توحید افعالی
اما توحید افعالی آن که: تمام آثار و افعالی که در قاطبه افراد انسان و حیوان حتی در ذوات طبایع و اجرام مشاهده میشود موحّد کلیةً باید مبدأ آثار را خدا داند، که اگر چیزی را سوای حق تعالی مستقّلاً مؤثّر آثار تصوّر نماید به مقتضای: « وَ مَا تَشَآؤُنَ إِلاَّ أَن یَشَآءَ اللَّهُ [۱] »، «و لا حول و لا قوّة الاّ باللّه» [۲] هنوز در شرک خفی است، نه در توحید حقیقی ؛ و به این لحاظ است آیه شریفه: « وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لَکِنَّ اللَّهَ رَمَی [۳] »، و نیز ایماء به این مقام است قوله تعالی: « وَ یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدِیکُمْ [۴] » کما قیل: گر گزندت رسد، ز خلق مرنج که نه راحت رسد ز خلق، نه رنج [... ]
----------
[۱]: ۱ - سوره مبارکه تکویر، آیه ۲۹.
[۲]: ۲ - اقتباس از سوره مبارکه کهف، ۳۹.
[۳]: ۳ - سوره مبارکه انفال، آیه ۱۷.
[۴]: ۴ - سوره مبارکه توبه، آیه ۱۴.
گر چه تیر [۱] از کمان همی گذرد از کمان دار بیند اهل خرد [۲]
چنان که بظاهر، حیات ظاهریه اشیاء به ماء است، به مفاد: « وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَآءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ [۳] »، نسبت به خود فرماید: « هُوَ یُحْیِی وَ یُمِیتُ [۴] »، و اضاءه
عالم به ظاهر از شمس و قمر است، به خود منسوب نموده که: « اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الاْءَرْضِ [۵] »، أی اللّه منوّر السماوات و الارض.
و نیز با آن که به وسایل و وسایط آباء سبعه و أمّهات اربعه و تأثیر أشعه شمسیه و قمریه، و به معاونت مَلَک نامیه موکّله بر نباتات تکمیل اشجار و زراعات میشود، مع ذلک یسقط الآثار عن الکلّ، و یستند إلی ذاته الشریف، و قال: « ءَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ [۶] »، چنان که تصویر اشکال به ظاهر فعل مصوّره است از او سلب نموده و اضافه به خود دهد، «و الله یصوّرکم فی الأرحام کیف یشاء» [۷]، الی غیر ذلک، لذا قیل:
مؤثّر حقّ شناس اندر همه جای ز حدّ خویشتن بیرون منه پای [۸]
و به این نظر است که چون منجّمون آثار این عالم عنصریات را مستقّلاً از حرکات و اتصالات و مقارنات کواکب دانسته، و هر شکلی از اشکال آنها را منشأ اثری تصوری نمایند و گویند: لزحل کذا و کذا من الآثار، و للمشتری کذا و کذا، و للشمس والقمر کذا و کذا، و لم یشعروا بمقام التوحید أسند التکذیب الیهم، و قال
الرسول: « المنجّمون یکذّبون بربّ الکعبة » [۱]، یعنی: چون از قصور فهم آنها را بذاته مؤثّر این آثار دانند کأ نّه تکذیب به فاعلیت و ربوبیت حق تعالی نموده اند، کما قیل:
منجم کو [۲] ز ایمان بی نصیب است اثر گوید از این شکل غریب است [۳]
و قال تعالی توبیخاً لهم: « وَ یَجْعَلُونَ لِمَا لاَ یَعْلَمُونَ نَصِیبًا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا کُنتُمْ تَفْتَرُونَ [۴] » علی اللّه، یعنی منجّمین و طبیعیین [۵] و دهریین قرار میدهند از برای اشیاء عدیم الشعور کواکب نصیب و حظّی از برای آن چیزهائی
که ما رزق افراد بشر قرار داده ایم.
یعنی: تکمیل ارزاق خودشان را که ما مستقلا به آنها عنایت کرده ایم نسبت به حرکات افلاک و سیر کواکب عدیم الشعور میدهند، به خدا قسم که ما از آنها سؤال و مؤاخذه مینمائیم از این بهتان و افتراء آنها، که فعل ما را نسبت به غیر ما میدهند، با آن که: « وَ مَا مِن دَابَّةٍ فِی الاْءَرْضِ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا [۶] »، چه معلوم است که مبدأ اثر در اعیان ممکنات وجود است، اعمّ از وجود سماء و سماوی، و ارض و ارضی، و وجود در همه جا از ناحیه حقّ است، پس آثار کلا و طرّاً از او است، لذا قیل:
موحّد [۷] را که وحدت در شهود است نخستین نظره بر نور وجود است [۸]
----------
[۱]: ۵ - اصل: پیش.
[۲]: ۶ - گلستان، سعدی شیرازی، حکایت ۲۴، « ملک زوزن را خواجه... ».
[۳]: ۷ - سوره مبارکه انبیاء، آیه ۳۰.
[۴]: ۸ - سوره مبارکه یونس، آیه ۵۶.
[۵]: ۱ - سوره مبارکه نور، آیه ۳۵.
[۶]: ۲ - سوره مبارکه واقعه، آیه ۶۴.
[۷]: ۳ - اقتباس از سوره مبارکه آل عمران، آیه ۶.
[۸]: ۴ - گلشن راز، شبستری، جواب از « سؤال از ناسیت قرب و بعد... ».
[۱]: ۵ - در مصادر حدیثی معتبر یافت نشد. ولیکن بسنجید: بستان السیاحة، ۵۰۰.
[۲]: ۶ - مصدر: چون.
[۳]: ۷ - گلشن راز، شبستری، « قاعده تفکر در آفاق ».
[۴]: ۸ - سوره مبارکه نحل، آیه ۵۶.
[۵]: ۹ - اصل: طبیعین.
[۶]: ۱ - سوره مبارکه هود، آیه ۶.
[۷]: ۲ - مصدر: محقق.
[۸]: ۳ - گلشن راز، شبستری، جواب از « سؤال در ماهیت فکرت ».
.......:
📚✍ #شرحی بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
پند ابوحازم بر عمربن عبدالعزیز داخل شد. عمر به او گفت: مرا موعظه کن. ابوحازم گفت: بخواب و مرگ را ن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بخشش
عبداللّٰه بن مسلم بر هارون الرشید وارد شد. هارون قصد قتل او کرد. عبداللّٰه گفت: تو را به کسی که تو نزد او ذلیل تر هستی از من نزد تو، و کسی که تواناتر است بر عذاب تو، بیشتر از توان من، مرا ببخش. هارون او را بخشید.
حافظ
همتم بدرقه ی راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
تفسیر آیه و لقد زینا
در تفسیر آیه شریفه وَ لَقَدْ زَیَّنَّا السَّمٰاءَ الدُّنْیٰا بِمَصٰابِیحَ [۱]، باید گفت: این آیه دلالت بر این ندارد که ستارگان در فلک ماه هستند، بلکه دلالت آیه بر این است که فلک ماه به ستارگان زینت شده است. و این صحیح است چرا که ستارگان نور دارند.
----------
[۱]: ۱) - ملک، ۵.
.......:
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
۹۵ درصد از کارهای بچه ها در منطقه سبز و زرد است منطقه سبز کارهای خوب منطقه زرد کارهای نه خوب نه بد و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیا شما قادر به هدایت جت بوئینگ 747 هستید؟ آیا قادر به جراحی قلب باز هستید؟ آیا شما می توانید یک کتاب فلسفه ی ژاپنی را به فارسی ترجمه کنید؟ سه تا سوال از شما کردم سه تا "نه نمی توانم" از شما گرفتم. در این مبحث با این جواب ها خیلی کار داریم.
حال می رویم سر اصل مطلب، یک مفهوم دیگر شخصیت، رشد اجتماعی و اعتماد به نفس و عزت نفس است. در این مبحث می خواهیم اعتماد به نفس و عزت نفس را تمرین کنیم. پس وقتی می گوییم شخصیت مطلوب یعنی کسی که اعتماد به نفس و عزت نفس بالایی دارد. و وقتی می گوییم شخصیت نامطلوب یعنی کسی که اعتماد به نفس و عزت نفس پایین یا متزلزلی دارد. این دو عبارت خیلی برای شما آشناست و تقریباً با هر مادری صحبت می کنم گله دارد که اعتماد به نفس فرزندم پایین است و می خواهم که بالا برود.
اولین جلسه کودک آرزوها را به یاد دارید؟ بیشترین ویژگی هایی که شمردید بیشتر روی اعتماد به نفس تأکید داشتید و کمتر کسی به ویژگی های عزت نفس اصرار می کند. زیربنای شخصیت اعتماد به نفس و عزت نفس است. اعتماد به نفس در حوزه ی مهارت ها است. اعتماد به نفس یعنی دیدن توانایی ها و اعتماد به توانایی ها. عزت نفس در حوزه ی ارزش ها است، یعنی دیدن منزلت، مقام و جایگاه انسان در هستی. (ادامه دارد...)
#شخصیت {قسمت63}
[مباحث کودک متعادل
بحث زن بودن و مادر بودن را به یاد دارید؟ گفتیم مادر بودن یک منزلت است و زن بودن یک مهارت است؛ مادر بودن در حیطه ی عزت نفس و منزلت است و از ارزش ها می آید. در حالی که بچه داشتن از مهارت ها است و در حیطه ی اعتماد به نفس است. اعتماد به نفس و عزت نفس مکمل یکدیگرند. اصل عزت نفس است نه اعتماد به نفس. من در اول مبحث سه تا سوال کردم و شما در جواب هر سه سوال جواب دادید" نمی توانم" .
نمی توانم یعنی ناتوان هستم و این نشان دهنده ی عزت نفس پایین و هم اعتماد به نفس پایین است. و نشان دهنده ی پایین بودن عزت نفس و اعتماد به نفس کل جامعه ی خانم های ایرانی است. شما اقرار به ناتوانی کردید. من می توانستم 50 تا سوال دیگر از شما کنم که جوابش نمی توانم می بود.از این که این قدر ناتوان هستید احساس حقارت نمی کنید؟
یکی از حاضرین: خوب دلیل نداره که ما همه ی مهارت ها را یاد بگیریم.
پاسخ: من اصلاً صحبت این را نکردم که چه مهارت هایی دارید؟ من سوال کردم که توانایی دارید، می توانید، شما هم گفتید نه ! یعنی القاء ناتوانی. این درست همان کاری است که با بچه هایمان می کنیم."عزیزم بذار زمین، نمیتونی!!"
حاضرین: سوال شما در مورد آینده بود؟
پاسخ: نه اصلاً دقیقاً برای همین لحظه ی حال است و جواب هر سه سوال من باید این باشد: "بله من می توانم" با قدرت همین الآن.
از من بپرسید، که جراحی قلب می توانی انجام بدهی؟ جواب می دهم که بله می توانم خیلی هم با قدرت می گویم بله می توانم، خوب طبیعتاً می گویید پس انجام بده، خیلی ساده است جواب می دهم "بلد نیستم" .
بلد نبودن چه ربطی به نتوانستن دارد؟ مگر کسی که جراحی قلب می کند با شما متفاوت است؟ مگر به جای دو دست و دو پا و دو چشم، چهار چشم و دست و پا باید داشته باشد؟ تونایی چه ربطی به بلد بودن دارد؟ این همان موضوعی است که من به آن می گویم بحران مفاهیم. همه چیز را با هم قاطی می کنیم. ما بلد نبودن را با ناتوان بودن یک جا می بینیم. در نتیجه وقتی که کودکمان بلد نیست به او القاء ناتوانی می کنیم. من می توانم همه ی این کارها را که گفتم حتی بالاترش هم را انجام بدم. (ادامه دارد...)
#شخصیت {قسمت64}
[مباحث کودک متعادل ]
📸 پاسخ سخت خداوند به زوجهایی که بچهدار شدن را عقب میاندازند بهروایت رهبر انقلاب
✍️همواره توصیهی بنده بعداز #ازدواج آسان، موضوع #فرزندآوری سریعتر است؛ چه بسیاری از زوجها را دیدهام که به بهانهی مسائل فرعی مثل تحصیل زن، مهیا شدن امکانات شوهر و... ناشکری کرده و فرزندآوری را عقب انداختند؛ درنتیجه سالها در حسرت فرزند سپری کردند و یا دیگر هرگز فرزنددار نشدند!
#لبیک_یا_خامنه_ای
@zandahlm1357
4_5906496419107176975.m4a
4.76M
فایل صوتی شماره 15
#ملکه_گل_ها 🌻🌺
موضوع:همدلی و مهربانی
29.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کارتون مهارت های زندگی
تعطیلات کجا بریم
🇮🇷 #مهارتهای_زندگی
@zandahlm1357
✅ فواید علمی و ارزشمند عناب
🕋 پیامبراکرم صلی الله علیه و آله:
«عناب خارش پوست و اگزما را برطرف و قلب رو جلا می دهد.»
📚 طب النبی، ص ۲۹.
🔴عناب به دلیل فوایدی که برای سلامتی داره ، هم به عنوان غذا و هم به عنوان داروی گیاهی تو سراسر جهان مصرف میشه
مخصوصا که الان همه جا به صورت تازهش هم موجوده 😍
بعنوان مثال بیش از 3000 ساله که عناب به طور شایع و فراگیر به عنوان غذا و داروی گیاهی چینی استفاده میشه!
🔹 یکی از عملکردهای اصلی عناب، سودرسانی به مغز از طریق آروم کردن ذهن و بهبود کیفیت خوابه!
و برای کسایی که اختلال خواب دارن و به سختی به خواب میرن عااالیه👌
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸اگه زانو درد داری این حرکات رو انجام بده
#ورزش_خونگی
🌸#تپش_قلب
✔️روش درمان:👇
🔹برای درمان تپش قلب خود موارد زیر را رعایت کنید:
الف) شبی یک لیوان عرق بهار نارنج به همراه یک قاشق مرباخوری فرنجمشک و کمی عسل میل شود(۱۲۰ شب)🍃
ب) کاهش سردیها مخصوصا سرد و ترها🍃
ج) میوه هایی مثل سیب و به بسیار مفید است و خوبست که روزانه میل شود. 🍃
د) استشمام عطر گرم در حال خواب (۱۲۰ شب)🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سد زاوین کلات نادری ، #مشهد، #خراسان_رضوی
سد زاوین کلات نادری در کنار هشت آبشار بینظیر زاوین، فضای دلچسبی را برای ماهیگیری فراهم کرده است. درهها و پوشش گیاهی خاص منطقه هم مکانی عالی برای کوهنوردان و طبیعتدوستان به وجود آورده و در کنار این جاذبههای طبیعی، ابنیه تاریخی زاوین نیز دلایل خوبی برای گشتوگذار در این منطقهاند.
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلوت یا کلات یا قلات به اشکال و بلندی های طبیعی میگویند که بر اثر فرسایش بمرور زمان این شکلی درآمده اند
کلوتهای دلوار #بوشهر
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 آبشار آبگرم کلات _ خراسان رضوی
آبشار آبگرم در نزدیکی روستای آبگرم واقع در شهرستان کلات قرار گرفته است. برای رسیدن به آبشار، پس از رسیدن به روستا و عبور از آن، بعد از حدود نیم ساعت پیاده روی به آبشار زیبای آبگرم خواهید رسید. ارتفاع آبشار حدود ۲۰ متر و دمای آب ۳۰ تا ۳۵ درجه سانتیگراد بوده و حوضچه آبشار برای آبتنی مناسب است.
در طول مسیر با عبور از دره و حاشیه رودخانه و در مسیری با صخرههای زیبا و دشتی سرسبز به کاروانسرای قدیمی دوران شاه عباس صفوی میرسید و در ادامه راه درختان انجیر وحشی را خواهید دید. از اینجا به بعد، ادامه مسیر به شکلی است که اگر سمت راست رودخانه را انتخاب کنید، به زیر آبشار میرسید و اگر سمت چپ را ادامه دهید، میتوانید از کنار آبشار عبور کرده و با ادامه مسیر به سرچشمه اصلی آبشار برسید.
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
حکایت ۶۱- یکی از دوستان موثق میگفت: روز فوت مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رحمة الله علیه، زنی مسیحی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکایت ۶۳-
نیز سیدی از خانواده محترمین مشهد میگفت: نزدیک چهارده سال بو که از مشهد به تهران رفته بودم و در سنه ۱۳۱۷ برای زیارت به مشهد مراجعت کردم و همشیرهام همسر مرحوم نظام التولیه امانتی به من سپرد که در مشهد به مرحوم حاج
شیخ حسنعلی رحمة الله علیه برسانم. باری، در همان نخستین روز ورود به مشهد به قریه «نخود » رفتم و امانت را در خانه مرحوم شیخ دادم و گفتم که اگر فرمایشی نیست، به شهر باز گردم. حاج شیخ پیغام دادند که داخل خانه روم. پیش خود اندیشیدم که من
مردی آلوده به گناهم و قابلیت محضر آن مرد بزرگ را ندارم و از ملاقات با ایشان خجل بودم و به همین سبب گفتم: من کاری ندارم اگر ایشان را فرمایشی نیست، باز گردم. این بار هم قاصدی از طرف ایشان بیرون آمد و گفت: حضرت شیخ میفرماید: ما را با تو
کاری هست، داخل شو. من پنداشتم که حضرت شیخ مرا با برادرم که در خدمت ایشان رفت و آمدی داشت، اشتباه کرده اند، اما چون به خدمت رفتم مرا نام بردند و از من و برادرم احوالپرسی کردند و آنوقت دریافتم که ایشان اشتباه نکرده اند. سپس به من
فرمودند: فلانی، اگر بی عاریهای جهان را تقسیم میکردند، بیش از این سهم تو نمیشد، دیگر باید که از معصیت و گناه توبه کنی، چرا در نماز خود کاهلی کرده ای؟ باید که از این پس در این کار اهتمام کنی. بی درنگ پذیرفتم و پس از آن فرمودند: باید که از
شرب خمر احتراز جوئی. این را نیز در باطن خود قبول کردم که دیگر گرد این کار نگردم. آنگاه فرمودند: باید که از زنهای بد کاره چشم بپوشی، اما از فرط آلودگی و علاقه ای که به این عمل زشت داشتم نتوانستم بپذیرم که از آن عمل نیز اجتناب خواهم کرد. و پیش خود اندیشیدم که با منعه کردن آنان، مشکل این معصیت را حل خواهم کرد. اما ناگهان حضرت شیخ فرمودند: زنها بد کاره رعایت عده نمی کنند و به این سبب متعه کردن آنان هم رفع اشکال نمی کند. باید صرفنظر کنی و به شهر باز گرد و غسل توبه به جای آر و به زیارت حضرت امام رضا علیه السلام مشرف شو و بلیط مراجعت به تهران را همین امروز تهیه کن که فردا عصر بازگردی و در گاراژ دو اتوبوس آماده رفتن به تهران است، با نخستین اتوبوس که نو و تازه است مرو و با اتوبوس دیگر که اندکی کهنه تر است حرکت کن. عرض کردم: من چهارده سال است که از مشهد دورم. اینک یک روز بیش نیست که آمدهام و هنوز موفق به دیدار خویشان و آشنایان هم نگردیده ام. فرمودند: صلاح تو در اینست که باز گردی و فردا عصر در شهر نزد من بیا تا به تو دستوری دهم و پس از آن به تهران باز گرد. خواهی نخواهی طبق دستور حضرت شیخ عمل کردم و فردای آنروز به خدمتش رفتم و دستوری فرمودند و غروب همانروز با اتوبوس دوم به جانب تهران حرکت کردم. اما چهار فرسنگ از سبزوار نگذشته بودیم
که ناگهان دیدم اتوبوس اول چپ شده و مسافرین و سرنشینان آن خون آلوده و مجروح شده اند. چند تن از آنان را با اتوبوس ما به بیمارستان سبزوار رسانیدند. آنوقت دانستم که سر دستور حضرت شیخ در حرکت با اتوبوس دوم این بوده است. اما چون به تهران رسیدم، ملاقات دوستان پیشین دست داد. مرا با خود به کافه ای در میدان توپخانه بردند و نیمه شب مست و لایعقل از آنجا بیرون آمدم. چون به زنی دسترسی نبود، ناچار پسر هرزه ای را با خود به خانه بردم، لیکن از فرط مستی بی آنکه عمل خلافی از من سر بزند، لباس پوشیده روی تخت دراز کشیدم، اما هنوز خوابم نبرده بود که ناگهان مرحوم حاج شیخ را دیدم که بر بالین من ایستاده اند و میفرمایند: ابوالقاسم، خجالت نمی کشی؟ حیا نمی کنی، مگر تو توبه نکرده بودی، به همین زودی تو به خود را شکستی؟ و میخواهی گناهی بدتر از زنا مرتکب شوی؟ از این گفتهها به خود آمدم و چشمهای خود را مالیدم
که شاید خواب آلوده و مستم و این منظره در جلوی چشمم تجلی کرده است، لیکن دیدم خواب آلودگی نیست و به حقیقت حاج شیخ بر بالینم ایستاده اند و سخت بر من میتازند. من از شدت ترس، سراپا لرزان بودم، اما پس از چند لحظه حاج شیخ در را
محکم به هم کوفتند و خارج شدند، به طوری که آن پسرک از صدای در که در ساختمان پیچید از خواب پرید و پرسید چه خبر شده؟ گفتم: دزد آمده است، برخیز و زود از این خانه برو که ممکن است خطری برای تو پیش آید. خلاصه دو ساعت پس از نیمه شب بود که پسر را به در خانه آوردم و درشکه ای را که میگذشت صدا کردم و اجرتی دادم تا او را به میدان توپخانه برساند و وجهی هم به آن پسر بخشیدم ولی تا بامداد خواب به چشمم راه نیافت. سالی از این ماجرا گذشت و من دیگر در این مدت بدنبال چنین عملی نرفتم تا آنکه در یکی از شبهای زمستان، بانوی بیوه ای که با من ارتباط داشت، به اصرار از من دعوت کرد تا به خانه اش بروم، ولی چون آخر شب لباسهای خود را بیرون کردم تا برای خواب آماده شوم، باز ناگهان حاج شیخ را دیدم کنار تخت ایستاده اند و میفرمایند سید حیا نمی کنی، این چه توبه ای بود که تو
کردی؟ با دیدن این منظره از جای برخاستم و با لباس زیرین از خانه خارج شدم و چنان پریشان حال بودم که آن زن پنداشته بود که مرا جنونی عارض گردیده است. باری، به همان حال به خانه بازگشتم و از دیوار به داخل منزل رفتم و پس از چند روز لباسهایم را برایم آوردند. و باز پس از مدتی چند تن از دوستان مرا با اتومبیلی به کرج بردند. در میان ایشان زنی هم دیده میشد. قبل از رفتن به آنها گفتم مرا با خود نبرید که موجب مشکلاتی خواهد گردید. در نیمه راه اتومبیل چپ شد و آسیب دید. من از آنان جدا شدم. پس از چند سال یک شب در خیابان با زنی مواجه شدم و او را به خانه بردم، اما چون زن به خانه من آمد نبی شدید او را فرو گرفت و حالش چنان وخیم شد که دست به دعا برداشتم که خداوندا این زن در اینجا تلف نشود، من دیگر گرد چنین کارها نخواهم گشت و چون صبح شد، حال آن زن بهبود یافت. وجهی به او دادم و جوابش کردم، و به همین ترتیب دیگر گرد اینگونه هرزگیها نگردیدم، ولی گاهگاه دمی به خمره میزدم. تا بامداد یکروز تابستان، زنگ در صدا کرد، من با ناراحتی از بستر استراحت برخاستم و به
پندار اینکه رفتگر محله است خواستم به او اعتراض کنم. اما چون در را گشودم کسی را در لباس رفتگران دیدم که پیش از آنکه مجال سخن گفتن به من بدهد گفت: آقا سید تو که دعوی داری به حاج شیخ حسنعلی اصفهانی ارادت میورزی، چراگرد این چنین اعمال خلاف میگردی و خطاها و گناهان مرا یک یک بر میشمرد. و من در این حیرت بودم که چگونه و از چه طریق این مرد ناشناس از اعمال پنهانی من آگاهی دارد. چون سخنانش پایان یافت، گفت: پس دیگر منتظر گوشمال باش تا آدم شوی و چند قدمی دور شد و ناگهان از چشمم ناپدید گردید. هر چه به این طرف و آن طرف خیابان که در آن بامداد خلوت بود، نگریستم، کسی را ندیدم. از عطار جنب منزل پرسیدم که این مرد را با این کیفیت ندیدی؟ او هم اظهار بی اطلاعی کرد. اما چند روزی نگذشته بود که
گرفتاریهایی برای من آغاز شد و مجبور گردیدم که چند ماهی از تهران خارج شوم و این توفیقی بود که مرا از ارتکاب گناه نگاه میداشت و به همین سبب رفته رفته در من روشنی و صفایی پدید آمد. روزی به آن مرد بزرگ نامه ای نوشتم که با اینهمه آلودگی
که دارم و با این گناهان و معاصی، در درگاه حضرت باریتعالی چه حالی خواهم داشت و چگونه در من مینگرد؟ در پاسخ برای من مرقوم فرمودند:
آلایشی به دامنت ار هست باک نیست
زیرا ز اصل پاکی و از نسل حیدری
#نشان از بی نشانها......
شیخ حسنعلی اصفهانی
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت فرزند آیتالله بهجت از یکی از کرامات پدرشان.
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #لالایی_خدا ۲۹۶ #سوره_نساء آيه ۸۵ #محسن_عباسی_ولدی #نمایشنامه #قصه 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
0297Nesa 86.mp3
10.29M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#لالایی_خدا ۲۹۷
#سوره_نساء آيه ۸۶
#محسن_عباسی_ولدی
👇👇👇👇👇👇
قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست