eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
6.5هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
897 فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh تبادل @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
7 سلام استاد تابع منش، چرا در روز عاشورا تمامی 72 تن از اصحاب امام حسین به یکباره به جنگ با دشمن نرفتن؟ و چرا یک نفر یک نفر ؟ ضامن اشک در ایتا https://eitaa.com/zameneashk1 ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 @m_h_tabemanesh2 لینک مقتل ضامن اشک ، پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک گروه مقتل متضمن البکاء در تلگرام https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg لینک گروه مقتل متضمن البکاء در ایتا http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2
داستان حبیب بن مظاهر چیست؟ وچه شدکه به اومقام ثبت زیارت زائران امام حسین علیه السلام دادند؟ زمانی که امام حسین علیه السلام کودکی خردسال بودحبیب جوانی بیست ساله بود اوعلاقه شدیدی به امام حسین داشت به طوری که هرجاامام حسین می رفت این عشق وعلاقه او رابه دنبال محبوب خود میکشید پدرحبیب که متوجه حال پسر شد ازاوپرسیدکه چه شده که لحظه ای ازحسین جدانمی شوی ؟حبیب فرمودپدرجان من شدیدا" به حسین علاقه دارم واین عشق وعلاقه مراتاجایی می کشاندکه درعشق خودفنا میشوم مظاهرپدرحبیب روبه پسرکردوگفت حبیب جان آیا آرزویی داری؟حبیب فرمو.:بله پدرجان چیست؟ حبیب عرض کرداینکه حسین مهمان ماشود. پدر موضوع علاقه حبیب به امام حسین علیه السلام رابامولای خودعلی علیه السلام درمیان گذاشت وازایشان دعوت کردکه روزی مهمان آنها شوند،امام علی علیه السلام مهمانی حبیب راباجان ودل قبول کرد روزمهمانی فرارسیدحال وروزحبیب وصف نشدنی بودوبرای دیدن حسین آرام وقرارنداشت بربالای بام خانه رفت وازدورآمدن حسین را به نظاره نشست سرانجام لحظه دیدارسررسید ازدورحسنین رابه همراه پدردیددرحالی که سراسیمه ازبالای پشت بام پایین می آمد پای حبیب منحرف شدوازپشت بام به پایین افتاد پدرخودرا به اورساندولی حبیب جان دربدن نداشت پدرحبیب که نمی خواست مولایش را ناراحت ببیند بدن حبیب را درگوشه ای ازمنزل مخفی کردوآرامش خودرا نگه داشت امام علی علیه السلام ازاینکه حبیب به استقبال آنها نیامده بود تعجب کرد فرمودمظاهرباعلاقه ای که ازحبیب نسبت به حسین دیدم درتعجبم که چرا اورانمی بینم ؟! پدرعذرخواهی نمود،گفت او مشغول کاری است. امام دوباره سراغ حبیب را گرفت وحال او راجویا شد اما این بارهم پدرحبیب همان جواب راداد امام اصرارکردکه حبیب راصدابزننددراین هنگام مظاهرازآنچه برای حبیب اتفاق افتاده راشرح داد امام فرمود بدن حبییب رابرای من بیاورید بدن بی جان حبیب را مقابل امام گذاشتن تاچشم امام به بدن حبیب افتاداشکهایش سرازیرشدروبه حسین کردوفرمود:پسرم این جوان به خاطرعشقی که به شماداشت جان داد حال خودچه کاری درمقابل این عشق انجام می دهی؟اشکهای نازنین حسین جاری شد دستهای مبارکش رابالا بردوازخدا خواست به احترام حسین ومحبت حسین حبیب را باردیگر زنده کند دراین هنگام دعای حسین مسنجاب شدو حبیب دوباره زنده شد. امام علی علیه السلام روبه حبیب کردوگفت ای حبیب به خاطرعشقی که به حسین داری خداوندبه شما کرامت نمودواین مقام رفیع رابه شمادادکه هرکس پسرم حسین رازیارت کندنام اورا دردفترزائران حسین ثبت خواهی کرد. به همین جهت درزیارت حبیب این چنین گفته شده سلام برکسی که دو بار زنده شد و دو بار از دنیا رفت. (ای حبیب تورا به عشق حسین قسم میدهم که هرکس این داستان رانشردهدنام او را در دفتر زائران حسین ثبت کن.) @zameneashk1
مقتل عاشوراء تقدیم به روح مقدس امام حسن عسکری ع در شرح حلت بفنائک در زیارت عاشوراء زیارت در حال خوف و ترس زمین خبر از زواری می دهد که در حالت خوف و ترس، انواع سختی حتی از دست دادن مقامات دنیوی ، فقط به خاطر رضایت فاطمه س زیارت را ترک نکرده اند. حدثني محمد بن عبد الله بن جعفر عن أبيه عن علي بن محمد بن سالم عن محمد بن خالد عن عبد الله بن حماد البصري عن عبد الله بن عبد الرحمن الأصم عن حماد ذي الناب عن رومي عن زرارة قال قلت لأبي جعفر ع ما تقول فيمن زار أباك على خوف قال يؤمنه الله يوم الفزع الأكبر و تلقاه الملائكة بالبشارة و يقال له لا تخف و لا تحزن هذا يومك الذي فيه فوزك ... از زراره نقل كرده كه وى گفت: محضر مبارك حضرت ابى جعفر عليه السّلام عرضه داشتم: چه مى‌فرمائيد در باره كسى كه با خوف و هراس پدر شما را زيارت كند؟ حضرت فرمودند: در روزى كه فزع اكبر است حقتعالى او را أمان دهد و فرشتگان به وى بشارت داده و به او مى‌گويند: مترس و محزون مباش امروز روزى است كه تو در آن رستگار مى‌شوى خاک راوی حسین ع در شبهای کربلاست تربت رجز و فریاد و ذکر دلاوران حسینی را در خود ذخیره کرده تا در روز موعود ، روز "يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا " برای عاشقان حسینی بگوید که دلاوران و شجاعان حسینی با وجود "...كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ .. " با تعداد کم و کثرت عظیم دشمن ، باذن خدا با دشمن چه کردند . اشعه ی خورشید در تیغ سی هزار شمشیر برهنه افتاده بود و چون چهل چراغ برق می زد اصحاب در محاصره سی هزار شمشیر و کثرت بیشتری از تیر بودند،. صدای طبل ،شیپور ، دهل و رقص نیزه ها از قبیله شیطان بلند بود....... اما این صدای عباس در میان این غوغای جنگ بود که رجز می خواند و به دشمن چون پر کاهی می نگریت و می فرمود لاارهب عون بن علی ع در حالیکه به شدت می جنگید هوای زیارت امام حسین ع را کرد و از میدان به قصد زیارت به سمت امام حسین ع شتافت. امام به او نگاهی فرمود و با او نجوای عشقانه سر داد. امام فرمود ای عون از کثرت دشمن نمی ترسی در حالیکه همه پهلوان و جنگ آورهستند. عون عرض کرد مولای من کسی که تو را ببیند ( گرفتار نگاه تو گردد) قلت و کثرت دشمن را نمی بیند فقط تو را می بیند. عون شرح حلت بفنائک در فنای حسین ع بود. شهادت عون بن علی ع و ديگر از فرزندان أميرالمؤمنين عليه‏السلام، عون بن علي است که عز شهادت يافت. مکشوف باد که اسماء بنت عميس که در بيشتر از مجلدات ناسخ التواريخ ذکر حال او رقم شده. نخست در حباله‏ي نکاح جعفر بن ابيطالب بود و عبدالله را از جعفر آورد. بعد از شهادت جعفر، ابوبکر بن ابي‏قحافه او را کابين بست و از وي محمد متولد شد. بعد از ابوبکر، أميرالمؤمنين علي او را تزويج فرمود و عون از وي متولد گشت. لا جرم عبدالله بن جعفر و محمد بن ابي‏بکر و عون بن علي از جانب مادر، برادر بودند. کان عون صبیحا ملیحا شجاعا فاستأذن اخاه الحسین علیه السلام فقال علیه السلام : کیف تقاتل هذا الجمع الکثیر و والجم الغفیر. عون به صباحت رخسار و ملاحت (ملاحت ديدار: رخسار نمکين.) ديدار ، ميراث شجاعت از حيدر کرار داشت. به خدمت حضرت برادر آمد و اجازه مبارزه طلبید. آن حضرت گریست و فرمود: «يک تنه چگونه با این لشکر کثیر ، در حالیکه همه پهلوان و کار آزموده هستند جنگ خواهی کرد فقال من کان باذلا فیک مهجته لم یبال باالکثرة و القلة . فبکی الحسین علیه السلام و اذن له . عون عرض کرد: کسی که بخواهد خون قلبش را به تو هدیه کنداعتنایی به قلت و کثرت دشمن ندارد ( و فقط تو را می بیند) پس امام حسین علیه السلام گریست و به او اجازه ی میدان داد. ( دو کس دو بار اذن میدان گرفتند علی اکبر ع و عون بن علی ع و همین دو نفر از میدان به قصد زیارت امام حسین ع به نزد امام بر گشتند)