاحت، شجاعت، و محبت، در قلوب مؤمنان را به ما ارزاني داشت و ما را بر ديگران اين گونه برتري داد که پيامبر بزرگ اسلام، صديق علي (ع) - جعفر طيار، شير رسول خدا حمزه، امام حسن (ع)، و امام حسين دو فرزندان بزرگ رسول خدا را از ما انتخاب کرد. [1] من عرفني فقد عرفني و من لم يعرفني انبأته بحسبي و نسبي. ايها الناس! انا ابن مکة و مني، انا ابن زمزم و الصفا، هر کس که مرا شناخت و آنان که مرا نمي‏شناسند با معرفي پدرانم خود را به آنها مي‏شناسانم. اي مردم! من فرزند مکه و منا هستم، من فرزند زمزم و صفا هستم، انا ابن من حمل الرکن باطراف الردا، انا ابن خير من ائتزر و ارتدي، انا ابن خير من انتعل و احتقي، انا ابن خير من طاف و سعي، انا ابن جير من حج و لبي، انا ابن خير من حمل علي البراق في الهواء من فرزند کسي هستم که حجرالاسود را با رداي خود حمل و برجاي خود نصب کرد، من فرزند بهترين طواف کنندگان هستم، من فرزند بهترين حج گزاران و تلبيه‏گويان هستم، من فرزند کسي هستم که بر براق سوار شد، ، انا ابن من اسري به من المجسدالحرام الي المسجدالأقصي، انا ابن من بلغ به جبرئيل الي سدرة المنتهي، انا ابن من دنا فتدلي فکان قاب قوسين او ادني، انا ابن من صلي بملائکة السماء، انا ابن من اوحي اليه الجليل ما اوحي، انا ابن محمد المصطفي، انا ابن علي المرتضي، من فرزند پيامبري هستم که در يک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصي رفت، من فرزند کسي هستم که جبرئيل او را به سدرة المنتهي برد و به مقام قرب الهي و نزديکترين جايگاه به خدا رسيد، من فرزند کسي هستم که با ملائکه‏ي آسمان نماز گزارد، من فرزند پيامبري هستم که خداوند بزرگ برايش وحي فرستاد، من فرزند محمد مصطفي (ص) و علي مرتضي (ع) هستم، انا ابن من ضرب خراطيم الخلق حتي قالوا: لا اله الا الله. انا ابن من ضرب بين يدي رسول‏الله بسيفين و طعن برمحين و هاجر الهجرتين و بايع البيعتين و قاتل ببدر و حنين و لم يکفر الله طرفة عين، انا ابن صالح المؤمنين و وارث النبيين و قامع الملحدين و يعسوب المسلمين و نور المجاهدين و زين‏العابدين و تاج البکائين و اصبر الصابرين و افضل القائمين من آل ياسين رسول رب العالمين، انا ابن المؤيد بجبرئيل، المنصور بميکائيل. فرزند کسي هستم که بيني گردن‏کشان را به خاک ماليد تا به کلمه‏ي توحيد اقرار کردند. من پسر کسي هستم که در برابر پيامبر با دو شمشير و دو نيزه مي‏جنگيد، دو بار هجرت و دو بار بيعت کرد، و در بدر و حنين با کافران به مبارزه برخاست و به اندازه‏ي زدن يک پلک کفر نورزيد. من فرزند صالح مؤمنان وارث انبياء از بين برنده‏ي مشرکان، امير مسلمانان، فروغ جهادگران، زينت عبادت کنندگان، و افتخار گريه‏کنندگان هستم. من فرزند بردبارترين صابران، و با فضيلت‏ترين نمازگزاران از اهل بيت رسول خدا هستم. من پسر کسي هستم که جبرئيل او را تأييد و ميکائيل او را ياري نمود.
بسم الله الرحمن الرحیم گزارش کامل شام از ورود اهل البیت ع از دروازه ساعات تا رسوایی یزید لع (16) درماندگي دربار يزيد لع از شکست مجلس شام مراسم سوگواري امام (ع) و شهداي کربلا، گريه و شيون مخدرات حرم پيامبر به مؤثرترين ابزار براي استيضاح دستگاه جابر اموي تبديل شد. عاشورا، طناب ‏دار سلطنت ظلم و کربلا، تير خلاص استکبار يزيدي شده بود، گروه گروه مردم شام با اهل بيت به عزاداري و همدردي مي‏پرداختند و کار آن چنان بالا گرفت که يزيد هم از عبيدالله بيزاري مي‏جست و به خاندان امام حسين (ع) اداي احترام مي‏کرد. یزید لع روزي از امام سجاد (ع) عذرخواهي کرد و گفت: آنچه گذشت به عهده‏ي فرزند مرجانه است. لعنت خدا بر پسر مرجانه، اگر حسين (ع) با من مواجه مي‏شد، هر چه مي‏خواست انجام مي‏دادم و با تمام قدرت از کشته شدنش جلوگيري مي‏کردم حتي اگر به هلاکت بعضي از فرزندانم مي‏انجاميد. اما آنچه اتفاق افتاد و ديدي قضاي الهي بود، حال هر احتياجي داريد بنويسيد تا انجام دهم. [1] . امام (ع) درخواست کرد تا سر پدر بزرگوارش را تحويل دهند که يزيد امتناع کرد، اما فشار افکار عمومي کار را به جايي رساند که به قول طبري، يزيد بر سر سفره‏ي غذا نمي‏نشست، مگر اينکه علي بن الحسين (ع) را فرامي‏خواند و او را بر سر همان سفره مي‏نشاند [2] ؛ البته تغيير رفتار يزيد فريبي بيش نبود و او و مشاوران نيرنگ بازش شرايط را تحليل کرده و زمان را مقتضي چنين برخوردهاي منافقانه‏اي مي‏دانستند و الا در پشت پرده، حقيقت انديشه‏ي امويان غير از آن چيزي بود که مردم مشاهده مي‏کردند. يزيد هر دو عراق، (کوفه و بصره) را در حوزه‏ي قلمرو عبيدالله قرار داد [3] و يک ميليون درهم پاداش براي وي فرستاد و در جواب بي‏وفايي مردم کوفه نسبت به امام حسين (ع) و خلق ماجراي کربلا دستور داد، عبيدالله به ميزان صد در صد بر پاداش و هداياي مردم کوفه بيفزايد و با همين عطاياي يزيد بود که عبيدالله دو کاخ سرخ و سفيد ساخت تا زمستانها را در قصر حمراء و تابستان را در قصر بيضا بگذراند. به هر حال هيچ‏گونه آثاري از ندامت و تغيير رويه در زندگي خفت‏بار او ثبت نشده است. به هر حال شام، در شام بلايي سخت گرفتار آمده بود، مردمان شام حيران و سرافکنده زينب را مي‏ديدند که علي‏رغم آن همه اندوه در اوج قله‏ي عزت و آزادگي بر تباهي آل ابوسفيان متبسم بود، شهر زينت کرده‏ي ديروز يکسره ويران‏سرايي بود که هر لحظه از شأن و مرتبت اموي‏اش کاسته مي‏شد و لحظه به لحظه با گريه‏هاي هدايت‏افزاي زينب علوي مي‏گرديد. مأموران حيرت‏زده بني‏اميه که تا چندي پيش از فرجام نبرد کربلا مستانه مي‏غريدند و در پوست خود نمي‏گنجيدند، امروز با همه‏ي تجهيزات و لباسهاي رنگين و شمشيرهاي مرصع به اسارت زينب در آمده‏اند، آن همه مصيبتها که هر کدام از آنها مردان بزرگي را به زانو مي‏افکند در مقابل قدرت و شکوه حضرت سجاد و زينب زانوزده بودند و يزيد در هم شکسته و مأيوس در انتظار آينده‏ي مبهم و پرهراس خويش، خود را در عزاداري بر حسين بن علي و شهداي کربلاي خونين، همراه و سوگوار نشان مي‏داد. قطرات سرشک داغ سوگواران به هم مي‏پيوست و همانند رشته‏اي محکم و گدازان هر لحظه به حلقوم بزرگ مفسد و جنايت پيشه‏ي بني‏اميه تنگ‏تر مي‏شد. هيچ زني از سياه و سفيد، قريشي و هاشمي نمانده بود مگر اينکه در جوار قصر طاغوت اموي فرياد يا حسين سر داده باشد. [4] حزن کربلايي حتي زنان حرم بني‏اميه را نيز در خود گرفت و آنان که احساسي لطيف‏تر از مردان شمشير داشتند سه روزي را در همراهي با آل عصمت به عزا نشستند. [5] طاغوت بني‏اميه دستور داد تا هر آنچه از اهالي کاروان حسيني غارت شده بود بازگردانند. [6] و مانند تمام اصحاب شيطان براي گريز از هر رسوايي در مجالس و محافل به طعن و سرزنش عبيدالله بن زياد مي‏پرداخت، و هر آنکس را که فاجعه‏ي کربلا را به او نسبت مي‏داد مجازات مي‏نمود. [7] يزيد در اوج بلاهت و ناداني که خصيصه‏ي زندگي طاغوتي ستمگران است بارها مي‏گفت من و قتل حسين بن علي؟! هرگز!! من چنين فرماني نداده بودم و عبيدالله او را به قتل رساند. [8] . خونخواهي حسين بن علي به سرعت در رگ و جان مردمان شامي جاي گرفت و مروان بن حکم از طريق اخبار عوامل نفوذي در مجالس و محافل مردم پي برده بود که قصر حکومتي ديگر محل امن و پناه محکمي نيست، لذا بسرعت خود را به يزيد رساند و پيشنهاد کرد که خاندان ابي عبدالله (ع) را به مدينه بازگرداند و گرنه تداوم حکومت او با مخاطره‏ي جدي مواجه خواهد شد. [9] .
بسم الله الرحمن الرحیم خطبه امام سجاد ع در مجلس یزید لع در افشاگری بنی امیه لع به یاد بود بسیجی عاشق،مدافع حرم سیدالشهداء شهید مرتضی کارگر شریف و همرزمانش شهیدان علی ارغیانی و علی اکبر شاهمرادی وتمامی شهدای حرم حضرت زینب که خونشان طلیعه ظهور امام عصر عج است. شهدای ذکر شده عاشق این خطبه بودند گويند: امام زين العابدين به يزيد لعين فرمود: «مرا اجازت ده تا خطبه بخوانم روز جمعه.» گفت: «شايد.» چون روز جمعه شد، زيد، ملعوني به دست آورد سخت فصيح و شوخ و گفت: «بايد که بر منبر روي و هرچه بر زبان آيد، از بدی علي و حسين بگويي و ثنا و شکر شيخين تقرير کني.» آن شخص بر منبر رفت و هر مطلبی که مقدور بود، گفت. امام گفت: «اجازت ده تا من نيز خطبه بخوانم.» لعين را ندامت و پشيماني حاصل شد. گفت: «نه!» مردم بسيار شفاعت کردند. قبول نکرد. پسر آن لعين، معاويه گفت: «اي پدر! او در صغر سن است. بگذار تا خطبه بخواند. معلوم است که خطبه‏ي او به چه رسد.» يزيد گفت: «شما در کار او و در کار اين خاندان به شک‏ايد. ايشان را علم و فصاحت ميراثي است. من مي‏ترسم که از زير اين خطبه فتنه حاصل شود که وبال ما باشد.» عاقبت اجازت داد. امام عليه‏السلام بر منبر رفت و گفت: «الحمد لله الذي لا بداية له، والدائم الذي لا نفاد له، والأول الذي لا أول لأوليته، والآخر الذي لا مؤخر لآخريته. والباقي بعد فناء الخلق، قدر الليالي والأيام، و قسم فيما بينهم الأقسام، فتبارک الله الملک العلام.» «شکر و سپاس مر خداي را که بدايتي نيست مر او را دائمي که تمامي نيست مر او را اولي که او را اولي نيست و آخري که آخر کننده‏اي نيست آخر او را و باقي که بعد از فنا همه چيز باشد. تقدير کرد شب‏ها و روزها را و قسمت کرد در مابين ايشان قسمت‏هاي فتبارک الله پادشاهي داننده را.» به اين ترتيب مي‏فرمود: پس به آخر گفت: «حق تعالي حلم و علم و شجاعت و سخاوت به ما داد و محبت بر دل مؤمنان نهاد و رسول صلي الله عليه و آله وسلم و وصي او و سيدالشهدا و جعفر طيار در بهشت و دو سبط اين امت و مهدي که دجال را بکشد از ماست.» «ايها الناس! من عرفني فقد عرفني، اي مردمان! هر که مرا شناسد، پس شناسد و من لم يعرفني فقد أعرف بحسبي و نسبي،و هر که مرا نشناسد،حسب و نسب خود ظاهر کنم تا بشناسد. أنا ابن مکة و مني منم پسر مکه و مني أنا ابن زمزم والصفا منم پسر زمزم و صفا أنا ابن من حمل الرکن بأطراف الردا منم پسر آن کس که برداشت رکن را بر اطراف ردا. أنا ابن خير من ائتزر و ارتدي منم پسر بهترين آنان که ازار پوشيده و ردا بر دوش انداخته است. أنا ابن خير من طاف وسعي منم پسر بهترين از هرکس که طواف کرده و سعي کرده است. أنا ابن خير من حج و أتي منم پسر بهترين کسي که حج کرد و بيامد، أنا ابن من أسري به الي المسجد الأقصي منم پسر آن کس که خدا او را حرکت داد به سمت مسجد القصی أنا ابن من بلغ به الي سدرة المنتهي منم پسر آن‏کس که نزديک شد به خداپس سخت نزديک شد. أنا ابن من دني فتدلي فکان قاب قوسين أو أدني پس بوده نزديکي دو کمان‏دار يا نزديک‏تر. أنا ابن من أوحي اليه الجليل الي ما أوحي منم پسر آن‏کس که وحي کرد به او خداي بزرگ به آنچه وحي کرد. أنا ابن‏الحسين القتيل بکربلاء منم پسر حسين کشته شده به کربلا. أنا ابن‏علي المرتضي منم پسر علي مرتضي أنا ابن‏محمد المصطفي منم پسر محمد مصطفي أنا ابن‏فاطمة الزهراء منم پسر فاطمه‏ي زهرا أنا ابن‏خديجة الکبري منم پسر خديجه‏ي کبري أنا ابن‏سدرة المنتهي منم پسر سدرة المنتهي. أنا ابن‏شجرة طوبي منم پسر شجره‏ي طوبي. أنا ابن المرمل بالدماء منم پسر آغشته به خون‏ها أنا ابن من بکي عليه الجن في الظماء منم پسر آن‏کس که بگريست بر او جنيان در ظلمات. أنا ابن من ناح عليه الطيور في الهواء منم پسر آن‏کس که نوحه کردند بر او مرغان هوا.» چون سخن به اين‏جا رسانيد، غريو از خلق برآمد و مردم در گريه افتادند. يزيد ملعون بر خود ترسيد و بانگ بر مؤذن زد که: «بانگ نماز بگو.» مؤذن برخاست و گفت: «الله اکبر.»امام فرمود: «نعم، الله أکبر و أعلي و أجل و أکرم مما أخاف و أحذر؛ يعني گفت: «آري! خدا بزرگ‏تر و برتر است و جليل‏تر و کريم‏تر از آنچه من مي‏ترسم و حذر مي‏کنم.» چون مؤذن گفت: «أشهد أن لا اله الا الله».امام گفت:
بسم الله الرحمن الرحیم خطبه امام سجاد ع در مجلس یزید لع در افشاگری بنی امیه لع گويند: امام زين العابدين به يزيد لعين فرمود: «مرا اجازت ده تا خطبه بخوانم روز جمعه.» گفت: «شايد.» چون روز جمعه شد، زيد، ملعوني به دست آورد سخت فصيح و شوخ و گفت: «بايد که بر منبر روي و هرچه بر زبان آيد، از بدی علي و حسين بگويي و ثنا و شکر شيخين تقرير کني.» آن شخص بر منبر رفت و هر مطلبی که مقدور بود، گفت. امام گفت: «اجازت ده تا من نيز خطبه بخوانم.» لعين را ندامت و پشيماني حاصل شد. گفت: «نه!» مردم بسيار شفاعت کردند. قبول نکرد. پسر آن لعين، معاويه گفت: «اي پدر! او در صغر سن است. بگذار تا خطبه بخواند. معلوم است که خطبه‏ ي او به چه رسد.» يزيد گفت: «شما را در کار او و در کار اين خاندان به شک‏ آيد. ايشان را علم و فصاحت ميراثي است. من مي‏ترسم که از زير اين خطبه فتنه حاصل شود که وبال ما باشد.» عاقبت اجازت داد. امام عليه‏ السلام بر منبر رفت و گفت: «الحمد لله الذي لا بداية له، والدائم الذي لا نفاد له، والأول الذي لا أول لأوليته، والآخر الذي لا مؤخر لآخريته. والباقي بعد فناء الخلق، قدر الليالي والأيام، و قسم فيما بينهم الأقسام، فتبارک الله الملک العلام.» «شکر و سپاس مر خداي را که بدايتي نيست مر او را دائمي که تمامي نيست مر او را اولي که او را اولي نيست و آخري که آخر کننده‏ اي نيست آخر او را و باقي که بعد از فنا همه چيز باشد. تقدير کرد شب‏ها و روزها را و قسمت کرد در مابين ايشان قسمت‏هاي فتبارک الله پادشاهي داننده را.» به اين ترتيب مي‏فرمود: پس به آخر گفت: «حق تعالي حلم و علم و شجاعت و سخاوت به ما داد و محبت بر دل مؤمنان نهاد و رسول صلي الله عليه و آله وسلم و وصي او و سيدالشهدا و جعفر طيار در بهشت و دو سبط اين امت و مهدي که دجال را بکشد از ماست.» «ايها الناس! من عرفني فقد عرفني، اي مردمان! هر که مرا شناسد، پس شناسد و من لم يعرفني فقد أعرف بحسبي و نسبي، و هر که مرا نشناسد،حسب و نسب خود ظاهر کنم تا بشناسد. أنا ابن مکة و مني منم پسر مکه و مني أنا ابن زمزم والصفا منم پسر زمزم و صفا أنا ابن من حمل الرکن بأطراف الردا منم پسر آن کس که برداشت رکن را بر اطراف ردا. أنا ابن خير من ائتزر و ارتدي منم پسر بهترين آنان که ازار پوشيده و ردا بر دوش انداخته است. أنا ابن خير من طاف وسعي منم پسر بهترين از هرکس که طواف کرده و سعي کرده است. أنا ابن خير من حج و أتي منم پسر بهترين کسي که حج کرد و بيامد، أنا ابن من أسري به الي المسجد الأقصي منم پسر آن کس که خدا او را حرکت داد به سمت مسجد القصی أنا ابن من بلغ به الي سدرة المنتهي منم پسر آن‏کس که نزديک شد به خداپس سخت نزديک شد. أنا ابن من دني فتدلي فکان قاب قوسين أو أدني پس بوده نزديکي دو کمان‏دار يا نزديک‏تر. أنا ابن من أوحي اليه الجليل الي ما أوحي منم پسر آن‏کس که وحي کرد به او خداي بزرگ به آنچه وحي کرد. أنا ابن‏ الحسين القتيل بکربلاء منم پسر حسين کشته شده به کربلا. أنا ابن‏ علي المرتضي منم پسر علي مرتضي أنا ابن‏ محمد المصطفي منم پسر محمد مصطفي أنا ابن‏ فاطمة الزهراء منم پسر فاطمه‏ي زهرا أنا ابن‏ خديجة الکبري منم پسر خديجه‏ي کبري أنا ابن‏سدرة المنتهي منم پسر سدرة المنتهي. أنا ابن‏ شجرة طوبي منم پسر شجره‏ ي طوبي. أنا ابن المرمل بالدماء منم پسر آغشته به خون‏ها أنا ابن من بکي عليه الجن في الظماء منم پسر آن‏کس که بگريست بر او جنيان در ظلمات. أنا ابن من ناح عليه الطيور في الهواء منم پسر آن‏کس که نوحه کردند بر او مرغان هوا.» چون سخن به اين‏جا رسانيد، غريو از خلق برآمد و مردم در گريه افتادند. يزيد ملعون بر خود ترسيد و بانگ بر مؤذن زد که: «بانگ نماز بگو.» مؤذن برخاست و گفت: «الله اکبر.»امام فرمود: «نعم، الله أکبر و أعلي و أجل و أکرم مما أخاف و أحذر؛ يعني گفت: «آري! خدا بزرگ‏تر و برتر است و جليل‏تر و کريم‏تر از آنچه من مي‏ترسم و حذر مي‏کنم.» چون مؤذن گفت: «أشهد أن لا اله الا الله».امام گفت:
15 🌺استقامت یاس در مقابل طوفان سهمگین سقیفه « إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ * أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُون »َ کسانی که گفتند: «پروردگار ما اللّه است»، سپس استقامت کردند، نه ترسی برای آنان است و نه اندوهگین می‌شوند. آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن می‌مانند؛ این پاداش اعمالی است که انجام می‌دادند. 🌴 روَی مُحَمَّدُ‌ بْنُ ‌الْفُضَیْلِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاالْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام عَنِ الِاسْتِقَامَةِ. قَالَ: هِیَ وَ اللَّهِ مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ. محمّدبن‌فضیل گوید: از امام رضا علیه السلام درباره‌ی استقامت پرسیدم. فرمود: «آن (استقامت) همان چیزی است که شما شیعیان (ولایت امیرالمومنین علیه السلام) بر آن هستید [و به آن اعتقاد دارید]». 🌴 اهل سقیفة برای کسب قدرت، کودتا نمودند، با این توضیح آنها یا همه را خریدند یا وعده دادند یا تبعید کردند یا کشتند. و یا به نوامیس آنها تجاوز نمودند با این کودتا، کار را تمام شده می دانستند. آنها برای بردن علی علیه السلام به پشت درب منزل آمدند. 🌴 اما عصاره استقامت انبیاء، و حامی مجاهدان بدر و احزاب و خندق را در پشت درب مشاهده کردند. فاطمه، یاس حیدر در پشت در، درحالیکه حچابش را محکم کرده بود در انتظار قبیله ی شیطان، پشت در ایستاد. درحالیکه سرش را محکم بسته بود. «فَاطِمَةُ قَاعِدَةٌ خَلْفَ الْبَابِ قَدْ عَصَبَتْ رَأْسَهَا» تا آنها را رسوا کند و پوزه ایشان را بر خاک بمالد و نقاب کفر جاهلیت را از چهره ایشان بردارد چنانکه زینب سلام الله علیها چون مادرش فاطمه سلام الله علیها در مجلس یزید نقاب کفر و نفاق را از چهری بنی امیة لعنة الله علیه برداشت و یزید را رسوا ساخت و میخ ولایت را در قلب شام کوبید. زینب سلام الله علیها با خطاب قرار دادن «یا بن طلقاء» به او فهماند یزید لعنة الله علیه فرزند کفر و شیطان است که پدرانش را محمّد صلی الله علیه و آله و سلم آزاد ساخته است. 🌴 کسی باور نمی کرد اسیری آن هم یک زن در میان اشراف، سیاستمداران روزگار و سفیران کفر از ممالک مختلف، مکر یزید را بر ملا سازد و او را از اوج قدرت و تکبر که فریاد «فَقَالَ أَنَاْ رَبُّکُمُ ﭐلْأَعْلَىٰ آنگاه (فرعون) گفت من پروردگار بزرگ شما هستم.» سر می داد، به زیر کشد. فقط این کار از دخت فاطمه سلام الله علیها بر می آمد که به زن مقام و شخصیت داد و او را وارد میدان جهاد نمود. حالا قبیله ی شیطان در اسارت یک زن، یعنی زینب سلام الله علیها بود. و زوزه می کشید. السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh ادامه دارد....
16 🌴🌴ادامه ی استقامت فاطمی در مجلس یزید (لع) توسط حضرت زینب (س) به مجلس یزید لعنة الله علیه برویم و ببینیم مبارزه زینب سلام الله علیها را در مقابل پلیدانی که زن را سهم بغی خویش، برای دریدن سینه ی جوانان، وسیله ی سرمایه داری، تکثیر ثروت، آلت دست قرار داده اند.ببینیم که چگونه زینب سلام الله علیها بر فرق ستمگران می کوبد و زن را از اسارت شیاطین رها می سازد. 🌴🌴 زینب با تمام قدرت پرونده ی شیطانی یزید لعنة الله علیه را در مجلس شراب و فسقش به محاکمه کشید و نقاب تزویر از چهره ی او برداشت و بر او غلبه نمود. در اولین حرکت تهاجمی اهل بیت علیهم السلام در ورود به مجلس یزید(لع)، به دستور امام سجاد علیه السلام بندها بریده می شود . و این به این معنی است که باید هر اسیر و گرفتاری، در هر زمان از اسارت ظالمین رها شود. 🌴🌴 در ادامه سر مطهر حسین علیه السلام را برای شکنجه و تحقیر و نشان دادن پیروزی مقابل زینب (س) و اهل بیت علیهم السلام آوردند تا برخیال باطل خود، اسیران را مژده به پیروزی و غلبه ی خود، تحقیر و شماتت کنند. اما آهل بیت همه اسیر خدا بودند، نه اسیر یزید لع. تبلیغات عظیم یزید (لع) و حامیانش بر علیه اهل بیت علیهم السلام با کلمات نورانی امام سجاد علیه السلام و زینب(س) بر ملا شد و آیه ی « هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ * او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!» تفسیر گردید. 🌴 روات مقتل می نویسند: و اما زینب چون سر بریده را دید، دست برد و گریبان چاک زد. سپس با ناله‏ای جانسوز که دل‏ها را جریحه ‏دار می ‏کرد، صدا زد: «ای حسین! ای حبیب رسول خدا! ای فرزند مکّه و منی! ای پسر فاطمه‏ی زهرا، سرور بانوان! ای پسر دختر مصطفی!» با عکس العمل زینب سلام الله علیها در مجلس همه بر حسین گریستند و بساط عیش و نوش شیطان بهم خورد . 🌴 دروغ و تزویرهای یزید لعنة الله علیه یکی بعد از دیگری آشکار می گردید و بر همه معلوم می گشت که حکومت او و پدر ملعونش بر اساس تزویر و دروغ و کشتار شکل گرفته است. اشکها در مجلس یزید لعنة الله علیه بر حسین علیه السلام سیلی عظیم گشته بود و پایه های قصر یزید را با خود می برد. 🌴قال الراوی: فأبکت والله کل من کان فی المجلس، و یزید (علیه لعائن الله) ساکت. راوی گفت: به خدا قسم! زینب هر که را که در مجلس بود، به گریه درآورد و یزید لعین، هم چنان ساکت بود. مکری که یزید لعنة الله علیه ریخته بود کم کم دامنش را فرا می گرفت و کاخش در حال لرزیدن بود. السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh ادامه دارد...
17 🌺سپس زنی از بنی‏هاشم که در داخل قصر یزید (لع) بود، شروع به نوحه سرایی برای حسین کرد. صدا می‏زد: «ای حبیب ما! ای سرور خاندان ما! ای پسر محمّد ! ای سرپرست بیوه زنان و یتیمان! ای کشته‏ی فرزندان زنازادگان!» راوی گفت: هر که صدایش را شنید، گریان شد. 🌴🌴أبوبرزة الأسلمی گفت ای یزید پیامبر بر این لبها بوسه می زد: روش ملعونان همیشه این است که چون آنها مغزی منجمد شده از طرف شیطان دارند و مغزشان پر از لجن و تعفن است و نمی توانند استدلال کنند دست بر خشونت و کشتار وظلم می زنند. چوب یزید لعنة الله علیه بر لبان مطهر جواب اعتراض أبوبرزة الأسلمی بود. ثم دعا یزید (علیه اللعنة) بقضیب خیزران فجعل ینکت به ثنایا الحسین علیه‏السلام، پس یزید ملعون عصای خیزرانش را طلبید و با آن بر دندان‏های حسین می ‏کوبید. 🌴🌴 پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بارها لبان و گلوی حسین علیه السلام را بوسیده بود در وداع آخرهم زینب سلام الله علیها این محل را بوسه زد. چون یزید لعنة الله علیه با پیامبر صلی الله علیه و آله مخالف بود و نتوانسته بود بر لبان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که محل انتشار وحی بود جسارت کند برای انتقام از قران و خدا مانند نمرود بر محل بوسه ی پیامبر صلی الله علیه و آله چوب می زد تا بدین وسیله از پیامبرس انتقام گرفته باشد. 🌴🌴ابوبرزه‏ی اسلمی رو به یزید کرد و گفت: «وای بر تو ای یزید! با عصایت دندان‏های حسین، فرزند فاطمه را چوب می‏زنی؟ من خود شاهد بودم که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دندان‏های حسین و برادرش حسن را می‏مکید و می‏گفت: شما دو سرور جوانان اهل بهشتید. خدا بکشد کشنده‏ی شما را و لعنت کند و دوزخ را برای او آماده نماید که چه جایگاه بدی است.» راوی گفت: «یزید برآشفت و دستور داد او را از مجلس بیرون کنند. پس کشان کشان او را از مجلس بیرون بردند.» ❤️❤️ تقدیم به همه دختران و بانوانی که در عصر غیبت در مقابل استعمار و استحمار و کید شیاطین زمان ایستاده اند و منتظر قائم (عج) هستند. ❤️❤️ 🌺🌺 مجلس یزید لع کتاب شیعتی در ادامه کتاب مذبوح فرات ، زینب س در مجلس یزید لع 🌴🌴 مطالب کانال مقتل را نشر دهید و در بیدار کردن نسل جوان سهیم باشید.🌴🌴 🌹🌹 من کنیز زینبم🌹🌹 السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh