eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.5هزار عکس
35.3هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۳- تقاضای تعریف جامع از غرب و راه اخذ نکات مثبت غرب با حفظ ارزشهای اسلامی و انقلابی بسم الله الرّحمن الرّحیم. من هم به نوبه ی خودم سلام عرض میکنم و این دهه ی مبارک را تبریک عرض میکنم. جوانهایی که در دوران انقلاب بودند، حضور سلطه ی استعمار را به خوبی لمس کرده اند. به خاطر اینکه خیلی چیزها را دیده اند و درک کرده اند ولی جوانهای امروز، مفهوم روشنی و تصویر روشنی از سلطه و استعمار در ذهنشان نیست و خب طبیعی است، به دلیل اینکه دوران انقلاب نبودند، مستشاران خارجی را ندیدند و کلاً حضور چکمه‌های استعمار را در میهن اسلامی مان درک نکردند. با توجّه به اینکه هر موقع حرف نفی غرب به میان می‌آید به دلیل همین تصویر روشنی که جوانها در ذهن خودشان ندارند، سریعاً نفی تکنولوژی به ذهنشان متبادر میشود و با توجّه به اینکه عدّه ای تبعیّت و نفی تبعیّت از غرب را دربست قبول کرده اند و عدّه ای، پذیرش غرب را نفی ارزشها و اصولهای اسلامی و ملّی دانسته اند و با توجّه به اینکه نفی غرب و تبعیّت غرب، حتماً در انقلاب و نظام حاکم دلایل مشخصی داشته، میخواستم از حضورتان خواهش کنم، که یک تعریف جامع و مانعی از غرب داشته باشید که در کنار اینکه خوبیها را از غرب اخذ کنیم، با حفظ اصول و ارزشهای اسلامی و ملّی مان، بدیها را کنار بگذاریم، و کلاً نقطه ی تعادل در این میان چیست؟ این خیلی سؤال مهمّی است و من در ذهنم یک بحث طولانی ای - که البتّه مسلماً جایش اینجا نیست، شاید در یک جلسه ی دانشجویی یک وقتی پیش بیاید - دارم برای پاسخ به مسئله ی غرب؛ آری یا نه. امّا حالا اجمالاً من اینجا به شما بگویم دو سه نکته را. اوّل اینکه نفی غرب به معنای نفی تکنولوژی غرب، علم غرب، پیشرفتهای غرب، تجربه‌های غرب به هیچ وجه نیست. این را هیچ عاقلی چنین کاری را نمیکند. نفی غرب به معنای نفی سلطه ی غرب است؛ سلطه. حالا سلطه، هم سلطه ی سیاسی مورد نظر است، هم سلطه ی اقتصادی، هم سلطه ی فرهنگی. حالا بیشتر من روی زمینه ی سلطه ی فرهنگی یک چند جمله ای بگویم که شاید ان شاءالله برای شما مفید باشد. ببینید، فرهنگ غرب، مجموعه ای از زیبایی‌ها و زشتیهاست. هیچ کس نمیتواند بگوید فرهنگ غرب یکسره زشت است؛ نه، زیبایی‌هایی هم حتماً دارد، مثل هر فرهنگ دیگری. هیچ کس با هیچ فرهنگ بیگانه ای اینجوری برخورد نمیکند که بگوید که ما صددرصد درِ خانه مان را روی این فرهنگ ببندیم؛ نه، فرهنگ غرب مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ هر جای دیگر دنیا، یک فرهنگی است، مجموعه ای است از خوبها و بدها و یک ملّت عاقل، یک مجموعه ی عاقل و خردمند، آن خوبیها را میگیرد به فرهنگ خودش اضافه میکند، فرهنگ خودش را غنی میکند و آن بدیها را رد میکند. همین طور که گفتم فرقی بین فرهنگ اروپایی، غربی، آمریکایی، آمریکای لاتین، آفریقا، ژاپن نیست. فرقی در این زمینه بین کشور فرانسه و ایتالیا و اسپانیا مثلاً با کشور کره و ویتنام و ژاپن نیست؛ هیچ تفاوتی ندارد. در این حکمی که میگویم همه یکسانند. بین فرهنگ اروپا یا فرهنگ هند یا چین، هیچ تفاوتی در این زمینه وجود ندارد. ما در مقابل هر فرهنگی که قرار میگیریم، به طور طبیعی - تا آنجایی که میتوانیم - باید محسّنات آن را بگیریم و چیزهایی که مناسب ما نیست، بد است، مضر است، با چیزهایی که به نظر ما خوب است منافات دارد، آن را باید رد کنیم؛ این، اصل کلّی است. منتها در زمینه ی فرهنگ غربی یک نکته ی مهمّی هست. من دلم میخواهد شما جوانها به این نکته توجّه کنید. فرهنگ غرب یک عیبی دارد که فرهنگهای دیگر - تا آنجایی که ما میشناسیم - آن عیب را ندارند و آن سلطه طلبی است. غربیها، من نمیدانم به چه دلیل - اروپایی‌ها البتّه، غربیها که میگویم یعنی اروپایی‌ها - من نمیدانم هم واقعاً به چه دلیل - اینها قطعاً دلایل انسانی و جغرافیایی و تاریخی دارد - از اوّلی که به یک برتری علمی دست پیدا کردند در دنیا، سعی کردند همراه با سلطه ی سیاسی و اقتصادی خودشان که به شکل استعمار مستقیم در قرن نوزدهم انجامید، همراه با آن فرهنگ خودشان را هم حتماً تحمیل کنند. با فرهنگهای ملّتها مبارزه کردند. میدانید، این بد است. یک ملّتی میگوید: فرهنگ من باید در این کشور جاری بشود، این چیز قابل قبولی نیست. هرچه هم خوب باشد، آن ملّتی که بر او دارد تحمیل میشود این را نمی پسندد. شما یقیناً خوردن نان و ماست را به میل و اشتهای خودتان ترجیح میدهید بر اینکه چلوکباب را در دهن شما بگذارند به زور، و بگویند باید بخوری. اینجوری نیست؟ وقتی زورکی شد، وقتی تحمیلی شد، وقتی از موضع قدرت شد، وقتی متکبرانه و مستکبرانه شد، انسان پس میزند این را؛ هر ملّتی، باید هم بزند.
وقتی اینجوری میشود که کروات - مثلاً - یک پدیده ی غربی است، خیلی خوب، حالا غربیها این را میخواهند، دوست میدارند، با سنّتشان هماهنگ است، امّا اگر شما که اهل فلان کشور دیگر هستید، حالا تصادفاً کت شلوار را انتخاب کردید مثلاً، اگر کروات را نزدی، یک آدم بی ادب محسوب میشوی! چرا؟ خب، این فرهنگ شماست، من تقصیرم چیست؟ توجّه میکنید. اگر کت و شلوار پوشیدی، باید پاپیون و کروات را بزنی وَالّا به فلان مجلس رسمی راه نداری. یک آدم بی ادب، یک آدم غیرمنضبط و بی نزاکت تلقّی میشوی! این، آن تحمیل فرهنگ غربی است. زن غربی یک روشهایی دارد، فرهنگشان نسبت به مسئله ی زن و روش زن و پوشش زن و ارتباطش با مردها در جامعه و حضورش در جامعه، یک فرهنگی دارند - یا خوب یا بد، بحثی در آن نداریم - امّا حالا چه خوب و چه بد، اینها سعی دارند این فرهنگ را به همه ی دنیا تحمیل کنند و آن را بر ملّتها فرض کنند؛ این بد است در باب فرهنگ غربی. من یک وقتی مثال زدم، گفتم شما یک وقت هست که خودتان به انتخاب خودتان یک چیزی را - غذاست، مقوّی است، داروست، شفابخش است، یا هر چیز - آن را مصرف میکنید؛ یک وقت شما را بیهوش میکنند، یا میخوابانند دست و پایتان را میگیرند، با آمپول یک چیزی را به شما تزریق میکنند. سعی شده فرهنگ غربی به ملّتها تزریق بشود، از طریق رؤسای کشورها، از طریق رژیمهای فاسد، که رژیم فاسد پهلوی، که خدا نگذرد از اینها به خاطر آنچه که با ملّت ایران کردند، از این قبیل بودند. اینها با انواع روشها و شیوه ها، سعی میکردند فرهنگ غربی را حاکم کنند و به خاطر این، ملّت ایران را تحقیر میکردند؛ فرهنگ ملّی را تحقیر میکردند؛ باورهای ملّی را تحقیر میکردند. شما ببینید در دوران پهلویها و اندکی قبل از آن، اواخر قاجار - که همین حمله شروع شده بود در اواخر قاجار، همین حمله ی غربیها شروع شده بود، در دوران پهلویها به اوج رسید - شما ببینید درآن دوران، پرورش یافته‌های آن دوران، ملّت ایران را اصلاً قابل نمیدانند؛ اصلاً قابل اینکه بتواند خودش را اداره کند، بتواند کاری بکند، بتواند چیزی بسازد، چیزی به دنیا ارائه بدهد یا بر معلومات دنیا اضافه کند، اصلاً قابل نمیدانند، این به خاطر چیست؟ این به خاطر تحقیر فرهنگ ملّت، تحقیر هویّت ملّی و تحمیل فرهنگ بیگانه است و هویّت ملّی با فرهنگ شکل میگیرد. هویّت هر ملّتی فرهنگ اوست، این را نبایستی زخمی کرد و جریحه دار کرد. علّت مقابله ی ملّت ایران با فرهنگ غربی این است، وَالّا بله، فرهنگ غربی محسّناتی هم دارد، زیبایی‌هایی هم دارد، زشتیهایی هم البتّه دارد که مال خودشان. آن زشتیهایش بیخ ریش خودشان! زیبایی هایش را اشکال ندارد که ما فرابگیریم، که حالا البتّه آن زیبایی‌ها چه هست، آنها میتواند بحث بشود. ان شاءالله موفّق باشید. پرسشهای دانشجویان ✍مقام معظم رهبری https://eitaa.com/zandahlm1357
کتاب صوتی " روایت رهبری" اثر سید یاسر جبرائیلی تولید : ایران صدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ❇️ دشمن می‌خواهد ما را از داخل فاسد کند 🔰 بله اختلاف سلیقه داریم، اما در مقابل دشمن یک حرف می‌زنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ جعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا ... 🔰سوره غافر - آیه 64 💠 تلاوت بسیار زیبای استاد صیاف زاده
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
خير، حضرت رضا (ع) فرمود: آيا اين مطلب از نظر شما درست نيست؟! عرض كرد: چرا، اما دوست دارم كه آن را از تورات برايم اثبات كني، حضرت رضا (ع) فرمود: آيا قبول نداري كه تورات به شما مي‌گويد: نور از كوه طور سينا آمد، و از كوه ساعير بر ما تابيد، و از كوه فاران بر ما آشكار شد؟ رأس الجالوت عرض كرد: با اين كلمات آشنايم اما تفسير آنها را نمي دانم، حضرت رضا (ع) فرمود: من تو را از آن آگاه مي‌سازم، اين كه مي‌گويد: نور از كوه طور سينا آمد، مقصود وحيي است كه خداوند تبارك و تعالي در كوه طور سينا بر موسي (ع) نازل فرمود، اين كه مي‌گويد: از كوه ساعير بر ما تابيد، مقصود كوهي است كه وقتي عيسي بن مريم بالاي آن بود خداوند عزّوجلّ بر او وحي فرستاد، و اما اين كه مي‌گويد: و از كوه فاران بر ما آشكار شد، مقصود كوهي از كوههاي مكه است كه از آن تا مكّه يك روز راه است، آن طور كه تو و يارانت مي‌گوييد، شعياي نبي (ع) در تورات گفته است: دو سواره ديدم كه زمين برايشان روشن گشت، يكي از آن دو سوار بر الاغي بود، و ديگري سوار بر اشتري، آن الاغ سوار كيست، و آن اشتر سوار چه كسي است؟ رأس الجالوت عرض كرد: نمي دانم، شما به ما بفرماييد، حضرت فرمود: آن الاغ سوار عيسي بن مريم است، و آن اشتر سوار محمد (ص)، آيا انكار مي‌كني كه اين در تورات آمده است؟! عرض كرد: نه، انكار نمي كنم. حضرت آن گاه فرمود: آيا حيقوق نبي را مي‌شناسي؟ عرض كرد: البته كه مي‌شناسم، فرمود: كتاب شما مي‌گويد كه او گفته است: خداوند بيان را از كوه فاران آورده، آسمانها از تسبيح گويي احمد و امّت او مالامال گشت، او لشكر خود را در دريا همان گونه به پيش مي‌برد كه در خشكي، او پس از خرابي بيت المقدس كتابي جديد برايمان مي‌آورد - مقصود از اين كتاب، قرآن است - آيا اين مطلب را مي‌داني و بدان باور داري؟ رأس الجالوت عرض كرد: اين را حيقوق گفته است و ما گفته او را انكار نمي كنيم، حضرت رضا (ع) فرمود: در زبور داود مي‌خواني كه گفته است: بار خدايا، پس از دوره فترت، آن كسي را كه سنّت را بر پا مي‌دارد بفرست، آيا پيامبري جز محمد (ص) مي‌شناسي كه پس از دوره فترت آمده و سنّت را بر پا داشته باشد؟! رأس الجالوت عرض كرد: اين سخن داود است، آن را مي‌دانيم و انكارش نمي كنيم. اما مقصود او عيسي است، و دوره فترت همان ايام اوست، حضرت رضا (ع) فرمود: اين بي اطلاعي تو را مي‌رساند؛ چون عيسي با سنّت مخالفت نورزيد بلكه او تا به آخر عمرش كه خداوند نزد خود بالايش برده با سنّت تورات موافق بود، در انجيل نوشته شده است: پسر آن زن پاكدامن خواهد رفت، و پس از او فارقيطا مي‌آيد، او كسي است كه بارهاي گران را سبك مي‌سازد (احكام سخت و دشوار اديان قبلي را تخفيف مي‌دهد) و همه چيز را برايتان تفسير مي‌كند، به حقانيت من گواهي مي‌دهد همان گونه كه من به حقانيت او گواهي دادم، من براي شما امثال آوردم، و او برايتان تأويل (و معنا) مي‌آورد، آيا قبول داري كه اينها در انجيل آمده است؟ عرض كرد: آري، انكار نمي كنم. حضرت رضا (ع) فرمود: اي رأس الجالوت! درباره پيامبرت موسي بن عمران از تو پرسشي دارم، عرض كرد: بپرسيد، فرمود: چه دليلي براي اثبات نبوت موسي داري؟ دانشمند يهودي عرض كرد: او چيزي آورد كه هيچ يك از پيامبران پيش از او نياوردند، فرمود: مثلاً چه چيز؟ عرض كرد: مثلاً شكافتن دريا، تبديل عصا به اژدهايي متحرك، زدن عصايش بر سنگ و جاري شدن چشمه‌ها از آن، يد بيضا، و ديگر نشانه‌ها و معجزاتي كه انسانها قادر به امثال آن نيستند، حضرت رضا (ع) فرمود: درست است، اگر دليل او بر نبوتش اين است كه كارهايي كرد كه خلق قادر به انجام امثال آنها نيستند، آيا هر كس ديگري كه ادعاي نبوت كند و آن گاه چيزهايي بياورد كه خلق توان آوردن امثال آنها را ندارند نبايد شما او را تصديق كنيد؟ امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
31.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ مدرسه کادرسازی ، دوره هایی برای تربیت نیروهای تراز انقلاب 💠 دوره 3 🔰 با یادگیری این مبانی ، سیاست را بهتر تحلیل کنیم 🎤 با تدریس 🎬 جلسه 3⃣ ✴️ انتشار فایلها بلا مانع است
🔰 سلسله 11 شماره 1⃣1⃣ 🔷 برای ظهورش قدمی برداریم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
Part03_قرارگاه محمود.mp3
14.41M
📗کتاب صوتی فصل 3⃣ "چشم های پردغدغه نمی خوابند"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهید شیخ احمد کافی : من به سهم خودم تو دنیا راه افتادم و به هر که میرسم میگم بگو مهدی جان ... ... به هر که رسیدید، هر که گرفتاری داشت راهنماییش کنید بگید برو در خونه امام زمان عجل الله الّلهُــمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــرَج https://eitaa.com/zandahlm1357
تحقیق در ظلّ قوله علیه السلام: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْهُ أَیْمَنَ یَوْمٍ عَهِدْنَاهُ، وَ أَفْضَلَ صَاحِبٍ صَحِبْنَاهُ، وَ خَیْرَ وَقْتٍ ظَلِلْنَا فِیهِ. الظل: بمعنی الغطاء و الستر. أظللنا فیه: أی سترنا فیه و هو محیط علینا، کما ورد: « یا أیها الناس قد أظلّکم شهر رمضان » [۱]، أی أحاط بکم، و صار ظلاله علیکم، و ظلّ به همین اعتبار اطلاق می‌شود بر اجسام و ابدان دنیویه ؛ لأ نّها تستر الأرواح فیها، کما أشار الیه تعالی: « وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ مَن فِی السَّمَوَاتِ وَ الاْءَرْضِ طَوْعًا وَ کَرْهًا و ظِلالُهُمْ بِالغُدُوِّ وَالاْآصالِ [۲] »، یعنی: چنان که ارواح و نفوس و سماوات و ارواح اهالی ارض مطیع و منقاد اوامر قضا و قدر حقّ اند، نیز اجسام و ابدان آنها هم منقادند، نهایت ارواح مطیع اند طوعاً و رغبة، و اجساد منقادند کرهاً، یعنی: به قسر قاسری که روح متعلّقه باشد، کما فی حدیث اثبات الصانع: « أزلیاً صمدیاً، لا ظل [له] یمسکه » [۳]، أی لا جسم یمسکه، « و هو یمسک الاشیاء بأظلالها » [۴]، أی بأجسامها. ---------- [۱]: ۲ - مصباح المتهجد، ص ۶۲۶ ؛ عوالی اللئالی، ج ۱، ص ۲۳. [۲]: ۳ - سوره مبارکه رعد، آیه ۱۵. [۳]: ۴ - الکافی، ج ۱، ص ۹۱. [۴]: ۵ - ادامه حدیث قبل است. .......: 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
بخل و ترس صفدی گوید: بخل و ترس، دو صفت مذموم در مردان و دو صفت پسندیده در زنان هستند، زن نترس از شوهر بی نیاز شود، و گاه کاری کند که شوهرش هلاک شود، و یا به کاری دست زند که نتیجه اش هلاکت شوهرش باشد، زیرا چه بسا قوه عقلانی در آن لحظه به یاری او نیاید تا او را از عاقبت کار زشتش سرزنش کند. انتقام در کتاب فرج بعد از شدت آمده است: شبی غریبی به قبرستان شهر رمله آمد و کسی را دید که نبش قبر می‌کند، وی با شمشیر دست نباش را برید و فرار کرد. شب بعد در همانجا مشاهده کرد دست بریده شده دستبند دارد، چون متوجه شد دست زنی را بریده به دنبال قطرات خون افتاد تا از خانه ی قاضی سر در آورد و چون تفحص کرد فهمید دست دختر قاضی را قطع کرده است. مدت‌ها با قاضی رفت و آمد کرد تا دختر را به عقد خود درآورد. شبی دختر به قصد انتقام با کاردی تیز بر سینه شوهر نشست ولی پس از گفتگو شوهرش را سوگند داد که طلاقش دهد و رمله را ترک کند. .......: شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
۴۱- سجود پرتوی از اسرار نماز » سجود سجده، نشان تذلّل و خاکساری در برابر خداوند و عالیترین درجه عبودیّت است. و چه عزّتی از این بالاتر! و چه غفلتی بالاتر از اینکه کسانی با نماز و رکوع و سجود، بیگانه باشند!... انسان، با سجده، خود را همرنگ با هستی می‌کند «وَلِلَّهِ یَسْجُدُ مِا فِی السَّمَوَتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ» (۳۶۲) سجده، بهترین حالتی است که انسان به خدا نزدیک می‌شود. سجده، رمز دوران‌های چهارگانه زندگی انسان است، علی علیه السلام می‌فرماید: سجده اول، یعنی اینکه از خاکم، سر برداشتن، رمز زندگی دنیایی است. سجده دوم، رمز مردن و به خاک خفتن است، سر برداشتن، رمز محشور شدن است. (۳۶۳) و این مضمون این آیه است که: شمارا از خاک آفریدیم و به خاک برمی گردانیم و بار دیگر از خاک، بیرونتان می‌آوریم. (۳۶۴) چون سجده، نشان عبودیّت است، پس سجده برخوردنی‌ها و پوشیدنی‌ها ممنوع است. زیرا مردم در حال قرب به خدا، نباید به چیزی سجده کنند که (در غیر حال نماز) بنده آنند...! (۳۶۵) سجده برای غیر خدا جایز نیست. (۳۶۶) اگر برادران یوسف هم در برابر او به سجده افتادند، در حقیقت عبادت برای خدا و سپاس به درگاه او بود که یوسف را از قعر چاه به آن عزّت و شوکت رسانده بود. (۳۶۷) سجود هستی برای خدا طبق بیان قرآن و جهان بینی الهی، همه کائنات و ذرّات، به نوعی دارای شعورند و به ستایش و تسبیح و سجود برای خدای متعال مشغولند. در قرآن، آیات زیادی بر این سخن گواه است. از جمله این آیه: «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَن فِی السَّمَوَتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَآبُّ وَکَثِیرٌ مِّنَ النَّاسِ وَکَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذَابُ» (۳۶۸) آیا ندیدی که تمام آنان که در آسمان‌ها و زمین اند، برای خدا سجده می‌کنند، و نیز، خورشید و ماه ستارگان و کوه‌ها و درختان و جنبدگان و بسیاری از مردم. و بسیاری هم (که از سجده سرپیچی می‌کنند) فرمان قهر و عذاب الهی درباره آنان قطعی است. مولوی نیز در اشعار خود، به شعور و نطق ذرّات عالم اشاره کرده، می‌گوید: نطق آب و نطق خاک و نطق گل هست مخصوص حواس اهل دل جمله ذرّات، در عالم نهان با تو می‌گویند روزان و شبان ما سمعیعیم و بصیر و باهُشیم با شما نامحرمان ما خامُشیم از جمادی سوی جانِ جان شوید غلغله اجزای عالم بشنوید فاش تسبیح جمادات آیدت وسوسه تأویل‌ها بزدایدت این جهان بینی، به نحوی در آیات قرآن هم مطرح است. خداوند، به بعضی از پیامبران، منطق و زبان پرندگان را تعلیم داد. (۳۶۹) حضرت سلیمان، گفت و گوی موران را می‌فهمید. (۳۷۰) همه موجودات، تسبیح گوی خدایند ولی شما تسبیح آنان را نمی فهمید. (۳۷۱) علامه طباطبائی پس از بیانی مفصّل در این باره، می‌فرماید: «وَالحَّقُ انَّ التَّسبیحَ فِی الْجَمیِعِ حقیقیٌّ قالیّ» (۳۷۲) حق آنست که تسبیح موجودات، یک حقیقت است (نه مجاز) و با لفظ و صوت است (نه آفرینش). البته لازم نیست همه الفاظ و اصوات، یکسان باشند. گرچه تسبیح موجودات، به یک معنی به اینست که با وجودشان، گواه ذاتِ بی عیب خدای متعال اند، ولی بالاتر از این را آیات قرآن و روایات، می‌رساند. در حدیث است: به صورت حیوان، سیلی نزنید، چون تسبیح خدا می‌گوید. (۳۷۳) و نیز: لباس خود را بشویید، چون لباس کثیف، تسبیح خدا نمی کند. (۳۷۴) قرآن، از گزارش دادنِ «هدهد» به سلیمان سخن می‌گوید. (۳۷۵) به هر حال، سجود و تسبیح نمازگزار، هم آوایی با اجزای عالم وجود است که همه در برابر فرمان وعظمت خدا، خاضع وساجدند. سجده اولیاء خدا آگاهی از سجده اولیاء الهی، الهام بخش خضوع و خشوع و عبادت است. اینک به چند نمونه اشاره می‌کنیم: امام سجادعلیه السلام سجده‌های خود را به قدری با توجّه وتکرار نام خدا انجام می‌داد، که هرگاه سربلند می‌کرد، بدن مبارکش خیس عرق بود. (۳۷۶) امام کاظم علیه السلام بعد از نماز صبح، سر بر خاک می‌نهاد و تا روز بلند می‌شد، در حال سجود بود. (۳۷۷) دلیل آنکه حضرت ابراهیم علیه السلام مقام «خلیل اللّهی» رسید، سجده‌های طولانی او بود. (۳۷۸) سلمان فارسی می‌گفت: اگر سجود نبود، من آرزوی مرگ می‌کردم. (۳۷۹) (یعنی از زندگی دنیا تنها سجده را دوست دارم) حضرت موسی علیه السلام پس از هر نماز نافله، سمت راست و چپ صورت خود را بر خاک می‌مالید. (۳۸۰) شخصی می‌گوید: امام صادق علیه السلام را دیدم که در حال سجده، پانصد مرتبه ذکر «سبحان الله» را تکرار می‌کرد. (۳۸۱) دلیل آن که به امام چهارم، لقب «سجّاد» داده شده، این بود که اثر سجود، در همه مواضع هفتگانه امام دیده می‌شد. (۳۸۲)
قرآن، اصحاب رسول خدا علیه السلام را چنین توصیف می‌کند که: بر کافران، سخت و شدیدند، ولی با خود، نرم و مهربان. آنان را اهل رکوع و سجود می‌بینی، در پی فضل و رضایت الهی هستند، اثر سجود، در سیمایشان آشکار است: «سِیَماهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ» (۳۸۳) آثار سجده سجده، انسان را به خدا نزدیک می‌کند، گناهان را می‌ریزد، کمر شیطان را می‌شکند و انسان را بهشتی می‌سازد. اینک چند حدیث در این باره: شخصی خدمت پیامبر صلی الله علیه وآله آمد و گفت: گناهانم بسیار و عملم اندک است. فرمود: سجده‌های خود را زیاد کن، زیرا آنگونه که باد، برگ درختان را می‌ریزد، سجده هم گناهان را می‌ریزد. (۳۸۴) گروهی خدمت پیامبر صلی الله علیه وآله رسیدند و تقاضای ضمانت بهشت رفتن خود را داشتند. حضرت فرمود: بشرطِ آنکه با سجده‌های طولانی، بر این کار مرا یاری کنید. (۳۸۵) امام صادق علیه السلام فرمود: سجده‌های خود را طولانی کنید، زیرا سخت ترین ناراحتی را بر شیطان، سجده انسان وارد می‌کند. چرا که او خود، مأمور به سجده بر آدم شد و نافرمانی کرد ولی انسان، اطاعت کرد و رستگار شد. (۳۸۶) پیامبر اسلام به یکی از یاران خود فرمود: «اِذا اَرَدْتَ اَنْ یَحشُرکَ اللّهُ مَعیَ فَاَطِلِ السُجودَ بَیْنَ یَدَیِ اللّه» [۱] اگر می‌خواهی در قیامت با من باشی، در پیشگاه خدا سجده‌های طولانی داشته باش. ---------- [۱]: ۳۸۷) بحارالانوار، ج ۸۲، ص ۱۶۴. از نماز ✍محسن قرائتی https://eitaa.com/zandahlm1357