#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#فایل_صوتی_روانشناسی_قلب 45 🎧آنچه خواهید شنید ؛ ❣يه کم فکر کن؛ توی برنامه ریزی های زندگیت، خدا...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روانشناسی قلب 46.mp3
4.73M
#فایل_صوتی_روانشناسی_قلب 46
🎧آنچه خواهید شنید؛
❣تنهاخوراکی،که قلبتو زنده میکنه؛
شنیدن،درمورد خداست.
💓اگه میخوای يه قلب شادو آروم،داشته باشی؛
بشین،اجازه بده،ازخدا برات حرف بزنن.
🕌در محضر امام روح الله (۱۴۵)
💠این گریه ها زنده نگه داشته مکتب سیدالشهدا را
📌 امام خمینی (ره):
هر مکتبی هیاهو می خواهد،باید پایش سینه بزنند،هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمی شود. اینها اشتباه می کنند،بچه اند اینها، نمی دانند که این نقش روحانیت و این نقش اهل منبر چه هست در اسلام، خودتان هم شاید خیلی ندانید. این نقش یک نقشی است که اسلام را همیشه زنده نگه داشته، آن گلی است که هی آب به آن می دهند زنده نگه داشته،این گریه ها زنده نگه داشته مکتب سیدالشهدا را
📚صحیفه نور ، جلد ۸ ، صفحه ۷۰
#امام_خمینی
📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر #صلوات، بدون ذکر منبع هم مجاز است.
https://eitaa.com/zandahlm1357
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
سختگيريها سختگيري بر امام زياد شد تا آن حد كه آمد و شدها مورد مراقبت قرار گرفت و اين زماني بود كه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفرهاي ارشادي
او علاوه بر سفر حج و سفر مرو، سفرهاي ديگري هم به كوفه و بصره داشت حتي سفري محرمانه هم به قزوين در ايران داشت. در طول سفر سعي داشت مسائل ديني مردم را پاسخ گويد و به حل و رفع مشكلات مردم بپردازد. در مسير سفر گاهي ۱۰ روز در محلي توقف ميكرد تا مردم در آن فرصت، پرسشهاي خود را مطرح كنند. در شرح احوالش نوشتهاند كه او در سفر خراسان پس از هر نمازي روبروي مردم مينشست و ضمن موعظه و ارشاد به سؤالات آنها پاسخ ميداد.
سل
مطلع شدم
که جواني به مرض خنازير « سل » مبتلا شده بود وهر چه به مريضخانهها مراجعه كرده بود نتيجهاي نداشت تا اين كه به امام رضا (ع) متوسل شده بود و هر روز به حرم شريف مشرف ميشد و از خاك آستان عرش به موضع خود ميماليد تا چهل روز در اين بين چون مشمول قانون خدمت سربازي شده بود وقتي توسط دكتر معاينه شد بواسطه مرض خنازير اورا معاف دائم نمودند و آن جوان دست از توسل خود برنميداشت تا اواخر ۴۰ روزبه تدريج به نظر مرحمت امام رضا (ع) بهبودي يافت. جز اندازة جاي يك انگشت كه باقي مانده بود وعلت آن را نميفهميد تا اين كه شنيد بازرسي از تهران آمده تا مشخص كند كه آيا به افرادي كه معافيت داده شده واقعاً مريض بودهاند يا نه؟ لذا تجديد معاينه شد پس آن جوان را خواستند و چون رفت ديدند حقيقتاً مريض است و معافيتش را تصديق
كردند و بعداز آن به عنايت امام رضا (ع) بقية مرض هم برطرف شد و كاملاً شفا يافت.
(كرامات رضويه – ج ۱ ص ۱۹۲).
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
39.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#گزارش
🔸 معرفی دفاتر مادر و کودک
🔅 یکی از بهترین خدماتی که آستان قدس رضوی در اختیار مادران و کودکان داده است ، دفاتر مادر و کودک است .
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 غربال ياران ▪️فلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 منتظران! به هوش باشيد
📖 أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا يَكُونُوا كَالَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُون. اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون؛ [ حديد ۱۶و ۱۷]
📖 آيا وقت آن نرسيده است كه دلهای مؤمنان در برابر ذكر خدا و آنچه از حقّ نازل كرده است، خاشع گردد؟! و مانند كساني نباشند كه در گذشته به آنها كتاب آسماني داده شد، سپس زماني طولاني بر آنها گذشت و قلبهايشان قساوت پيدا كرد و بسياري از آنها گنهكارند! بدانيد خداوند زمين را پس از مرگ آن زنده ميكند! ما آيات (خود) را براي شما بيان كرديم، شايد انديشه كنيد!
💌 امام صادق(ع) ميفرمايد:
آية «ألَمْ يَأْنِ...» دربارة مردم زمان غيبت نازل شده است و مراد از «امد» زمان غيبت است. سپس فرمود: آيا نشنيدهاي قول خداوند را که ميفرمايد: «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ..» يعني با عدالت حضرت قائم(عج) آن را زنده ميکند بعد مردنش به وسيله ظلم و ستم پيشوايان گمراه. [ الغيبه نعمانی ص۲۴]
#آیات_مهدوی
🔹شماره ۱۳
20 مهر 1402 - روشنا (افق) _ شبکه افق - 20 مهرماه ۱۴۰۲.mp3
26.2M
🔉#صوت
#فلسطین
🔻 همه معادلات جهان، قابل تغییر است
(درس واقع بینی در فلسطین)
بزرگداشت شهدای مجاهد حرم و شهدای امنیت- شکرانه طوفان الاقصی و پیروزی رزمندگان فلسطین، ۱۴۰۲
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 سید شهیدان اهل قلم #شهید_مرتضی_آوینی :
... قدس مظهر جراحتی است كه بر قلب امت اسلام وارد شده است و این جراحت را جز به خون نمیتوان شست.
راه قدس با كاهلی و تنآسایی و دل به جیفهی بیمقدار دنیا بستن میانهای ندارد. راه قدس مرد جنگ میخواهد و مرد جنگ نیز كربلایی است و كربلایی ، مرد میدان عشق است و از سختیها و مشقات و سرباختنها و جان دادنها نمیهراسد.
امروز وعده های قرآن به تحقق نهایی خویش نزدیک شده است و امت اسلام دریافته است که چگونه باید برای آزادی قدس اقدام کند .
برادران بشتابید ، قدس عزیز در انتظار است...!
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ملک موکّل بر رعد قوله علیه السلام: وَ الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ. الزجل:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ملک موکّل بر برق
قوله علیه السلام: وَ إِذَا سَبَحَتْ بِهِ حَفِیفَةُ السَّحَابِ الْتَمَعَتْ صَوَاعِقُ الْبُرُوقِ.
سبّح: اینجا از سباحت و شناوری و جریان است، نه به معنی تسبیح و تنزیه،
چنان که فرموده است در حق بعضی از ملائکه: « وَ السَّابِحَاتِ سَبْحًا [۱] »، یعنی جریان کنندگان نحو جریانی، و قال تعالی فی حقّ الکواکب: « وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ [۲] »، هر چند که همین جریان و حرکت در ملائکه بعینه تسبیحات آنها است.
و حفیف: در فقره دعا به معنی سرعت سیر است.
و لمعان: به معنی توقّد و برافروختگی است.
صواعق: جمع صاعقه.
و بروق: جمع برق است.
کلام معصوم علیه السلام اشاره به سبب حدوث برق است، یعنی زمانی که سوق و جریان کند به واسطه ملائکه موکّله بر ریاح حفیفة السحاب، یعنی: سحاب سریع المشی، التمع أی توقّد و ظهر صواعق البروق، چه صاعقه صدای مهیب رعد است، اذا نقض و انکسر السحاب و معها شقّة نار ینقدح من السحاب، أو إذا اصطککت أجرامه، کما ورد: « البرق مخاریق الملائکة [تضرب] السحاب » [۳]، الخرق: الشق.
و روی عن ابن عباس: « البرق سوط من نور یسوق به الملائکة السحاب » [۴] .
چنان که مشاهد است که اگر در شب ظلمانی دو قطعه سنگ را به شدّت به هم زنند نار حادث شود.
----------
[۱]: ۲ - سوره مبارکه نازعات، آیه ۳.
[۲]: ۳ - سوره مبارکه یس، آیه ۴۰.
[۳]: ۱ - بسنجید: الفقیه، ج ۱، ص ۵۲۵ ؛ تفسیر العیاشی، ج ۲، ص ۲۰۷ ؛ بحارالأنوار، ج ۵۶، ص ۳۷۹.
[۴]: ۲ - بحارالأنوار، ج ۵۶، ص ۳۸۳: من نور تزجر بها.
.......:
📚✍ #شرحی بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
تفسیر افمن شرح صدره للاسلام نخستین چیزی که بنده را از غفلت بیدار میکند و او را از سعادتمندان قرار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ضجر دانشمند
در کتاب انیس العقلاء آمده است از عادات پادشاهان فارسی این بود که وقتی یکی از آنها از دانشمندی خشمگین میشد، او را با نادانی حبس میکرد.
نادانی و عقل
حکیمی گوید: دولت جاهل مایه عبرت عاقل است.
عقل
عطا از جابر روایت میکند که: مردی از بنی اسرائیل الاغی داشت، روزی گفت: خدایا اگر الاغی داشتی آن را با الاغ خودم علوفه میدادم. یکی از پیامبران آن عهد سخنش را شنید و قصد او کرد، به وی خطاب شد هر کسی به قدر عقلش مؤاخذه شود.
خویشی و دوستی
فرموده اند: خویشی به دوستی محتاج تر است از دوستی به خویشی.
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
من نهج البلاغه میخوانم
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_262
وَ قِيلَ إنَّ الْحارِثَ بْنَ حُوطٍ أتاهُ فَقالَ: أَ تَراني أَظُنُّ أصْحابَ الْجَمَلِ كانُوا عَلى ضَلالَةٍ؟
فَقَالَ عليه السلام
يَا حَارِثُ، إِنَّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَكَ فَحِرْتَ! إِنَّكَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ، وَ لَمْ تَعْرَفِ الْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ.
فَقالَ الْحارِثُ: فَإِنّي أعْتَزِلُ مَعَ سَعيدِ بْنِ مالِكٍ وَ عَبْدِ اللّهِ بْنِ عُمَرَ، فَقَالَ عليه السلام إِنَّ سَعِيداً وَ عَبْدَ اللّهِ بْن عُمَرَ لَمْ يَنْصُرَا الْحَقَّ وَ لَمْ يَخْذُلَا البَاطِلَ.
بعضى گفتهاند:(شخصى به نام)«حارث بن حوط»(كه از ياران آن حضرت عليه السلام محسوب مىشد؛ ولى راه خطا را مىپيمود) خدمت حضرت آمد و عرض كرد:
شما فكر مىكنيد من هم لشكر جمل را گمراه مىدانم؟ (چنين نيست)
امام عليه السلام فرمود:
«اى حارث! تو به پايين نگاه كردى نه به بالاى سرت به همين دليل حيران و سرگردان شدى (اگر به من و جمعيت مهاجران و انصار پيامبر صلى الله عليه و آله نگاه مىكردى در شناخت حق گرفتار سرگردانى نمىشدى) تو حق را نشناختى تا كسانى را كه به سراغ حق آمدهاند بشناسى. باطل را نيز نشناختهاى تا كسانى را كه به سراغ باطل رفتهاند شناسايى كنى».
حارث (براى تبرئۀ خود) گفت:«من همراه سعيد بن مالك (سعد بن مالك، مشهور به سعد ابى وقاص) و عبداللّه بن عمر كنارهگيرى مىكنم (و بىطرف مىمانم)».
امام عليه السلام فرمود:«سعيد (سعد) و عبداللّه بن عمر حق را يارى نكردند و باطل را نيز خوار نساختند (آنها راه خطا پيمودند، چگونه به آنها اقتدا مىكنى؟)».
شرح و تفسير
نخست حق را بشناس سپس پيروانش را
بعضى گفتهاند:(شخصى به نام)«حارث بن حوط»(كه از ياران آن حضرت عليه السلام محسوب مىشد ولى راه خطا را مىپيمود) خدمت حضرت آمد و عرض كرد: شما فكر مىكنيد من هم لشكر جمل را گمراه مىدانم؟ (چنين نيست)»؛ (وَ قِيلَ إنَّ الْحارِثَ بْنَ حُوطٍ أتاهُ فَقالَ: أَ تَراني أَظُنُّ أصْحابَ الْجَمَلِ كانُوا عَلى ضَلالَةٍ؟) .
امام عليه السلام فرمود:«اى حارث! تو به زير دست خود نگاه كردى نه به بالاى سرت به همين دليل حيران و سرگردان شدى (اگر به من و جمعيت مهاجران و انصار پيامبر صلى الله عليه و آله نگاه مىكردى در شناخت حق گرفتار سرگردانى نمىشدى) تو حق را نشناختى تا كسانى را كه به سراغ حق آمدهاند بشناسى. باطل را نيز نشناختهاى تا كسانى را كه به سراغ باطل رفتهاند شناسايى كنى»؛ (يَا حَارِثُ، إِنَّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَكَ فَحِرْتَ! إِنَّكَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ، وَ لَمْ تَعْرَفِ الْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ) .
حارث (براى تبرئۀ خود) گفت:«من همراه سعيد بن مالك (سعد بن مالك، مشهور به سعد ابى وقاص) و عبد اللّه بن عمر كنارهگيرى مىكنم (و بىطرف مىمانم)»؛ (فَإِنّي أعْتَزِلُ مَعَ سَعيدِ بْنِ مالِكٍ وَ عَبْدِ اللّهِ بْنِ عُمَرَ) .
امام عليه السلام فرمود:«سعيد (سعد) و عبداللّه بن عمر حق را يارى نكردند و باطل را نيز خوار نساختند (آنها راه خطا پيمودند، چگونه به آنها اقتدا مىكنى؟)»؛ (فَقال عليه السلام: إِنَّ سَعِيداً وَ عَبْدَ اللّهِ بْن عُمَرَ لَمْ يَنْصُرَا الْحَقَّ وَ لَمْ يَخْذُلَا البَاطِلَ) .
مىدانيم كه در ماجراى جنگ جمل، مردم به سه گروه تقسيم شدند: گروه اوّل، مؤمنان آگاه بودند كه دست به دامان اميرمؤمنان على عليه السلام زدند و بر بيعتى كه با او كرده بودند ثابتقدم ماندند و به فرمان آن حضرت براى خاموش كردن آتش فتنۀ «طلحه» و «زبير» به بصره آمدند. گروه دوم، فريبخوردگانى بودند كه به تحريك «طلحه»، «زبير»، «عايشه» و «معاويه» بيعت خود را شكستند و يا هرگز بيعت نكردند و در مقابل آن حضرت ايستادند. گروه كوچكى نيز بودند كه بىطرفى را برگزيدند و به گمان باطل، به احتياط عمل كردند؛ نه به صفوف ياران على عليه السلام پيوستند و نه دنبال «طلحه» و «زبير» به راه افتادند كه از جملۀ آنها «سعد بن ابى وقاص» و «عبداللّه بن عمر» بودند.
در كلام مورد بحث به نام «حارث بن حوط» كه شخص سرشناسى نبود برخورد مىكنيم كه خدمت امام عليه السلام رسيد و اظهار داشت كه من باور نمىكنم لشكر جمل گمراه بودهاند. امام عليه السلام با گفتار حكيمانۀ خود درسى به او و افراد همفكرش داد و فرمود: سرچشمۀ اشتباه تو اين است كه به زيردست خود نگاه كردهاى؛ يعنى به افراد فرومايه و نادان و بىسروپا، به پيمانشكنان و فتنهانگيزان؛ و به بالاى سرت - كه اشاره به خود آن حضرت و مهاجران و انصارى است كه در ركاب آن حضرت بودند - نگاه نكردى. اگر اينگونه مىنگريستى هرگز در بىطرفى توأم با سرگردانى نمىماندى و راه صحيح را برمىگزيدى.
سپس امام عليه السلام به اصلى كلى و مهم اشاره كرده فرمود: راه صحيح اين است كه اول حق را بشناسى و آن را معيار قرار دهى. هركس به سراغ آن آمد آن را خوب بدانى، خواه از افراد برجسته باشد يا از افراد ناشناخته. همچنين باطل را خوب بشناسى و بر اساس آن طرفداران باطل را شناسايى كنى، خواه از افراد برجسته باشند يا از مردم عادى.
اشاره به اينكه تو نگاه به «طلحه» و «زبير» كردى كه از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله بودند و روزى در ركاب آن حضرت جهاد و فداكارى داشتند و همچنين به همسر پيغمبر صلى الله عليه و آله عايشه نگريستى و حق و باطل را بر معيار آنها قرار دادى و اين اشتباه بزرگ توست.
هنگامى كه «حارث» براى توجيه كار خود به كار «سعد بن ابى وقّاص» و «عبداللّه بن عمر» اشاره كرد، حضرت در پاسخ او فرمود: اشتباه بزرگ آنها اين بود كه بىطرف ماندند؛ نه حق را انتخاب كردند و نه باطل را. بالاخره در ميان اين دو گروه حتماً يكى بر حق بود؛ خوب بود گروه حق را شناسايى و از آن دفاع مىكردند، بنابراين آنها قطعاً خطاكار بودند.
در اينكه منظور از جملۀ «لَمْ يَخْذُلَا الْباطِلَ» چيست؟ گفته شده منظور اين است كه آنها با سكوتشان در برابر اصحاب جمل و اهل شام، باطل را يارى كردند، زيرا خذلان به معناى ترك يارى است، بنابراين «لَمْ يَخْذُلا» به معناى يارى كردن است.
همين جمله در حكمت ١٨ به صورت ديگرى آمده كه هماهنگتر با مقصود امام عليه السلام است؛ در آنجا امام عليه السلام دربارۀ كسانى كه از جنگ كردن با شورشيان به همراه او خوددارى كرده بودند مىفرمايد:
«خَذَلُوا الْحَقَّ وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْبَاطِلَ؛ آنها دست از يارى حق برداشتند (و حق را تنها گذاشتند) و باطل را
نيز يارى نكردند».
به هر حال تمام اينها، نكوهش افرادى است كه به گمان خود راه تقوا را مىپويند و در حوادث مهم مذهبى و اجتماعى و سياسى بىطرف مىمانند؛ همان بىطرفى كه نشان عدم مسئوليت در برابر حق و باطل است. در طول تاريخ اسلام به اينگونه افراد برخورد مىكنيم و امروز هم در جامعۀ خود كسانى را مىبينيم كه همين مسير غلط را مىپيمايند و گمان مىكنند در طريق تقوا و پرهيزكارى گام گذاشتهاند
نكته
معرفى چند چهره
در مقدمۀ اين كلام حكيمانه، نام «حارث بن حوط» كه در بعضى از نسخ به جاى «حوط»، «خوط» آمده به چشم مىخورد. او فرد ناشناسى است و در كتب رجال كمتر دربارۀ او سخن گفتهاند. همين مقدار معلوم است كه در داستان جنگ جمل بىطرفى را برگزيد و به كار «سعد بن ابى وقاص» و «عبداللّه بن عمر» استناد جست كه اميرمؤمنان عليه السلام آن پاسخ دندانشكن را به او داد.
مرحوم علامۀ «نمازى» در مستدرك رجال الحديث مىنويسد: او از اصحاب اميرمؤمنان عليه السلام؛ ولى آدم نادرست و نكوهيدهاى بود.
اما «سعد بن مالك»(كه در متن بالا به اشتباه «سعيد بن مالك» ذكر شده، همان «سعد بن ابى وقاصِ» معروف است كه نام پدرش مالك بود و به دليل رشادتهايى كه در فتح قادسيه از خود نشان داد در تاريخ اسلام مشهور شد و به همين جهت، عمر او را به عنوان يك نفر از شوراى شش نفرى خود براى انتخاب خليفۀ بعدى برگزيد؛ ولى هنگامى كه مردم با اميرمؤمنان على عليه السلام بيعت كردند، از بيعت با آن حضرت خوددارى كرد و گوشهنشينى را انتخاب نمود. البته بعد از اميرمؤمنان عليه السلام با معاويه نيز رابطۀ خوبى نداشت و بعضى از فضايل على عليه السلام را آشكارا بيان مىكرد. از جمله هنگامى كه معاويه نامهاى به او و «عبداللّه بن عمر» و «محمد بن مسلمه» در زمان حيات اميرمؤمنان على عليه السلام نوشت و آنها را به يارى خود براى خونخواهى عثمان طلبيد، هركدام به او پاسخى دادند و «سعد بن ابى وقاص» اشعارى در پاسخ او نوشت كه بعضى از آن چنين است: مُعاوي دائُكَ داءُ الْعَياءِ وَ لَيْسَ ما تَجىءَ بِهِ دَواءٌ
أَ يَدْعُوني أبُو الْحَسَنُ عَلىٌ فَلَمْ أرْدُدْ عَلَيْهِ ما يَشاءُ
أَ تَطْمَعُ فِي الَّذي أعْيا عَلِيّاً عَلى ما قَدْ طَمَعْتَ بِهِ الْعَفاءُ
اى معاويه! تو گرفتار درد بىدرمان شدهاى - كه هيچ دوايى براى آن پيدا نمىشود.
آيا ابوالحسن على عليه السلام مرا مىخواند - و من دعوت او را پاسخ نگويم؟
اما تو طمع دارى در كسى كه به على عليه السلام (با آن عظمت و مقام) پاسخ مثبت نداده به تو پاسخ مثبت دهد و آنچه را طمع كردهاى ارزانى دارد. ١
سعد سرانجام عزلت برگزيد و گوسفندانى تهيه كرده به پرورش آنها پرداخت. در بعضى از روايات آمده است معاويه كه از عدم همراهى او و ذكر فضايل على عليه السلام توسط او بيم داشت و مىترسيد با خلافت يزيد همراهى نكند وى را مسموم ساخت. ٢
اما «عبداللّه بن عمر»(فرزند خليفۀ دوم) از كسانى بود كه از اميرمؤمنان عليه السلام كنارهگيرى كرد و با دستگاه معاويه نيز هماهنگى نداشت و هنگامى كه يزيد، امام حسين عليه السلام را به شهادت رساند، سخت به او انتقاد كرد و در ملاقاتى كه با يزيد داشت بر او فرياد زد كه چرا حسين عليه السلام را كشتى؟ ولى در بعضى از روايات آمده هنگامى كه «حَجاج» مكه را گرفت و «عبداللّه بن زبير» را به دار آويخت «عبداللّه بن عمر» ترسيد كه او را هم به سرنوشت «عبداللّه بن زبير» گرفتار سازد. نزد «حجاج» رفت و گفت: دستت را بده تا با تو براى «عبدالملك»(خليفۀ اموى) بيعت كنم، زيرا رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
«مَنْ ماتَ وَلَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ مِيتَةً جاهِلِيَّةً» .حجاج پايش را دراز كرد و گفت: با پايم بيعت كن. با دستم مشغول كارى هستم.«عبداللّه بن عمر» گفت: مرا مسخره مىكنى؟«حجاج» گفت: اى احمق قبيلۀ بنى عدى! تو با على بيعت نكردى ولى امروز مىگويى كسى كه بميرد و امام زمانش را نشناسد مرگ او مرگ جاهليت است؟ آيا على امام زمان تو نبود؟ چرا با او بيعت نكردى؟ به خدا سوگند مىدانم تو به موجب فرمان رسول خدا صلى الله عليه و آله نزد من نيامدهاى، بلكه به دليل ترس از به دار آويخته شدن بر همان درختى كه «ابن زبير» را به دار آويختم آمدهاى. ١
گفته شده كه سرانجام «حجاج» او را با زهر به قتل رسانيد.