eitaa logo
زمینه سازان ظهور (مهدویت خمین)
989 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🕯 شهید نماز 🕯 ❇️ بعد از عملیات والفجر 8 ما را اسیر کردند. دوازده نفر بودیم که در یک زیرزمین کوچک زندانی شدیم. همراهان من که بسیجی و پاسدار بودند، زخم های عمیقی بر بدنشان وجود داشت. ❇️ بعثی ها به جراحات آن ها هیچ توجهی نمی کردند و از شکنجه ی آن ها ابایی نداشتند. دست هایمان را با سیم تلفن طوری محکم بسته بودند که سیم در گوشت مچ دست ها فرو رفته بود. ❇️ چهار روز گرسنه و تشنه به سر بردیم. را در حالت اضطرار می خواندیم. روز چهارم نزدیک ساعت ده شب چند افسر عراقی درون زیرزمین آمدند. ❇️ از این که تعادل نداشتند، فهمیدیم که مست هستند. همان لحظه یک برادری در بود. آن ها با دیدن او به سویش حمله بردند. ❇️ یکی از آن ها با شقاوت و دیوانگی با هر دو پا بر سر آن برادر نمازگزار پرید و دیگران هم با مشت و لگد به جانش افتادند. آن مؤمن ساجد، بی هوش شد. ❇️ افسران بعثی او را بالای پله ها بردند و به طرف پایین رهایش کردند. آن مؤمن خداپرست آرام آرام به رسید. 📚 قصه ی نماز آزادگان، ص 58، خاطره‌ی محمدحسن شیخ محمدی. 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🆔 @namazmt
💐 زندان انفرادی 💐 🕯 روزی عراقی ها در اردوگاه، یکی از بچه ها را به دلیل گفتن گرفتند. آن ها پس از کتک ها و آزار شدید او را به سلول انفرادی فرستادند. در اوج گرمای تابستان فقط روزی یک لیوان آب گرم به او می دادند. 🕯 بعد از چند روز به او گفتند: «ما تو را آزاد می کنیم؛ به شرط این که بروی و جلوی همه بگویی اشتباه کردم.» آن رزمنده ی دربند، با وجود شکنجه ها و روزهای تلخی که گذرانده بود، حاضر نشد اظهار پشیمانی کند. 🕯 عراقی ها در نهایت وحشی گری، با کابل و مشت و لگد آن قدر او را زدند و شکنجه کردند که کلیه ی خود را از دست داد و دردی جانسوز در تمام بدنش افتاد. 🕯 پس از این که او را با آن وضع آزاد کردند، در همان شبِ آزادی دوباره به عنوان مکبّر جماعت را همراهی کرد. 📒 کتاب قصه ی نماز آزادگان، ص 142، خاطره ی حسین روانشاد. 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🆔 @namazmt