فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 سید شهیدان اهل قلم #شهید_مرتضی_آوینی :
... قدس مظهر جراحتی است كه بر قلب امت اسلام وارد شده است و این جراحت را جز به خون نمیتوان شست.
راه قدس با كاهلی و تنآسایی و دل به جیفهی بیمقدار دنیا بستن میانهای ندارد. راه قدس مرد جنگ میخواهد و مرد جنگ نیز كربلایی است و كربلایی ، مرد میدان عشق است و از سختیها و مشقات و سرباختنها و جان دادنها نمیهراسد.
امروز وعده های قرآن به تحقق نهایی خویش نزدیک شده است و امت اسلام دریافته است که چگونه باید برای آزادی قدس اقدام کند .
برادران بشتابید ، قدس عزیز در انتظار است...!
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ملک موکّل بر رعد قوله علیه السلام: وَ الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ. الزجل:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ملک موکّل بر برق
قوله علیه السلام: وَ إِذَا سَبَحَتْ بِهِ حَفِیفَةُ السَّحَابِ الْتَمَعَتْ صَوَاعِقُ الْبُرُوقِ.
سبّح: اینجا از سباحت و شناوری و جریان است، نه به معنی تسبیح و تنزیه،
چنان که فرموده است در حق بعضی از ملائکه: « وَ السَّابِحَاتِ سَبْحًا [۱] »، یعنی جریان کنندگان نحو جریانی، و قال تعالی فی حقّ الکواکب: « وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ [۲] »، هر چند که همین جریان و حرکت در ملائکه بعینه تسبیحات آنها است.
و حفیف: در فقره دعا به معنی سرعت سیر است.
و لمعان: به معنی توقّد و برافروختگی است.
صواعق: جمع صاعقه.
و بروق: جمع برق است.
کلام معصوم علیه السلام اشاره به سبب حدوث برق است، یعنی زمانی که سوق و جریان کند به واسطه ملائکه موکّله بر ریاح حفیفة السحاب، یعنی: سحاب سریع المشی، التمع أی توقّد و ظهر صواعق البروق، چه صاعقه صدای مهیب رعد است، اذا نقض و انکسر السحاب و معها شقّة نار ینقدح من السحاب، أو إذا اصطککت أجرامه، کما ورد: « البرق مخاریق الملائکة [تضرب] السحاب » [۳]، الخرق: الشق.
و روی عن ابن عباس: « البرق سوط من نور یسوق به الملائکة السحاب » [۴] .
چنان که مشاهد است که اگر در شب ظلمانی دو قطعه سنگ را به شدّت به هم زنند نار حادث شود.
----------
[۱]: ۲ - سوره مبارکه نازعات، آیه ۳.
[۲]: ۳ - سوره مبارکه یس، آیه ۴۰.
[۳]: ۱ - بسنجید: الفقیه، ج ۱، ص ۵۲۵ ؛ تفسیر العیاشی، ج ۲، ص ۲۰۷ ؛ بحارالأنوار، ج ۵۶، ص ۳۷۹.
[۴]: ۲ - بحارالأنوار، ج ۵۶، ص ۳۸۳: من نور تزجر بها.
.......:
📚✍ #شرحی بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
تفسیر افمن شرح صدره للاسلام نخستین چیزی که بنده را از غفلت بیدار میکند و او را از سعادتمندان قرار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ضجر دانشمند
در کتاب انیس العقلاء آمده است از عادات پادشاهان فارسی این بود که وقتی یکی از آنها از دانشمندی خشمگین میشد، او را با نادانی حبس میکرد.
نادانی و عقل
حکیمی گوید: دولت جاهل مایه عبرت عاقل است.
عقل
عطا از جابر روایت میکند که: مردی از بنی اسرائیل الاغی داشت، روزی گفت: خدایا اگر الاغی داشتی آن را با الاغ خودم علوفه میدادم. یکی از پیامبران آن عهد سخنش را شنید و قصد او کرد، به وی خطاب شد هر کسی به قدر عقلش مؤاخذه شود.
خویشی و دوستی
فرموده اند: خویشی به دوستی محتاج تر است از دوستی به خویشی.
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
من نهج البلاغه میخوانم
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_262
وَ قِيلَ إنَّ الْحارِثَ بْنَ حُوطٍ أتاهُ فَقالَ: أَ تَراني أَظُنُّ أصْحابَ الْجَمَلِ كانُوا عَلى ضَلالَةٍ؟
فَقَالَ عليه السلام
يَا حَارِثُ، إِنَّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَكَ فَحِرْتَ! إِنَّكَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ، وَ لَمْ تَعْرَفِ الْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ.
فَقالَ الْحارِثُ: فَإِنّي أعْتَزِلُ مَعَ سَعيدِ بْنِ مالِكٍ وَ عَبْدِ اللّهِ بْنِ عُمَرَ، فَقَالَ عليه السلام إِنَّ سَعِيداً وَ عَبْدَ اللّهِ بْن عُمَرَ لَمْ يَنْصُرَا الْحَقَّ وَ لَمْ يَخْذُلَا البَاطِلَ.
بعضى گفتهاند:(شخصى به نام)«حارث بن حوط»(كه از ياران آن حضرت عليه السلام محسوب مىشد؛ ولى راه خطا را مىپيمود) خدمت حضرت آمد و عرض كرد:
شما فكر مىكنيد من هم لشكر جمل را گمراه مىدانم؟ (چنين نيست)
امام عليه السلام فرمود:
«اى حارث! تو به پايين نگاه كردى نه به بالاى سرت به همين دليل حيران و سرگردان شدى (اگر به من و جمعيت مهاجران و انصار پيامبر صلى الله عليه و آله نگاه مىكردى در شناخت حق گرفتار سرگردانى نمىشدى) تو حق را نشناختى تا كسانى را كه به سراغ حق آمدهاند بشناسى. باطل را نيز نشناختهاى تا كسانى را كه به سراغ باطل رفتهاند شناسايى كنى».
حارث (براى تبرئۀ خود) گفت:«من همراه سعيد بن مالك (سعد بن مالك، مشهور به سعد ابى وقاص) و عبداللّه بن عمر كنارهگيرى مىكنم (و بىطرف مىمانم)».
امام عليه السلام فرمود:«سعيد (سعد) و عبداللّه بن عمر حق را يارى نكردند و باطل را نيز خوار نساختند (آنها راه خطا پيمودند، چگونه به آنها اقتدا مىكنى؟)».
شرح و تفسير
نخست حق را بشناس سپس پيروانش را
بعضى گفتهاند:(شخصى به نام)«حارث بن حوط»(كه از ياران آن حضرت عليه السلام محسوب مىشد ولى راه خطا را مىپيمود) خدمت حضرت آمد و عرض كرد: شما فكر مىكنيد من هم لشكر جمل را گمراه مىدانم؟ (چنين نيست)»؛ (وَ قِيلَ إنَّ الْحارِثَ بْنَ حُوطٍ أتاهُ فَقالَ: أَ تَراني أَظُنُّ أصْحابَ الْجَمَلِ كانُوا عَلى ضَلالَةٍ؟) .
امام عليه السلام فرمود:«اى حارث! تو به زير دست خود نگاه كردى نه به بالاى سرت به همين دليل حيران و سرگردان شدى (اگر به من و جمعيت مهاجران و انصار پيامبر صلى الله عليه و آله نگاه مىكردى در شناخت حق گرفتار سرگردانى نمىشدى) تو حق را نشناختى تا كسانى را كه به سراغ حق آمدهاند بشناسى. باطل را نيز نشناختهاى تا كسانى را كه به سراغ باطل رفتهاند شناسايى كنى»؛ (يَا حَارِثُ، إِنَّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَكَ فَحِرْتَ! إِنَّكَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ، وَ لَمْ تَعْرَفِ الْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ) .
حارث (براى تبرئۀ خود) گفت:«من همراه سعيد بن مالك (سعد بن مالك، مشهور به سعد ابى وقاص) و عبد اللّه بن عمر كنارهگيرى مىكنم (و بىطرف مىمانم)»؛ (فَإِنّي أعْتَزِلُ مَعَ سَعيدِ بْنِ مالِكٍ وَ عَبْدِ اللّهِ بْنِ عُمَرَ) .
امام عليه السلام فرمود:«سعيد (سعد) و عبداللّه بن عمر حق را يارى نكردند و باطل را نيز خوار نساختند (آنها راه خطا پيمودند، چگونه به آنها اقتدا مىكنى؟)»؛ (فَقال عليه السلام: إِنَّ سَعِيداً وَ عَبْدَ اللّهِ بْن عُمَرَ لَمْ يَنْصُرَا الْحَقَّ وَ لَمْ يَخْذُلَا البَاطِلَ) .
مىدانيم كه در ماجراى جنگ جمل، مردم به سه گروه تقسيم شدند: گروه اوّل، مؤمنان آگاه بودند كه دست به دامان اميرمؤمنان على عليه السلام زدند و بر بيعتى كه با او كرده بودند ثابتقدم ماندند و به فرمان آن حضرت براى خاموش كردن آتش فتنۀ «طلحه» و «زبير» به بصره آمدند. گروه دوم، فريبخوردگانى بودند كه به تحريك «طلحه»، «زبير»، «عايشه» و «معاويه» بيعت خود را شكستند و يا هرگز بيعت نكردند و در مقابل آن حضرت ايستادند. گروه كوچكى نيز بودند كه بىطرفى را برگزيدند و به گمان باطل، به احتياط عمل كردند؛ نه به صفوف ياران على عليه السلام پيوستند و نه دنبال «طلحه» و «زبير» به راه افتادند كه از جملۀ آنها «سعد بن ابى وقاص» و «عبداللّه بن عمر» بودند.
در كلام مورد بحث به نام «حارث بن حوط» كه شخص سرشناسى نبود برخورد مىكنيم كه خدمت امام عليه السلام رسيد و اظهار داشت كه من باور نمىكنم لشكر جمل گمراه بودهاند. امام عليه السلام با گفتار حكيمانۀ خود درسى به او و افراد همفكرش داد و فرمود: سرچشمۀ اشتباه تو اين است كه به زيردست خود نگاه كردهاى؛ يعنى به افراد فرومايه و نادان و بىسروپا، به پيمانشكنان و فتنهانگيزان؛ و به بالاى سرت - كه اشاره به خود آن حضرت و مهاجران و انصارى است كه در ركاب آن حضرت بودند - نگاه نكردى. اگر اينگونه مىنگريستى هرگز در بىطرفى توأم با سرگردانى نمىماندى و راه صحيح را برمىگزيدى.
سپس امام عليه السلام به اصلى كلى و مهم اشاره كرده فرمود: راه صحيح اين است كه اول حق را بشناسى و آن را معيار قرار دهى. هركس به سراغ آن آمد آن را خوب بدانى، خواه از افراد برجسته باشد يا از افراد ناشناخته. همچنين باطل را خوب بشناسى و بر اساس آن طرفداران باطل را شناسايى كنى، خواه از افراد برجسته باشند يا از مردم عادى.
اشاره به اينكه تو نگاه به «طلحه» و «زبير» كردى كه از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله بودند و روزى در ركاب آن حضرت جهاد و فداكارى داشتند و همچنين به همسر پيغمبر صلى الله عليه و آله عايشه نگريستى و حق و باطل را بر معيار آنها قرار دادى و اين اشتباه بزرگ توست.
هنگامى كه «حارث» براى توجيه كار خود به كار «سعد بن ابى وقّاص» و «عبداللّه بن عمر» اشاره كرد، حضرت در پاسخ او فرمود: اشتباه بزرگ آنها اين بود كه بىطرف ماندند؛ نه حق را انتخاب كردند و نه باطل را. بالاخره در ميان اين دو گروه حتماً يكى بر حق بود؛ خوب بود گروه حق را شناسايى و از آن دفاع مىكردند، بنابراين آنها قطعاً خطاكار بودند.
در اينكه منظور از جملۀ «لَمْ يَخْذُلَا الْباطِلَ» چيست؟ گفته شده منظور اين است كه آنها با سكوتشان در برابر اصحاب جمل و اهل شام، باطل را يارى كردند، زيرا خذلان به معناى ترك يارى است، بنابراين «لَمْ يَخْذُلا» به معناى يارى كردن است.
همين جمله در حكمت ١٨ به صورت ديگرى آمده كه هماهنگتر با مقصود امام عليه السلام است؛ در آنجا امام عليه السلام دربارۀ كسانى كه از جنگ كردن با شورشيان به همراه او خوددارى كرده بودند مىفرمايد:
«خَذَلُوا الْحَقَّ وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْبَاطِلَ؛ آنها دست از يارى حق برداشتند (و حق را تنها گذاشتند) و باطل را
نيز يارى نكردند».
به هر حال تمام اينها، نكوهش افرادى است كه به گمان خود راه تقوا را مىپويند و در حوادث مهم مذهبى و اجتماعى و سياسى بىطرف مىمانند؛ همان بىطرفى كه نشان عدم مسئوليت در برابر حق و باطل است. در طول تاريخ اسلام به اينگونه افراد برخورد مىكنيم و امروز هم در جامعۀ خود كسانى را مىبينيم كه همين مسير غلط را مىپيمايند و گمان مىكنند در طريق تقوا و پرهيزكارى گام گذاشتهاند
نكته
معرفى چند چهره
در مقدمۀ اين كلام حكيمانه، نام «حارث بن حوط» كه در بعضى از نسخ به جاى «حوط»، «خوط» آمده به چشم مىخورد. او فرد ناشناسى است و در كتب رجال كمتر دربارۀ او سخن گفتهاند. همين مقدار معلوم است كه در داستان جنگ جمل بىطرفى را برگزيد و به كار «سعد بن ابى وقاص» و «عبداللّه بن عمر» استناد جست كه اميرمؤمنان عليه السلام آن پاسخ دندانشكن را به او داد.
مرحوم علامۀ «نمازى» در مستدرك رجال الحديث مىنويسد: او از اصحاب اميرمؤمنان عليه السلام؛ ولى آدم نادرست و نكوهيدهاى بود.
اما «سعد بن مالك»(كه در متن بالا به اشتباه «سعيد بن مالك» ذكر شده، همان «سعد بن ابى وقاصِ» معروف است كه نام پدرش مالك بود و به دليل رشادتهايى كه در فتح قادسيه از خود نشان داد در تاريخ اسلام مشهور شد و به همين جهت، عمر او را به عنوان يك نفر از شوراى شش نفرى خود براى انتخاب خليفۀ بعدى برگزيد؛ ولى هنگامى كه مردم با اميرمؤمنان على عليه السلام بيعت كردند، از بيعت با آن حضرت خوددارى كرد و گوشهنشينى را انتخاب نمود. البته بعد از اميرمؤمنان عليه السلام با معاويه نيز رابطۀ خوبى نداشت و بعضى از فضايل على عليه السلام را آشكارا بيان مىكرد. از جمله هنگامى كه معاويه نامهاى به او و «عبداللّه بن عمر» و «محمد بن مسلمه» در زمان حيات اميرمؤمنان على عليه السلام نوشت و آنها را به يارى خود براى خونخواهى عثمان طلبيد، هركدام به او پاسخى دادند و «سعد بن ابى وقاص» اشعارى در پاسخ او نوشت كه بعضى از آن چنين است: مُعاوي دائُكَ داءُ الْعَياءِ وَ لَيْسَ ما تَجىءَ بِهِ دَواءٌ
أَ يَدْعُوني أبُو الْحَسَنُ عَلىٌ فَلَمْ أرْدُدْ عَلَيْهِ ما يَشاءُ
أَ تَطْمَعُ فِي الَّذي أعْيا عَلِيّاً عَلى ما قَدْ طَمَعْتَ بِهِ الْعَفاءُ
اى معاويه! تو گرفتار درد بىدرمان شدهاى - كه هيچ دوايى براى آن پيدا نمىشود.
آيا ابوالحسن على عليه السلام مرا مىخواند - و من دعوت او را پاسخ نگويم؟
اما تو طمع دارى در كسى كه به على عليه السلام (با آن عظمت و مقام) پاسخ مثبت نداده به تو پاسخ مثبت دهد و آنچه را طمع كردهاى ارزانى دارد. ١
سعد سرانجام عزلت برگزيد و گوسفندانى تهيه كرده به پرورش آنها پرداخت. در بعضى از روايات آمده است معاويه كه از عدم همراهى او و ذكر فضايل على عليه السلام توسط او بيم داشت و مىترسيد با خلافت يزيد همراهى نكند وى را مسموم ساخت. ٢
اما «عبداللّه بن عمر»(فرزند خليفۀ دوم) از كسانى بود كه از اميرمؤمنان عليه السلام كنارهگيرى كرد و با دستگاه معاويه نيز هماهنگى نداشت و هنگامى كه يزيد، امام حسين عليه السلام را به شهادت رساند، سخت به او انتقاد كرد و در ملاقاتى كه با يزيد داشت بر او فرياد زد كه چرا حسين عليه السلام را كشتى؟ ولى در بعضى از روايات آمده هنگامى كه «حَجاج» مكه را گرفت و «عبداللّه بن زبير» را به دار آويخت «عبداللّه بن عمر» ترسيد كه او را هم به سرنوشت «عبداللّه بن زبير» گرفتار سازد. نزد «حجاج» رفت و گفت: دستت را بده تا با تو براى «عبدالملك»(خليفۀ اموى) بيعت كنم، زيرا رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
«مَنْ ماتَ وَلَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ مِيتَةً جاهِلِيَّةً» .حجاج پايش را دراز كرد و گفت: با پايم بيعت كن. با دستم مشغول كارى هستم.«عبداللّه بن عمر» گفت: مرا مسخره مىكنى؟«حجاج» گفت: اى احمق قبيلۀ بنى عدى! تو با على بيعت نكردى ولى امروز مىگويى كسى كه بميرد و امام زمانش را نشناسد مرگ او مرگ جاهليت است؟ آيا على امام زمان تو نبود؟ چرا با او بيعت نكردى؟ به خدا سوگند مىدانم تو به موجب فرمان رسول خدا صلى الله عليه و آله نزد من نيامدهاى، بلكه به دليل ترس از به دار آويخته شدن بر همان درختى كه «ابن زبير» را به دار آويختم آمدهاى. ١
گفته شده كه سرانجام «حجاج» او را با زهر به قتل رسانيد.
💐گل لاله
لطافت و زیبایی گل لاله به معنای عشق کامل، نشاط و امید است.
لاله یک گیاه گلدار چندسالهی پیازدار متعلق به خانوادهی سوسنیان است.
هر ساقهی سبز و بلند این گیاه، دارای یک گل بزرگ فنجانی یا زنگولهای در انتها است و بسته به نوع لاله، گلبرگها میتوانند بیضی شکل، مثلثی، چیندار یا بلند و نازک باشند.
لالهها در طیف وسیعی از رنگهای مختلف از جمله قرمز، صورتی، بنفش، زرد یا چند رنگ وجود دارد.
#گل_لاله
@zandahlm1357
گیاهان مناسب #خانه_های_کم_نور 😍👇
1 - شامادورا
2- سیکاس
3- آگلونما صورتی
4- فیکوس بنجامین
5- پوتوس
6- دیفن باخیا
7- دراسنا
8- گندمی
9- فیلودندرون برگ قلبی
10- بروملیاد
11- آگلونما
12- سانسوریا (گل مار)
13- اسپاتی فیلوم
14- کالاتیا
15- بن سای دراگون
16- ستاره سرخ
17- برگ عبایی
18- بامبو
19- لیندا یا پافیلی
20- زامیفولیا
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
، اگر از شخصي طلبكاريد كه قبلاً به او قرض يا جنس داده ايد با شرايط عقلي، و هنوز حسابش را صفر نكرده ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۰-توصيه ميشود
، براي خانوادههاي مادي كه حتماً بايد چند صد يا چند هزار سكه و زمين و آپارتمان و باغ و ويلا مهريه عروس خانم شود و اينها را دليل كلاس و پرستيژ اجتماعي ميدانند آقا داماد همه را قبول كند با شرط عندالاستطاعت در مقابل عندالمطالبه.
۱۱توصيه ميشود
، چه در كسب و كار و چه در امور زندگي قولي كه در توان انجام آن نيستيد به كسي ندهيد كه گفته اند راستگوترين افراد آنهايي هستند كه يا قول نمي دهند و يا اگر قول دادند به آن عمل ميكنند.
۱۲-توصيه ميشود
، با كس و يا كساني معامله كنيد كه نوكيسه نباشند كه گفته اند از نو كيسه قرض نكن و اگر قرض كردي خرج نكن.
۱۳-توصيه ميشود
، با اسلام و قوانين آن بازي نكنيد و از مخفي كاري و ظلم و تعددي به ديگران پرهيز كنيد. چه بسا با يك سخن و يا يك حقي را ناحق كردن و يا شهادت ناحق دادن و يا يك غيبت يا تهمت، شخصي را از هستي دنيا و آخرتش ساقط كرده ايد و يا يك عمر لايقي را از توان و استعداد فردي و اجتماعي محروم كرده ايد كه همه اينها بازخواست و ضمان ايجاد ميكند.
۱۴-توصيه ميشود
، با كسي معامله كنيد كه سود آن ده برابر يا صد برابر و بعضاً هفتصد برابر است و اگر اعتماد كنيد پشيمان نمي شويد و آن معامله با خداوند متعال است كه خريدار عمل بنده اش است و آنچه عوض ميدهد هزاران برابر سرمايه، سودش است، پس ميتوان گفت اي مهربانترين مهربانها و اي روزي دهنده و اي كسي كه هيچكس و هيچ چيز مثل و مانند تو نيست ترا ميپرستيم و دست نياز بسوي تو دراز ميكنيم كه اگر احسان كني منتي نيست و اگر نكني حكمتي است، برعكس انسانها كه اگر ببخشند، منت است و اگر نبخشند خفت است.
خلاصه المکاسب📚
نويسنده: عباسعلي حقيقي زاده✍
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔊 فایل صوتی برنامه آفتاب شرقی 👤 #حجت_الاسلام_تراشیون 📚 موضوع: #تربیت_فرزند 🔹 قسمت شانزدهم #فرزند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_3786433046.mp3
35.56M
🔊 فایل صوتی برنامه آفتاب شرقی
👤 #حجت_الاسلام_تراشیون
📚 موضوع: #تربیت_فرزند
🔹 قسمت هفدهم
#فرزند
#خانواده